ابوالقاسم کاشانی: تفاوت میان نسخهها
(− رده:نهضت ملیشدن نفت (هاتکت)) |
(− رده:نفت در ایران (هاتکت)) |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
[[رده:فقهای هوادار مشروطیت]] | [[رده:فقهای هوادار مشروطیت]] | ||
[[رده:فقیهان شیعه دوازدهامامی]] | [[رده:فقیهان شیعه دوازدهامامی]] | ||
[[رده:نمایندگان دوره هفدهم مجلس شورای ملی]] | [[رده:نمایندگان دوره هفدهم مجلس شورای ملی]] |
نسخهٔ ۲۴ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۱
ابوالقاسم کاشانی | |
---|---|
پرونده:Abolghasem Kashani.jpg | |
رئیس مجلس شورای ملی | |
دوره مسئولیت ۳۰ تیر ۱۳۳۱[۱] – ۱۰ تیر ۱۳۳۲ | |
پس از | سید حسن امامی |
پیش از | عبدالله معظمی |
اطلاعات شخصی | |
زاده | ۲۸ آبان ۱۲۶۱ تهران، ایران |
درگذشته | ۲۳ اسفند ۱۳۴۰ (۷۹ سال) تهران، ایران |
آرامگاه | شاه عبدالعظیم |
فرزندان | محمود، احمد، محمدرضا، مصطفی، ابوالمعالی، اشرف السادات، افسرالسادات |
پدر | سید مصطفی کاشانی |
دین | اسلام |
سید ابوالقاسم کاشانی (زاده ۱۲۵۴ در تهران – درگذشته ۲۳ اسفند ۱۳۴۰ در تهران)، مجتهد شیعه و فعال سیاسی در دهه ۲۰ و در سالهای آغازین دهه ۳۰، عضو مجلس مؤسسان اول در سال ۱۳۰۴، نماینده ادوار ۱۴، ۱۶ و ۱۷ مجلس شورای ملی از حوزه تهران و همچنین مدتی رئیس مجلس شورای ملی در دوره ۱۷ بود.[۲]
سالهای آغازینِ زندگی
سیّد ابوالقاسم فرزند سید مصطفی کاشانی (فرزند سید حسین کاشانی) از مراجع تقلید در ایران و عراق، در سال ۱۲۵۴ در تهران به دنیا آمد. به دنبال تحصیلات اصلی و ثانویه، وی تهران را در سن ۱۵ یا ۱۶ سالگی ترک کرد و به همراه پدرش به قصد انجام مراسم حج ابتدا به عراق و از آنجا به مکه عزیمت کرد و پس از انجام مناسک حج مجدداً به عتبات مراجعت کرده و در نجف اقامت گزید. در نجف به تحصیلات مذهبی ادامه داد. ابولقاسم چندین دوره در دروس آخوند خراسانی و میرزا حسین خلیل تهرانی از پیشوایان پشتیبان مشروطیت حضور یافته بود و توانست در سن ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد برسد.[۳] پس از درگذشت آخوند خراسانی، میرزا محمدتقی شیرازی مرجع تقلید مردم در عراق بود. وی در مسائل شرعی که از روی احتیاط از دادن فتوی در آن موارد خودداری میکرد، مردم را به کاشانی ارجاع میداد.
گفته میشود ضدیت کاشانی با انگلیس، ریشه در رخداد اشغال بصره در نوامبر ۱۹۱۴ و کربلا و نجف در اواخر ۱۹۱۷ داشت.[۴] در آبان ۱۳۰۴، کاشانی به نمایندگی مجلس مؤسسان انتخاب شد. او در ۲۱ آذر، رأی به پایان حکومت قاجار داد و همزمان پایهگذاری سلطنت رضاشاه رأی داد.[۵]
پس از شهریور ۱۳۲۰
در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ محمدرضا شاه ۲۱ ساله، بر تخت سلطنت پدرش نشست. در ۱۶ مهر ۱۳۲۰، کاشانی به نخستوزیر محمدعلی فروغی شکایت کرد. او در نامه اش، بر لزوم تصویب «قوانین الهی» و انتقاد از جایگزینی تدریجی مدارس سنتی مذهبی با مدارس مدرن و همچنین رفتار پلیس در آزار زنان محجبه و افراد معمم تأکید کرد.[۶]
در این دوران همزمان با اشغال ایران، انگلیسیها از علی سهیلی، نخستوزیر وقت خواستند که ابوالقاسم کاشانی را که یکی از مخالفان سرسخت آنها بود و در جنگ با آنها در عراق شرکت جسته بود، تبعید کند. کاشانی متهم بود که با آلمان همدست و مرتبط است و در سازمانی عضو شده که با افسرهای اس اس آلمانی سروکار دارد. در بیانیهای که توسط سفارت انگلیس در تهران بعد از حمله به آنچه ستون پنجم آلمانها نامیده بودند منتشر شد، کاشانی همراه با حبیبالله نوبختی به عنوان سردسته فعالان ضد انگلیسی معرفی شده بودند. نوبختی بنیانگذار «حزب کبود»، حزب سیاسی طرفدار فاشیسم بود که پایههای آن بر اتحاد با آلمان نازی هیتلر بود. بدین ترتیب ابوالقاسم کاشانی و ۱۶۴ نفر از افراد متنفذ لشکری و کشوری را با اتهام تشکیل ستون پنجم آلمان در ایران توقیف کردند و در بیمارستان پانصد تختخوابی تهران و اراک تحتالحفظ درآوردند. وقتی کاشانی از دستور توقیف خود آگاه شد تلگرافی به فرمانداری نظامی فرستاد و تسلیم شدن خود را موکول به شرایطی اعلام کرد، اما فرماندار نظامی از طریق درج آگهی در جراید به وی اخطار کرد که خودش را تسلیم کند. سرانجام وی در ۲۷ خرداد ۱۳۲۳ شمسی در گلاب دره شمیران دستگیر و بازداشت شد، سپس ۲۸ ماه در زندان نیروهای متفقین در رشت، اراک و کرمانشاه به سر برد. در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی هم با اینکه در تبعید بود، به نمایندگی مجلس انتخاب شد. اما به دستور ستاد ارتش متفقین، اسمش از فهرست اسامی نمایندگان مجلس حذف و به زندان روسها در رشت فرستاده شد. سال ۱۳۲۴ در تلگرافی که حکومت به کرمانشاه فرستاد، دستور آزادی کاشانی را صادر کرد. وی در میان استقبال علما و اهالی قم در ۲۷ شهریور ۱۳۲۴ وارد این شهر و سپس به تهران عازم شد. این اولین باری (در سه بار دستگیری در طول زندگانیاش) بود که بین سالهای ۱۹۴۴ تا ۱۹۵۰ زندان، حبس خانگی و تبعید میشد.[۷]
در ۲۶ تیرماه ۱۳۲۵ در پی زد و خوردی که بین کارگران هوادار حزب توده و کارگران مخالف آنها روی داد، ابوالقاسم کاشانی — که به قصد زیارت مشهد در سمنان اقامت داشت — مسبب درگیری شناخته شده و طبق ماده ۵ قانون حکومت نظامی، بین راه شاهرود و سبزوار بازداشت شد. ابتدا به بهجتآباد قزوین و سپس به کمره (خمین فعلی) تبعید شد.[۸]
در همین ماه کاشانی به نمایندگی در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی انتخاب شد. در فاصله زمانی بین شهریور تا بهمن ۱۳۲۴، کاشانی با طلبه جوانی به نام مجتبی میرلوحی (مشهور به نواب صفوی) ملاقات کرد. در این زمان، نواب صفوی طلبه جدیدالورود در نجف بود که دو فتوا برای قتل احمد کسروی داشت و به ایران برگشت تا مأموریتش را به انجام برساند. دو مجتهد ساکن در عراق، عبدالحسین امینی و سید حسین طباطبایی قمی، کسروی را مرتد و خون او را مباح کردند.[۹] در فاصله سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۰، پیوند محکمی بین این دو نفر برقرار بود. در این دوران، کاشانی مرجع تقلید فدائیان اسلام شد و فرمانهایش برای اعضا، التزامآور و غیرقابل رد شده بود. سازمان نواب صفوی، ۱۰ روز قبل از ترور کسروی، موجودیت و اهداف خود را در ۹ اسفند ۱۳۲۳ اعلام کرد.[۱۰] در واکنش به تقسیمبندی فلسطین توسط سازمان ملل، تیم کاشانی-نواب صفوی فعالیتهای سیاسی خود را با کمپین مبارزاتی برای اعراب فلسطین و در مقابل سیاست انگلیس و اقدامات یهود در منطقه آغاز کردند.[۱۱] کاشانی یازدهم دی ماه ۱۳۲۶ در اعلامیهای به تمام مسلمانان جهان در مورد تشکیل دولت اسرائیل هشدار داد. کاشانی همچنین مردم را به تظاهرات به نفع مردم فلسطین دعوت کرد. ۲۰ دی ماه سال ۱۳۲۶ سی هزار نفر از مردم تهران به دعوت او در مسجد سلطانی اجتماع کردند، ولی دولت وقت که از فعالیت سیاسی و مذهبی او بیمناک بود، با توسل به قوای انتظامی، از سخنرانی او در آن روز ممانعت کرد. پس از آن مجدداً در اعلامیهای در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۲۷ از مردم خواست تا روز جمعه آخر اردیبهشت برای حمایت از مردم فلسطین در مسجد سلطانی تجمع کنند. در این تجمع علاوه بر او، نواب صفوی نیز سخنرانی کرد و حدود ۵۰۰۰ نفر جوان مسلمان، داوطلب اعزام به فلسطین شدند. پیش از این اجتماع یعنی در ۲۵ خردادماه همان سال منزل کاشانی به دستور عبدالحسین هژیر، نخستوزیر وقت محاصره شد. کاشانی در آذر ۱۳۲۷، با همکاری محمود شروین و شمس قنات آبادی «مجمع مسلمانان مجاهد» را پایهریزی کرد.[۱۲]
پانویس
ارجاعات
- ↑ https://www.irna.ir/news/83570986/درباره-مجلس-شورای-ملی-روسای-پارلمان-از-بحران-اشغال-تا-فریاد
- ↑ Rahnema، KĀŠĀNI, SAYYED ABU’L-QĀSEM، ۶۴۰-۶۴۷.
- ↑ Rahnema، KĀŠĀNI, SAYYED ABU’L-QĀSEM، ۶۴۰-۶۴۷.
- ↑ Rahnema، KĀŠĀNI, SAYYED ABU’L-QĀSEM، ۶۴۰-۶۴۷.
- ↑ Rahnema، KĀŠĀNI, SAYYED ABU’L-QĀSEM، ۶۴۰-۶۴۷.
- ↑ Rahnema، KĀŠĀNI, SAYYED ABU’L-QĀSEM، ۶۴۰-۶۴۷.
- ↑ Rahnema، KĀŠĀNI, SAYYED ABU’L-QĀSEM، ۶۴۰-۶۴۷.
- ↑ Rahnema، KĀŠĀNI, SAYYED ABU’L-QĀSEM، ۶۴۰-۶۴۷.
- ↑ Rahnema، KĀŠĀNI, SAYYED ABU’L-QĀSEM، ۶۴۰-۶۴۷.
- ↑ Rahnema، KĀŠĀNI, SAYYED ABU’L-QĀSEM، ۶۴۰-۶۴۷.
- ↑ Rahnema، KĀŠĀNI, SAYYED ABU’L-QĀSEM، ۶۴۰-۶۴۷.
- ↑ Rahnema، KĀŠĀNI, SAYYED ABU’L-QĀSEM، ۶۴۰-۶۴۷.
منابع
- Milani, Abbas (2008). Eminent Persians: the men and women who made modern Iran, 1941-1979 (به انگلیسی). Vol. ۱. New York: Cyracuse University Press. pp. ۱۲۲۱.
- «شعبان جعفری»، به کوشش هما سرشار، نشر ناب لس آنجلس، چاپ دوم، ۱۳۸۱، شابک 9-9-9661291-0# ISBN
- جاهد پ. «نوشتن با دوربین، رو در رو با ابراهیم گلستان»، نشر اختران، چاپ دوم، ۱۳۸۴
- Rahnema, Ali (2012). "KĀŠĀNI, SAYYED ABU'L-QĀSEM". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). p. ۶۴۰–۶۴۷. Retrieved 4/11/2014.
{{cite encyclopedia}}
: Check date values in:|تاریخ بازبینی=
(help)
پیوندهای بیرونی
- اعضای جبهه ملی ایران
- اهالی کاشان
- تبعیدشدگان اهل ایران
- مدفونان در باغ توتی
- خاکسپاریها در حرم شاه عبدالعظیم
- درگذشتگان ۱۳۴۰
- درگذشتگان ۱۹۶۲ (میلادی)
- رئیسان مجلس شورای ملی
- روحانیان اهل تهران
- روحانیان شیعه اهل ایران
- زادگان ۱۲۶۰
- زادگان ۱۸۸۲ (میلادی)
- سیاستمداران سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران
- شاگردان آخوند خراسانی
- عالمان شیعه
- عالمان مسلمان
- فقهای هوادار مشروطیت
- فقیهان شیعه دوازدهامامی
- نمایندگان دوره هفدهم مجلس شورای ملی