صلاحالدین ایوبی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «لاحالدین ایوبی با نام کامل، ابومظفر صلاحالدین یوسف بن ایوب بن شاذی، بنیانگذار سلسله ایوبیان در مصر بود۔ == نام و تبار == نام کامل صلاحالدین ایوبی، ابومظفر صلاحالدین یوسف بن ایوب بن شاذی، گزارش شدهاست۔ او پس از جانشینی بر عمویش، از جا...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''صلاحالدین ایوبی''' با نام کامل، ابومظفر صلاحالدین یوسف بن ایوب بن شاذی، بنیانگذار سلسله ایوبیان در مصر بود. | |||
== نام و تبار == | == نام و تبار == | ||
نام کامل صلاحالدین ایوبی، ابومظفر صلاحالدین یوسف بن ایوب بن شاذی، گزارش | نام کامل صلاحالدین ایوبی، ابومظفر صلاحالدین یوسف بن ایوب بن شاذی، گزارش شدهاست. او پس از جانشینی بر عمویش، از جانب خلیفه به ملکالناصر، لقب گرفت.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاحالدین ایوبی}}</ref> | ||
نسب او به کردهای روادی تیره هذبانی ساکن در شهر دوین میرسد که در سده ششم، در تکریت عراق ساکن | نسب او به کردهای روادی تیره هذبانی ساکن در شهر دوین میرسد که در سده ششم، در تکریت عراق ساکن بودند. نجمالدین ایوب، پدر صلاحالدین، دژدار شهر تکریت بود. در پی درگیریهای صورت گرفته بین ایوب و مجاهدالدین بهروز، وی با اقوامش، به موصل عزیمت کرد. عمادالدین زنگی، از ساکنان موصل بود که پیش از این، با کمکهای ایوب از جنگ با مسترشد بالله نجات یافته بود، او را در موصل محترم شمارد و از لشکریان قرار داد و امارت بلعبک نیز به او واگذارد.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاحالدین ایوبی}}</ref> | ||
== سرگذشت == | == سرگذشت == | ||
صلاحالدین در سال ۵۳۲ در تکریت عراق به دنیا | صلاحالدین در سال ۵۳۲ در تکریت عراق به دنیا آمد. از زندگانی او در دوران خدمت پدرش در لشکریان زنگبان، اطلاعی جز اینکه او نیز همچون پدر و عمویش در خدمت زنگبان بودهاست، در دست نیست. او در سال ۵۴۹ برای جلب توجه نورالدین محمود زنگی، برخی از امور او را برعهده گرفت و در سال ۵۶۰، به شحنگی دمشق منصوب شد. او همچنین در سالهای ۵۵۹ تا ۵۶۴ به همراه عمویش، اسدالدین شیرکوه شاذی برای مقابله با آشوبها در حکومت فاطمیان مصر، شرکت کرد. پس از آرام شدن مصر، خلیفه فاطمی، شیرکوه را در ربیعالآخر ۵۶۴ به وزارت منصوب کرد و دو ماه بعد و پس از مرگ شیرکوه، خلیفه عاضد لدینالله، صلاحالدین را به جانشینی عمویش گمارد. او توانست در دوران وزارتش، با هوشمندی و بخششهای مالی، پایگاهی مستحکم بسازد. او در سال ۵۶۴ با یک توطئه از جانب امیران و سپاهیان سودانی فاطمیان به رهبری موتمن الخلافه جوهر مواجه شد که با درایت او، به نتیجهای نرسید.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاحالدین ایوبی}}</ref> | ||
هرچند او سنی مذهب بود و اقدامات ضد شیعی فراوانی در مصر انجام داد، اما هرگز تسلیم خواسته عالمان اهل سنت و مخالفان حکومت فاطمی از جمله نورالدین زنگی در خصوص عزل خلیفه فاطمی و خواندن خطبه به نام خلیفه عباسی نشد. او بیم داشت که طرفداران فاطمی با شورشهایی کار را برای او سخت کرده و یا نورالدین زنگی، پس از سقوط فاطمیان، حکومت مصر را از او بازستاند. او همچنین عزل خلیفه بیمار فاطمی را جوانمردانه نمیدانست. با این وجود، سرآخر با شدت گرفتن بیماری خلیفه در محرم ۵۶۷، صلاحالدین خطبهای به نام خلیفه عباسی خواند.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاحالدین ایوبی}}</ref> | |||
هرچند او سنی مذهب بود و اقدامات ضد شیعی فراوانی در مصر انجام داد، اما هرگز تسلیم خواسته عالمان اهل سنت و مخالفان حکومت فاطمی از جمله نورالدین زنگی در خصوص عزل خلیفه فاطمی و خواندن خطبه به نام خلیفه عباسی | |||
=== درگیری با صلیبیون === | === درگیری با صلیبیون === | ||
قذرتگیری صلاحالدین، مقارن با جنگهای صلیبی بود | قذرتگیری صلاحالدین، مقارن با جنگهای صلیبی بود. از آن جهت که برقراری نظم و آرامش در مصر، بدون شکست صلیبیها در شام ممکن نبود، این نبرد برای صلاحالدین حائز اهمیت شد. از این جهت، در سال ۵۶۵ با صلیبیون وارد نبرد شد. او در نبرد اولش، به دفاع از دمیاط پرداخت و توانست صلیبیون را عقب براند. او در سال ۵۶۶ به مواضع صلیبیون در شام حمله برد و پس از آمدن نیروهای کمکی برای صلیبیون، عقبنشینی کرد و در ربیع همان سال، مجدد حملهای تدارک دید که به تسلطش بر نقطه سوقالجیشی مشرف بر دریای سرخ انجامید. با مرگ خلیفه فاطمی در محرم ۵۶۷ و قطع خطبه فاطمیان در مصر، این منطقه رسما به قلمروی سیاسی و جغرافیایی حکومت زنگیان پیوست. او خلیفه فاطمی را با احترام دفن کرد اما بر باقیماندگان از حکومت فاطمی محدودیتهایی وضع کرد. قصرهای فاطمی به اعضای خاندان ایوبی اختصاص یافت و کتابهای کتابخانه بزرگ قصر فاطمی به شام انتقال و بعضی از انها فروخته شد.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاحالدین ایوبی}}</ref> | ||
صلاحالدین | |||
صلاحالدین در فاصله سالهای ۵۶۸ تا ۵۷۰، با اهداف توسعهطلبانه و دفاعگونه و همینطور اقتصادی، سپاهی به فرماندهی برادرش تورانشاه برای فتح نوبه در جنوب مصر و یمن را فراهم کرد و به آن مناطق اعزام کرد. او نیروهایی را نیز برای تصرف مغرب، به آن نواحی فرستاد. در سال ۵۶۹ نیز نورالدین درگذشت و ملکالصالح اسماعیل به جانشینی او نصب شد. از اجا که او فردی ناتوان در اداره امور بود، شام با وضعیت آشفتهای مواجه شد. همین امر سبب شد تا صلاحالدین به بهانه حمایت و سرپرستی امیر زنگی، در ربیعالاول یا ربیعالثانی ۵۷۰ به شام وارد شود و بدون مشکل، شهر را در اختیار بگیرد. او پس از آن حمص و حماه را نیز تصرف کرد و در نخستین یورش به حلب، ناموفق ماند. او در ادامه با تصرف بعلبک، معره، کفرطاب و ماردین، قلمروی خود را گسترش داد. او با خلیفه عباسی مستضی بامرالله، وارد مکاتبه شد و توانست امارت بر مصر و شام را از خلیفه به سال ۵۷۰ بگیرد. در همین سال، به نامش سکه ضرب شد. او سال بعد به نبرد با امرای زنگی پرداخت و پس از آن، قلعه مستحکم اعزاز را تسخیر کرد. او در سال ۵۷۲، پیمان صلحی با زنگیها بست که تا سال ۵۷۶ تدام داشت. او در این دوره بر مناطق منبج، رها، رقه، خابور، نصیبین، سنجار، امد، حلب، مبافارقین و خلاط مسلط شد اما بر موصل، فائق نیامد. در نهایت در سال ۵۸۱ و پس از نبرد سوم صلاحالدین در موصل، با والی موصل پیمان صلحی بسته شد که ضمن تعلق شهر زور و ولایت قرابلی و ماورای زاب به صلاحالدین، در موصل به نام او خطبه خوانده شود و سکه ضرب گردد.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاحالدین ایوبی}}</ref> | |||
پس از این وقایع بود که صلاحالدین مجدد به جنگ با صلیبیون پرداخت. او توانست در سال ۵۶۹، نورمانهایی که به تحریک مخالفان او به اسکندریه یورش بردند را با شکستی سنگین، عقب براند. در سال ۵۷۰ نیز صلیبیون به حمص حمله کردند و صلاحالدین مجبور شد تا محاصره حلب را ترک کند. هرچند او پیمان صلحی را با صلیبیون در ۵۷۱ منعقد کرد، اما در ۵۷۲، بودوتن چهارم از تجدید پیمان خودداری کرد و به همین دلیل، صلاحالدین به عسقلان حمله کرد، اما شکست خورد و به سختی از معرکه رهایی یافت. در سال ۵۷۵، در نبرد مرج عیون، صلاحالدین صلیبیها را به سختی شکست داد. این شکست صلیبیون را وادار به صلح با ایوبیان کرد. در سال ۵۷۷، پس از عهدشکنی رنو دو شائیون، حاکم وقت ماورای اردن، و حمله کاروان حجاج، عزالدین فرخشاه، نایب صلاحالدین به کرک تاخت و رنو دو شاتیون را وادار به عقبنشینی کرد. در ۵۷۸، صلاحالدین برای بار آخر از مصر بیرون رفت و تا پایان عمر به آنجا بازنگشت. او در این سالها به نبرد با صلیبیون مشغول بود که مهمترین آنها نبرد حطین نام داشت.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاحالدین ایوبی}}</ref> | |||
سیاستهای اقتصادی او به علت غلبه بر بحرانهای سیاسی و اجتماعی در اواخر دوره فاطمی، عموما موفقیتآمیز بودند. ساخت مدارس، مساجد، بیمارستان، خانقاه، راهها، پلها و کاروانسراهایی در مناطق مختلف، به او نسبت داده شدهاست. تاسیس دیوان اسطول و دیوان اسرا از ابداعات و اقدامات اوست.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاحالدین ایوبی}}</ref> | |||
== درگذشت == | |||
صلاحالدین در ۲۷ صفر ۵۸۹ در دمشق درگذشت و در قلعه این شهر دفن شد.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاحالدین ایوبی}}</ref> | |||
== مذهب و امور مذهبی == | |||
صلاحالدین سنی و به مذهب شافعی پایبند بود. او سعی داشت تا مذهب اهل سنت را جایگزین مذهب اسماعیلیه که در آن زمان به شدت تبلیغ میشد، قرار دهد. برای این منظور عبارت «حی علی خیرالعمل» را از اذنها حذف کرد و نام سه خلیفه نخست را به آغاز خطبهها افزود. او با این کار سعی در اضمحلال مذهب اسماعیلی و احیای شعارهای اهل سنت در مصر را داشت. در همین راستا، زندان مشهور به دارالمعونه را ویران و به جای آن مدرسه علمیهای برای مذهب شافعی به نام مدرسه ناصریه ساخت که امروزه صلاحیه نام دارد. مقریزی این مدرسه را نخستین مدرسه در مصر برای این مذهب دانستهاست. او همچنین مدرسهای به نام درالعدل برای شافعیها و محلی به نام دارالغزل برای مالکیها تاسیس کرد که کاربرد آموزشی داشتند. فعالیتهای او سبب شد تا مدرسه اسماعیلی الازهر در مصر تعطیل شود و قاضیان سنی جایگزین قاضیان اسماعیلی شوند و شیعیان امامی و اسماعیلی، با وجود برقراری حکومت فامی، به دشواری بتوانند مذهب خویش را اعلام کنند. برخی ساخت نخستین خانقاه در مصر را به دست او میدانند که از نظر برخی نشانهای بر مشرف صوفیانه اوست. او را علاقمند به نشر عقاید اشعری گزارش کردهاند.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاحالدین ایوبی}}</ref> | |||
او | |||
== شخصیت == | |||
مورخان مسلمان او را دارای صفاتی چون عدالت، رحم، دلیری، جوانمردی، پرهیزکاری، بخشش، نیکعهدی، شکیبایی و مهارتهای نظامی میدانستند. مورخان غربی نیز او را انساندوست در جنگها میدانستند و به همین خاطر او را تمجید کردهاند. با این همه، زندگی شخصی او خالی از خشونت نبود، مبارزه با تشیع و فیلسوفان که در آن روزگار، دشمن شریعت قلمداد میشدند، قتل شهابالدین سهرودی، از جمله اقدامات مورد انتقاد اوست. علاقهمندی او به دانش، محدود به علوم دینی و ادبی بود.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاحالدین ایوبی}}</ref> | |||
== پانویس == | |||
=== ارجاعات === | |||
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | |||
=== منابع === | |||
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=چنگیزی|نام=اسماعیل|مدخل=صلاحالدین ایوبی|دانشنامه=دانشنامه جهان اسلام|سال=۱۳۷۵|ناشر=[[بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]]|مکان=تهران|کوشش=حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصر الله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد|پیوند مدخل=https://noorlib.ir/book/view/20632/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85?volumeNumber=30§ionNumber=2&viewType=pdf}} |
نسخهٔ ۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۱۲
صلاحالدین ایوبی با نام کامل، ابومظفر صلاحالدین یوسف بن ایوب بن شاذی، بنیانگذار سلسله ایوبیان در مصر بود.
نام و تبار
نام کامل صلاحالدین ایوبی، ابومظفر صلاحالدین یوسف بن ایوب بن شاذی، گزارش شدهاست. او پس از جانشینی بر عمویش، از جانب خلیفه به ملکالناصر، لقب گرفت.[۱]
نسب او به کردهای روادی تیره هذبانی ساکن در شهر دوین میرسد که در سده ششم، در تکریت عراق ساکن بودند. نجمالدین ایوب، پدر صلاحالدین، دژدار شهر تکریت بود. در پی درگیریهای صورت گرفته بین ایوب و مجاهدالدین بهروز، وی با اقوامش، به موصل عزیمت کرد. عمادالدین زنگی، از ساکنان موصل بود که پیش از این، با کمکهای ایوب از جنگ با مسترشد بالله نجات یافته بود، او را در موصل محترم شمارد و از لشکریان قرار داد و امارت بلعبک نیز به او واگذارد.[۲]
سرگذشت
صلاحالدین در سال ۵۳۲ در تکریت عراق به دنیا آمد. از زندگانی او در دوران خدمت پدرش در لشکریان زنگبان، اطلاعی جز اینکه او نیز همچون پدر و عمویش در خدمت زنگبان بودهاست، در دست نیست. او در سال ۵۴۹ برای جلب توجه نورالدین محمود زنگی، برخی از امور او را برعهده گرفت و در سال ۵۶۰، به شحنگی دمشق منصوب شد. او همچنین در سالهای ۵۵۹ تا ۵۶۴ به همراه عمویش، اسدالدین شیرکوه شاذی برای مقابله با آشوبها در حکومت فاطمیان مصر، شرکت کرد. پس از آرام شدن مصر، خلیفه فاطمی، شیرکوه را در ربیعالآخر ۵۶۴ به وزارت منصوب کرد و دو ماه بعد و پس از مرگ شیرکوه، خلیفه عاضد لدینالله، صلاحالدین را به جانشینی عمویش گمارد. او توانست در دوران وزارتش، با هوشمندی و بخششهای مالی، پایگاهی مستحکم بسازد. او در سال ۵۶۴ با یک توطئه از جانب امیران و سپاهیان سودانی فاطمیان به رهبری موتمن الخلافه جوهر مواجه شد که با درایت او، به نتیجهای نرسید.[۳]
هرچند او سنی مذهب بود و اقدامات ضد شیعی فراوانی در مصر انجام داد، اما هرگز تسلیم خواسته عالمان اهل سنت و مخالفان حکومت فاطمی از جمله نورالدین زنگی در خصوص عزل خلیفه فاطمی و خواندن خطبه به نام خلیفه عباسی نشد. او بیم داشت که طرفداران فاطمی با شورشهایی کار را برای او سخت کرده و یا نورالدین زنگی، پس از سقوط فاطمیان، حکومت مصر را از او بازستاند. او همچنین عزل خلیفه بیمار فاطمی را جوانمردانه نمیدانست. با این وجود، سرآخر با شدت گرفتن بیماری خلیفه در محرم ۵۶۷، صلاحالدین خطبهای به نام خلیفه عباسی خواند.[۴]
درگیری با صلیبیون
قذرتگیری صلاحالدین، مقارن با جنگهای صلیبی بود. از آن جهت که برقراری نظم و آرامش در مصر، بدون شکست صلیبیها در شام ممکن نبود، این نبرد برای صلاحالدین حائز اهمیت شد. از این جهت، در سال ۵۶۵ با صلیبیون وارد نبرد شد. او در نبرد اولش، به دفاع از دمیاط پرداخت و توانست صلیبیون را عقب براند. او در سال ۵۶۶ به مواضع صلیبیون در شام حمله برد و پس از آمدن نیروهای کمکی برای صلیبیون، عقبنشینی کرد و در ربیع همان سال، مجدد حملهای تدارک دید که به تسلطش بر نقطه سوقالجیشی مشرف بر دریای سرخ انجامید. با مرگ خلیفه فاطمی در محرم ۵۶۷ و قطع خطبه فاطمیان در مصر، این منطقه رسما به قلمروی سیاسی و جغرافیایی حکومت زنگیان پیوست. او خلیفه فاطمی را با احترام دفن کرد اما بر باقیماندگان از حکومت فاطمی محدودیتهایی وضع کرد. قصرهای فاطمی به اعضای خاندان ایوبی اختصاص یافت و کتابهای کتابخانه بزرگ قصر فاطمی به شام انتقال و بعضی از انها فروخته شد.[۵]
صلاحالدین در فاصله سالهای ۵۶۸ تا ۵۷۰، با اهداف توسعهطلبانه و دفاعگونه و همینطور اقتصادی، سپاهی به فرماندهی برادرش تورانشاه برای فتح نوبه در جنوب مصر و یمن را فراهم کرد و به آن مناطق اعزام کرد. او نیروهایی را نیز برای تصرف مغرب، به آن نواحی فرستاد. در سال ۵۶۹ نیز نورالدین درگذشت و ملکالصالح اسماعیل به جانشینی او نصب شد. از اجا که او فردی ناتوان در اداره امور بود، شام با وضعیت آشفتهای مواجه شد. همین امر سبب شد تا صلاحالدین به بهانه حمایت و سرپرستی امیر زنگی، در ربیعالاول یا ربیعالثانی ۵۷۰ به شام وارد شود و بدون مشکل، شهر را در اختیار بگیرد. او پس از آن حمص و حماه را نیز تصرف کرد و در نخستین یورش به حلب، ناموفق ماند. او در ادامه با تصرف بعلبک، معره، کفرطاب و ماردین، قلمروی خود را گسترش داد. او با خلیفه عباسی مستضی بامرالله، وارد مکاتبه شد و توانست امارت بر مصر و شام را از خلیفه به سال ۵۷۰ بگیرد. در همین سال، به نامش سکه ضرب شد. او سال بعد به نبرد با امرای زنگی پرداخت و پس از آن، قلعه مستحکم اعزاز را تسخیر کرد. او در سال ۵۷۲، پیمان صلحی با زنگیها بست که تا سال ۵۷۶ تدام داشت. او در این دوره بر مناطق منبج، رها، رقه، خابور، نصیبین، سنجار، امد، حلب، مبافارقین و خلاط مسلط شد اما بر موصل، فائق نیامد. در نهایت در سال ۵۸۱ و پس از نبرد سوم صلاحالدین در موصل، با والی موصل پیمان صلحی بسته شد که ضمن تعلق شهر زور و ولایت قرابلی و ماورای زاب به صلاحالدین، در موصل به نام او خطبه خوانده شود و سکه ضرب گردد.[۶]
پس از این وقایع بود که صلاحالدین مجدد به جنگ با صلیبیون پرداخت. او توانست در سال ۵۶۹، نورمانهایی که به تحریک مخالفان او به اسکندریه یورش بردند را با شکستی سنگین، عقب براند. در سال ۵۷۰ نیز صلیبیون به حمص حمله کردند و صلاحالدین مجبور شد تا محاصره حلب را ترک کند. هرچند او پیمان صلحی را با صلیبیون در ۵۷۱ منعقد کرد، اما در ۵۷۲، بودوتن چهارم از تجدید پیمان خودداری کرد و به همین دلیل، صلاحالدین به عسقلان حمله کرد، اما شکست خورد و به سختی از معرکه رهایی یافت. در سال ۵۷۵، در نبرد مرج عیون، صلاحالدین صلیبیها را به سختی شکست داد. این شکست صلیبیون را وادار به صلح با ایوبیان کرد. در سال ۵۷۷، پس از عهدشکنی رنو دو شائیون، حاکم وقت ماورای اردن، و حمله کاروان حجاج، عزالدین فرخشاه، نایب صلاحالدین به کرک تاخت و رنو دو شاتیون را وادار به عقبنشینی کرد. در ۵۷۸، صلاحالدین برای بار آخر از مصر بیرون رفت و تا پایان عمر به آنجا بازنگشت. او در این سالها به نبرد با صلیبیون مشغول بود که مهمترین آنها نبرد حطین نام داشت.[۷]
سیاستهای اقتصادی او به علت غلبه بر بحرانهای سیاسی و اجتماعی در اواخر دوره فاطمی، عموما موفقیتآمیز بودند. ساخت مدارس، مساجد، بیمارستان، خانقاه، راهها، پلها و کاروانسراهایی در مناطق مختلف، به او نسبت داده شدهاست. تاسیس دیوان اسطول و دیوان اسرا از ابداعات و اقدامات اوست.[۸]
درگذشت
صلاحالدین در ۲۷ صفر ۵۸۹ در دمشق درگذشت و در قلعه این شهر دفن شد.[۹]
مذهب و امور مذهبی
صلاحالدین سنی و به مذهب شافعی پایبند بود. او سعی داشت تا مذهب اهل سنت را جایگزین مذهب اسماعیلیه که در آن زمان به شدت تبلیغ میشد، قرار دهد. برای این منظور عبارت «حی علی خیرالعمل» را از اذنها حذف کرد و نام سه خلیفه نخست را به آغاز خطبهها افزود. او با این کار سعی در اضمحلال مذهب اسماعیلی و احیای شعارهای اهل سنت در مصر را داشت. در همین راستا، زندان مشهور به دارالمعونه را ویران و به جای آن مدرسه علمیهای برای مذهب شافعی به نام مدرسه ناصریه ساخت که امروزه صلاحیه نام دارد. مقریزی این مدرسه را نخستین مدرسه در مصر برای این مذهب دانستهاست. او همچنین مدرسهای به نام درالعدل برای شافعیها و محلی به نام دارالغزل برای مالکیها تاسیس کرد که کاربرد آموزشی داشتند. فعالیتهای او سبب شد تا مدرسه اسماعیلی الازهر در مصر تعطیل شود و قاضیان سنی جایگزین قاضیان اسماعیلی شوند و شیعیان امامی و اسماعیلی، با وجود برقراری حکومت فامی، به دشواری بتوانند مذهب خویش را اعلام کنند. برخی ساخت نخستین خانقاه در مصر را به دست او میدانند که از نظر برخی نشانهای بر مشرف صوفیانه اوست. او را علاقمند به نشر عقاید اشعری گزارش کردهاند.[۱۰]
شخصیت
مورخان مسلمان او را دارای صفاتی چون عدالت، رحم، دلیری، جوانمردی، پرهیزکاری، بخشش، نیکعهدی، شکیبایی و مهارتهای نظامی میدانستند. مورخان غربی نیز او را انساندوست در جنگها میدانستند و به همین خاطر او را تمجید کردهاند. با این همه، زندگی شخصی او خالی از خشونت نبود، مبارزه با تشیع و فیلسوفان که در آن روزگار، دشمن شریعت قلمداد میشدند، قتل شهابالدین سهرودی، از جمله اقدامات مورد انتقاد اوست. علاقهمندی او به دانش، محدود به علوم دینی و ادبی بود.[۱۱]
پانویس
ارجاعات
- ↑ چنگیزی، «صلاحالدین ایوبی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ چنگیزی، «صلاحالدین ایوبی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ چنگیزی، «صلاحالدین ایوبی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ چنگیزی، «صلاحالدین ایوبی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ چنگیزی، «صلاحالدین ایوبی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ چنگیزی، «صلاحالدین ایوبی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ چنگیزی، «صلاحالدین ایوبی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ چنگیزی، «صلاحالدین ایوبی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ چنگیزی، «صلاحالدین ایوبی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ چنگیزی، «صلاحالدین ایوبی»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ چنگیزی، «صلاحالدین ایوبی»، دانشنامه جهان اسلام.
منابع
- چنگیزی، اسماعیل (۱۳۷۵). «صلاحالدین ایوبی». دانشنامه جهان اسلام. به کوشش حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصر الله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.