عبدالبهاء
عبدالبهاء | |
---|---|
پرونده:Abbaseffendi1868.jpg | |
نام در زمان تولد | عباس افندی |
متولد | ۲۳ می ۱۸۴۴ تهران، ایران |
وفات | ۱۹۲۱ حیفا |
آرامگاه | مقام اعلی |
ملیت | ایرانی |
دیگر نامها | غصن اعظم |
حرفه | رهبر دینی |
شناختهشده برای | رهبری آیین بهائی |
قبل از | شوقی افندی |
دین | بهائی |
همسر(ها) | منیرهخانم |
والدین | پدر: بهاءالله مادر: آسیهخانم |
شخصیتهای اصلی | |
نوشتهها | |
کتابشناسی بهاءالله - آثار و گفتار عبدالبهاء | |
آموزهها | |
مؤسسات | |
بیتالعدل اعظم | |
تاریخچه | |
بهائیان ایرانی | |
شخصیتهای برجسته | |
بیشتر | |
نشانهها |
عباس افندی (زادهٔ ۲ خرداد ۱۲۲۳ هجری شمسی یا ۲۳ مه سال ۱۸۴۴ میلادی – درگذشتهٔ ۷ آذر ۱۳۰۰ ه.ش یا ۲۸ نوامبر سال ۱۹۲۱ میلادی) فرزند ارشد بهاءالله، پیامبر آیین بهائی بود که به نام عبدُالبهاء شناخته شده است. وی سومین شخصیت محوری آیین بهائی است که پدرش، حسینعلی نوری، ملقب به بهاءالله، نوزده سال پیش از مرگش چنانکه در کتاب اقدس و نیز در کتاب عهدی اشاره کرده است، او را به مقام جانشین، مبیّن و مفسر متون بهائی برگزید.
او در فاصلهٔ سالهای ۱۹۲۱–۱۸۹۲ مسئولیت ادارهٔ جامعهٔ بهائی را بر عهده داشت.[۱]
جایگاه عبدالبهاء
عبدالبهاء پسر ارشد بهاءالله[۲] و جانشین او بود.[۳] بهاءالله در وصیتنامهٔ خود کتاب عهدی بهطور مشخص عبدالبهاء را جانشین خود اعلام میکند[۴] و پیش از درگذشتش نیز به پیروان خود اشاره کرده بود که بعد از وی باید به عبدالبهاء به عنوان رهبر جامعه و مفسّر رسمی آثار او روی بیاورند.[۵]
بهاءالله از القابی همچون «سرکار آقا»، «غصن اعظم» (بزرگترین شاخه)، «سِرالله» (راز خدا) و نور چشم برای اشاره به عبدالبهاء استفاده کرده است.[۶] شوقی افندی جایگاه عبدالبهاء را به عنوان سومین شخصیت محوری بهائی (بعد از باب و بهاءالله) میداند و با عبارتی همچون «مرکز و محور» عهد و میثاق بهاءالله، مفسّر رسمی کلام بهاءالله، جلوهٔ تمامی آرمانها و ایدهآلهای بهائی و معمار نظم جهانی بهاءالله او را معرفی میکند.[۷] عبدالبهاء همیشه اصرار داشت که مقام او فقط بندگی و خدمت به پدرش است و همواره بهائیان را از تجلیل و تحسین مقام خود بازمیداشت.[۸] او در دورانی که ادارهٔ جامعهٔ بهائی را بر عهده داشت (۱۸۹۲–۱۹۲۱) لقب عبدالبهاء را برای خود برگزیده بود و امروزه نیز اغلب با این نام شناخته میشود.[۹]
زندگی
تولد و کودکی
عبدالبهاء پسر ارشد بهاءالله،[۱۰] در ۵ جمادیالاول سال ۱۲۶۰ هجری قمری مطابق با ۲۳ مه ۱۸۴۴ (در همان شبی که باب اعلان امر کرده بود[۱۱]) در تهران متولد شد و نام عباس افندی بر او گذاشتند.[۱۲] کودکی او همزمان با سالهای پرفراز و نشیب جنبش بابی بود.[۱۳] دستگیری پدرش- بهاءالله- در سال ۱۸۵۲ و سپس تبعید به همراه او به عراق ضربات سختی به عبدالبهاء که در آن هنگام کودک بود وارد ساخت.[۱۴] وی در مسیر بغداد از شدّت سرما دچار سرمازدگی شد.[۱۵] او که به پدر بسیار تعلق خاطر داشت از دوران نوجوانی مسئولیت امور خانواده را به عهده گرفت و بهعنوان یکی از منشیهای پدرش نیز عمل میکرد.[۱۶]
تبعید
در دوران عکّا (پس از سال ۱۸۶۸) عبدالبهاء عهدهدار رسیدگی به امور جامعهٔ پیروان بهاءالله و مسئول مراودات با مقامات دولت عثمانی بود. با تثبیت شرایط عکّا، وی همچنین فعالیت در حوزهٔ اندیشه را شروع کرد.[۱۷] وی در سال ۱۸۷۳[۱۸] در دوران زندان در بیت عبود در قلعهٔ عکا با فاطمه دختر میرزا محمدعلی نهری اصفهانی که به «منیره» موسوم شد، ازدواج کرد و حاصل این ازدواج، چهار دختر بود.[۱۹]
عبدالبهاء تا سال ۱۹۰۸ میلادی به خاطر گزارشهای عدهای از مخالفان، به دستور امپراتور عثمانی، سلطان عبدالحمید در عکا زندانی بود.[۲۰]
جانشینی
بهاءالله بهطور رسمی و مشخص در وصیتنامهاش (کتاب عهدی) که به دستخط خود نوشته بود عبدالبهاء را به عنوان جانشین خود اعلام نموده و از بازماندگان خواسته بود تا پس از وی به عبدالبهاء روی بیاورند.[۲۱] این وصیتنامه اندک زمانی پس از درگذشت بهاءالله در جمع بزرگی خوانده شد.[۱] در این وصیتنامه همچنین ذکر شده بود که میرزا محمدعلی- پسر دوّم بهاءالله- در رتبهٔ دوم بعد از عبدالبهاء قرار دارد.[۱] بهاءالله، عبدالبهاء را «غصن اعظم» به معنی بزرگترین شاخه[۲۲] جانشینی عبدالبهاء دور از انتظار و تعجببرانگیز نبود[۱] و اکثریت قریب به اتفاق بهائیان مطابق کتاب عهدی، عبدالبهاء را به عنوان مبیّن و مفسّر رسمی آثار بهاءالله، مرکز عهد و میثاق و سرمشقی از زندگی بهائی پذیرفتند.[۱]
اندکی بعد امّا، محمدعلی، برادر ناتنی عبدالبهاء،[۲۳] برخلاف این وصیتنامه عمل کرده،[۲۴] مرجعیّت عبدالبهاء را انکار کرد[۲۵] و در ابتدا به صورت پنهان و سپس آشکار به مخالفت با او پرداخت.[۲۶][۲۷] اگرچه این مخالفتها نتوانست در وفاداری تودهٔ بهائیان به عبدالبهاء خللی وارد کند، امّا باعث بروز مشکلات برای عبدالبهاء از جانب مقامات عثمانی شد.[۲۸]
این مخالفتهای طولانی مدّت باعث شد که عبدالبهاء توّجه بهائیان را به اصل «عهد و میثاق» جلب نماید که بر اساس آن در هر زمان پیروی از آن مرجعی که برای ادارهٔ جامعه تعیین شده، باعث حفظ اتحاد جامعهٔ بهائی میشود.[۲۹] عبدالبهاء کسانی که این عهد و میثاق را زیر پا گذاشته بودند (مانند محمدعلی) «ناقض عهد و میثاق» اعلام کرد.[۳۰]
سفر به مصر، اروپا و آمریکا
انقلاب ترکان جوان و انقراض امپراتوری عثمانی موجب گردید که عبدالبهاء در سال ۱۹۰۸ در دوران کهولت از زندان و تبعید رهایی یابد.[۲۰] پس از آزادی از زندان و موفقیت در اتمام ساختمان مقام اعلی (آرامگاه باب)، عبدالبهاء تصمیم به سفر و رساندن ابلاغ پیام بهاءالله به اروپا و آمریکا گرفت. به دعوت بهائیان غرب به یک مسافرت سه ساله (۱۹۱۳–۱۹۱۱) به مصر، اروپا و آمریکای شمالی رفت. در جریان این سفرها عبدالبهاء در مجامع فراوانی به سخنرانی و تبلیغ دین بهائی پرداخت.[۲۰] در آمریکای شمالی به حدود ۴۵ شهر در ایالات متحده و کانادا سفر کرد.[۳۱] در این سفر حدود ۳۷۳ سخنرانی داشت و جمعاً حدود ۹۳ هزار نفر مخاطب وی قرار گرفتند.[۳۲] عبدالبهاء در اروپا و آمریکا به نام «پیامبر صلح» معروف شد. مطبوعات آن زمان، اغلب او را «پیامبر ایرانی» مینامیدند.[۳۳]
عبدالبهاء اغلب در سخنرانیهای خود در غرب، اعتقادات اساسی و اصول آیین بهائی را شرح میداد،[۳۴] از جمله اینکه: هر فرد باید خود بهطور مستقل و به دور از تعصّب به جستجوی حقیقت بپردازد،[۳۴] تمام ادیان الهی جلوههای مختلف یک حقیقت واحد هستند،[۳۴] دین باید در هماهنگی با علم و عقل باشد،[۳۴] نوع انسان یکی است و همهٔ انسانها در مقابلِ خداوند، یکسان هستند،[۳۴] تعصّبات دینی، سیاسی، ملیّتی و … مخرّب و مبتنی بر جهل هستند،[۳۵] فقر شدید و ثروت مفرط باید از میان برداشته شود،[۳۵] همهٔ افراد باید در مقابل قانون یکسان باشند و عدالت در اجتماع برقرار باشد،[۳۵] زنان و مردان با هم برابرند و باید از حقوق برابر برخوردار باشند،[۳۵] همهٔ کودکان باید آموزش دریافت کنند.[۳۵] عبدالبهاء همچنین به موضوع صلح در سخنرانیهای خود بسیار توجّه میکرد و هشدار میداد که ناآرامیها در منطقهٔ بالکان میتواند به جنگی تبدیل شود که سراسر اروپا را بگیرد.[۳۵] همچنین در آمریکا، برای مسئلهٔ روابط نژادی اهمیّت ویژهای قائل بود و افراد از نژادهای مختلف را تشویق میکرد که به دنبال یافتن نقاط مشترک و همکاری باشند.[۳۵] وی هم در آمریکا و هم در اروپا با فقرا ملاقات میکرد و بر وظیفهٔ اجتماعی ثروتمندان در قبال فقرا تأکید مینمود.[۳۵]
سخنرانیهای عبدالبهاء در کتابی به نام مجموعه خطابات در سال ۱۹۲۰ در مصر چاپ شد.
در لندن در مصاحبه با مدیر روزنامهٔ تیاسوفیها چنین میگوید:
هرکس به وحدت بشر خدمت کند در درگاه احدیت مقبول است… حضرت موسی خدمت به وحدت انسانی نمود، حضرت مسیح وحدت عالم انسانی تأسیس کرد، حضرت محمد اعلان وحدت انسانی نمود… بهاءالله تجدید تعالیم انبیاء فرمود… برای شما تأییدات الهیه میطلبم.[۳۶]
بازگشت به حیفا و سالهای پایانی زندگی
عبدالبهاء در ماه ژوئن ۱۹۱۳ از طریق مصر به حیفا بازگشت.[۳۷] در مدّتی کمتر از یک سال با آغاز جنگ جهانی اول در اوت ۱۹۱۴ دیگر امکان سفرهای بیشتر برای وی وجود نداشت.[۳۸] آن روزها دوران خطرناکی برای وی و اطرافیانش بود[۲۰] و عبدالبهاء از طرف جمال پاشا، فرماندار جدید سوریه مورد تهدید قرار گرفته بود.[۳۸] سالهای جنگ باعث وقوع قحطی در منطقه شد که عبدالبهاء با تأمین غلات از مزارع بهائی در درّهٔ اردن توانست از وقوع فاجعهٔ محلّی جلوگیری کند.[۳۸] با آغاز حکومت قیمومت بریتانیا بر فلسطین، دولت جدید امنیت عبدالبهاء و پیروان بهائی او را تضمین کرد و در تاریخ ۲۷ آوریل ۱۹۲۰ میلادی، دولت بریتانیا به دلیل «تلاشهای انساندوستانه در طول جنگ جهانی اول» لقب سلطنتی «سِر» به او داد.[۳۸]
عبدالبهاء سالهای پس از جنگ را به رسیدگی به امور جامعهٔ بهائی پرداخت.[۳۸] وی علاوه بر اینکه در این دوران یک چهرهٔ برجستهٔ محلّی بود، بهعنوان رهبر یک آیین بینالمللی نیز شناخته میشد.[۳۸]
درگذشت
عبدالبهاء در ۲۸ نوامبر سال ۱۹۲۱ درگذشت.[۲۰] در مراسم خاکسپاری وی، جمعیت زیادی شرکت کردند و تنوّع مذهبی و اعتقادی شرکتکنندگان قابل توجّه بود.[۳۸] در این مراسم نمایندگانی از سایر ادیان نیز سخنرانی کردند. او در یکی از اتاقهای مقام اعلی (آرامگاه باب) واقع در کوه کرمل به خاک سپرده شد.[۳۸] شرح خاکسپاری و متن سخنرانیها در تشییع جنازه توسط روزنامهٔ النفیر در حیفا به شماره ۲۸۸۹–۹، روز ۱ دسامبر ۱۹۲۱ به ثبت رسیده است.
ادیب یوسف افندی در این مراسم اینچنین سخنرانی نمود:
ای معشر عرب و عجم برای که گریه و زاری میکنید آیا برای کسی است که در حیات دیروزی خود بزرگ بود و در موت امروزی بزرگتر است… نظر به راست کنید نظر به چپ نمائید. نظر به شرق و غرب نمائید ببینید چه عظمت و جلالی غیبت نموده چه پایه بزرگ صلحی منهدم شده چه لبهای فصیحی خاموش گشته وااسفا…[۳۹]
میراث دوران عبدالبهاء
تحت سرپرستی و هدایت عبدالبهاء جامعهٔ بهائی از دوران پر از فراز و نشیب بعد از درگذشت بهاءالله عبور کرد.[۳۸] علیرغم حملات از طرف برادر ناتنیاش، عبدالبهاء توانست اتّحاد را در جامعهٔ بهائی حفظ کند.[۳۸] در دورانی که او مسئولیت سرپرستی جامعه را بر عهده داشت، آیین بهائی گسترش جغرافیایی چشمگیری یافت.[۳۸] در ۱۸۹۲ وقتی که عبدالبهاء ادارهٔ امور را به دست گرفت، جامعهٔ بهائی هنوز محدود به خاورمیانه و هندوستان بود و بیشتر بهائیان را ایرانیان تشکیل میدادند.[۴۰] در دوران عبدالبهاء آیین بهائی به آمریکای شمالی و جنوبی، اروپا، خاور دور و استرالیا و اقیانوسیه گسترش یافت.[۴۱] در دو سفری که وی به اروپا و آمریکا داشت (۱۹۱۱ و ۱۹۱۲–۱۹۱۳) جوامع نوپای بهائی در این مناطق را مستحکم کرد، با بسیاری افراد برجسته ملاقات داشت و سخنرانیهای بسیاری نمود.[۴۲]
عبدالبهاء در هر کجا که جامعهٔ بهائی به اندازهٔ کافی رشد کرده بود، کار تأسیس ساختارهای اداری جامعهٔ بهائی را آغاز کرد[۴۳] و برای هماهنگکردن فعالیتهای جامعه، نظامی از انجمنهای انتخابی شور محلّی و هیئتهای ملّی را توسعه داد.[۳۸]
ویژگیهای شخصیتی
عبدالبهاء برای بهائیان نمونهٔ کامل و بهترین مثال تعالیم بهائی در عمل است و داستانهای زندگی او به عنوان ایدئال رفتار بهائی نقل میشود.[۴۴] بسیاری از غیر بهائیان او را شخصیتی قدرتمند و تحسینبرانگیز توصیف کردهاند مانند ای. جی براون که از فصاحت و دانش وسیع دینی او نوشته است.[۴۵] منابع موجود، تأیید میکنند که عبدالبهاء شخصیتی گیرا، جاذب، آرام و در عین حال با اقتدار داشته است.[۴۶] در برخورد با دیگران مهربان و سخاوتمند بوده،[۴۷] حس شوخطبعی قوی داشته و بسیاری از مواقع برای رساندن مطلب و روشن شدن منظورش، از بازگویی حکایتها و خاطرات استفاده میکرده است.[۴۸][۴۹] زندگی شخصی ساده و به دور از تجملاتی داشته است.[۵۰] وی همیشه تأکید میکرده که بزرگترین افتخار و بالاترین مقام برای او این است که عبدالبهاء (به معنی بنده و خدمتگزار بهاءالله) باشد.[۵۱]
آثار
برای بهائیان، عبدالبهاء مفسّر رسمی آثار بهاءالله است و بدین جهت نوشتهها و نطقهایش بخشی از بدنهٔ اصلی آثار آیین بهائی را شکل میدهد.[۵۲] علاوه بر چندین کتاب، از وی بیش از ۲۷۰۰۰ نامه به جای مانده است.[۵۳] بیشتر آثار عبدالبهاء پس از ۱۸۹۲، در دورانی که وی پس از پدرش مسئولیت ادارهٔ جامعهٔ بهائی را بر عهده داشت، نوشته شده است؛ اما در زمان پدرش نیز رسالهای در مورد مدرنسازی ایران (رسالهٔ مدنیّه، ۱۸۷۵) و همچنین تاریخ کوتاهی از آیینهای بابی و بهائی (مقالهٔ شخص سیاح، ۱۸۸۶) نوشت.[۵۴]
از یک نظر، آثار عبدالبهاء را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: دستهٔ اوّل متونی که توسّط او به نگارش درآمده و دستهٔ دوم سخنرانیها، نطقها و گفتگوهای وی که ثبت شده است.[۲۴] در میان دستهٔ اوّل میتوان به آثار زیر اشاره کرد:
- رسالهٔ مدنیه که در حدود سال ۱۸۷۵ به فارسی به نگارش درآمده و در سال ۱۸۹۲–۱۸۹۳ در بمبئی به چاپ رسید.[۲۴]
- مقالهٔ شخص سیاح تاریخ مختصر آیین بابی و بهائی[۵۵] که در حدود سال ۱۸۸۶ به فارسی و بدون ذکر نام نویسنده نگاشته شده.[۲۴]
- رسالهٔ سیاسیه که در حدود سال ۱۸۹۳ به فارسی نگاشته شده است و بدون ذکر نام نویسنده به انتشار رسیده است.[۲۴]
- تذکرة الوفا که در حدود سال ۱۹۱۵ نوشته شده و در ۱۹۲۴ در حیفا به چاپ رسید. این کتاب شرح حال برخی از مؤمنان اوّلیهٔ بابی و بهائی است.[۲۴]
- الواح نقشهٔ ملکوتی (۱۹۱۶–۱۹۱۷)[۵۶]
- الواح به انجمن صلح لاهه (۱۹۱۹)[۵۷]
- الواح وصایا (وصیتنامهٔ وی)[۵۸]
- حجم بسیار زیادی از مکاتبات و نامههای عبدالبهاء (الواح) خطاب به افراد گوناگون در شرق یا غرب که در مجموعهای با عنوان مکاتیب عبدالبهاء به فارسی و عربی جمعآوری شده است.[۲۴]
در میان دستهٔ دوم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- مفاوضات؛ این کتاب جمعآوری گفتگوهایی است که عبدالبهاء با لورا بارنی بر سر میز نهار داشته است. متن فارسی کتاب اوّلین بار در ۱۹۰۸ به چاپ رسید.[۲۴]
- نطقهایی که عبدالبهاء در حین سفرهایش به غرب در اروپا و آمریکا داشته است در کتابهای گوناگونی جمعآوری شده است از جمله Paris Talks, Abdul-Baha in London و Promulgation of Universal Peace.[۲۴] مجموعهای از سخنرانیها و نطقهای عبدالبهاء در سفرهایش در اروپا و آمریکا، در سال ۱۹۲۱ در قاهره به فارسی منتشر شد.[۲۴]
عمدهٔ آثار عبدالبهاء به زبان فارسی است. البتّه وی کاملاً بر زبان عربی مسلّط بود (او بیشتر عمر خود را در کشورهای عربی گذرانده بود) و آثاری به زبان عربی نیز نوشته است. سبک عربی او بسیار منظم، امّا گاهی پیچیدهتر و گاهی متداولتر و خالصتر از پدرش است.[۲۰] او همچنین تعدادی اثر به زبان ترکی عثمانی دارد.[۵۹] هم در زبان عربی و هم در فارسی او مهارت خاصّی در پرورش آگاهانهٔ اقسام ادبی داشته است. آثاری چون رسالهٔ مدنیه و رسالهٔ سیاسیه نزدیکی خاصی با آثار بسیاری از اصلاحطلبان آن زمان چون «ملکمخان» دارد البتّه میزان تأثیر هر یک باید عمیقتر بررسی شود.[۲۰]
رهبری آیین بهائی پس از عبدالبهاء
عبدالبهاء در همان سالهای ابتدایی دوران قیادتش (۱۸۹۲–۱۹۰۸) ترتیباتی فراهم کرد تا چنانچه اتفاقی برای او بیفتند، پس از او وحدت و هماهنگی جامعهٔ بهائی محفوظ بماند.[۶۰] وی در آن سالها وصیتنامهای نوشت (الواح وصایا) و در آن، شوقی افندی، نوهٔ ارشد خود را به عنوان جانشین و ولی امر بهائی اعلام کرد.[۶۱][۲۴] وی همچنین نظام و اصولی برای انتخابات بیتالعدل اعظم- مؤسّسهای که بهاءالله تشکیل آن را وضع کرده بود- پایهریزی کرد.[۳۷]
وصیتنامهٔ عبدالبهاء یک ماه پس از درگذشت او، در تاریخ ۳ ژانویهٔ ۱۹۲۲ برای اولین بار بهطور عمومی خوانده شد و مطابق آن، شوقی افندی عهدهدار امور جامعهٔ بهائی شد.[۶۲] اگرچه تعیین شوقی افندی به عنوان مرجع امر برای خود او و دیگر بهائیان غیرمنتظره بود، امّا از سوی قریب به اتفاق بهائیان پذیرفته شد.[۶۲] وصیتنامهٔ عبدالبهاء بسیار واضح و روشن بود؛ شوقی افندی به عنوان مرکز عهد و میثاق تعیین شده بود و از همهٔ بهائیان خواسته شده بود به او روی بیاورند.[۶۲]
پانویس
یادداشتها
ارجاعات
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ Smith، A Concise Encyclopedia of the در اBahai Faith، ص ۱۵.
- ↑ Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۳۴.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۹.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۹.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- ↑ Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۳۴.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- ↑ Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- ↑ Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۴.
- ↑ Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۳۵.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ ۲۰٫۳ ۲۰٫۴ ۲۰٫۵ ۲۰٫۶ A. Bausani, D. MacEoin (1982). "ABD-AL-BAHĀ". Encyclopædia Iranica. Retrieved 2010-08-10.
- ↑ Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۴۳.
- ↑ Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۳۴.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- ↑ ۲۴٫۰۰ ۲۴٫۰۱ ۲۴٫۰۲ ۲۴٫۰۳ ۲۴٫۰۴ ۲۴٫۰۵ ۲۴٫۰۶ ۲۴٫۰۷ ۲۴٫۰۸ ۲۴٫۰۹ ۲۴٫۱۰ A. Bausani, D. MacEoin (1982). "ABD-AL-BAHĀ". Encyclopædia Iranica. Retrieved 25 March 2016.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- ↑ Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۴۴.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- ↑ Mottahedeh، Abdu’l-Bahá's Journey West: The Course of Human Solidarity، ص ۵.
- ↑ Mottahedeh، Abdu’l-Bahá's Journey West: The Course of Human Solidarity، ص ۵.
- ↑ Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- ↑ ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ ۳۴٫۲ ۳۴٫۳ ۳۴٫۴ Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۵۲.
- ↑ ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ ۳۵٫۲ ۳۵٫۳ ۳۵٫۴ ۳۵٫۵ ۳۵٫۶ ۳۵٫۷ Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۵۳.
- ↑ مجموعه خطابات چاپ مصر، فرجالله ذکرالکردی ۱۹۲۱، ص ۱۸.
- ↑ ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۴۵.
- ↑ ۳۸٫۰۰ ۳۸٫۰۱ ۳۸٫۰۲ ۳۸٫۰۳ ۳۸٫۰۴ ۳۸٫۰۵ ۳۸٫۰۶ ۳۸٫۰۷ ۳۸٫۰۸ ۳۸٫۰۹ ۳۸٫۱۰ ۳۸٫۱۱ Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۴۶.
- ↑ روزنامه النفیر در حیفا به شماره ۲۸۸۹–۹ اول دسامبر ۱۹۲۱
- ↑ Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- ↑ Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- ↑ Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- ↑ Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۹.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۹.
- ↑ Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- ↑ Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۹.
- ↑ Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- ↑ Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- ↑ Momen، World Religions: Belief, Culture, and Controversy.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۲۰.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- ↑ Smith، A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith، ص ۱۵.
- ↑ ۶۲٫۰ ۶۲٫۱ ۶۲٫۲ Smith، An Introduction to the Baha'i Faith، ص ۵۵.
منابع
- Smith، Peter (۲۰۰۸). An Introduction to the Baha'i Faith. Cambridge University Press. شابک ۹۷۸۰۵۲۱۶۸۱۰۷۰.
- Smith، Peter (۲۰۰۰). A Concise Encyclopedia of the Bahá’í Faith. OneWorld Publications. شابک ۹۷۸-۱۸۵۱۶۸۱۸۴۶.
- Momen، Moojan (۲۰۱۱). "Abdul-Baha" in World Religions: Belief, Culture, and Controversy. ABC-CLIO Solutions. شابک ۹۷۸-۱-۶۱۰۶۹-۱۲۲-۲.
- Mottahedeh، Negar (۲۰۱۳). Abdu’l-Bahá's Journey West: The Course of Human Solidarity. Palgrave Macmillan. شابک ۹۷۸-۱-۱۳۷-۰۳۲۰۱-۰.
- اهالی ایران در سده ۱۹ (میلادی)
- اهالی ایران در سده ۲۰ (میلادی)
- اهالی تهران
- اهالی عکا
- اهالی نور
- ایرانیهای مهاجرتکرده به امپراتوری عثمانی
- بهائیان اهل ایران
- بهائیان سده ۱۹ (میلادی)
- بهائیان سده ۲۰ (میلادی)
- خاکسپاریها در حیفا
- خانواده بهاءالله
- درگذشتگان ۱۹۲۱ (میلادی)
- رهبران بابیت و بهائیت
- رهبران مذهبی اهل ایران
- زادگان ۱۸۴۴ (میلادی)
- زندانیان امپراتوری عثمانی
- سیاستمداران سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران
- شخصیتهای اصلی بهائی
- شوالیههای فرمانده نشان امپراتوری بریتانیا