صلاح‌الدین ایوبی: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «لاح‌الدین ایوبی با نام کامل، ابومظفر صلاح‌الدین یوسف بن ایوب بن شاذی، بنیان‌گذار سلسله ایوبیان در مصر بود۔ == نام و تبار == نام کامل صلاح‌الدین ایوبی، ابومظفر صلاح‌الدین یوسف بن ایوب بن شاذی، گزارش شده‌است۔ او پس از جانشینی بر عمویش، از جا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
لاح‌الدین ایوبی با نام کامل، ابومظفر صلاح‌الدین یوسف بن ایوب بن شاذی، بنیان‌گذار سلسله ایوبیان در مصر بود۔
'''صلاح‌الدین ایوبی''' با نام کامل، ابومظفر صلاح‌الدین یوسف بن ایوب بن شاذی، بنیان‌گذار سلسله ایوبیان در مصر بود.


== نام و تبار ==
== نام و تبار ==
نام کامل صلاح‌الدین ایوبی، ابومظفر صلاح‌الدین یوسف بن ایوب بن شاذی، گزارش شده‌است۔ او پس از جانشینی بر عمویش، از جانب خلیفه به ملک‌الناصر، لقب گرفت۔
نام کامل صلاح‌الدین ایوبی، ابومظفر صلاح‌الدین یوسف بن ایوب بن شاذی، گزارش شده‌است. او پس از جانشینی بر عمویش، از جانب خلیفه به ملک‌الناصر، لقب گرفت.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاح‌الدین ایوبی}}</ref>


نسب او به کردهای روادی تیره هذبانی ساکن در شهر دوین می‌رسد که در سده ششم، در تکریت عراق ساکن بودند۔ نجم‌الدین ایوب، پدر صلاح‌الدین، دژدار شهر تکریت بود۔ در پی درگیری‌های صورت گرفته بین ایوب و مجاهد‌الدین بهروز، وی با اقوامش، به موصل عزیمت کرد۔ عمادالدین زنگی، از ساکنان موصل بود که پیش از این، با کمک‌های ایوب از جنگ با مسترشد بالله نجات یافته بود، او را در موصل محترم شمارد و از لشکریان قرار داد و امارت بلعبک نیز به او واگذارد۔
نسب او به کردهای روادی تیره هذبانی ساکن در شهر دوین می‌رسد که در سده ششم، در تکریت عراق ساکن بودند. نجم‌الدین ایوب، پدر صلاح‌الدین، دژدار شهر تکریت بود. در پی درگیری‌های صورت گرفته بین ایوب و مجاهد‌الدین بهروز، وی با اقوامش، به موصل عزیمت کرد. عمادالدین زنگی، از ساکنان موصل بود که پیش از این، با کمک‌های ایوب از جنگ با مسترشد بالله نجات یافته بود، او را در موصل محترم شمارد و از لشکریان قرار داد و امارت بلعبک نیز به او واگذارد.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاح‌الدین ایوبی}}</ref>


== سرگذشت ==
== سرگذشت ==
صلاح‌الدین در سال ۵۳۲ در تکریت عراق به دنیا آمد۔
صلاح‌الدین در سال ۵۳۲ در تکریت عراق به دنیا آمد. از زندگانی او در دوران خدمت پدرش در لشکریان زنگبان، اطلاعی جز اینکه او نیز همچون پدر و عمویش در خدمت زنگبان بوده‌است، در دست نیست. او در سال ۵۴۹ برای جلب توجه نورالدین محمود زنگی، برخی از امور او را برعهده گرفت و در سال ۵۶۰، به شحنگی دمشق منصوب شد. او همچنین در سال‌های ۵۵۹ تا ۵۶۴ به همراه عمویش، اسدالدین شیرکوه شاذی برای مقابله با آشوب‌ها در حکومت فاطمیان مصر، شرکت کرد. پس از آرام شدن مصر، خلیفه فاطمی، شیرکوه را در ربیع‌الآخر ۵۶۴ به وزارت منصوب کرد و دو ماه بعد و پس از مرگ شیرکوه، خلیفه عاضد لدین‌الله، صلاح‌الدین را به جانشینی عمویش گمارد. او توانست در دوران وزارتش، با هوشمندی و بخشش‌های مالی، پایگاهی مستحکم بسازد. او در سال ۵۶۴ با یک توطئه از جانب امیران و سپاهیان سودانی فاطمیان به رهبری موتمن الخلافه جوهر مواجه شد که با درایت او، به نتیجه‌ای نرسید.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاح‌الدین ایوبی}}</ref>


از زندگانی او در دوران خدمت پدرش در لشکریان زنگبان، اطلاعی جز اینکه او نیز همچون پدر و عمویش در خدمت زنگبان بوده‌است، در دست نیست۔ او در سال ۵۴۹ برای جلب توجه نورالدین محمود زنگی، برخی از امور او را برعهده گرفت و در سال ۵۶۰، به شحنگی دمشق منصوب شد۔ او همچنین در سال‌های ۵۵۹ تا ۵۶۴ به همراه عمویش، اسدالدین شیرکوه شاذی برای مقابله با آشوب‌ها در حکومت فاطمیان مصر، شرکت کرد۔ پس از آرام شدن مصر، خلیفه فاطمی، شیرکوه را در ربیع‌الآخر ۵۶۴ به وزارت منصوب کرد و دو ماه بعد و پس از مرگ شیرکوه، خلیفه عاضد لدین‌الله، صلاح‌الدین را به جانشینی عمویش گمارد۔ او توانست در دوران وزارتش، با هوشمندی و بخشش‌های مالی، پایگاهی مستحکم بسازد۔ او در سال ۵۶۴ با یک توطئه از جانب امیران و سپاهیان سودانی فاطمیان به رهبری موتمن الخلافه جوهر مواجه شد که با درایت او، به نتیجه‌ای نرسید۔
هرچند او سنی مذهب بود و اقدامات ضد شیعی فراوانی در مصر انجام داد، اما هرگز تسلیم خواسته عالمان اهل سنت و مخالفان حکومت فاطمی از جمله نورالدین زنگی در خصوص عزل خلیفه فاطمی و خواندن خطبه به نام خلیفه عباسی نشد. او بیم داشت که طرفداران فاطمی با شورش‌هایی کار را برای او سخت کرده و یا نورالدین زنگی، پس از سقوط فاطمیان، حکومت مصر را از او بازستاند. او همچنین عزل خلیفه بیمار فاطمی را جوانمردانه نمی‌دانست. با این وجود، سرآخر با شدت گرفتن بیماری خلیفه در محرم ۵۶۷، صلاح‌الدین خطبه‌ای به نام خلیفه عباسی خواند.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاح‌الدین ایوبی}}</ref>
 
هرچند او سنی مذهب بود و اقدامات ضد شیعی فراوانی در مصر انجام داد، اما هرگز تسلیم خواسته عالمان اهل سنت و مخالفان حکومت فاطمی از جمله نورالدین زنگی در خصوص عزل خلیفه فاطمی و خواندن خطبه به نام خلیفه عباسی نشد۔ او بیم داشت که طرفداران فاطمی با شورش‌هایی کار را برای او سخت کرده و یا نورالدین زنگی، پس از سقوط فاطمیان، حکومت مصر را از او بازستاند۔ او همچنین عزل خلیفه بیمار فاطمی را جوانمردانه نمی‌دانست۔ با این وجود، سرآخر با شدت گرفتن بیماری خلیفه در محرم ۵۶۷، صلاح‌الدین خطبه‌ای به نام خلیفه عباسی خواند۔


=== درگیری با صلیبیون ===
=== درگیری با صلیبیون ===
قذرت‌گیری صلاح‌الدین، مقارن با جنگ‌های صلیبی بود
قذرت‌گیری صلاح‌الدین، مقارن با جنگ‌های صلیبی بود. از آن جهت که برقراری نظم و آرامش در مصر، بدون شکست صلیبی‌ها در شام ممکن نبود، این نبرد برای صلاح‌الدین حائز اهمیت شد. از این جهت، در سال ۵۶۵ با صلیبیون وارد نبرد شد. او در نبرد اولش، به دفاع از دمیاط پرداخت و توانست صلیبیون را عقب براند. او در سال ۵۶۶ به مواضع صلیبیون در شام حمله برد و پس از آمدن نیروهای کمکی برای صلیبیون، عقب‌نشینی کرد و در ربیع همان سال، مجدد حمله‌ای تدارک دید که به تسلطش بر نقطه سوق‌الجیشی مشرف بر دریای سرخ انجامید. با مرگ خلیفه فاطمی در محرم ۵۶۷ و قطع خطبه فاطمیان در مصر، این منطقه رسما به قلمروی سیاسی و جغرافیایی حکومت زنگیان پیوست. او خلیفه فاطمی را با احترام دفن کرد اما بر باقیماندگان از حکومت فاطمی محدودیت‌هایی وضع کرد. قصرهای فاطمی به اعضای خاندان ایوبی اختصاص یافت و کتاب‌های کتابخانه بزرگ قصر فاطمی به شام انتقال و بعضی از انها فروخته شد.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاح‌الدین ایوبی}}</ref>
 
== مذهب و امور مذهبی ==
صلاح‌الدین سنی و به مذهب شافعی پایبند بود۔ او سعی داشت تا مذهب اهل سنت را جایگزین مذهب اسماعیلیه که در آن زمان به شدت تبلیغ می‌شد، قرار دهد۔ برای این منظور عبارت «حی علی خیرالعمل» را از اذن‌ها حذف کرد و نام سه خلیفه نخست را به آغاز خطبه‌ها افزود۔ او با این کار سعی در اضمحلال مذهب اسماعیلی و احیای شعارهای اهل سنت در مصر را داشت۔ در همین راستا، زندان مشهور به دارالمعونه را ویران و به جای آن مدرسه علمیه‌ای برای مذهب شافعی به نام مدرسه ناصریه ساخت که امروزه صلاحیه نام دارد۔ مقریزی این مدرسه را نخستین مدرسه در مصر برای این مذهب دانسته‌است۔ او همچنین مدرسه‌ای به نام درالعدل برای شافعی‌ها و محلی به نام دارالغزل برای مالکی‌ها تاسیس کرد که کاربرد آموزشی داشتند۔ فعالیت‌های او سبب شد تا مدرسه اسماعیلی الازهر در مصر تعطیل شود و قاضیان سنی جایگزین قاضیان اسماعیلی شوند و شیعیان امامی و اسماعیلی، با وجود برقراری حکومت فامی، به دشواری بتوانند مذهب خویش را اعلام کنند۔


صلاح‌الدین در فاصله سال‌های ۵۶۸ تا ۵۷۰، با اهداف توسعه‌طلبانه و دفاع‌گونه و همینطور اقتصادی، سپاهی به فرماندهی برادرش تورانشاه برای فتح نوبه در جنوب مصر و یمن را فراهم کرد و به آن مناطق اعزام کرد. او نیروهایی را نیز برای تصرف مغرب، به آن نواحی فرستاد. در سال ۵۶۹ نیز نورالدین درگذشت و ملک‌الصالح اسماعیل به جانشینی او نصب شد. از اجا که او فردی ناتوان در اداره امور بود، شام با وضعیت آشفته‌ای مواجه شد. همین امر سبب شد تا صلاح‌الدین به بهانه حمایت و سرپرستی امیر زنگی، در ربیع‌الاول یا ربیع‌الثانی ۵۷۰ به شام وارد شود و بدون مشکل، شهر را در اختیار بگیرد. او پس از آن حمص و حماه را نیز تصرف کرد و در نخستین یورش به حلب، ناموفق ماند. او در ادامه با تصرف بعلبک، معره، کفرطاب و ماردین، قلمروی خود را گسترش داد. او با خلیفه عباسی مستضی بامرالله، وارد مکاتبه شد و توانست امارت بر مصر و شام را از خلیفه به سال ۵۷۰ بگیرد. در همین سال، به نامش سکه ضرب شد. او سال بعد به نبرد با امرای زنگی پرداخت و پس از آن، قلعه مستحکم اعزاز را تسخیر کرد. او در سال ۵۷۲، پیمان صلحی با زنگی‌ها بست که تا سال ۵۷۶ تدام داشت. او در این دوره بر مناطق منبج، رها، رقه، خابور، نصیبین، سنجار، امد، حلب، مبافارقین و خلاط مسلط شد اما بر موصل، فائق نیامد. در نهایت در سال ۵۸۱ و پس از نبرد سوم صلاح‌الدین در موصل، با والی موصل پیمان صلحی بسته شد که ضمن تعلق شهر زور و ولایت قرابلی و ماورای زاب به صلاح‌الدین، در موصل به نام او خطبه خوانده شود و سکه ضرب گردد.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاح‌الدین ایوبی}}</ref>


۱.۱ - مذهب
پس از این وقایع بود که صلاح‌الدین مجدد به جنگ با صلیبیون پرداخت. او توانست در سال ۵۶۹، نورمان‌هایی که به تحریک مخالفان او به اسکندریه یورش بردند را با شکستی سنگین، عقب براند. در سال ۵۷۰ نیز صلیبیون به حمص حمله کردند و صلاح‌الدین مجبور شد تا محاصره حلب را ترک کند. هرچند او پیمان صلحی را با صلیبیون در ۵۷۱ منعقد کرد، اما در ۵۷۲، بودوتن چهارم از تجدید پیمان خودداری کرد و به همین دلیل، صلاح‌الدین به عسقلان حمله کرد، اما شکست خورد و به سختی از معرکه رهایی یافت. در سال ۵۷۵، در نبرد مرج عیون، صلاح‌الدین صلیبی‌ها را به سختی شکست داد. این شکست صلیبیون را وادار به صلح با ایوبیان کرد. در سال ۵۷۷، پس از عهدشکنی رنو دو شائیون، حاکم وقت ماورای اردن، و حمله کاروان حجاج، عزالدین فرخشاه، نایب صلاح‌الدین به کرک تاخت و رنو دو شاتیون را وادار به عقب‌نشینی کرد. در ۵۷۸، صلاح‌الدین برای بار آخر از مصر بیرون رفت و تا پایان عمر به آنجا بازنگشت. او در این سال‌ها به نبرد با صلیبیون مشغول بود که مهمترین آنها نبرد حطین نام داشت.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاح‌الدین ایوبی}}</ref>


صلاح الدین بدون شک یک سنی متعصب و شافعی تمام عیار بود و وقتی که در مصر به قدرت رسید تمام سعی خود را در نشر این مذهب و جایگزین کردن آن به جای مذهب شیعه به کار گرفت که در قسمت‌های بعدی این مطلب را بیش تر توضیح می‌دهیم. [۶]
سیاست‌های اقتصادی او به علت غلبه بر بحران‌های سیاسی و اجتماعی در اواخر دوره فاطمی، عموما موفقیت‌آمیز بودند. ساخت مدارس، مساجد، بیمارستان، خانقاه، راه‌ها، پل‌ها و کاروان‌سراهایی در مناطق مختلف، به او نسبت داده شده‌است. تاسیس دیوان اسطول و دیوان اسرا از ابداعات و اقدامات اوست.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاح‌الدین ایوبی}}</ref>


۲ - ورود صلاح الدین به مصر
== درگذشت ==
صلاح‌الدین در ۲۷ صفر ۵۸۹ در دمشق درگذشت و در قلعه این شهر دفن شد.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاح‌الدین ایوبی}}</ref>


[ویرایش]
== مذهب و امور مذهبی ==
 
صلاح‌الدین سنی و به مذهب شافعی پایبند بود. او سعی داشت تا مذهب اهل سنت را جایگزین مذهب اسماعیلیه که در آن زمان به شدت تبلیغ می‌شد، قرار دهد. برای این منظور عبارت «حی علی خیرالعمل» را از اذن‌ها حذف کرد و نام سه خلیفه نخست را به آغاز خطبه‌ها افزود. او با این کار سعی در اضمحلال مذهب اسماعیلی و احیای شعارهای اهل سنت در مصر را داشت. در همین راستا، زندان مشهور به دارالمعونه را ویران و به جای آن مدرسه علمیه‌ای برای مذهب شافعی به نام مدرسه ناصریه ساخت که امروزه صلاحیه نام دارد. مقریزی این مدرسه را نخستین مدرسه در مصر برای این مذهب دانسته‌است. او همچنین مدرسه‌ای به نام درالعدل برای شافعی‌ها و محلی به نام دارالغزل برای مالکی‌ها تاسیس کرد که کاربرد آموزشی داشتند. فعالیت‌های او سبب شد تا مدرسه اسماعیلی الازهر در مصر تعطیل شود و قاضیان سنی جایگزین قاضیان اسماعیلی شوند و شیعیان امامی و اسماعیلی، با وجود برقراری حکومت فامی، به دشواری بتوانند مذهب خویش را اعلام کنند. برخی ساخت نخستین خانقاه در مصر را به دست او می‌دانند که از نظر برخی نشانه‌ای بر مشرف صوفیانه اوست. او را علاقمند به نشر عقاید اشعری گزارش کرده‌اند.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاح‌الدین ایوبی}}</ref>
مسیحیان در سال‌های ابتدایی جنگ صلیبی توانسته بودند شهر‌های مسلمان نشین بسیاری را فتح کنند و این فتوحات به آنان روحیه بسیار داد تا این که طمع فتح قاهره ، مرکز دولت فاطمی را در سر بپرورانند. «ارتش بزرگ مسیحی به سمت قاهره حرکت کرد و شهرهایی که در میان راه بود از جمله شهر بزرگ بلبیس را فتح و آنجا را غارت کرده و مردمان را نیز کشتند». [۷]
 
در نهایت آنها به قاهره رسیدند و آنجا را به محاصره خود در آوردند. اما مردم قاهره که بیم آن داشتند فرنگی‌ها در قاهره نیز چنان کنند که در بلبیس کرده بودند، به دفاع از شهر برخاستند.
 
العاضد که به عنوان خلیفه فاطمی در آنجا حکومت می‌کرد از حکومت عباسی درخواست کمک کرده و از آنها تقاضا کرد برای رفع مشکل صلیبیون نیروی نظامی به آنجا بفرستند. او که خوب می‌دانست بدون کمک، قدرتی برای مقابله با غربی‌ها ندارد، خواستار لشکر کشی اسدالدین شیرکوه فرمانده بزرگ که عموی صلاح الدین بود، شد.
 
«اسد الدین با شش هزار سپاهی عازم مصر شد و پیش از حرکت، نیازهای سپاهیان را رفع نمود و هر سواری را بیست دینار عطا کرد. جماعتی از امرا نیز در خدمت او بودند و صلاح الدین یوسف بن ایوب به همراه پدرش ایوب برادر شیرکوه او را همراهی می‌کردند. چون نزدیک قاهره شد فرنگی‌ها عقب نشینی کرده و به شهرهای خود بازگشتند. او نیز در اواسط همان سال وارد قاهره شد. "العاضد لدین الله" خلیفه فاطمی او را خلعت داد و برای او و لشکریانش مقرری معین نمود». [۸]
 
۲.۱ - قتل شاور
 
اسد الدین بعد از مدتی که وارد قاهره شده بود توانست به کمک فرماندهان و خواست عاضد خلیفه فاطمی، وزیر خلیفه که "شاور" نام داشت و به نوعی تمام امور را ریاست می‌کرد به قتل برساند». [۹]
 
اسد الدین با مرگ شاور همه کاره قاهره شد و العاضد تنها نامی از خلافت را یدک می‌کشید. اما اسدالدین بعد از فتح قاهره، عمر چندانی نکرد و دو ماه بعد فوت کرد. [۱۰]
 
بعد از او، فرماندهانش بر سر جانشینی او اختلاف کردند تا این که با خواست خلیفه فاطمی و همراهی بعضی از فرماندهان، صلاح الدین یوسف بن ایوب جانشین عموی خود شده و این گونه حکومت صلاح الدین بر مصر آغاز شد.
 
از عاضد نیز تنها نامی به عنوان خلیفه باقی مانده بود و در امور مملکتی هیچ نقشی نداشت تا این که در هنگام مریضیش از حکومت کنار گذاشته شد که تفصیل آن را در بخش حکومت فاطمی‌ها خواهیم آورد.
 
۳ - حکومت فاطمی‌ها
 
[ویرایش]
 
دولت فاطمی که می‌توان آن را دولت علوی نامید، «دولتی بود که دامنه کشورش پهناور و مدت فرمانروایی اش طولانی بود، زیرا آغاز آن در سال ۲۹۶ و پایانش در سال ۵۶۷ بود. اولین خلیفه فاطمی المهدی بالله نام داشت، وی ابو محمد عبید الله بن احمد بن اسماعیل ثالث بن احمد بن اسماعیل ثانی بن محمد بن اسماعیل اعرج بن جعفر الصادق علیه‌السّلام بود. البته نسب‌های دیگری نیز برای فاطمی‌ها نقل شده که در آن اختلاف وجود دارد، اما آنچه از این نسب‌های مختلف مسلم است این که ایشان علوی و اسماعیلی هستند، و اتصال ایشان به علی علیه‌السّلام صحیح و درست است». [۱۱]
 
خلفای فاطمی به نشر و گسترش شیعه در مصر همت گماردند که خود مقاله‌ای دیگر می‌طلبد و از وظیفه این نوشتار خارج است. اما به ذکر همین نکته بسنده می‌کنیم که فاطمی‌ها نمادهای شیعه را برافراشتند و تشیع را به عنوان مذهب رسمی مصریان مطرح کردند.
 
۳.۱ - دلایل افول فاطمی ها
 
افول فاطمی‌ها به دلیل دو ویژگی بود که آنها در اواخر دوره خود داشتند:
 
۱. وزیران فاطمی قدرت فوق العاده‌ای پیدا کردند که این قدرت وزراء با تضعیف خلفای فاطمی همراه بود.
 
۲. سست شدن پایه‌های حکومت؛ بدین ترتیب که وزیران قدرت یافته، بر سر تصاحب قدرت به کشمکش و نزاع با هم پرداختند و این درگیری‌های داخلی قدرت حکومت را به شدت تضعیف کرد.
 
۳.۲ - آخرین حاکم فاطمیون
 
العاضد آخرین حاکم فاطمیون بود که در حکمرانیش سن زیادی نداشت از این باب بیشتر امور دولتی به دست وزیران افتاد که یکی از مهم‌ترین و قدرتمند‌ترین آنها شخصی به نام شاور بود که به دست اسد الدین شیرکوهی کشته شد. [۱۲]
 
پس از مرگ شاور، اسد الدین امور مصر را در دست گرفت. اسدالدین که یک سنی مذهب و هم پیمان خلیفه بغداد به حساب می‌آمد، وزارت حکومتی را در دست گرفت که از مروجان شیعه بوده و خود را در مقابل حکومت بغداد می‌دانست و این خود نشان از وضع اسف بار حکومت فاطمی‌ها می‌دهد. وزارت اسد الدین به همراه سستی حاکم، موجب زمینه سازی برای پایان حکومت فاطمی‌ها شد. بعد از اسد الدین «صلاح الدین بر دولت تسلط یافت، و به هر یک از خویشان خود که نزدش آمده بودند قطعه زمین‌هایی با ارزش بخشید، و دست اطرافیان عاضد را کوتاه کرد و خود شخصا امور حکومت را در دست گرفت. پس از چندی عاضد بیمار شد، و بیماریش رو به فزونی نهاد، و در سال ۵۶۷ درگذشت. در این وقت مردم درباره شخصی که باید نامش در بالای منابر به عنوان خلافت برده شود بی رغبتی نشان دادند، تا آن که روز جمعه فرا رسید و مردی بالای منبر رفته خطبه خواند، و نام المستضی ء (خلیفه عباسی) را به خلافت برد و کسی به گفته او اعتراضی ننمود. از آن پس همچنان در مصر خطبه به نام عباسیان خوانده شد، و دولت فاطمی‌ها یکباره از سرزمین مصر برافتاد، و صلاح الدین یوسف بن ایوب با استقلال و بدون وجود رقیب و منازع به حکومت مصر پرداخت». [۱۳]
 
[۱۴]
 
و این گونه حکومت فاطمیان پایان یافت و صلاح الدین ایوبی حاکم بلا منازع مصر شد.
 
۴ - صلاح الدین و شیعیان
 
[ویرایش]
 
حکومت‌های سنی مذهب غالبا رابطه خوبی با شیعیان نداشته و معمولا با تمام تلاش سعی در از بین بردن شیعیان می‌کردند. حتی در بسیاری از موارد، حاکمان سنی مذهب با اقلیت‌های دینی همچون یهودیان و مسیحیان ، رفتاری مناسب داشتند و حتی مقام‌هایی را به آنها می‌دادند اما هرگز این احترامات را برای شیعیان قائل نبوده و با سخت‌ترین شکل ممکن با آنها به مبارزه می‌پرداختند. برای این امر می‌توان ادله و شواهد بسیاری را ذکر کرد که خود مجالی دیگر می‌طلبد و از وظیفه این نوشتار خارج است.
 
حکومت ایوبیان و در راس آن صلاح الدین نیز بنابر همین سیره، تلاش‌های بسیاری برای ریشه کن کردن تشیع در مصر کردند. این تلاش‌ها می‌توانست دلائل متفاوتی داشته باشد که بطور قطع و یقین مهم‌ترین آن، دلائل مذهبی بوده است. صلاح الدین به عنوان یک شافعی تمام عیار، تحمل اقلیت‌هایی مثل شیعه را نداشت و به نوعی مبارزه با این اقلیت را جزو وظائف دینی خود می‌دانست. علاوه بر این، دلائل سیاسی نیز برای او وجود داشت؛ زیرا حکومت فاطمی، شیعه بود و صلاح الدین حکومت را از آنها گرفته بود و بالتبع شیعیان را رقیبی برای خود فرض می‌کرد و احتمال بسیار می‌داد که شیعیان علیه او قیام کنند. از این باب صلاح الدین با شیعیان به مبارزه پرداخت.
 
۴.۱ - مبارزه با شیعیان
 
اما او به دلیل جنگ‌های بسیاری که در خارج مصر داشت، تلاش می‌کرد نیروی نظامی کمتری را در مصر مشغول کند، از این باب بیشتر تلاش می‌کرد که مبارزه فرهنگی را در راس امور خود قرار دهد. ما در این جا به اختصار تعدادی از مبارزات و گاه ناجوانمردی‌های صلاح الدین در مورد شیعیان را ذکر می‌کنیم:
 
۴.۱.۱ - مبارزه با آموزه‌ها و نمادهای شیعی
 
صلاح الدین علمای شیعی را به انزوا کشانده و مدارس آنها را تخریب و یا تبدیل به مدارس علمیه سنی کرد. او همچنین دستور داد کتابخانه بزرگ فاطمی‌ها را آتش بزنند. از همه مهم تر این که دستور داد تا شعائر شیعی تعطیل شود، از جمله روز عاشورا را به عنوان روز سرور و شادی اعلام کرد و با این کار مانع برگزاری مراسم عاشورا توسط شیعیان شد. [۱۵]
 
او همچنین عبارت "حی علی خیر العمل" را که به عنوان یک شعار برای مذهب شیعه مطرح بود، از اذان حذف کرد. این حادثه در دهم ذی الحجه سال ۵۶۵ اتفاق افتاد. [۱۶]
 
۴.۱.۲ - گفتن نام خلفای راشدین در خطبه
 
او دستور داد تا نام خلفای راشدین که نمادی از اهل سنت هستند، در هرخطبه برده شود. [۱۷]
 
۴.۱.۳ - تغییر قاضیان شیعی
 
تغییر قاضیان شیعی از دیگر اقدامات او در جهت محو تشیع بود. [۱۸]
 
او با قرار دادن قاضیان شافعی مذهب به جای قاضی‌های شیعی تلاش کرد تا فقه شیعی را محو و فقه شافعی را در جامعه پیاده کند تا مردم با این نوع از احکام خو بگیرند.
 
در بعضی از زمان‌ها قیام‌های شیعی در نقاط مختلف مصر به انجام می‌رسید و با این که صلاح الدین راه فرهنگی و ایدئولوژیکی را ترجیح می‌داد، اما به مبارزه نظامی با شیعیان پرداخت. ساقط کردن و تعقیب شیعیان از کارهای جدی زمامداران منصوب صلاح الدین بود. در عصر صلاح الدین شیعه بودن جرم محسوب می‌شد و شیعیان به عنوان مجرم از سوی قاضیانی که صلاح الدین از میان اهل سنت انتخاب کرده بود، تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند. [۱۹]
 
۴.۱.۴ - سرو سامان دادن امور اقتصادی
 
سرو سامان دادن امور اقتصادی با پر رنگی نقش حکومت: در اواخر حکومت فاطمی، اوضاع اقتصادی مردم سخت شده و مبلغ دویست هزار دینار در سال مالیاتی بود که بر عهده مردم بود. اما صلاح الدین به یکباره مردم را از پرداخت مالیات معاف کرد. [۲۰]
 
این امر و نکاتی از این دست که تماما در دوران وزارت صلاح الدین و یا سال‌های اولیه حکومت او انجام شد، برای فراموش کردن حکومت شیعی و تفکر شیعه و وابسته کردن مردم به صلاح الدین و مذهب او انجام شده است.
 
۴.۱.۵ - تاسیس مدارس علمیه شافعی
 
صلاح الدین در راستای ترویج مذهب شافعی، مدارس علمی شافعی را در مصر تاسیس کرد و از طریق این مدارس عالمان و مبلغان شافعی بسیاری را رهسپار جامعه کرد تا مذهب شافعی را ترویج کنند. [۲۱]
 
۵ - جنگ‌های صلیبی
 
[ویرایش]
 
جنگ‌های صلیبی، به جنگ‌هایی که مسیحیان علیه مسلمانان به راه انداختند گفته می‌شود که از سال ۱۰۹۶ م. شروع و تا دو قرن ادامه یافت [۲۲]
 
و در چندین مرحله انجام شد. این دوره تاریخی به صورت مفصل توسط مورخان مورد بحث و بررسی قرار گرفته که یکی از مفصل‌ترین منابع در این بحث کتاب الکامل ابن اثیر است که تقریبا از نیمه جلد ۲۲ تا نیمه جلد ۲۴ این کتاب نزدیک به هفتاد درصد مطالب مربوط به جنگ‌های صلیبی و صلاح الدین است.
 
در خلال این جنگ‌ها، صلاح الدین مردان توانائی را در شهرهای مختلف گماشت و استحکامات شهرها را تقویت کرد تا فرنگیان نتوانند بدان نواحی دست یابند. از سوی دیگر به شهرهایی که در شام به دست فرنگیان افتاده بود، حمله می‌برد و آنها را می‌گشود و فرنگیان را اسیر می‌کرد یا از آن نقاط می‌راند. او ظرف مدتی کم تر از پنج سال شهرهای بسیاری را تصرف کرد، اما بالاتر از همه اینها فتح بیت المقدس بود.
 
۵.۱ - موقعیت بیت المقدس
 
شهر بیت المقدس به عنوان یک نقطه استراتژیک و با اهمیت از نظر دینی، برای هر دو طرف مهم بود. این شهر در جنگ اول صلیبی به دست مسیحیان افتاده بود و صلاح الدین توانست آنجا را از مسیحیان پس بگیرد. او با فتح بیت المقدس و آزادی آن از دست مسیحیان، توانست برای خود شهرتی به دست آورد.
 
عملکرد صلاح الدین به خصوص در جنگ‌های صلیبی، سبب شهرت و احترام خاص به او در میان مسلمانان به خصوص اهل سنت شد و اکثر علما و مورخان اهل سنت نیز از او به نیکی یاد می‌کنند.
 
۵.۲ - شهرت صلاح الدین
 
البته این شهرت و عملکرد او سبب درستی تمام اعمال او نیست، بلکه او کارهایی را نیز داشته که اخلاقا و شرعا درست نبوده و حتی می‌توان آن را قبیح دانست. یکی از این اعمال برخورد او با شیعیان بوده که قبلا آن را ذکر کردیم. علاوه بر این او برای این که عملکرد صلیبیون را بی جواب نگذارد، عملکردی مشابه آنان را انجام می‌داد و به قتل و غارت‌های بسیاری دست می‌زد، بسیاری از مردم عادی را از دم تیغ می‌گذراند و اعمالی که صلیبی‌ها بعد از فتح شهر‌ها انجام می‌دادند، او نیز بعد از فتح شهرها انجام می‌داد. این اعمال اگرچه در آن زمان تا حدودی عادی به حساب می‌آمد، اما به هیچ وجه نمی‌توان آن را اسلامی دانست. در این جا ما به ذکر چند مورد از آنها اکتفا می‌کنیم:
 
«... صلاح الدین در نهر اسود اردو زد و در شهر‌های اطراف به غارت و کشتار پرداخت». [۲۳]


«صلاح الدین خود به راس عین راند و جمعیت آن جا را پراکنده ساخت، آنگاه لشکر به ماردین برد و در آن نواحی دست به غارت و کشتار زد و باز گردید». [۲۴]
== شخصیت ==
مورخان مسلمان او را دارای صفاتی چون عدالت، رحم، دلیری، جوانمردی، پرهیزکاری، بخشش، نیک‌عهدی، شکیبایی و مهارت‌های نظامی می‌دانستند. مورخان غربی نیز او را انسان‌دوست در جنگ‌ها می‌دانستند و به همین خاطر او را تمجید کرده‌اند. با این همه، زندگی شخصی او خالی از خشونت نبود، مبارزه با تشیع و فیلسوفان که در آن روزگار، دشمن شریعت قلمداد می‌شدند، قتل شهاب‌الدین سهرودی، از جمله اقدامات مورد انتقاد اوست. علاقه‌مندی او به دانش، محدود به علوم دینی و ادبی بود.<ref>{{پک|1=چنگیزی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=صلاح‌الدین ایوبی}}</ref>


«صلاح الدین شهر طبریه را غارت کرد و آتش زد». [۲۵]
== پانویس ==


۶ - مرگ صلاح الدین
=== ارجاعات ===
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}


[ویرایش]
=== منابع ===


در ماه صفر سال ۵۸۹، صلاح الدین یوسف بن ایوب بن شاذی، فرمانروای مصر و شام و جزیره و شهرهای دیگر، در دمشق از جهان رخت بربست. سبب بیماری او آن بود که برای دیدار حاجیان از شهر بیرون رفته و همان روز مریض شد و دچار بیماری حاد گردید. هشت روز بیمار بود و سپس درگذشت. [۲۶]
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=چنگیزی|نام=اسماعیل|مدخل=صلاح‌الدین ایوبی|دانشنامه=دانشنامه جهان اسلام|سال=۱۳۷۵|ناشر=[[بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]]|مکان=تهران|کوشش=حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصر الله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد|پیوند مدخل=https://noorlib.ir/book/view/20632/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85?volumeNumber=30&sectionNumber=2&viewType=pdf}}

نسخهٔ ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۱۲

صلاح‌الدین ایوبی با نام کامل، ابومظفر صلاح‌الدین یوسف بن ایوب بن شاذی، بنیان‌گذار سلسله ایوبیان در مصر بود.

نام و تبار

نام کامل صلاح‌الدین ایوبی، ابومظفر صلاح‌الدین یوسف بن ایوب بن شاذی، گزارش شده‌است. او پس از جانشینی بر عمویش، از جانب خلیفه به ملک‌الناصر، لقب گرفت.[۱]

نسب او به کردهای روادی تیره هذبانی ساکن در شهر دوین می‌رسد که در سده ششم، در تکریت عراق ساکن بودند. نجم‌الدین ایوب، پدر صلاح‌الدین، دژدار شهر تکریت بود. در پی درگیری‌های صورت گرفته بین ایوب و مجاهد‌الدین بهروز، وی با اقوامش، به موصل عزیمت کرد. عمادالدین زنگی، از ساکنان موصل بود که پیش از این، با کمک‌های ایوب از جنگ با مسترشد بالله نجات یافته بود، او را در موصل محترم شمارد و از لشکریان قرار داد و امارت بلعبک نیز به او واگذارد.[۲]

سرگذشت

صلاح‌الدین در سال ۵۳۲ در تکریت عراق به دنیا آمد. از زندگانی او در دوران خدمت پدرش در لشکریان زنگبان، اطلاعی جز اینکه او نیز همچون پدر و عمویش در خدمت زنگبان بوده‌است، در دست نیست. او در سال ۵۴۹ برای جلب توجه نورالدین محمود زنگی، برخی از امور او را برعهده گرفت و در سال ۵۶۰، به شحنگی دمشق منصوب شد. او همچنین در سال‌های ۵۵۹ تا ۵۶۴ به همراه عمویش، اسدالدین شیرکوه شاذی برای مقابله با آشوب‌ها در حکومت فاطمیان مصر، شرکت کرد. پس از آرام شدن مصر، خلیفه فاطمی، شیرکوه را در ربیع‌الآخر ۵۶۴ به وزارت منصوب کرد و دو ماه بعد و پس از مرگ شیرکوه، خلیفه عاضد لدین‌الله، صلاح‌الدین را به جانشینی عمویش گمارد. او توانست در دوران وزارتش، با هوشمندی و بخشش‌های مالی، پایگاهی مستحکم بسازد. او در سال ۵۶۴ با یک توطئه از جانب امیران و سپاهیان سودانی فاطمیان به رهبری موتمن الخلافه جوهر مواجه شد که با درایت او، به نتیجه‌ای نرسید.[۳]

هرچند او سنی مذهب بود و اقدامات ضد شیعی فراوانی در مصر انجام داد، اما هرگز تسلیم خواسته عالمان اهل سنت و مخالفان حکومت فاطمی از جمله نورالدین زنگی در خصوص عزل خلیفه فاطمی و خواندن خطبه به نام خلیفه عباسی نشد. او بیم داشت که طرفداران فاطمی با شورش‌هایی کار را برای او سخت کرده و یا نورالدین زنگی، پس از سقوط فاطمیان، حکومت مصر را از او بازستاند. او همچنین عزل خلیفه بیمار فاطمی را جوانمردانه نمی‌دانست. با این وجود، سرآخر با شدت گرفتن بیماری خلیفه در محرم ۵۶۷، صلاح‌الدین خطبه‌ای به نام خلیفه عباسی خواند.[۴]

درگیری با صلیبیون

قذرت‌گیری صلاح‌الدین، مقارن با جنگ‌های صلیبی بود. از آن جهت که برقراری نظم و آرامش در مصر، بدون شکست صلیبی‌ها در شام ممکن نبود، این نبرد برای صلاح‌الدین حائز اهمیت شد. از این جهت، در سال ۵۶۵ با صلیبیون وارد نبرد شد. او در نبرد اولش، به دفاع از دمیاط پرداخت و توانست صلیبیون را عقب براند. او در سال ۵۶۶ به مواضع صلیبیون در شام حمله برد و پس از آمدن نیروهای کمکی برای صلیبیون، عقب‌نشینی کرد و در ربیع همان سال، مجدد حمله‌ای تدارک دید که به تسلطش بر نقطه سوق‌الجیشی مشرف بر دریای سرخ انجامید. با مرگ خلیفه فاطمی در محرم ۵۶۷ و قطع خطبه فاطمیان در مصر، این منطقه رسما به قلمروی سیاسی و جغرافیایی حکومت زنگیان پیوست. او خلیفه فاطمی را با احترام دفن کرد اما بر باقیماندگان از حکومت فاطمی محدودیت‌هایی وضع کرد. قصرهای فاطمی به اعضای خاندان ایوبی اختصاص یافت و کتاب‌های کتابخانه بزرگ قصر فاطمی به شام انتقال و بعضی از انها فروخته شد.[۵]

صلاح‌الدین در فاصله سال‌های ۵۶۸ تا ۵۷۰، با اهداف توسعه‌طلبانه و دفاع‌گونه و همینطور اقتصادی، سپاهی به فرماندهی برادرش تورانشاه برای فتح نوبه در جنوب مصر و یمن را فراهم کرد و به آن مناطق اعزام کرد. او نیروهایی را نیز برای تصرف مغرب، به آن نواحی فرستاد. در سال ۵۶۹ نیز نورالدین درگذشت و ملک‌الصالح اسماعیل به جانشینی او نصب شد. از اجا که او فردی ناتوان در اداره امور بود، شام با وضعیت آشفته‌ای مواجه شد. همین امر سبب شد تا صلاح‌الدین به بهانه حمایت و سرپرستی امیر زنگی، در ربیع‌الاول یا ربیع‌الثانی ۵۷۰ به شام وارد شود و بدون مشکل، شهر را در اختیار بگیرد. او پس از آن حمص و حماه را نیز تصرف کرد و در نخستین یورش به حلب، ناموفق ماند. او در ادامه با تصرف بعلبک، معره، کفرطاب و ماردین، قلمروی خود را گسترش داد. او با خلیفه عباسی مستضی بامرالله، وارد مکاتبه شد و توانست امارت بر مصر و شام را از خلیفه به سال ۵۷۰ بگیرد. در همین سال، به نامش سکه ضرب شد. او سال بعد به نبرد با امرای زنگی پرداخت و پس از آن، قلعه مستحکم اعزاز را تسخیر کرد. او در سال ۵۷۲، پیمان صلحی با زنگی‌ها بست که تا سال ۵۷۶ تدام داشت. او در این دوره بر مناطق منبج، رها، رقه، خابور، نصیبین، سنجار، امد، حلب، مبافارقین و خلاط مسلط شد اما بر موصل، فائق نیامد. در نهایت در سال ۵۸۱ و پس از نبرد سوم صلاح‌الدین در موصل، با والی موصل پیمان صلحی بسته شد که ضمن تعلق شهر زور و ولایت قرابلی و ماورای زاب به صلاح‌الدین، در موصل به نام او خطبه خوانده شود و سکه ضرب گردد.[۶]

پس از این وقایع بود که صلاح‌الدین مجدد به جنگ با صلیبیون پرداخت. او توانست در سال ۵۶۹، نورمان‌هایی که به تحریک مخالفان او به اسکندریه یورش بردند را با شکستی سنگین، عقب براند. در سال ۵۷۰ نیز صلیبیون به حمص حمله کردند و صلاح‌الدین مجبور شد تا محاصره حلب را ترک کند. هرچند او پیمان صلحی را با صلیبیون در ۵۷۱ منعقد کرد، اما در ۵۷۲، بودوتن چهارم از تجدید پیمان خودداری کرد و به همین دلیل، صلاح‌الدین به عسقلان حمله کرد، اما شکست خورد و به سختی از معرکه رهایی یافت. در سال ۵۷۵، در نبرد مرج عیون، صلاح‌الدین صلیبی‌ها را به سختی شکست داد. این شکست صلیبیون را وادار به صلح با ایوبیان کرد. در سال ۵۷۷، پس از عهدشکنی رنو دو شائیون، حاکم وقت ماورای اردن، و حمله کاروان حجاج، عزالدین فرخشاه، نایب صلاح‌الدین به کرک تاخت و رنو دو شاتیون را وادار به عقب‌نشینی کرد. در ۵۷۸، صلاح‌الدین برای بار آخر از مصر بیرون رفت و تا پایان عمر به آنجا بازنگشت. او در این سال‌ها به نبرد با صلیبیون مشغول بود که مهمترین آنها نبرد حطین نام داشت.[۷]

سیاست‌های اقتصادی او به علت غلبه بر بحران‌های سیاسی و اجتماعی در اواخر دوره فاطمی، عموما موفقیت‌آمیز بودند. ساخت مدارس، مساجد، بیمارستان، خانقاه، راه‌ها، پل‌ها و کاروان‌سراهایی در مناطق مختلف، به او نسبت داده شده‌است. تاسیس دیوان اسطول و دیوان اسرا از ابداعات و اقدامات اوست.[۸]

درگذشت

صلاح‌الدین در ۲۷ صفر ۵۸۹ در دمشق درگذشت و در قلعه این شهر دفن شد.[۹]

مذهب و امور مذهبی

صلاح‌الدین سنی و به مذهب شافعی پایبند بود. او سعی داشت تا مذهب اهل سنت را جایگزین مذهب اسماعیلیه که در آن زمان به شدت تبلیغ می‌شد، قرار دهد. برای این منظور عبارت «حی علی خیرالعمل» را از اذن‌ها حذف کرد و نام سه خلیفه نخست را به آغاز خطبه‌ها افزود. او با این کار سعی در اضمحلال مذهب اسماعیلی و احیای شعارهای اهل سنت در مصر را داشت. در همین راستا، زندان مشهور به دارالمعونه را ویران و به جای آن مدرسه علمیه‌ای برای مذهب شافعی به نام مدرسه ناصریه ساخت که امروزه صلاحیه نام دارد. مقریزی این مدرسه را نخستین مدرسه در مصر برای این مذهب دانسته‌است. او همچنین مدرسه‌ای به نام درالعدل برای شافعی‌ها و محلی به نام دارالغزل برای مالکی‌ها تاسیس کرد که کاربرد آموزشی داشتند. فعالیت‌های او سبب شد تا مدرسه اسماعیلی الازهر در مصر تعطیل شود و قاضیان سنی جایگزین قاضیان اسماعیلی شوند و شیعیان امامی و اسماعیلی، با وجود برقراری حکومت فامی، به دشواری بتوانند مذهب خویش را اعلام کنند. برخی ساخت نخستین خانقاه در مصر را به دست او می‌دانند که از نظر برخی نشانه‌ای بر مشرف صوفیانه اوست. او را علاقمند به نشر عقاید اشعری گزارش کرده‌اند.[۱۰]

شخصیت

مورخان مسلمان او را دارای صفاتی چون عدالت، رحم، دلیری، جوانمردی، پرهیزکاری، بخشش، نیک‌عهدی، شکیبایی و مهارت‌های نظامی می‌دانستند. مورخان غربی نیز او را انسان‌دوست در جنگ‌ها می‌دانستند و به همین خاطر او را تمجید کرده‌اند. با این همه، زندگی شخصی او خالی از خشونت نبود، مبارزه با تشیع و فیلسوفان که در آن روزگار، دشمن شریعت قلمداد می‌شدند، قتل شهاب‌الدین سهرودی، از جمله اقدامات مورد انتقاد اوست. علاقه‌مندی او به دانش، محدود به علوم دینی و ادبی بود.[۱۱]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • چنگیزی، اسماعیل (۱۳۷۵). «صلاح‌الدین ایوبی». دانشنامه جهان اسلام. به کوشش حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصر الله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.