زینبالنساء بیگم
زینبالنساء بیگم، از شاعران مسلمان هندی است. او علاوه بر شاعری، به ساخت ابنیه مذهبی همچون مساجد نیز علاقهمند بوده است و چند مسجد در مناطق مختلف دهلی، از جمله آثار باقیمانده از اوست. وی در دوران زندگانی خود، همیشه در نزد پدرش اورنگزیب بود و در دوران حیات او، درگذشت.
نام و تبار
نام او را زینبالنساء و لقبش را بیگم گزارش کردهاند. این نام را پدربزرگش شاهجهان بر او نهاده است. وی دختر اورنگزیب بود. پدر او، در بین سالهای ۱۰۶۸ تا ۱۱۱۸ حکومت میکرد. نام مادرش را بیبیرابعهٔ دورانی، ملقب به دلرسبانو، دختر شاهنوازخان صفوی گزارش کردهاند.[۱]
سرگذشت
تاریخ ولادت او، ۱۰ شوال ۱۰۴۸ ه.ق عنوان شده است. محل تولد او، دولتآباد دکن در هند بود. وی در دوران اولیه زندگیاش، نزد حافظ مریم، مادر عنایتالله وزیراعظم اورنگزیب قرآن آموخت و موفق شد تا حافظ قرآن شود. پس از آن، وی به تحصیل نجوم و فلسفه پرداخت و علوم ادبیات فارسی و عربی را در کنار خوشنویسی خطوط نسخ، نستعلیق و شکسته، آموخت. از استادان او در این دوران میتوان به میرزا محمدسعید اشرف مازندرانی و عبدالرشید دیلمی اشاره کرد.[۲]
زینبالنساء با وجود بیتوجهی اورنگزیب به شاعران، کتابخانهای را برای اهل دانش تأسیس کرد و موجب رونق بازار ادب فارسی در هند شد. او بعدها و در طی ماجراهای سیاسی دوره ارونگزیب و به سال ۱۰۹۱ ه. ق، مورد سوءظن پادشاه قرار گرفت و مقرریاش قطع و به جرم همکاری با محمداکبر (برادر شاهزادهاش)، در قلعه سلیمگر دهلی زندانی شد. او بعدها با پادرمیانی مادرش، آزاد شد و سوءظن از بین رفت. او هرگز ازدواج نکرد و تا سالهای پایانی زندگانیاش، در میان خانواده پدری خود زندگی کرد. وی به سال ۱۰۳۷ ه. ق، پرستاری پدرش را برعهده داشت.[۳]
درگذشت
زینبالنساء بیگم، در دهم محرم ۱۱۱۴ ه. ق، درگذشت. پس از مرگ او، وی را به دستور پدرش در باغ سی (تیس) هزاری در دهلی دفن کردند و به دستور همو، بر قبر او، آرامگاهی بنا کردند. ساخت و نظارت بر این بنا توسط سیدامجدخان، شیخعطاءاللّه، و حافظخان صورت میگرفت. مادهتاریخ مرگ وی را صدیق حسنخان، عبارت «ادخلی جنتی» میداند که برابر با سال ۱۱۰۸ ه.ق است.[۴]
شخصیت علمی، ادبی و مذهبی
دانشنامه جهان اسلام، وی را شخصی متعصب در دیانت گزارش میکند که با همنشینی با استادش، محمدسعید اشرف که خوشمشرب بود، از تعصبش کاسته شد. به گزارش دانشنامه جهان اسلام، وجود عبارت «کنیز فاطمه» در مهر او، گویای ایمان قوی او در کنار لطافت و ذوق ادبی است.[۵]
کسانی چون ناصرعلی سرهندی، کلیم کاشانی و عاقلخان رازی را به عنوان معاشران و مخاطبان مناظرات شعری زینبالنساء گزارش کردهاند. او به ادبپروری اهتمام داشت و در همین خصوص، آثاری چون زیبالتفاسیر محمدصفی قزوینی، زیب عصمت ملاعبدالغفور، و شرح شافیهٔ زیبالنساء توسط ابوالفتح هاشمی مُلتانی در وصف او نوشته شدهاند. همینطور محمدعلی ماهر مثنوی مفصّلی در مدح او سروده است.[۶]
آثار
زینبالنساء با تخلص «مخفی» شعر میسرود و برخی منابع نیز برای او تخلص «زیبالنساء» گزارش کردهاند. محمودمیرزا قاجار مجموعه ابیات دیوان او را پانزدههزار بیت گزارش میکند که اکون کمتر از یکسوم از آن ابیات باقی مانده است. اشعار او بیشتر در سبک غزل است و چند ترجیعبندُقصیده و ترکیببند نیز در میان آنها وجود دارد. دیوان شعری او در تهران با کوشش میهندخت صدیقیان و ابوطالب میرعابدینی در سال ۱۳۸۱ ه.ش به چاپ رسیده است. اثر دیگری که به او منسوب شده است، زیبالمنشآت نام دارد که اکنون اثری از آن باقی نیست.[۷]
غیر از آثار مکتوب، چند بنا مذهبی به او نسبت داده شده است که یا بانی ساخت آن یا مرمتکننده و رونق دهنده آنها بوده است. از این میان میتوان به مسجد زینتالمساجد واقع در دهلی و مساجدی در ساحل جمنا در آگره (اکبرآباد) و در کشمیر اشاره کرد.[۸]
پانویس
ارجاعات
- ↑ منفرد، «زینبالنساءبیگم»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ منفرد، «زینبالنساءبیگم»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ منفرد، «زینبالنساءبیگم»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ منفرد، «زینبالنساءبیگم»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ منفرد، «زینبالنساءبیگم»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ منفرد، «زینبالنساءبیگم»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ منفرد، «زینبالنساءبیگم»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ منفرد، «زینبالنساءبیگم»، دانشنامه جهان اسلام.
منابع
- منفرد، افسانه (۱۳۷۵). «زینبالنساءبیگم». دانشنامه جهان اسلام. به کوشش حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصرالله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.