فلسفه اسلامی

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فلسفه اسلامی به برداشت فیلسوفان اسلامی از علم فلسفه است که با علم کلام اسلامی ارتباط تنگاتنگی یافته است.

تاریخچه

راه‌یابی فلسفه به جهان اسلام، از ترجمه آثار یونانی متعلق به دوران هلنیستی توسط مترجمان عرب‌زبان عموماً غیر مسلمان صورت پذیرفت. این ترجمه‌ها که به نهضت ترجمه مشهور شدند، از دوران خلافت امویان آغاز شد و در دوره خلافت عباسیان به اوج خود رسید. با تأسیس بیت‌الحکمه توسط مأمون عباسی، ترجمه آثار فلسفی شتاب بیشتری گرفت. از اشکالاتی که به پژوهش‌ها در تاریخ اسلامی از جانب عموماً خاورشناسان صورت می‌گیرد، خلط فلسفه اسلامی با فلسفه عرب بوده است.[۱]

با مرگ ابن‌رشد، اندیشه فلسفی از باختر جهان اسلام به خاور اسلامی منتقل شد و ایران اسلامی، کانون شکوفایی فلسفی شد. در ایران، کم‌کم جهان‌بینی فلسفی-اسلامی سنی جای خود را به جهان‌بینی فلسفی-اسلامی شیعی می‌داد. تاریخ فلسفه اسلامی، مسیر پرفراز و نشیب را در میان مخالفت‌ها و موافقت‌ها گذرانده است. با ورود فلسفه به جهان شرقی اسلام، فیلسوفان بزرگی چون فارابی و ابن‌سینا به پرورش آن همت گماردند. فلسفه اسلامی، یک جهان‌بینی به پاخواسته از درون مکتب اسلام بوده است که در قالب آمیزه‌هایی از عناصر مسلط یونانی مانند فلسفه ارسوطیی و نوافلاطونی شکل گرفته است. کمی بعد و با شکل‌گیری فلسفه اسلامی شیعی که بنیان نویی نسبت به فلسفه اسلامی سنی بود، این علم به اندلس راه یافت.[۲] تأثیر دانش و اندیشه‌های اسلامی را بیش از هر جا در حوزهٔ تفکر فلسفی می‌توان یافت تا جایی که فلسفه اروپایی سده میانه را نمی‌توان جدا از آموزه‌های فیلسوفان بزرگ اسلامی تصور کرد.[۳]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • خراسانی، شرف‌الدین (۱۳۸۸). «تحول فلسفه و علوم در تمدن اسلامی». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  • خراسانی، شرف‌الدین (۱۳۸۸). «نفوذ فرهنگ اسلامی در اروپا». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.