بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

اسود عنسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ابرابزار)
 
(− 3 رده، + 4 رده، ±رده:مدعیان مهدویترده:مدعیان نبوت (هات‌کت)، ابرابزار)
 
خط ۱: خط ۱:
'''اسود بن کعب انسی''' که به صورت '''اسود بن کعب عنسی''' و مختصا '''اسود عنسی''' شناخته می‌شود، از مدعیان [[نبوت]] بود. او ملقب به '''ذی‌الحمار''' و به گزارش منابع [[اسلام|اسلامی]]، ملقب به کذاب بود. نام و نسب وی را به صورت '''عهیلة بن کعب بن عوف عنسی مذحجی''' گزارش کرده‌اند. اسود به سال ۱۱ ه.ق، در روزهای آخر عمر [[محمد]]، پیامبر اسلام، در [[یمن]] به سر می‌برد و در همانجا دعوی پیامبری کرد. او توانست جمع بسیاری از [[مسلمان|مسلمانان]] را به کیش خود دعوت کند. دلیل گرایش مسلمانان به او را، اطلاع وی از علم [[کهانت]] و ترفندهای [[شعبده]] دانسته‌اند. پس از آنکه تعدادی از مریدان را به دور خود جمع کرد، به شهر [[صنعاء]] حمله کرد و آنجا را به تصرف خود درآورد. وی رفته رفته به همه بلاد یمن حکومت یافت. [[فروة بن مسیک]] نماینده محمد در قبیله [[مراد]]، در این باره به پیامبر اسلام نامه نوشت. [[معاذ بن جبل]] که والی محمد در یمن بود، از ترس فرار کرد و با [[ابوموسی اشعری]] نماینده دیگر محمد در مأرب و حضرموت متواری گشتند. [[عمرو بن خالد]]، دیگر نماینده محمد به [[مدینه]] بازگشت. [[شهر بن باذان]] نماینده دیگر محمد نیز در آنجا به قتل رسید و اسود با همسر شهر بن باذان [[ازدواج در اسلام|ازدواج]] نمود. چون این خبر پیامبر اسلام رسید، به مسلمانان یمن نامه‌ای نوشت و در آن نامه فرمان داد که هر چه زودتر به جنگ او روند. در نامه دیگری به قبایل [[حمیر]] و [[همدان (قبیله)|همدان]] پیغام داده شد که با رزمندگان همکاری کنند. مسلمانان پس از وصول نامه، جمع شدند و قصد جنگ با اسود کردند. در ''روضة الصفا'' از [[فیروز دیلمی]] که از عجمان مهاجر یمن و عموزاده زن شهر بن باذان بود روایت شده که پس از آن که جمعی در کشتن اسود متفق شدند، خودش به نزد دختر عمویش که در خانه اسود بود رفته و او را از قصد مسلمانان با خبر می‌کند. زن اسود نیز به فسد اخلاقی اسود اعتراف کرده و با اطلاع از قصد مسلمانان، تصمیم گرفت که در شبی معین، با سوراخ کردن دیوار منزل، به خانه‌اش یورش ببرند و کار اسود را بسازند. بر اساس گزارش همو، در شب موعود، فیروز دیلمی و [[داذویه]] (یکی دیگر از مهاجران ایرانی) به همراه [[قیس بن عبد یغوث]]، به خانه او هجوم بردند و سرش را بریدند. صبح روز بعد، مسلمانان خانه او و پیروانش را محاصره کردند و [[اذان]] سر دادند و چون عبارت «[[اشهد و ان محمد رسول الله]]» گفته شد، پیروان اسود برآشفتند. در این هنگام سر اسود به میان آنان برده شد و آنان به خاطر جمعیت زیاد مسلمانان، پراکنده شدند. گفته شده که حکومت اسود سه ماه به طول انجامید و در این مدت به منطقه وسیعی از [[طائف]] تا [[بحرین]] و [[احساء]] و [[عدن]] تسلط یافت.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=اسود بن کعب}}</ref>
'''اسود بن کعب انسی''' که به صورت '''اسود بن کعب عنسی''' و مختصا '''اسود عنسی''' شناخته می‌شود، از مدعیان [[نبوت]] بود. او ملقب به '''ذی‌الحمار''' و به گزارش منابع [[اسلام|اسلامی]]، ملقب به کذاب بود. نام و نسب وی را به صورت '''عهیلة بن کعب بن عوف عنسی مذحجی''' گزارش کرده‌اند. اسود به سال ۱۱ ه‍. ق، در روزهای آخر عمر [[محمد]]، پیامبر اسلام، در [[یمن]] به سر می‌برد و در همان‌جا دعوی پیامبری کرد. او توانست جمع بسیاری از [[مسلمان|مسلمانان]] را به کیش خود دعوت کند. دلیل گرایش مسلمانان به او را، اطلاع وی از علم [[کهانت]] و ترفندهای [[شعبده]] دانسته‌اند. پس از آنکه تعدادی از مریدان را به دور خود جمع کرد، به شهر [[صنعاء]] حمله کرد و آنجا را به تصرف خود درآورد. وی رفته رفته به همه بلاد یمن حکومت یافت. [[فروة بن مسیک]] نماینده محمد در قبیله [[مراد]]، در این باره به پیامبر اسلام نامه نوشت. [[معاذ بن جبل]] که والی محمد در یمن بود، از ترس فرار کرد و با [[ابوموسی اشعری]] نماینده دیگر محمد در مأرب و حضرموت متواری گشتند. [[عمرو بن خالد]]، دیگر نماینده محمد به [[مدینه]] بازگشت. [[شهر بن باذان]] نماینده دیگر محمد نیز در آنجا به قتل رسید و اسود با همسر شهر بن باذان [[ازدواج در اسلام|ازدواج]] نمود. چون این خبر پیامبر اسلام رسید، به مسلمانان یمن نامه‌ای نوشت و در آن نامه فرمان داد که هر چه زودتر به جنگ او روند. در نامه دیگری به قبایل [[حمیر]] و [[همدان (قبیله)|همدان]] پیغام داده شد که با رزمندگان همکاری کنند. مسلمانان پس از وصول نامه، جمع شدند و قصد جنگ با اسود کردند. در ''روضة الصفا'' از [[فیروز دیلمی]] که از عجمان مهاجر یمن و عموزاده زن شهر بن باذان بود روایت شده که پس از آن که جمعی در کشتن اسود متفق شدند، خودش به نزد دختر عمویش که در خانه اسود بود رفته و او را از قصد مسلمانان با خبر می‌کند. زن اسود نیز به فسد اخلاقی اسود اعتراف کرده و با اطلاع از قصد مسلمانان، تصمیم گرفت که در شبی معین، با سوراخ کردن دیوار منزل، به خانه‌اش یورش ببرند و کار اسود را بسازند. بر اساس گزارش همو، در شب موعود، فیروز دیلمی و [[داذویه]] (یکی دیگر از مهاجران ایرانی) به همراه [[قیس بن عبد یغوث]]، به خانه او هجوم بردند و سرش را بریدند. صبح روز بعد، مسلمانان خانه او و پیروانش را محاصره کردند و [[اذان]] سر دادند و چون عبارت «[[اشهد و ان محمد رسول‌الله]]» گفته شد، پیروان اسود برآشفتند. در این هنگام سر اسود به میان آنان برده شد و آنان به خاطر جمعیت زیاد مسلمانان، پراکنده شدند. گفته شده که حکومت اسود سه ماه به طول انجامید و در این مدت به منطقه وسیعی از [[طائف]] تا [[بحرین]] و [[احساء]] و [[عدن]] تسلط یافت.<ref>{{پک|1=اختری|2=۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=اسود بن کعب}}</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۱۳: خط ۱۳:
[[رده:اهالی یمن]]
[[رده:اهالی یمن]]
[[رده:پیامبران عرب]]
[[رده:پیامبران عرب]]
[[رده:پیامبران]]
[[رده:تاریخ اسلام]]
[[رده:ترورشدگان اهل یمن]]
[[رده:ترورشدگان اهل یمن]]
[[رده:حاکمان یمن]]
[[رده:درگذشتگان سده ۷ (میلادی)]]
[[رده:درگذشتگان سده ۷ (میلادی)]]
[[رده:عرب‌ها]]
[[رده:رهبران فرقه‌های منقرض شده]]
[[رده:رهبران مذهبی]]
[[رده:رهبران نظامی قرون وسطی]]
[[رده:عرب‌های سده ۷ (میلادی)]]
[[رده:عرب‌های سده ۷ (میلادی)]]
[[رده:مدعیان مهدویت]]
[[رده:مدعیان نبوت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۳

اسود بن کعب انسی که به صورت اسود بن کعب عنسی و مختصا اسود عنسی شناخته می‌شود، از مدعیان نبوت بود. او ملقب به ذی‌الحمار و به گزارش منابع اسلامی، ملقب به کذاب بود. نام و نسب وی را به صورت عهیلة بن کعب بن عوف عنسی مذحجی گزارش کرده‌اند. اسود به سال ۱۱ ه‍. ق، در روزهای آخر عمر محمد، پیامبر اسلام، در یمن به سر می‌برد و در همان‌جا دعوی پیامبری کرد. او توانست جمع بسیاری از مسلمانان را به کیش خود دعوت کند. دلیل گرایش مسلمانان به او را، اطلاع وی از علم کهانت و ترفندهای شعبده دانسته‌اند. پس از آنکه تعدادی از مریدان را به دور خود جمع کرد، به شهر صنعاء حمله کرد و آنجا را به تصرف خود درآورد. وی رفته رفته به همه بلاد یمن حکومت یافت. فروة بن مسیک نماینده محمد در قبیله مراد، در این باره به پیامبر اسلام نامه نوشت. معاذ بن جبل که والی محمد در یمن بود، از ترس فرار کرد و با ابوموسی اشعری نماینده دیگر محمد در مأرب و حضرموت متواری گشتند. عمرو بن خالد، دیگر نماینده محمد به مدینه بازگشت. شهر بن باذان نماینده دیگر محمد نیز در آنجا به قتل رسید و اسود با همسر شهر بن باذان ازدواج نمود. چون این خبر پیامبر اسلام رسید، به مسلمانان یمن نامه‌ای نوشت و در آن نامه فرمان داد که هر چه زودتر به جنگ او روند. در نامه دیگری به قبایل حمیر و همدان پیغام داده شد که با رزمندگان همکاری کنند. مسلمانان پس از وصول نامه، جمع شدند و قصد جنگ با اسود کردند. در روضة الصفا از فیروز دیلمی که از عجمان مهاجر یمن و عموزاده زن شهر بن باذان بود روایت شده که پس از آن که جمعی در کشتن اسود متفق شدند، خودش به نزد دختر عمویش که در خانه اسود بود رفته و او را از قصد مسلمانان با خبر می‌کند. زن اسود نیز به فسد اخلاقی اسود اعتراف کرده و با اطلاع از قصد مسلمانان، تصمیم گرفت که در شبی معین، با سوراخ کردن دیوار منزل، به خانه‌اش یورش ببرند و کار اسود را بسازند. بر اساس گزارش همو، در شب موعود، فیروز دیلمی و داذویه (یکی دیگر از مهاجران ایرانی) به همراه قیس بن عبد یغوث، به خانه او هجوم بردند و سرش را بریدند. صبح روز بعد، مسلمانان خانه او و پیروانش را محاصره کردند و اذان سر دادند و چون عبارت «اشهد و ان محمد رسول‌الله» گفته شد، پیروان اسود برآشفتند. در این هنگام سر اسود به میان آنان برده شد و آنان به خاطر جمعیت زیاد مسلمانان، پراکنده شدند. گفته شده که حکومت اسود سه ماه به طول انجامید و در این مدت به منطقه وسیعی از طائف تا بحرین و احساء و عدن تسلط یافت.[۱]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «اسود بن کعب». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.