بدون تصویر
غیراستاندارد
نیازمند به ویراستاری

امیرخسرو دهلوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:
|امضا                  =
|امضا                  =
}}
}}
'''حکیم ابوالحسن یمین‌الدین بن سیف‌الدین محمود''' معروف به '''امیرخسرو دهلوی'''<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref> {{تتم||۶۵۱|[[پتیالی]]، [[هند]]||۷۲۵|[[دهلی]]|ق}} شاعر پارسی‌گوی [[هندوستان]] بود.<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref><ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=نرگس جهان، شخصیت امیر خسرو دهلوی در نظر تذکره‌نویسان و دیگران (قند پارسی، شمارهٔ 22، تابستان 1382دهلی)، ص78.}}</ref><ref name=":1"/><ref name=":2">{{یادکرد کتاب|عنوان=سید نورالحسن عابدی، احوال و آثار امیر خسرو (مقدمهٔ کلیات غزلیات خسرو)، لاهور، 1972، ص57.}}</ref> او یکی از دو شاعر مهم اوایل قرن هشتم است که سایر سخنوران پارسی‌گوی هند را تحت‌الشعاع قرار دادند و در ادوار بعد هم نفوذی دامنه‌دار در میان شعرای ایران و [[هند]] داشتند. آن دو امیرخسرو، و [[حسن دهلوی]] بودند.<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref> امیرخسرو به زبان‌های [[فارسی]]، [[عربی]]، [[ترکی]] و [[سانسکریت]] چیرگی داشت و به ''[[سعدی]] هند'' معروف بود و او در اوایل حال به «سلطانی»<ref>خود شاعر در [[تحفة الصغر]] گوید:{{شعر}}{{ب|گرچه این از قضای یزدانی است|پتیالی چه جای سلطانی است}}{{پایان شعر}}نیز رجوع شود به فهرست نسخ فارسی موزهٔ بریتانی تألیف ریو (ج۲، ص۶۰۹)</ref> و سپس به «طوطی» تخلص می‌کرد. امیر خسرو در موسیقی نیز مشهور است و ایجاد سبک قوالی را به او نسبت می‌دهند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.britannica.com/art/qawwali|عنوان=qawwali}}</ref> به یک احتمال بسیار قوی، امتیاز ابداع «طبله<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.newworldencyclopedia.org/entry/Tabla|عنوان=Tabla}}</ref>» نیز از آنِ امیر خسرو است. شاید به همین دلیل، بر آرام‌گاهش که در جوار پیر و مرادش [[نظام‌الدین اولیا]] در دهلی قرار دارد، همیشه گروه‌های قوالی به غزل‌خوانی و طبله‌نوازی می‌پردازند. البته ایجاد آلهٔ معروف موسیقی «[[سه‌تار]] یا سی‌تار<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ادبیات دری صنف نهم، ص 28}}</ref>» و تصنیف‌ها و سبک‌های دیگر موسیقی را نیز به او نسبت داده‌اند.
'''حکیم ابوالحسن یمین‌الدین بن سیف‌الدین محمود''' معروف به '''امیرخسرو دهلوی''' {{تتم||۶۵۱|[[پتیالی]]، [[هند]]||۷۲۵|[[دهلی]]|ق}} شاعر پارسی‌گوی [[هندوستان]] بود.


== زندگی ==
او یکی از دو شاعر مهم اوایل قرن هشتم است که سایر سخنوران پارسی‌گوی هند را تحت‌الشعاع قرار دادند و در ادوار بعد هم نفوذی دامنه‌دار در میان شعرای ایران و [[هند]] داشتند. آن دو امیرخسرو، و [[حسن دهلوی]] بودند. امیرخسرو به زبان‌های فارسی، عربی، ترکی و هندی چیرگی داشت و به «سعدی هند''»'' معروف بود و او در اوایل حال به «سلطانی» و سپس به «طوطی» تخلص می‌کرد.
ابوالحسن امیرخسرو دهلوی شاعر و عارف نامدار پارسی گوی [[هندوستان]] در سال ۶۳۲ خورشیدی (۶۵۱ قمری) در [[پتیالی]] [[هند]] زاده شد و به سال ۷۰۳ خورشیدی (۷۲۵ قمری) در [[دهلی]] درگذشت. او [[مردمان هزاره|هزاره]] تبار و هندی‌زاد بود و کلمات ترکی و هندی در شعر او بسیار است.<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref> پدرش امیر سیف‌الدین محمود یکی از امرا،<ref>محمد صادق دهلوی کشمیری همدانی، کلمات الصادقین (تذکرهٔ صوفیان مدفون در دهلی تا سال ۱۰۲۳)، ص۸۱.</ref><ref>توفیق سبحانی، تاریخ ادبیات ایران، انتشارات پیام نور، ص ۱۴۴.</ref> میرزاده<ref name=":1">ذبیح‌الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران (ج۳ بخش۲) تهران، ۱۳۶۹، ص۷۷۳</ref> و افسران اهالی لاچینِ [[مردمان هزاره|هزاره]] در نواحی [[بلخ]] بود که هنگام یورش [[مغول]]ان به هندوستان گریخت و در آن‌جا با زنی اهل [[دهلی]] ازدواج کرد و به دربار [[شمس‌الدین التتمش]]، پادشاه دهلی راه یافت. امیرخسرو مانند پدر که سمت امیرالامرایی داشت در دربار، بزرگی و سروری یافته بود و زمانی در درگاه [[جلال‌الدین فیروز شاه]] جایگاهی داشت و لقب امیری گرفت.<ref name=":2">{{یادکرد کتاب|عنوان=سید نورالحسن عابدی، احوال و آثار امیر خسرو (مقدمهٔ کلیات غزلیات خسرو)، لاهور، 1972، ص57.}}</ref><ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=نرگس جهان، شخصیت امیر خسرو دهلوی در نظر تذکره‌نویسان و دیگران (قند پارسی، شمارهٔ 22، تابستان 1382دهلی)، ص78.}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شریف حسین قاسمی، عرفا و شعرای چند از بلخ در هند (قند پارسی، شمارهٔ 32، زمستان 1384 دهلی)، ص 13}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ذبیح‌الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران (ج3 بخش2) تهران، 1369، ص773}}</ref>


وی دوران کودکی و نوجوانی را با فراگرفتن زبان و ادب فارسی در [[دهلی]] گذراند و پس از چندی در محضر یکی از بزرگ‌ترین و مشهورترین مشایخ و عارفان دوران، یعنی شیخ نظام‌الدین محمد بن احمد دهلوی معروف به [[نظام‌الدین اولیا|نظام الدین اولیا]]، شاگردی کرد. امیرخسرو برای پیر و مراد خود احترام فراوان قایل بود و با وجود این که دایم در خدمت پادشاهان و فرمانروایان بود، هیچ‌گاه از میزان ارادت و توجه او نسبت به شیخ کاسته نشد. امیر نیز مانند استاد خود پیرو سلسلهٔ عرفان [[چشتیه]] بود. شیخ نیز خسرو را گرامی می‌داشت. با [[حسن دهلوی]] شاعر نامدار پارسی‌زبان هند از طریق همین شیخ آشنا شد و بین آن دو دوستی عمیقی برقرار بود.
== نام و تبار ==
نام او را حکیم ابوالحسن یمین‌الدین بن سیف‌الدین محمود معروف به امیرخسرو دهلوی گزارش کرده‌اند۔<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref> او را به نام‌های مختلفی گزارش کرده‌اند که می‌توان از این بین به ابوالحسن، ابوالحسن بن امیر، امیر ناصرالدین ابوالحسن خسرو بن امیر سیف‌الدین، ابوالحسن یمین‌الدین، امیر یمین‌الدین خسرو بن محمود و ابوالحسن یمین‌الدین اشاره کرد۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref>


مدت کوتاهی پس از درگذشتِ [[نظام‌الدین اولیاء]]، امیر خسرو نیز در سال ۷۰۴ (۷۲۵ قمری) درگذشت و نزدیک آرامگاه شیخ به خاک سپرده شد. آرامگاه او در یکی از محله‌های شلوغ و پرتراکم دهلی که بنام نظام‌الدین اولیاء معروف است و نزدیک به ایستگاه [[متروی بمبئی|قطار شهری بمبئی]] به نام ایستگاه قطار نظام‌الدین و در نزدیکی [[آرامگاه همایون]] واقع شده میزبان جمع کثیری از مردم و زیارتگاه مسلمانان و اهل تصوف است.
پدرش را از مردمان ترک از شهر کِش در ترکستان دانسته‌اند۔ نام پدرش سیف‌الدین بود و از رئیسان قبیله خود و حکومت کالپی شناخته شده‌است۔ همو در دوران حمله مغول، به نواحی بلخ و از آنجا به غوربند رفت۔ او سرانجام به هند گریخت در دوران شمس‌الدین التُتمِش در پتیالی به سر برد۔ او در همانجا با دختر یکی از امیران به نام عمادالملک ازدواج کرد۔ عمادالملک را از صاحب‌منصبان زمان خود می‌دانستند که خانه او همواره مرکز تجمع شاعران و موسیقی‌دانان بود۔ برای امیرخسرو، دو برادر به نام‌های عزالدین شاه و نصیرالدین محمود گزارش شده‌است۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref> منابع، امیرخسرو را [[مردمان هزاره|هزاره]] تبار و هندی‌زاد می‌دانند که کلمات ترکی و هندی در شعرش بسیار استفاده می‌کرد.<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref>
[[پرونده:Nezamaldin complex 11-2010 (16).JPG|بندانگشتی|مقبرهٔ امیر خسرو دهلوی در مجموعهٔ درگاه [[نظام‌الدین اولیا]]، [[دهلی]]، [[هندوستان]]]]


== تأثیر و تأثرات ==
== سرگذشت ==
امیرخسرو به سبب آشنایی با زبان‌های فارسی، ترکی، عربی و هندی اطلاعات نسبتاً خوبی داشت و اشعار فراوانی در زمینه‌های مختلف سروده‌است. موسیقی هندی و ایرانی را به‌خوبی می‌شناخت. شعرش لحن و لطافتی خاص دارد و چون ترک‌نژاد و هندی‌زاد بود کلمات ترکی و هندی نیز در شعر او دیده می‌شود<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref> و می‌توان «سبک وی را طلیعهٔ [[سبک هندی]] به‌شمار آورد».<ref>محمد معین، «امیرخسرو دهلوی»، ص۱۲.</ref>
به گزارش سدارنگانی، ابوالحسن امیرخسرو دهلوی شاعر و عارف نامدار پارسی گوی [[هندوستان]] در سال ۶۳۲ ه۔ش مصادف با ۶۵۱ ه۔ق در [[پتیالی]] [[هند]] زاده شد۔<ref>{{پک|1=سدارنگانی|2=۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref> سال تولد او را منابع دیگر ۶۵۲ و ۶۵۳ ه۔ق و در دایرةالمعارف آریانا سال ولادتش را ۶۵۰ ه۔ق نیز گزارش کرده‌اند۔ منابع محل تولد او را نیز با اختلاف در دهلی، قندوز و غوربند دانسته‌اند۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref>


وی در غزل‌سرایی پیرو [[سعدی]] بود و غالباً مضامین عشقی و مسایل عرفانی را به زبان ساده و پرسوز در بحرهای کوتاه و لطیف بیان کرده<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref> و از الفاظ و معانی شاعران متصوف ایرانی سود می‌جست. خمسه‌اش از خمسه‌های تمام مقلدین نظامی نسبتاً بهتر و برتر است<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref><ref>محمد معین، «امیرخسرو دهلوی، ص۱۹. بایسنغر خمسه‌اش را بر خمسهٔ نظامی تفضیل داده‌است (تذکرهٔ دولتشاه، ص۳۴۰)</ref> و او در اشعارش [[نظامی گنجوی|نظامی]] را به‌عنوان استادی مسلط به فن ستوده‌است:
امیرخسرو از کودکی به تعلیم علوم نزد پدرش پرداخت و خط را نزد سعدالدین خطاط آموخت۔ او پدر خود را در سن ۷، ۸ یا ۹ سالگی از دست داد۔ منابع پدرش را کشته شده در یک جنگ گزارش می‌کنند۔ با مرگ پدر، عمادالملک، جد مادری او، کفالتش را برعهده می‌گیرد۔ امیرخسرو در خانه عمادالملک با علوم مختلف آشنا شد و به سرودن شعر پرداخت۔ در ابتدا تخلص او «سلطانی» بود و بعدها به «طوطی» تغییر کرد۔ با به سلطنت رسیدن غیاث‌الدین بَلبَن، برخی از امرای او به حمایت از شاعران و موسیقی‌دانان پرداختند۔ سرانجام امیرخسرو توانست در دربار ناصرالدین بغرا خان پسر غیاث‌الدین بلبن ورود کند و از ملازمان او باشد۔ او در سفر بغرا خان به همراه غیاث‌الدین، به بنگاله رفت و پس از آنکه بغرا خان به حکومت بنگاله دست یافت، امیرخسرو از آنجا به دهلی بازگشت و پیشنهاد ماندن در بنگاله را رد کرد۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref>
 
پس از بازگشت به دهلی، محمد قاآن پسر غیاث‌الدین نیز به دهلی آمد و با شنیدن آوازه امیرخسرو، او را به عنوان شاعر خاص خود استخدام کرد۔ بعدها محمد قاآن به حکومت ملتان منصوب شد و امیرخسرو را با خود همراه کرد۔ کمی بعد در سال ۶۸۳ ه۔ق تیمورخان به ملتان حمله کرد و هرچند شکست خورد، اما محمد قاآن کشته و امیرخسرو به اسارت مغولان درآمد۔ دوران اسارت امیرخسرو دو سال به طول انجامید که در بلخ گذرانده می‌شد۔ او پس از خلاصی از زندان، به دهلی بازگشت۔ در آن دوران سلسلۀ جدید خلجیان بر سر قدرت آمده بود و از آنجا که فیروز شاه خلجی (۶۸۹-۶۹۴ ق / ۱۲۹۰-۱۲۹۵ م) پادشاهی مقتدر و شعردوست بود، امیرخسرو به دربار او پیوست۔ این سلسله در اواخر حیات امیرخسرو منقرض شد و سلسله جدید تغلقیه به روی کار آمد که پادشاه آنان غیاث‌الدین تغلق بود۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref>
 
برای امیرخسرو پسری به نام ملک محمد که در نقد شعر شهرت داشت و دختری به نام عفیفه گزارش کرده‌اند۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref>
 
=== درگذشت ===
وی به سال ۷۲۴ ه۔ق مصادف با ۱۳۲۴ م به همراه تغلق شاه به لکهنو و اوده عزیمت کرد۔ او در همین سفر خبر درگذشت نظام‌الدین اولیا را شنید۔ او با شنیدن این خبر، اعلام کرد که مرگ او نیز نزدیک است و به همین بهانه، ترک خدمت سلطان کرده و به دهلی بازگشت۔ وی در طول چند ماهی که در دهلی ماند، هرچه داشت به نیازمندان بخشید و سرانجام در ۲۹ ذیقعدۀ ۷۲۵ ه۔ق مصادف با ۶ نوامبر ۱۳۲۵ م در سن ۷۱ تا ۷۴ سالگی، درگذشت۔ در روز و ماه درگذشت او اختلاف‌هایی وجود دارد اما در سال درگذشتش، کمتر اختلافی گزارش شده‌است۔ او را در کنار قبر نظام‌الدین اولیا دفن کردند۔ برخی منابع محل دفن او را پایین مقبره شکرگنج دانسته‌اند۔ در ۸۹۷ ه۔ق مصادف با ۱۴۹۲ م مقبره‌ای برای او ساخته شد و در ۱۰۱۴ ه۔ق، محمد عماد حسن بن سلطان‌علی سبزواری سنگ مرمری بر مزار او گذاشت۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref> آرامگاه او در یکی از محله‌های شلوغ و پرتراکم دهلی که بنام نظام‌الدین اولیاء معروف است و نزدیک به ایستگاه [[متروی بمبئی|قطار شهری بمبئی]] به نام ایستگاه قطار نظام‌الدین و در نزدیکی [[آرامگاه همایون]] واقع شده میزبان جمع کثیری از مردم و زیارتگاه مسلمانان و اهل تصوف است.
 
== دین و مذهب ==
امیرخسرو در خانواده‌ای مسلمان به دنیا آمده بود۔ گزارش شده است که وی از کودکی به نظام‌الدین اولیاء ارادت داشته‌است و پس از سن بلوغ به شاگردی این عارف رفته است۔ این واقعه را به سال ۶۷۱ ه۔ق گزارش کرده‌اند۔ همچنین گفته شده‌است که امیرخسرو از دست نظام‌الدین اولیا، خرقه گرفته است۔ نظام‌الدین نیز امیرخسرو را «مفتاح السماع» دانسته است و به وی لقب «ترک الله» داده بود۔ همچنین به وی «کاسه لیس» به معنای کاسه لیس قیامت داده شده بود۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref> امیر خسرو نیز مانند استادش نظام‌الدین اولیاء خود پیرو سلسلهٔ عرفان [[چشتیه]] بود.[[پرونده:Nezamaldin complex 11-2010 (16).JPG|بندانگشتی|مقبرهٔ امیر خسرو دهلوی در مجموعهٔ درگاه [[نظام‌الدین اولیا]]، [[دهلی]]، [[هندوستان]]]]
 
== شبک شعری و موسیقایی ==
امیرخسرو به سبب آشنایی با زبان‌های فارسی، ترکی، عربی و هندی اطلاعات نسبتاً خوبی داشت و اشعار فراوانی در زمینه‌های مختلف سروده‌است. موسیقی هندی و ایرانی را به‌خوبی می‌شناخت. شعرش لحن و لطافتی خاص دارد و چون ترک‌نژاد و هندی‌زاد بود کلمات ترکی و هندی نیز در شعر او دیده می‌شود<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref><ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref> و به عقیده معین، می‌توان سبک وی را «طلیعهٔ [[سبک هندی]]» به‌شمار آورد.<ref>محمد معین، «امیرخسرو دهلوی»، ص۱۲.</ref> او نخستین شاعر فارسی گوی هند بود که در اشعار فارسی، لغات هندی را به کار می‌بست۔ اشعار او به زبان هندی، دو برابر اشعارش به زبان فارسی است۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref>
 
گزارش شده است که وی در دوران جوانی، با [[سعدی]] ملاقاتی داشته است و همواره به او افتخار می‌کرده‌است؛ همچنین گزارش شده است که سعدی نیز برای ملاقات با امیرخسرو سفری به هند داشته است۔ در ''[[دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]]''، این دیدارها به افسانه تشبیه شده‌است که از برخی از اشعار این دو شاعر اقتباس شده است۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref> به هر روی، وی در غزل‌سرایی پیرو [[سعدی]] بود و غالباً مضامین عشقی و مسایل عرفانی را به زبان ساده و پرسوز در بحرهای کوتاه و لطیف بیان کرده و از الفاظ و معانی شاعران متصوف ایرانی سود می‌جست. خمسه‌اش از خمسه‌های تمام مقلدین نظامی نسبتاً بهتر و برتر است۔<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref> او در اشعارش [[نظامی گنجوی|نظامی]] را به‌عنوان استادی مسلط به فن ستوده‌است:


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۶۹: خط ۸۳:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


و مطلع «مرآه الصّفا» ی امیرخسرو:
و مطلع «مرآه الصّفا»ی امیرخسرو:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|دلم طفل است و پیر عشق استاد زباندانش|سواد الوجه سَبق و مسکنت کنج دبستانش}}
{{ب|دلم طفل است و پیر عشق استاد زباندانش|سواد الوجه سَبق و مسکنت کنج دبستانش}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


شاعران فراوانی از سبک و شیوه و به‌خصوص ابداعات و نوآوری‌های امیرخسرو پیروی کرده‌اند. در میان شعرای ایران نیز نفوذ داشته و بسیاری از آن‌ها مخصوصاً در حکایات و مثنویات عشق‌انگیز سبک او را تقلید کرده‌اند.<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref> با توجه به بعضی از غزل‌های [[حافظ]]، مشخص می‌شود که وی با اشعار و غزلیات خسرو آشنایی داشته و تا حدی تحت تأثیر او بوده‌است. آورده‌اند که نورالدین [[عبدالرحمان جامی]] (درگذشته ۸۹۸ هـ. ق) بیش از دیگر شاعران ایرانی، با امیرخسرو دهلوی و آثار او انس و الفت داشته و «همیشه آرزوی جامی آن بوده‌است که به پای او برسد».<ref>سعید نفیسی، مجلهٔ ارمغان شمارهٔ ۸–۹، سال ۱۳۰۸، ص۵۷۴.</ref> در کار و حال هر دو مشابهت‌ها و همانندی‌های قابل‌ملاحظه‌است که عبارتند از:
شاعران فراوانی از سبک و شیوه و به‌خصوص ابداعات و نوآوری‌های امیرخسرو پیروی کرده‌اند. در میان شعرای ایران نیز نفوذ داشته و بسیاری از آن‌ها مخصوصاً در حکایات و مثنویات عشق‌انگیز سبک او را تقلید کرده‌اند.<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref> با توجه به بعضی از غزل‌های [[حافظ]]، مشخص می‌شود که وی با اشعار و غزلیات خسرو آشنایی داشته و تا حدی تحت تأثیر او بوده‌است. آورده‌اند که نورالدین [[عبدالرحمان جامی]] (درگذشته ۸۹۸ هـ. ق) بیش از دیگر شاعران ایرانی، با امیرخسرو دهلوی و آثار او انس و الفت داشته و «همیشه آرزوی جامی آن بوده‌است که به پای او برسد».<ref>سعید نفیسی، مجلهٔ ارمغان شمارهٔ ۸–۹، سال ۱۳۰۸، ص۵۷۴.</ref> [[جامی]] معتقد است که امیرخسرو در سرودن قصیده و غزل و مثنوی به کمال رسیده است و در اینباره، غزلیاتش بر غزلیات خاقانی برتری دارد۔ به عقیده جامی، بهترین پاسخ به خمسه نظامی، توسط امیرخسرو صورت گرفته‌است۔ نظام‌الدین اولیا، در مقایسه‌ای بین اشعار امیرخسرو و ناصر خسرو، امیرخسرو را برتر از اشعار ناصر خسرو می‌داند۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref> یان ریپکا دربارهٔ خمسه امیرخسرو معتقد است، «اهمیت آثار امیرخسرو در ادبیات فارسی از این جهت چشمگیر است که در خمسهٔ او داستان‌های رمانتیک برجسته و اشعار حماسی ممتازی دیده می‌شود که موضوع‌های آن‌ها را از نظامی اقتباس کرده‌است. شاعر کم و بیش، رویدادها را به شکل‌های گوناگون تصویر کرده و چنان با سخنوری و [[بلاغت]] موضوع‌ها را پرورانده که گویی در مهارت و استادی دست کمی از نظامی نداشته‌است؛ اما او به ژرفای فلسفه زندگی و مسایل حاد اجتماعی توجهی نکرده در عین حال تردیدی نیست که این تنزل سطح با سلیقهٔ مردم زمان خسرو هماهنگ بوده‌است.»
* هر دو در حیات هنری خود، معطوف به گذشته‌اند.
* هر دو دیوان خود را به چند بخش تقسیم کرده‌اند.
* امیرخسرو در منظومهٔ [[قران السعدین]] عناوین فصول و ابواب کتاب را به صورت قصیده‌ای موزون مرتب نموده، جامی نیز بسیاری از عناوین قصاید خود را موزون کرده‌است.
* هر دو اثر منثور پدیدآورده‌اند.
* هر دو با تصوّف رابطه دارند.


[[جامی]] معتقد است: «امیرخسرو دهلوی در شعر متفنّن است و قصیده و غزل و مثنوی را ورزیده و همه را به کمال رسانیده، تتبع [[خاقانی]] می‌کند؛ هر چند به قصیدهٔ او نرسیده، اما غزل را از وی درگذرانیده. غزل‌های او به واسطهٔ معانی آشنا که ارباب عشق و محبت برحسب ذوق و وجدان خود آن را درمی‌یابند، مقبول همه‌کس افتاده‌است. [[خمسهٔ نظامی]] را کسی به از وی جواب نداده‌است؛ و ورای آن مثنوی‌های دیگر دارد.»<ref>{{پک|جامی|۱۳۶۷|ک=بهارستان|ص=۱۰۶}}</ref> هرچند ممکن است سخن جامی با توجه به بعضی از معیارهای امروزین [[نقد ادبی]]، سخن کلی تلقی شود و بعضی از اجزای آن به‌خصوص آنچه دربارهٔ غزل امیرخسرو و [[خاقانی]] است، قابل تأمّل باشد.
او یکی از دو شاعر مهم اوایل قرن هشتم است که سایر سخنوران پارسی‌گوی هند را تحت‌الشعاع قرار دادند و در ادوار بعد هم نفوذی دامنه‌دار در میان شعرای ایران و [[هند]] داشتند. آن دو امیرخسرو، و [[حسن دهلوی]] بودند.<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref>  
 
یان ریپکا دربارهٔ خمسه امیرخسرو معتقد است: اهمیت آثار امیرخسرو در ادبیات فارسی از این جهت چشمگیر است که در خمسهٔ او داستان‌های رمانتیک برجسته و اشعار حماسی ممتازی دیده می‌شود که موضوع‌های آن‌ها را از نظامی اقتباس کرده‌است. شاعر کم و بیش، رویدادها را به شکل‌های گوناگون تصویر کرده و چنان با سخنوری و [[بلاغت]] موضوع‌ها را پرورانده که گویی در مهارت و استادی دست کمی از نظامی نداشته‌است؛ اما او به ژرفای فلسفه زندگی و مسایل حاد اجتماعی توجهی نکرده در عین حال تردیدی نیست که این تنزل سطح با سلیقهٔ مردم زمان خسرو هماهنگ بوده‌است.


== آثار ==
== آثار ==
[[پرونده:Basawan - Alexander Visits the Sage Plato.jpg|بندانگشتی|صحنهٔ دیدار [[اسکندر مقدونی]] از [[افلاطون]]، از کتاب ''[[خمسهٔ نظامی]]'' امیر خسرو دهلوی]]
[[پرونده:Basawan - Alexander Visits the Sage Plato.jpg|بندانگشتی|صحنهٔ دیدار [[اسکندر مقدونی]] از [[افلاطون]]، از کتاب ''[[خمسهٔ نظامی]]'' امیر خسرو دهلوی]]
در تذکره‌ها دربارهٔ تعداد آثار امیر خسرو روایت‌های اغراق‌آمیزی نقل کرده‌اند و از قول او نوشته‌اند که شمار اشعارش از چهارصدهزار بیت بیشتر است. آثار منظوم فارسی او عبارت است از:
امیرخسرو با عمر طولانی خود، توانست موفقیت آثارش را ببیند و در گردآوری آنها، فرصت و موفقیت داشت۔ گروهی از دوستان او نیز در این امر وی را یاری کردند۔ در منابع آمده است که امیرخسرو، ۹۹ کتاب تصنیف کرده است۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref> در تذکره‌ها دربارهٔ تعداد آثار امیر خسرو روایت‌های اغراق‌آمیزی نقل کرده‌اند و از قول او نوشته‌اند که شمار اشعارش نزدیک به نیم میلیون بیت است۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref> آثار منظوم فارسی او عبارت است از:
* دیوان امیر خسرو، شامل پنج دفتر، هر یک دارای دیباچه‌ای متضمّن سوانح عمر و نکاتی در اسلوب شعری او به قلم خود شاعر؛ بدین قرار:
** [[تحفةالصغر|تحفةالصّغر]]: سروده‌های شانزده تا نوزده سالگی، شامل قصیده‌ها، غزل‌ها، [[ترجیع‌بند]]ها و زندگینامهٔ مشروح شاعر؛
** [[وسط الحیات|وسط‌الحیوة]]: سروده‌های شاعر از بیست تا حدود ۳۲ سالگی، شامل قصیده‌ها، ترجیع‌بندها، قطعه‌ها، غزل‌ها و رباعی‌ها. قصیده‌های این دیوان در ستایش و مراثی «نظام‌الدین اولیاء»، «علاء الدّین محمّد» و «معزّالدّین کیقباد» است؛
** [[غره الکمال|غرّةالکمال]]: سروده‌های ۳۴ تا ۴۳ سالگی او، شامل قصیده‌ها، ترجیع‌بندها و قطعه‌ها، با مقدمه‌ای مبسوط که در آن شرح زندگانی او به تفصیل آمده‌است؛
** [[بقیه نقیه|بقیة نقیّه]]: سروده‌های دوران پیری شاعر، شامل قصیده‌ها، ترجیع‌بندها، رباعی‌ها و یک مثنوی کوتاه. این دیوان حاوی مدایحی است دربارهٔ «علاءالدّین محمدشاه»، پسر او، بعضی امیران دیگر و نیز مرثیه‌ای در مرگ محمدشاه؛
** [[نهایه الکمال|نهایةالکمال]]: سروده‌های واپسین سال‌های حیات شاعر، مشتمل بر ترجیع‌بند، مثنوی، رباعی، غزل و نیز قصیده‌هایی در مدح «سلطان غیاث‌الدین» و مرثیهٔ «سلطان قطب‌الدین مبارکشاه».
* دیوان غزلیات، که چند بار جمع‌آوری شده و در [[هند]] و [[پاکستان]] به چاپ رسیده‌است. نخستین چاپ آن در ۱۸۷۱ م؛ و بار دوم در ۱۳۹۲ هجری در [[لاهور]] منتشر شد. دیوان امیر خسرو بارها در [[هند]] و [[ایران]] تصحیح و چاپ شده‌است.
* [[ثمانیه خسرویه|ثمانیهٔ خسرویه]]: امیر خسرو دهلوی بزرگ‌ترین نمایندهٔ ادبیات فارسی‌زبان هند و نخستین ادامه‌دهندهٔ مکتب ادبی [[نظامی گنجوی]] است. او به نظامی گنجوی اعتقادی تام داشت و به تقلید و در جواب خمسهٔ نظامی خمسه‌ای ساخته‌است شامل:
** [[مطلع‌الانوار]]: بر وزن و شیوهٔ [[مخزن‌الأسرار]]
** [[شیرین و خسرو (امیرخسرو)|شیرین و خسرو]]
** [[مجنون و لیلی (امیرخسرو)|مجنون و لیلی]]: مجنون و لیلی سومین منظومه امیر خسرو است که شاعر در سال ۱۲۹۹ نوشته و یکی از بهترین منظومه‌هایی است که تحت تأثیر لیلی و مجنون نظامی آمده‌است.
** [[آیینه سکندری|آیینهٔ سکندری]]: بر وزن و شیوهٔ [[اسکندرنامه]]
** [[هشت بهشت (امیرخسرو)|هشت بهشت]]: به تقلید از [[هفت پیکر]]
* امیرخسرو دارای تصنیف‌ها و منظومه‌های دیگری نیز به شرح زیر است:
** [[قران‌السعدین]]: مجموعه‌ای از یک سلسله تشبیهات عالی قلمی است که مسایل و موضوعات مختلف را مجسم می‌سازد. به‌علاوه، دو نکتهٔ کاملاً بکر را از اشعار امیر خسرو برای ما روشن می‌کند:
::# اشعاری با یک‌وزن و قافیه که برای عنوان فصول مختلف بسیار مناسبند و می‌توان آن‌ها را به صورت قصیده به یکدیگر مرتبط ساخت.
::# تعدادی غزل که احساسات فصول را قبل از ذکر آن منعکس می‌سازد و در عین حال دارای حالت یکنواختی وزن مثنوی نیست.<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref>
* [[نه سپهر]]: اثری‌ست با نه بخش که در بحرهای مختلف سروده شده‌است. از آن جمله [[بحر رجز مسدس مطوی]] (مفتعلن مفتعلن مفتعلن) که ابتکار خسروست.<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref>
* [[مفتاح الفتوح|مفتاح‌الفتوح]]
* [[مثنوی دولرانی و خضرخان]]: عشق‌های خضرخان پسر علاءالدین با دولرانی دختر امیر [[گجرات]] که گذشته از مزایای ادبی، ارزش تاریخی و اجتماعی هم دارند.<ref>{{پک|سدارنگانی|۱۳۴۵|ک=پارسی‌گویان هند و سند|ص=}}</ref>
* [[سه شاهزاده سرندیپ]]: افسانه‌ای است ایرانی که لغت رایج [[سرندیپیتی]] در زبان‌های غربی از آن سرچشمه گرفته.
* اشعار زیر را هم بدو نسبت داده‌اند:
** [[قصیده شکوائیه|قصیدهٔ شکوائیه]]
** [[ماتم غم]]
** [[آینه‌داری دل]]


== جستارهای وابسته ==
* [[تحفةالصغر|''تحفة الصّغر'']]: سروده‌های ۱۶ تا ۱۹ سالگی؛ شامل ۳۵ قصیده‌ها، ۵ ترجیع‌بند و ترکیب‌بند و تعدادی قطعه کوتاه است۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref>
* [[زبان فارسی در هندوستان]]
* [[وسط الحیات|''وسط‌ الحیوة'']]: سروده‌های شاعر از ۲۰ تا حدود ۳۴ سالگی، شامل ۵۸ قصیده‌ها، ۸ ترجیع‌بند و چند قطعه‌ها و رباعی که مجموعا ۸۴۴۱ بیت را در بر می‌گیرد۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref>
* [[غره الکمال|''غرّة الکمال'']]: سروده‌های ۳۴ تا ۴۳ سالگی شاعر، با مقدمه‌ای مبسوط که در آن شرح زندگانی او به تفصیل آمده‌است۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref>
* [[بقیه نقیه|''بقیة نقیّه'']]: سروده‌های دوران پیری شاعر، که در سال ۷۱۶ ه۔ق سروده شده‌اند۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref>
* [[نهایه الکمال|''نهایة الکمال'']]: سروده‌های واپسین سال‌های حیات شاعر، که پس از مرگ غیاث‌الدین تغلق سروده شده‌است۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref>


== پی‌نوشت ==
* ''[[قران السعدین|قران‌ السعدین]]'': اولین مثنوی بلند امیرخسرو که شامل محتوای تاریخی است۔ این اثر مشتمل بر شرح دیدار معزالدین کیقباد و برادرش ناصرالدین بغرا خان است۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref>
 
* [[مفتاح الفتوح|''مفتاح‌الفتوح'']]: دومین مثنوی امیرخسرو است که با موضوع تاریخ نوشته شده‌است۔ تاریخ سروده شدن آن را ۲ جمادی‌الآخر ۶۹۰ ه۔ق دانسته‌اند۔ موضوع این کتاب، شرح فتوحات جلال‌الدین فیروز شاه است۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref>
 
از دیگر آثار امیرخسرو می‌توان به دیوان ''[[عشیقه]]'' مشتمل بر داستان عشق خضرخان و شاهزاده دول‌دی اشاره کرد۔ ''[[نه سپهر]]''، ''[[تغلق‌نامه]]''، ''[[مطلع الانوار]]''، ''[[مجنون و لیلی]]''،  ''[[شیرین و خسرو]]''، ''[[آیینۀ سکندری]]''، ''[[هشت بهشت]]'' از آثار امیرخسرو در زمینه مثنوی است۔ کتاب ''جواهر خسروی'' مجموعه‌ای از اشعار منسوب به امیرخسرو است که در انتساب اشعار و کتاب به شاعر، تردیدهایی مطرح شده‌است۔ از میان آثار منثور امیرخسرو، می‌توان به ''رسائل الاعجاز'' یا ''اعجاز خسروی''، ''تاریخ علایی'' یا ''خزاین الفتوح'' و ''افضل الفواید'' اشاره کرد۔ غیر از زمینه شعری، برای او سه دفتر در موسیقی نیز گزارش کرده‌اند۔<ref>{{پک|1=بینش|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=دهلوی، امیر خسرو}}</ref>
 
دیوان غزلیات، که چند بار جمع‌آوری شده و در [[هند]] و [[پاکستان]] به چاپ رسیده‌است. نخستین چاپ آن در ۱۸۷۱ م؛ و بار دوم در ۱۳۹۲ هجری در [[لاهور]] منتشر شد. دیوان امیر خسرو بارها در [[هند]] و [[ایران]] تصحیح و چاپ شده‌است.
 
== پانویس ==
 
=== ارجاعات ===
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}


== منابع ==
=== منابع ===
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =سدارنگانی| نام =هرومل| عنوان = پارسی‌گویان هند و سند | پیوند = http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1548436 |ماه =| سال =۱۳۴۵| ناشر =بنیاد فرهنگ ایران| مکان انتشارات =تهران|شابک=}}
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=بینش|نام=تقی|پیوند نویسنده=|ویراستار=|مقاله=دهلوی، امیرخسرو|دانشنامه=[[دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]]|عنوان جلد=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|سال=۱۳۶۷|ناشر=[[مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]|مکان=تهران|پیوند مدخل=https://www.cgie.org.ir/fa/article/245979|نام۲=توفیق|نام خانوادگی۲=هاشم‌پور سبحانی}}
* فرهنگ فارسی [[معین]]، جلد پنجم، اعلام
* فرهنگ فارسی [[معین]]، جلد پنجم، اعلام
* دیوان خاقانی، به کوشش دکتر ضیاءالدین سجادی، کتابفروشی زوّار، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۲.
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =سدارنگانی| نام =هرومل| عنوان = پارسی‌گویان هند و سند |ماه =| سال =۱۳۴۵| ناشر =بنیاد فرهنگ ایران| مکان انتشارات =تهران|شابک=}}
* دیوان خواجو، به تصحیح احمد سهیلی خوانساری، انتشارات پاژنگ، تهران، ۱۳۶۹.
* با کاروان حله، [[عبدالحسین زرین‌کوب|عبدالحسین زرین کوب]]، انتشارات علمی، چاپ ششم، ۱۳۷۰.
* بهارستان، مولانا عبدالرحمان جامی، به تصحیح اسماعیل حاکمی، انتشارات اطلاعات، تهران، ۱۳۶۷.
* تاریخ ادبیات در ایران (جلد سوم)، ذبیح‌الله صفا، انتشارات فردوسی، چاپ سوم، ۱۳۶۳.
* تاریخ فیروزشاهی، ضیاءالدین بَرَنی، به تصحیح شیخ عبدالرشید، علیگر، ۱۹۵۷م.
* تکمله نفحات الانس، عبدالغفور لاری، با تصحیح و توضیح محمود عابدی، جام گل، تهران، ۱۳۸۰.
* جامی (نورالدین عبدالرحمن جامی)، علی اصغر حکمت، [[انتشارات توس]]، ۱۳۶۳.
* خمسه المتحیرین، امیرعلی شیرنوایی، ترجمه نخجوانی، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، مجموعه حکمت (شماره۱۱۱).
* دیوان کامل جامی، ویراسته هاشم رضی، انتشارات پیروز، بی تا.
* سیرالاولیاء، سید محمدبن علوی کرمانی (= میرخورد)، اسلام‌آباد، ۱۳۵۷.
* سیری در شعری فارسی، عبدالحسین زرین کوب، انتشارات نوین، ۱۳۶۳.
* شعرالعجم، شبلی نعمانی، ترجمه فخر داعی گیلانی، دنیای کتاب، تهران.
* کلیات جامی، نسخه عکسی، شماره ۱۶–۲۲۰۵، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران.
* کلیات سعدی، به اهتمام [[محمدعلی فروغی]]، امیرکبیر، تهران، چاپ هفتم، ۱۳۶۷.
* مکارم الاخلاق (شرح احوال و زندگانی امیرعلی شیرنوایی)، خواندمیر، با مقدمّه، تصحیح و تحقیق محمداکبر عشیق، مرکز نشر میراث مکتوب، ۱۳۷۸.
* لیلی و مجنون، مکتبی شیرازی، به اهتمام و تصحیح اسماعیل اشرف، کتاب فروشی محمدی شیراز، ۱۳۴۳.
* مرزبان نامه، [[سعدالدین وراوینی]]، به تصحیح محمد روشن، تهران، [[نشر نو]]، چاپ دوم، ۱۳۶۷.
* مطلع الانوار، امیرخسرو دهلوی، با تصحیح و مقدمه طاهراحمد اوغلی محرم اوف، مسکو، ۱۹۷۵ م.
* فوایدالفؤاد، (ملفوظات خواجه نظام الدین اولیاء)، خواجه حسن دهلوی، تصحیح محمدلطیف ملک، افست تهران، [[انتشارات روزنه]]، ۱۳۷۷.
* نفحات الانس، نورالدین عبدالرحمان جامی، با مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمود عابدی، انتشارات اطلاعات، چاپ چهارم، ۱۳۸۲.
* هفت اورنگ، نورالدین عبدالرحمان جامی، به تصحیح و مقدمه آقا مرتضی مدرّس گیلانی، کتابفروشی سعدی، تهران.
 
== پیوند به بیرون ==
{{تصوف}}
{{تصوف}}
{{تاریخ‌نگاران دوره اسلامی}}
{{تاریخ‌نگاران دوره اسلامی}}

نسخهٔ ‏۱۹ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۵

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو توسط مردان جوان احاطه شده‌است. مینیاتوری از یک نسخه خطی مجلس العشاق سروده حسین بایقرا
امیرخسرو توسط مردان جوان احاطه شده‌است. مینیاتوری از یک نسخه خطی مجلس العشاق سروده حسین بایقرا
نام اصلی
حکیم ابوالحسن یمین‌الدین بن سیف‌الدین محمود
زاده۶۳۲ خورشیدی
۶۵۱
پتیالی، هندوستان
درگذشته۷۰۳ خورشیدی
۷۲۵
دهلی، هندوستان
آرامگاهدر مجموعه درگاه نظام‌الدین اولیاء، دهلی
لقبسعدی هند
تخلص«سلطانی»، «طوطی»
زمینه کاریشعر
سبک نوشتاریعراقی
سال‌های فعالیتغزل، قوالی، رباعی
کتاب‌هاثمانیهٔ خسرویه
دیوان اشعاردیوان امیر خسرو

حکیم ابوالحسن یمین‌الدین بن سیف‌الدین محمود معروف به امیرخسرو دهلوی (زادهٔ ۶۵۱ در پتیالی، هند – درگذشتهٔ ۷۲۵ هجری قمری در دهلی) شاعر پارسی‌گوی هندوستان بود.

او یکی از دو شاعر مهم اوایل قرن هشتم است که سایر سخنوران پارسی‌گوی هند را تحت‌الشعاع قرار دادند و در ادوار بعد هم نفوذی دامنه‌دار در میان شعرای ایران و هند داشتند. آن دو امیرخسرو، و حسن دهلوی بودند. امیرخسرو به زبان‌های فارسی، عربی، ترکی و هندی چیرگی داشت و به «سعدی هند» معروف بود و او در اوایل حال به «سلطانی» و سپس به «طوطی» تخلص می‌کرد.

نام و تبار

نام او را حکیم ابوالحسن یمین‌الدین بن سیف‌الدین محمود معروف به امیرخسرو دهلوی گزارش کرده‌اند۔[۱] او را به نام‌های مختلفی گزارش کرده‌اند که می‌توان از این بین به ابوالحسن، ابوالحسن بن امیر، امیر ناصرالدین ابوالحسن خسرو بن امیر سیف‌الدین، ابوالحسن یمین‌الدین، امیر یمین‌الدین خسرو بن محمود و ابوالحسن یمین‌الدین اشاره کرد۔[۲]

پدرش را از مردمان ترک از شهر کِش در ترکستان دانسته‌اند۔ نام پدرش سیف‌الدین بود و از رئیسان قبیله خود و حکومت کالپی شناخته شده‌است۔ همو در دوران حمله مغول، به نواحی بلخ و از آنجا به غوربند رفت۔ او سرانجام به هند گریخت در دوران شمس‌الدین التُتمِش در پتیالی به سر برد۔ او در همانجا با دختر یکی از امیران به نام عمادالملک ازدواج کرد۔ عمادالملک را از صاحب‌منصبان زمان خود می‌دانستند که خانه او همواره مرکز تجمع شاعران و موسیقی‌دانان بود۔ برای امیرخسرو، دو برادر به نام‌های عزالدین شاه و نصیرالدین محمود گزارش شده‌است۔[۳] منابع، امیرخسرو را هزاره تبار و هندی‌زاد می‌دانند که کلمات ترکی و هندی در شعرش بسیار استفاده می‌کرد.[۴]

سرگذشت

به گزارش سدارنگانی، ابوالحسن امیرخسرو دهلوی شاعر و عارف نامدار پارسی گوی هندوستان در سال ۶۳۲ ه۔ش مصادف با ۶۵۱ ه۔ق در پتیالی هند زاده شد۔[۵] سال تولد او را منابع دیگر ۶۵۲ و ۶۵۳ ه۔ق و در دایرةالمعارف آریانا سال ولادتش را ۶۵۰ ه۔ق نیز گزارش کرده‌اند۔ منابع محل تولد او را نیز با اختلاف در دهلی، قندوز و غوربند دانسته‌اند۔[۶]

امیرخسرو از کودکی به تعلیم علوم نزد پدرش پرداخت و خط را نزد سعدالدین خطاط آموخت۔ او پدر خود را در سن ۷، ۸ یا ۹ سالگی از دست داد۔ منابع پدرش را کشته شده در یک جنگ گزارش می‌کنند۔ با مرگ پدر، عمادالملک، جد مادری او، کفالتش را برعهده می‌گیرد۔ امیرخسرو در خانه عمادالملک با علوم مختلف آشنا شد و به سرودن شعر پرداخت۔ در ابتدا تخلص او «سلطانی» بود و بعدها به «طوطی» تغییر کرد۔ با به سلطنت رسیدن غیاث‌الدین بَلبَن، برخی از امرای او به حمایت از شاعران و موسیقی‌دانان پرداختند۔ سرانجام امیرخسرو توانست در دربار ناصرالدین بغرا خان پسر غیاث‌الدین بلبن ورود کند و از ملازمان او باشد۔ او در سفر بغرا خان به همراه غیاث‌الدین، به بنگاله رفت و پس از آنکه بغرا خان به حکومت بنگاله دست یافت، امیرخسرو از آنجا به دهلی بازگشت و پیشنهاد ماندن در بنگاله را رد کرد۔[۷]

پس از بازگشت به دهلی، محمد قاآن پسر غیاث‌الدین نیز به دهلی آمد و با شنیدن آوازه امیرخسرو، او را به عنوان شاعر خاص خود استخدام کرد۔ بعدها محمد قاآن به حکومت ملتان منصوب شد و امیرخسرو را با خود همراه کرد۔ کمی بعد در سال ۶۸۳ ه۔ق تیمورخان به ملتان حمله کرد و هرچند شکست خورد، اما محمد قاآن کشته و امیرخسرو به اسارت مغولان درآمد۔ دوران اسارت امیرخسرو دو سال به طول انجامید که در بلخ گذرانده می‌شد۔ او پس از خلاصی از زندان، به دهلی بازگشت۔ در آن دوران سلسلۀ جدید خلجیان بر سر قدرت آمده بود و از آنجا که فیروز شاه خلجی (۶۸۹-۶۹۴ ق / ۱۲۹۰-۱۲۹۵ م) پادشاهی مقتدر و شعردوست بود، امیرخسرو به دربار او پیوست۔ این سلسله در اواخر حیات امیرخسرو منقرض شد و سلسله جدید تغلقیه به روی کار آمد که پادشاه آنان غیاث‌الدین تغلق بود۔[۸]

برای امیرخسرو پسری به نام ملک محمد که در نقد شعر شهرت داشت و دختری به نام عفیفه گزارش کرده‌اند۔[۹]

درگذشت

وی به سال ۷۲۴ ه۔ق مصادف با ۱۳۲۴ م به همراه تغلق شاه به لکهنو و اوده عزیمت کرد۔ او در همین سفر خبر درگذشت نظام‌الدین اولیا را شنید۔ او با شنیدن این خبر، اعلام کرد که مرگ او نیز نزدیک است و به همین بهانه، ترک خدمت سلطان کرده و به دهلی بازگشت۔ وی در طول چند ماهی که در دهلی ماند، هرچه داشت به نیازمندان بخشید و سرانجام در ۲۹ ذیقعدۀ ۷۲۵ ه۔ق مصادف با ۶ نوامبر ۱۳۲۵ م در سن ۷۱ تا ۷۴ سالگی، درگذشت۔ در روز و ماه درگذشت او اختلاف‌هایی وجود دارد اما در سال درگذشتش، کمتر اختلافی گزارش شده‌است۔ او را در کنار قبر نظام‌الدین اولیا دفن کردند۔ برخی منابع محل دفن او را پایین مقبره شکرگنج دانسته‌اند۔ در ۸۹۷ ه۔ق مصادف با ۱۴۹۲ م مقبره‌ای برای او ساخته شد و در ۱۰۱۴ ه۔ق، محمد عماد حسن بن سلطان‌علی سبزواری سنگ مرمری بر مزار او گذاشت۔[۱۰] آرامگاه او در یکی از محله‌های شلوغ و پرتراکم دهلی که بنام نظام‌الدین اولیاء معروف است و نزدیک به ایستگاه قطار شهری بمبئی به نام ایستگاه قطار نظام‌الدین و در نزدیکی آرامگاه همایون واقع شده میزبان جمع کثیری از مردم و زیارتگاه مسلمانان و اهل تصوف است.

دین و مذهب

امیرخسرو در خانواده‌ای مسلمان به دنیا آمده بود۔ گزارش شده است که وی از کودکی به نظام‌الدین اولیاء ارادت داشته‌است و پس از سن بلوغ به شاگردی این عارف رفته است۔ این واقعه را به سال ۶۷۱ ه۔ق گزارش کرده‌اند۔ همچنین گفته شده‌است که امیرخسرو از دست نظام‌الدین اولیا، خرقه گرفته است۔ نظام‌الدین نیز امیرخسرو را «مفتاح السماع» دانسته است و به وی لقب «ترک الله» داده بود۔ همچنین به وی «کاسه لیس» به معنای کاسه لیس قیامت داده شده بود۔[۱۱] امیر خسرو نیز مانند استادش نظام‌الدین اولیاء خود پیرو سلسلهٔ عرفان چشتیه بود.

مقبرهٔ امیر خسرو دهلوی در مجموعهٔ درگاه نظام‌الدین اولیا، دهلی، هندوستان

شبک شعری و موسیقایی

امیرخسرو به سبب آشنایی با زبان‌های فارسی، ترکی، عربی و هندی اطلاعات نسبتاً خوبی داشت و اشعار فراوانی در زمینه‌های مختلف سروده‌است. موسیقی هندی و ایرانی را به‌خوبی می‌شناخت. شعرش لحن و لطافتی خاص دارد و چون ترک‌نژاد و هندی‌زاد بود کلمات ترکی و هندی نیز در شعر او دیده می‌شود[۱۲][۱۳] و به عقیده معین، می‌توان سبک وی را «طلیعهٔ سبک هندی» به‌شمار آورد.[۱۴] او نخستین شاعر فارسی گوی هند بود که در اشعار فارسی، لغات هندی را به کار می‌بست۔ اشعار او به زبان هندی، دو برابر اشعارش به زبان فارسی است۔[۱۵]

گزارش شده است که وی در دوران جوانی، با سعدی ملاقاتی داشته است و همواره به او افتخار می‌کرده‌است؛ همچنین گزارش شده است که سعدی نیز برای ملاقات با امیرخسرو سفری به هند داشته است۔ در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، این دیدارها به افسانه تشبیه شده‌است که از برخی از اشعار این دو شاعر اقتباس شده است۔[۱۶] به هر روی، وی در غزل‌سرایی پیرو سعدی بود و غالباً مضامین عشقی و مسایل عرفانی را به زبان ساده و پرسوز در بحرهای کوتاه و لطیف بیان کرده و از الفاظ و معانی شاعران متصوف ایرانی سود می‌جست. خمسه‌اش از خمسه‌های تمام مقلدین نظامی نسبتاً بهتر و برتر است۔[۱۷] او در اشعارش نظامی را به‌عنوان استادی مسلط به فن ستوده‌است:

نظامی که‌استاد این فن وی استدر این بزمگه شمع روشن وی است
ز ویرانهٔ گنجه شد گنج سنجرسانید گنج سخن را به پنج
چو خسرو به آن پنج هم‌پنجه شدوز آن بازوی فکرتش رنجه شد

امیرخسرو با سنایی و خاقانی نیز الفتی داشته‌است و در قصاید که از غزل‌هایش متین‌تر است[۱۸] از سخنگویان بزرگ مانند کمال‌الدین اسماعیل و خاقانی و انوری پیروی کرده‌است.[۱۹] به‌عنوان نمونه به اقتفای «مرآه النظر» خاقانی قصیدهٔ «مرآه الصفا» را ساخته‌است که از همان روزها در میان اهل ادب شهرتی یافته و بعضی از دیگر شاعران هم از آن پیروی کرده‌اند. قصیدهٔ خاقانی چنین آغاز می‌شود:[۲۰]

دل من پیر تعلیم است و من طفل زباندانشدم تسلیم سرعشر و سر زانو دبستانش

و مطلع «مرآه الصّفا»ی امیرخسرو:

دلم طفل است و پیر عشق استاد زباندانشسواد الوجه سَبق و مسکنت کنج دبستانش

شاعران فراوانی از سبک و شیوه و به‌خصوص ابداعات و نوآوری‌های امیرخسرو پیروی کرده‌اند. در میان شعرای ایران نیز نفوذ داشته و بسیاری از آن‌ها مخصوصاً در حکایات و مثنویات عشق‌انگیز سبک او را تقلید کرده‌اند.[۲۱] با توجه به بعضی از غزل‌های حافظ، مشخص می‌شود که وی با اشعار و غزلیات خسرو آشنایی داشته و تا حدی تحت تأثیر او بوده‌است. آورده‌اند که نورالدین عبدالرحمان جامی (درگذشته ۸۹۸ هـ. ق) بیش از دیگر شاعران ایرانی، با امیرخسرو دهلوی و آثار او انس و الفت داشته و «همیشه آرزوی جامی آن بوده‌است که به پای او برسد».[۲۲] جامی معتقد است که امیرخسرو در سرودن قصیده و غزل و مثنوی به کمال رسیده است و در اینباره، غزلیاتش بر غزلیات خاقانی برتری دارد۔ به عقیده جامی، بهترین پاسخ به خمسه نظامی، توسط امیرخسرو صورت گرفته‌است۔ نظام‌الدین اولیا، در مقایسه‌ای بین اشعار امیرخسرو و ناصر خسرو، امیرخسرو را برتر از اشعار ناصر خسرو می‌داند۔[۲۳] یان ریپکا دربارهٔ خمسه امیرخسرو معتقد است، «اهمیت آثار امیرخسرو در ادبیات فارسی از این جهت چشمگیر است که در خمسهٔ او داستان‌های رمانتیک برجسته و اشعار حماسی ممتازی دیده می‌شود که موضوع‌های آن‌ها را از نظامی اقتباس کرده‌است. شاعر کم و بیش، رویدادها را به شکل‌های گوناگون تصویر کرده و چنان با سخنوری و بلاغت موضوع‌ها را پرورانده که گویی در مهارت و استادی دست کمی از نظامی نداشته‌است؛ اما او به ژرفای فلسفه زندگی و مسایل حاد اجتماعی توجهی نکرده در عین حال تردیدی نیست که این تنزل سطح با سلیقهٔ مردم زمان خسرو هماهنگ بوده‌است.»

او یکی از دو شاعر مهم اوایل قرن هشتم است که سایر سخنوران پارسی‌گوی هند را تحت‌الشعاع قرار دادند و در ادوار بعد هم نفوذی دامنه‌دار در میان شعرای ایران و هند داشتند. آن دو امیرخسرو، و حسن دهلوی بودند.[۲۴]

آثار

صحنهٔ دیدار اسکندر مقدونی از افلاطون، از کتاب خمسهٔ نظامی امیر خسرو دهلوی

امیرخسرو با عمر طولانی خود، توانست موفقیت آثارش را ببیند و در گردآوری آنها، فرصت و موفقیت داشت۔ گروهی از دوستان او نیز در این امر وی را یاری کردند۔ در منابع آمده است که امیرخسرو، ۹۹ کتاب تصنیف کرده است۔[۲۵] در تذکره‌ها دربارهٔ تعداد آثار امیر خسرو روایت‌های اغراق‌آمیزی نقل کرده‌اند و از قول او نوشته‌اند که شمار اشعارش نزدیک به نیم میلیون بیت است۔[۲۶] آثار منظوم فارسی او عبارت است از:

  • تحفة الصّغر: سروده‌های ۱۶ تا ۱۹ سالگی؛ شامل ۳۵ قصیده‌ها، ۵ ترجیع‌بند و ترکیب‌بند و تعدادی قطعه کوتاه است۔[۲۷]
  • وسط‌ الحیوة: سروده‌های شاعر از ۲۰ تا حدود ۳۴ سالگی، شامل ۵۸ قصیده‌ها، ۸ ترجیع‌بند و چند قطعه‌ها و رباعی که مجموعا ۸۴۴۱ بیت را در بر می‌گیرد۔[۲۸]
  • غرّة الکمال: سروده‌های ۳۴ تا ۴۳ سالگی شاعر، با مقدمه‌ای مبسوط که در آن شرح زندگانی او به تفصیل آمده‌است۔[۲۹]
  • بقیة نقیّه: سروده‌های دوران پیری شاعر، که در سال ۷۱۶ ه۔ق سروده شده‌اند۔[۳۰]
  • نهایة الکمال: سروده‌های واپسین سال‌های حیات شاعر، که پس از مرگ غیاث‌الدین تغلق سروده شده‌است۔[۳۱]
  • قران‌ السعدین: اولین مثنوی بلند امیرخسرو که شامل محتوای تاریخی است۔ این اثر مشتمل بر شرح دیدار معزالدین کیقباد و برادرش ناصرالدین بغرا خان است۔[۳۲]
  • مفتاح‌الفتوح: دومین مثنوی امیرخسرو است که با موضوع تاریخ نوشته شده‌است۔ تاریخ سروده شدن آن را ۲ جمادی‌الآخر ۶۹۰ ه۔ق دانسته‌اند۔ موضوع این کتاب، شرح فتوحات جلال‌الدین فیروز شاه است۔[۳۳]

از دیگر آثار امیرخسرو می‌توان به دیوان عشیقه مشتمل بر داستان عشق خضرخان و شاهزاده دول‌دی اشاره کرد۔ نه سپهر، تغلق‌نامه، مطلع الانوار، مجنون و لیلی، شیرین و خسرو، آیینۀ سکندری، هشت بهشت از آثار امیرخسرو در زمینه مثنوی است۔ کتاب جواهر خسروی مجموعه‌ای از اشعار منسوب به امیرخسرو است که در انتساب اشعار و کتاب به شاعر، تردیدهایی مطرح شده‌است۔ از میان آثار منثور امیرخسرو، می‌توان به رسائل الاعجاز یا اعجاز خسروی، تاریخ علایی یا خزاین الفتوح و افضل الفواید اشاره کرد۔ غیر از زمینه شعری، برای او سه دفتر در موسیقی نیز گزارش کرده‌اند۔[۳۴]

دیوان غزلیات، که چند بار جمع‌آوری شده و در هند و پاکستان به چاپ رسیده‌است. نخستین چاپ آن در ۱۸۷۱ م؛ و بار دوم در ۱۳۹۲ هجری در لاهور منتشر شد. دیوان امیر خسرو بارها در هند و ایران تصحیح و چاپ شده‌است.

پانویس

ارجاعات

  1. سدارنگانی، پارسی‌گویان هند و سند.
  2. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  3. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  4. سدارنگانی، پارسی‌گویان هند و سند.
  5. سدارنگانی، پارسی‌گویان هند و سند.
  6. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  7. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  8. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  9. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  10. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  11. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  12. سدارنگانی، پارسی‌گویان هند و سند.
  13. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  14. محمد معین، «امیرخسرو دهلوی»، ص۱۲.
  15. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  16. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  17. سدارنگانی، پارسی‌گویان هند و سند.
  18. محمد معین، «امیرخسرو دهلوی»، ص۱۳.
  19. سدارنگانی، پارسی‌گویان هند و سند.
  20. خاقانی، دیوان خاقانی، ۲۰۹.
  21. سدارنگانی، پارسی‌گویان هند و سند.
  22. سعید نفیسی، مجلهٔ ارمغان شمارهٔ ۸–۹، سال ۱۳۰۸، ص۵۷۴.
  23. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  24. سدارنگانی، پارسی‌گویان هند و سند.
  25. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  26. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  27. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  28. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  29. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  30. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  31. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  32. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  33. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  34. بینش، «دهلوی، امیر خسرو»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.

منابع

  • بینش، تقی؛ هاشم‌پور سبحانی، توفیق (۱۳۶۷). «دهلوی، امیرخسرو». دایرةالمعارف بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  • فرهنگ فارسی معین، جلد پنجم، اعلام
  • سدارنگانی، هرومل (۱۳۴۵). پارسی‌گویان هند و سند. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.