اصول فقه: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد مقاله)
 
جز (ص=)
خط ۱: خط ۱:
تعریف رایج '''اصول فقه''' یا '''علم اصول''' «علم قواعد هدایتگر برای استنباط احکام شرعی» است. هرچند که این تعریف مورد نقد بوده و جامع و مانع نیست. برخی از اصولیون با پذیرش چهارچوبی مفهومی آن را علم دانسته و برخی دیگر آن را صنعت به‌شمار آورده‌اند و برخی دیگر نیز مرددند.{{پنک|شفیعی|۱۳۹۳|۱۱۵}}
تعریف رایج '''اصول فقه''' یا '''علم اصول''' «علم قواعد هدایتگر برای استنباط احکام شرعی» است. هرچند که این تعریف مورد نقد بوده و جامع و مانع نیست. برخی از اصولیون با پذیرش چهارچوبی مفهومی آن را علم دانسته و برخی دیگر آن را صنعت به‌شمار آورده‌اند و برخی دیگر نیز مرددند.{{پنک|شفیعی|۱۳۹۳|ص=۱۱۵}}


این علم پیشینه‌ای کهن داشته و به سدهٔ دوم هجری بازمی‌گردد. ریشه‌های شکل‌گیری آن را در میان شیعیان می‌توان در پاره‌ای از آموزه‌های معصومین جست که شاگردان و پیروان علمی خویش را به تفریع فروع با حفظ اصول القا شده از سوی ایشان دعوت می‌نمودند.{{پنک|شفیعی|۱۳۹۳|۱۱۴}}
این علم پیشینه‌ای کهن داشته و به سدهٔ دوم هجری بازمی‌گردد. ریشه‌های شکل‌گیری آن را در میان شیعیان می‌توان در پاره‌ای از آموزه‌های معصومین جست که شاگردان و پیروان علمی خویش را به تفریع فروع با حفظ اصول القا شده از سوی ایشان دعوت می‌نمودند.{{پنک|شفیعی|۱۳۹۳|ص=۱۱۴}}


اصول نسبت به فقه دانش پسینی است، یعنی در دامن فقه پرورش یافته است و اکنون به مرحله‌ای از رشد رسیده است که برخی از بزرگان اصولی و فقهی معاصر اینگونه بیان نمودند که «من لا اصول له، لا فقه له».{{پنک|شفیعی|۱۳۹۳|۱۱۶}}
اصول نسبت به فقه دانش پسینی است، یعنی در دامن فقه پرورش یافته است و اکنون به مرحله‌ای از رشد رسیده است که برخی از بزرگان اصولی و فقهی معاصر اینگونه بیان نمودند که «من لا اصول له، لا فقه له».{{پنک|شفیعی|۱۳۹۳|ص=۱۱۶}}


== ارجاعات ==
== ارجاعات ==

نسخهٔ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۱۵

تعریف رایج اصول فقه یا علم اصول «علم قواعد هدایتگر برای استنباط احکام شرعی» است. هرچند که این تعریف مورد نقد بوده و جامع و مانع نیست. برخی از اصولیون با پذیرش چهارچوبی مفهومی آن را علم دانسته و برخی دیگر آن را صنعت به‌شمار آورده‌اند و برخی دیگر نیز مرددند.[۱]

این علم پیشینه‌ای کهن داشته و به سدهٔ دوم هجری بازمی‌گردد. ریشه‌های شکل‌گیری آن را در میان شیعیان می‌توان در پاره‌ای از آموزه‌های معصومین جست که شاگردان و پیروان علمی خویش را به تفریع فروع با حفظ اصول القا شده از سوی ایشان دعوت می‌نمودند.[۲]

اصول نسبت به فقه دانش پسینی است، یعنی در دامن فقه پرورش یافته است و اکنون به مرحله‌ای از رشد رسیده است که برخی از بزرگان اصولی و فقهی معاصر اینگونه بیان نمودند که «من لا اصول له، لا فقه له».[۳]

ارجاعات

  1. شفیعی ۱۳۹۳، ص. ۱۱۵.
  2. شفیعی ۱۳۹۳، ص. ۱۱۴.
  3. شفیعی ۱۳۹۳، ص. ۱۱۶.

منابع

  • شفیعی، علی (۱۳۹۳). «اصول فقه، رویکردها و روش‌ها». فقه (۷۹).