صلح حسن و معاویه
صلح حسن و معاویه، به ماجرای جنگ میان حسن مجتبی و معاویه بن ابوسفیان بود که سراخر با صلحنامهای به اتمام رسید.
صلحنامه
صلح حسن و معاویه به واقعهٔ صلح میان حسن بن علی و معاویة بن ابیسفیان اطلاق میشود که از جنگ بین کوفیان و شامیان جلوگیری کرد و طی آن خلافت با شروطی، از حسن به معاویه منتقل شد. این واقعه در ربیعالثانی ۴۱ ه.ق/اوت ۶۶۱ م پس از هفت ماه حکومتِ حسن بود.[۱]
معاویه دو نماینده از نزدیکان خویش — عبدالله بن عامر و عبدالرّحمٰن بن سَمَره — را با پیامِ پذیرشِ همهٔ شروطِ حسن نزد وی فرستاد.[۲] او برای کاستن از قدرت روحیهٔ حسن، نامهٔ بزرگان قبایل را هم برای نشان دادن به حسن به نمایندگانش داده بود.[۳][۴] نمایندگان برای پرهیز از خونریزی، خلافت حسن پس از معاویه را مطرح کردند. در این شرایط، سپاه حسن در وضعیت خوبی قرار نداشت؛ پیوستن عبیدالله بن عباس به معاویه و شایعهٔ صلحجویی حسن و نیز شایعهٔ احتمال کشته شدن قیس، سپاه را در وضعیت روحی مناسبی قرار نداده بود. سپاهیان حسن را به کفر متهم میکردند و حسن نیز از آنان نومید شده و زخم خورده و اموالش غارت شده بود و در سپاه استقامت برای نبرد نمیدید، چه اینکه بسیاری از آنان درگیرِ تعصبات قبیلهای بودند و بزرگانشان برای همراهی به معاویه نامه نوشته بودند. در چنین شرایطی حسن چارهای ندید جز اینکه برای جلوگیری از خونریزی و حفظ جان مردم و امت اسلامی، صلح را بپذیرد. ازاینرو نمایندگان خویش را همراه با نمایندگان معاویه نزد وی فرستاد. آنان نامهای را با مضمون رعایت خواستهها و شروط حسن امضا کرده و نزد حسن فرستادند.[۵]
دلایل پذیرش صلح
در خصوص دلایل پذیرش صلح، موارد بیانشده از سوی حسن عبارتند از: ناهماهنگی، چندرأیی و نداشتن آمادگی کامل جهت جنگ میان کوفیان و در نتیجه تحمیلِ کشتگانِ فراوان، خونریزی بسیار و خطر تزلزلِ جامعهٔ اسلامی، تنها ماندن حسن، اختلاف میان شیعیان و درنهایت تشخیص موقعیت و مصلحت مسلمانان.[۶] لَئورا وِچّا وَلیِری در دانشنامهٔ اسلام مینویسد در منابع تاریخی عوامل پذیرش صلح توسط حسن، صلحدوستی، بیزاری از سیاست و چنددستگیهای متعاقبش و تمایل به جلوگیری از خونریزیهای گسترده گزارش شدهاست. اما احتمال دارد که وی بهعلت نبود نهضت حامیاش، صلح را پذیرفته باشد. اگر پذیرفته شود که علی، هفتهبههفته خزانه را خالی میکرد و محتویاتش را بین مردم تقسیم میکرد، بنابراین دولت حسن با مشکلات مالی روبرو بود. علاوهبرآن، علی در سالهای آخر خلافتش با شکستهای پیدرپی مواجه شد و این مهم در زمان خلافت حسن تشدید شد. ازاینرو حسن نمیتوانست به سربازانی تکیه کند که میل چندانی به جنگیدن نداشتند. تبعات بعدی صلح، بر علویان بسیار گران آمد. در بحث و جدلهایی که با آنان میشد، آنان در مورد این مطلب که حسن از حق خودش بهعنوان خلیفه کناره گرفته و بنابراین آنان دلیلی برای مخالفت ندارند، پاسخی نداشتند. حدیثی موجود است که مدعی است حسن، در حق خودش بهعنوان خلیفه پافشاری نخواهد کرد. این حدیث میگوید محمد گفتهاست که این پسرم حسن حاکمی است که خداوند توسط او، روزی دو گروه مخالف مسلمان را در کنار هم میآورد.[۷]
در منابع، شرایط صلح حسن، بهصورت ضد و نقیض بیان شدهاست.[۸] در گزارشهایی آمده که معاویه کاغذی سفید با مُهر خویش نزد حسن فرستاد تا حسن شروط خود را بر آن بنویسد.[۹][۱۰] حسن پس از خواندن این نامه گفت که معاویه برای بهدستآوردن خلافت خواستهاست به طمعورزی حسن متوسل شود. حسن در جواب از سفیر خود خواست برای مردم امان بگیرد.[۱۱]
گزارش یعقوبی و مسعودی بدون ذکرِ مفادِ عهدنامه است. طبری دو ماده ذکر میکند که شامل درخواستهای مالی حسن از معاویه است. بهگفتهٔ دانشنامهٔ جهان اسلام، مبنای این مواد خبری به نقل از زُهری است که میگوید حسن میخواست تا میتواند برای خویش مال و امتیاز بگیرد. زهری با حکومت اموی نزدیکی داشته و از جانشینان معاویه اثر گرفتهاست. دانشنامهٔ جهان اسلام میگوید به نقل زهری دربارهٔ عدم مقاومت حسن در ماجرای پذیرش صلح، نمیتوان اعتماد کرد. مفاد عهدنامه در منابعی مانند بلاذری و ابن اعثم متفاوت است. به نقل از بلاذری، مواد عهدنامه عبارت بودهاند از: حکومت معاویه بر اساس کتاب و سنت و روش خلفای پیشین باشد؛ وی جانشین تعیین نکند و تعیین خلیفه را به شورا بسپارد؛ جان و مال و فرزندان مردم در امان باشد؛ معاویه در عیان و نهان به بدگویی علی بن ابیطالب و حسن و اصحابشان نپردازد. در منابع شیعی، شروط صلحنامه با نقل بلاذری و ابن اعثم کمی متفاوت است. نقل ابن شهرآشوب به این دو نزدیک است با این تفاوت که عمل به روش خلفای پیشین را ندارد و درعوض دارای بندی است که پانصد هزار درهم سالانه درخواست شدهاست. شیخ مفید در الإرشاد عهدنامه را با سه بند ذکر میکند که نحوهٔ تعیین خلیفه در آن نیامده و خودداری از دشنام علی بن ابیطالب و امان شیعیان از اعمال معاویه مورد تأکید قرار گرفتهاست. ابن بابویه در عِلَلُ الشَّرایِع و به نقل از کتاب الفروق بین الأباطیل و الحقوق اثر محمد بن بحر شیبانی، مفاد عهدنامه را چنین بیان میکند: حسن معاویه را «امیرالمؤمنین» نخواند؛ شهادتی نزد او اقامه نکند؛ معاویه به بازماندگان کشتگان جمل و صفین، یک میلیون درهم از خراج دارابگرد بپردازد. سه ماده از چهار مادهٔ این گزارش با منابع پیشین بهکلی تفاوت دارد. تاریخ انعقاد عهدنامه متفاوت ذکر شده: ربیعالاول، جمادیالاول یا جمادیالثانی سال ۴۱ ه.ق مسعودی در اَلتَّنبیهُ و الْاِشراف تاریخ نخست را مشهورتر و درستتر میداند.[۱۲] حسن بار دیگر نمایندهای را برای تصریح شروط ارسال کرد. با پذیرش طرفین، معاهدهای تنظیم شد.[۱۳]
متن صلحنامه
متن عهدنامه
در منابع، شرایط صلح حسن، به صورت ضد و نقیض بیان شدهاست. بعضی روایات حاکی از آن هستند که معاویه کاغذ سفیدی برای حسن فرستاد که شروط را در آن بنویسد. قرار شد که سالانه ۱ میلیون درهم به حسن پرداخت گردد و ۵ میلیون درهم از خزانه کوفه و مالیات برخی مناطق ایران مانند اهواز، فسا و دارابگرد به وی تعلق گیرد تا با آن هزینه خانوادههای شهدای صفین و جانبازان جنگهای مسلمانان را پرداخت کند[۱۴] حسن در جواب از سفیر خود خواست برای مردم امان بگیرد.[۱۵] مردم بصره موضوع آخر (مالیات نواحی ایران) را نمیپذیرفتند و آن را متعلق به خود میدانستند. لارا وسیا وگلییری در دانشنامه اسلام بر این باور است که شرایط دیگری نیز در منابع آمده که ممکن است بعدها به خاطر کاهش سرزنشهای وارده بر حسن و القا این مطلب که حسن با این صلح از موضع قبلی اش کنارهگیری نکرده، ساخته شده باشد. از این شرایط میتوان به انتقال قدرت از معاویه به حسن پس از مرگ معاویه اشاره کرد. اما تعیین کردن پیشاپیش خلیفه آتی در بین مسلمانان آن زمان جا نیفتاده بود و معلوم بود که معاویه بعدها در مورد قبول این مطلب از سوی جامعه مسلمانان با مشکل مواجه خواهد شد. نامهای از معاویه حاکی از آن است که قرار شد این شرط در آینده اجرا گردد. اما ضمانت محکمی از معاویه نگرفته شد.[۱۴] بهگفتهٔ دانشنامهٔ جهان اسلام، مبنای این مواد خبری به نقل از زُهْری است که میگوید در ماجرای صلح حسن و معاویه، حسن میخواست تا میتواند برای خویش مال و امتیاز بگیرد. زهری با حکومت اموی نزدیکی داشته و از جانشینان معاویه اثر گرفتهاست. دانشنامهٔ جهان اسلام میگوید به نقل زهری دربارهٔ عدم مقاومت حسن در ماجرای پذیرش صلح، نمیتوان اعتماد کرد.[۱۶]
متن صلحنامه حسن مجتبی در منابع مختلفی اعم از علل الشرایع، طبری، شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، مناقب ابن شهرآشوب، ترجمه الامام الحسن، عمدة الطالب، تاریخ خلفاء، اخبارالطول، الاحتجاج، مقاتل الطالبین، انساب الاشراف، الفتوح، نصایح الکافیه، فصول المهمه، الامامة و السیاسة، کشف الغمه و صواعق المحرقه، مورد توجه قرار گرفتهاند. منابع در متن صلحنامه اتفاق نظر ندارند و هر کدام، بخشی از آن را گزارش کردهاند.[۱۷] متن تجمیعی آن با شرح اختلافات به قرار ذیل است:
- حکومت به معاویه واگذار میشود به این شرط که به کتاب خدا و سنت پیامبر[تب ۱][۱۸] و به سیره خلفا صالحین[تب ۲] عمل نماید.[۱۹]
- پس از معاویه حکومت به حسن تعلق دارد[۲۰] و اگر برای حسن اتفاقی بیافتد، متعلق به حسین است[۲۱] و معاویه حق ندارد کسی را به جانشینی خود منصوب کند[۲۲] و تعیین حاکم بعد از آن بر عهده شوری است.[تب ۳][۲۳]
- معاویه باید ناسزا به امیرالمومنین علی و لعنت بر او را در نمازها ترک کند[۲۴] و علی را جز به نیکی یاد نکند.[۲۵]
- معاویه از طرف حسن، امیرالمومنین خوانده نشود و حسن نزدش اقامه شهادت نکند.[۲۶]
- بیت المال کوفه که موجودی آن پنج میلیون درهم است، مستثنی است و تسلیم حکومت شامل آن نمیشود.[۲۷] و معاویه ملزم است سالانه پنج میلیون درهم از خراج سرزمین دارالحرب، تسلیم حسن کند[۲۸] و سالانه دو میلیون درهم به حسین بن علی بپردازد[۲۹] و یک میلیون درهم در میان بازماندگان شهدایی که در کنار علی[تب ۴] در جنگ جمل و صفین کشته شدند تقسیم کند[۳۰] و همه اینها باید از محل خراج دارابجرد تامین شود.[۳۱] معاولیه ملزم است بنیهاشم را در بخشش و هدیه بر بنیامیه مقدم دارد.[۳۲]
- مردم در هر گوشه از زمینهای خدا — شام یا عراق و یا یمن[تب ۵] و حجاز — باید در امن و امان باشند[۳۳] و سیاهپوست و سرخپوست از امنیت برخوردار باشد و معاویه باید لغزشهای آنان را نادیده بگیرد و هیچ کس را بر خطای گذشتهاش مواخذه نکند و مردم عراق را به کینههای گذشته نگیرد[تب ۶][۳۴]
- اصحاب علی در هر نقطهای که هستند در امن و امان باشند و کسی از شیعیان علی مورد آزار واقع نشود[۳۵] و یاران علی بر جان و مال و ناموس و فرزندانشان[تب ۷] بیمناک نباشند[تب ۸][۳۶] و کسی از ایشان را تعقیب نکند[۳۷] و صدمهای بر آنان وارد نسازد[۳۸] و حق هر حقداری به وی برسد.[۳۹]
- به قصد جان حسن بن علی و برادرش حسین و هیچ یک از اهل بیت رسول خدا توطئهای در نهان و آشکار چیده نشود و در هیچ یک از آفاق عالم، ارعاب و تهدیدی نسبت به آنان انجام نگردد.[تب ۹][۴۰]
مخفف← | طبر | شهر | تام | نسب | فتح | عمد | خلف | علل | * |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
معنا← | تاریخ طبری | مناقب ابن شهرآشوب | ترجمه الامام الحسن | انساب الاشراف | الفتوح | عمدة الطالب | تاریخ الخلفاء | علل الشرایع | بیانگر مفهوم (در مقابل منطوق) |
مخفف← | نصح | فصل | سیس | قتل | حجج | کشف | صوع | طول | حدد |
معنا← | نصایح الکافیه | فصول المهمه | الامامة و السیاسه | مقاتل الطالبین | احتجاج | کشف الغمه | صواعق المحرقه | اخبارالطول | شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید |
↓ مفاد عهدنامه | منابع ← | [۴۱] | [۴۲] | [۴۳] | [۴۴] | [۴۵] | [۴۶] | [۴۷] | [۴۸] | [۴۹] | [۵۰] | [۵۱] | [۵۲] | [۵۳] | [۵۴] | [۵۵] | [۵۶] | [۵۷] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
ماده | بند | علل | طبر* | حدد* | شهر* | تام* | نسب | فتح | عمد* | خلف* | طول* | نصح | فصل | حجج | قتل | سیس | کشف | صوع |
۱ | حکومت به معاویه واگذار میشود به این شرط که به کتاب خدا و سنت پیامبر عمل نماید[تب ۱۰] | |||||||||||||||||
و به سیره خلفا صالحین[تب ۱۱] عمل نماید | ||||||||||||||||||
۲ | پس از معاویه حکومت به حسن تعلق دارد | |||||||||||||||||
و اگر برای حسن اتفاقی بیافتد متعلق به حسین است | ||||||||||||||||||
و معاویه حق ندارد کسی را به جانشینی خود منصوب کند | ||||||||||||||||||
و تعیین حاکم بعد از آن بر عهده شوری است[تب ۱۲] | ||||||||||||||||||
۳ | معاویه باید ناسزا به امیرالمومنین علی و لعنت بر او را در نمازها ترک کند | |||||||||||||||||
و علی را جز به نیکی یاد نکند | ||||||||||||||||||
معاویه از طرف حسن، امیرالمومنین خوانده نشود و نزدش اقامه شهادت نکند | ||||||||||||||||||
۴ | بیت المال کوفه که موجودی آن پنج میلیون درم است، مستثنی است و تسلیم حکومت شامل آن نمیشود | |||||||||||||||||
سالانه پنج میلیون درهم از خراج سرزمین دارالحرب، تسلیم حسن شود | ||||||||||||||||||
سالانه دو میلیون درهم به حسین بن علی تسلیم شود | ||||||||||||||||||
و یک میلیون درهم در میان بازماندگان شهدایی که در کنار علی[تب ۱۳] در جنگ جمل و صفین کشته شدند تقسیم کند | ||||||||||||||||||
و همه اینها باید از محل خراج دارابجرد تامین شود | ||||||||||||||||||
و بنیهاشم در بخشش و هدیه بر بنیامیه مقدم باشند | ||||||||||||||||||
۵ | مردم در هر گوشه از زمینهای خدا — شام یا عراق و یا یمن[تب ۱۴] و حجاز — باید در امن و امان باشند | |||||||||||||||||
و سیاهپوست و سرخپوست از امنیت برخوردار باشد و معاویه باید لغزشهای آنان را نادیده بگیرد و هیچ کس را بر خطای گذشتهاش مواخذه نکند و مردم عراق را به کینههای گذشته نگیرد[تب ۱۵] | ||||||||||||||||||
اصحاب علی در هر نقطهای که هستند در امن و امان باشند و کسی از شیعیان علی مورد آزار واقع نشود | ||||||||||||||||||
و یاران علی بر جان و مال و ناموس و فرزندانشان[تب ۱۶] بیمناک نباشند[تب ۱۷] | ||||||||||||||||||
و کسی از ایشان را تعقیب نکند | ||||||||||||||||||
و صدمهای بر آنان وارد نسازد | ||||||||||||||||||
و حق هر حقداری بدو برسد | ||||||||||||||||||
به قصد جان حسن بن علی و برادرش حسین و هیچ یک از اهل بیت رسول خدا توطئهای در نهان و آشکار چیده نشود و در هیچ یک از آفاق عالم، ارعاب و تهدیدی نسبت به آنان انجام نگردد[تب ۱۸] |
پیامدهای صلح
بهگفتهٔ مادلونگ، بعد از متارکهٔ جنگ، لشکر معاویه به کوفه آمد و در مراسم تسلیم خلافت به او، معاویه از حسن خواست که برخیزد و از وی عذرخواهی کند. اما حسن نپذیرفت و گفت که وی و حسین تنها نوههای محمد هستند و با وجود اینکه حق خلافت متعلق به وی بوده، اما معاویه در این مورد با وی به جنگ پرداخته و حسن تنها بهخاطر علاقه به امت اسلامی و جلوگیری از خونریزی، خلافت را به وی واگذاردهاست.[۵۸] بهگزارش مهدوی دامغانی در دانشنامهٔ جهان اسلام، معاویه پس از رفتن به کوفه، از حسن خواست تا بیعت کند، اما حسن ترک دشنام به علی بن ابیطالب و امان دادن به شیعیانش و خودداری از بداندیشی دربارهٔ آنان را شرط نمود. معاویه که قصد داشته به قیس بن سعد امان ندهد، با پافشاری حسن قبول کرد و سپس حسن با وی بیعت نمود. محمد بن بحر شیبانی و نیز مرتضی علمالهدی در تَنزیهُ الْاَنبیاء، بیعت حسن را گونهای آتشبس و قراردادی بر ترک جنگ دانستهاند. سپس حسین از بیعت سر باز زد و حسن او را تأیید کرد. قیس نیز با اصرار حسن بیعت کرد.[۵۹] به نوشته حاج منوچهری، معاویه طی خطبهای در نخستین حضورش در کوفه، حسن را درخواستکنندهٔ صلح نمایاند و به علی بن ابیطالب نیز ناسزا گفت. حسین خواست تا پاسخ گوید، اما حسن او را نهی کرد و خود در خطبهای تشریحی کلی از موضوع عهدنامه و پیشنهاد صلح معاویه را برای مردم ارائه داد و سپس در پاسخ ناسزای معاویه به پدرش، اصل و نسب خانوادگی خویش را با معاویه مقایسه کرد. معاویه از این کار حسن برآشفت. در فردای آن روز حسن کوفه را به سوی مدینه ترک کرد و تا پایان عمر در آنجا ماند.[۶۰] نهایتا، معاویه نیز در سخنرانیاش تمامی عهدهایی را که در عهدنامه پذیرفته بود، انکار کرد.[۶۱][۶۲]
مادلونگ مینویسد معاویه بهدنبال خونخواهی از عثمان بوده و سه روز به مردم فرصت داد تا با وی بیعت کنند و درغیراینصورت بخشیده نخواهندشد.[۶۳] صلح حسن همانطور که پیشبینی میشد، واکنشهایی را در میان حامیانش برانگیخت.[۶۴] بسیاری از اشخاصی که پیشتر زمینهسازی برای متارکهٔ جنگ کرده بودند یا به دلایل دیگر، حسن را تنها گذاشتند، اکنون پذیرش عهدنامه از جانب وی را خطا میدانستند و صراحتِ ایشان نسبت به حسن، سبب میشد تا وی سکوت نکرده و دلایل پذیرش صلح را بیان کند. این مخالفتها از سوی افرادی با گرایشهای فکری مختلف مانند سُفیان بن لَیْل (ابیلیلی)، سلیمان بن صرد خزاعی، حجر بن عدی، عبدالله بن زبیر، عَدی بن حاتَم و برخی دیگر انجام شده که حسن در مقام پاسخ به آنان برآمد.[۶۵][۶۶] این گفتگوها در منابع آمدهاست.[۶۷] حجر بن عدی گفت که ای کاش میمرد و صلح کردن حسن را نمیدید. همچنین وی یا یکی دیگر از پیروان، حسن را باعث ذلتِ مسلمانان دانست. بعضی دیگر گفتند که حسن باید در تصمیمش تجدیدنظر کند.[۶۸]
شیعیان در سالهای بعد، این مطلب را که حسن هیچگونه تعهدی از معاویه نگرفت که بعد از مرگش خلافت را به وی بسپارد، نمیپذیرفتند. معاویه پس از صلح حسن، اقدامات متعددی در جلوگیری از شورشهای شیعیان انجام داد. بهعنوان مثال برخی قبایل شیعی را از کوفه خارج کرده و بهجای آنها قبایلی از شام و بصره و بینُالنَّهرین را اسکان داد.[۶۹]
بدین ترتیب، در سال ۴۱ ه.ق/۶۶۱ م، مُعاویه کنترل تمامی قلمروی اسلامی را بهچنگ آورده و حکومتِ آن را به خلافت اُمَوی تبدیل کرد.[۷۰] وی و جانشینانش شدیدترین فشارها را بر خاندان علی و حامیان و شیعیانشان وارد کردند. دشنام به علی تبدیل به امری ضروری در نماز جماعت شد.[۷۱] معاویه تا زمان مرگش در سال ۶۰ ه.ق/ ۶۸۰ م، حکومت را در اختیار داشت و کوشید تا زمینهٔ انتقالِ موروثیِ خلافت برای فرزندش یزید را فراهم سازد. این امر زمینهٔ مخالفت بزرگان جامعهٔ اسلامی را فراهم کرد. حسین بن علی و شیعیانِ هوادارِ وی خواستار پایبندی معاویه به عهدنامهٔ صلح مبنی بر عدم تعیین جانشین از سوی وی بودند و جمعی دیگر نظیر عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر در پی ایجاد شورای خلافت بودند.[۷۲][۷۳] انتقال موروثی خلافت به یزید، زمینهساز بروز دومین جنگ داخلی در درون امت اسلامی شد که از سال ۶۰ ه.ق/۶۸۰ م با قیام حسین بن علی آغاز شد. پس از آن چندین تن برای کسب خلافت به نزاع برخاستند که در میان آنها عبدالله بن زبیر موفق شد سرزمینهای وسیعتری را برای مدت بیشتری تحت حکومت خویش درآورد. در نهایت، عبدالملک بن مروان در سال ۷۳ ه.ق/۶۹۲ م با شکست دادن و کشتن عبدالله بن زبیر، حاکمیت امویان را در سراسر قلمروی اسلامی بازسازی و تثبیت کرد.[۷۴]
پانویس
یادداشت
توضیحات بیشتر
- ↑ منابع در متن این گزاره دچار اختلافند؛ حدد، شهر و سیس: «تسلیم الامر الی معاویه، علی ان یعمل بکتاب الله و بسنة رسوله» و نسب، نصح، کشف و صوع: «أن يسلم إليه ولاية أمر المسلمين على أن يعمل...» و فتح و فصل: «أن يسلم إليه ولاية المسلمين...» گزارش کردهاند.
- ↑ نصح، کشف و صوع: «الخلفاء الراشدين» و در نسب، فتح و سیس: «الخلفاء الصالحین» گزارش کردهاند.
- ↑ فتح، نصح، سیس، کشف و صوع: «شوری مسلمین» گزارش کردهاند.
- ↑ علل: «ابیه» و حجج: «امیرالمومنین» گزارش کردهاند.
- ↑ فتح: به جای «یمنهم»، «تهامهم» گزارش کردهاست.
- ↑ سیس: «و ان یومن الاسود و الاحمر، و ان یحتمل معاویه ما یکون من هفواتهم، و ان لا یتبع احد بما مضی، و ان لا یاخذ اهل العراق باحته» و خلف: «على ألا يطالب أحدًا من أهل المدينة والحجاز والعراق بشيء مما كان أيام أبيه، وعلى أن يقضي ديونه» را گزارش میکنند.
- ↑ سیس: به جای اولاد، «دمائهم» آوردهاست. نسب: ب جای زنان و فرزندان، «ذراریهم» آورده است.
- ↑ در نصح: «حيث كانوا لا يطلب احد منهم بشئ كان في ايام علي» اضافه شدهاست.
- ↑ نسب: «و علی ان لایبغی للحسن بن علی غائله سرا و لا علانیه و علی ان لا یخیف احدا من اصحابه» گزارش کردهاست.
- ↑ منابع در متن این گزاره دچار اختلافند؛ حدد، شهر و سیس: «تسلیم الامر الی معاویه، علی ان یعمل بکتاب الله و بسنة رسوله» و نسب، نصح، کشف و صوع: «أن يسلم إليه ولاية أمر المسلمين على أن يعمل...» و فتح و فصل: «أن يسلم إليه ولاية المسلمين...» گزارش کردهاند.
- ↑ نصح، کشف و صوع: «الخلفاء الراشدين» و در نسب، فتح و سیس: «الخلفاء الصالحین» گزارش کردهاند.
- ↑ فتح، نصح، سیس، کشف و صوع: «شوری مسلمین» گزارش کردهاند.
- ↑ علل: «ابیه» و حجج: «امیرالمومنین» گزارش کردهاند.
- ↑ فتح: به جای «یمنهم»، «تهامهم» گزارش کردهاست.
- ↑ سیس: «و ان یومن الاسود و الاحمر، و ان یحتمل معاویه ما یکون من هفواتهم، و ان لا یتبع احد بما مضی، و ان لا یاخذ اهل العراق باحته» و خلف: «على ألا يطالب أحدًا من أهل المدينة والحجاز والعراق بشيء مما كان أيام أبيه، وعلى أن يقضي ديونه» را گزارش میکنند.
- ↑ سیس: به جای اولاد، «دمائهم» آوردهاست. نسب: ب جای زنان و فرزندان، «ذراریهم» آورده است.
- ↑ در نصح: «حيث كانوا لا يطلب احد منهم بشئ كان في ايام علي» اضافه شدهاست.
- ↑ نسب: «و علی ان لایبغی للحسن بن علی غائله سرا و لا علانیه و علی ان لا یخیف احدا من اصحابه» گزارش کردهاست.
ارجاعات
- ↑ Madelung, “Ḥasan b. ʿAli b. Abi Ṭāleb”, Iranica.
- ↑ حاجمنوچهری، «حسن (ع)، امام»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۵۳۷.
- ↑ مهدوی دامغانی و باغستانی، «حسن بن علی امام»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ۱۳.
- ↑ حاجمنوچهری، «حسن (ع)، امام»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۵۳۷.
- ↑ حاجمنوچهری، «حسن (ع)، امام»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۵۳۷.
- ↑ حاجمنوچهری، «حسن (ع)، امام»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۵۳۸.
- ↑ Veccia Vaglieri, “Hasan b. Ali”, Encyclopedia of Islam.
- ↑ Veccia Vaglieri, “Hasan b. Ali”, Encyclopedia of Islam.
- ↑ مهدوی دامغانی و باغستانی، «حسن بن علی امام»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ۱۳.
- ↑ Veccia Vaglieri, “Hasan b. Ali”, Encyclopedia of Islam.
- ↑ Madelung, “Ḥasan b. ʿAli b. Abi Ṭāleb”, Iranica.
- ↑ مهدوی دامغانی و باغستانی، «حسن بن علی امام»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ۱۳.
- ↑ حاجمنوچهری، «حسن (ع)، امام»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۵۳۷–۵۳۸.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ خطای ارجاع: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامEI
وارد نشده است - ↑ خطای ارجاع: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامIranica
وارد نشده است - ↑ مهدوی دامغانی و باغستانی، «حسن بن علی امام»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ۱۳.
- ↑ آل یاسین، صلح الحسن علیه السلام، ۲۵۹-۲۶۱.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶: ۲۲.
ابن شهر آشوب، مناقب ابن شهرآشوب، ۹: ۲۰۲.
بلاذری، انساب الاشراف، ۳: ۴۲.
الفتوح به گزارش: جعفریان، حیات فکری امامان شیعه، ۱۵۹.
علوی، النصایح الکافیه، ۱۹۱-۱۹۲.
فصول المهمه به گزارش: امین، اعیان الشیعه، ۱: ۵۶۵.
دینوری، الامامة و السیاسه، ۱: ۱۸۴-۱۸۶.
اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، ۱: ۵۳۳-۵۳۴.
صواعق المحرقه به گزارش: قندوزی، ینابیع الموده، ۲: ۴۲۵-۴۲۶. - ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۳: ۴۲.
الفتوح به گزارش: جعفریان، حیات فکری امامان شیعه، ۱۵۹.
علوی، النصایح الکافیه، ۱۹۱-۱۹۲.
دینوری، الامامة و السیاسه، ۱: ۱۸۴-۱۸۶.
اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، ۱: ۵۳۳-۵۳۴.
صواعق المحرقه به گزارش: قندوزی، ینابیع الموده، ۲: ۴۲۵-۴۲۶. - ↑ ابن عساکر، ترجمه الامام الحسن، ۱: ۱۷۲-۱۷۳.
ابن عنبه، عمده الطالب، ۶۷.
سیوطی، تاریخ الخلفا، ۱۴۱.
دینوری، الامامة و السیاسه، ۱: ۱۸۴-۱۸۶. - ↑ ابن عنبه، عمده الطالب، ۶۷.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶: ۲۲.
ابن شهر آشوب، مناقب ابن شهرآشوب، ۹: ۲۰۲.
بلاذری، انساب الاشراف، ۳: ۴۲.
الفتوح به گزارش: جعفریان، حیات فکری امامان شیعه، ۱۵۹.
علوی، النصایح الکافیه، ۱۹۱-۱۹۲.
فصول المهمه به گزارش: امین، اعیان الشیعه، ۱: ۵۶۵.
دینوری، الامامة و السیاسه، ۱: ۱۸۴-۱۸۶.
اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، ۱: ۵۳۳-۵۳۴.
صواعق المحرقه به گزارش: قندوزی، ینابیع الموده، ۲: ۴۲۵-۴۲۶. - ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶: ۲۲.
ابن شهر آشوب، مناقب ابن شهرآشوب، ۹: ۲۰۲.
بلاذری، انساب الاشراف، ۳: ۴۲.
الفتوح به گزارش: جعفریان، حیات فکری امامان شیعه، ۱۵۹.
علوی، النصایح الکافیه، ۱۹۱-۱۹۲.
دینوری، الامامة و السیاسه، ۱: ۱۸۴-۱۸۶.
اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، ۱: ۵۳۳-۵۳۴.
صواعق المحرقه به گزارش: قندوزی، ینابیع الموده، ۲: ۴۲۵-۴۲۶. - ↑ طبری، تاریخ طبری، ۴: ۱۲۲-۱۲۳.
ابن شهر آشوب، مناقب ابن شهرآشوب، ۹: ۲۰۲.
الاحتجاج به گزارش: امین، اعیان الشیعه، ۱: ۵۶۵. - ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶: ۲۲.
ابن عنبه، عمده الطالب، ۶۷.
اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۷۵. - ↑ صدوق، علل الشرایع، ۱: ۵۶۷-۵۶۹.
الاحتجاج به گزارش: امین، اعیان الشیعه، ۱: ۵۶۵. - ↑ طبری، تاریخ طبری، ۴: ۱۲۲-۱۲۳.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب ابن شهرآشوب، ۹: ۲۰۲.
ابن عنبه، عمده الطالب، ۶۷. - ↑ دینوری، اخبارالطول، ۲۶۵.
- ↑ صدوق، علل الشرایع، ۱: ۵۶۷-۵۶۹.
الاحتجاج به گزارش: امین، اعیان الشیعه، ۱: ۵۶۵. - ↑ صدوق، علل الشرایع، ۱: ۵۶۷-۵۶۹.
طبری، تاریخ طبری، ۴: ۱۲۲-۱۲۳.
دینوری، اخبارالطول، ۲۶۵.
الاحتجاج به گزارش: امین، اعیان الشیعه، ۱: ۵۶۵.
دینوری، الامامة و السیاسه، ۱: ۱۸۴-۱۸۶. - ↑ دینوری، اخبارالطول، ۲۶۵.
دینوری، الامامة و السیاسه، ۱: ۱۸۴-۱۸۶. - ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶: ۲۲.
الفتوح به گزارش: جعفریان، حیات فکری امامان شیعه، ۱۵۹.
دینوری، اخبارالطول، ۲۶۵.
علوی، النصایح الکافیه، ۱۹۱-۱۹۲.
فصول المهمه به گزارش: امین، اعیان الشیعه، ۱: ۵۶۵.
دینوری، الامامة و السیاسه، ۱: ۱۸۴-۱۸۶.
اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، ۱: ۵۳۳-۵۳۴.
صواعق المحرقه به گزارش: قندوزی، ینابیع الموده، ۲: ۴۲۵-۴۲۶. - ↑ سیوطی، تاریخ الخلفا، ۱۴۱.
دینوری، الامامة و السیاسه، ۱: ۱۸۴-۱۸۶. - ↑ ابن شهر آشوب، مناقب ابن شهرآشوب، ۹: ۲۰۲.
اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۷۵. - ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۳: ۴۲.
الفتوح به گزارش: جعفریان، حیات فکری امامان شیعه، ۱۵۹.
علوی، النصایح الکافیه، ۱۹۱-۱۹۲.
فصول المهمه به گزارش: امین، اعیان الشیعه، ۱: ۵۶۵.
دینوری، الامامة و السیاسه، ۱: ۱۸۴-۱۸۶.
اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، ۱: ۵۳۳-۵۳۴.
صواعق المحرقه به گزارش: قندوزی، ینابیع الموده، ۲: ۴۲۵-۴۲۶. - ↑ صدوق، علل الشرایع، ۱: ۵۶۷-۵۶۹.
ابن عنبه، عمده الطالب، ۶۷.
دینوری، اخبارالطول، ۲۶۵.
الاحتجاج به گزارش: امین، اعیان الشیعه، ۱: ۵۶۵. - ↑ ابن عنبه، عمده الطالب، ۶۷.
الاحتجاج به گزارش: امین، اعیان الشیعه، ۱: ۵۶۵. - ↑ ابن شهر آشوب، مناقب ابن شهرآشوب، ۹: ۲۰۲.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۳: ۴۲.
الفتوح به گزارش: جعفریان، حیات فکری امامان شیعه، ۱۵۹.
علوی، النصایح الکافیه، ۱۹۱-۱۹۲.
فصول المهمه به گزارش: امین، اعیان الشیعه، ۱: ۵۶۵.
اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، ۱: ۵۳۳-۵۳۴. - ↑ صدوق، علل الشرایع، ۱: ۵۶۷-۵۶۹.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۴: ۱۲۲-۱۲۳.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶: ۲۲.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب ابن شهرآشوب، ۹: ۲۰۲.
- ↑ ابن عساکر، ترجمه الامام الحسن، ۱: ۱۷۲-۱۷۳.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۳: ۴۲.
- ↑ جعفریان، حیات فکری امامان شیعه، ۱۵۹.
- ↑ ابن عنبه، عمده الطالب، ۶۷.
- ↑ سیوطی، تاریخ الخلفا، ۱۴۱.
- ↑ دینوری، اخبارالطول، ۲۶۵.
- ↑ علوی، النصایح الکافیه، ۱۹۱-۱۹۲.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۱: ۵۶۵.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۱: ۵۶۵.
- ↑ اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۷۵.
- ↑ دینوری، الامامة و السیاسه، ۱: ۱۸۴-۱۸۶.
- ↑ اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، ۱: ۵۳۳-۵۳۴.
- ↑ قندوزی، ینابیع الموده، ۲: ۴۲۵-۴۲۶.
- ↑ Madelung, “Ḥasan b. ʿAli b. Abi Ṭāleb”, Iranica.
- ↑ مهدوی دامغانی و باغستانی، «حسن بن علی امام»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ۱۳.
- ↑ حاجمنوچهری، «حسن (ع)، امام»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۵۳۸.
- ↑ حاجمنوچهری، «حسن (ع)، امام»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۵۳۸.
- ↑ Madelung, “Ḥasan b. ʿAli b. Abi Ṭāleb”, Iranica.
- ↑ Madelung, “Ḥasan b. ʿAli b. Abi Ṭāleb”, Iranica.
- ↑ Veccia Vaglieri, “Hasan b. Ali”, Encyclopedia of Islam.
- ↑ حاجمنوچهری، «حسن (ع)، امام»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۵۳۸.
- ↑ مهدوی دامغانی و باغستانی، «حسن بن علی امام»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ۱۳.
- ↑ حاجمنوچهری، «حسن (ع)، امام»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۵۳۸.
- ↑ Veccia Vaglieri, “Hasan b. Ali”, Encyclopedia of Islam.
- ↑ Veccia Vaglieri, “Hasan b. Ali”, Encyclopedia of Islam.
- ↑ Holt, Lambton and Lewis, Cambridge History of Islam, 74-76.
- ↑ Madelung, Succession to Muhammad, 334.
- ↑ Madelung, “Ḥosayn b. ʿAli i. Life”, Iranica.
- ↑ Veccia Vaglieri, “Ḥusayn b. 'Alī b. Abī Ṭālib”, EI2.
- ↑ Robinson, The New Cambridge History of Islam, 215-217.
منابع
- ابن ابی الحدید (۱۳۷۰). شرح نهج البلاغه. قم: مکتبه آیت الله مرعشی نجفی.
- ابن شهر آشوب، محمد بن علی (۱۴۳۲). مناقب آل ابي طالب. قم: مکتبة الحیدریه.
- ابن کثیر قرشی، اسماعیل بن عمر (۱۴۱۹). شمسالدّین، محمّدحسین، ویراستار. تفسیر القرآن العظیم. ج. ۲. بیروت: دارالکتب العلمیّة، منشورات محمّد علی بیضون. شابک ۲-۷۴۵۱-۲۲۲۱-۵.
- ابن کثیر قرشی، اسماعیل بن عمر (۱۴۱۹). شمسالدّین، محمّدحسین، ویراستار. تفسیر القرآن العظیم. ج. ۶. بیروت: دارالکتب العلمیّة، منشورات محمّد علی بیضون.
- ابن کثیر قرشی، اسماعیل بن عمر (۱۴۱۹). شمسالدّین، محمّدحسین، ویراستار. تفسیر القرآن العظیم. ج. ۷. بیروت: دارالکتب العلمیّة، منشورات محمّد علی بیضون.
- ابن عنبه، احمد بن علی (۱۳۷۰). عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب. قم: شریف الرضی.
- ابن عساکر، علی بن حسن (۱۴۳۷). ترجمة السبط الأکبر ریحانة رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و أحد سیدي شباب أهل الجنة الإمام الحسن علیه السلام من تاریخ مدینة دمشق. ترجمهٔ جعفری، محمدرضا. تهران: بنیاد فرهنگ جعفری.
- اصفهانی، ابوالفرج (۱۳۸۱). مقاتل الطالبین. قم: مکتبة الحیدریه.
- اربلی، علی بن عیسی (۱۳۷۹). کشف الغمه فی معرفة الائمه. قم: شریف الرضی. شابک ۹۶۴۶۰۴۶۷۴۶.
- العذاری، سید سعید کاظم (۱۴۳۰). الإمام الحسن السّبط علیه السلام سیرة وتاریخ. قم: مرکز الرساله.
- امین، محسن (۱۳۷۱). اعیان الشیعه. به کوشش حسن امین.
- بلاذری، احمد بن یحیی (۱۴۱۷). جمل من انساب الاشراف. به کوشش سهیل زکار و ریاض الزرکلی. بیروت: دارالفکر.
- بینش، عبدالحسین؛ مقیمی فرد، سیدعلی؛ رحمتی، رضا؛ جمشیدی، سعید؛ شاکر، ابوالقاسم (۱۳۸۵). پژوهشی پیرامون شهدای کربلا. قم: زمزم هدایت.
- بهرامیان، علی (۱۳۹۰). «جهشیاری». در سید محمدکاظم موسوی بجنوردی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. نوزدهم. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۳۲۶-۰۴-۷.
- آذرنوش، آذرتاش (۱۳۷۴). «ابن ابی طاهر طیفور». در سید محمدکاظم موسوی بجنوردی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. دوم. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۳۲۶-۰۴-۷.
- آل یاسین، راضی (۱۴۱۲). صلح الحسن علیه السلام. بیروت: موسسه اعلمی للمطبوعات.
- تاره، مسعود؛ پاکتچی، احمد؛ حاج منوچهری، فرامرز؛ مسعودی آرانی، عبدالله (۱۳۹۲). «حسن (ع)، امام». در موسوی بجنوردی، کاظم. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۲۰. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. صص. ۵۳۲–۵۶۵. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۳۲۶-۱۹-۱.
- ثعلبی، احمد بن محمد (۲۰۰۲). تفسیر ثعلبی: الکشف والبیان عن تفسیر القرآن. اول (به عربی). به کوشش ابیمحمد بن عاشور و نظیر الساعدی. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
- جعفریان، رسول (۱۳۷۸). تاریخ سیاسی اسلام. ج. ۲. قم: دفتر نشر الهادی. شابک ۹۶۴-۴۰۰-۱۰۷-۹.
- جعفریان، رسول (۱۳۸۱). حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام. قم: انصاریان. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۳۸-۰۰۱-۳.
- جعفریان، رسول (۱۳۹۳). منابع تاریخ اسلام. تهران: نشر علم. شابک ۹۶۷-۹۶۴-۲۲۴-۶۳۹-۷ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid prefix (کمک). - رسولی محلاتی، سید هاشم. زندگانی امام حسن مجتبی (ع). قم: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- دینوری، ابن قتیبه (۱۴۱۰). الامامة و السیاسة. بیروت: دارالاضواء.
- دینوری، احمد بن داود (۱۳۷۰). اخبارالطول. ترجمهٔ محمود مهدوی دامغانی. تهران: نشرنی.
- صفری فروشانی، نعمتالله؛ اخلاقی، معصومه (۱۴۰۱). «امام حسن مجتبی (ع) در کتاب طبقات الکبری». مجموعه مقالات همایش سبط النبی امام حسن مجتبی علیه السلام. مجتمع. اول.
- صدوق، محمد بن علی (۱۳۸۹). علل الشرایع. ترجمهٔ حسین قاسمی. قم: وانک. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۰۹۴۷-۷-۶.
- صلابی، علی محمد (۱۳۸۶). حسن مجتبی رضی الله عنه (بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه پنجم) (PDF). زاهدان: انتشارات حرمین.
- طباطبایی، سید محمدحسین (۱۳۸۸). شیعه در اسلام. به کوشش هادی خسروشاهی. قم: بوستان کتاب قم. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۴۸-۹۰۸-۱.
- طباطبایی، سید محمدحسین. المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۳. ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی. قم: دارالعلم.
- طباطبایی، سید محمدحسین. المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۱۶. ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی. قم: دارالعلم.
- طباطبایی، سید محمدحسین. المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۱۸. ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی. قم: دارالعلم.
- طباطبایی، سید محمدحسین. المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۲۰. ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی. قم: دارالعلم.
- طبرسی، فضل بن حسن (۱۳۷۴). ترجمه تفسیر جوامع الجامع. چهارم. ترجمهٔ احمد امیری شادمهری. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی. شابک ۹۶۴-۴۴۴-۰۱۸-۸.
- طبری، محمد بن جریر (۱۸۷۹). تاریخ طبری. بیروت: الاعلمی للمطبوعات.
- سبحانی، جعفر (۱۳۷۲). بحوث فی الملل و النحل. قم: موسسه نشر اسلامی.
- سیوطی، جلالالدین (۱۳۷۰). تاریخ الخلفاء.
- شهاری صنعانی، علی بن عبدالله (۲۰۰۲). بلوغ الارب و کنوز الذهب فی معرفة المذهب. عمان: موسسه الامام زید بن علی الثقافیه.
- عباسزاده، سعید (دی ۱۳۷۹). «معصومین (ع) در آیینهٔ سینما (بخش اول)». فرهنگ کوثر. قم (۴۶): ۷۲–۷۵ – به واسطهٔ نورمگز.
- فخر رازی، محمد بن عمر (۱۴۲۳). تفسیر الفخر الرّازی المشتهر بالتّفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب. ج. ۸. به کوشش مکتب تحقیق دار احیاء التراث العربی. بیروت: دارالفکر.
- فخر رازی، محمد بن عمر (۱۴۲۳). تفسیر الفخر الرّازی المشتهر بالتّفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب. ج. ۲۵. به کوشش مکتب تحقیق دار احیاء التراث العربی. بیروت: دارالفکر.
- فخر رازی، محمد بن عمر (۱۴۲۳). تفسیر الفخر الرّازی المشتهر بالتّفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب. ج. ۲۷. به کوشش مکتب تحقیق دار احیاء التراث العربی. بیروت: دارالفکر.
- فخر رازی، محمد بن عمر (۱۴۲۳). تفسیر الفخر الرّازی المشتهر بالتّفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب. ج. ۳۰. به کوشش مکتب تحقیق دار احیاء التراث العربی. بیروت: دارالفکر.
- فیاضیکیا، محمدمهدی؛ مختاباد، سید مصطفی؛ یوسفیان، محمدجعفر (۱۳۹۱). «بررسی تطبیقی شیوه روایت گری ادبی روضه المجاهدین و پیرنگِ نمایشی سریال مختارنامه» (PDF). نقد ادبی. پنجم (بیستم): ۱۹۵–۲۱۸.
- قرشی، باقر شریف (۱۴۱۳). حیاة الإمام الحسن بن علی علیهماالسلام: دراسة و تحلیل. ج. ۲. بیروت: دارالبلاغه.
- قرشی، باقر شریف (۱۳۵۳). زندگانی حسن بن علی علیه السلام. ترجمهٔ فخرالدین حجازی. تهران: بعثت.
- قندوزی، سلیمان بن ابراهیم (۱۳۱۶). ینابیع الموده لذوی القربی. قم: دارالاسوه.
- عطاردی قوچانی، عزیزالله (۱۳۸۷). ترجمه مسند امام مجتبی علیه السلام. ترجمهٔ عطایی، محمدرضا. تهران: عطارد.
- علوی، محمد بن عقیل (۱۳۷۰). نصایح الکافیه لمن یتولی معاویه. بیروت: داراثقافة للطباعة و النشر.
- مادلونگ، ویلفرد (۱۳۸۶). جانشینی حضرت محمد (ص). ترجمهٔ احمد نمایی، جواد قاسمی، محمدجواد مهدوی، حیدررضا ضابط. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۹۷۱-۱۰۳-۴.
- محلی، جلالالدین؛ سیوطی، جلالالدین (۱۴۱۶). تفسیر الجلالین. ج. ۳. بیروت: مؤسسة النور للمطبوعات.
- مهدوی دامغانی، محمود؛ باغستانی، اسماعیل (۱۳۸۸). «حسن بن علی، امام». در حداد عادل، غلامعلی. دانشنامه جهان اسلام. ج. ۱۳. تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی.
- مرتضی عاملی، سید جعفر (۱۴۱۴). الحیاة السیاسیة للامام الحسن علیه السلام. بیروت: دارالسیره.
- Algar, .H (1984). "Āl–e ʿAbā". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 25 September 2018.
- Burke, Nicole; Golas, Mitchell; Raafat, Cyrus L.; Mousavi, Aliyar (2015). "A forensic hypothesis for the mystery of al-Hasan's death in the 7th century: Mercury(I) chloride intoxication". Medicine, Science and the Law (به انگلیسی). UK (56): 167–171.
- Gleave, Robert M. (2014). "ʿAlī b. Abī Ṭālib". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی) (3rd ed.). Leiden: Brill Online.
- Haider, Najam I. (2016). "al-Ḥusayn b. ʿAlī b. Abī Ṭālib". In Fleet, K.; Krämer, G.; Matringe, D.; Nawas, J.; Rowson, E. (eds.). Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 34 (3nd ed.). Brill.
- Hinds, Martin (1993). "Muʿāwiya I". In Bosworth, C.E.; van Donzel, E.; Heinrichs, W.P.; Pellat, Ch. (eds.). Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 7 (2nd ed.). Leiden: E. J. Brill. pp. 263–268.
- Holt, P. M; Lambton, .Ann K. S; Lewis, Bernard (1977). The Cambridge History of Islam (به انگلیسی). Cambridge University Press.
- Madelung, Wilfred (2003). "Ḥasan b. ʿAli b. Abi Ṭāleb". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 7 November 2018.
- Madelung, Wilfred (2004). "Ḥosayn b. ʿAli i. Life and Significance in Shiʿism". In Yarshater, Ehsan (ed.). Encyclopædia Iranica. Fasc. 5 (به انگلیسی). Vol. XII. New York: Bibliotheca Persica Press. pp. 493–498.
- Madelung, Wilferd (1997). The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate (به انگلیسی). Cambridge: Cambridge University Press.
- Poonawala, Ismail; Kohlberg, Etan (1985). "ʿAlī b. Abī Ṭāleb". In Yarshater, Ehsan (ed.). Encyclopædia Iranica. Fasc. 8 (به انگلیسی). Vol. I. New York: Bibliotheca Persica Press. pp. 838–848.
- Robinson, .Chase F (2010). "The rise of Islam". The New Cambridge History of Islam (به انگلیسی). Vol. 1. Cambridge University Press.
- Veccia Vaglieri, Laura (1986). "ʿAlī b. Abī Ṭālib". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 3 (2nd ed.). Leiden: E. J. Brill.
- Veccia Vaglieri, Laura (1986). "Hasan b. Ali". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 3 (2nd ed.). Leiden: E. J. Brill.
- Veccia Vaglieri, Laura (1971). "(al-)Ḥusayn b. ʿAlī b. Abī Ṭālib". In Lewis, B.; Ménage, V.L.; Pellat, Ch.; Schacht, J. (eds.). Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 3 (2nd ed.). Leiden: E. J. Brill. pp. 607–615.
- Veccia Vaglieri, Laura (1986). "Ḥusayn b. 'Alī b. Abī Ṭālib". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 3 (2nd ed.). Leiden: E. J. Brill.
- Welch, Alford T. (1993). "Muḥammad". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 7 (2nd ed.). Leiden: E. J. Brill.