ابواحمد موسوی: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
(±رده:سادات موسوی←رده:خاندان موسوی، ±رده:عالمان شیعه زیدیه←رده:سیاستمداران شیعه زیدیه، ±رده:عالمان شیعه دوازدهامامی←رده:سیاستمداران شیعه دوازدهامامی (هاتکت)، ابرابزار) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== نام و تبار == | == نام و تبار == | ||
نام او را حسین بن موسی بن محمد مشهور به ابواحمد موسوی گزارش کردهاند. نسب ابواحمد از سوی پدر و مادر هر دو به [[موسی کاظم]]، امام هفتم [[شیعه دوازدهامامی|شیعیان دوازدهامامی]] میرسد و گویا هم از این روی لقب الطاهر ذوالمنقبتین را به او دادهاند. نیای بزرگ او، [[ابراهیم بن موسی کاظم]]، در پی قیام [[محمد بن زید بن علی]] به امارت یمن گمارده شد و آنجا را گشود و پس از چیرگی [[مأمون]] بر قیام ابراهیم، وی را امان داد. مادر ابواحمد فاطمه نیز از زنان برجسته عصر خود بود و [[شیخ مفید]] کتاب ''احکام النساء'' را برای او نوشته است.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک= | نام او را حسین بن موسی بن محمد مشهور به ابواحمد موسوی گزارش کردهاند. نسب ابواحمد از سوی پدر و مادر هر دو به [[موسی کاظم]]، امام هفتم [[شیعه دوازدهامامی|شیعیان دوازدهامامی]] میرسد و گویا هم از این روی لقب الطاهر ذوالمنقبتین را به او دادهاند. نیای بزرگ او، [[ابراهیم بن موسی کاظم]]، در پی قیام [[محمد بن زید بن علی]] به امارت یمن گمارده شد و آنجا را گشود و پس از چیرگی [[مأمون]] بر قیام ابراهیم، وی را امان داد. مادر ابواحمد فاطمه نیز از زنان برجسته عصر خود بود و [[شیخ مفید]] کتاب ''احکام النساء'' را برای او نوشته است.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=ابواحمد موسوی}}</ref> | ||
== سرگذشت == | == سرگذشت == | ||
ابواحمد در [[بصره]] رشد یافت و در سال ۳۵۴ ه.ق از سوی نقیب النقباءابوعبدالله بن الداعی زیدی به نقابت طالبیان همانجا منصوب شد. وی مدتی بعد به [[بغداد]] رفت و همانجا اقامت داشت و سالیان دراز در سمتهای نقیب طالبیان بغداد، [[امیرالحاج]]، ریاست [[دیوان مظالم]] و نیز اجرای مأموریتهای متعدد سیاسی و نظامی به یکی از برجستهترین پیشوایان مذهبی و دولتمردان سیاسی [[عراق]] بدل شد. گفتهاند که او ۵ بار نقیب طالبیان شد. نخستین بار، در ۳۵۴ ه.ق به پیشنهاد [[معزالدوله بویهی]] و تأیید خلیفه المطیع نقیب النقباء طالبیان، جزء خاندان ابوالحسن بن ابیالطیب پیشوای [[علویان بغداد]] شد. در حکمی که از دیوان خلیفه به این مناسبت صادر شد، او را به کفایت و امانت ستودهاند و سرپرستی [[علویان]] و [[بنیعباس|عباسیان]] و رسیدگی به دعاوی میان [[طالبیان]] و سایر افراد را به عهده او گذاشتهاند. ابواحمد، در سال ۳۶۱ ه.ق در دوران خلافت [[ناصر لدین الله]] در پی بروز نزاع میان او و وزیر [[ابوالفضل شیرازی]]، به سبب آشوب بغداد و آتش گرفتن محله [[کرخ]]، ابواحمد از نقابت عزل شد. دومین دوره نقابت او با انتصابش به این مقام از سوی [[بختیار بویهی]] در ۳۶۴ ق آغاز شد. در همین دوره و به روزگار وزارت ابنبقیه، نظارت بر اوقاف بغداد و سواد عراق نیز از سوی خلیفه الطائع به او واگذار شد. کمی بعد با ورود عضدالدوله بویهی به بغداد و اخراج بختیار شد اما وی همچنان در منصب خود باقی بود تا آنکه ابواحمد به همراه برادرش ابوعبدالله به خاطر ترس از نفوذ سیاسیشان، در سال ۳۶۹ ه.ق به مدت ۳ سال به حبس افتادند. او را برای گذران حبس، به فارس فرستادند. پس از سه سال، فارس به دست شرفالدوله ابوالفوارس تسخیر شد و وی آزاد شد و پس از آنکه ابوالفوارس بر بغداد چیره شد، اموال مصادره شده ابواحمد را نیز به او بازگرداند و مجدد او را به منصب نقابت منصوب کرد ولی ابواحمد چندی بعد خود به سبب بیماری از این شغل کناره گرفت. او در سال ۳۸۰ ه.ق به روزگار [[بهاءالدوله بویهی|بهاءالدوله بوَیهی]] مجدد به نقابت طالبیان و امارت حج و ریاست دیوان مظالم منصوب شد. پسرانش رضی و مرتضی نیز به نیابت از او به کار پرداختند. گفته شده است که وی و پسرانش در سال ۳۸۴ ه.ق از مناصبشان معزول شدند و این برکناری ۱۰ سال به درازا انجامید.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک= | ابواحمد در [[بصره]] رشد یافت و در سال ۳۵۴ ه.ق از سوی نقیب النقباءابوعبدالله بن الداعی زیدی به نقابت طالبیان همانجا منصوب شد. وی مدتی بعد به [[بغداد]] رفت و همانجا اقامت داشت و سالیان دراز در سمتهای نقیب طالبیان بغداد، [[امیرالحاج]]، ریاست [[دیوان مظالم]] و نیز اجرای مأموریتهای متعدد سیاسی و نظامی به یکی از برجستهترین پیشوایان مذهبی و دولتمردان سیاسی [[عراق]] بدل شد. گفتهاند که او ۵ بار نقیب طالبیان شد. نخستین بار، در ۳۵۴ ه.ق به پیشنهاد [[معزالدوله بویهی]] و تأیید خلیفه المطیع نقیب النقباء طالبیان، جزء خاندان ابوالحسن بن ابیالطیب پیشوای [[علویان بغداد]] شد. در حکمی که از دیوان خلیفه به این مناسبت صادر شد، او را به کفایت و امانت ستودهاند و سرپرستی [[علویان]] و [[بنیعباس|عباسیان]] و رسیدگی به دعاوی میان [[طالبیان]] و سایر افراد را به عهده او گذاشتهاند. ابواحمد، در سال ۳۶۱ ه.ق در دوران خلافت [[ناصر لدین الله]] در پی بروز نزاع میان او و وزیر [[ابوالفضل شیرازی]]، به سبب آشوب بغداد و آتش گرفتن محله [[کرخ]]، ابواحمد از نقابت عزل شد. دومین دوره نقابت او با انتصابش به این مقام از سوی [[بختیار بویهی]] در ۳۶۴ ق آغاز شد. در همین دوره و به روزگار وزارت ابنبقیه، نظارت بر اوقاف بغداد و سواد عراق نیز از سوی خلیفه الطائع به او واگذار شد. کمی بعد با ورود عضدالدوله بویهی به بغداد و اخراج بختیار شد اما وی همچنان در منصب خود باقی بود تا آنکه ابواحمد به همراه برادرش ابوعبدالله به خاطر ترس از نفوذ سیاسیشان، در سال ۳۶۹ ه.ق به مدت ۳ سال به حبس افتادند. او را برای گذران حبس، به فارس فرستادند. پس از سه سال، فارس به دست شرفالدوله ابوالفوارس تسخیر شد و وی آزاد شد و پس از آنکه ابوالفوارس بر بغداد چیره شد، اموال مصادره شده ابواحمد را نیز به او بازگرداند و مجدد او را به منصب نقابت منصوب کرد ولی ابواحمد چندی بعد خود به سبب بیماری از این شغل کناره گرفت. او در سال ۳۸۰ ه.ق به روزگار [[بهاءالدوله بویهی|بهاءالدوله بوَیهی]] مجدد به نقابت طالبیان و امارت حج و ریاست دیوان مظالم منصوب شد. پسرانش رضی و مرتضی نیز به نیابت از او به کار پرداختند. گفته شده است که وی و پسرانش در سال ۳۸۴ ه.ق از مناصبشان معزول شدند و این برکناری ۱۰ سال به درازا انجامید.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=ابواحمد موسوی}}</ref> | ||
ابواحمد، در سال ۳۹۴ ه.ق در شیراز مقیم بود و در آنجا از سوی بهاءالدوله که در آن وقت بر [[فارس]] و [[خوزستان]] نیز فرمان میراند، نقابت طالبیان و ریاست دیوان مظالم و نیز منصب قاضی القضاتی یافت و به الطاهر الاوحد ذوالمناقب ملقب شد، اما خلیفه القادر با قاضی القضاتی او مخالفت کرد و ابواحمد بر همان دو منصب ماند و در ۳۹۵ ه.ق به بغداد آمد. او تا پایان عمر در این مقام باقیماند.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک= | ابواحمد، در سال ۳۹۴ ه.ق در شیراز مقیم بود و در آنجا از سوی بهاءالدوله که در آن وقت بر [[فارس]] و [[خوزستان]] نیز فرمان میراند، نقابت طالبیان و ریاست دیوان مظالم و نیز منصب قاضی القضاتی یافت و به الطاهر الاوحد ذوالمناقب ملقب شد، اما خلیفه القادر با قاضی القضاتی او مخالفت کرد و ابواحمد بر همان دو منصب ماند و در ۳۹۵ ه.ق به بغداد آمد. او تا پایان عمر در این مقام باقیماند.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=ابواحمد موسوی}}</ref> | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
گفتهاند که ابواحمد در پایان عمر در حالی که نابینا شده و بیمار بود، ثلث اموال خویش را [[وقف]] کرد و [[صدقه|صدقات]] بسیار داد و در بغداد درگذشت. پیکر او را نخست در خانهاش دفن کردند. و مدفن او را در مقابر قریش (واقع در باب التبن بغداد دانسته است) و سپس به [[حرم امام حسین]] در [[کربلا]] منتقل کردند.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک= | گفتهاند که ابواحمد در پایان عمر در حالی که نابینا شده و بیمار بود، ثلث اموال خویش را [[وقف]] کرد و [[صدقه|صدقات]] بسیار داد و در بغداد درگذشت. پیکر او را نخست در خانهاش دفن کردند. و مدفن او را در مقابر قریش (واقع در باب التبن بغداد دانسته است) و سپس به [[حرم امام حسین]] در [[کربلا]] منتقل کردند.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=ابواحمد موسوی}}</ref> | ||
== جایگاه == | == جایگاه == | ||
ابواحمد از برجستهترین پیشوایان دینی و سیاسی گروهی از شیعیان و از معتمدان امرای شیعی مذهب در [[ایران]] و [[عراق]] بود. چنانکه در نزاع میان اعضای این خاندانها، خاصه کشمکش میان [[آلبویه]] و [[حمدانیان]] واسطه مورد اعتماد صلح بود.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک= | ابواحمد از برجستهترین پیشوایان دینی و سیاسی گروهی از شیعیان و از معتمدان امرای شیعی مذهب در [[ایران]] و [[عراق]] بود. چنانکه در نزاع میان اعضای این خاندانها، خاصه کشمکش میان [[آلبویه]] و [[حمدانیان]] واسطه مورد اعتماد صلح بود.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=ابواحمد موسوی}}</ref> | ||
== دین و مذهب == | == دین و مذهب == | ||
هیچ دلیل واضحی برای [[شیعه دوازدهامامی]] بودن او گزارش نشده است. منابع با توجه به ارتباط او با زیدیان، گرایش او را به [[زیدیه]] قویتر میدانند. زن او فاطمه نیز نواده [[ناصرکبیر]]، [[حسن اطروش]]، داعی بزرگ زیدی بود. گفته شده است که او همچون زیدیان، پشمینه به تن میکرد و فرزندان او رضی و مرتضی را نخستین [[سادات موسوی]] دانستهاند که به امامیه گرایش پیدا کردهاند. او توسط محدثان شیعه ستوده شده او توسط محدثان سنی مذهب به [[رافضی]] بودن متهم شده است.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک= | هیچ دلیل واضحی برای [[شیعه دوازدهامامی]] بودن او گزارش نشده است. منابع با توجه به ارتباط او با زیدیان، گرایش او را به [[زیدیه]] قویتر میدانند. زن او فاطمه نیز نواده [[ناصرکبیر]]، [[حسن اطروش]]، داعی بزرگ زیدی بود. گفته شده است که او همچون زیدیان، پشمینه به تن میکرد و فرزندان او رضی و مرتضی را نخستین [[سادات موسوی]] دانستهاند که به امامیه گرایش پیدا کردهاند. او توسط محدثان شیعه ستوده شده او توسط محدثان سنی مذهب به [[رافضی]] بودن متهم شده است.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=ابواحمد موسوی}}</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
=== منابع === | === منابع === | ||
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=اختری|نام=عباسعلی|پیوند نویسنده=|ویراستار=|مقاله=ابواحمد موسوی|دانشنامه=[[ | * {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=اختری|نام=عباسعلی|پیوند نویسنده=|ویراستار=|مقاله=ابواحمد موسوی|دانشنامه=[[دایرةالمعارف جامع اسلامی]]|عنوان جلد=دایرةالمعارف جامع اسلامی|سال=۱۳۹۰|ناشر=آرایه|مکان=تهران}} | ||
{{درجهبندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=بله|نیازمند تصویر=بله|نیازمند استانداردسازی=خیر|نیازمند ویراستاری=خیر|مقابله نشده با دانشنامهها=تاحدودی|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}} | {{درجهبندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=بله|نیازمند تصویر=بله|نیازمند استانداردسازی=خیر|نیازمند ویراستاری=خیر|مقابله نشده با دانشنامهها=تاحدودی|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}} | ||
[[رده:خاندان موسوی]] | |||
[[رده:درگذشتگان ۴۰۰ (قمری)]] | |||
[[رده:زادگان ۳۰۴ (قمری)]] | [[رده:زادگان ۳۰۴ (قمری)]] | ||
[[رده: | [[رده:سیاستمداران شیعه دوازدهامامی]] | ||
[[رده:سیاستمداران شیعه زیدیه]] | |||
[[رده: | |||
[[رده:قاضیالقضاتها]] | [[رده:قاضیالقضاتها]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۰۱
حسین بن موسی بن محمد مشهور به ابواحمد موسوی (۳۰۴–۴۰۰ ق/ ۹۱۶–۱۰۱۰ م)، از پیشوایان و نقیبان برجسته طالبیان در بغداد و پدر سید رضی و سید مرتضی بود.
نام و تبار
نام او را حسین بن موسی بن محمد مشهور به ابواحمد موسوی گزارش کردهاند. نسب ابواحمد از سوی پدر و مادر هر دو به موسی کاظم، امام هفتم شیعیان دوازدهامامی میرسد و گویا هم از این روی لقب الطاهر ذوالمنقبتین را به او دادهاند. نیای بزرگ او، ابراهیم بن موسی کاظم، در پی قیام محمد بن زید بن علی به امارت یمن گمارده شد و آنجا را گشود و پس از چیرگی مأمون بر قیام ابراهیم، وی را امان داد. مادر ابواحمد فاطمه نیز از زنان برجسته عصر خود بود و شیخ مفید کتاب احکام النساء را برای او نوشته است.[۱]
سرگذشت
ابواحمد در بصره رشد یافت و در سال ۳۵۴ ه.ق از سوی نقیب النقباءابوعبدالله بن الداعی زیدی به نقابت طالبیان همانجا منصوب شد. وی مدتی بعد به بغداد رفت و همانجا اقامت داشت و سالیان دراز در سمتهای نقیب طالبیان بغداد، امیرالحاج، ریاست دیوان مظالم و نیز اجرای مأموریتهای متعدد سیاسی و نظامی به یکی از برجستهترین پیشوایان مذهبی و دولتمردان سیاسی عراق بدل شد. گفتهاند که او ۵ بار نقیب طالبیان شد. نخستین بار، در ۳۵۴ ه.ق به پیشنهاد معزالدوله بویهی و تأیید خلیفه المطیع نقیب النقباء طالبیان، جزء خاندان ابوالحسن بن ابیالطیب پیشوای علویان بغداد شد. در حکمی که از دیوان خلیفه به این مناسبت صادر شد، او را به کفایت و امانت ستودهاند و سرپرستی علویان و عباسیان و رسیدگی به دعاوی میان طالبیان و سایر افراد را به عهده او گذاشتهاند. ابواحمد، در سال ۳۶۱ ه.ق در دوران خلافت ناصر لدین الله در پی بروز نزاع میان او و وزیر ابوالفضل شیرازی، به سبب آشوب بغداد و آتش گرفتن محله کرخ، ابواحمد از نقابت عزل شد. دومین دوره نقابت او با انتصابش به این مقام از سوی بختیار بویهی در ۳۶۴ ق آغاز شد. در همین دوره و به روزگار وزارت ابنبقیه، نظارت بر اوقاف بغداد و سواد عراق نیز از سوی خلیفه الطائع به او واگذار شد. کمی بعد با ورود عضدالدوله بویهی به بغداد و اخراج بختیار شد اما وی همچنان در منصب خود باقی بود تا آنکه ابواحمد به همراه برادرش ابوعبدالله به خاطر ترس از نفوذ سیاسیشان، در سال ۳۶۹ ه.ق به مدت ۳ سال به حبس افتادند. او را برای گذران حبس، به فارس فرستادند. پس از سه سال، فارس به دست شرفالدوله ابوالفوارس تسخیر شد و وی آزاد شد و پس از آنکه ابوالفوارس بر بغداد چیره شد، اموال مصادره شده ابواحمد را نیز به او بازگرداند و مجدد او را به منصب نقابت منصوب کرد ولی ابواحمد چندی بعد خود به سبب بیماری از این شغل کناره گرفت. او در سال ۳۸۰ ه.ق به روزگار بهاءالدوله بوَیهی مجدد به نقابت طالبیان و امارت حج و ریاست دیوان مظالم منصوب شد. پسرانش رضی و مرتضی نیز به نیابت از او به کار پرداختند. گفته شده است که وی و پسرانش در سال ۳۸۴ ه.ق از مناصبشان معزول شدند و این برکناری ۱۰ سال به درازا انجامید.[۲]
ابواحمد، در سال ۳۹۴ ه.ق در شیراز مقیم بود و در آنجا از سوی بهاءالدوله که در آن وقت بر فارس و خوزستان نیز فرمان میراند، نقابت طالبیان و ریاست دیوان مظالم و نیز منصب قاضی القضاتی یافت و به الطاهر الاوحد ذوالمناقب ملقب شد، اما خلیفه القادر با قاضی القضاتی او مخالفت کرد و ابواحمد بر همان دو منصب ماند و در ۳۹۵ ه.ق به بغداد آمد. او تا پایان عمر در این مقام باقیماند.[۳]
درگذشت
گفتهاند که ابواحمد در پایان عمر در حالی که نابینا شده و بیمار بود، ثلث اموال خویش را وقف کرد و صدقات بسیار داد و در بغداد درگذشت. پیکر او را نخست در خانهاش دفن کردند. و مدفن او را در مقابر قریش (واقع در باب التبن بغداد دانسته است) و سپس به حرم امام حسین در کربلا منتقل کردند.[۴]
جایگاه
ابواحمد از برجستهترین پیشوایان دینی و سیاسی گروهی از شیعیان و از معتمدان امرای شیعی مذهب در ایران و عراق بود. چنانکه در نزاع میان اعضای این خاندانها، خاصه کشمکش میان آلبویه و حمدانیان واسطه مورد اعتماد صلح بود.[۵]
دین و مذهب
هیچ دلیل واضحی برای شیعه دوازدهامامی بودن او گزارش نشده است. منابع با توجه به ارتباط او با زیدیان، گرایش او را به زیدیه قویتر میدانند. زن او فاطمه نیز نواده ناصرکبیر، حسن اطروش، داعی بزرگ زیدی بود. گفته شده است که او همچون زیدیان، پشمینه به تن میکرد و فرزندان او رضی و مرتضی را نخستین سادات موسوی دانستهاند که به امامیه گرایش پیدا کردهاند. او توسط محدثان شیعه ستوده شده او توسط محدثان سنی مذهب به رافضی بودن متهم شده است.[۶]
پانویس
ارجاعات
- ↑ اختری، «ابواحمد موسوی»، دایرةالمعارف جامع اسلامی.
- ↑ اختری، «ابواحمد موسوی»، دایرةالمعارف جامع اسلامی.
- ↑ اختری، «ابواحمد موسوی»، دایرةالمعارف جامع اسلامی.
- ↑ اختری، «ابواحمد موسوی»، دایرةالمعارف جامع اسلامی.
- ↑ اختری، «ابواحمد موسوی»، دایرةالمعارف جامع اسلامی.
- ↑ اختری، «ابواحمد موسوی»، دایرةالمعارف جامع اسلامی.
منابع
- اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «ابواحمد موسوی». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.