امین: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
(− رده:ویکیسازی رباتیک (هاتکت)) |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
[[رده:شخصیتهای هزار و یک شب]] | [[رده:شخصیتهای هزار و یک شب]] | ||
[[رده:عربهای مسلمان]] | [[رده:عربهای مسلمان]] | ||
[[رده:هارونالرشید]] | [[رده:هارونالرشید]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۵۶
امین | |||||
---|---|---|---|---|---|
خلیفه عباسی | |||||
سلطنت | ششمین خلیفه عباسی (۱۹۳–۱۹۸ هجری) | ||||
پیشین | هارونالرشید | ||||
جانشین | مأمون | ||||
متولد | شوال ۱۷۰ (قمری) ۷۸۷ (میلادی) رصافه | ||||
درگذشته | ربیعالاول ۱۹۸ (قمری) (۲۸ سال) ۸۱۳ (میلادی) | ||||
| |||||
دودمان | عباسیان | ||||
پدر | هارونالرشید | ||||
مادر | زبیده بنت جعفر |
ابوعبدالله محمد امین (نام کامل: محمد بن هارون بن محمد بن عبدالله بن محمد بن علی ابن عبدالله بن العباس) ششمین خلیفه عباسی بود. دوره خلافت وی از ۱۹۳ تا ۱۹۸ هجری قمری بود است.
شکستن عهد پدری در تعیین ولیعهد
هارون الرشید در دوران حکومت خویش و به منظور تحکیم قدرت خلافت و پیشگیری از هرگونه مشکلات احتمالی در روند انتقال قدرت، سلسله تمهیداتی را در نظر گرفته و بر اساس آن سیستم جانشینی پیچیدهای طراحی کرد. بدین ترتیب، امین به عنوان جانشین هارون، پس از وی به خلافت میرسید و مأمون نیز به عنوان جانشین امین منصوب گشت و قاسم، فرزند دیگر هارون، جانشین مأمون شد. تمام این تصمیمات تبدیل به عهدنامهای گشت که بر کعبه آویخته شد و به ایالات فرستاده شد،[۱][۲][۳] اما پس از مرگ هارون، امین با سلسله اقداماتی مأمون را تحت فشار قرار داد و مدتی پس از عزل قاسم، مأمون را از جانشینی عزل کرد و فرزند خود موسی را با لقب الناطق بالحق به عنوان جانشین خویش اعلام کرد که نامش را در خطبه، جایگزین نام مأمون ساختند. مأمون نیز در اقدامی متقابل هرگونه ارتباط با بغداد را قطع کرد و از فرامین امین سرپیچی کرد و به ستیزی آشکار با وی پرداخت که نتیجهٔ آن، درگیری نظامی میان دو برادر بود.[۴][۵][۶][۷][۸]
سیرت امین، و نقد کتب تاریخ
یکی از عوامل ایجاد هرج و مرج، واگذاری تمامی امور به وزیران و مشاورانی مانند فضل بن ربیع از سوی امین بود، در حالی که خود از امور کناره گرفته بود و به تفریح و معاشرت با زنان و جمعآوری ثروت و طرب مشغول بود. امین در کنار ویژگیهای برجسته همچون نسب هاشمی از سمت پدر و مادر و همچنین تربیت شایسته و توان جسمی، در امور حکومت و تصمیمگیریها ناتوان و سستعنصر بود، که همین امر موجب میگشت تا صلاحیت خلافت از وی سلب شود. به علت وجود چنین ضعفهایی در امین، مخصوصاً در هنگام نبرد با طاهر، اطرافیانش که به آیندهاش امیدی نداشتند، تدریجاً از اطرافش پراکنده میگشتند.[۹][۱۰]
پایان کار امین
طاهر و هرثمه به وسیلهٔ لشکریانی که در اختیار داشتند، در سال ۱۹۷ هجری/۸۱۲ میلادی، به محاصرهٔ اطراف بغداد مشغول گشتند و با شدت بخشیدن به این محاصره، فشار را بر لشکریان امین افزون کردند.[۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵] محاصرهٔ بغداد تا سال ۱۹۸ هجری/ ۸۱۳ میلادی، به صورت فرسایشی به درازا کشید تا در محرم همین سال، طاهر بر شدت حملات شدید خود افزود و محلات را یکی پس از دیگری فتح کرد و به لشکر دستور داد که برای فتح نهایی بغداد، حمله را آغاز نمایند و سرانجام بغداد، در همین زمان فتح گردید.[۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱] امین با تعدادی از یاران خویش در مدینهالمنصور مورد محاصره قرار گرفت و در فکر تسلیم شدن به هرثمه بود، اما یارانش پیشنهاد کردند که محاصره را شکسته و به جانب شام یا جزیره بگریزد و پس از تجدید قوا به مقابله با طاهر بپردازد، که مورد پذیرش امین قرار گرفت. اما طاهر با اطلاع از این تصمیم، با نگارش نامهای به یاران امین، آنان را به واسطهٔ اموال و املاکشان تهدید کرد، که در نتیجهٔ آن افرادی مانند سلیمان بن منصور، محمد بن عیسی و سندی بن شاهک، دچار وحشت گشتند و با آوردن عذر و بهانه امین را از این تصمیم منصرف کردند و او را نسبت به تسلیم شدن به طاهر خوشبین ساختند. امین نیز در نامهای با تحکم و آمرانه از طاهر خواست که او را به نزد مأمون ببرد تا او تصمیم نهایی را بگیرد. اما طاهر که به پیروزی خود و سرانجام امین واقف بود، با بیتوجهی برخورد کرد و گفت که باید تسلیم حکم او گردد که البته روایت دیگری هم موجود است که امین این پیشنهاد را نپذیرفت.[۲۲][۲۳] امین نیز از اهداف و امیال طاهر مطلع بود و تصمیم او را پیشبینی میکرد و از جهتی به علت وجود شایستگیهای متعدد، متمایل بود که او را در خدمت داشته باشد، اما اینگونه نشد.[۲۴] امین پس از ناامیدی از جانب طاهر، به هرثمه بن اعین روی آورد. در نظر امین، هرثمه بهترین شخص برای تسلیم گشتن بود. او هرثمه را از موالی و خدمتگزاران خود و پدرش میدانست و به وفاداریاش نیز اطمینان داشت و در اثر شرایط پیش آمده، شناخت و اعتمادش نسبت به او فزونی یافته بود؛ بنابراین در نامهای از هرثمه درخواست کمک و امان کرد.[۲۵][۲۶][۲۷] پنج شب مانده از محرم سال ۱۹۸ هجری/ ۸۱۳ میلادی، امین با وجود اخطار هرثمه به او دربارهٔ تأمین امنیتش و توصیه به تسلیم گشتنش در روز بعد برای محافظت از جانش، به علت جایز ندانستن هرگونه تعلل و تأخیر، از کاخ خود بیرون آمده و به اخطار هرثمه بیتوجهی کرد. امین بر قایقی که برای او در کنار دجله آماده کردهبودند و هرثمه خود با آن به استقبال امین آمده بود، سوار شد. هرثمه در مواجهه با امین، اظهار اطاعت و بندگی کرد.[۲۸][۲۹] مسیری طی نشده بود که سپاهیان طاهر از کمینگاه خویش خارج گشته و به سوی قایق، سنگ و تیر پرتاب کردند. در ادامه افرادی به زیر قایق رفته و آن را واژگون ساختند. یکی از یاران هرثمه او را نجات داد و امین نیز با شنا، خود را به کنار آب رساند. روایت است که پیش از اسارت امین، یکی از یارانش که احمد بن سلام نام داشت را اسیر کردند که پس از پرسش از او دربارهٔ امین، وی اظهار بیاطلاعی کرد. سرانجام امین اسیر گشت و توسط محمد بن حمید طاهری شناسایی گشته و این خبر به اطلاع طاهر رسید، که او نیز بلافاصله دستور قتل امین را به قریش دندانی، حاجب خویش، ابلاغ کرد. بدین ترتیب امین در اسارت کشته شد.[۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷][۳۸][۳۹][۴۰] بدن امین در باغ مونسه دفن گردیده و سرش به همراه فتح نامهای توسط قاصدی به نزد مأمون در مرو، فرستاده شد.[۴۱][۴۲][۴۳]
همچنین ببینید
پانویس
ارجاعات
- ↑ اکبری، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، صص ۹–۳۵.
- ↑ التون، تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در آغاز حکومت عباسیان، ۱۹۱.
- ↑ مفتخری و زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا برآمدن طاهریان، ۱۴۵.
- ↑ اکبری، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، صص ۷–۵۱.
- ↑ التون، تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در آغاز حکومت عباسیان، صص ۹۲–۱۹۱، ۱۹۴.
- ↑ مفتخری و زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا برآمدن طاهریان، صص ۴۶–۱۴۵.
- ↑ زرینکوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ۴۹۷.
- ↑ نفیسی، تاریخ خاندان طاهری، صص ۳–۴۲.
- ↑ اکبری، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، ۹–۹۸.
- ↑ نفیسی، تاریخ خاندان طاهری، ۸۴.
- ↑ اکبری، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، ۹۸.
- ↑ اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ۹۵.
- ↑ Forstner, “ABU’L-ṬAYYEB ṬĀHER”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ زرینکوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ۴۹۸.
- ↑ نفیسی، تاریخ خاندان طاهری، صص ۴–۸۳.
- ↑ باسورث، تاریخ ایران کمبریج، ۸۲.
- ↑ فرای، عصر زرین فرهنگ ایران، ۲۰۵.
- ↑ خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۷۴.
- ↑ مفتخری و زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا برآمدن طاهریان، ۱۴۷.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۸۷.
- ↑ اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ۹۵.
- ↑ اکبری، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، ۳–۱۰۲.
- ↑ نفیسی، تاریخ خاندان طاهری، صص ۹–۹۶.
- ↑ اکبری، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، ۱۰۴.
- ↑ اکبری، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، ۱۰۴.
- ↑ زرینکوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ۴۹۸.
- ↑ نفیسی، تاریخ خاندان طاهری، ۹۷.
- ↑ اکبری، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، ۶–۱۰۵.
- ↑ نفیسی، تاریخ خاندان طاهری، ۱۰۲.
- ↑ باسورث، تاریخ ایران کمبریج، ۸۲.
- ↑ فرای، عصر زرین فرهنگ ایران، ۲۰۵.
- ↑ اکبری، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، ۱۰۶.
- ↑ التون، تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در آغاز حکومت عباسیان، ۱۹۵.
- ↑ مفتخری و زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا برآمدن طاهریان، ۱۴۷.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، صص ۸۸–۱۸۷.
- ↑ اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ۹۵.
- ↑ Forstner, “ABU’L-ṬAYYEB ṬĀHER”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ زرینکوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، صص ۴۹۵، ۴۹۸.
- ↑ نفیسی، تاریخ خاندان طاهری، صص ۱۱–۱۰۲.
- ↑ Bosworth, “Ṭāhir b. al-Ḥusayn”, Encyclopaedia of Islam.
- ↑ Forstner, “ABU’L-ṬAYYEB ṬĀHER”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ زرینکوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ۴۹۸.
- ↑ نفیسی، تاریخ خاندان طاهری، صص ۴–۱۰۳، ۹–۱۰۷.
منابع
- اشپولر، برتولد (۱۳۶۹). تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی. ترجمهٔ مریم میراحمدی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
- اکبری، امیر (۱۳۸۴). تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی.
- التون، دانیل (۱۳۸۹). تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در آغاز حکومت عباسیان. ترجمهٔ مسعود رجبنیا. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
- باسورث، ک. ا (۱۳۶۳). تاریخ ایران کمبریج. تهران: انتشارات امیرکبیر.
- خضری، احمدرضا (۱۳۸۴). تاریخ خلافت عباسی. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی.
- زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۶۳). تاریخ ایران بعد از اسلام. تهران: انتشارات امیرکبیر.
- زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۸۹). دو قرن سکوت. تهران: انتشارات سخن. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۹۸۳-۳۳-۶.
- فرای، ریچارد نلسون (۱۳۶۳). عصر زرین فرهنگ ایران. تهران: انتشارات سروش.
- مفتخری، حسین؛ زمانی، حسین (۱۳۹۵). تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا برآمدن طاهریان. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی.
- نفیسی، سعید (۱۳۳۵). تاریخ خاندان طاهری. تهران: شرکت نسبی اقبال و شرکاء.
- Forstner, M (1983). "ABU'L-ṬAYYEB ṬĀHER". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی).
- Bosworth, C.E (2000). "Ṭāhir b. al-Ḥusayn". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. X (Second ed.). Leiden: E. J. Brill. p. 103.