قیام زید بن علی
قیام زید بن علی | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
حامیان زید در مسجد کوفه محبوس و محصور شدند. (تصویری از مسجد مزبور به سال ۱۹۱۵ م.) | |||||||
| |||||||
طرفهای درگیر | |||||||
خلافت اموی | علویان | ||||||
فرماندهان و رهبران | |||||||
یوسف بن عمر ثقفی حکم بن صلت سعید بن عباس مزنی |
زید بن علی † معاویة بن اسحاق † سلمة بن کهیل نصر بن خزیمه عبسی † با حمایت: ابوحنیفه (حمایت مالی) | ||||||
قوا | |||||||
۱۲٬۰۰۰≈ | ۲۱۸ |
قیام زید بن علی قیامی بود به رهبری زید بن علی در سال ۱۲۲ و در کوفه علیه خلافت اموی اتفاق افتاد. در نتیجهٔ این قیام، زید علیرغم پیروزی اولیه، شکست خورد و کشته شد. قیام زید اگرچه شکست خورد اما منجر به شکلگیری قیامهایی دیگری علیه امویان شد و مقدمات سقوط خلافت اموی را فراهم کرد. همچنین کشته شدن او در این قیام، باعث تشکیل مذهب زیدیه شد.
پیشزمینه
از خلافت معاویه تا واقعه کربلا
در سال ۴۱ ه.ق معاویة بن ابیسفیان فرمانروایی قلمروی اسلامی را به چنگ آورده و حکومتِ خلافت اموی را در آن استوار کرد.[۱] معاویه تا زمان مرگش در سال ۶۰ ه.ق حکومت را در اختیار داشت و سعی کرد تا زمینهٔ انتقالِ موروثیِ خلافت برای فرزندش یزید اول را فراهم کند. این امر مخالفت بزرگان جامعهٔ اسلامی را درپی داشت. حسین بن علی و شیعیانِ هوادارِ وی خواستار پایبندی معاویه به عهدنامهٔ صلح مبنی بر عدم تعیین جانشین از سوی وی بودند و جمعی دیگر نظیر در صدد ایجاد شورای خلافت بودند.[۲][۳] پس از مرگ معاویه، کوفیان به حسین بن علی نامه نوشتند و از او خواستند خلافت را برعهده بگیرد. حسین ابتدا نمایندهای به نام مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد و هزاران نفر با مسلم بیعت کردند. مسلم نامهای خوشبینانه از اوضاع کوفه برای حسین فرستاد؛ اما در همین حین یزید شخصی به نام ابنزیاد را به ولایت کوفه گماشت. ابنزیاد با مسلم برخورد کرد و مسلم ناچار شد قیام را جلو بیندازد؛ اما قیامش موفقیتآمیز نبود و او اسیر و نهایتاً کشته شد. کوفیان نیز از برخورد خشن ابنزیاد وحشت کردند و پشت حسین را خالی کردند. این در حالی بود که حسین در راه کوفه بود. حسین در برخورد با کوفیانِ همراهِ حر بن یزید ریاحی، به آنها گفت که اگر حامیاش باشند، به کوفه خواهد آمد و اگر نباشند به جای اولش باز خواهد گشت؛ اما ابنزیاد اجازهٔ هیچ حرکتی را نمیداد و راهی برای حسین غیر از بیعت کردن با یزید یا کشته شدن باقی نگذاشت. حسین کشتهشدن را ترجیح داد و در نبرد کربلا در دهم محرم ۶۱ به همراه یارانش کشته شد.[۴][۵][۶] معالوصف، کوفیان به سرعت پشیمان شدند و قیام توابین و مختار ثقفی شواهدی بر این مدعا هستند.[۷]
شیعیان پس از کربلا
پس از واقعهٔ کربلا، سجاد، امام چهارم شیعیان دوازدهامامی، چندین سخنرانی داشت که ممکن بود احساسات عمومی را علیه امویان برانگیزد. یزید بعدها سعی کرد مسئولیت قتل حسین بن علی را به گردن ابنزیاد بیندازد و از طرفی در ماجرای حره، زمانی که امویان تمام مردم مدینه مجبور به بیعت با یزید کردند، تنها کسی که از این قضیه مستثنی شد سجاد بود. امامت سجاد با دومین جنگ داخلی مسلمانان مقارن بود. گروههای قدرتطلب مختلف در حال مبارزه با یکدیگر بودند و حمایت سجاد از یک از این گروهها، میتوانست قدرت زیادی به آن گروه ببخشد. اگرچه پیروزی گروه موردحمایت سجاد میتوانست شرایط بهتری را برای شیعیان فراهم کند، اما احتمال شکست هم وجود داشت؛ اگر گروه موردحمایت سجاد شکست میخورد این موضوع نتایج فاجعهباری برای شیعیان میداشت. خضری میگوید سجاد به «مبارزهٔ پنهانی» روی آورده بود؛ چراکه در آن برههٔ حساس، کوچکترین اشتباه میتوانست تشیع را به نابودی بکشاند.[۸]
در سال ۹۴ سجاد درگذشت و محمد باقر رهبری شیعیان را برعهده گرفت. اکثر شیعیان او را بعنوان امام پذیرفتند.[۹] در دورهٔ او، همزمان با شکلگیری مذاهب فقهی اهل سنت، شیعیان منزوی کوفه نیز برای حل مسائل فقهی و دیگر امور مذهبی خود سراغ وی میرفتند تا تحت رهبری «داناترین فرد اهلبیت» درآیند. این شد که محمدباقر مکتب فقهی شیعی را تأسیس کرد.[۱۰] محمد باقر در دورهٔ امامتش غالباً از سوی امویان تحت فشار قرار داشت تا اینکه در زمان خلافت هشام بن عبدالملک، این فشارها مضاعف شدند؛ حتی برخی منابع شیعی هشام را مسئول قتل او میدانند.[۱۱] محمد باقر هم مثل پدرش، غالباً سیاست تقیه را در پیش گرفته و روی تبیین و تدریس مبانی نظری خود تمرکز کرده بود؛ او از هرگونه اقدام سیاسی عمومی اجتناب میکرد و تأکید داشت که به مردم عراق اعتماد ندارد.[۱۲]
اقدامات خلفای اموی
در جمادی الاول سال ۱۲۰ هجری، «عبدالله القَسْری»، والی کوفه، عزل شد و یوسف بن عمر ثقفی جانشین وی شد. یوسف بن عمر، عبدالله قسری را تحت شکنجه قرار داد و قسری تحت شکنجه، ادعا کرد که بخشی از اموالش نزد عدهای از قریشیان نظیر زید بن علی است.[۱۳] هشام بهطور کلی نسبت به زید نگاهی منفی داشت و از جانب وی احساس خطر میکرد.[۱۴] از زبان زید نقل شده است که شخصی در حضور او و هشام به پیامبر اسلام توهین کرد ولی هشام هیچ عکسالعملی نشان نداد.[۱۵]
زید و شیعیان
زید
محتمل است که زید در سال ۷۵ هجری متولد شده باشد. مادر او کنیزی سِنْدی بود که مختار ثقفی به سجاد هدیه کرده بود؛ یا اینکه خود سجاد کنیز را خریده بود. این موضوع که مادر زید کنیزی غیرعرب بود، باعث میشد واجد شرایط خلافت نباشد.[۱۶] محافل شیعی رابطهٔ محمد باقر و زید را «صمیمانه» توصیف میکنند.[۱۷] محمد باقر حتی بعداً در پروندهٔ اختلافِ میان سادات حسنی و حسینی، زید را بعنوان نمایندهاش منصوب کرد.[۱۸] زید از علمای بزرگ علویان بود[۱۹] مادلونگ مینویسد: «او از لحاظ علمی به جایگاه والایی دست پیدا کرده بود».[۲۰] زید در میان مخالفان خلافت اموی محبوبیت زیادی داشت.[۲۱]
تفکرات زید و نگرش محمدباقر
زید سالها قبل از قیامش، اندیشهٔ شورش مسلحانه علیه خلافت اموی را در سر داشت.[۲۲] وی معتقد بود روش مبارزه با رژیم ظالم حتماً باید نظامی و مسلحانه باشد.[۲۳] این طرز تفکر بعدها به «قیام به سیف» مشهور شد.[۲۴] جملهای از زید نقل شده است که در آن «لباس التقوی» را به معنای «سلاح» تفسیر کرده است.[الف] به نوشتهٔ جعفریان، این طرز تفسیر نشاندهندهٔ اندیشههای میلیتاریستی زید است.[۲۵] خضری باور دارد محمد باقر و زید میان خودشان توافقی نانوشته داشتند؛ قرار بود محمد باقر رهبری فکری-علمی را ادامه بدهد و زید و پسرش یحیی مستقیماً به مبارزه با خلافت اموی بپردازند تا درصورت شکست جنبش سیاسی، تشیع در معرض نابودی قرار نگیرد.[۲۶] لکن برخلاف خضری، منابعی مانند دانشنامه اسلام گزارش میکنند که گفته میشود محمد باقر زید را هم از قیام کردن برحذر میداشته است.[۲۷] بنا بر روایت مسعودی، وقتی زید از محمد باقر دربارهٔ قیام کردن مشورت خواست، اینطور پاسخ گرفت که نباید روی بیعت کوفیان حساب کرد؛ زیرا آنها قبلاً هم به اعتماد اهلبیت خیانت کردهاند.[۲۸]
عقیدهٔ دیگر زید این بود که امام بودنِ «امام» بسته به این است که در میان مردم حضور پیدا کرده و حقش را مطالبه کند. در پاسخ، محمد باقر به زید گفت که بر مبنای این نظریه، امام بودنِ پدرشان، سجاد، که چنین مطالبهای نکرده مخدوش خواهد شد.[۲۹] همچنین پیروان زید اعتقاد داشتند که «امام»، باید فردی از اهلبیت باشد که در معلومات دینی از بقیه داناتر است. اما پیروان محمد باقر بر این عقیده بودند که معارف دینی لازمه برای یک امام، از طریق نسب (به فردی که خداوند تعیین کرده است) به ارث میرسد.[۳۰] علیرغم همهٔ اختلافات ایدئولوژیک، بین محمد باقر و زید روابط حسنه برقرار بود.[۳۱]
پروندهٔ موقوفات علی بن ابیطالب
موقوفات علی بن ابیطالب پس از درگذشت حسن مجتبی در اختیار سادات حسنی قرار گرفته بودند. رهبر سادات حسینی، محمد باقر، زید را بعنوان نمایندهٔ خود منصوب کرد. مادلونگ مینویسد این اختلاف فقط بر سر موقوفات نبوده است بلکه احتمالاً سادات حسنی داعیهٔ امامت و خلافت را هم داشتهاند. او همچنین مینویسد که عبدالله بن حسن برای خود و بعدتر برای پسرش جاهطلبیهایی داشت.[۳۲] رسول جعفریان مینویسد منشأ اختلاف آنجا بود که عبدالله بن حسن، پسرش محمد را «قائم آل محمد» معرفی کرد. بنیعباس نیز به اختلافات دامن میزدند.[۳۳] گزارش شده است که عبدالله بن حسن، زید را نزد والی مدینه به داشتن ادعای خلافت متهم کرد؛ او همچنین این موضوع را پیش کشید که زید به این دلیل که مادرش کنیزی غیرعرب بوده است، صلاحیت خلافت را ندارد. زید از این بابت نزد فاطمه بنت حسین، مادر عبدالله بن حسن (که عمه زید نیز محسوب میشد)، گلایه کرد؛ ولی مادرِ عبدالله به او گفت که در ازای توهینی که به مادر زید شده، زید میتواند متقابلاً به مادر عبدالله توهین کند. زید بعداً با افترا زدن به مادر عبدالله، از او انتقام گرفت. والی مدینه نیز از این اختلافات استفاده میکرد تا آبرو و حیثیت خاندان علی را نزد مردم ضایع کند. وقتی زید متوجه این موضوع شد، از پرونده کنار کشید و به عبدالله بن حسن اطمینان داد که دیگر ابن موضوع را نزد والی مدینه مطرح نخواهد کرد.[۳۴]
امامت جعفر صادق
در سال ۱۱۴ محمد باقر درگذشت.[۳۵] درپی وفات وی پیروانش به چند گروه تقسیم شدند، در این میان گروهی نیز به زید بن علی ملحق شدند؛ لکن غالب پیروان محمد باقر بنا بر نصّ او، معتقد به امامت جعفر صادق شدند.[۳۶] دفتری میگوید احتمالاً بخاطر همین نص بود که عدهای از طرفداران زید نیز دست از حمایت از حرکات انقلابی او کشیدند و دور جعفر صادق جمع شدند.[۳۷] جنبش و نظریات زید از قبل از امامت جعفر صادق به خوبی جا افتاده بودند؛[۳۸] زمانی که جعفر صادق به امامت رسید، توجهها معطوف اظهارنظرهای انقلابی زید بود.[۳۹] زید عموی جعفر صادق محسوب میشد. جعفر صادق نیز مانند پدرش علیه زید اقدامی نمیکرد؛ صادق حتی آشکارا احترام زیادی به زید میگذاشت.[۴۰]
هر کس به دنبال علم است، نزد برادرزادهام جعفر برود؛ و هر کس به دنبال جهاد است، نزد من بیاید.[۴۱]
در برخی منابع شیعی نظیر رجال النجاشی و المحاسن گزارش شده است که زید به امامت جعفر صادق اذعان داشته و گفته است: «جعفر امام ما در حلال و حرام است». جعفریان میگوید روایاتی هم وجود دارند که با روایت مزبور تعارض دارند. او احتمال میدهد زید امامت علمی جعفر صادق را قبول داشته، لکن درمورد امامت سیاسی اینطور نبوده و بدون اذن جعفر صادق به قیام اقدام کرده است. جعفریان با برشمردن شواهد و قرائن، میگوید جعفر صادق از قیام زید «راضی نبوده»، ولی شخصیت اخلاقی او را تأیید میکرده است.[۴۲] رحمتی و ناجی در دانشنامه جهان اسلام میگویند جعفر صادق زید را صراحتاً از قیام منع نکرد. بین «شهادت» یا «زندگی» مختار کرد؛ که زید مرگ را انتخاب کرد.[۴۳]
سرنوشت قیام
مقدمات
در آخرین ساعات منتهی به قیام،[۴۴] وقتی زید مقدمات قیامش را مهیا میکرد، عدهای از شیعیان از زید دربارهٔ خلافت شِیْخَیْن (ابوبکر و عمر) پرسیدند.[۴۵] زید پاسخ داد که «خدا آنها را رحمت کند[۴۶] اگرچه خلافت حق اهلبیت بود و آنها این حق را پایمال کردند؛ اما طبق قرآن و سنت و عدالت رفتار کردند[۴۷]». بدینترتیب زید از دو خلیفهٔ اول تَبَرّی نجست.[۴۸] حالت دیگری از روایت این است که لشکریان زید از ابوبکر انتقاد میکردند که زید آنها را از این کار منع کرد.[۴۹] این موضعگیری زید، گروهی از شیعیان را از او دور کرد.[۵۰] جمعیت کثیری بیعت خود را با زید شکستند.[۵۱] به روایتی، زید این افراد را «رافضی» خواند.[۵۲][ب] بدینترتیب، شیعیان بر سر حمایت یا عدم حمایت از زید، دو گروه شدند.[۵۴] نجاشی ذیل نام یکی از اصحاب محمد باقر نوشته است که این شخص، تنها فرد از اصحاب محمد باقر بود که در قیام زید شرکت کرد.[۵۵]
خروج
فرهاد دفتری، مورخ، درگذشت زید را با این جملات توصیف میکند: «یک واقعهٔ تراژدیک که یادآور سرنوشت حسین (پدربزرگ زید) بود».[۵۶]
نظرات شیعیان
احادیثی که از محمد باقر و جعفر الصادق دربارهٔ قیام زید بن علی نقل شدهاند، سه دستهاند.[۵۷]
پانویس
یادداشتها
ارجاعات
- ↑ Holt, Lambton and Lewis, Cambridge History of Islam, 74-76.
- ↑ Madelung, “Ḥosayn b. ʿAli i. Life”, Iranica.
- ↑ Veccia Vaglieri, “Ḥusayn b. 'Alī b. Abī Ṭālib”, EI2.
- ↑ Madelung, “Ḥosayn b. ʿAli i. Life”, Iranica.
- ↑ Veccia Vaglieri, “Ḥusayn b. 'Alī b. Abī Ṭālib”, EI2.
- ↑ بهرامیان، «حسین (ع)، امام»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Haider, “al-Ḥusayn b. ʿAlī b. Abī Ṭālib”, EI3.
- ↑ خضری، تشیع در تاریخ، ۱۴۵–۱۴۷.
- ↑ Madelung, “Zayd b. ʿAlī b. al-Ḥusayn”, EI2.
- ↑ مادلونگ، «تشیع در ایران».
- ↑ خضری، تشیع در تاریخ، ۱۵۹–۱۶۲.
- ↑ طارمی، «الباقر امام محمد بن علی».
- ↑ Madelung, “Zayd b. ʿAlī b. al-Ḥusayn”, El2.
- ↑ طقوش، دولت امویان، ۱۹۲–۱۹۳.
- ↑ مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی، ١: ٢٧.
- ↑ Madelung, “Zayd b. ʿAlī b. al-Ḥusayn”, El2.
- ↑ Kohlberg, “Muḥammad b. ʿAlī Zayn al-ʿĀbidīn”, EI2.
- ↑ Madelung, “Zayd b. ʿAlī b. al-Ḥusayn”, El2.
- ↑ طقوش، دولت امویان، ۱۹۲–۱۹۳.
- ↑ Madelung, “Zayd b. ʿAlī b. al-Ḥusayn”, El2.
- ↑ جعفریان، حیات امامان شیعه، ۲۲۸.
- ↑ رحمتی و ناجی، «زید بن علی».
- ↑ خضری، تشیع در تاریخ، ۱۶۹.
- ↑ توحیدینیا، «قیام به سیف»، ۹۵.
- ↑ جعفریان، حیات امامان شیعه، ۲۲۴.
- ↑ خضری، تشیع در تاریخ، ۱۶۹.
- ↑ Kohlberg, “Muḥammad b. ʿAlī Zayn al-ʿĀbidīn”, EI2.
- ↑ Donaldson, The Shi'ite Religion, 115.
- ↑ Donaldson, The Shi'ite Religion, 115.
- ↑ “Zaydiyyah”, Encyclopaedia Britannica.
- ↑ Daftary, Isma'ilis, 74.
- ↑ Madelung, “Zayd b. ʿAlī b. al-Ḥusayn”, El2.
- ↑ جعفریان، امامان شیعه، ۲۲۴.
- ↑ Madelung, “Zayd b. ʿAlī b. al-Ḥusayn”, El2.
- ↑ جعفریان، حیات امامان شیعه، ۱۶۹.
- ↑ خضری، تشیع در تاریخ، ۱۶۸.
- ↑ Daftary, Isma'ilis, 75.
- ↑ Daftary, Isma'ilis, 74.
- ↑ جعفریان، حیات امامان شیعه، ۲۲۲.
- ↑ Daftary, Isma'ilis, 74.
- ↑ رحمتی و هاشمی، «زیدیه».
- ↑ جعفریان، حیات امامان شیعه، ۲۲۲–۲۲۳.
- ↑ رحمتی و ناجی، «زید بن علی».
- ↑ Hillenbrand, Waning of the Umayyad Caliphate, 37.
- ↑ رحمتی و ناجی، «زید بن علی».
- ↑ شامی، تاریخ زیدیه، ۲۰.
- ↑ رحمتی و ناجی، «زید بن علی».
- ↑ رحمتی و ناجی، «زید بن علی».
- ↑ شامی، تاریخ زیدیه، ۲۰–۲۱.
- ↑ رحمتی و ناجی، «زید بن علی».
- ↑ شامی، تاریخ زیدیه، ۲۰–۲۱.
- ↑ Daftary, Isma'ilis, 75.
- ↑ شامی، تاریخ زیدیه، ۲۰–۲۱.
- ↑ مادلونگ، «تشیع در ایران».
- ↑ جعفریان، امامان شیعه، ۲۲۴.
- ↑ Daftary, Isma'ilis, 76.
- ↑ جمعی از نویسندگان، «امام باقر و قیام زید بن علی»، دانشنامه امام باقر علیه السلام، ۳۶.
منابع
- العاملی، جعفر مرتضی (١٤٢٦). الصحیح من سیرة النبی الأعظم صلی الله علیه و آله (به العربية). کتابخانه مدرسه فقاهت.
- توحیدینیا، روحالله (تابستان ۱۳۹۶). «زمینهها و عوامل طرح اندیشه سیاسی «قیام به سیف» در قرن دوم هجری». فصلنامه علمی–پژوهشی پژوهشنامهٔ تاریخ اسلام – به واسطهٔ نورمگز.
- بلوکباشی، علی؛ بهرامیان، علی؛ پاکتچی، احمد؛ حاج منوچهری، فرامرز؛ مسعودی آرانی، عبدالله؛ بخش فقه، علوم قرآنی و حدیث (۱۳۹۲). «حسین (ع)، امام». در موسوی بجنوردی، کاظم. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۲۰. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- رجبی دوانی، محمدحسین (۲۰۱۲-۰۹-۱۴). «مواجهه امام صادق (ع) با نهضت ترجمه/ چرا امام از قیام زید حمایت نکرد». خبرگزاری مهر. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۷-۲۶.
- جعفریان، رسول (۱۳۹۱). حیات فکری و سیاسی امامان شیعه. دفتر نشر معارف. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۳۱-۴۳۸-۳ – به واسطهٔ طاقچه.
- جمعی از نویسندگان. دانشنامه امام باقر علیه السلام. پایگاه تخصصی عاشورا.
- خضری، سید احمدرضا (۱۳۹۱). تشیع در تاریخ. دفتر نشر معارف. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۳۱-۳۹۴-۲ – به واسطهٔ طاقچه.
- رحمتی، محمد کاظم؛ ناجی، محمد رضا (۱۳۹۶). «زید بن علی». دانشنامه جهان اسلام. ج. ۲۲. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- طارمی، حسن (۱۳۹۳). «الباقر امام محمد بن علی علیه السلام». دانشنامه جهان اسلام. بنیاد دائرةالمعارف اسلامی.
- طقوش، محمد سهیل (۱۳۸۴). دولت امویان. تهران: پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
- فرخندهزاده، محبوبه (تابستان ۱۳۹۶). «زید بن علی علیه السلام رهبر کاریزماتیک زیدیان». فصلنامه علمی–پژوهشی پژوهشنامهٔ تاریخ اسلام – به واسطهٔ نورمگز.
- Donaldson, Dwight M. (1933). The Shi'ite Religion (A history of Islam in Persia and Irak) (به انگلیسی). London: Luzac.
- Haider, Najam I. (2016). "al-Ḥusayn b. ʿAlī b. Abī Ṭālib". In Fleet, K.; Krämer, G.; Matringe, D.; Nawas, J.; Rowson, E. (eds.). Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 34 (3nd ed.). Brill.
- Holt, P. M; Lambton, .Ann K. S; Lewis, Bernard (1977). The Cambridge History of Islam (به انگلیسی). Cambridge University Press.
- Kohlberg, Etan (1993). MUHAMMAD B. ALI ZAYN AL- ABIDIN (به انگلیسی) (Pellat, Heinrichs, C. Edmund Bosworth, and E.J. van Donzel ed.). New York: Encyclopaedia of Islam, Volume VII.
- Madelung, W. (2012). "Zayd b. ʿAlī b. al-Ḥusayn". In P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs. (ed.). Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی) (2nd ed.). Leiden, The Netherlands: Brill Publishers.
{{cite encyclopedia}}
: نگهداری یادکرد:نامهای متعدد:فهرست ویراستاران (link) - Madelung, Wilfred (2004). "Ḥosayn b. ʿAli i. Life and Significance in Shiʿism". In Yarshater, Ehsan (ed.). Encyclopædia Iranica. Fasc. 5 (به انگلیسی). Vol. XII. New York: Bibliotheca Persica Press. pp. 493–498.
- Veccia Vaglieri, Laura (1971). "(al-)Ḥusayn b. ʿAlī b. Abī Ṭālib". In Lewis, B.; Ménage, V.L.; Pellat, Ch.; Schacht, J. (eds.). Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 3 (2nd ed.). Leiden: E. J. Brill. pp. 607–615.
- "Zaydiyyah". Encyclopædia Britanica (به انگلیسی). 2012.