حرکت از انطاکیه به اورشلیم در نخستین جنگ صلیبی
حرکت از انطاکیه به اورشلیم در نخستین جنگ صلیبی (انگلیسی: March from Antioch to Jerusalem during the First Crusade)، حرکت به سمت جنوب صلیبیون پس از تصرف انطاکیه به سمت اورشلیم طی جنگ صلیبی اول که از ۱۳ ژانویه ۱۰۹۹ آغاز شد و تا ۷ ژوئن ۱۰۹۹ که سپاه صلیبی به اورشلیم ــ که در سال ۱۰۹۸ توسط فاطمیان تسخیر شده بود ــ رسید، ادامه یافت.
قبل از حرکت به سمت اورشلیم
در همین میان، سپاه صلیبیون به سوی انطاکیه که تقریباً در نیمهٔ راه اورشلیم و قسطنطنیه قرار داشت، حرکت کرد. استفان بلوآ این شهر را، «شهری فراتر از باور و بسیار مستحکم و غیرقابل تسخیر» توصیف کردهاست و ایدهٔ گرفتن شهر با حملهٔ مستقیم باعث سستی صلیبیون گردید.[۱] به جای آن، آنها به وادار کردن شهر به تسلیم، یا پیدا کردن خیانتکاری درون شهر امید بسته بودند. (تاکتیکی که در گذشته نیز در انطاکیه روی داده بود و منجر به سلطهٔ بیزانسیها و پس از آن ترکان سلجوقی گشته بود) سپاه صلیبی در ۲۰ اکتبر ۱۰۹۷، انطاکیه را محاصره کرد.[۲] در طول تقریباً هشت ماه محاصره، آنها مجبور شدند دو سپاه بزرگ کمکی به فرماندهی دقاق و فخرالملوک رضوان، امیران حلب و دمشق را شکست دهند.[۳] انطاکیه چنان شهر بزرگی بود که صلیبیون نیرو و سرباز کافی برای محاصرهٔ کامل آن در اختیار نداشتند، و در نتیجهٔ این امر، به شهر کمک و پشتیبانی رسانده میشد.[۴] در ۴ مه ۱۰۹۸، ناوگانی از صلیبیون انگلیسی به آنجا رسید و حامل نیروهای کمکی و بسیاری از تجهیزات و تدارکات مورد نیاز برای آنان بود.[۵] به لطف این نیروها و تجهیزات فراهم شده حلقه محاصره شهر کامل گردید.[۶]
در اوایل ماه مه ۱۰۹۸، کربغا، اتابک موصل به همراه نیروهایی از دیگر مناطق عراق و ایران و جمعی از نیروهای امیر ارتقی شمال سوریه از موصل برای پایان دادن به محاصره به سوی انطاکیه حرکت نمود. در پی رسیدن این اخبار به صلیبیون آنان به سرعت به چارهاندیشی برای مقابله با این تهدید بسیار بزرگ افتادند. بوهموند توانست یک نگهبان ارمنی تازه مسلمان به نام فیروز را بخرد تا برجش را تسلیم نماید. در نتیجه، در ۳ ماه ژوئن صلیبیون وارد شهر شدند و بسیاری از ساکنان مسلمان آن را قتلعام کردند.[۷][۸] گرچه، تنها چند روز بعد در ۷ ژوئن سپاه کربغا از راه رسید، و صلیبیون را در انطاکیه محاصره کرد.[۹] برطبق گفتهٔ ریموند آگلیرز، در همین هنگام بود که راهبی به نام پیتر بارتولومیو، ادعا کرد که نیزه مقدس را در شهر یافتهاست، و گرچه برخی افراد دیرباور درمیانشان وجود داشت، ولی این رویداد به عنوان نشانهای برای پیروزی آنها قلمداد شد.[۱۰]
صلیبیون در ۲۸ ژوئن ۱۰۹۸، سپاه کربغا را در نبردی تن به تن و خارج از شهر شکست دادند. دلیل این پیروزی صلیبیون، ناتوانی کربغا در سازماندهی گروهها و دستههای مختلف سپاهش بود.[۱۱] هنگامی که صلیبیون به سوی مسلمانان حرکت میکردند، دستهای از سپاه مسلمانان که گمان میکردند با پیروزی کربغا بر صلیبیون قدرتش بسیار بیشتر میگردد به همراه دقاق، امیر دمشق از میدان جنگ گریختند و با فرارشان وحشت را به دل سپاهیان کربغا انداختند و در پی این رویداد امیر ارتقی و امیر حمص نیز از میدان گریختند و سپاه ترکان درهم شکست و همگی گریختند و شمار بسیاری نیز در هنگام تعقیب به دست صلیبیون کشتهشدند.[۱۲] یکی از فرماندهان صلیبی، در اسکندرون به نام استفان بلوآ با آگاهی از وضعیت ناامید کنندهٔ انطاکیه در پیش از شکست کربغا، شام را ترک کرد و در راه بازگشتش به فرانسه به امپراتور الکسیوس و سپاهش که در راه یاری صلیبیون بودند نیز هشدار داد و امپراتور نیز تصمیم گرفت به قسطنطنیه بازگردد.[۱۳] تصمیم به بازگشت الکسیوس و رها کردن جنگ در نظر صلیبیون خیانتی بزرگ بود و رهبران صلیبی، به ویژه بوهموند، با استفاده از این فرصت ایجاد شده، سوگندهای وفاداریشان نسبت به الکسیوس را باطل اعلام کردند. در همانهنگام بوهموند ادعای حکومت انطاکیه را نمود، که با واکنش منفی دیگر رهبران به ویژه ریموند تولوز مواجه گشت. در نتیجه به دلیل سرگرم شدن اشراف در میان خودشان، ادامهٔ جنگصلیبی و حرکت به سوی سرزمین مقدس برای شش ماه به تأخیر افتاد. هنگام بحث در مورد این دوره، یک دیدگاه تاریخنگاری عام که توسط برخی از محققان مطرح شده این است که، فرانکهای شمال فرانسه، پروانسیهای جنوب فرانسه و نورمنهای جنوب ایتالیا خودشان را «ملتهای» جداگانه مینامیدند، و از آنجایی که هریک تلاش داشتند جایگاه خودشان را بهبود دهند، موجب ایجاد درگیری و اغتشاش میشدند. تاریخنگاران دیگری نیز در کنار اختلافات نژادی، مقصر و دلیل اصلی این درگیریها را جاهطلبیهای شخصی بر سر قدرت میان رهبران صلیبی دانستهاند.[۱۴]
در همین حال، یک بیماری همهگیر شیوع یافت و بسیاری از صلیبیون مانند نمایندهٔ تامالاختیار پاپ، آدهمار لپوی را به کام مرگ کشاند.[۱۵] در این زمان تعداد اسبها حتی کمتر از قبل بود و بدتر از آن، دهقانان مسلمان منطقه از دادن و تأمین آذوقهٔ صلیبیون خودداری میکردند. در ماه دسامبر و پس از محاصره و تسخیر شهر عربنشین معرهنعمان صلیبیون در چنان وضع وخیمی قرارداشتند که برای رهایی از گرسنگی وادار به آدمخواری گردیدند.[۱۶] رالف کان نوشتهاست: «در معرهنعمان، نیروهای ما کافران بالغ را در دیگهای پختوپز، میپختند و بچهها را نیز به سیخ کشیده و بریان شده حریصانه میخوردند».[۱۷] در همین هنگام، شوالیهها و سربازان دونپایهتر بهطور فزایندهای بیقراری میکردند و خواستار ادامهٔ حرکت به سوی اورشلیم بودند و رهبرانشان را مجبور به پذیرش این کار نمودند. سراجام در آغاز سال ۱۰۹۹، صلیبیون با برگزیدن بوهموند به عنوان نخستین شاهزاده انطاکیه، راهپیمایی به سوی اورشلیم را دوباره آغاز کردند.[۱۸]
پیشروی به سمت اورشلیم
در جریان پیشروی به سوی اورشلیم در ساحل مدیترانه، صلیبیون به دلیل صلحجویی حاکمان محلی و آمادگیشان برای تهیه آذوقه و تجهیزات مورد نیاز صلیبیون، با مقاومت کمی روبرو شدند و تنها مجبور به محاصرهٔ عرقا گشتند که آن را نیز نیمه کاره رها کرده و به ادامهٔ مسیر پرداختند.[۱۹]
افتخارالدوله، فرماندار فاطمی اورشلیم، که از رسیدن صلیبیون آگاه شد، همهٔ ساکنان مسیحی اورشلیم را از شهر اخراج کرد تا احتمال سقوط شهر را بهخاطر خیانت داخلی کاهش دهد؛ همچنین او بسیاری از چاههای اطراف بیرون شهر را نیز مسموم نمود.[یادداشت ۱] هنگامی که صلیبیون در ۷ ژوئن به اورشلیم رسیدند، تنها چند سال بود که فاطمیان این شهر را از سلجوقیان بازپسگرفته بودند. بسیاری از صلیبیون پس از دیدن شهر و به پایان رسیدن سفر بسیار طولانیشان گریستند.[۲۰]
رسیدن به اورشلیم و محاصره شهر
صلیبیون هنگامی که به حومهٔ اورشلیم رسیدند با منطقهای خشک و بدون گیاه و خالی از منابع آب و غذا مواجه شدند. در این مکان، هیچ دورنمایی برای رسیدن نیرویامدادی وجود نداشت و حتی بیم حملهٔ قریبالوقوع حاکمان محلی فاطمی نیز میرفت. هیچ امیدی به تلاش برای محاصره کردن شهر مانند آنچه در انطاکیه روی دادهبود، وجود نداشت و صلیبیون از جنگجویان، پشتیبانی، آذوقه و زمان کافی برخوردار نبودند. در مقابل، آنها تصمیم گرفتند تا مستقیماً به شهر یورش ببرند.[۲۱] صلیبیون دارای انتخابهای محدوی بودند زیرا برطبق تخمینها از نیروی آنان، تنها ۱۲٬۰۰۰ نفر شامل ۱۵۰۰ سوارهنظام باقیمانده بود.[۲۲] گادفری و تنکرد، در شمال شهر اردوگاهی ساخته بودند، ریموند اردوگاه خود را در جنوب شهر برپا کرد. علاوه بر این، نیروهای پروانسی نیز در ۱۳ ژوئن و در نخستین حمله شرکت نکردند. این اختلافات در میان سپاه صلیبیون به وحدت عمل آنان صدمه میزد. در نخستین حمله که احتمالاً بیشتر برای گمانهزنی از میزان توان استحکامات صورت پذیرفت، صلیبیون پس از رخنه کردن به دیوار بیرونی، در نفوذ به دیوار درونی شهر ناکام ماندند.[۲۳]
در جلسهٔ پس از شکست نخستین حمله در بین رهبران مختلف صلیبیون برسر لزوم هماهنگی بیشتر در حملات آینده توافق شد. در ۱۷ ژوئن، گروهی از دریانوردان جنوایی تحت فرمان، برادران امبریاکو وارد بندر یافا شده و سپاهصلیبی را با مهندسین ماهر و به احتمال زیاد با قطعات الوارهای چوب کشتیهایشان برای ساختن برجها و ابزارآلات محاصره تجهیز کردند.[۲۴] در همین هنگام کشیشی به نام، پیتر دزیدریوس مدعی شد که اسقف آدهمار را در خواب دیدهاست. او همگان را به سه روز، روزه گرفتن و سپس با طواف دیوارهای اورشلیم با پای برهنه، واداشت، و گفت که پس از آن، همانند اتفاقی که در داستانی در کتاب مقدس که در مورد محاصره اریحا بوسیلهٔ یوشع روی دادهبود، شهر سقوط خواهد کرد.[۲۵] پس از سه روز روزه، در ۸ ژوئیه، صلیبیون مراسم طواف دستهجمعی را به همان صورت که دزیدریوس به آنان آموخته بود، اجرا نموده و مراسم در کوه زیتون و با موعظهٔ پیتر راهب پایان یافت؛[۲۶] و اندکی پس از این ماجرا، گروههای گوناگون صلیبی که با یکدیگر اختلافات شدید داشتند، پیمان به ایجاد روابط حسنه و کنار گذاشتن اختلافات بستند. خبرهای حرکت و خروج سپاه کمکی فاطمیان از مصر، به سپاه صلیبیون نیز انگیزهای بسیار قوی برای حملهای دیگر به شهر داد.[۲۷]
حملهٔ نهایی به اورشلیم در ۱۳ ژوئیه آغاز شد؛ نیروهای ریموند به دروازه جنوبی حمله کرده و در همان هنگام، گروههای دیگر به دیوار شمالی حمله نمودند. در ابتدا پروانسیها در دروازه جنوبی پیشرفت کمی داشتند، اما وضعیت نیروها در دیوار شمالی در حالت بهتری قرار داشت؛ آنان آرام ولی به صورت پیوسته در حال از میان برداشتن مدافعان شدند. در روز ۱۵ ژوئیه، یورش نهایی در هر دو سمت شهر آغاز شد و در نهایت استحکامات لایهٔ درونی دیوار شمالی، تسخیر گشت. هراس به وجود آمده ناشی از این رویداد در مدافعان، آنان را بر آن داشت تا دیوارهای شهر را در هر دو سوی شهر رها کنند و در نهایت به صلیبیون اجازه دهند که وارد شهر شوند.[۲۸]
پس از حمله موفقیتآمیز به دیوار شمالی، مدافعان درحالی که توسط تنکرد و مردانش تعقیب میشدند، به سمت حرم شریف فرار کردند. پیش از آنکه مدافعان بتوانند منطقه را تسخیر کنند و سنگر بگیرند، مردان تنکرد به آنجا حمله کرده و بسیاری از مدافعان را سلاخی کردند و بازماندگان نیز در مسجد الاقصی پناه گرفتند. تنکرد کشتار را متوقف کرد و اعلام کرد، کسانی که در مسجد هستند مورد حمایت او و در امان خواهند بود. هنگامی که مدافعان دیوار جنوبی، دربارهٔ رویداد سقوط دیوار شمالی شنیدند، به سمت ارگ گریخته و اجازه دادند تا ریموند و پروانسیها نیز وارد شهر شوند. افتخارالدوله، فرمانده پادگان شهر، در پی قراردادی با ریموند، ارگ را در قبال حفظ جان خود و محافظانش تسلیم او کرد و در عوض با امنیت و درپناه سپاه ریموند، به اشکلون رفت.[۲۹]
گزارشهای شاهدان عینی در میان سپاه صلیبیون، تأیید کنندهٔ درستی رویداد کشتار فجیع و بسیار بزرگ پس از محاصره است. با این وجود، برخی از مورخان گفتهاند که مقیاس این کشتار در منابع قرون وسطایی، بیش از حد بزرگنمایی شدهاست.[۳۰][۳۱]
کشتار در ادامهٔ روز نیز ادامه یافت. تمام مسلمانان کشته شده و یهودیانی که در کنیسه جامع پناه گرفته بودند، بوسیلهٔ صلیبیون و همراه با کنیسهشان به آتش کشیده شدند. روز بعد، زندانیان تنکرد در مسجد الاقصی نیز کشته شدند. با این وجود، واضح است که برخی از مسلمانان و یهودیان این شهر از این کشتار، جان سالم به در برده یا فرار کردند یا برای دریافت خونبها، به اسارت درامدند.[۳۲] جمعیت مسیحی شرقی این شهر، پیش از محاصره توسط فرماندار شهر اخراج شده بودند و بدین ترتیب از این کشتار، جان سالم بدر بردند.[۳۳]
یادداشت
- ↑ Madden, Thomas F. The New Concise History of the Crusades page 33 (Rowman & Littlefield Pub. , Inc. , 2005). The تاریخچهی سوری ۱۲۳۴ یکی از منابعی است که ادعا کردهاست که همهی مسیحیان اورشلیم پیش از رسیدن سپاه صلیبیون از شهر تبعید شده بودند. "نخستین و دومین جنگ صلیبی از تاریخنگار ناشناس اهل سوریه." Trans. A.S. Tritton. Journal of the Royal Asiatic Society, 1933, p. 73. این امر برای جلوگیری از همکاری آنها با صلیبیون صورت گرفت.
پانویس
- ↑ Hindley، A Brief History of the Crusades: Islam and Christianity in the Struggle for World Supremacy، ۳۸.
- ↑ Hindley، A Brief History of the Crusades: Islam and Christianity in the Struggle for World Supremacy، ۳۹.
- ↑ Asbridge، The First Crusade: A New History، ۱۶۳–۱۸۷.
- ↑ Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۳۵.
- ↑ کاشف، تاریخ جنگهای صلیبی، ۲۹۹.
- ↑ کاشف، تاریخ جنگهای صلیبی، ۳۰۱.
- ↑ کاشف، تاریخ جنگهای صلیبی، ۳۰۵–۳۰۹.
- ↑ Runciman، The First Crusade، ۲۳۱.
- ↑ Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۴۲–۱۴۳.
- ↑ Asbridge، The First Crusade: A New History، ۱۶۳–۱۸۷.
- ↑ Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۳۷.
- ↑ کاشف، تاریخ جنگهای صلیبی، ۳۲۸.
- ↑ Madden، New Concise History of the Crusades، ۲۸.
- ↑ Neveux، The Normans، ۱۸۶–۱۸۸.
- ↑ Lock، Routledge Companion to the Crusades، ۲۳.
- ↑ Runciman، The First Crusade، ۲۶۱.
- ↑ (Hotaling 2003، ص. 114)Hotaling، Islam Without Illusions: Its Past, Its Present, and Its Challenge for the Future، ۱۱۴.
- ↑ Neveux، The Normans، ۱۸۶–۱۸۸.
- ↑ Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۵۰.
- ↑ Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۵۳–۱۵۷.
- ↑ Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۵۳–۱۵۷.
- ↑ Konstam، Historical Atlas of the Crusades، ۱۳۳.
- ↑ Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۵۳–۱۵۷.
- ↑ Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۵۳–۱۵۷.
- ↑ Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۵۳–۱۵۷.
- ↑ Runciman، The First Crusade، ۲۸۴.
- ↑ Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۵۳–۱۵۷.
- ↑ Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۵۷–۱۵۹.
- ↑ Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۵۷–۱۵۹.
- ↑ Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۵۷–۱۵۹.
- ↑ Madden، New Concise History of the Crusades، ۳۴.
- ↑ Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۵۷–۱۵۹.
- ↑ Tyerman، God's War: A New History of the Crusades، ۱۵۷–۱۵۹.
منابع
منابع اصلی
- Albert of Aix, Historia Hierosolymitana
- Anna Comnena, Alexiad
- Guibert of Nogent, Dei gesta per Francos
- Fulcher of Chartres, Historia Hierosolymitana
- Gesta Francorum et aliorum Hierosolimitanorum, (anonymous)
- Ibn al-Qalanisi, The Damascus Chronicle of the Crusades
- Michael the Syrian, Chronicle
- Peter Tudebode, Historia de Hierosolymitano itinere
- Raymond of Aguilers, Historia Francorum qui ceperunt Iherusalem
- William of Tyre, A History of Deeds Done Beyond the Sea
منابع اصلی آنلاین
- Selected letters by Crusaders:
- Anselme of Ribemont, Anselme of Ribemont, Letter to Manasses II, Archbishop of Reims (1098)
- Stephen, Count of Blois and Chartres, Letter to his wife, Adele (1098)
- Daimbert, Godfrey and Raymond, Letter to the Pope, (1099)
- Online primary sources from the Internet History Sourcebooks Project#Internet Medieval Sourcebook|Internet Medieval Sourcebook:
- Peter the Hermit and the Popular Crusade: Collected Accounts.
- The Crusaders Journey to Constantinople: Collected Accounts.
- The Crusaders at Constantinople: Collected Accounts.
- The Siege and Capture of Nicea: Collected Accounts.
- The Siege and Capture of Antioch: Collected Accounts.
- The Siege and Capture of Jerusalem: Collected Accounts.
- Fulcher of Chartres: The Capture of Jerusalem, 1099.
- Ekkehard of Aura: On the Opening of the First Crusade.
- Albert of Aix and Ekkehard of Aura: Emico and the Slaughter of the Rhineland Jews.
- Soloman bar Samson: The Crusaders in Mainz, attacks on Rhineland Jewry.
- Ali ibn Tahir al-Sulami (d. 1106): Kitab al-Jihad (extracts). First known Islamic discussion of the concept of jihad written in the aftermath of the First Crusade.
منابع ثانویه
- Asbridge, Thomas (2004). The First Crusade: A New History. Oxford. ISBN 0-19-517823-8.
- Baldwin, Marshall W. (1969). A History of the Crusades: The First Hundred Years. Madison, Wisconsin: University of Wisconsin Press. ISBN 978-0-299-04834-1.
- Bartlett, Robert (1994). The Making of Europe: Conquest, Colonization and Cultural Change 950–1350. Princeton. ISBN 0-691-03780-9.
- Chazan, Robert (1997). In the Year 1096: The First Crusade and the Jews. Jewish Publication Society. ISBN 0-8276-0575-7.
- Frankopan, Peter (2012). The First Crusade: The Call from the East. Harvard University Press. ISBN 978-0-674-05994-8.
- Gil, Moshe (1997). A History of Palestine, 634–1099. Cambridge University Press. ISBN 0-521-59984-9.
- Hamilton, Bernard; France, John; Zajac, William G. (1998). The Crusades and their Sources: Essays Presented to Bernard Hamilton. Ashgate. ISBN 0-86078-624-2.
- Harris, Jonathan (2014), Byzantium and the Crusades, Bloomsbury, 2nd ed. شابک ۹۷۸−۱−۷۸۰۹۳−۷۶۷−۰
- Hillenbrand, Carole (2000). The Crusades: Islamic Perspectives. Routledge. ISBN 0-415-92914-8.
- Hindley, Geoffrey (2004). A Brief History of the Crusades: Islam and Christianity in the Struggle for World Supremacy. London: Constable & Robinson. pp. 300. ISBN 978-1-84119-766-1.
- Holt, Peter M. (1989). The Age of the Crusades: The Near East from the Eleventh Century to 1517. Longman. ISBN 0-582-49302-1.
- Hotaling, Edward (2003). Islam Without Illusions: Its Past, Its Present, and Its Challenge for the Future. Syracuse University Press. ISBN 978-0-8156-0766-3.
- Housley, Norman (2006). Contesting the Crusades. Malden, MA: Blackwell Publishing. ISBN 1-4051-1189-5.
- Konstam, Angus (2004). Historical Atlas of the Crusades. Mercury Books. ISBN 1-904668-00-3.
- Lock, Peter (2006). Routledge Companion to the Crusades. New York: Routledge. ISBN 0-415-39312-4.
- Madden, Thomas (2005). New Concise History of the Crusades. Rowman & Littlefield. ISBN 0-7425-3822-2.
- Magdalino, Paul (1996). The Byzantine Background to the First Crusade. Canadian Institute of Balkan Studies. Archived from the original on 13 August 2007.
- Mayer, Hans Eberhard (1988). The Crusades. John Gillingham. Oxford. ISBN 0-19-873097-7.
- Neveux, Francois (2008). The Normans. Howard Curtis. Robinson. ISBN 978-1-84529-523-3.
- Nicolle, David (2003). The First Crusade, 1096–99: Conquest of the Holy Land. Osprey Publishing. ISBN 1-84176-515-5.
- Riley-Smith, Jonathan (1991). The First Crusade and the Idea of Crusading. University of Pennsylvania. ISBN 0-8122-1363-7.
- Riley-Smith, Jonathan, ed. (2002). The Oxford History of the Crusades. Oxford University Press. ISBN 0-19-280312-3.
- Riley-Smith, Jonathan (2005). The Crusades: A History (2nd ed.). Yale University Press. ISBN 0-8264-7270-2.
- Riley-Smith, Jonathan (1998). The First Crusaders, 1095–1131. Cambridge. ISBN 0-521-64603-0.
- Runciman, Steven (1951). A History of the Crusades: Volume 1, The First Crusade and the Foundation of the Kingdom of Jerusalem. Cambridge. ISBN 978-0-521-34770-9. (abridged version: The First Crusade, Cambridge (1980), شابک ۰−۵۲۱−۲۳۲۵۵−۴).
- Setton, Kenneth (1969–1989). A History of the Crusades. Madison. Archived from the original on 1 April 2003. Retrieved 11 اكتبر 2018.
{{cite book}}
: Check date values in:|access-date=
(help) - Treadgold, Warren (1997). A History of the Byzantine State and Society. Stanford University Press. ISBN 0-8047-2630-2.
- Tyerman, Christopher (2006). God's War: A New History of the Crusades. Cambridge: Belknap Press of Harvard University Press. ISBN 0-674-02387-0.
- Vryonis, Speros (1971). Decline of Medieval Hellenism in Asia Minor and the Process of Islamization in the Eleventh through Fifteenth Centuries. University of California Press. ISBN 0-520-01597-5.
کتابشناسی
- Bibliography of the First Crusade (1095–1099) بایگانیشده در ۸ فوریه ۲۰۰۵ توسط Wayback Machine, compiled by Alan V. Murray, Institute for Medieval Studies, University of Leeds. Extensive and up to date as of 2004.
- کاشف، منوچهر (۱۳۸۴). تاریخ جنگهای صلیبی. ج. یک. تهران: انتشارات علمی فرهنگی. شابک ۹۶۴-۴۴۵-۳۱۷-۴.
- کاشف، منوچهر (۱۳۸۴ (۲)). تاریخ جنگهای صلیبی. ج. دو. تهران: انتشارات علمی فرهنگی. شابک ۹۶۴-۴۴۵-۳۱۷-۴. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «First Crusade». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۹ مارس ۲۰۱۸.
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «March from Antioch to Jerusalem during the First Crusade». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۱ اکتبر ۲۰۱۸.