بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

مغیرة بن حارث بن عبدالمطلب: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''ابوسفیان مغیرة حارث بن عبدالمطلب''' پسر عموی و برادر رضاعی [[محمد]]، پیامبر اسلام بود که از [[حلیمه سعدیه]] شیر خورده بود. او را یکی از شش نفری گزارش کرده‌اند که شباهت ظاهری بسیاری با محمد داشته است. وی پیش از بعثت محمد، با وی دوست و پس از اعلام پیامبری او، از دشمنان وی شد. گفته شده که وی در جنگ‌های مشرکان [[مکه]] با [[مسلمان|مسلمانان]]، در سپاه مشرکان حاضر بود. به هنگام [[فتح مکه]]، وی قصد کرد تا مسلمان شود و از این رو پیش از ورود مسلمانان به مکه، خود را به [[ابوا|ابواء]] رساند تا با محمد ملاقات کرده و اعلام [[اسلام]] کند. از سوی دیگر محمد دستور قتل او را صادر کرده بود. با این همه، وی دست فرزندش جعفر را گرفته و به صورت ناشناس با همراهی [[عبدالله بن ابوامیه]]، پسرعمه محمد، خود را به نزد محمد رساندند. محمد به آنان اجازه ملاقات نداد و از اقدامات آنان همچون ریختن آبروی [[محمد در مکه]] و اتهامات ناروا به او، گلایه کرد. چون این سخن به ابوسفیان رسید، ناراحت شد و صدا زد که اگر محمد به او اجازه ملاقات ندهد، دست پسرش را گرفته، به بیابان‌ها رفته تا از گرسنگی کشته شود. محمد پس از شنیدن صدای ابوسفیان، به اجازه ملاقات داد. او توبه کرد و محمد [[توبه]] او را پذیرفت. گفته شده که ابوسفیان هیچگاه در برابر محمد سربلند می‌کرد و از شرمساری به محمد نمی‌نگریست تا آنکه روزی به توصیه [[علی بن ابی‌طالب]]، آیات توبه و اظهار پشیمانی برادران [[یوسف]] در نزد او را برای محمد خواند و محمد نیز او را به نیکویی یاد کرد و به وی وعده [[بهشت]] داد. ابوسفیان در [[جنگ حنین]] و به هنگام حمله یکباره [[هوازن]] و [[ثقیف]]، در کنار سه تن، علی، [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]]، [[عبدالله بن مسعود|ابن‌مسعود]]، در کنار محمد باقی‌ماند و از وی دفاع نمود. ابوسفیان در سال ۲۰ ه‍.ق درگذشت. گفته می‌شود ۲۳ روز پیش از درگذشتش، خود قبرش را حفر کرد.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=ابوسفیان مغیرة بن حارث}}</ref>
'''ابوسفیان مغیرة بن حارث بن عبدالمطلب''' پسر عموی و برادر رضاعی [[محمد]]، پیامبر اسلام بود که از [[حلیمه سعدیه]] شیر خورده بود. او را یکی از شش نفری گزارش کرده‌اند که شباهت ظاهری بسیاری با محمد داشته است. وی پیش از بعثت محمد، با وی دوست و پس از اعلام پیامبری او، از دشمنان وی شد. گفته شده که وی در جنگ‌های مشرکان [[مکه]] با [[مسلمان|مسلمانان]]، در سپاه مشرکان حاضر بود. به هنگام [[فتح مکه]]، وی قصد کرد تا مسلمان شود و از این رو پیش از ورود مسلمانان به مکه، خود را به [[ابوا|ابواء]] رساند تا با محمد ملاقات کرده و اعلام [[اسلام]] کند. از سوی دیگر محمد دستور قتل او را صادر کرده بود. با این همه، وی دست فرزندش جعفر را گرفته و به صورت ناشناس با همراهی [[عبدالله بن ابوامیه]]، پسرعمه محمد و برادر ام‌سلمه، خود را به نزد محمد رساندند. محمد به آنان اجازه ملاقات نداد و از اقدامات آنان همچون ریختن آبروی [[محمد در مکه]] و اتهامات ناروا به او، گلایه کرد. پادرمیانی [[ام‌سلمه]] نیز موثر نیافتاد. چون این سخن به ابوسفیان رسید، ناراحت شد و صدا زد که اگر محمد به او اجازه ملاقات ندهد، دست پسرش را گرفته، به بیابان‌ها رفته تا از گرسنگی کشته شود. محمد پس از شنیدن صدای ابوسفیان، به اجازه ملاقات داد. او توبه کرد و محمد [[توبه]] او را پذیرفت. گفته شده که ابوسفیان هیچگاه در برابر محمد سربلند می‌کرد و از شرمساری به محمد نمی‌نگریست تا آنکه روزی به توصیه [[علی بن ابی‌طالب]]، آیات توبه و اظهار پشیمانی برادران [[یوسف]] در نزد او را برای محمد خواند و محمد نیز او را به نیکویی یاد کرد و به وی وعده [[بهشت]] داد. ابوسفیان در [[جنگ حنین]] و به هنگام حمله یکباره [[هوازن]] و [[ثقیف]]، در کنار سه تن، علی، [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]]، [[عبدالله بن مسعود|ابن‌مسعود]]، در کنار محمد باقی‌ماند و از وی دفاع نمود. ابوسفیان در سال ۲۰ ه‍.ق درگذشت. گفته می‌شود ۲۳ روز پیش از درگذشتش، خود قبرش را حفر کرد.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=ابوسفیان مغیرة بن حارث}}</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۵۳

ابوسفیان مغیرة بن حارث بن عبدالمطلب پسر عموی و برادر رضاعی محمد، پیامبر اسلام بود که از حلیمه سعدیه شیر خورده بود. او را یکی از شش نفری گزارش کرده‌اند که شباهت ظاهری بسیاری با محمد داشته است. وی پیش از بعثت محمد، با وی دوست و پس از اعلام پیامبری او، از دشمنان وی شد. گفته شده که وی در جنگ‌های مشرکان مکه با مسلمانان، در سپاه مشرکان حاضر بود. به هنگام فتح مکه، وی قصد کرد تا مسلمان شود و از این رو پیش از ورود مسلمانان به مکه، خود را به ابواء رساند تا با محمد ملاقات کرده و اعلام اسلام کند. از سوی دیگر محمد دستور قتل او را صادر کرده بود. با این همه، وی دست فرزندش جعفر را گرفته و به صورت ناشناس با همراهی عبدالله بن ابوامیه، پسرعمه محمد و برادر ام‌سلمه، خود را به نزد محمد رساندند. محمد به آنان اجازه ملاقات نداد و از اقدامات آنان همچون ریختن آبروی محمد در مکه و اتهامات ناروا به او، گلایه کرد. پادرمیانی ام‌سلمه نیز موثر نیافتاد. چون این سخن به ابوسفیان رسید، ناراحت شد و صدا زد که اگر محمد به او اجازه ملاقات ندهد، دست پسرش را گرفته، به بیابان‌ها رفته تا از گرسنگی کشته شود. محمد پس از شنیدن صدای ابوسفیان، به اجازه ملاقات داد. او توبه کرد و محمد توبه او را پذیرفت. گفته شده که ابوسفیان هیچگاه در برابر محمد سربلند می‌کرد و از شرمساری به محمد نمی‌نگریست تا آنکه روزی به توصیه علی بن ابی‌طالب، آیات توبه و اظهار پشیمانی برادران یوسف در نزد او را برای محمد خواند و محمد نیز او را به نیکویی یاد کرد و به وی وعده بهشت داد. ابوسفیان در جنگ حنین و به هنگام حمله یکباره هوازن و ثقیف، در کنار سه تن، علی، عباس، ابن‌مسعود، در کنار محمد باقی‌ماند و از وی دفاع نمود. ابوسفیان در سال ۲۰ ه‍.ق درگذشت. گفته می‌شود ۲۳ روز پیش از درگذشتش، خود قبرش را حفر کرد.[۱]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «ابوسفیان مغیرة بن حارث». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.