اعجام قرآن
اِعجام قرآن به نقطهگذاری و رفع ابهام از حروف قرآن اشاره دارد. این عمل ابتدا با نقطهگذاری برای تمایز حروف و سپس با افزودن حرکات آغاز شد. دو روش اصلی در این زمینه شامل نقطهگذاری (نسبت دادهشده به ابوالاسود دؤلی) و شکلدهی (ابداع خلیل بن احمد) بود.
معنای لفظی و اصطلاحی
اعجام به معنای نقطهگذاری و افزودن علائم بر حروف قرآن، با هدف رفع ابهام و تسهیل در قرائت است. این واژه از مصدر باب افعال گرفته شده و مفهوم آن «رفع گنگی و ابهام» است. نقطهگذاری و علائم حرکتی، تلفظ صحیح آیات قرآن را امکانپذیر ساخته و از خطاهای احتمالی در خواندن جلوگیری میکند.[۱]
تاریخچه
در آغاز، کاتبان قرآن، آن را بدون نقطه، حرکات، یا علائم نوشتند. این امر سبب میشد که کلمات گاه به چندین صورت خوانده شوند و معنای متفاوتی پیدا کنند. برای مثال، کلمه «قل» (بگو) ممکن بود «قال» (گفت) خوانده شود. حروف مشابه همچون «ب، ت، و ث»، یا «ج، خ، و ح» نیز بدون نقطه قابل تمایز نبودند. هرچند حافظه قوی و ذوق زبانی اعراب از بروز اشتباه در خواندن قرآن جلوگیری میکرد، اما با گسترش اسلام و ارتباط با اقوام غیرعرب، دشواریهای قرائت بیشتر شد. ازاینرو، نقطهگذاری و افزودن حرکات بر حروف ضروری گردید.[۲]
مراحل نقطهگذاری
در ابتدا نقطهگذاری تنها بهمنظور تمایز حروف مشابه انجام میشد؛ برای مثال، «با، تا، و ثا» با استفاده از تعداد و موقعیت نقاط مشخص میشدند. سپس حرکات نیز با نقاط نشان داده شدند:[۳]
- فتحه: یک نقطه بالای حرف
- کسره: یک نقطه زیر حرف
- ضمه: یک نقطه جلوی حرف
گاهی هر دو نوع نقطهگذاری باهم ترکیب میشد و نقطهای مدور برای نشان دادن حرکت و حرف همزمان استفاده میشد. بهتدریج روشهای پیشرفتهتری برای ثبت حرکات ایجاد شد:[۴]
- روش نقطهگذاری: که به ابوالاسود دؤلی نسبت داده میشود و بیشتر در مصاحف اولیه استفاده میشد.
- روش شکلدهی: که شامل اشکالی مانند فتحه، کسره، ضمه، تشدید و همزه بود. گفته میشود خلیل بن احمد نخستین کسی بود که این روش را به کار برد و از حروف کوچک مانند واو، یاء و الف برای ایجاد علائم استفاده کرد.
هرچند این روشها در ضبط لغات و متون غیرقرآنی بهکار رفتند، اما قاریان قرآن برای حفظ اصالت مصاحف، از استفاده این علائم در مصاحف قرآنی خودداری میکردند.[۵]
پانویس
ارجاعات
منابع
- اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «اعجام قرآن». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.