محمد بن حمزه فناری
محمد بن حمزه فناری (زادهٔ ۷۵۱ قمری در روم - درگذشته ۸۳۴ قمری در بروسا)، معروف به ابنفناری؛ فرزند حمزه ابن محمد ابن محمد از علمای بزرگ عثمانی در قرن نهم قمری است و در آن دوران در علوم متداول زمانهٔ خود از جمله هیئت، قراءات، معانی، بیان، فلسفه و عرفان، سرآمد بود.
زندگی
ابنفناری پس از آموختن مقدمات، برای ادامه تحصیل به مصر رفت و پس از چند سال به پایتخت عثمانیان در آن دوره (شهر بروسا در جنوب شرقی دریای مرمره) بازگشت. در این دوران وی نزد امپراتور عثمانی - یلدرم بایزید- تقرب یافت و به منصب قضاوت در بروسا گمارده شد. او همچنین به عنوان مشاور سیاسی دربار عثمانی نیز فعالیت داشت. با مرگ یلدرم بایزید و رقابت و درگیری شاهزادگان عثمانی برای دست یافتن بر تخت سلطنت، عملاً دورهای از فترت بر حکومت عثمانی حاکم شد و مدارس نیز از بیدادگریهای سپاهیان تیمور برکنار نماندند؛ در حملهای که به بروسا، پایتخت و مهمترین مرکز علمی ـ مدرسی عثمانی صورت گرفت، مدارس مورد تعرض قرار گرفتند و تعدادی از مدرسان از جمله، ابن فناری به اسارت درآمدند و نزد تیمور فرستاده شدند. اگر چه ابن فناری، دعوت امیر گورکانی برای حضور در دربار وی را نپذیرفت، اما تعدادی از مدرسان برجسته، از جمله محمد جزری به ناچار درخواست تیمور را پذیرفتند.[۱]
کتابشناسی
آثار او عبارتند از:[۲]
|
|
شهرت علمی
شهرت علمی ابن فناری در زمینه عرفان نظری است. وی علم عرفان نظری را به درجهای رساند که حتی کسانی که واجد شهودهای عرفانی نیستند نیز بتوانند در مورد مبانی آن تحقیق و آثار علمی تولید کنند. از بررسی آثار وی بر میآید که به ظاهر خود او دارای مکاشفهها و شهودهای عرفانی نبوده است.[۳] از جهتی کار او و صائن الدین ترکه اصفهانی بازگشتی به تبیینها و اصطلاحات عرفانی قرن هفتم فرغانی شمرده میشود که در قرن هشتم عبدالرزاق کاشانی و قیصری تا حدی از آنها غفلت کرده بودند.[۴] معروفترین اثر وی که قرنها کتاب درسی حوزههای عرفانی بوده است، مصباح الانس است. وی در این کتاب مفتاح الغیب صدرالدین قونوی را شرح داده است و از اقوال و آرای عرفای برجسته همچون ابن عربی، جندی و در درجه اول قونوی و فرغانی استفادههای فراوان میبرد. از این جهت این کتاب دروازهای برای راهیابی و آشنایی با بسیاری از آثار درجه اول عرفانی است.[۵] ایجاد همزبانی بین فلسفه و عرفان از اهداف اصلی ابن فناری است، او سعی دارد تا مطالب را به صورت استدلالی و در قالبی منطقی یا دست کم قابل پذیرش فیلسوفان ارائه دهد.[۶]
پانویس
ارجاعات
- ↑ عبادی، از تقابل تا تعامل، ۵۰.
- ↑ مدرس، ریحانة الادب، ۲: ۳۵۴و۳۵۵.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۵۰.
- ↑ امینی نژاد، حکمت عرفانی، ۵۰.
- ↑ امینی نژاد، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، ۱۹۱.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۵۱.
منابع
- مدرس خیابانی، محمدعلی (۱۳۶۹). ریحانة الادب. تهران: خیام.
- یزدان پناه، سید یدالله (۱۳۹۲). مبانی و اصول عرفان نظری. قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۱۱-۴۲۸-۱.
- امینی نژاد، علی (۱۳۹۰). حکمت عرفانی. قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۱۱-۶۵۲-۰.
- امینی نژاد، علی (۱۳۹۳). آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی. قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۱۱-۳۱۴-۷.
- عبادی، مهدی (۱۳۹۲). «از تقابل تا تعامل: بررسی تحلیلی مناسبات یلدرم بایزید و مَدْرسیان». پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی. ۴۶ (۱).