رباعیات خیام: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{خیام (نوار کناری)}}شهرت خیام در غرب به عنوان شاعر، مرهون ادوارد فیتزجرالد انگلیسی است که با ترجمهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند.<ref>{{یادکرد وب|کد زبان=en|وبگاه=ALJAZEERA|نشانی=https://www.aljazeera.com/features/2019/5/18/omar-khayyam-a-persian-astronomer-poet-and-scientist|عنوان=Omar Khayyam: A Persian astronomer, poet and scientist}}</ref>با این حال در مجموعهٔ خود اشعاری از خیام آوردهاست که البته صادق هدایت معتقد است نسبت آنها به خیام جایز نیست.<ref>هدایت، ''ترانههای خیام'' ۱۱</ref> | {{خیام (نوار کناری)}}'''''رباعیات خیام''''' نام مجموعهای است که از رباعیهای غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری مشهور به خیام فراهم آمده. این رباعیها در سدههای پنجم و ششم هجری قمری به زبان فارسی سروده شدهاند و عمدتاً بیانگر دیدگاههای فلسفی او هستند.<ref>{{پک|خیام|۱۳۸۹|ک=رباعیات خیام|ص=۵ و ۶}}</ref> | ||
این اشعار در زمان حیات خیام به واسطهٔ تعصب مردم مخفی ماند و تدوین نشد و تنها بین یک دسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشت یا در حاشیهٔ جُنگها و کتابهای اشخاصی بهطور قلمانداز چند رباعی از او ضبط شدهاست و پس از مرگش منتشر شد. به همین خاطر در تعداد این رباعیها و نیز حقیقی یا جعلی بودن بعضی از آنها اختلاف نظر وجود دارد.<ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۳}}</ref> | |||
خیام زندگیاش را بهعنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد. این در حالی بود که معاصرانش از رباعیاتی که امروزه مایهٔ شهرت و افتخار او هستند بیخبر بودند.<ref>{{یادکرد کوتاه دانشنامه|دانشنامه=آریانیکا|مقاله=خیام نیشابوری}}</ref> در چند قرن اخیر این رباعیات بسیار مورد توجه قرار گرفتهاست، به زبانهای بسیاری ترجمه شدهاند و تصحیحات فراوانی بر آنها صورت گرفتهاست. | |||
کهنترین دفتر گردآمده از رباعیات خیام ''طربخانه'' نام دارد. | |||
شهرت خیام در غرب به عنوان شاعر، مرهون ادوارد فیتزجرالد انگلیسی است که با ترجمهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند.<ref>{{یادکرد وب|کد زبان=en|وبگاه=ALJAZEERA|نشانی=https://www.aljazeera.com/features/2019/5/18/omar-khayyam-a-persian-astronomer-poet-and-scientist|عنوان=Omar Khayyam: A Persian astronomer, poet and scientist}}</ref>با این حال در مجموعهٔ خود اشعاری از خیام آوردهاست که البته صادق هدایت معتقد است نسبت آنها به خیام جایز نیست.<ref>هدایت، ''ترانههای خیام'' ۱۱</ref> | |||
تا پیش از تصحیحات علمی مجموعههایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت؛ مجموعههایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود بهطوریکه به قول صادق هدایت «اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود.».<ref>هدایت ''ترانههای خیام'' ۹</ref> بیمبالاتی نسخهنویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخههای خطی دیده میشود. اما در مورد خیام گاه اشعارش را بهعمد تغییر دادهاند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند.<ref>هدایت، ''ترانههای خیام''، ۲۲</ref> هدایت حتی میگوید یک علت مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس میخوارگی کردهاست و رباعیای گفتهاست از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت دادهاست.<ref>هدایت ''ترانههای خیام'' ۲۲</ref> مشکل دیگری که وجود دارد این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی سرودهاند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمدهاست.<ref>هدایت ''ترانههای خیام'' ۲۳</ref> | تا پیش از تصحیحات علمی مجموعههایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت؛ مجموعههایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود بهطوریکه به قول صادق هدایت «اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود.».<ref>هدایت ''ترانههای خیام'' ۹</ref> بیمبالاتی نسخهنویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخههای خطی دیده میشود. اما در مورد خیام گاه اشعارش را بهعمد تغییر دادهاند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند.<ref>هدایت، ''ترانههای خیام''، ۲۲</ref> هدایت حتی میگوید یک علت مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس میخوارگی کردهاست و رباعیای گفتهاست از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت دادهاست.<ref>هدایت ''ترانههای خیام'' ۲۲</ref> مشکل دیگری که وجود دارد این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی سرودهاند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمدهاست.<ref>هدایت ''ترانههای خیام'' ۲۳</ref> | ||
خط ۸: | خط ۱۶: | ||
قدیمیترین کتابی که در آن از خیام شاعر، یاد کرده، ''[[خریدة القصر]]'' از [[عمادالدین اصفهانی]] است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ ه.ق یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شده است و در آن چهار بیت عربی منسوب به خیام گزارش شده است. [[فخر رازی]] نیز در رسالهای در تفسیر قرآن، یک رباعی فارسی از خیام گزارش کرده و به خیام نسبت داده است. بهطور کلی در آثار منتشر شده تا قرن هشتم ه. ق، تنها ۱۲۰ رباعی یافت میشود که به خیام نسبت دادهاند. از اوایل قرن نهم به بعد (۳۰۰ سال پس از درگذشت خیام)، آثار متعددی به عنوان دیوانهای منسوب به خیام نوشته شدند.<ref>{{پک|1=میرافضلی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=خیام}}</ref> | قدیمیترین کتابی که در آن از خیام شاعر، یاد کرده، ''[[خریدة القصر]]'' از [[عمادالدین اصفهانی]] است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ ه.ق یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شده است و در آن چهار بیت عربی منسوب به خیام گزارش شده است. [[فخر رازی]] نیز در رسالهای در تفسیر قرآن، یک رباعی فارسی از خیام گزارش کرده و به خیام نسبت داده است. بهطور کلی در آثار منتشر شده تا قرن هشتم ه. ق، تنها ۱۲۰ رباعی یافت میشود که به خیام نسبت دادهاند. از اوایل قرن نهم به بعد (۳۰۰ سال پس از درگذشت خیام)، آثار متعددی به عنوان دیوانهای منسوب به خیام نوشته شدند.<ref>{{پک|1=میرافضلی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=خیام}}</ref> | ||
عمده منابع پیرامون رباعیات خیام را [[علی میرافضلی]]، پژوهشگر و رباعیپژوه، در کتابی تحت عنوان «رباعیات خیام در منابع کهن» جمعآوری کردهاست. امروزه قدیمیترین مجموعهٔ اصیل از رباعیاتی منسوب به خیام، نسخهٔ ''بودلن'' آکسفورد است که در سال ۸۶۵ قمری در شیراز کتابت شدهاست، یعنی سه قرن بعد از خیام و دارای ۱۵۸ رباعی است، که به نظر [[صادق هدایت]] رباعیات بیگانه و نامعتبر نیز در این مجموعه دیده میشوند.<ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۳}}</ref> تا پیش از تصحیحات علمی مجموعههایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت؛ مجموعههایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود بهطوریکه به گفتهٔ صادق هدایت اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود.<ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۱}}</ref> بیمبالاتی نسخهنویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخههای خطی دیده میشود؛ اما در مورد خیام گاه اشعارش را بهعمد تغییر دادهاند تا آن را به مسلک [[تصوف]] نزدیک کنند. هدایت حتی میگوید یک علت مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس میخوارگی کردهاست و رباعیای گفتهاست از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت دادهاست.<ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۱۲}}</ref> مشکل دیگر این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی سرودهاند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمدهاست.<ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۱۳}}</ref> | |||
در سال ۱۱۶۱ میلادی یعنی فقط سی سال پس از مرگ خیام، کتابی به نام ''سند باد''، بدون کمترین اشارهای به نام خیام، پنج رباعی را از او یادآور میشود. در سال ۱۲۳۳ میلادی نیز [[نجمالدین رازی]]، از عرفای بنام تصوف در کتاب خود [[مرصاد العباد]] برای تحقیر خیام در میان صوفیان، دو رباعی را از او یادآور میشود و اینجاست که باید گفت: ''«عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.»''<ref>{{پک|رازی|۱۳۸۶|ک=مرصاد العباد|ص=۱۱}}</ref> [[جوینی]] مورخ در کتاب خود که آن را در سال ۱۲۶۰ میلادی نوشته و دربارهٔ [[حمله مغول به ایران|حملهٔ مغول به ایران]] است، یکی از رباعیات خیام را در مورد کشتار ناجوانمردانهٔ مردم [[مرو]] بیانگر میشود. در سال ۱۳۳۰ تاریخنگار نام آشنا [[حمدالله مستوفی]] در کتاب تاریخ گزیدهاش یک رباعی خیام را به یادگار گذاشتهاست. در کتاب [[نزهت المجالس]] که تاریخ تألیف آن را ۱۳۳۱ میلادی دانستهاند، سی و یک رباعی از خیام دیده میشود.<ref>{{پک||۱۳۸۳|ک=خیام؛ ترجمان نالهها|ص=}}</ref> | |||
نخستین تصحیح معتبر رباعیات خیام به دست صادق هدایت انجام گرفت. وی از نوجوانی دلبستهٔ خیام بود و تدوینی از رباعیات خیام صورت داده بود. بعدها در ۱۳۱۳ خورشیدی آن را مفصلتر و علمیتر و با مقدمهای طولانی با نام ''ترانههای خیام'' به چاپ رسانید. تصحیح معتبر بعدی به دست [[محمدعلی فروغی]] در سال ۱۳۲۰ خورشیدی به انجام رسید. لازم است ذکر شود که اروپاییان نظیر ژوکوفسکی، روزن و کریستنسن دست به تصحیح رباعیات زده بودند اما منتقدان بعدی شیوهٔ تصحیح و حاصل کار ایشان را چندان معتبر ندانستهاند.<ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۲۱}}</ref> | |||
=== نسخهها از رباعیات === | |||
از آنجا که هیچ [[دیوان شعر|دیوان]] تنظیمشدهای توسط خود خیام یا دیگران در زمان کوتاهی پس از مرگ وی به دست نیامدهاست، در مورد تعداد این رباعیها و نیز حقیقی یا جعلی بودن بعضی از آنها اختلاف نظر وجود دارد. از اینرو بسیاری از پژوهشگران اروپایی و ایرانی به فکر تمییز و تشخیص اشعار قطعی و مسلم وی افتادهاند که حاصل آن نسخههای متعدد و متفاوتی از رباعیات خیام است.<ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۳}}</ref><ref>{{یادکرد کوتاه دانشنامه|دانشنامه =آریانیکا|مقاله =خیام نیشابوری}}</ref> | |||
[[آرتور کریستنسن]] اولین کسی بود که به فکر تعیین رباعیات اصیل و حذف رباعیات جعلی از مجموعهٔ اشعار منسوب به خیام افتادهاست. او روشهای متفاوتی برای تشخیص ترانههای حقیقی در نظر گرفت که یکی از این روشها تفکیک اشعاری بود که دارای نام خیام بودند. اما خود او نیز پس از مدتی به این روش شک کرد، چراکه از مضمون بعضی از آنها برمیآمد که شاعر دیگری آن را دربارهٔ خیام گفته باشد. علاوه بر آن تعداد اینگونه رباعیات از ده یا دوازده رباعی تجاوز نمیکرد.<ref>{{پک|دانشفر|۱۳۷۶|ک=از پندار تا یقین}}</ref> | |||
پس از کریستنسن، [[والنتین ژوکوفسکی]] نیز نسخهای از رباعیات خیام را با عنوان ''عمر خیام و رباعیات سرگردان'' تهیه کرد که در آن برای تشخیص رباعیات حقیقی خیام از روش دیگری استفاده شدهاست. او ۸۲ ترانهای را که غیر از خیام به شاعران دیگری هم نسبت دادهاند حذف کرد. این طریقهٔ ژوکوفسکی بین اندیشمندان طرفدارانی پیدا کرد و برخی از محققان روش وی را مناسب دانستند. پس از او کریستنسن و [[ادوارد دنیسن راس]] نیز این فرضیه را دنبال کردند و اشعار حذف شده را به ۱۰۱ رباعی رساندند.<ref>{{پک|میرافضلی|۱۳۷۸|ک=صادق هدایت و ترانههای خیام}}</ref> | |||
اما [[فردریش روزن]] روش ژوکوفسکی و پیروانش را مناسب ندانست و بر رد این نظریه چنین استدلال کرد: «ما نمیتوانیم فقط به پیدا شدن یک رباعی در دیوانی بدون ملاحظهٔ معنی آن، رباعی را به صاحب آن دیوان نسبت دهیم، زیرا علاوه بر اینکه اشعار گویندگان دیگر داخل گفتههای خیام شده، ممکن است از رباعیات خیام هم به دیوان سایر شعرا راه یافته باشد.»<ref>{{پک|روزن بر|۱۳۰۴|ک=رباعیات خیام|ص=}}</ref> | |||
خود روزن تشخیص رباعیات اصلی خیام را از روی مفاهیم فلسفی ممکن میدانست و در نسخهٔ رباعیات خیام خودش، پس از معرفی ۲۳ رباعی و ۵ قطعه شعر عربی چنین اظهار نظر میکند: «رباعیات و اشعاری که از عالم تفکرات اشعار یادشده دور هستند ابداً به خیام مربوط نیستند و باید آنها را جزء اضافات محسوب داشت و اشعاری که بهعکس دارای این افکار هستند، ممکن است از آثار او باشند.»<ref>{{پک|روزن بر|۱۳۰۴|ک=رباعیات خیام|ص=}}</ref> | |||
ظاهراً نخستین فردی که در ایران به فکر تعیین و تفکیک رباعیات اصیل خیام افتاد [[غلامرضا رشید یاسمی]] بود. او در نسخهٔ خود که در سال ۱۳۰۳ منتشر کرد، از بین ۳۴۰ رباعی منتسب به خیام، ۲۴۰ رباعی را قابل قبول دانست.<ref>{{پک|دانشفر|۱۳۷۶|ک=از پندار تا یقین}}</ref> پس از آن [[صادق هدایت]] نیز در سال ۱۳۱۳ نسخهای از رباعیات خیام را منتشر کرد. نسخهٔ هدایت با عنوان ''ترانههای خیام'' شامل ۱۱۹ رباعی بود. سپس در سال ۱۳۲۰ [[محمدعلی فروغی]] با استفاده از منابع قدیمی، جُنگها و سفینههای کتابخانههای ایران و [[ترکیه]]، نسخهای از رباعیات خیام را که شامل ۱۷۸ رباعی منسوب به خیام بود تهیه کرد. در سال ۱۳۳۶ [[احمد شاملو]] هم نسخهای از رباعیات خیام را که دارای ۱۲۵ رباعی است در کتابی به نام ''ترانهها'' ارائه کرد. [[علی دشتی]] نیز در سال ۱۳۴۴ در کتابی با عنوان ''دمی با خیام'' ۸۱ رباعی را رباعیات حقیقی خیام میداند و ۲۰ رباعی دیگر را ''خیامانه'' میخواند. در سال ۱۳۸۵ نیز کتاب ''دایرهٔ سپهر'' شامل متن کامل رباعیات خیام به تصحیح [[جاوید مقدس صدقیانی]] به چاپ رسید.<ref>{{پک|مقدس صدقیانی|۱۳۸۵|ک=دایره سپهر|ص=}}</ref> | |||
== انتساب رباعیات == | == انتساب رباعیات == | ||
[[پرونده:033-Earth-could-not-answer-nor-the-Seas-that-mourn-q75-829x1159.jpg|بندانگشتی|پیرمردی با کلاه ایرانی در حال مطالعهٔ ''رباعیات عمر خیام'' زیر نور شمع، اثر آدالاید هنسکام]] | [[پرونده:033-Earth-could-not-answer-nor-the-Seas-that-mourn-q75-829x1159.jpg|بندانگشتی|پیرمردی با کلاه ایرانی در حال مطالعهٔ ''رباعیات عمر خیام'' زیر نور شمع، اثر آدالاید هنسکام]] | ||
خط ۱۳: | خط ۳۹: | ||
از نظر وزنی، بیش از ۹۵ درصد از رباعیهای منسوب به خیام، در چهار وزن مشخص سروده شدهاند. در نسخه فروغی از رباعیات خیام، ۷۱۲ بیت گزارش شده است که به خیام منسوب شده است.<ref>{{پک|1=جاهدپناه|2=رضایی|3=۱۳۹۶|ک=نقد ادبی|ف=سبک شناسی عروضی رباعیات خیام|ص=۱۶۷}}</ref> مضمون بیشتر رباعیهای منسوب به او، شک و حیرت، توجه به مرگ و اغتنام عمر است.<ref>{{پک|1=حقیقت|2=۱۳۸۹|ک=دانشمندان ایران|ص=۲۵۰}}</ref> | از نظر وزنی، بیش از ۹۵ درصد از رباعیهای منسوب به خیام، در چهار وزن مشخص سروده شدهاند. در نسخه فروغی از رباعیات خیام، ۷۱۲ بیت گزارش شده است که به خیام منسوب شده است.<ref>{{پک|1=جاهدپناه|2=رضایی|3=۱۳۹۶|ک=نقد ادبی|ف=سبک شناسی عروضی رباعیات خیام|ص=۱۶۷}}</ref> مضمون بیشتر رباعیهای منسوب به او، شک و حیرت، توجه به مرگ و اغتنام عمر است.<ref>{{پک|1=حقیقت|2=۱۳۸۹|ک=دانشمندان ایران|ص=۲۵۰}}</ref> | ||
[[ | تنها سند مهم موجود از رباعیات اصلی خیام، عبارتست از رباعیات سیزده گانهٔ [[مونس الاحرار]] که در سال ۷۴۱ قمری نوشته شدهاست و در خاتمهٔ کتاب رباعیات روزن استنساخ و در [[برلین]] چاپ شدهاست. رباعیات مزبور علاوه بر قدمت تاریخی، با روح و فلسفه و طرز نگارش خیام، درست جور میآیند. پس در اصالت این سیزده رباعی و دو رباعی نقل شده در [[مرصادالعباد]]<ref>{{پک|رازی|۱۳۸۶|ک=مرصاد العباد|ص=۱۱}}</ref> که یکی از آنها در هر دو تکرار شده، شکی باقی نمیماند و ضمناً معلوم میشود که گویندهٔ آنها یک فلسفهٔ مستقل و طرز فکر و اسلوب معین داشته و نشان میدهد که ما با فیلسوفی مادی و طبیعی سر و کار داریم. از این رو، با کمال اطمینان میتوانیم این رباعیات چهاردهگانه را از خود شاعر بدانیم و آنها را کلید و محکِ شناسایی رباعیات دیگر خیام قرار بدهیم. در این صورت، هر رباعی که یک کلمه یا کنایهٔ مشکوک و صوفی مشرب داشت، نسبتِ آن به خیام جایز نیست.<ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۴}}</ref> [[کاووس حسنلی]] شاعر و پژوهشگر ایرانی دربارهٔ بینش شعر خیام معتقد است: رباعیات خیام به دلیل نوع نگاه و بینشی که بر آن حاکم است، پرسشها و تردیدهای زیادی را برانگیخته است و تقریباً همهٔ خیامپژوهان بر این باورند که بسیاری از رباعیات منسوب به خیام جعلی است و افراد با سلیقههای گوناگون رباعیاتی را سروده و آنها را به خیام نسبت دادهاند، به گونهای که هر چه جلوتر میآییم، تعداد رباعیات خیام بیشتر و بیشتر میشود. تعدد و تنوع رباعیات و تناقض میان آنها از یکسو و آثار فلسفی و کلامی خیام و به کار رفتن واژههایی چون امام، حکیم و حجة الحق برای خیام از سوی دیگر باعث شده برخی به این پندار روی آورند که ممکن نیست کسی که کتابهایی مانند ''کون و تکلیف'' و رسائلی دربارهٔ وجود و خلقت نوشته باشد، رباعیاتی بسراید که از آن بوی [[شرک (دین)|شرک]] و کفر به مشام برسد.<ref>{{پک|حسنلی|۱۳۹۱|ک=ویژگی اندیشه|ص=}}</ref> | ||
==ویژگیهای ادبی== | |||
رباعی، نوع خاصی از شعر است که [[اقوام ایرانیتبار|ایرانیان]] اختراع کردهاند و عبارت از دو [[بیت (شعر)|بیت]] است، یعنی چهار [[مصراع]]؛ که مصراع اول و دوم و چهارمش بر یک [[قافیه]] است و در مصراع سوم، شاعر مختار است که همان قافیه را بیاورد یا نیاورد. وزن رباعی همانند وزن «لا حول ولا قوه الا بالله» است. رباعی مشکلترین نوع شعر است، زیرا کوتاهی کلام فرصت سخن گزاف را به شاعر نمیدهد و برای مطلوب شدن شعر شاعر باید طبعی توانا داشته باشد تا بتواند تمام مطلب را در یک مصراع که آن مصراع آخر است ادا کند و سه مصراع دیگر برای مستعد کردن کلام به جهت ادای معنی آن است. باری معلوم میشود خیام گذشته از مقامات علم و حکمت، ذوق سرشار و طبع شعری غرا نیز داشتهاست.<ref>{{پک|خیام|۱۳۸۹|ک=رباعیات خیام|ص=۹}}</ref> | |||
خیام نه در قالب شعری، نه در کلمات و اصطلاحات شعری و نه در تفکر شعریاش از هیچ شاعری پیروی نمیکند چراکه خود در این زمینه صاحب سبک است و تنها از صنعت [[ایجاز]] بهره میبرد. او به سادگی از معنای کلمات برای فهماندن مقصودش بهره میگیرد و با چنان مهارتی این کار را انجام میدهد که در نظر همگان کاری ساده مینماید. گیرندگی تفکرات خیام تنها مخصوص خود اوست و در زبان هیچ شاعر فارسیزبان دیگری مشاهده نمیشود، زبانی بیتکلف دارد و تشبیهات و استعاراتش با ظرافتی خاص و با شکلی ساده و روان چینش شدهاند.<ref>{{پک||۱۳۸۳|ک=خیام؛ ترجمان نالهها|ص=}}</ref> | |||
;استفاده از لغات فارسی | |||
ویژگی جالبی که در شعر خیام نمایان است دقت نظر خاص او در استفاده از لغات عربی در شعرش است، یعنی یا کاملاً فارسیگو بودهاست یا مانند [[فردوسی]] تا حد امکان از کلمات متداول [[عربی در فارسی]] استفاده نکردهاست و با بهرهگیری از تنها یک یا چند لغت عربی در شعرش مفهوم خاصی را القا کردهاست. این ویژگی کاملاً در مفهوم شعری خیام نمایان است. این کار خیام از آنرو قابل توجهاست که در گذشته، [[زبان عربی]] را حتی میتوان به نوعی [[زبان رسمی]] ایران دانست چرا که تمام کتب علمی و مذهبی، به زبان عربی نوشته میشدند و همانطور که دیده میشود حتی قرنها بعد از خیام نیز اشعار شاعران ایرانی مملو از لغات عربیاست و این خود ممیزی است که خیام و فردوسی را از دیگر شاعران ایرانی تمییز میدهد.<ref>{{پک||۱۳۸۳|ک=خیام؛ ترجمان نالهها|ص=}}</ref> | |||
== مضمون اشعار == | |||
[[پرونده:LeidenOmarKhayyam2017.jpg|بندانگشتی|ترجمهای انگلیسی از اشعار خیام بر روی ساختمانی در دانشگاه لیدن، هلند]]برخی فارسیشناسان بر این باورند که رباعیات خیام تازیانهای بر زاهدان ریاکار است. «عبدالرضا مدرس زاده» [[قائم مقام]] انجمن بینالمللی ترویج زبان و ادبیات فارسی اعتقاد دارد خیام در اشعارش بیاعتباری دنیا و ناپایداری هستی موقت انسان را در زندگی اش به تصویر میکشاند. زبان تند و تیز خیام در رباعیات، تازیانهای بر زاهدان دروغین و ریاکار است.<ref>{{پک|مدرس زاده|۱۳۹۱|ک=زاهدان ریاکار|ص=}}</ref> | |||
[[صادق هدایت]] در کتاب ''[[ترانههای خیام]]'' دستهبندی کلیای از مضامین رباعیات خیام ارائه میدهد و ذیل هر یک از عنوانها، رباعیهای مرتبط با موضوع را میآورد: | |||
;راز آفرینش | |||
بخشی از این [[رباعی]]ات در حول محور حیرت در امور [[جهان]] و ندانستن رموز آفرینش سروده شدهاند. خیام در این رباعیات در کار [[هستی]] فرومانده و در برابر شگفتیهای آن به حیرت فرومیرود. این نوع نگرش پیش از خیام نیز در [[ادبیات فارسی]] در آثار شاعرانی همچون [[فردوسی]] سابقه داشتهاست.<ref>{{پک|کردبچه|۱۳۸۸|ک=اندیشه خیام|ص=}}</ref>[[محمدعلی اسلامی ندوشن]]، منتقد و پژوهشگر ایرانی در مورد مضامین شعری خیام میگوید: «ویژگی اصلی اندیشههای خیام پرسشگری است. او همواره بر روی نقاط اصلی زندگی بشر دست گذاشته و هستهٔ اصلی و بنیادین رباعیاتش طرح همین پرسشهاست.»<ref>{{پک|اسلامی ندوشن|۱۳۹۱|ک=روز بزرگداشت خیام}}</ref><ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۴۸ تا ۵۵}}</ref> او با آنکه زندگی خویش را وقف اندیشه و دانشورزی کرده، سرانجام به این باور رسیدهاست که چیزی از راز زندگی نمیداند. آنانی هم که با نور دانش محفل اصحاب را منور ساختهاند، نتوانستهاند گامی ازین تنگنای تاریک بیرون نهند و محصول دانش و خرد آنان در گشودن راز هستی افسانهای بیش نبودهاست:<ref>{{پک|محمدوف|۱۳۳۶|ک=مجموعه رباعیات|ص=}}</ref> | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|آنان که محیط فضل و آداب شدند|در جمع کمال شمع اصحاب شدند}} | |||
{{ب|ره زین شب تاریک نبردند بِرون|گفتند فسانهای و درخواب شدند}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{سخ}} | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|دوری که در او آمدن و رفتنِ ماست|او را نه بدایت نه نهایت پیداست}} | |||
{{ب|کس می نزند دمی در این معنی راست|کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{سخ}} | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|هرچند که رنگ و بوی زیباست مرا|چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا}} | |||
{{ب|معلوم نشد که در طربخانهٔ خاک|نقاش ازل بهر چه آراست مرا}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
;درد زندگی | |||
بخشی از این رباعیات پیرامون [[درد]] و رنجهای [[دنیا]] و مافیها سروده شدهاند.<ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۵۶ تا ۶۰}}</ref> | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|از آمدن و رفتن ما سودی کو|وز تار وجود عمر ما پودی کو}} | |||
{{ب|در چنبر چرخ جان چندین پاکان|میسوزد و خاک میشود دودی کو}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{سخ}} | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|افسوس که بیفایده فرسوده شدیم|وز داس سپهر سرنگون سوده شدیم}} | |||
{{ب|دردا و ندامتا که تا چشم زدیم|نابوده به کام خویش نابوده شدیم}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
;تقدیرگرایی | |||
از محوریترین مضامین در رباعیات خیام [[جبر (فلسفه)|جبر]] است.<ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۶۰ تا ۶۴}}</ref> عصری که خیام در آن میزیستهاست دوران شکوفایی عقاید [[اشاعره|اشعری]] بودهاست. اگرچه نمیتوان که خیام را اشعری مسلک دانست، امّا از این نکته هم غافل نباید بود که جوّ حاکم فکری و پذیرش عمومی مردم در آن دوران، مقتضی مسئلهٔ جبر بودهاست. به علاوه این که ظلم و ستم سیاسی، بیعدالتی اجتماعی و اتفاقات و [[حوادث طبیعی]] هم به پذیرش [[قضا و قدر]] کمک مینمودهاست. با این حال، خیام که مهمترین مسئلهاش مرگ بودهاست و برای خود در برابر مرگ جز تسلیم و رضا چارهای نمییافته و نامرادیها و ناجوانمردیهای روزگار و مردم آن را با تمام وجود احساس میکرده، چگونه میتوانستهاست از [[آزادی]] به مفهوم کلامی، سیاسی یا اجتماعی آن سخن بگوید؟<ref>{{پک|خاتمی|۱۳۸۱|ک=تردید یا انکار؟|ص=۲۲۶}}</ref> | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|ای آنکه نتیجهٔ چهار و هفتی|وز هفت و چهار دائم اندر تفتی}} | |||
{{ب|می خور که هزار باره بیشت گفتم|باز آمدنت نیست چو رفتی؛ رفتی}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{سخ}} | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|بر لوح نشان بودنیها بودهاست|پیوسته قلم ز نیک و بد فرسودهاست}} | |||
{{ب|در روز ازل هر آنچه بایست بداد|غم خوردن و کوشیدن ما بیهودهاست}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
;گردش دوران | |||
در [[زبان فارسی]]، خیام از نامدارترین سرایندگان اشعار با مضمون بیاعتباری دنیا است و ناپایداری و [[زوال]] آدمی از مهمترین موضوعات [[تفکر]] وی بهشمار میرود.<ref>{{پک|کردبچه|۱۳۸۸|ک=اندیشه خیام|ص=}}</ref> خیام این پندار را که گردش چرخ فلک اساس ذلت یا سعادت انسان است را رد میکند و بر این باور است که حواله کردن غم و شادی انسان به تقدیر امری اشتباه است، زیرا اساس وجود چرخ درمانده تر از ماست. او به نامتناهی بودن کائنات سخت باورمند است و معتقد است ماهیت حیات آن قدر، بغرنج است که در چهار چوب تصور انسان نمیگنجد و عقل از ادراک آن ناتوان است.<ref>{{پک|محمدوف|۱۳۳۶|ک=مجموعه رباعیات|ص=}}</ref> | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|افسوس که نامهٔ جوانی طی شد|وان تازه بهار زندگانی دی شد}} | |||
{{ب|حالی که ورا نام جوانی گفتند|معلوم نشد که او کی آمد کی شد}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{سخ}} | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|جامی است که عقل آفرین می زندش|صد بوسه ز مهر بر جبین می زندش}} | |||
{{ب|این کوزهگر دهر چنین جام لطیف|میسازد و باز بر زمین می زندش}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
;نفی جاودانگی و بقای انسان پس از مرگ | |||
در کل اشاره به این مضمون است که بعد از مرگ، ذرات بدن پوسیده و پراکنده شده و مجدداً به شکلهایی نو در جهان مادی ظهور مییابند.<ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۷۳ تا ۷۹}}</ref> | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|هر ذره که بر روی زمینی بودهاست|خورشید رخی زهره جبینی بودهاست}} | |||
{{ب|گرد از رخ آستین به آزرم فشان|کان هم رخ خوب نازنینی بودهاست}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{سخ}} | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|ابر آمد و زار بر سر سبزه گریست|بی بادهٔ گلرنگ نمیشاید زیست}} | |||
{{ب|این سبزه که امروز تماشاگه ماست|تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست}} | |||
{{پایان شعر}};هر چه باداباد | |||
بخشی عمدهای از این رباعیات را دعوت انسانها به بیاعتنایی در برابر مسائل و [[لذت بردن]] از زندگی تشکیل میدهد. توجّه بیش از حد خیام به [[می (نوشیدنی)|می]] و میگساری و [[اغتنام فرصت]] سبب شدهاست تا از او چهرهای لاابالی، دائمالخمر و لذّتپرست در اذهان نقش بندد؛ درحالیکه حقیقت چیز دیگری است. میدر [[ادبیات فارسی|ادب فارسی]] بهویژه در شعر شعرای برجسته معانی استعاری و مجازی دارد و در غالب آثار پیشینیان مقصود از [[شراب]] نیست، بلکه مفهومی انتزاعی است که برای زیباسازی زبان شعر برگزیده شده و میشود.<ref>{{پک|خاتمی|۱۳۸۱|ک=تردید یا انکار؟|ص=۲۲۸}}</ref> | |||
[[محمدعلی فروغی|فروغی]] در مقدمهٔ رباعیات خیام مینویسد: «در شعر، غالباً می و معشوق به نحو مجاز و [[استعاره]] گفته میشود و از این بیان، مقصود آن تأویلات خنک نیست که مثلاً در شعر حافظ، می دو ساله را به [[قرآن]] و محبوب چهارده ساله را به [[محمد|پیغمبر]] تأویل میکنند؛ و لیکن شک نیست که در زبان شعر غالباً شراب به معنی فراغ خاطر و خوشی یا انصراف یا توجه به دقایق و مانند آن است.»<ref>{{پک|خیام|۱۳۸۹|ک=رباعیات خیام|ص=۱۰ و ۱۱}}</ref> | |||
علی دشتی نیز در ضمن تحقیقات خود مینویسد: «نسبت دادن رباعیهایی به وی که مبانی آن صرفاً تجاهر به فسق است یا بر تحقیر مبانی شرعی قرار دارد، اشتباه محض است.»<ref>{{پک|دشتی|۱۳۸۱|ک=دمی با خیام|ص=۳۲}}</ref> | |||
{{شعر}} | صادق هدایت هم احتمال دادهاست که آنچه خیام در مدح شراب گفته تا اندازهای مبالغهآمیز به نظر میآید؛ شاید مقصود او تمسخر اهل مذهب بودهاست.<ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۶۲}}</ref> | ||
{{ب| | {{شعر|نستعلیق}} | ||
{{ب| | {{ب|می خوردن و شاد بودن آیین منست|فارغ بودن از کفر و دین، دین منست}} | ||
{{ب|گفتم به عروس دهر کابین تو چیست|گفتا دل خرم تو کابین منست}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{سخ}} | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|من بی می ناب زیستن نتوانم|بی باده کشید بار تن نتوانم}} | |||
{{ب|من بندهٔ آن دمم که ساقی گوید|یک جام دگر بگیر و من نتوانم}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
;هیچ است. | |||
بخشی از رباعیات که خیام میکوشد در آنها مسئلهٔ پوچی و بیهدفی را از دیدگاه خود مطرح سازد.<ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۹۱ تا ۹۳}}</ref> | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|ای بی خبران شکل مجسم هیچ است|وین طارم نه سپهر ارقم هیچ است}} | |||
{{ب|خوش باش که در نشیمن کون و فساد|وابسته یک دمیم و آن هم هیچ است}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{سخ}} | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|بنگر ز جهان چه طرف بربستم هیچ|وز حاصل عمر چیست در دستم هیچ}} | |||
{{ب|شمع طربم ولی چو بنشستم هیچ|من جام جمم ولی چو بشکستم هیچ}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
;دم را دریابیم | |||
تقریباً یک سوم از رباعیات خیام به موضوع اغتنام وقت از طریق عیش و شادی پرداختهاند. اگرچه این طرز تفکر خاص خیام نیست و از مبانی فکری [[ایران باستان|ایران پیش از اسلام]] بهشمار میرود، ولی نباید این نکته را نادیده گرفت که بهترین نمونهٔ اشعاری که چنین تفکری پشتوانه سرایش آنهاست، اشعار خیام است. [[عبدالحسین زرینکوب]]، ادیب و [[مورخ]] ایرانی میگوید: «درست است که بسیاری از عقاید و بسیاری از سرگرمیهای ما خلاف عقل و دور از [[منطق]] است اما باز دل حکم میکند که با این اوهام، خوش بودن لذت دارد و همین لذتاست که پاداش رنجهای زندگی است و اگر زندگی به کلی فاقد لذت میبود مثل گور، سرد و خاموش بود و به رنجِ زیستن نمیارزید.»<ref>{{پک|کردبچه|۱۳۸۸|ک=اندیشه خیام|ص=}}</ref><ref>{{پک|همایونفر|۱۳۵۵|ک=سیمای خیام|ص=}}</ref> | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم|این یکدم عمر را غنیمت شمریم}} | |||
{{ب|فردا که ازین دیر کهن درگذریم|باهفت هزارسالگان سر بسریم}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{سخ}} | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|می نوش که عمر جاودانی اینست|خود حاصلت از دور جوانی اینست}} | |||
{{ب|هنگام گل و مل است و یاران سرمست|خوش باش دمی که زندگانی اینست}} | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
صادق هدایت در ''ترانههای خیام'' دستهبندی کلیای از مضامین رباعیات خیام ارائه میدهد و ذیل هر یک از عنوانهای رباعیهای مرتبط با موضوع را میآورد:{{Div col|cols=۳}} | صادق هدایت در ''ترانههای خیام'' دستهبندی کلیای از مضامین رباعیات خیام ارائه میدهد و ذیل هر یک از عنوانهای رباعیهای مرتبط با موضوع را میآورد:{{Div col|cols=۳}} | ||
* راز آفرینش<ref>نمونه: | * راز آفرینش<ref>نمونه: | ||
خط ۴۳: | خط ۱۶۸: | ||
«این قافلهٔ عمر عجب میگذرد/دریاب دمی که با طرب میگذرد/ساقی غم فردای حریفان چه خوری/پیش آر پیاله را که شب میگذرد»</ref> | «این قافلهٔ عمر عجب میگذرد/دریاب دمی که با طرب میگذرد/ساقی غم فردای حریفان چه خوری/پیش آر پیاله را که شب میگذرد»</ref> | ||
{{Div col end}}برخی فارسی شناسان بر این باورند که رباعیات خیام تازیانهای بر زاهدان ریاکار است. «عبدالرضا مدرس زاده» قائم مقام انجمن بینالمللی ترویج زبان و ادبیات فارسی اعتقاد دارد خیام در اشعارش بیاعتباری دنیا و ناپایداری هستی موقت انسان را در زندگیاش به تصویر میکشاند. زبان تند و تیز خیام در رباعیات، تازیانهای بر زاهدان دروغین و ریاکار است.<ref>[http://irna.ir/fa/News/81611696/ رباعیات خیام تازیانهای بر زاهدان ریاکار است].[خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://irna.ir]</ref> | {{Div col end}}برخی فارسی شناسان بر این باورند که رباعیات خیام تازیانهای بر زاهدان ریاکار است. «عبدالرضا مدرس زاده» قائم مقام انجمن بینالمللی ترویج زبان و ادبیات فارسی اعتقاد دارد خیام در اشعارش بیاعتباری دنیا و ناپایداری هستی موقت انسان را در زندگیاش به تصویر میکشاند. زبان تند و تیز خیام در رباعیات، تازیانهای بر زاهدان دروغین و ریاکار است.<ref>[http://irna.ir/fa/News/81611696/ رباعیات خیام تازیانهای بر زاهدان ریاکار است].[خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://irna.ir]</ref> | ||
==تأثیرگذاری بر ادبیات== | |||
[[بهاءالدین خرمشاهی]] در خصوص تأثیر خیام بر شعرای پس از خود میگوید: «[[شبلی نومانی]] پژوهشگر [[پاکستان]]ی بر این باور است که [[حافظ]] شارح خیام بودهاست. او میراثبر خیام و بهترین شاعر اندیشههای اوست اما با این تفاوت که فرجامشناسی حافظ بسیار مستحکمتر از خیام است. خیام خداشناس بزرگی بود اما حافظ ایمان مستحکمتری به حقیقت و طریقت و شریعت نسبت به خیام داشتهاست. خیام یک روح نومید دارد اما موحد است و قائل به وجود خداوند. خیام هم از [[تکفیر]] علمای زمان میترسد و هم از حاکمان وقت که با علما همسو شوند و آسایش او را بگیرند. از این جهت است که بسیار دوپهلو صحبت کردهاست. از دیگر شعرایی که تأثیر بسیار از خیام پذیرفت، عارف و شاعر بزرگ [[فریدالدین عطار نیشابوری]] است که در [[مختارنامه]] تأثیرپذیری از خیام را هویدا کردهاست.»<ref>{{پک|خرمشاهی|۱۳۸۷|ک=تأثیر خیام بر حافظ}}</ref> | |||
[[صادق هدایت]] نیز بر این باور است که حافظ از تشبیهات خیام بسیار استفاده کردهاست، تا حدی که از متفکرترین و بهترین پیروان خیام بهشمار میآید. هر چند که به نظر او افکار حافظ به فلسفهٔ خیام نمیرسد، اما بنا به نظر صادق هدایت، حافظ این نقص را با الهامات شاعرانه و تشبیهات رفع کردهاست و برای نمونه بهقدری شراب را زیر تشبیهات پوشانده که تعبیر صوفیانه از آن میشود. اما خیام این پردهپوشی را ندارد.<ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۵۶ تا ۵۷}}</ref> برای نمونه حافظ دربارهٔ بهشت با ترس سخن میگوید: | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|باغ فردوس لطیف است و لیکن زینهار|تو غنیمت شمر این سایهٔ بید و لب کشت}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
اما خیام بدون پردهپوشی میگوید: | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|گویند بهشت و حور عین خواهد بود|آنجا میناب و انگبین خواهد بود}} | |||
{{ب|گر ما مِی و معشوقه گزیدیم چه باک؟|چون عاقبت کار چنین خواهد بود}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
[[موریس بوشور]] از کسانیاست که کاملاً تحت تأثیر افکار خیام درآمده و [[نمایشنامهٔ رؤیای خیام]] هماهنگی فکری او را با شاعر ایرانی به خوبی نشان میدهد. همچنین [[ارمان رنو]] و [[آندره ژید]] هم از او مایه گرفتهاند.<ref>{{پک|امینی|۱۳۷۶|ک=فلسفه پوچی|ص=۷۲}}</ref> [[کریستووام دو کامارگو]] شاعر اسپانیایی زبان نیز افکار خیام را در [[قالب شعر]] نو ریخت و متن [[زبان اسپانیایی|اسپانیایی]] آنها را در سراسر [[آمریکای لاتین]] و متن [[زبان فرانسوی|فرانسوی]] را در اروپا رواج داد.<ref>{{پک|امینی|۱۳۷۶|ک=فلسفه پوچی|ص=۱۰۱}}</ref> کسان دیگری که از خیام الهام گرفتهاند یا به تمجید او پرداختند عبارتند از:[[آندره ژید]]، [[ژان لاهور]]، [[شارل گرولو]]، [[مارک ژان برنارد]] و [[شاپلن]].<ref>{{پک|امینی|۱۳۷۶|ک=فلسفه پوچی|ص=۱۰۰}}</ref> | |||
== تصحیح صادق هدایت == | |||
نخستین تصحیح معتبر رباعیات خیام به دست [[صادق هدایت]] انجام گرفت. وی از نوجوانی دلبستهٔ خیام بود و تدوینی از رباعیات خیام صورت داده بود. بعدها در سال ۱۳۱۳ هجری خورشیدی آن را مفصلتر و علمیتر و با مقدمهای طولانی با نام ''ترانههای خیام'' به چاپ رسانید. تصحیح معتبر بعدی به دست [[محمد علی فروغی]] در سال ۱۳۲۰ به انجام رسید. لازم است ذکر شود که اروپاییان نظیر ژوکوفسکی، فردریش روزن و کریستنسن دست به تصحیح رباعیات زده بودند اما منتقدان بعدی شیوهٔ تصحیح و حاصل کار ایشان را چندان معتبر ندانستهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به فروغی ۲۶ و هدایت ''ترانههای خیام'' ۲۱</ref> | |||
[[احمد شاملو]] روایتی از ۱۲۵ رباعی خیام در کتابی به نام ''ترانهها روایت: احمد شاملو'' ارائه دادهاست.{{نیازمند منبع|date=آوریل ۲۰۲۲}} | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|هرگز دل من ز علم محروم نشد|کم ماند ز اسرار که معلوم نشد}} | |||
{{ب|هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز|معلومم شد که هیچ معلوم نشد}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == | ||
سعید نفیسی<ref>{{پک|1=میرافضلی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=خیام}}</ref> و صادق هدایت نخستین کسانی در ایران دانسته شدهاند که برای تشخیص رباعیات اصیل خیام دست به کاری پژوهشی زدهاند.<ref>{{پک|حسامپور|حسنلی|۱۳۸۸|ک=رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی|ص=۱۸۵}}</ref> هدایت دو اثر دربارهٔ خیام منتشر کرده است: مقالهٔ «مقدمهای بر رباعیات خیام» در سال ۱۳۰۳ خورشیدی و کتاب ''ترانههای خیام'' در سال ۱۳۱۳ خورشیدی. تاکنون نوشتههای گوناگونی دربارهٔ این دو نوشته، و نقش هدایت در خیامشناسی پدید آمده است.<ref>{{پک|حسامپور|حسنلی|۱۳۸۸|ک=رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی|ص=۱۸۶}}</ref> در سال ۱۳۲۱ شمسی [[محمدعلی فروغی]] و [[قاسم غنی]] کتاب ''رباعیات حکیم خیام نیشابوری'' را منتشر کردند که شامل پیش گفتاری نسبتاً طولانی است و در آن ۱۸۷ رباعی از میان رباعیات منسوب به خیام، اصیل تشخیص داده شده است.<ref>{{پک|حسامپور|حسنلی|۱۳۸۸|ک=رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی|ص=۱۸۸}}</ref> در این کتاب، دیدگاه کسانی که رباعیات خیام را دلیل کفر او دانستهاند نقد شده و بر دینداری و حیرت او در کار جهان و معمای هستی تأکید شده است.<ref>{{پک|1=میرافضلی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=خیام}}</ref><ref>{{پک|حسامپور|حسنلی|۱۳۸۸|ک=رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی|ص=۱۸۹}}</ref> | سعید نفیسی<ref>{{پک|1=میرافضلی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=خیام}}</ref> و صادق هدایت نخستین کسانی در ایران دانسته شدهاند که برای تشخیص رباعیات اصیل خیام دست به کاری پژوهشی زدهاند.<ref>{{پک|حسامپور|حسنلی|۱۳۸۸|ک=رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی|ص=۱۸۵}}</ref> هدایت دو اثر دربارهٔ خیام منتشر کرده است: مقالهٔ «مقدمهای بر رباعیات خیام» در سال ۱۳۰۳ خورشیدی و کتاب ''ترانههای خیام'' در سال ۱۳۱۳ خورشیدی. تاکنون نوشتههای گوناگونی دربارهٔ این دو نوشته، و نقش هدایت در خیامشناسی پدید آمده است.<ref>{{پک|حسامپور|حسنلی|۱۳۸۸|ک=رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی|ص=۱۸۶}}</ref> در سال ۱۳۲۱ شمسی [[محمدعلی فروغی]] و [[قاسم غنی]] کتاب ''رباعیات حکیم خیام نیشابوری'' را منتشر کردند که شامل پیش گفتاری نسبتاً طولانی است و در آن ۱۸۷ رباعی از میان رباعیات منسوب به خیام، اصیل تشخیص داده شده است.<ref>{{پک|حسامپور|حسنلی|۱۳۸۸|ک=رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی|ص=۱۸۸}}</ref> در این کتاب، دیدگاه کسانی که رباعیات خیام را دلیل کفر او دانستهاند نقد شده و بر دینداری و حیرت او در کار جهان و معمای هستی تأکید شده است.<ref>{{پک|1=میرافضلی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=خیام}}</ref><ref>{{پک|حسامپور|حسنلی|۱۳۸۸|ک=رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی|ص=۱۸۹}}</ref> | ||
== منابع == | ==ترجمهها == | ||
===ترجمهٔ انگلیسی === | |||
; فیتز جرالد | |||
در میان مشهورترین ترجمهٔ رباعیات خیام که باعث شهرت عالمگیر او و اشعارش شد، ترجمهٔ شاعر بریتانیایی ادوارد فیتزجرالد در سال ۱۸۵۹ میلادی به [[زبان انگلیسی]] است؛ هرچند این ترجمه نیز خالی از ترانههای غیراصیل نیست و بسیار بعید به نظر میرسد که همهٔ این سرودهها متعلق به خیام باشد.<ref>{{پک|دانشفر|۱۳۷۶|ک=از پندار تا یقین}}</ref>{{رچ}}<ref>{{پک|هدایت|۱۳۵۶|ک=ترانههای خیام|ص=۱۱ و ۱۲}}</ref> به عقیدهٔ محققان ترجمهٔ فیتز جرالد جزو بهترین ترجمههای رباعیات خیام در جهان است، چرا که او با حفظ مضمون و ماهیت اندیشهها و تخیلات ویژهٔ شاعر، آن را به شیوهای آزاد در قالب وزن شعری انگلیسی درآوردهاست.<ref>{{پک|شرعی جوزجانی|۱۳۹۱|ک=مجموعهٔ رباعیات خیام}}</ref> | |||
===ترجمهٔ فرانسوی=== | |||
اندکی پس از آنکه فیتز جرالد، ویرایش نخست ترجمهٔ خود را از رباعیات منتشر ساخت، [[ژان باتیست نیکولا]] که سالیانی در ایران زیسته و مدتها منشی سفارت فرانسه در تهران و سپس کنسول فرانسه در [[رشت]] بود، ۴۶۴ رباعی منسوب به خیام را به [[زبان فرانسه]] ترجمه و به سال ۱۸۶۷ میلادی منتشر کرد. نیکولا، خیام را شاعری صوفیمشرب میدانست و تعابیر و اصطلاحات موجود در رباعیات منسوب به او را مطابق اندیشهٔ عرفاً تفسیر میکرد. این ترجمه، از اولین و قدیمیترین ترجمههای فرانسوی رباعیات خیام بهشمار میرود.<ref>{{پک|میر افضلی|۱۳۹۰|ک=ترجمه فرانسوی رباعیات خیام|ص=}}</ref> | |||
در کتاب مرجع «کتابشناسی ادبیات فارسی در زبان فرانسه» (۱۳۹۳)، علاوه بر نیکولا، نام ۷۰ مترجم فرانسوی و ایرانی دیگر نیز ذکر شدهاست که معروفترین آنها به ترتیب تاریخ ترجمه عبارتند از: شارل گرولو {{به فرانسوی|Charles Grollou}}، فرنان هانری {{به فرانسوی|Fernand Henry}}، [[کلود آنه]] {{به فرانسوی|Claude Anet}} و میرزا محمد (ترجمه مشترک)، [[فرانتس توسن]] (۱۹۲۴)، [[ابوالقاسم اعتصامزاده]] (۱۹۳۱)، آرتور گی {{به فرانسوی|Arthur Guy}}، پیر پاسکال {{به فرانسوی|Pierre Pascal}}، [[محمدمهدی فولادوند]] (۱۹۵۹)، ژاک گوشرون {{به فرانسوی|Jacques Gaucheron}}، پیر سگرز {{به فرانسوی|Pierre Seghers}}، ونسان مونتی {{به فرانسوی|Vincent Monteil}}، فؤاد روحانی (۱۹۸۸)، حسن رضوانیان (۱۹۹۲)، ماکسیم فری فرزانه {{به فرانسوی|Maxime Féri Farzaneh}}، [[ژیلبر لازار]] (۱۹۹۷)، [[پرویز ابوالقاسمی]] (۲۰۰۱) و عمر علیشاه (۲۰۰۵).<ref>{{پک|کمالی|۱۳۹۳|ک=کتابشناسی ادبیات فارسی در زبان فرانسه|ص=۴۱–۵۲}}</ref> | |||
===ترجمهٔ عربی=== | |||
[[احمد حافظ عوض]] اولین کسی بود که در سال ۱۹۰۱، نُه رباعی از رباعیات خیام را از زبان انگلیسی به عربی ترجمه نمود. او آنها را در مقالهای با عنوان ''شعراء الفرس عمر الخیام''، در شمارهٔ هفتم ''المجله المصریه'' منتشر نمود. عیسی اسکندر معلوف نیز در سال ۱۹۰۴ میلادی ۶ رباعی را از انگلیسی به شعر عربی تبدیل نمود، اگرچه او آنها را در سال ۱۹۱۰ میلادی در مقالهای تحت عنوان ''عمر الخیام ما عرفه العرب عنه''، در ''مجله الهلال'' سال ۱۸، جلد ۶، آذار ۱۹۱۰، منتشر ساختهاست. در واقع عیسی اسکندر معلوف همان ترجمههای نثری احمد حافظ عوض را به نظم عربی درآوردهاست. بعد از او ''ودیع البستانی''، در سال ۱۹۱۲ آنها را به نظم عربی درآورد و آنها را به جای رباعی به سباعی (۷ مصراعی) تبدیل نمود. او در مقدمهٔ خود از خیام و اهمیت اندیشههای فلسفی او سخن گفتهاست.<ref>{{پک|بستانی|۱۹۵۹|ک=رباعیات عمر الخیام}}</ref> | |||
===ترجمهٔ ازبکی=== | |||
نخستین ترجمهٔ کامل رباعیات خیام به [[زبان ازبکی]] در یکی از اوزان هجایی که عموماً اشعار فولکلوری ترکی قبل از اسلام و بعد از اسلام در آن سروده میشد، متعلق به [[شا اسلام شا محمدوف]] است. او نخست ترجمهٔ ۲۰۰ رباعی خیام را در سال ۱۹۵۷ میلادی منتشر کرد و بعداً به تعداد آنها افزود و تا سال ۱۹۹۳ که دوازدهمین نشر این رباعیات است، شمار آنها به ۴۵۰ رباعی رسید.<ref>{{پک|شرعی جوزجانی|۱۳۹۱|ک=مجموعهٔ رباعیات خیام}}</ref> | |||
===دیگر زبانها=== | |||
رباعیات خیام تاکنون به صورت کلی ۳۲ بار به زبان انگلیسی، ۱۶ بار به [[زبان فرانسوی|فرانسوی]]، ۱۲ بار به [[زبان آلمانی|آلمانی]]، ۱۱ بار به [[زبان اردو|اردو]]، ۸ بار به [[زبان عربی|عربی]]، ۵ بار به [[زبان ایتالیایی|ایتالیایی]]، ۴ بار به [[زبان ترکی استانبولی|ترکی]] و [[زبان روسی|روسی]]، ۲ بار به [[زبان دانمارکی|دانمارکی]]، [[زبان سوئدی|سوئدی]]،<ref>{{پک|دانشفر|۱۳۷۶|ک=از پندار تا یقین}}</ref> [[زبان نروژی|نروژی]]،<ref>{{پک/بن|ک=خیام شهرت جهانی|۱۳۸۷}}</ref>[[زبان اسپانیایی|اسپانیایی]]،<ref>{{پک/بن|ک= «رباعیات خیام» به اسپانیایی|۱۳۸۹}}</ref>[[زبان پرتغالی|پرتغالی]]،<ref>{{پک/بن|ک= | |||
لیلی و مجنون پرتغالی|۱۳۸۴}}</ref> [[زبان لاتین|لاتین]]، [[زبان چینی|چینی]]، [[زبان هندی|هندی]]، [[زبان ارمنی|ارمنی]]،<ref>{{پک||۱۳۸۳|ک=خیام؛ ترجمان نالهها|ص=}}</ref> [[زبان ژاپنی|ژاپنی]]،<ref>{{پک|رجب زاده|۱۳۷۳|ک=خیامشناسی در ژاپن|ص=}}</ref> [[زبان یونانی|یونانی]]،<ref>{{پک/بن|ک=خیام به زبان یونانی|۱۳۸۸}}</ref> [[زبان چکی|چک]]،<ref>{{پک|بچکا|۱۳۶۳|ک=فارسی، فراسوی مرزها}}</ref> [[زبان اسپرانتو|اسپرانتو]]، [[زبان هلندی|هلندی]]، [[زبان مجاری|مجاری]]، [[زبان گالیک اسکاتلندی|گالیک]]، [[زبان گجراتی|گجراتی]]، [[گویش پرونسی|پرونسی]]،<ref>{{پک|حسینی|۱۳۸۳|ک=خیام در قلمرو اروپایی}}</ref> [[زبان صربی|صربی]]،<ref>{{پک|میترویچ|۱۳۷۷|ک=فهیم بایراکتارویچ و عمر خیام|ص=۴۶}}</ref> [[زبان کاتالان|کاتالان]]،<ref>{{پک/بن|ک=آثار فاخر ایرانی|۱۳۹۱}}</ref> [[زبان لزگی|لزگی]]<ref>{{پک|خاتمی|۱۳۸۹|ک=رویدادهای فرهنگی و ادبی|ص=}}</ref> و [[زبان کردی|کردی]]<ref>{{پک/بن|ک=عبدالرحمان شرفکندی هژار|۱۳۸۵}}</ref> ترجمه شدهاست. | |||
== پانویس == | |||
=== ارجاعات === | |||
<references /> | |||
=== منابع === | |||
*{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=اسلامی ندوشن|نام=محمدعلی|پیوند نویسنده=محمدعلی اسلامی ندوشن|عنوان=۲۹ اردیبهشت؛ روز بزرگداشت خیام |تاریخ=۱۳۹۱|شماره=۱۷۰۷۷۲|سال=۱۳۹۱|ناشر=همشهری آنلاین|پیوند=http://www.hamshahrionline.ir/print/170772| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Cf5joIuQ | تاریخ بایگانی = ۴ دسامبر ۲۰۱۲}} | |||
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=امینی|نام=حسین|کتاب=فلسفه پوچی: فرانتس کافکا، آلبر کامو، صادق هدایت و عمر خیام|ترجمه=|ناشر =کنکاش دانش|شهر=مشهد|کوشش=جواد (فرزاد) عباسی|صفحه=|سال=۱۳۷۶|شابک=964-96414-9-1}} | |||
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=بچکا|نام=جیری|عنوان=زبان و ادبیات فارسی، فراسوی مرزها|سال=۱۳۶۳|ناشر=کیهان فرهنگی|پیوند=http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1045/23/text| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Cf5k0ckk | تاریخ بایگانی = ۴ دسامبر ۲۰۱۲}} | |||
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=بستانی|نام=ودیع|کتاب=رباعیات عمر الخیام|ترجمه=|ناشر =|شهر=قاهره|صفحه=|سال=۱۹۵۹}} | |||
*{{یادکرد خبر |نام خانوادگی=حسنلی |نام=کاووس| پیوند نویسنده = کاووس حسنلی|عنوان=ویژگی اصلی اندیشههای خیام |نشانی=http://www.mashreghnews.ir/fa/news/120775/ویژگی-اصلی-اندیشههای-خیام |خبرگزاری=مشرق |تاریخ بازبینی= ۸ آذر ۱۳۹۱ |تاریخ انتشار=۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ | سال = ۱۳۹۱|ناشر= مشرق نیوز|نشانی بایگانی= |تاریخ بایگانی= |کد زبان=}} | |||
*{{یادکرد خبر |نام خانوادگی= مدرس زاده |نام= عبدالرضا | پیوند نویسنده =عبدالرضا مدرس زاده| سال = |تاریخ انتشار=۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴|کد زبان=|عنوان=رباعیات خیام تازیانهای بر زاهدان ریاکار است. | |||
|نشانی بایگانی= |نشانی=http://irna.ir/fa/News/81611696/|خبرگزاری=ایرنا|ناشر=ایرنا|doi=|تاریخ بازدید=|تاریخ بازبینی= ۱ ژوئن ۲۰۱۵ |تاریخ بایگانی=}} | |||
*{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=حسینی|نام=سید مهدی علایی|عنوان=خیام در قلمرو اروپایی|سال=۱۳۸۳|پیوند=http://www.khayyam.info/persian/khayyam_persian015.htm| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Cf5kY2bE | تاریخ بایگانی = ۴ دسامبر ۲۰۱۲}} | |||
*{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=خاتمی|نام=احمد|پیوند نویسنده=احمد خاتمی (استاد دانشگاه)|عنوان=رویدادهای فرهنگی و ادبی |سال=۱۳۸۹|ناشر=نشریه اطلاعرسانی و کتابداری|پیوند=http://www.noormags.ir/view/fa/ArticlePage/608528| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Cf5l7vZx | تاریخ بایگانی = ۴ دسامبر ۲۰۱۲}} | |||
*{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=خرمشاهی|نام=بهاءالدین|پیوند نویسنده=بهاءالدین خرمشاهی|عنوان=خیام بیشترین تأثیر را بر حافظ دارد|تاریخ=۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۷|شماره=۱۰۰۹۳۸۶۲۰۶۱۰|سال=۱۳۸۷|ناشر=جام جم آنلاین|پیوند=http://www.jamejamonline.ir/newstext2.aspx?newsnum=100938620610| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Cf5laHMY | تاریخ بایگانی = ۴ دسامبر ۲۰۱۲}} | |||
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=خیام|پیوند نویسنده=خیام|کتاب=رباعیات خیام|کوشش=با تصحیح و مقدمهٔ [[محمدعلی فروغی]]|ناشر=انتشارات سخن عشق|شهر=تهران|سال=۱۳۸۹|شابک=978-600-91462-0-8}} | |||
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=دانشفر|نام=حسن|کتاب=از پندار تا یقین: مروری بر خیام هدایت، ذکاء الملک فروغی و دشتی|ترجمه=|ناشر = مفتون همدانی|شهر=همدان|کوشش=|صفحه=|سال=۱۳۷۶|شابک=964-91496-2-7}} | |||
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=دشتی|نام=علی|کتاب=دمی با خیام|ترجمه=|ناشر =[[انتشارات امیرکبیر]]|شهر=|کوشش=|صفحه=|سال=۱۳۸۱|شابک=۹۶۴۰۰۰۷۸۷۰}} | |||
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=رازی|نام=نجمالدین|پیوند نویسنده=نجمالدین رازی|کتاب=[[مرصادالعباد]]|ترجمه=|ناشر =شرکت انتشارات علمی و فرهنگی|شهر=تهران|کوشش=[[محمدامین ریاحی]]|صفحه=۱۱|سال=۱۳۹۲|شابک=978-964-445-163-8}} | |||
*{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=رجب زاده|نام=هاشم|عنوان=خیامشناسی در ژاپن (دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا - ژاپن)|تاریخ=فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۳|سال=۱۳۷۳|ناشر=کلک|پیوند=http://www.noormags.ir/view/fa/ArticlePage/297671| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Cf5n8keX | تاریخ بایگانی = ۴ دسامبر ۲۰۱۲}} | |||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=روزن بر|نام=فردریش|پیوند نویسنده=فردریش روزن|کتاب=مقدمهٔ فردریش روزن بر رباعیات حکیم عمر خیام|ترجمه=|ناشر =چاپخانه کاویانی|شهر=برلین|کوشش=|صفحه=|سال=۱۳۰۴|شابک=}} | |||
*{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=سراجی|نام=علیرضا|عنوان=جایگاه علمی و پایگاه اجتماعی خیام|سال=۱۳۹۷|ناشر=دائرهالمعارف بزرگ اسلامی| پیوند=https://cgie.org.ir/fa/news/214649| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/77nugCWwN | تاریخ بایگانی = ۲۱ آوریل ۲۰۱۹}} | |||
*{{یادکرد ژورنال| نام خانوادگی =شرعی جوزجانی| نام =عبدالحکیم| عنوان= مجموعهٔ رباعیات عمر خیام در چهار زبان (فارسی، اوزبیکی، انگلیسی و روسی)| تاریخ=۱۱ مهر ۱۳۹۱| سال =۱۳۹۱| ناشر =خاوران|پیوند= http://www.webcitation.org/6CGfhODpz}} | |||
*{{یادکرد ژورنال| نام خانوادگی =کردبچه| نام =لیلا| پیوند نویسنده =| عنوان= اندیشه خیام در شعر معاصر | تاریخ=۱۳۸۸| شماره =| سال =۱۳۸۸| ناشر =|پیوند= http://www.webcitation.org/6CGfgJinf}} | |||
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=کمالی|نام=محمدجواد|کتاب=کتابشناسی ادبیات فارسی در زبان فرانسه|ترجمه=|ناشر =انتشارات سخنگستر و معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد مشهد|شهر=مشهد|کوشش=|صفحه=|سال=۱۳۹۳|شابک=}} | |||
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=محمدوف|نام=شا اسلام شا|کتاب=مجموعه رباعیات عمر خیام در چهار زبان (فارسی، اوزبکی، انگلیسی و روسی)|کوشش=|صفحه=|سال=۱۳۳۶}} | |||
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=مقدس صدقیانی|نام=جاوید|پیوند نویسنده=جاوید مقدس صدقیانی|کتاب=دایرهٔ سپهر|ترجمه=|ناشر =شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، بهار|شهر=تهران|سال=۱۳۸۵|شابک=978-964-362-181-0}} | |||
*{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=میترویچ|نام=آنجلکا|عنوان=فهیم بایراکتارویچ و عمر خیام|سال=۱۳۷۷|صفحه=۴۶|پیوند=http://www.noormags.ir/view/fa/ArticlePage/128477|ژورنال=مجله سخن عشق|شماره=۱| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Cf5nh2Jk | تاریخ بایگانی = ۴ دسامبر ۲۰۱۲}} | |||
*{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=میر افضلی|نام=سید علی|عنوان=ترجمه فرانسوی صد و یک رباعی منسوب به خیام |پیوند نویسنده=سید علی میر افضلی|تاریخ=شهریور ۱۳۹۰|سال=۱۳۹۰|ناشر=نشر دانش|پیوند=http://www.noormags.ir/view/fa/ArticlePage/47722| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Cf5oQS05 | تاریخ بایگانی = ۴ دسامبر ۲۰۱۲}} | |||
*{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=میرافضلی|نام=اسید علی|پیوند نویسنده=سیدعلی میرافضلی|عنوان=صادق هدایت و ترانههای خیام |سال=۱۳۷۸|ناشر=نشر دانش بهار|پیوند=http://www.ensani.ir/fa/content/293529/default.aspx| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6sBCqCFNp | تاریخ بایگانی = ۲۴ ژوئیه ۲۰۱۷}} | |||
*{{یادکرد ژورنال| نام خانوادگی =وحیدیان کامیار| نام = تقی| عنوان= راز زیبایی رباعیات خیام| سال =۱۳۸۲|پیوند= http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/201071}} | |||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=هدایت|نام=صادق|پیوند نویسنده=صادق هدایت|کتاب=ترانههای خیام|ترجمه=|ناشر = [[انتشارات امیرکبیر]]|شهر=تهران|کوشش=|صفحه=|سال=۱۳۵۶|شابک=}} | |||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=همایونفر|نام=فتحالله|کتاب=سیمای خیام|ترجمه=|ناشر = فروغی|شهر=تهران|کوشش=|صفحه=|سال=۱۳۵۵|شابک=}} | |||
*{{یادکرد دانشنامه|نویسنده=|نشانی= http://arianica.com/مقالات/خیام-نیشابوری|عنوان= خیام نیشابوری| ناشر = دانشنامه آریانیکا|سال=| تاریخ بازبینی =۲۰ نوامبر ۲۰۱۲| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6CLR77BCA | تاریخ بایگانی = ۲۱ نوامبر ۲۰۱۲}} | |||
*{{یادکرد ژورنال|عنوان=عبدالرحمان شرفکندی هژار |سال=۱۳۸۵|ناشر=آفتاب|پیوند=http://www.aftabir.com/lifestyle/view/69151/عبدالرحمان-شرفکندی-هژار| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6ClJ6Z7my | تاریخ بایگانی = ۸ دسامبر ۲۰۱۲}} | |||
*{{یادکرد ژورنال|عنوان= «رباعیات خیام» به زبان اسپانیایی منتشر شد.| تاریخ= ۱۵ دی ۱۳۸۹| سال= ۱۳۸۹ | ناشر =[[ایسنا]]|پیوند=http://isna.ir/fa/news/8910-09816/-رباعیات-خیام-به-زبان-اسپانیایی-منتشر-شد | تاریخ بازبینی =۲۰ نوامبر ۲۰۱۲| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6CITpHE1w | تاریخ بایگانی = ۲۱ نوامبر ۲۰۱۲}} | |||
*{{یادکرد ژورنال|عنوان=خوشحالم که خیام شهرت جهانی دارد.|تاریخ=۲۸ بهمن ۱۳۸۷|سال=۱۳۸۷|ناشر=[[خبرگزاری آفتاب|آفتاب]]|پیوند=http://www.aftabir.com/news/view/2009/feb/16/c5c1234744081_art_culture_literature_verse_literature.php/خوشحالم-که-خیام-شهرت-جهانی-دارد| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6ClJ7EfFQ | تاریخ بایگانی = ۸ دسامبر ۲۰۱۲}} | |||
*{{یادکرد خبر|عنوان=اکثر آثار فاخر ایرانی از زبانهایی غیر از فارسی به اسپانیایی ترجمه شدهاست.|ناشر=سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی|سال=۱۳۹۱|پیوند=http://manila.icro.ir/index.aspx?siteid=261&pageid=21789&newsview=585065|تاریخ بازبینی=|پیوند بایگانی=https://www.webcitation.org/6Cf5p7Bn9?url=http://manila.icro.ir/index.aspx?siteid=261|تاریخ بایگانی=4 دسامبر 2012}} | |||
*{{یادکرد خبر|عنوان=چند کتاب دربارهٔ خیام به زبان یونانی|ناشر=کتاب نیوز|سال=۱۳۸۸|نشانی=http://www.ketabnews.com/detail-11615-fa-7.html|تاریخ بازبینی=|پیوند بایگانی=https://web.archive.org/web/20111026100035/http://ketabnews.com/detail-11615-fa-7.html|تاریخ بایگانی=۲۶ اکتبر ۲۰۱۱|dead-url=yes}} | |||
*{{یادکرد خبر |عنوان=لیلی و مجنون برای نخستین بار به پرتغالی ترجمه شد |ناشر=میراث خبر |سال=۱۳۸۴ |نشانی=http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=92289&Serv=0&SGr=0 |تاریخ بازبینی=|پیوند بایگانی=https://web.archive.org/web/20160305013548/http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=92289&Serv=0&SGr=0 |تاریخ بایگانی=۵ مارس ۲۰۱۶ |dead-url=yes}} | |||
*{{یادکرد ژورنال|عنوان=خیام؛ ترجمان نالهها - واپسین بخش|تاریخ=۳۱ خرداد ۱۳۸۳|شماره=۳۴۱۳|سال=۱۳۸۳|ناشر=همشهری آنلاین|پیوند=http://www.hamshahrionline.ir/HAMNEWS/1383/830331/world/litew.htm| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6Cf5xCRkw | تاریخ بایگانی = ۴ دسامبر ۲۰۱۲}} | |||
منابع مقاله خیام | |||
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۲=غنیزاده|نام۲=پیام|عنوان=اندیشههای فلسفی خیام|ژورنال=اطلاعات سیاسی - اقتصادی|مکان=تهران|شماره=۳۰۲|تاریخ=۱۳۹۴|صفحه=۱۵۰–۱۶۳|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1122154/|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]|نام۱=علیاکبر|نام خانوادگی۱=امینی}} | |||
* {{یادکرد ژورنال|عنوان=آیا خیام و ابوالعلای معری زندیق بودهاند؟|ژورنال=فرهنگ|مکان=تهران|شماره=۵۳ و ۵۴|تاریخ=۱۳۸۴|صفحه=۴۱–۴۳|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/43993/|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]|نام۱=جعفر|نام خانوادگی۱=آقایانی چاوشی}} | |||
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=باقری|نام=محمد|مدخل=خیام: ریاضیات|دانشنامه=دانشنامه جهان اسلام|سال=۱۳۷۵|ناشر=[[بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]]|مکان=تهران|کوشش=حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصرالله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد|پیوند مدخل=https://rch.ac.ir/article/Details?id=8935}} | |||
* {{یادکرد ژورنال|عنوان=نگاهی خردورزانه به خیام|ژورنال=دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران|مکان=تهران|شماره=۵۸|تاریخ=۱۳۸۶|صفحه=۱۵۳–۱۷۸|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/430412/|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]|نام۱=محمدحسین|نام خانوادگی۱=بیات}} | |||
* {{یادکرد ژورنال|عنوان=نقد و بررسی کتاب: کارنامه تحلیلی خیام پژوهی در ایران|ژورنال=کتاب ماه|مکان=تهران|شماره=۱۵۹|تاریخ=۱۳۸۹|صفحه=۶۶–۷۰|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/691629/|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]|نام۱=نیلوفر|نام خانوادگی۱=توکلی}} | |||
* {{یادکرد ژورنال|عنوان=گنجینه مفاخر: «خیام» و آثار او|ژورنال=کیهان فرهنگی|مکان=تهران|شماره=۲۹۲ تا ۲۹۳|تاریخ=۱۳۹۰|صفحه=۶۰–۶۴|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/858750/|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]|نام۱=عبدالحسین|نام خانوادگی۱=توکلی طرقی}} | |||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=توکلی نیشابوری|نام=نصرالله|عنوان=آخرین سقوط آریاها|سال=۲۰۱۴|مکان=مریلند|ناشر=بتسدا|پیوند=https://noorlib.ir/book/view/103702|شابک=978-1-58814-098-2}} | |||
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۲=رضایی|نام۲=لیلا|عنوان=سبک شناسی عروضی رباعیات خیام|ژورنال=نقد ادبی|مکان=تهران|شماره=۳۸|تاریخ=۱۳۹۶|صفحه=۱۴۸–۱۷۰|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1315321/|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=جاهدپناه}} | |||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=جرداق|نام=جردج|عنوان=امام علی (ع) صدای عدالت انسانی|سال=۱۳۷۹|مکان=تهران|ناشر=کلبه شروق|پیوند نویسنده=جرج جرداق|پیوند=https://noorlib.ir/book/view/35430|مترجم=هادی خسروشاهی}} | |||
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی = حسامپور | نام = سعید| نام خانوادگی۲ = حسنلی | نام۲ = کاووس | عنوان =رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی| پیوند=http://magiran.com/p704545 | ژورنال = کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی| شماره =۱۸ | ناشر =[[مگایران]] |سال=۱۳۸۸| تاریخ = بهار و تابستان ۱۳۸۸ |صفحه= ۱۸۳–۲۰۰ | issn = 1735-9589|تاریخ بازبینی=۲۹ آوریل ۲۰۱۶}} | |||
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی = حسنلی | نام = کاووس| نام خانوادگی۲ = حسامپور | نام۲ = سعید | عنوان =کارنامهٔ خیامپژوهی در سدهٔ چهاردهم| پیوند=http://magiran.com/p726562 | ژورنال = پژوهش زبان و ادبیات فارسی| شماره =۱۴ | ناشر =[[مگایران]] |سال=۱۳۸۸| تاریخ = پاییز ۱۳۸۸ |صفحه= ۹۹–۱۲۶ | issn = 1735-1030|تاریخ بازبینی=۲۹ آوریل ۲۰۱۶}} | |||
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = حقیقت | نام = عبدالرفیع | عنوان = دانشمندان ایرانی از کهنترین زمان تاریخ تا پایان دوره قاجار | سال = ۱۳۸۹ | ناشر = کومش | مکان = تهران | شابک = |پیوند=https://noorlib.ir/book/view/18227|پیوند نویسنده=عبدالرفیع حقیقت}} | |||
* {{یادکرد ژورنال|عنوان=نقد و معرفی: شرح حال ریاضیدانان ایران و جهان|ژورنال=کتاب ماه علوم و فنون|مکان=تهران|شماره=۴۶|تاریخ=۱۳۸۰|صفحه=۲۴–۲۸|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/100211/|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]|نام۱=فاطمه|نام خانوادگی۱=خدایی}} | |||
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = خیام | نام = عمر بن ابراهیم | ویراستار = بهاءالدین خرمشاهی | دیگران = با تصحیح، مقدمه و حواشی محمدعلی فروغی و قاسم غنی | عنوان = رباعیات خیام | سال = ۱۳۷۸ | ناشر = ناهید | مکان = تهران | شابک = 964-6205-00-3}} | |||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=دهخدا|نام=علیاکبر|عنوان=لغتنامه|سال=۱۳۷۳|مکان=تهران|ناشر=روزنه|پیوند نویسنده=علیاکبر دهخدا|پیوند=https://noorlib.ir/book/view/20629|کوشش=جعفر شهیدی و محمد معین}} | |||
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = زرینکوب| نام = عبدالحسین | پیوند نویسنده = عبدالحسین زرینکوب | عنوان = با کاروان حله | سال = ۱۳۴۷ | ناشر = جاویدان | مکان = تهران | شابک =}} | |||
* {{یادکرد ژورنال|عنوان=نظام فکری خیام|ژورنال=پژوهشهای ادبی|مکان=تهران|شماره=۲۰|تاریخ=۱۳۸۷|صفحه=۶۱–۹۰|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/982107/|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]|نام۱=مهبود|نام خانوادگی۱=فاضلی}} | |||
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=قاسملو|نام=فرید|مدخل=خیام: نجوم|دانشنامه=دانشنامه جهان اسلام|سال=۱۳۷۵|ناشر=[[بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]]|مکان=تهران|کوشش=حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصرالله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد|پیوند مدخل=https://rch.ac.ir/article/Details?id=8935}} | |||
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = قربانی | نام = ابوالقاسم | پیوند نویسنده = ابوالقاسم قربانی | عنوان = زندگینامهٔ ریاضیدانان دورهٔ اسلامی از سدهٔ سوم تا سدهٔ یازدهم هجری | سال = ۱۳۷۵ | ناشر = [[مرکز نشر دانشگاهی]] | مکان = تهران | شابک = 964-01-0817-0}} | |||
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=کرامتی|نام=یوسف|عنوان=نکاتی دربارهٔ زندگی و زادروز خیام و لزوم بازنگری در سالروز بزرگداشت خیام و روز ملی ریاضیات|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/881519/|ژورنال=کتاب ماه علوم و فنون|شماره=۶۰|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]|سال=۱۳۹۱|صفحه=۸۲–۹۰}} | |||
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=محسنینیا|نام=ناصر|عنوان=خیامپژوهی با تکیه بر جهان معاصر عرب|پیوند=http://magiran.com/p817791|ژورنال=متنشناسی ادب فارسی|شماره=۳|ناشر=[[مگایران]]|سال=۱۳۸۹|تاریخ=پاییز ۱۳۸۹|صفحه=۱–۲۰|issn=2008-5486|تاریخ بازبینی=۲۷ آوریل ۲۰۱۶}} | |||
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۲=زعیمیان|نام۱=عزت|نام خانوادگی۱=ملاابراهیمی|نام۲=تغرید|عنوان=مقایسه تطبیقی آرای اعتقادی عمر خیام و ابوالعلای معری|ژورنال=پژوهشهای اعتقادی کلامی|مکان=ساوه|شماره=۲۳|تاریخ=۱۳۹۵|صفحه=۹۵–۱۱۲|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1290559|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]}} | |||
* {{یادکرد ژورنال|عنوان=کارنامه خیام پژوهی در سال ۱۳۷۷|ژورنال=نشر دانش|مکان=تهران|شماره=۹۲|تاریخ=۱۳۷۸|صفحه=۳۳–۴۱|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47302/|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=میرافضلی}} | |||
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=میرافضلی|نام=علی|مدخل=خیام|دانشنامه=دانشنامه جهان اسلام|سال=۱۳۷۵|ناشر=[[بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]]|مکان=تهران|کوشش=حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصرالله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد|پیوند مدخل=https://rch.ac.ir/article/Details?id=8935}} | |||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=هدایت|نام=صادق|عنوان=ترانههای خیام|سال=۱۳۴۲|مکان=تهران|پیوند نویسنده=صادق هدایت|ناشر=امیرکبیر}} | |||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=یگانی|نام=اسماعیل|عنوان=نادره ایام حکیم عمر خیام و رباعیات او|سال=۱۳۴۲|مکان=تهران|ناشر=انجمن آثار علمی|پیوند=https://noorlib.ir/book/view/103719}} | |||
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=Boyle|مکان=|ناشر=Manchester University Press|سال=1969|دانشنامه=Bulletin of the John Rylands Library|نام=John Andrew|مدخل=Omar Khayyam: astronomer, mathematician and poet|پیوند مدخل=https://www.manchesterhive.com/configurable/content/journals$002fbjrl$002f52$002f1$002farticle-p30.xml?t:ac=journals%24002fbjrl%24002f52%24002f1%24002farticle-p30.xml|زبان=en}} | |||
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=Mousavian|مکان=|ناشر=plato.stanford.edu|سال=2023|دانشنامه=The Stanford Encyclopedia of Philosophy|نام=Seyed N|مدخل=Umar Khayyam|پیوند مدخل=https://plato.stanford.edu/entries/umar-khayyam/|زبان=en|نام۲=Suzanne|نام۳=Mehdi|نام۴=Glen Van|نام خانوادگی۲=Sumner|نام خانوادگی۳=Aminrazavi|نام خانوادگی۴=Brummelen}} | |||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی۱=Aminrazavi|نام۱=Mehdi|عنوان=Wine of Wisdom: The Life, Poetry and Philosophy of Omar Khayyam|سال=۲۰۰۵|ناشر=University of Mary Washington|شابک=1-85168-355-0|زبان=en}} | |||
'''آثار آنلاین''' | |||
* {{یادکرد وب|نام خانوادگی=|نام=|عنوان=امین معلوف زندگی خیام را در «سمرقند» روایت کرد|ناشر=|نشانی=https://www.ibna.ir/fa/naghli/124301/امين-معلوف-زندگی-خيام-سمرقند-روايت-كرد|تاریخ=۱۳۹۰|تاریخ بازبینی=۲۸ مرداد ۱۴۰۲|شناسه={{شناسه یادکرد|خبر۶}}|نویسنده=ایبنا|کد زبان=|وبگاه=ibna.ir}} | |||
* {{یادکرد وب|نام خانوادگی=|نام=|عنوان=اپرای خیام؛ عظیمترین نمایشی است که تا امروز کار کردهام|ناشر=|نشانی=https://theater.ir/fa/110019|تاریخ=۱۳۹۷|تاریخ بازبینی=۲۸ مرداد ۱۴۰۲|شناسه={{شناسه یادکرد|خبر۵}}|نویسنده=ایران تئاتر|کد زبان=|وبگاه=theater.ir}} | |||
* {{یادکرد وب|نام خانوادگی=|نام=|عنوان=پرده برداری از مجسمه خیام در دانشگاه اوکلاهما امریکا|ناشر=|نشانی=https://www.irna.ir/news/82017270/پرده-برداري-از-مجسمه-خيام-در-دانشگاه-اوكلاهما-امريكا|تاریخ=۱۳۹۵|تاریخ بازبینی=۲۸ مرداد ۱۴۰۲|شناسه={{شناسه یادکرد|ایرنا۱}}|نویسنده=ایرنا|کد زبان=|وبگاه=irna.ir}} | |||
* {{یادکرد وب |عنوان=تندیس ۴ تن از مفاخر ایران در سازمان ملل|نشانی=https://web.archive.org/web/20161130035918/http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=51185|تاریخ= ۱۸ خرداد ۱۳۸۸ |شناسه={{شناسه یادکرد|تندیس}}|تاریخ بازبینی=۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲|نویسنده=تابناک|وبگاه=tabnak.ir}} | |||
* {{یادکرد وب|نام خانوادگی=|نام=|عنوان=دهانهای در ماه که به نام شاعر ایرانی نامگذاری شده است|ناشر=|نشانی=https://www.khabaronline.ir/news/239286/دهانه-ای-در-ماه-که-به-نام-شاعر-ایرانی-نام-گذاری-شده-است|تاریخ=۱۳۹۱|تاریخ بازبینی=۲۸ مرداد ۱۴۰۲|شناسه={{شناسه یادکرد|خبر۱}}|نویسنده=خبرآنلاین|کد زبان=|وبگاه=khabaronline.ir}} | |||
* {{یادکرد وب|نام خانوادگی=|نام=|عنوان= «جام شکسته: مناظره خیام با کالیگولا» منتشر شد|ناشر=|نشانی=https://www.mehrnews.com/news/4992481/جام-شکسته-مناظره-خیام-با-کالیگولا-منتشر-شد|تاریخ=۱۳۹۹|تاریخ بازبینی=۲۸ مرداد ۱۴۰۲|شناسه={{شناسه یادکرد|خبر۳}}|نویسنده=خبرگزاری مهر|کد زبان=|وبگاه=mehrnews.com}} | |||
* {{یادکرد وب|نام خانوادگی=|نام=|عنوان=3095 Omarkhayyam Asteroid Facts|ناشر=|نشانی=https://www.universeguide.com/asteroid/6366/omarkhayyam|تاریخ=۲۰۱۹|تاریخ بازبینی=|شناسه={{شناسه یادکرد|Omarkhayyam}}|نویسنده=Universe Guide|کد زبان=en|وبگاه=universeguide.com}} | |||
* {{یادکرد وب|نام خانوادگی=|نام=|عنوان=Omar Khayyam|ناشر=|نشانی=https://www.imdb.com/title/tt0050799/|تاریخ=|تاریخ بازبینی=|شناسه={{شناسه یادکرد|Omar}}|نویسنده=IMDb|کد زبان=en|وبگاه=imdb.com}} | |||
* {{یادکرد وب|نام خانوادگی=|نام=|عنوان=The Keeper: The Legend of Omar Khayyam|ناشر=|نشانی=https://www.imdb.com/title/tt0294806/|تاریخ=|تاریخ بازبینی=|شناسه={{شناسه یادکرد|Keeper}}|نویسنده=IMDb|کد زبان=en|وبگاه=imdb.com}} | |||
* {{جعبه درگاه|زندگینامه|نیشابور|ادبیات فارسی}}{{یادکرد وب|نام خانوادگی=Gohrab|نام=Asghar Seyed|عنوان=The Moving Finger: Glimpses into the Life of a Persian Quatrain|ناشر=|نشانی=https://www.leidenmedievalistsblog.nl/articles/the-moving-finger|تاریخ=13 April 2018|تاریخ بازبینی=|شناسه={{شناسه یادکرد|Glimpses}}|نویسنده=|کد زبان=en|وبگاه=leidenmedievalistsblog.nl}} | |||
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=Connor|مکان=|ناشر=MacTutor Index|سال=1999|ویرایش=1rd|دانشنامه=MacTutor Index|نام=J J O|مدخل=Omar Khayyam|پیوند مدخل=https://mathshistory.st-andrews.ac.uk/Biographies/Khayyam/|زبان=en|نام۲=E F|نام خانوادگی۲=Robertson}} | |||
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=The Editors of Encyclopaedia Britannica|مکان=|ناشر=britannica.com|سال=2023|دانشنامه=[[دانشنامه بریتانیکا|Encyclopædia Britannica]]|نام=|مدخل=Omar Khayyam|پیوند مدخل=https://www.britannica.com/biography/Omar-Khayyam-Persian-poet-and-astronomer|زبان=en|شابک=|شابک نادرست=}} | |||
{{خیام}} | |||
{{درجهبندی|نیازمند پیوند=بله|نیازمند رده=بله|نیازمند جعبه اطلاعات=بله|نیازمند تصویر=بله|نیازمند استانداردسازی=بله|نیازمند ویراستاری=بله|مقابله نشده با دانشنامهها=تاحدودی|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}} | |||
[[رده:رباعیات خیام]] | |||
[[رده:ادبیات تصوف]] | |||
[[رده:ادبیات فارسی]] | |||
[[رده:ادبیات قرون وسطی]] | |||
[[رده:خاورشناسی]] | |||
[[رده:آثار خیام]] | |||
[[رده:شعر قرون وسطی]] | |||
[[رده:شعرهای ۱۸۵۹ (میلادی)]] | |||
[[رده:شعرهای ۱۸۷۲ (میلادی)]] | |||
[[رده:شعرهای ۱۸۸۹ (میلادی)]] | |||
[[رده:فرهنگ ویکتوریایی]] | |||
[[رده:کتابهای ۱۸۵۹ (میلادی)]] | |||
[[رده:کتابهای سده ۱۱ (میلادی)]] | |||
[[رده:کتابهای فارسی]] | |||
[[رده:منظومههای فارسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۳:۵۵
از سلسله مقالات دربارهٔ |
آثار |
---|
فهرست آثار |
هنر و اندیشه |
رباعیات خیام نام مجموعهای است که از رباعیهای غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری مشهور به خیام فراهم آمده. این رباعیها در سدههای پنجم و ششم هجری قمری به زبان فارسی سروده شدهاند و عمدتاً بیانگر دیدگاههای فلسفی او هستند.[۱]
این اشعار در زمان حیات خیام به واسطهٔ تعصب مردم مخفی ماند و تدوین نشد و تنها بین یک دسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشت یا در حاشیهٔ جُنگها و کتابهای اشخاصی بهطور قلمانداز چند رباعی از او ضبط شدهاست و پس از مرگش منتشر شد. به همین خاطر در تعداد این رباعیها و نیز حقیقی یا جعلی بودن بعضی از آنها اختلاف نظر وجود دارد.[۲]
خیام زندگیاش را بهعنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد. این در حالی بود که معاصرانش از رباعیاتی که امروزه مایهٔ شهرت و افتخار او هستند بیخبر بودند.[۳] در چند قرن اخیر این رباعیات بسیار مورد توجه قرار گرفتهاست، به زبانهای بسیاری ترجمه شدهاند و تصحیحات فراوانی بر آنها صورت گرفتهاست.
کهنترین دفتر گردآمده از رباعیات خیام طربخانه نام دارد.
شهرت خیام در غرب به عنوان شاعر، مرهون ادوارد فیتزجرالد انگلیسی است که با ترجمهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند.[۴]با این حال در مجموعهٔ خود اشعاری از خیام آوردهاست که البته صادق هدایت معتقد است نسبت آنها به خیام جایز نیست.[۵]
تا پیش از تصحیحات علمی مجموعههایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت؛ مجموعههایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود بهطوریکه به قول صادق هدایت «اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود.».[۶] بیمبالاتی نسخهنویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخههای خطی دیده میشود. اما در مورد خیام گاه اشعارش را بهعمد تغییر دادهاند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند.[۷] هدایت حتی میگوید یک علت مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس میخوارگی کردهاست و رباعیای گفتهاست از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت دادهاست.[۸] مشکل دیگری که وجود دارد این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی سرودهاند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمدهاست.[۹]
منبعشناسی
خیام زندگیاش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالیکه ادیبان همدوره او از جمله نظامی عروضی، ابوالقاسم زمخشری، عبدالرحمان خازنی، سمرقندی و ابوالحسن بیهقی، از رباعیات او گزارشی را نقل نکردهاند.[۱۰] صادق هدایت در این باره معتقد است که خیام، اشعارش را از ترس «تعصب مردم زمان» پنهان کرده است و تنها در اختیار دوستانش قرار داده است تا چندین سال بعد از مرگش منتشر کنند.[۱۱] پیش از ترجمه اشعار منسوب به خیام توسط ادوارد فینز جرالد به زبان انگلیسی، خیام به عنوان شاعر در جهان ناشناخته بود اما پس از این ترجمه، در غرب و حتی در ایران، خیام به عنوان شاعری رباعی سرا شناخته شد.[۱۲][۱۳] رباعیات خیام به سرعت در فضای آن موقع جهان، که ملتهب از جنگ جهانی اول بود، مورد استقبال قرار گرفت.[۱۴] از او به عنوان مشهورترین شاعر ایرانی در غرب یاد شده است.[۱۵]
قدیمیترین کتابی که در آن از خیام شاعر، یاد کرده، خریدة القصر از عمادالدین اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ ه.ق یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شده است و در آن چهار بیت عربی منسوب به خیام گزارش شده است. فخر رازی نیز در رسالهای در تفسیر قرآن، یک رباعی فارسی از خیام گزارش کرده و به خیام نسبت داده است. بهطور کلی در آثار منتشر شده تا قرن هشتم ه. ق، تنها ۱۲۰ رباعی یافت میشود که به خیام نسبت دادهاند. از اوایل قرن نهم به بعد (۳۰۰ سال پس از درگذشت خیام)، آثار متعددی به عنوان دیوانهای منسوب به خیام نوشته شدند.[۱۶]
عمده منابع پیرامون رباعیات خیام را علی میرافضلی، پژوهشگر و رباعیپژوه، در کتابی تحت عنوان «رباعیات خیام در منابع کهن» جمعآوری کردهاست. امروزه قدیمیترین مجموعهٔ اصیل از رباعیاتی منسوب به خیام، نسخهٔ بودلن آکسفورد است که در سال ۸۶۵ قمری در شیراز کتابت شدهاست، یعنی سه قرن بعد از خیام و دارای ۱۵۸ رباعی است، که به نظر صادق هدایت رباعیات بیگانه و نامعتبر نیز در این مجموعه دیده میشوند.[۱۷] تا پیش از تصحیحات علمی مجموعههایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت؛ مجموعههایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود بهطوریکه به گفتهٔ صادق هدایت اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود.[۱۸] بیمبالاتی نسخهنویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخههای خطی دیده میشود؛ اما در مورد خیام گاه اشعارش را بهعمد تغییر دادهاند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند. هدایت حتی میگوید یک علت مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس میخوارگی کردهاست و رباعیای گفتهاست از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت دادهاست.[۱۹] مشکل دیگر این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی سرودهاند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمدهاست.[۲۰]
در سال ۱۱۶۱ میلادی یعنی فقط سی سال پس از مرگ خیام، کتابی به نام سند باد، بدون کمترین اشارهای به نام خیام، پنج رباعی را از او یادآور میشود. در سال ۱۲۳۳ میلادی نیز نجمالدین رازی، از عرفای بنام تصوف در کتاب خود مرصاد العباد برای تحقیر خیام در میان صوفیان، دو رباعی را از او یادآور میشود و اینجاست که باید گفت: «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.»[۲۱] جوینی مورخ در کتاب خود که آن را در سال ۱۲۶۰ میلادی نوشته و دربارهٔ حملهٔ مغول به ایران است، یکی از رباعیات خیام را در مورد کشتار ناجوانمردانهٔ مردم مرو بیانگر میشود. در سال ۱۳۳۰ تاریخنگار نام آشنا حمدالله مستوفی در کتاب تاریخ گزیدهاش یک رباعی خیام را به یادگار گذاشتهاست. در کتاب نزهت المجالس که تاریخ تألیف آن را ۱۳۳۱ میلادی دانستهاند، سی و یک رباعی از خیام دیده میشود.[۲۲]
نخستین تصحیح معتبر رباعیات خیام به دست صادق هدایت انجام گرفت. وی از نوجوانی دلبستهٔ خیام بود و تدوینی از رباعیات خیام صورت داده بود. بعدها در ۱۳۱۳ خورشیدی آن را مفصلتر و علمیتر و با مقدمهای طولانی با نام ترانههای خیام به چاپ رسانید. تصحیح معتبر بعدی به دست محمدعلی فروغی در سال ۱۳۲۰ خورشیدی به انجام رسید. لازم است ذکر شود که اروپاییان نظیر ژوکوفسکی، روزن و کریستنسن دست به تصحیح رباعیات زده بودند اما منتقدان بعدی شیوهٔ تصحیح و حاصل کار ایشان را چندان معتبر ندانستهاند.[۲۳]
نسخهها از رباعیات
از آنجا که هیچ دیوان تنظیمشدهای توسط خود خیام یا دیگران در زمان کوتاهی پس از مرگ وی به دست نیامدهاست، در مورد تعداد این رباعیها و نیز حقیقی یا جعلی بودن بعضی از آنها اختلاف نظر وجود دارد. از اینرو بسیاری از پژوهشگران اروپایی و ایرانی به فکر تمییز و تشخیص اشعار قطعی و مسلم وی افتادهاند که حاصل آن نسخههای متعدد و متفاوتی از رباعیات خیام است.[۲۴][۲۵]
آرتور کریستنسن اولین کسی بود که به فکر تعیین رباعیات اصیل و حذف رباعیات جعلی از مجموعهٔ اشعار منسوب به خیام افتادهاست. او روشهای متفاوتی برای تشخیص ترانههای حقیقی در نظر گرفت که یکی از این روشها تفکیک اشعاری بود که دارای نام خیام بودند. اما خود او نیز پس از مدتی به این روش شک کرد، چراکه از مضمون بعضی از آنها برمیآمد که شاعر دیگری آن را دربارهٔ خیام گفته باشد. علاوه بر آن تعداد اینگونه رباعیات از ده یا دوازده رباعی تجاوز نمیکرد.[۲۶]
پس از کریستنسن، والنتین ژوکوفسکی نیز نسخهای از رباعیات خیام را با عنوان عمر خیام و رباعیات سرگردان تهیه کرد که در آن برای تشخیص رباعیات حقیقی خیام از روش دیگری استفاده شدهاست. او ۸۲ ترانهای را که غیر از خیام به شاعران دیگری هم نسبت دادهاند حذف کرد. این طریقهٔ ژوکوفسکی بین اندیشمندان طرفدارانی پیدا کرد و برخی از محققان روش وی را مناسب دانستند. پس از او کریستنسن و ادوارد دنیسن راس نیز این فرضیه را دنبال کردند و اشعار حذف شده را به ۱۰۱ رباعی رساندند.[۲۷]
اما فردریش روزن روش ژوکوفسکی و پیروانش را مناسب ندانست و بر رد این نظریه چنین استدلال کرد: «ما نمیتوانیم فقط به پیدا شدن یک رباعی در دیوانی بدون ملاحظهٔ معنی آن، رباعی را به صاحب آن دیوان نسبت دهیم، زیرا علاوه بر اینکه اشعار گویندگان دیگر داخل گفتههای خیام شده، ممکن است از رباعیات خیام هم به دیوان سایر شعرا راه یافته باشد.»[۲۸]
خود روزن تشخیص رباعیات اصلی خیام را از روی مفاهیم فلسفی ممکن میدانست و در نسخهٔ رباعیات خیام خودش، پس از معرفی ۲۳ رباعی و ۵ قطعه شعر عربی چنین اظهار نظر میکند: «رباعیات و اشعاری که از عالم تفکرات اشعار یادشده دور هستند ابداً به خیام مربوط نیستند و باید آنها را جزء اضافات محسوب داشت و اشعاری که بهعکس دارای این افکار هستند، ممکن است از آثار او باشند.»[۲۹]
ظاهراً نخستین فردی که در ایران به فکر تعیین و تفکیک رباعیات اصیل خیام افتاد غلامرضا رشید یاسمی بود. او در نسخهٔ خود که در سال ۱۳۰۳ منتشر کرد، از بین ۳۴۰ رباعی منتسب به خیام، ۲۴۰ رباعی را قابل قبول دانست.[۳۰] پس از آن صادق هدایت نیز در سال ۱۳۱۳ نسخهای از رباعیات خیام را منتشر کرد. نسخهٔ هدایت با عنوان ترانههای خیام شامل ۱۱۹ رباعی بود. سپس در سال ۱۳۲۰ محمدعلی فروغی با استفاده از منابع قدیمی، جُنگها و سفینههای کتابخانههای ایران و ترکیه، نسخهای از رباعیات خیام را که شامل ۱۷۸ رباعی منسوب به خیام بود تهیه کرد. در سال ۱۳۳۶ احمد شاملو هم نسخهای از رباعیات خیام را که دارای ۱۲۵ رباعی است در کتابی به نام ترانهها ارائه کرد. علی دشتی نیز در سال ۱۳۴۴ در کتابی با عنوان دمی با خیام ۸۱ رباعی را رباعیات حقیقی خیام میداند و ۲۰ رباعی دیگر را خیامانه میخواند. در سال ۱۳۸۵ نیز کتاب دایرهٔ سپهر شامل متن کامل رباعیات خیام به تصحیح جاوید مقدس صدقیانی به چاپ رسید.[۳۱]
انتساب رباعیات
بهطور کلی در خصوص تعداد رباعیاتی که بهطور واقعی توسط خیام سروده شده است، اختلاف نظر وجود دارد.[۳۲] حتی در راه شناخت رباعیات اصیل از غیر اصیل خیام، اختلاف وجود دارد و برخی با استناد به سبک رباعیات و دیگران با بررسی متن و محتوای رباعیات و گروهی نیز با استناد به زبان و و مضمون آنها، صحت انتساب رباعی به خیام را بررسی میکنند. در این بین، تعداد ۱۶ رباعی که در منابع بسیار کهن همچون مرصاد العباد، تاریخ جهانگشای جوینی، تاریخ گزیده و مونس الاحزان گزارش شدهاند، بهطور قطع به خیام متعلق دانسته شده است. با اضافه کردن منابع دیگری چون نزهة المجالس به این منابع، تعداد رباعیهای قطعی به ۳۱ قطعه میرسد. با این همه، کسانی چون دشتی، شیوه محاسبه خاصی برای تشخیص رباعیات اصیل داشتهاند و از میان این رباعیات، تعدادی را حذف کردهاند.[۳۳] به عقیده دشتی، هرچه از عصر خیام فاصله گرفته میشود، منابعی که اشعار خیام را گزارش میکنند، بیشتر از مفاهیم میگساری و شرابخواری در ابیات استفاده شده است از این رو دشتی باور دارد که اشعاری که در آن از مفاهیم شراب و می استفاده شده است، همگی ساختگی هستند و نمیتوان منسوب به خیام در نظر گرفت.[۳۴] صادق هدایت اما در کتاب ترانههای خیام، ۱۴۳ رباعی را به خیام نسبت میدهد.[۳۵] در میان منابع، تا ۱۲۶۷ رباعی به خیام منسوب شده است.[۳۶]
از نظر وزنی، بیش از ۹۵ درصد از رباعیهای منسوب به خیام، در چهار وزن مشخص سروده شدهاند. در نسخه فروغی از رباعیات خیام، ۷۱۲ بیت گزارش شده است که به خیام منسوب شده است.[۳۷] مضمون بیشتر رباعیهای منسوب به او، شک و حیرت، توجه به مرگ و اغتنام عمر است.[۳۸]
تنها سند مهم موجود از رباعیات اصلی خیام، عبارتست از رباعیات سیزده گانهٔ مونس الاحرار که در سال ۷۴۱ قمری نوشته شدهاست و در خاتمهٔ کتاب رباعیات روزن استنساخ و در برلین چاپ شدهاست. رباعیات مزبور علاوه بر قدمت تاریخی، با روح و فلسفه و طرز نگارش خیام، درست جور میآیند. پس در اصالت این سیزده رباعی و دو رباعی نقل شده در مرصادالعباد[۳۹] که یکی از آنها در هر دو تکرار شده، شکی باقی نمیماند و ضمناً معلوم میشود که گویندهٔ آنها یک فلسفهٔ مستقل و طرز فکر و اسلوب معین داشته و نشان میدهد که ما با فیلسوفی مادی و طبیعی سر و کار داریم. از این رو، با کمال اطمینان میتوانیم این رباعیات چهاردهگانه را از خود شاعر بدانیم و آنها را کلید و محکِ شناسایی رباعیات دیگر خیام قرار بدهیم. در این صورت، هر رباعی که یک کلمه یا کنایهٔ مشکوک و صوفی مشرب داشت، نسبتِ آن به خیام جایز نیست.[۴۰] کاووس حسنلی شاعر و پژوهشگر ایرانی دربارهٔ بینش شعر خیام معتقد است: رباعیات خیام به دلیل نوع نگاه و بینشی که بر آن حاکم است، پرسشها و تردیدهای زیادی را برانگیخته است و تقریباً همهٔ خیامپژوهان بر این باورند که بسیاری از رباعیات منسوب به خیام جعلی است و افراد با سلیقههای گوناگون رباعیاتی را سروده و آنها را به خیام نسبت دادهاند، به گونهای که هر چه جلوتر میآییم، تعداد رباعیات خیام بیشتر و بیشتر میشود. تعدد و تنوع رباعیات و تناقض میان آنها از یکسو و آثار فلسفی و کلامی خیام و به کار رفتن واژههایی چون امام، حکیم و حجة الحق برای خیام از سوی دیگر باعث شده برخی به این پندار روی آورند که ممکن نیست کسی که کتابهایی مانند کون و تکلیف و رسائلی دربارهٔ وجود و خلقت نوشته باشد، رباعیاتی بسراید که از آن بوی شرک و کفر به مشام برسد.[۴۱]
ویژگیهای ادبی
رباعی، نوع خاصی از شعر است که ایرانیان اختراع کردهاند و عبارت از دو بیت است، یعنی چهار مصراع؛ که مصراع اول و دوم و چهارمش بر یک قافیه است و در مصراع سوم، شاعر مختار است که همان قافیه را بیاورد یا نیاورد. وزن رباعی همانند وزن «لا حول ولا قوه الا بالله» است. رباعی مشکلترین نوع شعر است، زیرا کوتاهی کلام فرصت سخن گزاف را به شاعر نمیدهد و برای مطلوب شدن شعر شاعر باید طبعی توانا داشته باشد تا بتواند تمام مطلب را در یک مصراع که آن مصراع آخر است ادا کند و سه مصراع دیگر برای مستعد کردن کلام به جهت ادای معنی آن است. باری معلوم میشود خیام گذشته از مقامات علم و حکمت، ذوق سرشار و طبع شعری غرا نیز داشتهاست.[۴۲]
خیام نه در قالب شعری، نه در کلمات و اصطلاحات شعری و نه در تفکر شعریاش از هیچ شاعری پیروی نمیکند چراکه خود در این زمینه صاحب سبک است و تنها از صنعت ایجاز بهره میبرد. او به سادگی از معنای کلمات برای فهماندن مقصودش بهره میگیرد و با چنان مهارتی این کار را انجام میدهد که در نظر همگان کاری ساده مینماید. گیرندگی تفکرات خیام تنها مخصوص خود اوست و در زبان هیچ شاعر فارسیزبان دیگری مشاهده نمیشود، زبانی بیتکلف دارد و تشبیهات و استعاراتش با ظرافتی خاص و با شکلی ساده و روان چینش شدهاند.[۴۳]
- استفاده از لغات فارسی
ویژگی جالبی که در شعر خیام نمایان است دقت نظر خاص او در استفاده از لغات عربی در شعرش است، یعنی یا کاملاً فارسیگو بودهاست یا مانند فردوسی تا حد امکان از کلمات متداول عربی در فارسی استفاده نکردهاست و با بهرهگیری از تنها یک یا چند لغت عربی در شعرش مفهوم خاصی را القا کردهاست. این ویژگی کاملاً در مفهوم شعری خیام نمایان است. این کار خیام از آنرو قابل توجهاست که در گذشته، زبان عربی را حتی میتوان به نوعی زبان رسمی ایران دانست چرا که تمام کتب علمی و مذهبی، به زبان عربی نوشته میشدند و همانطور که دیده میشود حتی قرنها بعد از خیام نیز اشعار شاعران ایرانی مملو از لغات عربیاست و این خود ممیزی است که خیام و فردوسی را از دیگر شاعران ایرانی تمییز میدهد.[۴۴]
مضمون اشعار
برخی فارسیشناسان بر این باورند که رباعیات خیام تازیانهای بر زاهدان ریاکار است. «عبدالرضا مدرس زاده» قائم مقام انجمن بینالمللی ترویج زبان و ادبیات فارسی اعتقاد دارد خیام در اشعارش بیاعتباری دنیا و ناپایداری هستی موقت انسان را در زندگی اش به تصویر میکشاند. زبان تند و تیز خیام در رباعیات، تازیانهای بر زاهدان دروغین و ریاکار است.[۴۵]
صادق هدایت در کتاب ترانههای خیام دستهبندی کلیای از مضامین رباعیات خیام ارائه میدهد و ذیل هر یک از عنوانها، رباعیهای مرتبط با موضوع را میآورد:
- راز آفرینش
بخشی از این رباعیات در حول محور حیرت در امور جهان و ندانستن رموز آفرینش سروده شدهاند. خیام در این رباعیات در کار هستی فرومانده و در برابر شگفتیهای آن به حیرت فرومیرود. این نوع نگرش پیش از خیام نیز در ادبیات فارسی در آثار شاعرانی همچون فردوسی سابقه داشتهاست.[۴۶]محمدعلی اسلامی ندوشن، منتقد و پژوهشگر ایرانی در مورد مضامین شعری خیام میگوید: «ویژگی اصلی اندیشههای خیام پرسشگری است. او همواره بر روی نقاط اصلی زندگی بشر دست گذاشته و هستهٔ اصلی و بنیادین رباعیاتش طرح همین پرسشهاست.»[۴۷][۴۸] او با آنکه زندگی خویش را وقف اندیشه و دانشورزی کرده، سرانجام به این باور رسیدهاست که چیزی از راز زندگی نمیداند. آنانی هم که با نور دانش محفل اصحاب را منور ساختهاند، نتوانستهاند گامی ازین تنگنای تاریک بیرون نهند و محصول دانش و خرد آنان در گشودن راز هستی افسانهای بیش نبودهاست:[۴۹]
آنان که محیط فضل و آداب شدند | در جمع کمال شمع اصحاب شدند | |
ره زین شب تاریک نبردند بِرون | گفتند فسانهای و درخواب شدند |
دوری که در او آمدن و رفتنِ ماست | او را نه بدایت نه نهایت پیداست | |
کس می نزند دمی در این معنی راست | کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست |
هرچند که رنگ و بوی زیباست مرا | چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا | |
معلوم نشد که در طربخانهٔ خاک | نقاش ازل بهر چه آراست مرا |
- درد زندگی
بخشی از این رباعیات پیرامون درد و رنجهای دنیا و مافیها سروده شدهاند.[۵۰]
از آمدن و رفتن ما سودی کو | وز تار وجود عمر ما پودی کو | |
در چنبر چرخ جان چندین پاکان | میسوزد و خاک میشود دودی کو |
افسوس که بیفایده فرسوده شدیم | وز داس سپهر سرنگون سوده شدیم | |
دردا و ندامتا که تا چشم زدیم | نابوده به کام خویش نابوده شدیم |
- تقدیرگرایی
از محوریترین مضامین در رباعیات خیام جبر است.[۵۱] عصری که خیام در آن میزیستهاست دوران شکوفایی عقاید اشعری بودهاست. اگرچه نمیتوان که خیام را اشعری مسلک دانست، امّا از این نکته هم غافل نباید بود که جوّ حاکم فکری و پذیرش عمومی مردم در آن دوران، مقتضی مسئلهٔ جبر بودهاست. به علاوه این که ظلم و ستم سیاسی، بیعدالتی اجتماعی و اتفاقات و حوادث طبیعی هم به پذیرش قضا و قدر کمک مینمودهاست. با این حال، خیام که مهمترین مسئلهاش مرگ بودهاست و برای خود در برابر مرگ جز تسلیم و رضا چارهای نمییافته و نامرادیها و ناجوانمردیهای روزگار و مردم آن را با تمام وجود احساس میکرده، چگونه میتوانستهاست از آزادی به مفهوم کلامی، سیاسی یا اجتماعی آن سخن بگوید؟[۵۲]
ای آنکه نتیجهٔ چهار و هفتی | وز هفت و چهار دائم اندر تفتی | |
می خور که هزار باره بیشت گفتم | باز آمدنت نیست چو رفتی؛ رفتی |
بر لوح نشان بودنیها بودهاست | پیوسته قلم ز نیک و بد فرسودهاست | |
در روز ازل هر آنچه بایست بداد | غم خوردن و کوشیدن ما بیهودهاست |
- گردش دوران
در زبان فارسی، خیام از نامدارترین سرایندگان اشعار با مضمون بیاعتباری دنیا است و ناپایداری و زوال آدمی از مهمترین موضوعات تفکر وی بهشمار میرود.[۵۳] خیام این پندار را که گردش چرخ فلک اساس ذلت یا سعادت انسان است را رد میکند و بر این باور است که حواله کردن غم و شادی انسان به تقدیر امری اشتباه است، زیرا اساس وجود چرخ درمانده تر از ماست. او به نامتناهی بودن کائنات سخت باورمند است و معتقد است ماهیت حیات آن قدر، بغرنج است که در چهار چوب تصور انسان نمیگنجد و عقل از ادراک آن ناتوان است.[۵۴]
افسوس که نامهٔ جوانی طی شد | وان تازه بهار زندگانی دی شد | |
حالی که ورا نام جوانی گفتند | معلوم نشد که او کی آمد کی شد |
جامی است که عقل آفرین می زندش | صد بوسه ز مهر بر جبین می زندش | |
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف | میسازد و باز بر زمین می زندش |
- نفی جاودانگی و بقای انسان پس از مرگ
در کل اشاره به این مضمون است که بعد از مرگ، ذرات بدن پوسیده و پراکنده شده و مجدداً به شکلهایی نو در جهان مادی ظهور مییابند.[۵۵]
هر ذره که بر روی زمینی بودهاست | خورشید رخی زهره جبینی بودهاست | |
گرد از رخ آستین به آزرم فشان | کان هم رخ خوب نازنینی بودهاست |
ابر آمد و زار بر سر سبزه گریست | بی بادهٔ گلرنگ نمیشاید زیست | |
این سبزه که امروز تماشاگه ماست | تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست |
;هر چه باداباد
بخشی عمدهای از این رباعیات را دعوت انسانها به بیاعتنایی در برابر مسائل و لذت بردن از زندگی تشکیل میدهد. توجّه بیش از حد خیام به می و میگساری و اغتنام فرصت سبب شدهاست تا از او چهرهای لاابالی، دائمالخمر و لذّتپرست در اذهان نقش بندد؛ درحالیکه حقیقت چیز دیگری است. میدر ادب فارسی بهویژه در شعر شعرای برجسته معانی استعاری و مجازی دارد و در غالب آثار پیشینیان مقصود از شراب نیست، بلکه مفهومی انتزاعی است که برای زیباسازی زبان شعر برگزیده شده و میشود.[۵۶]
فروغی در مقدمهٔ رباعیات خیام مینویسد: «در شعر، غالباً می و معشوق به نحو مجاز و استعاره گفته میشود و از این بیان، مقصود آن تأویلات خنک نیست که مثلاً در شعر حافظ، می دو ساله را به قرآن و محبوب چهارده ساله را به پیغمبر تأویل میکنند؛ و لیکن شک نیست که در زبان شعر غالباً شراب به معنی فراغ خاطر و خوشی یا انصراف یا توجه به دقایق و مانند آن است.»[۵۷]
علی دشتی نیز در ضمن تحقیقات خود مینویسد: «نسبت دادن رباعیهایی به وی که مبانی آن صرفاً تجاهر به فسق است یا بر تحقیر مبانی شرعی قرار دارد، اشتباه محض است.»[۵۸]
صادق هدایت هم احتمال دادهاست که آنچه خیام در مدح شراب گفته تا اندازهای مبالغهآمیز به نظر میآید؛ شاید مقصود او تمسخر اهل مذهب بودهاست.[۵۹]
می خوردن و شاد بودن آیین منست | فارغ بودن از کفر و دین، دین منست | |
گفتم به عروس دهر کابین تو چیست | گفتا دل خرم تو کابین منست |
من بی می ناب زیستن نتوانم | بی باده کشید بار تن نتوانم | |
من بندهٔ آن دمم که ساقی گوید | یک جام دگر بگیر و من نتوانم |
- هیچ است.
بخشی از رباعیات که خیام میکوشد در آنها مسئلهٔ پوچی و بیهدفی را از دیدگاه خود مطرح سازد.[۶۰]
ای بی خبران شکل مجسم هیچ است | وین طارم نه سپهر ارقم هیچ است | |
خوش باش که در نشیمن کون و فساد | وابسته یک دمیم و آن هم هیچ است |
بنگر ز جهان چه طرف بربستم هیچ | وز حاصل عمر چیست در دستم هیچ | |
شمع طربم ولی چو بنشستم هیچ | من جام جمم ولی چو بشکستم هیچ |
- دم را دریابیم
تقریباً یک سوم از رباعیات خیام به موضوع اغتنام وقت از طریق عیش و شادی پرداختهاند. اگرچه این طرز تفکر خاص خیام نیست و از مبانی فکری ایران پیش از اسلام بهشمار میرود، ولی نباید این نکته را نادیده گرفت که بهترین نمونهٔ اشعاری که چنین تفکری پشتوانه سرایش آنهاست، اشعار خیام است. عبدالحسین زرینکوب، ادیب و مورخ ایرانی میگوید: «درست است که بسیاری از عقاید و بسیاری از سرگرمیهای ما خلاف عقل و دور از منطق است اما باز دل حکم میکند که با این اوهام، خوش بودن لذت دارد و همین لذتاست که پاداش رنجهای زندگی است و اگر زندگی به کلی فاقد لذت میبود مثل گور، سرد و خاموش بود و به رنجِ زیستن نمیارزید.»[۶۱][۶۲]
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم | این یکدم عمر را غنیمت شمریم | |
فردا که ازین دیر کهن درگذریم | باهفت هزارسالگان سر بسریم |
می نوش که عمر جاودانی اینست | خود حاصلت از دور جوانی اینست | |
هنگام گل و مل است و یاران سرمست | خوش باش دمی که زندگانی اینست |
صادق هدایت در ترانههای خیام دستهبندی کلیای از مضامین رباعیات خیام ارائه میدهد و ذیل هر یک از عنوانهای رباعیهای مرتبط با موضوع را میآورد:
برخی فارسی شناسان بر این باورند که رباعیات خیام تازیانهای بر زاهدان ریاکار است. «عبدالرضا مدرس زاده» قائم مقام انجمن بینالمللی ترویج زبان و ادبیات فارسی اعتقاد دارد خیام در اشعارش بیاعتباری دنیا و ناپایداری هستی موقت انسان را در زندگیاش به تصویر میکشاند. زبان تند و تیز خیام در رباعیات، تازیانهای بر زاهدان دروغین و ریاکار است.[۷۱]
تأثیرگذاری بر ادبیات
بهاءالدین خرمشاهی در خصوص تأثیر خیام بر شعرای پس از خود میگوید: «شبلی نومانی پژوهشگر پاکستانی بر این باور است که حافظ شارح خیام بودهاست. او میراثبر خیام و بهترین شاعر اندیشههای اوست اما با این تفاوت که فرجامشناسی حافظ بسیار مستحکمتر از خیام است. خیام خداشناس بزرگی بود اما حافظ ایمان مستحکمتری به حقیقت و طریقت و شریعت نسبت به خیام داشتهاست. خیام یک روح نومید دارد اما موحد است و قائل به وجود خداوند. خیام هم از تکفیر علمای زمان میترسد و هم از حاکمان وقت که با علما همسو شوند و آسایش او را بگیرند. از این جهت است که بسیار دوپهلو صحبت کردهاست. از دیگر شعرایی که تأثیر بسیار از خیام پذیرفت، عارف و شاعر بزرگ فریدالدین عطار نیشابوری است که در مختارنامه تأثیرپذیری از خیام را هویدا کردهاست.»[۷۲]
صادق هدایت نیز بر این باور است که حافظ از تشبیهات خیام بسیار استفاده کردهاست، تا حدی که از متفکرترین و بهترین پیروان خیام بهشمار میآید. هر چند که به نظر او افکار حافظ به فلسفهٔ خیام نمیرسد، اما بنا به نظر صادق هدایت، حافظ این نقص را با الهامات شاعرانه و تشبیهات رفع کردهاست و برای نمونه بهقدری شراب را زیر تشبیهات پوشانده که تعبیر صوفیانه از آن میشود. اما خیام این پردهپوشی را ندارد.[۷۳] برای نمونه حافظ دربارهٔ بهشت با ترس سخن میگوید:
باغ فردوس لطیف است و لیکن زینهار | تو غنیمت شمر این سایهٔ بید و لب کشت |
اما خیام بدون پردهپوشی میگوید:
گویند بهشت و حور عین خواهد بود | آنجا میناب و انگبین خواهد بود | |
گر ما مِی و معشوقه گزیدیم چه باک؟ | چون عاقبت کار چنین خواهد بود |
موریس بوشور از کسانیاست که کاملاً تحت تأثیر افکار خیام درآمده و نمایشنامهٔ رؤیای خیام هماهنگی فکری او را با شاعر ایرانی به خوبی نشان میدهد. همچنین ارمان رنو و آندره ژید هم از او مایه گرفتهاند.[۷۴] کریستووام دو کامارگو شاعر اسپانیایی زبان نیز افکار خیام را در قالب شعر نو ریخت و متن اسپانیایی آنها را در سراسر آمریکای لاتین و متن فرانسوی را در اروپا رواج داد.[۷۵] کسان دیگری که از خیام الهام گرفتهاند یا به تمجید او پرداختند عبارتند از:آندره ژید، ژان لاهور، شارل گرولو، مارک ژان برنارد و شاپلن.[۷۶]
تصحیح صادق هدایت
نخستین تصحیح معتبر رباعیات خیام به دست صادق هدایت انجام گرفت. وی از نوجوانی دلبستهٔ خیام بود و تدوینی از رباعیات خیام صورت داده بود. بعدها در سال ۱۳۱۳ هجری خورشیدی آن را مفصلتر و علمیتر و با مقدمهای طولانی با نام ترانههای خیام به چاپ رسانید. تصحیح معتبر بعدی به دست محمد علی فروغی در سال ۱۳۲۰ به انجام رسید. لازم است ذکر شود که اروپاییان نظیر ژوکوفسکی، فردریش روزن و کریستنسن دست به تصحیح رباعیات زده بودند اما منتقدان بعدی شیوهٔ تصحیح و حاصل کار ایشان را چندان معتبر ندانستهاند.[۷۷]
احمد شاملو روایتی از ۱۲۵ رباعی خیام در کتابی به نام ترانهها روایت: احمد شاملو ارائه دادهاست.[نیازمند منبع]
هرگز دل من ز علم محروم نشد | کم ماند ز اسرار که معلوم نشد | |
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز | معلومم شد که هیچ معلوم نشد |
کتابشناسی
سعید نفیسی[۷۸] و صادق هدایت نخستین کسانی در ایران دانسته شدهاند که برای تشخیص رباعیات اصیل خیام دست به کاری پژوهشی زدهاند.[۷۹] هدایت دو اثر دربارهٔ خیام منتشر کرده است: مقالهٔ «مقدمهای بر رباعیات خیام» در سال ۱۳۰۳ خورشیدی و کتاب ترانههای خیام در سال ۱۳۱۳ خورشیدی. تاکنون نوشتههای گوناگونی دربارهٔ این دو نوشته، و نقش هدایت در خیامشناسی پدید آمده است.[۸۰] در سال ۱۳۲۱ شمسی محمدعلی فروغی و قاسم غنی کتاب رباعیات حکیم خیام نیشابوری را منتشر کردند که شامل پیش گفتاری نسبتاً طولانی است و در آن ۱۸۷ رباعی از میان رباعیات منسوب به خیام، اصیل تشخیص داده شده است.[۸۱] در این کتاب، دیدگاه کسانی که رباعیات خیام را دلیل کفر او دانستهاند نقد شده و بر دینداری و حیرت او در کار جهان و معمای هستی تأکید شده است.[۸۲][۸۳]
ترجمهها
ترجمهٔ انگلیسی
- فیتز جرالد
در میان مشهورترین ترجمهٔ رباعیات خیام که باعث شهرت عالمگیر او و اشعارش شد، ترجمهٔ شاعر بریتانیایی ادوارد فیتزجرالد در سال ۱۸۵۹ میلادی به زبان انگلیسی است؛ هرچند این ترجمه نیز خالی از ترانههای غیراصیل نیست و بسیار بعید به نظر میرسد که همهٔ این سرودهها متعلق به خیام باشد.[۸۴][۸۵] به عقیدهٔ محققان ترجمهٔ فیتز جرالد جزو بهترین ترجمههای رباعیات خیام در جهان است، چرا که او با حفظ مضمون و ماهیت اندیشهها و تخیلات ویژهٔ شاعر، آن را به شیوهای آزاد در قالب وزن شعری انگلیسی درآوردهاست.[۸۶]
ترجمهٔ فرانسوی
اندکی پس از آنکه فیتز جرالد، ویرایش نخست ترجمهٔ خود را از رباعیات منتشر ساخت، ژان باتیست نیکولا که سالیانی در ایران زیسته و مدتها منشی سفارت فرانسه در تهران و سپس کنسول فرانسه در رشت بود، ۴۶۴ رباعی منسوب به خیام را به زبان فرانسه ترجمه و به سال ۱۸۶۷ میلادی منتشر کرد. نیکولا، خیام را شاعری صوفیمشرب میدانست و تعابیر و اصطلاحات موجود در رباعیات منسوب به او را مطابق اندیشهٔ عرفاً تفسیر میکرد. این ترجمه، از اولین و قدیمیترین ترجمههای فرانسوی رباعیات خیام بهشمار میرود.[۸۷]
در کتاب مرجع «کتابشناسی ادبیات فارسی در زبان فرانسه» (۱۳۹۳)، علاوه بر نیکولا، نام ۷۰ مترجم فرانسوی و ایرانی دیگر نیز ذکر شدهاست که معروفترین آنها به ترتیب تاریخ ترجمه عبارتند از: شارل گرولو (به فرانسوی: Charles Grollou)، فرنان هانری (به فرانسوی: Fernand Henry)، کلود آنه (به فرانسوی: Claude Anet) و میرزا محمد (ترجمه مشترک)، فرانتس توسن (۱۹۲۴)، ابوالقاسم اعتصامزاده (۱۹۳۱)، آرتور گی (به فرانسوی: Arthur Guy)، پیر پاسکال (به فرانسوی: Pierre Pascal)، محمدمهدی فولادوند (۱۹۵۹)، ژاک گوشرون (به فرانسوی: Jacques Gaucheron)، پیر سگرز (به فرانسوی: Pierre Seghers)، ونسان مونتی (به فرانسوی: Vincent Monteil)، فؤاد روحانی (۱۹۸۸)، حسن رضوانیان (۱۹۹۲)، ماکسیم فری فرزانه (به فرانسوی: Maxime Féri Farzaneh)، ژیلبر لازار (۱۹۹۷)، پرویز ابوالقاسمی (۲۰۰۱) و عمر علیشاه (۲۰۰۵).[۸۸]
ترجمهٔ عربی
احمد حافظ عوض اولین کسی بود که در سال ۱۹۰۱، نُه رباعی از رباعیات خیام را از زبان انگلیسی به عربی ترجمه نمود. او آنها را در مقالهای با عنوان شعراء الفرس عمر الخیام، در شمارهٔ هفتم المجله المصریه منتشر نمود. عیسی اسکندر معلوف نیز در سال ۱۹۰۴ میلادی ۶ رباعی را از انگلیسی به شعر عربی تبدیل نمود، اگرچه او آنها را در سال ۱۹۱۰ میلادی در مقالهای تحت عنوان عمر الخیام ما عرفه العرب عنه، در مجله الهلال سال ۱۸، جلد ۶، آذار ۱۹۱۰، منتشر ساختهاست. در واقع عیسی اسکندر معلوف همان ترجمههای نثری احمد حافظ عوض را به نظم عربی درآوردهاست. بعد از او ودیع البستانی، در سال ۱۹۱۲ آنها را به نظم عربی درآورد و آنها را به جای رباعی به سباعی (۷ مصراعی) تبدیل نمود. او در مقدمهٔ خود از خیام و اهمیت اندیشههای فلسفی او سخن گفتهاست.[۸۹]
ترجمهٔ ازبکی
نخستین ترجمهٔ کامل رباعیات خیام به زبان ازبکی در یکی از اوزان هجایی که عموماً اشعار فولکلوری ترکی قبل از اسلام و بعد از اسلام در آن سروده میشد، متعلق به شا اسلام شا محمدوف است. او نخست ترجمهٔ ۲۰۰ رباعی خیام را در سال ۱۹۵۷ میلادی منتشر کرد و بعداً به تعداد آنها افزود و تا سال ۱۹۹۳ که دوازدهمین نشر این رباعیات است، شمار آنها به ۴۵۰ رباعی رسید.[۹۰]
دیگر زبانها
رباعیات خیام تاکنون به صورت کلی ۳۲ بار به زبان انگلیسی، ۱۶ بار به فرانسوی، ۱۲ بار به آلمانی، ۱۱ بار به اردو، ۸ بار به عربی، ۵ بار به ایتالیایی، ۴ بار به ترکی و روسی، ۲ بار به دانمارکی، سوئدی،[۹۱] نروژی،[۹۲]اسپانیایی،[۹۳]پرتغالی،[۹۴] لاتین، چینی، هندی، ارمنی،[۹۵] ژاپنی،[۹۶] یونانی،[۹۷] چک،[۹۸] اسپرانتو، هلندی، مجاری، گالیک، گجراتی، پرونسی،[۹۹] صربی،[۱۰۰] کاتالان،[۱۰۱] لزگی[۱۰۲] و کردی[۱۰۳] ترجمه شدهاست.
پانویس
ارجاعات
- ↑ خیام، رباعیات خیام، ۵ و ۶.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۳.
- ↑ آریانیکا، ذیل «خیام نیشابوری».
- ↑ "Omar Khayyam: A Persian astronomer, poet and scientist". ALJAZEERA (به انگلیسی).
- ↑ هدایت، ترانههای خیام ۱۱
- ↑ هدایت ترانههای خیام ۹
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۲۲
- ↑ هدایت ترانههای خیام ۲۲
- ↑ هدایت ترانههای خیام ۲۳
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۱۲.
- ↑ دهخدا، «خیام»، لغتنامه، ۶: ۸۹۳۹.
- ↑ حقیقت، دانشمندان ایران، ۲۴۸.
- ↑ Aminrazavi, Wine of Wisdom, 2.
- ↑ Mousavian et al, “Umar Khayyam”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۳.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۱.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۱۲.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۱۳.
- ↑ رازی، مرصاد العباد، ۱۱.
- ↑ ، خیام؛ ترجمان نالهها.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۲۱.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۳.
- ↑ آریانیکا، ذیل «خیام نیشابوری».
- ↑ دانشفر، از پندار تا یقین.
- ↑ میرافضلی، صادق هدایت و ترانههای خیام.
- ↑ روزن بر، رباعیات خیام.
- ↑ روزن بر، رباعیات خیام.
- ↑ دانشفر، از پندار تا یقین.
- ↑ مقدس صدقیانی، دایره سپهر.
- ↑ جاهدپناه و رضایی، «سبک شناسی عروضی رباعیات خیام»، نقد ادبی، ۱۴۷.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۶۸.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۸۵.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۶۹.
- ↑ بیات، «نگاهی خردورزانه به خیام»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۶۴.
- ↑ جاهدپناه و رضایی، «سبک شناسی عروضی رباعیات خیام»، نقد ادبی، ۱۶۷.
- ↑ حقیقت، دانشمندان ایران، ۲۵۰.
- ↑ رازی، مرصاد العباد، ۱۱.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۴.
- ↑ حسنلی، ویژگی اندیشه.
- ↑ خیام، رباعیات خیام، ۹.
- ↑ ، خیام؛ ترجمان نالهها.
- ↑ ، خیام؛ ترجمان نالهها.
- ↑ مدرس زاده، زاهدان ریاکار.
- ↑ کردبچه، اندیشه خیام.
- ↑ اسلامی ندوشن، روز بزرگداشت خیام.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۴۸ تا ۵۵.
- ↑ محمدوف، مجموعه رباعیات.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۵۶ تا ۶۰.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۶۰ تا ۶۴.
- ↑ خاتمی، تردید یا انکار؟، ۲۲۶.
- ↑ کردبچه، اندیشه خیام.
- ↑ محمدوف، مجموعه رباعیات.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۷۳ تا ۷۹.
- ↑ خاتمی، تردید یا انکار؟، ۲۲۸.
- ↑ خیام، رباعیات خیام، ۱۰ و ۱۱.
- ↑ دشتی، دمی با خیام، ۳۲.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۶۲.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۹۱ تا ۹۳.
- ↑ کردبچه، اندیشه خیام.
- ↑ همایونفر، سیمای خیام.
- ↑ نمونه: «از آمدنم نبود گردون را سود/وز رفتن من جاه و جلالش نفزود/وز هیچکسی نیز دو گوشم نشنود/کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود»
- ↑ نمونه: «گر آمدنم بمن بدی، نامدمی/ور نیز شدن بمن بدی، کی شدمی؟ /به زان نبدی کاندرین دیر خراب/نه آمدمی، نه شدمی، نه بدمی.» نسخهٔ فروغی کمی تفاوت دارد و با «گر آمدنم به خود بدی نامدمی» آغاز میشود.
- ↑ نمونه: «بر لوح نشان بودنیها بودهاست/پیوسته قلم ز نیک و بد فرسودهاست/در روز ازل هر آنچه بایست بداد/غم خوردن و کوشیدن ما بیهودهاست»
- ↑ نمونه: «یکچند به کودکی به استاد شدیم/یکچند ز استادی خود شاد شدیم/پایان سخن شنو که ما را چه رسید/از آب برآمدیم و چون باد شدیم.» در نسخهٔ فروغی «از خاک برآمدیم و بر باد شدیم»
- ↑ نمونه: «این کوزه چو من عاشق زاری بودهاست/در بند سر زلف نگاری بودهاست/این دسته که بر گردن او میبینی/دستیاست که بر گردن یاری بودهاست
- ↑ نمونه: «چون نیست مقام ما درین دهر مقیم/پس بی می و معشوق خطاییاست عظیم/تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم/ چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم»
- ↑ نمونه: «بنگر ز جهان چه رخت بربستم هیچ/وز حاصل عمر چیست در دستم هیچ/شمع طربم ولی چو بنشستم هیچ/من جام جمم ولی چو بشکستم هیچ»
- ↑ نمونه: «این قافلهٔ عمر عجب میگذرد/دریاب دمی که با طرب میگذرد/ساقی غم فردای حریفان چه خوری/پیش آر پیاله را که شب میگذرد»
- ↑ رباعیات خیام تازیانهای بر زاهدان ریاکار است.[خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://irna.ir]
- ↑ خرمشاهی، تأثیر خیام بر حافظ.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۵۶ تا ۵۷.
- ↑ امینی، فلسفه پوچی، ۷۲.
- ↑ امینی، فلسفه پوچی، ۱۰۱.
- ↑ امینی، فلسفه پوچی، ۱۰۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به فروغی ۲۶ و هدایت ترانههای خیام ۲۱
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ حسامپور و حسنلی، رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی، ۱۸۵.
- ↑ حسامپور و حسنلی، رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی، ۱۸۶.
- ↑ حسامپور و حسنلی، رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی، ۱۸۸.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ حسامپور و حسنلی، رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی، ۱۸۹.
- ↑ دانشفر، از پندار تا یقین.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۱۱ و ۱۲.
- ↑ شرعی جوزجانی، مجموعهٔ رباعیات خیام.
- ↑ میر افضلی، ترجمه فرانسوی رباعیات خیام.
- ↑ کمالی، کتابشناسی ادبیات فارسی در زبان فرانسه، ۴۱–۵۲.
- ↑ بستانی، رباعیات عمر الخیام.
- ↑ شرعی جوزجانی، مجموعهٔ رباعیات خیام.
- ↑ دانشفر، از پندار تا یقین.
- ↑ خیام شهرت جهانی.
- ↑ «رباعیات خیام» به اسپانیایی.
- ↑ لیلی و مجنون پرتغالی.
- ↑ ، خیام؛ ترجمان نالهها.
- ↑ رجب زاده، خیامشناسی در ژاپن.
- ↑ خیام به زبان یونانی.
- ↑ بچکا، فارسی، فراسوی مرزها.
- ↑ حسینی، خیام در قلمرو اروپایی.
- ↑ میترویچ، فهیم بایراکتارویچ و عمر خیام، ۴۶.
- ↑ آثار فاخر ایرانی.
- ↑ خاتمی، رویدادهای فرهنگی و ادبی.
- ↑ عبدالرحمان شرفکندی هژار.
منابع
- اسلامی ندوشن، محمدعلی (۱۳۹۱). «۲۹ اردیبهشت؛ روز بزرگداشت خیام» (۱۷۰۷۷۲). همشهری آنلاین. بایگانیشده از اصلی در ۴ دسامبر ۲۰۱۲.
- امینی، حسین (۱۳۷۶). فلسفه پوچی: فرانتس کافکا، آلبر کامو، صادق هدایت و عمر خیام. به کوشش جواد (فرزاد) عباسی. مشهد: کنکاش دانش. شابک ۹۶۴-۹۶۴۱۴-۹-۱.
- بچکا، جیری (۱۳۶۳). «زبان و ادبیات فارسی، فراسوی مرزها». کیهان فرهنگی. بایگانیشده از اصلی در ۴ دسامبر ۲۰۱۲.
- بستانی، ودیع (۱۹۵۹). رباعیات عمر الخیام. قاهره.
- حسنلی، کاووس (۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱). «ویژگی اصلی اندیشههای خیام». مشرق نیوز. مشرق. دریافتشده در ۸ آذر ۱۳۹۱.
- مدرس زاده، عبدالرضا (۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴). «رباعیات خیام تازیانهای بر زاهدان ریاکار است». ایرنا. ایرنا. دریافتشده در ۱ ژوئن ۲۰۱۵.
- حسینی، سید مهدی علایی (۱۳۸۳). «خیام در قلمرو اروپایی». بایگانیشده از اصلی در ۴ دسامبر ۲۰۱۲.
- خاتمی، احمد (۱۳۸۹). «رویدادهای فرهنگی و ادبی». نشریه اطلاعرسانی و کتابداری. بایگانیشده از اصلی در ۴ دسامبر ۲۰۱۲.
- خرمشاهی، بهاءالدین (۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۷). «خیام بیشترین تأثیر را بر حافظ دارد» (۱۰۰۹۳۸۶۲۰۶۱۰). جام جم آنلاین. بایگانیشده از اصلی در ۴ دسامبر ۲۰۱۲.
- خیام (۱۳۸۹). رباعیات خیام. به کوشش با تصحیح و مقدمهٔ محمدعلی فروغی. تهران: انتشارات سخن عشق. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۱۴۶۲-۰-۸.
- دانشفر، حسن (۱۳۷۶). از پندار تا یقین: مروری بر خیام هدایت، ذکاء الملک فروغی و دشتی. همدان: مفتون همدانی. شابک ۹۶۴-۹۱۴۹۶-۲-۷.
- دشتی، علی (۱۳۸۱). دمی با خیام. انتشارات امیرکبیر. شابک ۹۶۴۰۰۰۷۸۷۰.
- رازی، نجمالدین (۱۳۹۲). مرصادالعباد. به کوشش محمدامین ریاحی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. ص. ۱۱. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۶۳-۸.
- رجب زاده، هاشم (فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۳). «خیامشناسی در ژاپن (دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا - ژاپن)». کلک. بایگانیشده از اصلی در ۴ دسامبر ۲۰۱۲.
- روزن بر، فردریش (۱۳۰۴). مقدمهٔ فردریش روزن بر رباعیات حکیم عمر خیام. برلین: چاپخانه کاویانی.
- سراجی، علیرضا (۱۳۹۷). «جایگاه علمی و پایگاه اجتماعی خیام». دائرهالمعارف بزرگ اسلامی. بایگانیشده از اصلی در ۲۱ آوریل ۲۰۱۹.
- شرعی جوزجانی، عبدالحکیم (۱۱ مهر ۱۳۹۱). «مجموعهٔ رباعیات عمر خیام در چهار زبان (فارسی، اوزبیکی، انگلیسی و روسی)». خاوران.
- کردبچه، لیلا (۱۳۸۸). «اندیشه خیام در شعر معاصر».
- کمالی، محمدجواد (۱۳۹۳). کتابشناسی ادبیات فارسی در زبان فرانسه. مشهد: انتشارات سخنگستر و معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد مشهد.
- محمدوف، شا اسلام شا (۱۳۳۶). مجموعه رباعیات عمر خیام در چهار زبان (فارسی، اوزبکی، انگلیسی و روسی).
- مقدس صدقیانی، جاوید (۱۳۸۵). دایرهٔ سپهر. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، بهار. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۶۲-۱۸۱-۰.
- میترویچ، آنجلکا (۱۳۷۷). «فهیم بایراکتارویچ و عمر خیام». مجله سخن عشق (۱): ۴۶. بایگانیشده از اصلی در ۴ دسامبر ۲۰۱۲.
- میر افضلی، سید علی (شهریور ۱۳۹۰). «ترجمه فرانسوی صد و یک رباعی منسوب به خیام». نشر دانش. بایگانیشده از اصلی در ۴ دسامبر ۲۰۱۲.
- میرافضلی، اسید علی (۱۳۷۸). «صادق هدایت و ترانههای خیام». نشر دانش بهار. بایگانیشده از اصلی در ۲۴ ژوئیه ۲۰۱۷.
- وحیدیان کامیار، تقی (۱۳۸۲). «راز زیبایی رباعیات خیام».
- هدایت، صادق (۱۳۵۶). ترانههای خیام. تهران: انتشارات امیرکبیر.
- همایونفر، فتحالله (۱۳۵۵). سیمای خیام. تهران: فروغی.
- خیام نیشابوری. دانشنامه آریانیکا. بایگانیشده از اصلی در ۲۱ نوامبر ۲۰۱۲. دریافتشده در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۲.
- «عبدالرحمان شرفکندی هژار». آفتاب. ۱۳۸۵. بایگانیشده از اصلی در ۸ دسامبر ۲۰۱۲.
- ««رباعیات خیام» به زبان اسپانیایی منتشر شد». ایسنا. ۱۵ دی ۱۳۸۹. بایگانیشده از اصلی در ۲۱ نوامبر ۲۰۱۲. دریافتشده در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۲.
- «خوشحالم که خیام شهرت جهانی دارد». آفتاب. ۲۸ بهمن ۱۳۸۷. بایگانیشده از اصلی در ۸ دسامبر ۲۰۱۲.
- «اکثر آثار فاخر ایرانی از زبانهایی غیر از فارسی به اسپانیایی ترجمه شدهاست». سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی. ۱۳۹۱. بایگانیشده از اصلی در ۴ دسامبر ۲۰۱۲.
- «چند کتاب دربارهٔ خیام به زبان یونانی». کتاب نیوز. ۱۳۸۸. بایگانیشده از اصلی در ۲۶ اکتبر ۲۰۱۱.
- «لیلی و مجنون برای نخستین بار به پرتغالی ترجمه شد». میراث خبر. ۱۳۸۴. بایگانیشده از اصلی در ۵ مارس ۲۰۱۶.
- «خیام؛ ترجمان نالهها - واپسین بخش» (۳۴۱۳). همشهری آنلاین. ۳۱ خرداد ۱۳۸۳. بایگانیشده از اصلی در ۴ دسامبر ۲۰۱۲.
منابع مقاله خیام
- امینی، علیاکبر؛ غنیزاده، پیام (۱۳۹۴). «اندیشههای فلسفی خیام». اطلاعات سیاسی - اقتصادی. تهران (۳۰۲): ۱۵۰–۱۶۳ – به واسطهٔ نورمگز.
- آقایانی چاوشی، جعفر (۱۳۸۴). «آیا خیام و ابوالعلای معری زندیق بودهاند؟». فرهنگ. تهران (۵۳ و ۵۴): ۴۱–۴۳ – به واسطهٔ نورمگز.
- باقری، محمد (۱۳۷۵). «خیام: ریاضیات». دانشنامه جهان اسلام. به کوشش حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصرالله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- بیات، محمدحسین (۱۳۸۶). «نگاهی خردورزانه به خیام». دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران. تهران (۵۸): ۱۵۳–۱۷۸ – به واسطهٔ نورمگز.
- توکلی، نیلوفر (۱۳۸۹). «نقد و بررسی کتاب: کارنامه تحلیلی خیام پژوهی در ایران». کتاب ماه. تهران (۱۵۹): ۶۶–۷۰ – به واسطهٔ نورمگز.
- توکلی طرقی، عبدالحسین (۱۳۹۰). «گنجینه مفاخر: «خیام» و آثار او». کیهان فرهنگی. تهران (۲۹۲ تا ۲۹۳): ۶۰–۶۴ – به واسطهٔ نورمگز.
- توکلی نیشابوری، نصرالله (۲۰۱۴). آخرین سقوط آریاها. مریلند: بتسدا. شابک ۹۷۸-۱-۵۸۸۱۴-۰۹۸-۲.
- جاهدپناه، عباس؛ رضایی، لیلا (۱۳۹۶). «سبک شناسی عروضی رباعیات خیام». نقد ادبی. تهران (۳۸): ۱۴۸–۱۷۰ – به واسطهٔ نورمگز.
- جرداق، جردج (۱۳۷۹). امام علی (ع) صدای عدالت انسانی. ترجمهٔ هادی خسروشاهی. تهران: کلبه شروق.
- خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/fa/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/fa/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- حقیقت، عبدالرفیع (۱۳۸۹). دانشمندان ایرانی از کهنترین زمان تاریخ تا پایان دوره قاجار. تهران: کومش.
- خدایی، فاطمه (۱۳۸۰). «نقد و معرفی: شرح حال ریاضیدانان ایران و جهان». کتاب ماه علوم و فنون. تهران (۴۶): ۲۴–۲۸ – به واسطهٔ نورمگز.
- خیام، عمر بن ابراهیم (۱۳۷۸). بهاءالدین خرمشاهی، ویراستار. رباعیات خیام. با تصحیح، مقدمه و حواشی محمدعلی فروغی و قاسم غنی. تهران: ناهید. شابک ۹۶۴-۶۲۰۵-۰۰-۳.
- دهخدا، علیاکبر (۱۳۷۳). لغتنامه. به کوشش جعفر شهیدی و محمد معین. تهران: روزنه.
- زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۴۷). با کاروان حله. تهران: جاویدان.
- فاضلی، مهبود (۱۳۸۷). «نظام فکری خیام». پژوهشهای ادبی. تهران (۲۰): ۶۱–۹۰ – به واسطهٔ نورمگز.
- قاسملو، فرید (۱۳۷۵). «خیام: نجوم». دانشنامه جهان اسلام. به کوشش حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصرالله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- قربانی، ابوالقاسم (۱۳۷۵). زندگینامهٔ ریاضیدانان دورهٔ اسلامی از سدهٔ سوم تا سدهٔ یازدهم هجری. تهران: مرکز نشر دانشگاهی. شابک ۹۶۴-۰۱-۰۸۱۷-۰.
- کرامتی، یوسف (۱۳۹۱). «نکاتی دربارهٔ زندگی و زادروز خیام و لزوم بازنگری در سالروز بزرگداشت خیام و روز ملی ریاضیات». کتاب ماه علوم و فنون (۶۰): ۸۲–۹۰ – به واسطهٔ نورمگز.
- خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/fa/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ملاابراهیمی، عزت؛ زعیمیان، تغرید (۱۳۹۵). «مقایسه تطبیقی آرای اعتقادی عمر خیام و ابوالعلای معری». پژوهشهای اعتقادی کلامی. ساوه (۲۳): ۹۵–۱۱۲ – به واسطهٔ نورمگز.
- میرافضلی، علی (۱۳۷۸). «کارنامه خیام پژوهی در سال ۱۳۷۷». نشر دانش. تهران (۹۲): ۳۳–۴۱ – به واسطهٔ نورمگز.
- میرافضلی، علی (۱۳۷۵). «خیام». دانشنامه جهان اسلام. به کوشش حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصرالله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- هدایت، صادق (۱۳۴۲). ترانههای خیام. تهران: امیرکبیر.
- یگانی، اسماعیل (۱۳۴۲). نادره ایام حکیم عمر خیام و رباعیات او. تهران: انجمن آثار علمی.
- Boyle, John Andrew (1969). "Omar Khayyam: astronomer, mathematician and poet". Bulletin of the John Rylands Library (به انگلیسی). Manchester University Press.
- Mousavian, Seyed N; Sumner, Suzanne; Aminrazavi, Mehdi; Brummelen, Glen Van (2023). "Umar Khayyam". The Stanford Encyclopedia of Philosophy (به انگلیسی). plato.stanford.edu.
- Aminrazavi, Mehdi (2005). Wine of Wisdom: The Life, Poetry and Philosophy of Omar Khayyam (به انگلیسی). University of Mary Washington.
آثار آنلاین
- ایبنا (۱۳۹۰). «امین معلوف زندگی خیام را در «سمرقند» روایت کرد». ibna.ir. دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۲.
- ایران تئاتر (۱۳۹۷). «اپرای خیام؛ عظیمترین نمایشی است که تا امروز کار کردهام». theater.ir. دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۲.
- ایرنا (۱۳۹۵). «پرده برداری از مجسمه خیام در دانشگاه اوکلاهما امریکا». irna.ir. دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۲.
- تابناک (۱۸ خرداد ۱۳۸۸). «تندیس ۴ تن از مفاخر ایران در سازمان ملل». tabnak.ir. دریافتشده در ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲.
- خبرآنلاین (۱۳۹۱). «دهانهای در ماه که به نام شاعر ایرانی نامگذاری شده است». khabaronline.ir. دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۲.
- خبرگزاری مهر (۱۳۹۹). ««جام شکسته: مناظره خیام با کالیگولا» منتشر شد». mehrnews.com. دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۲.
- Universe Guide (۲۰۱۹). "3095 Omarkhayyam Asteroid Facts". universeguide.com (به انگلیسی).
- IMDb. "Omar Khayyam". imdb.com (به انگلیسی).
- IMDb. "The Keeper: The Legend of Omar Khayyam". imdb.com (به انگلیسی).
- Gohrab, Asghar Seyed (13 April 2018). "The Moving Finger: Glimpses into the Life of a Persian Quatrain". leidenmedievalistsblog.nl (به انگلیسی).
- Connor, J J O; Robertson, E F (1999). "Omar Khayyam". MacTutor Index (به انگلیسی) (1rd ed.). MacTutor Index.
- The Editors of Encyclopaedia Britannica (2023). "Omar Khayyam". Encyclopædia Britannica (به انگلیسی). britannica.com.
{{cite encyclopedia}}
:|نام خانوادگی=
has generic name (help)