کاربر:Shahroudi/کارگاه3: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
این موارد نیاز به بررسی دارد...


===قانون کشف حجاب===
== ابرابزار ==
{{وابسته|کشف حجاب در ایران}}
{| class="wikitable"
رضاشاه که در دورهٔ نخست‌وزیری در تلاش بود با روحانیون شیعه رابطهٔ خوبی داشته باشد، از مسئلهٔ [[حجاب]] دوری می‌کرد، اما از همان زمان رفع حجاب را در دستور کار داشت. زمانی‌که [[ابراهیم خواجه‌نوری]] در نشریهٔ خود دربارهٔ [[کشف حجاب]] و [[آزادی زنان]] نوشت و به دلیل شکایت [[ناظر شریعت]] به ۳ ماه زندان محکوم شد، رضاخان دستور داد او دورهٔ محکومیت‌اش را به جای زندان، در بیمارستان پلیس سپری کند. مسئلهٔ حجاب نخستین بار در نوروز ۱۳۰۸ مسبب درگیری [[دین]] و دولت شد. در این سال، ۱ فروردین با ۲۷ رمضان (روز قتل [[ابن ملجم مرادی|ابن ملجم]] (قاتل [[علی بن ابی‌طالب]])، مطابق سنت [[شیعه|شیعی]]) مصادف شده بود و زنان خانوادهٔ پهلوی راهی [[قم]] شدند تا هر دو مناسبت را در [[حرم فاطمه معصومه|حرم فاطمه معصومه]] جشن بگیرند. روحانیون به ورود آن‌ها به حرم با [[چادر]] نازک، اعتراض کردند. رضاشاه شخصاً از [[تهران]] خود را به قم رساند، با چکمه وارد حرم معصومه شد و آن روحانی‌ای که به ملکه معترض شده بود را [[شلاق]] زد. با این حال، او هنوز محافظه‌کار بود؛ چند ماه بعد که [[امان‌الله شاه|امان‌الله‌خان]] و [[ثریا طرزی|ثریا]]، شاه و ملکهٔ [[پادشاهی افغانستان|افغانستان]]، از ایران بازدید کردند، ملکه ثریا حجاب نداشت، اما [[تاج‌الملوک آیرملو|تاج‌الملوک]] بدون حجاب در برابر امان‌الله‌خان ظاهر نشد.<ref dir="ltr">{{پک|Chehabi|1993|ک=Iranian Studies|ف= Staging the Emperor's New Clothes: Dress codes and nation‐building under Reza Shah|زبان=en|ص=212–213}}</ref>
|+تصحیح های لازم در ابرابزار
!غلط
!درست
|-
|۱
|ابن فلان
|ابن‌فلان
|-
|ابو فلان
|ابوفلان
|-
|ابی فلان
|ابی‌فلان
|-
|ابا فلان
|ابافلان
|-
|بنی فلان
|بنی‌فلان
|-
|بنو فلان
|بنی‌فلان
|-
|قران
|قرآن
|-
|۸
|پیغمبر
|پیامبر
|-
|۹
| colspan="2" |حذف پارامترهای خالی یادکردها
|-
|۱۰
|عده ای_
|عده‌ای_
|-
|۱۱
|ربیع الاول
|ربیع‌الاول
|-
|۱۲
|مورخین
|مورخان
|-
|۱۳
|<nowiki>{{پانویس۲}}</nowiki>
|<nowiki>{{پانویس|۲}}</nowiki>
|-
|۱۴
|=پی‌نوشت
|= پانویس
|-
|۱۵
|= پی‌نوشت
|= پانویس
|-
|۱۶
|پانوشت
|پانویس
|-
|۱۷
|
|
|}


از یک سال پیش، دولت به پلیس دستور داده بود که به زنان اجازه داده شود تا بدون حجاب اسلامی در انظار عمومی ظاهر شوند و با وجود مخالفت روحانیون، در تهران تعدادی از زنان بدون حجاب رفت و آمد می‌کردند. شخص ملکه نیز گهگاه حجاب بر سر نمی‌کرد. اما رفع حجاب هنوز به سیاست رسمی تبدیل نشده بود. نخستین نشانه از چنین سیاستی، در آخرین نشست کابینهٔ [[مهدی‌قلی هدایت|هدایت]] (در ۱۳۱۲) مشهود است. در آن جلسه، بنا به اصرار [[عبدالحسین تیمورتاش|تیمورتاش]]، کلاه زنانه در فهرست اقلام وارداتی گنجانده شد، زیرا او عقیده داشت که در آینده تقاضا برای آن افزایش پیدا می‌کند. سفر ۱۳۱۳ رضاشاه به [[ترکیه]] و مشاهدهٔ مشارکت زنان در جامعه آن کشور، تأثیر عمیقی بر او گذاشت و باعث شد که به اصلاحات خود سرعت بیشتری بخشد. از این زمان اقدامات جهت آماده‌سازی جامعهٔ ایران برای ممنوعیت حجاب اسلامی آغاز شد؛ در ۱۳۱۴، [[کانون بانوان]] با حمایت دولتی تأسیس شد که یکی از اهدافش، تبلیغ برای کنار گذاشتن حجاب بود. وزرا موظف شدند یک روز در هفته، به همراه زنان خود که حجاب را کنار گذاشته بودند، در مهمانی‌های مختلط حاضر شوند. با آغاز سال تحصیلی، حجاب در مدارس ممنوع شد؛ مخالفت جدی با این ممنوعیت برنخاست زیرا بیشتر دختران بدون حجاب به مدرسه می‌رفتند. اما [[واقعه مسجد گوهرشاد|واقعهٔ گوهرشاد]] در اعتراض به [[کلاه شاپو]]، باعث شد ممنوعیت سراسری حجاب به تأخیر افتد.<ref dir="ltr">{{پک|Chehabi|1993|ک=Iranian Studies|ف= Staging the Emperor's New Clothes: Dress codes and nation‐building under Reza Shah|زبان=en|ص=214–216}}</ref>
== رده‌ها ==
 
{| class="wikitable"
{{جعبه گفتاورد
|+رده‌های مورد نیاز
|عنوان = پروین اعتصامی در وصف قانون کشف حجاب
|گفتاورد = {{وسط چین}}خسروا! دست توانای تو آسان کرد کار{{سخ}}ورنه، در این کار سخت، امید آسانی نبود{{سخ}}شه نمی‌شد گر در این گمگشته کشتی ناخدای{{سخ}}ساحلی پیدا از این دریای طوفانی نبود{{پایان وسط چین}}
!عنوان رده
|عرض= 300px
!توضیح
|حاشیه= 3px
|-
|تراز=چپ
|۱
|تراز گفتاورد= وسط
|فلان > فلان (شمسی)
}}
|انتقال رده های شمسی به شناسه دار
هدایت پیشنهاد داد که چادر با روپوش جایگزین شود اما رضاشاه فقط به پوششی کاملاً اروپایی راضی بود. او دستور داد برنامه‌ای ترتیب داده شود که بتواند در آن دختران بدون حجاب خود را همراهی کند. [[علی‌اصغر حکمت]]، وزیر معارف (آموزش)، جشن پایان سال تحصیلی را پیشنهاد کرد. ساختمان تربیت معلم که به تازگی در تهران ساخته شده بود، به عنوان مکان مراسم انتخاب شد. وزرای داخله و معارف به کارمندانشان در سراسر کشور دستور دادند که با برگزاری مراسم‌هایی با حضور زنان، به مردم دربارهٔ مشارکت زنان در زندگی اجتماعی توضیح داده شود. سرانجام در ۱۷ دی ۱۳۱۴، رضاشاه در دانشسرای مقدماتی حاضر شد؛ [[تاج‌الملوک آیرملو|تاج‌الملوک]]، [[شمس پهلوی|شمس]] و [[اشرف پهلوی|اشرف]]، همگی بدون حجاب، همراهی‌اش می‌کردند. به تمام زنان حاضر نیز دستور داده شده بود که بدون حجاب اسلامی در مراسم حاضر شوند. زان پس پوشش اسلامی ممنوع اعلام و همچنین در استان‌ها مراسم‌هایی تحت عنوان «آزادی زنان» برگزار شد. کنار گذاشتن حجاب برای زنان مقامات کار سختی نبود، اما حضور در انظار عمومی با لباسی اروپایی باعث شرمساری اغلب زنان طبقهٔ عامه می‌شد. بیشترشان حتی نمی‌دانستند چه بپوشند، زیرا لباس‌هایی که تا آن زمان زیر چادر به تن می‌کردند و دیده نمی‌شد، برای حضور در اجتماع مناسب نبود. بعد از صدور این قانون، از ورود زنان محجبه به مکان‌های عمومی مثل حمام، سینما جلوگیری می‌شد. یک ماه بعد، ورود زنان محجبهٔ ایرانی به [[حرم امام رضا]] نیز ممنوع شد (این قانون شامل زنان محجبهٔ خارجی نمی‌شد). مدتی بعد محدودیت تازه‌ای وضع کردند؛ بدین‌گونه که زنان [[تن‌فروشی|تن‌فروش]] باید حتماً حجاب اسلامی می‌داشتند و تنها در صورت [[ازدواج]] می‌توانستند آن را کنار بگذارند. این‌گونه دولت می‌خواست از احساس «بی‌عفتی» کردن توسط زنانی که حجاب را کنار گذاشته بودند، جلوگیری کند.<ref dir="ltr">{{پک|Chehabi|1993|ک=Iranian Studies|ف= Staging the Emperor's New Clothes: Dress codes and nation‐building under Reza Shah|زبان=en|ص=217–219}}</ref>
|-
 
واکنش‌ها به قانون منع حجاب متفاوت بود؛ طبقهٔ متجدد آن را به فال نیک گرفت و رضاشاه را برای آزادسازی زنان ستود، اما اکثریت زنان کشور با مشکلاتی مواجه شدند. هر چند پلیس اجازهٔ توسل به خشونت را نداشت، اما گاه برخورد فیزیکی اتفاق می‌افتاد و چادرها و روسری‌ها را به زور پاره می‌کردند. در شمال کشور روحانیون با قانون مورد نظر کنار آمدند و در مازندران حتی یکی از آن‌ها، در ستایش رفع حجاب و آزادی زنان سخنرانی کرد، اما در مناطق مذهبی مثل [[قم]]، خانواده‌ها دختران را از تحصیل محروم می‌کردند. در هر صورت آمار می‌گوید حضور دانش‌آموزان دختر در مدارس بعد از صدور قانون رفع حجاب و در سال‌های آخر عهد رضاشاه اوج شدیدی گرفت. در نهایت، ممنوعیت حجاب با پایان سلطنت رضاشاه ملغی شد.<ref dir="ltr">{{پک|Chehabi|1993|ک=Iranian Studies|ف= Staging the Emperor's New Clothes: Dress codes and nation‐building under Reza Shah|زبان=en|ص=219–221}}</ref>
|آسیا در فلان (میلادی)
 
|
==دین و مذهب==
|-
دولت رضاشاه، اعمال نفوذ برنهاد [[مذهب]] را نیز در دستور کار قرار داد. [[حوزه‌های علمیه]] در [[حوزه علمیه قم|قم]]، [[حوزه علمیه اصفهان|اصفهان]]، و [[حوزه علمیه نجف|نجف]] خودمختار باقی ماندند، اما [[دانشکدهٔ الهیات دانشگاه تهران]] و [[مسجد سپهسالار]] (که توسط امام جمعهٔ منتخب دولت اداره می‌شد) داوطلبان را امتحان می‌کردند تا معلوم کنند کدام یک صلاحیت آموزش دینی به مردم و در نتیجه درآمدن به کسوت روحانیت را دارند. به عبارت دیگر، برای نخستین بار، دولت نحوهٔ درآمدن به جرگهٔ علما را تعیین می‌کرد. البته، روحانیونی که برای کار در بخش خدمات دولتی انتخاب می‌شدند، باید لباس روحانیت را کنار می‌گذاشتند و از پوشش غربی و کلاه استفاده می‌کردند. این اصلاحات به روحانیون نیز هویتی متمایز بخشید. ضمناً وزارت آموزش، آموزش مذهبی را در مدارس دولتی اجبار کرد و با کنترل محتوای این دروس، جلوی هر عقیده‌ای را که بویی از شک‌آوری نسبت به مذهب داشت می‌گرفت. هدف رضاشاه بیشتر حاکم کردن دولت بر تبلیغ و [[ترویج اسلام]] بود تا تضعیف مذهب با اندیشه‌های سکولار. وی زندگی سیاسی‌اش را با رهبری قزاق‌ها در آیین‌های [[ماه محرم]] آغاز کرده بود و برای بسیاری از یازده فرزندش، نام‌های شیعی انتخاب کرده بود. [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا]]، [[علیرضا پهلوی (یکم)|علیرضا]]، [[غلامرضا پهلوی|غلامرضا]]، [[عبدالرضا پهلوی|عبدالرضا]]، [[احمدرضا پهلوی|احمدرضا]]، [[محمودرضا پهلوی|محمودرضا]] و [[حمیدرضا پهلوی|حمیدرضا]]. واعظان سرشناس را برای ارائهٔ برنامه‌های مذهبی به رادیوی سراسری دعوت کرد. وی همچنین [[محمدحسن شریعت سنگلجی|شریعت سنگلجی]]، واعظ پر آوازهٔ مسجد سپهسالار را ترغیب کرد تا آشکارا نیاز مبرم شیعه به نوعی «رفرماسیون» را اعلام کند. سنگلجی اغلب در منبرهای خود بر این نکته تأکید می‌کرد که [[اسلام]] در تضاد با تجدد — به ویژه علوم، پزشکی، سینما، رادیو و سرگرمی رو به رشد در آن دوران فوتبال — نیست.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= آبراهامیان|کتاب =تاریخ ایران مدرن|سال= 1389|فصل =|صفحه= 159-160|جلد =|زبان=}}</ref>
|۳
 
|آسیا در فلان (شمسی)
رضاشاه سنت شاهی تأمین بودجهٔ مالی مدارس علمیه، بزرگداشت [[مجتهد|مجتهدان اعظم]] و سفرهای زیارتی — حتی به [[نجف]] و [[کربلا]] — را استمرار بخشید. به هشت روحانی که در سال ۱۹۲۱/۱۳۰۰ از [[عراق]] گریخته بودند، پناهندگی اعطا کرد. [[عبدالکریم حائری یزدی]]، مجتهدی بسیار محترم را به اقامت در شهر قم و تبدیل آن به مرکزی همانند نجف ترغیب و تشویق کرد. حائری که همواره از سیاست دوری می‌جست، برای نهادینه کردن تشکیلات دینی، بیش از هر روحانی دیگری فعالیت کرد. در همین سال‌ها بود که، استفاده از القاب روحانی نظیر [[آیت‌الله]] و [[حجت‌الاسلام]] بین عموم رایج شد. [[محمدحسین نائینی]]، طرفداری از دولت را به جایی رساند که کتاب اولیه‌اش در مدح [[مشروطیت]] را نابود کرد. رضاشاه [[طلاب علوم دینی]] را از انجام خدمت وظیفه عمومی معاف و تأیید و ترویج هرگونه عقاید «الحادی» و «مادی‌گرایانه» را ممنوع کرد. برخی از روحانیون با لحنی پرجذبه در باب [[عرفان]] و مشخصاً شاعران [[تصوف|صوفی]] چون [[مولوی]] و [[حافظ]]، داد سخن می‌دادند. آن‌ها شک‌آوری را با مادی‌گرایی و [[ماتریالیسم]] را با [[کمونیسم]] برابر می‌پنداشتند. از نظر یکی از روحانیون نویسندهٔ درس‌نامه، هدف آموزش ابتدایی شناساندن خداوند به کودک است. شگفت‌آور نیست که شمار بسیار معدودی از روحانیون بلندمرتبه در مقابل شاه ایستادگی کردند.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= آبراهامیان|کتاب =تاریخ ایران مدرن|سال= 1389|فصل =|صفحه= 160-161|جلد =|زبان=}}</ref>
|
 
|-
رضاشاه، تا پیش از پادشاهی، تظاهرات مذهبی شدیدی داشت. او در دسته‌های عزاداری [[حسین بن علی]] و همچنین در تکایا و [[حسینیه]]‌ها فعالانه شرکت می‌کرد.<ref name="autogenerated4" /><ref name="autogenerated3" /><ref name="autogenerated5" /> لیکن در همان دوران (دورهٔ وزارت جنگ) نیز اعتقاد عمیق به [[جدایی دین و سیاست]] داشت.<ref>رضاشاه و شکل‌گیری ایران نوین. استفانی کرونین. مرتضی ثاقب فر. نشر جامی(ISBN 964-7468-50-4). تهران. ۱۳۸۲ ص ۲۲۱</ref> تحقیق [[محمد فغفوری]] دربارهٔ رابطه علما-دولت بین سال‌های ۱۹۲۱ و ۱۹۴۱ میلادی نشان می‌دهد که رضاخان از هویت قومی/دینی برای دستیابی به اهداف سیاسی‌اش استفاده کرده بود. او تلاش کرد تا رقبا و شریک خودش، [[ضیاءالدین طباطبایی]] را با استفاده از روابطش با گروه‌های غیرمسلمان، به خصوص ارامنه حذف کند. رضاخان با تشکیل یک جبههٔ متشکل از ارامنه، بریتانیایی‌ها و سید ضیا، موفق شد حمایت علما را برای دور کردن رقبایش به دست آورد.<ref group="یادداشت">Mohammad Faghfoory’s research on ulama– state relations between 1921 and 1941 shows that as early as 1921 Reza Khan had used ethnic/religious identity to achieve his political goals. He set out to eliminate his rival and partner, Seyyed Ziya al-Din Tabatabai, by exploiting his: صص 38 39 Religious, minorities in Iran, relationship with non-Muslim groups, especially the Armenians. Ziya alDin’s arrest of a well-known cleric and deputy from Isfahan was blamed on the Armenians. By manufacturing an Armenian, British, and Ziya alDin front, Reza Khan won the support of the ulama to oust his rival.</ref>
 
|آسیا در فلان (قمری)
او روابط خوبی با روحانیون معاصرش نداشت و با تصویب قانون مدنی و تربیت قضات، دست روحانیون را از محاکم سنتی کوتاه نمود.<ref>عاقلی، باقر، ''داور و عدلیه''، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۶۹.</ref> با طرح [[کشف حجاب در ایران|کشف حجاب]] و لباس متحدالشکل مردان و محدود نمودن روحانیون (به غیر از علمای طراز اول) از پوشش سنتی، روحانیون را علناً به مبارزه طلبید و در [[واقعه مسجد گوهرشاد مشهد (۱۳۱۴)|واقعهٔ مسجد گوهرشاد]]، که چندین ماه پیش از تصویب قانون منع حجاب روی داد، با کشتار و سرکوب بست‌نشستگان در مسجد، این مبارزه را با قوهٔ قهریه به پیش برد. او حتی یک بار که یکی از دخترانش در حرم فاطمه معصومه بدحجاب ظاهر شده بود و از این بابت مورد اعتراض واقع شده بود، خودش به [[قم]] رفت، با چکمه وارد حرم شد و روحانی اعتراض‌کننده را به شلاق بست.<ref name="autogenerated4" /><ref name="autogenerated3" /><ref>سی سال با رضاشاه در قزاقخانه و قشون. صادق ادیبی. نشر البرز. ۱۳۸۵ تهران (ISBN 964-442-500-6) شابک</ref> ولی به علت رابطهٔ نزدیک و خوب رضاشاه با [[عبدالکریم حائری یزدی]]، بزرگ‌ترین مرجع تقلید در آن زمان و با وساطت او، هیچ اعتراضی به این اقدام رضاشاه صورت نگرفت.<ref>{{یادکرد|فصل= |کتاب= [http://books.google.com/books?pg =PA138&dq= Reza+Shah++cleric&lr =&id= AzqbYf9Q_2UC&num =50&as_brr= 3&as_pt =ALLTYPES The history of Iran]|ناشر= {{formatnum:Greenwood Publishing Group|R}}|شهر= |کوشش= |ویرایش= |سال={{formatnum:2001|R}} | شابک = {{formatnum:9780313307317|R}} |نویسنده=L. Daniel, {{چر}}Elton |نویسندگان سایر بخش‌ها= |ترجمه =|صفحه={{formatnum:138|R}} |زبان=en |مقاله= |ژورنال= |نشریه= |تاریخ= |دوره= |شماره= |شاپا=}}</ref><ref>ص 49 Religious, minorities in Iran</ref>
|
 
|-
گرچه در دورهٔ رضاشاه به [[ارامنه]] خودمختاری فرهنگی و دینی اعطا شد، و حق داشتند یک نمایندهٔ بیشتر در مجلس داشته باشند، اما رضاشاه مدارس آن‌ها را در سال‌های ۱۹۳۸–۱۹۳۹ بست<ref name="a6qik">{{یادکرد وب | نام خانوادگی=Foundation | نام=Encyclopaedia Iranica | عنوان=Welcome to Encyclopaedia Iranica | وبگاه=Encyclopædia Iranica | تاریخ=2021-05-17 | پیوند=https://www.iranicaonline.org/articles/armenians-of-modern-iran | کد زبان=en | تاریخ بازبینی=2021-07-27}}</ref> و خودمختاری درونی‌شان را در خطر انداخت. مشاغل دولتی به ارامنه داده نشد. طی آن زمان، تهمت‌ها و انتقادها در رسانه‌های در کنترل دولت علیه جامعهٔ مسیحی عمدتاً متوجه ارامنه و [[آشوری‌ها|آشوریان]] بود. درحالی که بریتانیایی‌ها این مسئله را بخشی از گرایش طرفدار ناسیونال سوسیالیسم طراحی شده به منظور تحریک بخش‌های متعصب مذهبی جامعه می‌دیدند، بیشتر ارامنه آن را ناشی از ارتباط و تحسین شخصی رضاشاه از کمال آتاتورک ترکیه می‌دانستند. دیگران این را بخشی از نقشهٔ بزرگ فعالیت‌های پان‌ایرانیستی در کشور دیده‌اند. روستاهای بسیاری در آذربایجان ایران تا ۱۹۳۰ که رضاشاه نامشان را فارسی کرد، نام‌های ارمنی داشتند. هر دوی بستن مدارس اقلیت‌های مذهبی و تغییر نام روستاها، شهرها، خیابان‌ها و… بخشی از چارچوب سیاست کلی رضاشاه برای استحکام دولت و کاهش وابستگی به خارج بود.<ref group="یادداشت">The Reza Shah era was a much more difficult time for the community than the Mohammad Reza Shah reign. Although the Armenians were given cultural and religious autonomy in communal affairs and were allowed one additional deputy to the Majlis, Reza Shah closed down their schools in the years 1938– 39 and threatened their internal autonomy. The Armenians were denied government jobs and employment. 10 During this time, accusations and criticism in the government-controlled media against the Christian community was mainly directed at the Armenians and the Assyrians. While the British saw this as part of a pro-Nazi tendency designed to arouse the fanatical religious segments of the population, 11 most Armenians attributed it to Reza Shah’s connection to and personal admiration for Kemal Ataturk of Turkey. Others have seen it as part of the grand plan of pan-Iranist activities in the country. 12 Many villages in Iranian Azerbaijan had ancient Armenian names until the 1930s when Reza Shah Persianized their names. 13 Both closure of minority schools and the changes in the names of villages, cities, streets, etc. were part of Reza Shah’s general policy framework designed to strengthen the state and diminish foreign dependence. : صص 38 - 39 Religious, minorities in Iran,</ref><ref name="oqp96">{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی=Sanasarian | نام=E. | عنوان=Religious Minorities in Iran | ناشر=Cambridge University Press | سری=Cambridge Middle East Studies | سال=2000 | شابک=978-1-139-42985-6 | پیوند=https://books.google.com/books?id=ID-bCsGmWLkC | زبان=en | تاریخ بازبینی=2021-07-27}}</ref> دوران رضاشاه به طرزی غریب به جامعهٔ زرتشتی ایران مربوط بود. از یک سو، عبادت‌گاه‌ها و مدارس‌شان، مثل سایر اقلیت‌های غیرمسلمان در معرض محدودیت قرار داشتند، از سوی دیگر آنان ابزاری بی‌همتا برای ایدئولوژی ناسیونالیستی شاه جدید بودند. نمادهای ایران باستان (دارای ارتباط نزدیک با زرتشتیان) بنیاد ساخت ملت نوین ایرانی شد. روشن‌تر از همه، اعلان ۱۹۳۴ رضاشاه بود مبنی بر این‌که خارجیان کشور را به جای «پارس»، «ایران» بخوانند؛ و در ایدئولوژی جدید، به‌طور نزدیکی در ارتباط با گذشتهٔ درخشان پادشاهان ایرانی در دورهٔ پیش از اشغال اعراب بود.<ref name="iri41">{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی=Sanasarian | نام=E. | عنوان=Religious Minorities in Iran | ناشر=Cambridge University Press | سری=Cambridge Middle East Studies | سال=2000 | شابک=978-1-139-42985-6 | پیوند=https://books.google.com/books?id=ID-bCsGmWLkC&pg=PA49 | زبان=en | تاریخ بازبینی=2021-07-27 | صفحه=49}}</ref><ref group="یادداشت">The Reza Shah era had a peculiar relevance to the Zoroastrian community. On the one hand, their schools and worship centers were subjected to restrictions similar to those on other non-Muslim minorities. On the other hand, they became a unique instrument for the nationalist ideology of the new monarch. Ancient Persian symbols (closely associated with Zoroastrians) became the cornerstone of modern Iranian nation building. The most obvious was the 1934 declaration by Reza Shah that foreigners call the country “Iran” rather than “Persia. ” “Iran” derived from an expression in the Zoroastrian holy book, Avesta, and in the new ideology it was closely associated with the glorious past of Persian kingdoms in the period before the Arab invasion. 83 Naturally, many Zoroastrians welcomed the new system and some were ardent supporters of Reza Shah. Among them was Arbab Keikhosrow Shahrokh, the Zoroastrian deputy in the Majlis, who worked tirelessly to improve the condition of the Zoroastrian communities throughout the country and who was a strong advocate of development programs for Iran. Yet even he could not outlast Reza Shah, who many believe ordered his assassination. 84 This incident is more of a reflection on Reza Shah’s ruling style than on his policy toward the Zoroastrians. : ص 49 Religious, minorities in Iran</ref>
 
|سده فلان (میلادی)
[[پرونده:Rpferdosi.jpg|بندانگشتی|رضاشاه پهلوی در آئین گشایش [[آرامگاه فردوسی]] و اختتامیهٔ [[کنگره هزاره فردوسی]] در ۱۶ مهر ۱۳۱۳ خورشیدی.]]
|
 
|-
اقدامات رضاشاه برای ایجاد وحدت و یکپارچگی ملی نارضایتی‌های زیادی در میان اقلیت‌های مذهبی و زبانی پدیدآورد. مدارس بهایی که تنها در تهران بیش از ۱۵۰۰ دانش‌آموز داشت در سال ۱۳۱۳ به بهانهٔ برگزاری مراسمی به مناسبت سالگرد کشته شدن باب، تعطیل شد. در مورد مدارس ارامنه، نخست کلاس‌های تدریس زبان‌های اروپایی تعطیل شد و سپس در سال ۱۳۱۷ اجازه‌نامهٔ فعالیت این‌گونه مدارس باطل شد. در همان سال روزنامهٔ نیمه رسمی ''اطّلاعات''، با چاپ مقالاتی دربارهٔ «جنایات خطرناک» که همگی با نام‌های ارمنی و آشوری بود، مبارزهٔ شدیدی علیه اقلیت مسیحی به راه انداخت.<ref>آبراهامیان، یرواند، ''ایران بین دو انقلاب''، نشر نی، چاپ اول ۱۳۷۷ صص ۲۰۰–۲۰۱</ref>
|۶
 
|سده فلان (شمسی)
===دارایی و سرمایه===
|
بر اساس برآورد یکی از زندگی‌نامه نویسان هوادار رضاشاه، ثروت وی به هنگام مرگ سه میلیون پوند و حدود ۱٫۵ میلیون هکتار زمین بوده‌است. بیشتر این زمین‌ها در منطقهٔ اجدادی‌اش مازندران قرار داشت. وی همچنین صاحب مزارع گندم در [[همدان]]، [[گرگان]] و [[ورامین]] بود. بخشی از این املاک با مصادرهٔ مستقیم، دیگری از طریق نقل و انتقال مشکوک اموال دولتی و بخشی دیگر از طرق آبیاری زمین‌های بایر و سرانجام بخشی نیز با مجبور کردن زمین‌داران بزرگ و کوچک برای فروش زمین‌هایشان به قیمت اسمی، به دست آمده بود.<ref آبراهامیان1"="">{{پک|آبراهامیان|۱۳۸۹|ک =تاریخ ایران مدرن|ص=139}}</ref><ref name="abrahamian1">{{پک|Abrahamian|2008|ک =A History of Modern Iran|ص=71}}</ref>
|-
 
|۷
در همان اوایل سال ۱۹۳۲/۱۳۱۱، سفارت بریتانیا گزارش داد که «رضاشاه حرص غریبی نسبت به زمین دارد، طوری‌که همهٔ خانواده‌ها را روانهٔ زندان می‌کرد، مگر این‌که با فروش املاکشان به وی موافقت کنند». در این گزارش آمده که «اشتهای سیری‌ناپذیر وی به اندازه‌ای است که عجیب نخواهد بود اگر چند صباح دیگر کسی بپرسد چرا اعلی‌حضرت بی‌درنگ همهٔ ایران را به نام خود به ثبت نمی‌رساند؟» این گزارش در ادامه می‌افزاید: «به‌رغم نارضایتی شمار چشمگیری از زمین‌داران، سایرین بر این باورند که صرفاً کاری را می‌کنند که دودمان‌های پیشین انجام داده بودند و او بهتر از زمین بهره‌برداری می‌کند.»<ref name="abrahamian1" /><ref آبراهامیان2"="">{{پک|آبراهامیان|۱۳۸۹|ک =تاریخ ایران مدرن|ص=140-139}}</ref>
|سده فلان (قمری)
 
|
==همسران و فرزندان==
|}
[[پرونده:Reza Shah Tomb jpg.jpg|بندانگشتی|[[آرامگاه رضاشاه]] در پیرامون [[حرم شاه عبدالعظیم]]، [[شهر ری]]]]رضاشاه پنج بار ازدواج کرد. وی در زمانی که به عنوان سردار سپه انتخاب گردید و پس از آن هم نخست‌وزیر شد، علاوه بر همسر خود، دارای دو همسر دیگر از شاهزادگان قاجار بود. همچنین گفته می‌شود که او زمان حضورش در همدان، [[صفیه همدانی]] را به عقد موقت خود درآورده بوده و برخی [[همدم‌السلطنه پهلوی]] را حاصل این ازدواج می‌دانند.<ref>ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول، ص ٧۵</ref><ref>https://enghelabe-eslami.com/مقالات/11735--l26-r.html</ref>
 
نخستین همسر وی [[مریم سوادکوهی]] نام داشت که دخترعموی او بود و بعد از ۱۰ سال زندگی با وی درگذشت. حاصل این ازدواج دختری به نام همدم‌السلطنه بود.<ref>https://fararu.com/fa/news/54781/همه-زنان-رضا-شاه-به-روایت-تصویر</ref> بعد از آن، رضاشاه دز مانیکه که در همدان بود در سال‌های ۱۲۹۱ تا ۱۲۹۴ با [[زهرا سوادکوهی]] ازدواج کرد. او پس از عزیمت رضاخان به تهران همچنان در همدان ماند و در مرداد سال ۱۲۹۵ دختری بنام [[صدیقه پهلوی|صدیقه]] به دنیا آورد. وی چند ماه پس از زایمان فرزندش بر اثر بیماری سل در گذشت.<ref>[https://www.farsnews.com/news/13951126000643/حکایت-دختر-رضاخان-که-در-جمهوری-اسلامی-شناسنامه-گرفت-عکس خبرگزاری فارس - حکایت دختر رضاخان که در جمهوری اسلامی شناسنامه گرفت + عکس]{{پیوند مرده}}</ref><ref>[https://jamejamonline.ir/fa/news/735503/سرنوشت-فرزندان-رضا-شاه جام‌جم آنلاین - سرنوشت فرزندان رضاشاه]</ref><ref>از سوادکوه تا ژوهانسبورگ: زندگی رضاشاه پهلوی، نشر ثالث</ref>
 
رضا شاه سپس در سال ۱۲۹۵ با [[تاج‌الملوک آیرملو]] دختر میرپنج [[تیمورخان آیرملو]] ازدواج کرد<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱= پیمایی|نام۱= نادر| پیوند نویسنده =نادر پیمایی | |عنوان=رضاشاه پهلوی از آلاشت تا ژوهانسبورگ|تاریخ=2005 |ناشر= |مکان=واشینگتن-آمریکا|شابک= |صفحه=13 |جلد= |ویرایش=}}</ref> که [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا]]، [[اشرف پهلوی|اشرف]]، [[علی‌رضا پهلوی (یکم)|علیرضا]] و [[شمس پهلوی|شمس]] حاصل این ازدواج می‌باشند. تاج‌الملوک در دورهٔ پادشاهی رضاشاه به عنوان ملکه و در زمان پادشاهی پسرش به عنوان ملکهٔ مادر شناخته می‌شد. تاج‌الملوک در سال ۱۳۶۰ درگذشت.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=معتضد |نام۱=خسرو| پیوند نویسنده =خسرو معتضد | |عنوان=تاجهای زنانه |تاریخ=1387 |ناشر=نشر البرز |مکان=تهران |شابک=9789644425974 |صفحه=202|جلد=جلد اول |ویرایش=اول}}</ref>
 
در سال ۱۳۰۱ رضاشاه که هنوز به پادشاهی نرسیده و نخست‌وزیر بود، با یکی از شاهزادگان قاجار به نام [[توران امیرسلیمانی]] که نوهٔ [[مهدی‌قلی‌خان مجدالدوله]] (پسر دایی [[ناصرالدین‌شاه|ناصرالدین‌شاه قاجار]]) بود ازدواج کرد. اما این ازدواج دوامی نیاورد و پس از یک سال و پیش از پادشاهی رضاشاه به جدایی انجامید. حاصل ازدواج سلیمانی با رضاشاه فرزندی به نام [[غلامرضا پهلوی|غلامرضا]] بود.<ref>http://iichs.org/index.asp?id=90&doc_cat=1</ref><ref>پهلوی‌ها، جلال اندرمانی‌زاده و مختار حدیدی، ج ۲، ص ۳–۹.</ref>
 
رضاشاه کمی بعد از جدایی از توران امیرسلیمانی، در سال ۱۳۰۲ با [[عصمت‌الملوک دولتشاهی]] که شاهزادهٔ قاجار و از نوادگان [[فتحعلی شاه قاجار]] بود ازدواج کرد. حاصل ازدواج رضاشاه با دولتشاهی پنج فرزند به نام‌های [[عبدالرضا پهلوی|عبدالرضا]]، [[احمدرضا پهلوی|احمدرضا]]، [[محمودرضا پهلوی|محمودرضا]]، [[فاطمه پهلوی|فاطمه]]، [[حمیدرضا پهلوی|حمیدرضا]] بود.<ref>https://fararu.com/fa/news/54781/همه-زنان-رضا-شاه-به-روایت-تصویر</ref> عصمت دولتشاهی در سال ۱۳۷۴، در تهران درگذشت.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=نهاوندی ایوبوماتی |نام۱=هوشنگ| پیوند نویسنده =خسرو معتضد | |عنوان=محمدرضا پهلوی آخرین شاهنشاه |تاریخ=۲۰۱۳میلادی |ناشر=perrin Editions(ناشر فرانسوی) |مکان=فرانسه |شابک=۹۷۸۱۵۹۵۸۴۴۱۵۶ |صفحه=|جلد=|ویرایش=اول}}</ref>
 
===فرزندان===
رضاشاه دارای ۱۱ فرزند (چهار دختر و هفت پسر) از چهار همسر خود بود که تا زمان درگذشت وی، تمامی فرزندانش در قید حیات بودند.
*[[همدم‌السلطنه پهلوی|همدم‌السلطنه]] ۱۲۸۱ – ۱۶ فروردین ۱۳۷۱
*[[صدیقه پهلوی]] ۱۲۹۵- درگذشته ۲۲ دی ۱۳۶۸
*[[شمس پهلوی|شمس]] زاده ۶ آبان ۱۲۹۶ – درگذشته ۱۰ اسفند ۱۳۷۴
*[[اشرف پهلوی|اشرف]] ۴ آبان ۱۲۹۸ – ۱۷ دی ۱۳۹۴
*[[محمدرضا پهلوی|محمدرضا]] ۴ آبان ۱۲۹۸ – ۵ مرداد ۱۳۵۹
*[[علیرضا پهلوی (یکم)|علیرضا]] ۱۲ فروردین ۱۳۰۱ – ۱۱ آبان
*[[غلامرضا پهلوی|غلامرضا]] ۲۵ اردیبهشت ۱۳۰۲ – ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶
*[[عبدالرضا پهلوی|عبدالرضا]] ۹ مهر ۱۳۰۳–۱۳۸۳
*[[احمدرضا پهلوی|احمدرضا]] ۵ مهر ۱۳۰۴–۱۳۶۰
*[[محمودرضا پهلوی|محمودرضا]] ۱۲ مهر ۱۳۰۵–۱۳۷۹
*[[فاطمه پهلوی|فاطمه]] ۸ آبان ۱۳۰۷ – ۱۲ خرداد ۱۳۶۶
*[[حمیدرضا پهلوی|حمیدرضا]] ۱۳ تیر ۱۳۱۱ – ۳۱ تیر ۱۳۷۱
 
===نوادگان===
*[[همدم‌السلطنه پهلوی|همدم‌السلطنه]]: میررضا آتابای، [[سیروس آتابای |سیروس]]، سیمین آتابای
*[[شمس پهلوی|شمس]]: شهباز پهلبد، شهیار پهلبد، شهرآزاد پهلبد
*[[اشرف پهلوی|اشرف]]: شهرام پهلوی‌نیا، [[شهریار شفیق]]، [[آزاده شفیق]]
*[[محمدرضا پهلوی|محمدرضا]]: [[شهناز پهلوی]]، [[رضا پهلوی]]، [[فرحناز پهلوی]] ،[[علیرضا پهلوی (دوم)|علیرضا پهلوی]]، [[لیلا پهلوی]]
*[[علیرضا پهلوی (یکم)|علیرضا]] :[[علی پاتریک پهلوی]]
*[[غلامرضا پهلوی|غلامرضا]]: مهرناز پهلوی، بهمن، مریم پهلوی، آذر پهلوی، بهرام پهلوی
*[[عبدالرضا پهلوی|عبدالرضا]]: کامیار پهلوی، سروناز پهلوی
*[[احمدرضا پهلوی|احمدرضا]]: شاهرخ پهلوی، شهلا پهلوی، شاهین پهلوی، شهرناز پهلوی، پری‌ناز پهلوی
*[[محمودرضا پهلوی|محمودرضا]]
*[[فاطمه پهلوی|فاطمه]]: کیوان پهلوی هیلیر، داریوش پهلوی هیلیر، پری خاتمی، کامبیز خاتمی، رامین خاتمی
*[[حمیدرضا پهلوی|حمیدرضا]]: نیلوفر پهلوی، نازک پهلوی، بهزاد پهلوی
 
== پانویس ==
 
=== یادداشت ===
{{یادداشت|۲}}
 
=== ارجاعات ===
{{پانویس|۲|اندازه=ریز}}
 
=== منابع ===
{{refbegin|colwidth=30em}}
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =اشرف| نام =احمد| پیوند نویسنده=احمد اشرف| عنوان =توهم توطئه| ژورنال =گفتگو| مکان =تهران| ناشر = | دوره =تابستان| شماره =8| سال =1374| صفحه =7 تا 46| پیوند =http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/320205| تاریخ بازبینی = ۴ ژوئن ۲۰۱۴}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= آبراهامیان|نام =یرواند|عنوان=تاریخ ایران مدرن|پیوند نویسنده = یرواند آبراهامیان|ترجمه= محمدابراهیم فتاحی|ناشر = نشر نی|سال= ۱۳۸۹|شابک =978-964-185-126-4}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی= کاتوزیان|نام =محمدعلی همایون|عنوان=دولت و جامعه در ایران: انقراض قاجار و استقرار پهلوی|پیوند نویسنده = محمدعلی همایون کاتوزیان|ترجمه= حسن افشار|ناشر = نشر مرکز|سال= ۱۳۸۹}}
{{چپ‌چین}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Matin-Asgari|نام=Afshin|عنوان=The Oxford Handbook of Iranian History|ناشر=Oxford University Press|سال=2011|url=https://www.oxfordhandbooks.com/view/10.1093/oxfordhb/9780199732159.001.0001/oxfordhb-9780199732159|chapter=The Pahlavi Era: Iranian Modernity in Global Context|صفحه=365–346|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی1=Avery|نام1=Peter|نام2=Gavin|نام خانوادگی2=Hambly|نام3=Charles|نام خانوادگی3=Melville|عنوان=The Cambridge History of Iran|ناشر=[[انتشارات دانشگاه کمبریج|Cambridge University Press]]|سال=1991|url=https://www.cambridge.org/core/books/cambridge-history-of-iran/5C8E0F5F76CDA01CFBC1505F1612CD48|زبان=en}}
** {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Hambly|نام=Gavin R. G.|عنوان=The Cambridge History of Iran|ناشر=Cambridge University Press|سال=1991|url=https://www.cambridge.org/core/books/cambridge-history-of-iran/pahlavi-autocracy-riza-shah-192141/4CA35B61E57BCD20249905352E3CB33E|chapter=The Pahlavi Autocracy: Riza Shah, 1921–41|صفحه=213–243|زبان=en}}
** {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Saikal|نام=Amin|عنوان=The Cambridge History of Iran|ناشر=Cambridge University Press|سال=1991|url=https://www.cambridge.org/core/books/cambridge-history-of-iran/iranian-foreign-policy-19211979/AD3AF33B62ECAFBC0F94AC66EC1187DF|chapter=Iranian Foreign Policty, 1921–1979|صفحه=426–456|زبان=en}}
** {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Algar|نام=Hamid|عنوان=The Cambridge History of Iran|ناشر=Cambridge University Press|سال=1991|url=https://www.cambridge.org/core/books/cambridge-history-of-iran/religious-forces-in-twentiethcentury-iran/7BE45B60C504A47AED75833FC01F35A7|chapter=Religious Forces In Twentieth-Century Iran|صفحه=732–764|زبان=en}}
** {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Maclachlan|نام=K.C.|عنوان=The Cambridge History of Iran|ناشر=Cambridge University Press|سال=1991|url=https://www.cambridge.org/core/books/cambridge-history-of-iran/economic-evelopment-19211979/BEDAAE9E1804F4AAA5188BB1CBB7ED84|chapter=Economic Development, 1921–1979|صفحه=608–638|زبان=en}}
** {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Ferrier|نام=Ronald|عنوان=The Cambridge History of Iran|ناشر=Cambridge University Press|سال=1991|url=https://www.cambridge.org/core/books/cambridge-history-of-iran/iranian-oil-industry/1E1D59EBE4C6F482EC71AF26F636E372|chapter=The Iranian Oil Industry|صفحه=639–702|زبان=en}}
** {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Chelkowski|نام=Peter|عنوان=The Cambridge History of Iran|ناشر=Cambridge University Press|سال=1991|url=https://www.cambridge.org/core/books/cambridge-history-of-iran/popular-entertainment-media-and-social-change-in-twentiethcentury-iran/891E9E5A0EF1D450A2F6A6F9610AD73B|chapter=Popular Entertainment, Media And Social Change In Twentieth-Century Iran|صفحه=814–765|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Amanat|نام=Abbas|عنوان=Iran: A Modern History|سال=2017|ناشر=Yale University Press|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Abrahamian|نام=Ervand|عنوان=A History of Modern Iran|سال=2008|ناشر=Cambridge University Press|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Abrahamian|نام=Ervand|عنوان=Iran Between Two Revolutions|سال=1982|ناشر=Princeton University Press|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Cronin|نام=Stephanie|عنوان=The Making of Modern Iran: State and Society Under Riza Shah, 1921-1941|سال=2003|ناشر=RoutledgeCurzon|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Afkhami|نام=Gholam Reza|عنوان=The Life and Times of the Shah|سال=2009|ناشر=University of California Press|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Keddie|نام=Nikki R.|عنوان=Qajar Iran and the Rise of Reza Khan, 1796-1925|سال=1999|ناشر=Mazda Publishers|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Ghani|نام=Cyrus|عنوان=Iran and the Rise of the Reza Shah: From Qajar Collapse to Pahlavi Power|سال=2001|ناشر=I. B. Tauris|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Sheikh-ol-Islami|نام=M. J.|عنوان=ARMY vi. Pahlavi Period|ناشر=Encyclopædia Iranica|سال=1986|پیوند=https://iranicaonline.orgarticles/army-vi|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Mamedova|نام=N. M.|عنوان=RUSSIA ii. IRANIAN-SOVIET RELATIONS (1917-1991)|ناشر=Encyclopædia Iranica|سال=2009|پیوند=https://iranicaonline.org/articles/russia-ii-iranian-soviet-relations-1917-1991|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Ashraf|نام=Ahmad|عنوان=EDUCATION vii. GENERAL SURVEY OF MODERN EDUCATION|ناشر=Encyclopædia Iranica|سال=1997|پیوند=https://iranicaonline.org/articles/education-vii-general-survey-of-modern-education|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Iranica|نام=Encyclopædia|عنوان=EDUCATION xxvi. WOMEN’S EDUCATION IN THE PAHLAVI PERIOD AND AFTER|ناشر=Encyclopædia Iranica|سال=1997|پیوند=https://iranicaonline.org/articles/education-xxvi-womens-education-in-the-pahlavi-period-and-after|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Shambayati|نام=Niloofar|عنوان=COUP D’ETAT OF 1299/1921|ناشر=Encyclopædia Iranica|سال=1993|پیوند=https://iranicaonline.org/articles/coup-detat-of-1299-1921|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Richard|نام=Yann|عنوان=Iran: A Social and Political History since the Qajars|سال=2019|ناشر=[[انتشارات دانشگاه کمبریج|Cambridge University Press]]|زبان=en}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Chehabi|نام=Houchang|عنوان=Iranian Studies|فصل=Staging the Emperor's New Clothes: Dress codes and nation‐building under Reza Shah|سال=1993|ناشر=[[روتلج|Routledge]]|زبان=en}}
{{پایان چپ‌چین}}
<small>
# بهار، محمدتقی، ''تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران'' {{پاورقی|src1}}.
# [http://www.shahbazi.org/pages/majd3.htm اسناد علنی شده دولت آمریکا و تاریخ پهلوی]
# رضاشاه. در مصاحب، غلامحسین (سرپرست)، ''دائرةالمعارف فارسی''، صص ۱۵۸۷ تا ۱۵۸۹.
# Religious minorities in Iran, Eliz Sanasarian, Cambridge University Press, 2000
</small>
{{refend}}{{جعبه آغازی}}
{{S-hou|[[دودمان پهلوی]]|۲۴ اسفند|۱۲۵۶|۴ مرداد|۱۳۲۳||name=رضاشاه پهلوی}}
{{S-mil}}
{{S-bef|قبل=[[سردار همایون|قاسم خان والی]]}}
{{S-ttl|عنوان=فرمانده [[قوای قزاق|لشکر قزاق]]|سال‌ها=۱۳۰۰–۱۲۹۹}}
{{S-non|reason=تشکیل [[ارتش شاهنشاهی ایران|ارتش شاهنشاهی]]}}
{{S-bef|قبل=[[احمدشاه]]}}
{{S-ttl|عنوان=[[فرمانده کل نیروهای مسلح ایران|فرمانده کل نیروهای مسلح]]|سال‌ها=۱۳۲۰–۱۳۰۳}}
{{S-aft|بعد=[[محمدرضا پهلوی]]}}
{{S-off}}
{{S-bef|قبل=[[مسعود کیهان]]}}
{{S-ttl|عنوان=[[فهرست وزیران دفاع ایران|وزیر جنگ]]|سال‌ها=۱۳۰۴–۱۳۰۰}}
{{S-aft|بعد=[[عبدالله امیرطهماسبی]]}}
{{S-bef|قبل=[[حسن پیرنیا]]}}
{{S-ttl|عنوان=[[نخست‌وزیر ایران|رئیس‌الوزرا ایران]]|سال‌ها=۱۳۰۴–۱۳۰۲}}
{{S-aft|بعد=[[محمدعلی فروغی]]}}
{{S-bef|قبل=[[احمدشاه]]|به عنوان=[[فهرست شاهان ایران|شاه ایران]]}}
{{S-ttl|عنوان=[[رئیس کشور]] [[ایران]]{{سخ}}{{کوچک|موقت}}|سال‌ها=۱۳۰۴}}
{{S-aft|بعد=''خودش''|به عنوان=[[فهرست شاهان ایران|شاه ایران]]}}
{{S-npo}}
{{S-bef|قبل=[[حسن مستوفی‌الممالک|حسن مستوفی]]}}
{{S-ttl|عنوان=رئیس عالی [[جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران]]|سال‌ها=۱۳۲۰–۱۳۱۰}}
{{S-aft|بعد=[[محمدرضا پهلوی]]}}
{{S-reg}}
{{S-bef|قبل=[[احمدشاه]]}}
{{S-ttl|عنوان=[[فهرست شاهان ایران|شاه ایران]]|سال‌ها=۱۳۲۰–۱۳۰۴}}
{{S-aft|بعد=[[محمدرضا پهلوی]]}}
{{جعبه پایانی}}
 
{{رضاشاه}}
{{همسران و فرزندان رضاشاه پهلوی}}
{{سلسله پهلوی}}
{{نخست‌وزیرهای قاجاریه}}{{اشغال ایران}}{{داده‌های کتابخانه‌ای}}
 
<!-- محل قرار دادن رده‌ها -->
{{رده همسنگ نه}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۴۵

این موارد نیاز به بررسی دارد...

ابرابزار

تصحیح های لازم در ابرابزار
ر غلط درست
۱ ابن فلان ابن‌فلان
۲ ابو فلان ابوفلان
۳ ابی فلان ابی‌فلان
۴ ابا فلان ابافلان
۵ بنی فلان بنی‌فلان
۶ بنو فلان بنی‌فلان
۷ قران قرآن
۸ پیغمبر پیامبر
۹ حذف پارامترهای خالی یادکردها
۱۰ عده ای_ عده‌ای_
۱۱ ربیع الاول ربیع‌الاول
۱۲ مورخین مورخان
۱۳ {{پانویس۲}} {{پانویس|۲}}
۱۴ =پی‌نوشت = پانویس
۱۵ = پی‌نوشت = پانویس
۱۶ پانوشت پانویس
۱۷

رده‌ها

رده‌های مورد نیاز
ر عنوان رده توضیح
۱ فلان > فلان (شمسی) انتقال رده های شمسی به شناسه دار
۲ آسیا در فلان (میلادی)
۳ آسیا در فلان (شمسی)
۴ آسیا در فلان (قمری)
۵ سده فلان (میلادی)
۶ سده فلان (شمسی)
۷ سده فلان (قمری)