کاربر:Nightingale/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخهها
Nightingale (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''شبهات علم امام''' | |||
* ضرورت و فایده علم امام | |||
حدود علم امام مانند علوم نبوت و انجام مسئولیت رسالت از جانب خدا و هدایت هاى ضرورى بشر می باشد، از «برهان لطف»[https://www.islamquest.net/fa/archive/fa3537] چنین استفاده مىشود که چون بشر از راه تأمین سعادت نفسانى و اخروى خود آگاه نیست به هدایتهاى الهى و ارسال پیامبران نیاز دارد، بنابراین پیامبر مجموع آنچه را که مردم در پیمودن راه بندگى نیاز دارند از جانب خدا دریافت مىکند و در اختیار آنان قرار مىدهد، امام نیز چون جانشین پیامبر و ادامه دهنده راه اوست باید آن ها را بداند.<ref>https://www.ibrahimamini.com/fa/node/500</ref> | |||
علوم اسلامی از پیامبر اسلام؛ محمد بن عبدالله به علی بن ابیطالب رسیده و از ایشان به امامان بعد در تمام ادوار ائمه منتقل شده است. علم امام یک علم خطاناپذیر از هر امامی به امامان بعد رسیده است.<ref>امامت و رهبری؛ مرتضی مطهری، ج۱، ص52.</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=امامت و رهبری|نام خانوادگی=مرتضی مطهری|جلد=1|صفحه=52}}</ref> | |||
* انواع علم غیب<ref>https://hawzah.net/fa/Magazine/View/89/3475/16464/</ref> | |||
در روایتی از امام باقر دو گونه علم برای ذات خداوند ذکر شده است: | |||
«ان لله تعالی علما خاصا و علما عاما» خداوند دو نوع علم دارد: علم مخصوص و علم عام . | |||
«فاما العلم الخاص فالعلم الذی لم یطلع علیه ملائکته المقربین و انبیائه المرسلین» علم خاص او علمی است که حتی ملائکه مقرب درگاهش و انبیاء که فرستاده او به سوی بندگان هستند از آن بی اطلاع اند .» | |||
«و اما علمه العام فانه علمه الذی اطلع علیه ملائکته المقربین و ابنیائه المرسلین و قد وقع الینا من رسول الله» اما علم عامش همان علمی است که ملائکه مقرب و پیامبران مرسل از آن مطلع هستند و همان علم از ناحیه پیامبر اکرم به ما رسیده است .»<ref>التوحید، ص 138، ح 14</ref> | |||
در آیه ای از قرآن نیز آمده: «و ما کان الله لیطلعکم علی الغیب ولکن الله یجتبی من رسله من یشاء»<ref>سوره آل عمران، آیه179</ref> همواره خداوند شما را به غیب آگاه نمی ساخته ولی از پیامبران کسانی را که بخواهد انتخاب می کند .» | |||
براین اساس است که پذیرش آگاهی معصومان از غیب به اذن خداوند از بدیهی ترین و مستدل ترین عقائد پیروان اهل بیت است . | |||
* نمونه ای از شبهات علم امام: | |||
*# خودکشی محسوب شدن شهادت امام با وجود علم پبشین ایشان بر آن<ref>https://www.islamquest.net/fa/archive/fa631</ref> | |||
در اینکه آیا ائمه به صورت مطلق علم غیب به تمام حوادث آینده، از جمله زمان و مکان شهادت خود داشتند، محل بحث و بررسی است. بر فرض ثبوت علم امامان از طریق غیب به زمان و مکان شهادتشان باید گفت: | |||
اولا: هر انسانی روزی میمیرد و اگر کسی هر اندازه هم علم داشته باشد، از این قاعده مستثنی نیست. پس علم شخص، مانع از مرگ و یا شهادت او نمیشود. | |||
ثانیا: قضا و قدر خداوند اگر حتمی شود به هیچ وجه عوض شدنی نیست. | |||
ثالثا: علم امامان از طریق غیب به زمان و مکان شهادتشان فقط علم به یک واقعه ی حتمی است و رضایت آن بزرگواران به این قضا و قدر موجب ترفیع درجات آن ها میشود. | |||
بنابراین، جلوگیری نمودن از بهترین مرگ یعنی شهادت که مطابق با خواست حتمی خدای متعال است معنایی غیر از عدم رضایت به خواست خداوند ندارد که چنین امری نه تنها از آنان بعید است، بلکه آنچه که از گفتار و کردار آنان استفاده میشود، این است که ایشان راضی به قضای الهی و تسلیم امر پروردگار بودند. | |||
2. اگر علم ائمه فعلی بود، پس نزول جبرئیل و وحی او لغو بود.<ref>https://rasekhoon.net/article/show/1081317/</ref> | |||
پاسخ، آن است که خداوند براساس توارد و تراکم و تعدد اسباب و آیات و بینات عمل میکند؛ برای مثال، گرچه علم او بر اعمال بشر کافی است، اما شاهدان مختلفی از فرشتگان گرفته تا زمین و بدن و... بر اعمال وی نصب مینماید و شاید بتوان گفت که بر علوم انبیا به تدریج افزوده میشود و نزول ملائکه از این باب است.<ref>نجفی، المعارف السلمانیة فی کیفته علم و کمیته، ص 139.</ref> | |||
==پانویس== | |||
<references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۱۴
شبهات علم امام
- ضرورت و فایده علم امام
حدود علم امام مانند علوم نبوت و انجام مسئولیت رسالت از جانب خدا و هدایت هاى ضرورى بشر می باشد، از «برهان لطف»[۱] چنین استفاده مىشود که چون بشر از راه تأمین سعادت نفسانى و اخروى خود آگاه نیست به هدایتهاى الهى و ارسال پیامبران نیاز دارد، بنابراین پیامبر مجموع آنچه را که مردم در پیمودن راه بندگى نیاز دارند از جانب خدا دریافت مىکند و در اختیار آنان قرار مىدهد، امام نیز چون جانشین پیامبر و ادامه دهنده راه اوست باید آن ها را بداند.[۱]
علوم اسلامی از پیامبر اسلام؛ محمد بن عبدالله به علی بن ابیطالب رسیده و از ایشان به امامان بعد در تمام ادوار ائمه منتقل شده است. علم امام یک علم خطاناپذیر از هر امامی به امامان بعد رسیده است.[۲][۳]
- انواع علم غیب[۴]
در روایتی از امام باقر دو گونه علم برای ذات خداوند ذکر شده است:
«ان لله تعالی علما خاصا و علما عاما» خداوند دو نوع علم دارد: علم مخصوص و علم عام .
«فاما العلم الخاص فالعلم الذی لم یطلع علیه ملائکته المقربین و انبیائه المرسلین» علم خاص او علمی است که حتی ملائکه مقرب درگاهش و انبیاء که فرستاده او به سوی بندگان هستند از آن بی اطلاع اند .»
«و اما علمه العام فانه علمه الذی اطلع علیه ملائکته المقربین و ابنیائه المرسلین و قد وقع الینا من رسول الله» اما علم عامش همان علمی است که ملائکه مقرب و پیامبران مرسل از آن مطلع هستند و همان علم از ناحیه پیامبر اکرم به ما رسیده است .»[۵]
در آیه ای از قرآن نیز آمده: «و ما کان الله لیطلعکم علی الغیب ولکن الله یجتبی من رسله من یشاء»[۶] همواره خداوند شما را به غیب آگاه نمی ساخته ولی از پیامبران کسانی را که بخواهد انتخاب می کند .»
براین اساس است که پذیرش آگاهی معصومان از غیب به اذن خداوند از بدیهی ترین و مستدل ترین عقائد پیروان اهل بیت است .
- نمونه ای از شبهات علم امام:
- خودکشی محسوب شدن شهادت امام با وجود علم پبشین ایشان بر آن[۷]
در اینکه آیا ائمه به صورت مطلق علم غیب به تمام حوادث آینده، از جمله زمان و مکان شهادت خود داشتند، محل بحث و بررسی است. بر فرض ثبوت علم امامان از طریق غیب به زمان و مکان شهادتشان باید گفت:
اولا: هر انسانی روزی میمیرد و اگر کسی هر اندازه هم علم داشته باشد، از این قاعده مستثنی نیست. پس علم شخص، مانع از مرگ و یا شهادت او نمیشود.
ثانیا: قضا و قدر خداوند اگر حتمی شود به هیچ وجه عوض شدنی نیست.
ثالثا: علم امامان از طریق غیب به زمان و مکان شهادتشان فقط علم به یک واقعه ی حتمی است و رضایت آن بزرگواران به این قضا و قدر موجب ترفیع درجات آن ها میشود.
بنابراین، جلوگیری نمودن از بهترین مرگ یعنی شهادت که مطابق با خواست حتمی خدای متعال است معنایی غیر از عدم رضایت به خواست خداوند ندارد که چنین امری نه تنها از آنان بعید است، بلکه آنچه که از گفتار و کردار آنان استفاده میشود، این است که ایشان راضی به قضای الهی و تسلیم امر پروردگار بودند.
2. اگر علم ائمه فعلی بود، پس نزول جبرئیل و وحی او لغو بود.[۸]
پاسخ، آن است که خداوند براساس توارد و تراکم و تعدد اسباب و آیات و بینات عمل میکند؛ برای مثال، گرچه علم او بر اعمال بشر کافی است، اما شاهدان مختلفی از فرشتگان گرفته تا زمین و بدن و... بر اعمال وی نصب مینماید و شاید بتوان گفت که بر علوم انبیا به تدریج افزوده میشود و نزول ملائکه از این باب است.[۹]
پانویس
- ↑ https://www.ibrahimamini.com/fa/node/500
- ↑ امامت و رهبری؛ مرتضی مطهری، ج۱، ص52.
- ↑ مرتضی مطهری. امامت و رهبری. ج. ۱. ص. ۵۲.
- ↑ https://hawzah.net/fa/Magazine/View/89/3475/16464/
- ↑ التوحید، ص 138، ح 14
- ↑ سوره آل عمران، آیه179
- ↑ https://www.islamquest.net/fa/archive/fa631
- ↑ https://rasekhoon.net/article/show/1081317/
- ↑ نجفی، المعارف السلمانیة فی کیفته علم و کمیته، ص 139.