توکل
توکّل، در لغت به معنای «اظهار عجز و ناتوانی در کاری و اعتماد و اطمینان کردن به دیگری» است و در اصطلاح و اختصاصاً وقتی «دیگری» خدا باشد، اعتماد به خدا و ناامیدی از مردم و تسلیم خدا بودن و تنها به خدا اطمینان کردن است؛ بنابراین، انسان متوکل کسی است که میداند خدا رزق و امر او را میرساند، بنابراین فقط به خدا تیکه میکند و غیر از خدا به کسی امید ندارد.[۱]
اصطلاحشناسی
توکل را دارای سه درجه گزارش کردهاند:[۱]
- درجه اول؛ آنکه حال متوکل در اعتماد به خدا همچون حال وی در اعتماد به یک وکیل باشد. این مرتبه را ضعیفترین درجه توکل دانستهاند. بقای این نوع توکل در شخص طولانی است و با تدبیر و اختیار منافاتی ندارد.[۱]
- درجه دوم؛ اینکه حال متوکل با خدا مانند حال طفل با مادرش باشد که جز او را نمیشناسد و به غیر او پناه نمیبرد و جز او به کسی اعتماد و اطمینان نمیکند. فرق این حالت با حالت قبلی آن است که در اینجا متوکل فقط به کسی که بر او توکل کرده، توجه میکند و حتی در دلش هم به توکل خود هیچ التفات و توجهی ندارد. دوام چنین توکلی در فرد، اندک است و گفته شده است که فقط خواص از بندگان خدا به آن دست مییابند.
- درجه سوم؛ آن است که حال متوکل در افعال و کردار خود در برابر خدا مانند حالت مردهای در دستهای مردهشوی باشد و همانگونه که مردهشوی جسم بیاختیار میت را حرکت میدهد، حرکت وی نیز تحت قدرت خداوند میباشد. تفاوت این درجه با درجه دوم آن است که در آنجا متوکل، دعا و تضرع را همچون طفل نسبت به مادرش ترک نمیکند، اما در این حالت چه بسا شخص متوکل به سبب اعتماد به لطف و عنایت پروردگار، دعا و تضرع به درگاه او را نیز ترک نماید. این درجه از توکل بسیار نادر و مرتبه صدیقین توصیف شده است.
در دیدگاه روانشناسی
روانشناسان معتقدند که تنها با اعتماد به نفس میتوان مسیر پرپیچ و خم زندگی را پشت سرگذاشت و به کامیابی دست یافت. این نظریه روانشناسی برای کسی که برای مجموع جهان، فقط یک موجود مؤثّر مستقل به نام خدا قائل است و همه علل و اسباب را ناشی از اراده او میداند، ناقص دانسته شده است. به عقیده باورمندان به لزوم توکل، پس در کنار اعتماد به نفس و تلاش و فعالیت، به توکل نیز احتیاج است.[۲]
در منابع اسلامی
در قرآن
چند آیه از قرآن به عنوان آیات مرتبط با مفهوم توکل در نظر گرفته شده است. از این میان میتوان به آیه ۱۲۸ تا ۱۲۹ سوره توبه اشاره کرد. آیه ۷۱ سوره یونس نیز دیگر آیه در این موضوع است. در آیه ۳ سوره طلاق نیز چنین آمده است: «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکِّلْ عَلَی الله فَهُوَ حَسْبُهُ» ترجمه: «و کسی که از الله بترسد برای او راه خروجی (از مشکلات) قرار میدهد و از جایی که حسابش را نمیکند، به او روزی میرساند، و هر کس بر خدا توکل کند او برای وی کافی است»[۳][۴]
در روایات
در میان روایات اسلامی، احادیث متعددی باموضوع توکل وجود دارد. روایت مشهوری در این موضوع، روایت مرد شترسواری است که با محمد، هم مسیر بود و پس از پیاده شدن از مرکبش، از پیامبر اسلام پرسید: «رهایش کنم و توکل کنم؟» و پاسخ شنید: «ببندش و توکل کن.» در نظر عرفا این روایت دلالت بر آن دارد که توکل در عرض عمل و جایگزین آن نیست، بلکه در طول عمل است.[۱]
در منابع روایی شیعی، از علی بن ابیطالب نقل شده است که جز خدا موجودی سزاوار توکل نیست؛ چرا که او هیچ پناهندهای را نمیراند. «هَیْهاتَ اَنْتَ اَکْرَمُ مِنْ اَنْ تُضَیِّعَ مَنْ رَبَّیْتَهُ اَوْ تُبَعِّدَ مَنْ اَدْنَیْتَهُ اَوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَیْتَهُ اَوْ تُسَلِّمَ اِلَی الْبَلاءِ مَنْ کَفَیْتَهُ وَ ..»، در این دعا بر این نکته به تأکیدنیکی کرده که هر که به او پناه آورد بی پناهش نمیگذارد و هر کس خدا را بر ای پناه دادن و دستگیری کردن کافی بداند او را به بلا تسلیم نمیکند.
امام علی (ع) در نهج البلاغه امام حسن (ع) را به توکل به خدا فرمان داده و تأکید کرده است که اگر کسی به توکل دست یابد به دژ استواری دست یافته است «در تمام کارها خود را به خدایت بسپار زیرا در این صورت به پناهگاهی استوار و امن روی آوردهای»
نگرش نهج البلاغه به توکل به گونه ای است، هرگز منافاتی با تلاش و کوشش شخص ندارد از یک سو تأکید بر اعتماد به خداست و از سوی دیگر به کار و کوشش دعوت میکند.[۴]
نمونههایی از توکل در اشعار
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش «حافظ غزل ۲۷۱»
مولوی نیز معتقد است که آدمی تا زمانی که طفل است به خدا اعتماد، مطلق دارد و آدم و حوا نیز تا زمانی که کودکوار به خدا اعتماد داشتند در بهشت به سر میبردند و از آن لحظه اعتماد به خدا را از دست دادند و از بهشت رانده، به زمین تبعید شده و دچار غم و اندوه شدند. در حالی که موجودات بسیار زیادی با اعتماد به قدرت و رزق و رزق خدا با خیال راحت زندگی میکنند و غصه چیزی هم نمیخورند
در این عالم هزاران جانور ** میزید خوش عیش بیزیر و زبر[۴]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ عرفان، قرآن و حدیث،، ۸ (دانشنامه جهان و اسلام).
- ↑ محمد سبحانی نیا، پرتال جامع علوم انسانی (معارف اسلامی زمستان 1387 شماره 74).
- ↑ پورپونیه، اعظم (۱۳۸۹). «توکل» (PDF). بشارت (هفتاد و شش): ۱۱.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ بخشعلی قنبری (۱۳۸۹). «توکل در نهج البلاغه- اسلام پژوهی» (PDF). پرتال جامع علوم انسانی.