توقیعات امام زمان: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}


[[رده:شیعه]]
[[رده:آثار منسوب به امامان شیعه]]
[[رده:مهدویت در باور شیعه دوازده‌امامی]]
[[رده:مهدویت در باور شیعه دوازده‌امامی]]
[[رده:مهدویت]]
[[رده:مهدویت]]

نسخهٔ ‏۷ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۴

توقیعات امام زمان اصطلاحی است که شیعیان دوازده‌امامی، برای اشاره به نامه‌ها و نوشته‌های امام دوازدهم خود، معروف به حجت بن الحسن (ملقب به مهدی) به کار می‌برند. هدف از توقیعات حجت بن الحسن، پاسخ به پرسش‌های شیعیان یا اطلاعیه‌هایی به منظور آگاهی شیعیان بوده که به‌صورت کتبی، اکثراً در دوران غیبت صغری فرستاده‌است.[۱] به عقیده شیعیان، پس از به امامت رسیدن حجت بن الحسن، این نامه‌ها از طریق چهار سفیر وی (مشهور به نواب اربعه) در مدت تقریباً ۷۰ سال (۲۶۰ ه‍.ق تا ۳۲۹ ه‍.ق) به دست شیعیان می‌رسید.[۲]

جایگاه و اهمیت

توقیعات حجت بن الحسن نقش مهمی در تثبیت مکتب شیعه دوازده امامی در دوران غیبت صغری داشت. از این جهت که پس از درگذشت حسن عسکری، امام یازدهم شیعیان دوازده‌امامی، با وجود متونی از محمد و امامان پیشین مبنی بر وجود امام دوازدهم از فرزندان حسن عسکری که به شیعیان رسیده بود[۳] و همچنین تلاش‌های حسن عسکری در دوران حیاتش مبنی بر معرفی فرزندش (حجت بن الحسن) به شیعیان خاص، باز هم برخی از شیعیان در مورد امام دوازدهم دچار تردید و حیرت شدند.[۴] این تردید از آنجا نشأت می‌گرفت که ولادت حجت بن الحسن، توسط پدرش (حسن عسکری) به منظور حفظ جان وی از گزند خلفای عباسی، علنی نشده بود.[۵] چرا که خلفای بنی‌عباس بنابر متون رسیده از محمد و امامان می‌دانستند که فرزند حسن عسکری دوازدهمین (آخرین) امام شیعیان همان مهدی است که اهمیت ویژه ای برای شیعیان دارد.[۶] از این رو برای حفظ حکومت خود، در صدد حذف حجت بن الحسن بودند. میزان اطلاع‌رسانی و تأکید در مورد فرزند حسن عسکری به عنوان امام دوازدهم شیعیان توسط محمد و امامان قبلی به اندازه ای بود که حتی قبل از زمان حسن عسکری کتاب‌های مستقلی دربارهٔ وجود و غیبت امام دوزادهم توسط افرادی مانند علی بن مهزیار اهوازی و فضل بن شاذان نیشابوری نوشته شده بود.[۷] در نتیجه، با رفع تردیدهای مذکور، «توقیعات امام زمان» که عموماً خطاب به شیعیان نوشته می‌شد و توسط نواب اربعه به دست آن‌ها می‌رسید، گواه روشن و قوت قلبی بر وجود حجت بن الحسن برای شیعیان بود و موجب تبیین و تثبیت تشیع شد. برخی از این توقیعات به خط خود حجت بن الحسن و همراه با مُهر وی بوده‌است.[۸]

محتوا

مجموعه «توقیعات امام زمان» در دو کتاب کمال الدین و تمام النعمة اثر شیخ صدوق و الغیبة اثر شیخ طوسی جمع‌آوری شده‌است.[۹] در کتاب کمال الدین ۴۹ توقیع و در کتاب الغیبة نیز ۴۳ توقیع تدوین شده که ۱۲ عدد آن‌ها مشترک است. در نتیجه، مجموعاً ۸۰ توقیع در این دو کتاب در ۵ دسته اصلی تشریح شده‌است که عباراتند از، پاسخ به مسائل اعتقادی شیعیان، تکذیب مدّعیان امامت، پاسخ به مسائل فقهی شیعیان، اموال رسیده به امام، کرامت‌ها و دعاها[۱۰]

پاسخ به مسائل کلامی و فقهی شیعیان

بخشی از توقیعات حجت بن حسن در پاسخ به پرسش‌های شیعیان در مورد مسائل عقیدتی مانند توحید، نبوت و امامت است. حجت بن الحسن در پاسخ به پرسش‌های مربوط به امامت، با اشاره به آیات قرآن و تأکید بر این که زمین هیچ‌گاه خالی از حجّت نبوده‌است و این سنّت الهی تا قیامت ادامه پیدا می‌کند، به وظیفه امام در تعیین امامِ بعد از خود پرداخته و خاطرنشان ساخته که پدرش (حسن عسکری)، وی را به امامت معرفی نموده‌است.

ابن ابی‌غانم قزوینی و گروهی از شیعیان در مورد جانشین حسن عسکری اختلاف کردند. شیعیان در این‌باره نامه‌ای نوشتند و از طریق نواب اربعه به حجت بن الحسن فرستادند و اختلاف پیش آمده را به وی اطلاع دادند. جواب نامه با خط خود مهدی چنین آمد:

... به من خبر رسیده‌است که گروهی از شما در دین اختلاف کرده و در مورد سرپرستان امور (امامان) خود به شک و سرگردانی افتاده‌اند… آیا ندیدید چگونه خداوند از زمان آدم تا زمان امام پیشین برای شما پناهگاه‌هایی قرار داد تا به آنها پناه ببرید و پرچم‌هایی برافراشت تا به واسطه آنها هدایت شوید. هر گاه پرچمی ناپدید شد پرچمی دیگر پدیدار گردید و هر گاه ستاره‌ای غروب کرد ستاره‌ای دیگر دمید. وقتی خداوند او (حسن عسکری) را به سوی خود برد، گمان کردید که خداوند دین خود را باطل ساخته و واسطه میان خود و خلق خود را قطع کرده‌است. (اما) هرگز چنین نبوده و تا زمانی که قیامت برپا شود و امر خداوند سبحان آشکار گردد نیز این گونه نخواهد شد. امام پیشین (حسن عسکری) درگذشت… و وصیت او و دانش او و جانشین او در ماست و کسی جز ستمگر گنهکار بر سر مقام او با ما نزاع نمی‌کند…[۱۱]

بخشی از توقیعات امام زمان در پاسخ به پرسش‌های شیعیان در مورد مسائل فقهی مانند طهارت، نماز، روزه، حج، شهادت، قضا، وقف، معاملات، خمس، صدقه، نکاح، مُسکرات و … است. بخشی از توقیعات امام زمان در مورد اموالی است که شیعیان به عنوان خمس و دیگر وجوه شرعی توسط نواب اربعه به حجت بن الحسن می‌فرستادند.

تکذیب مدّعیان مهدویت

بخشی از توقیعات مهدی برای روشنگری در مورد مدّعیان امامت بود که از نظر شیعیان دوازده‌امامی، مدعیان دروغگو بودند. برای نمونه، جعفر بن علی، معروف به جعفر کذاب، خود را پس از حسن عسکری، امام معرفی می‌کردند.[۱۲] در چنین شرایطی از جانب حجت بن الحسن، توقیعاتی در مذمت و تکذیب و لعن جعفر، صادر شد.

ارتباط مهدی با شیعیان از آغاز امامت وی در سال ۲۶۰ ه‍.ق تنها از طریق نواب اربعه بود. آخرین سفیر (نائب) خاص، علی بن محمد سمری بود که در پانزدهم شعبان سال ۳۲۹ ه‍.ق از دنیا رفت. یک هفته قبل از درگذشت او، توقیعی از سوی حجت بن الحسن خطاب به وی صادر شد: «ای علی بن محمد سمری!... تو تا شش روز دیگر وفات خواهی کرد. پس کارهایت را تمام کن و به هیچ‌کس به عنوان جانشین خویش وصیت نکن زیرا اکنون غیبت دوم آغاز شده‌است، و ظهوری نخواهد بود تا زمانی که خداوند اجازه فرماید…»[۱۳] پس از درگذشت علی بن محمد سمری ارتباط مهدی از طریق نواب خاص نیز خاتمه یافت. از این زمان به بعد غیبت وارد مرحله جدیدی شد که در منابع متأخر غیبت کبری نامیده شده‌است.[۱۴]

کرامت‌ها و دعاها

بخشی از نامه‌های منسوب به حجت بن الحسن مشهور به «توقیعات امام زمان»، در جهت نشان دادن کرامت‌های وی نوشته شده تا سبب اطمینان قلب بیشتر شیعیان شود. از جمله این توقیعات می‌توان خبر دادن مهدی از حقوق مالی پنهان و دیگر امور نهانی و دعاهای وی در پی درخواست‌های متعدد شیعیان بود.

منابع

  1. صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۵۰۵.
  2. طوسی، الغیبه، ص ۳۰۹.
  3. صافی گلپایگانی، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، فصل ۲، ص ۱۴۶ الی ۳۲۴.
  4. Poonawala & 2000-2001, p. 455.
  5. جعفریان، حیات سیاسی و فکری امامان شیعه (ع)، ص۵۶۷.
  6. سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۶.
  7. جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (ع)، ص ۲۲ و ۲۳.
  8. کافی، کلینی، ج ۷، ص ۱۶۳.
  9. ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج۴، ص۱۲۴.
  10. ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج۴.
  11. طوسی، الغیبه، ص۲۸۶.
  12. سید محمد صدر، پژوهشی در زندگی امام مهدی، ص۲۴۷.
  13. صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۵۱۶.
  14. Mohammad Ali Amir-Moezzi 1994, pp. 99–100.