طلحه بن عبیدالله
طلحة بن عبیدالله، از نخستین مسلمانان و یاران پیامبر اسلام بود و در جنگهای آن زمان شرکت داشت. طلحه پسر عموی ابوبکر بن ابوقحانه خلیفه اول مسلمانان بود. او پس از درگذشت محمد، با خلفای نخستین همکاری نمود و در کشورگشایی آنها حضور فعالی داشت، سپس طلحه به عنوان یکی از اعضای شورای شش نفره برای تعیین خلیفه سوم از سوی سوی خلیفه دوم تعیین شد. همچنین منابع تاریخی به نقش فعال طلحه در ماجرای قتل عثمان و تحریک مردم به قتل خلیفه نیز یاد کردهاند. پس از کشته شدن عثمان، طلحه با علی بن ابیطالب بیعت کرد، اما پس از مدتی بیعت خود را نادیده گرفت و با عایشه و زبیر و برخی امویان که به ناکثین شهرت یافتند، جنگ جمل را علیه علی به راه انداختند، و و در این جنگ توسط مروان بن حکم کشته شد. او را یکی از سران عثمانیه قلمداد کردهاند. همچنین طلحه نزد اهل سنت از جایگاه بالایی برخوردار است و او را یکی از عشره مبشره میدانند.[۱]
زندگینامه
طلحه از قبیله قریش و تیره بنی تیم بن مرة، بود که ده سال قبل از بعثت متولد شد. مادر اون با نام صعبة بنت حضرمی که در دوران پیامبر اسلام زندگی میکرده است و بنابر نقل و قولها از خاندان طلحه، مسلمان از دنیا رفته است.[۱]
طبق منابع تاریخی آورده شده، طلحه دارای دو کنیز ام ولد و هفت زن بوده است، که برخی از آنها به نقل تاریخی به نامهای، حمنة بنت جحش، دخترعمه پیامبر اسلام، امکلثوم دختر ابوبکر، سعدی بنت عوف، خولة بنت قعقاع، و ام حارث بنت قسامه یاد شده است.[۲][۳][۴][۵]
مسلمان شدن
نحو گرایش طلحه به اسلام و مسلمان شدن از طریق ابوبکر بود، و در برخی منابع تاریخی آورده شده است راهبی در شام خبری به طلحه میدهد از ظهور پیامبری تحت عنوان احمد فرزند عبدالمطلب که وی پس از رفتن به مکه به همراه ابوبکر مسلمان میشود.[۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱]
ابوبکر و طلحه در ابتدای مسلمان شدنشان توسط اطرافیان از جمله، نوفل بن خویلد بن عدویه یا عثمان بن عبیدالله، برادر طلحه مورد آزار و اذیت بسیاری قرار میگرفتند، تا جایی که گاهی نوفل (یا عثمان) آنها را با طناب میبست تا از نماز خواندن آنها جلوگیری کند.[۱۲][۱۳][۱۴]
طلحه بن عبیدالله یکی از مهاجرانی است که با خانواده پیامبر به مدینه رفت[۱۵][۱۶]و در خانه حبیب بن اساف سکنی گزید.[۱۷] او دو لباس سفید برای پیامبر و ابوبکر آورده بود و آنها با لباسهای سفید شامی وارد مدینه شدند.[۱۸]
پیامبر اسلام در مکه، بین طلحه و زبیر بن عوام[۱۹] یا سعید بن زید[۲۰] یا سعد بن ابی وقاص[۲۱] عقد برادری بست. همچنین پبامبر پس از مهاجرت به مدینه، بین طلحه و کعب بن مالک[۲۲]یا ابوایوب انصاری[۲۳] یا ابی بن کعب،[۲۴][۲۵] عقد اخوت بست.
حضور در غزوات
موقع جنگ بدر، پیامبر اسلام، طلحه را به همراه بو سعید بن زید را برای تجسس به سمت شام فرستاد و آن دو در مدینه حضور نداشتند و پس از تمام شدن جنگ بدر آنها به مدینه برگشتند و از پیامبر اسلام درخواست سهمشان از غنایم کردند و پیامبر سهم آنها را داد.[۲۶][۲۷][۲۸] طلحه در غزوه احد حضور داشت، و رشادتهایی از خود نشان داد و بنا به روایات طلحه در این جنگ زخمی شد.[۲۹] پس از شکست مسلمانان در اواخر جنگ احد و شایعه کشته شدن پیامبر، طلحه همراه با برخی انصار و مهاجرین از جنگ کنارهگیری کرد.[۳۰] در برخی روایات آمده است که در پی حمله قریش و فرار مسلمانان، طلحه را از معدود افرادی بود که ثابت قدم در کنار پیامبر اسلام ماند و فرار نکرد.[۳۱]
طلحه قبل از جنگ تبوک، عهدهدار هدایت سریهای شد که هدف آن، متفرق کردن گروهی از افرادی بود که در خانه سویلم یهودی جمع شده بودند.[۳۲][۳۳]
پانویس
ارجاعات
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ البلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۰: ۱۲۹.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۳: ۱۶۰–۱۶۱.
- ↑ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ۱۵۷.
- ↑ البلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱: ۸۸ و ۲۴۴.
- ↑ البلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۰: ۱۱۷ و ۱۳۰.
- ↑ ابن هشام، دار المعرفة،، السیرة النبویة، دار المعرفة، ۱: ۲۵۱و۲۵۲.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۲: ۲۷۷.
- ↑ ابن اثیر، عزالدین، اسد الغابه، ۲: ۴۶۸.
- ↑ لاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۰: ۱۱۵.
- ↑ بیهقی، دلائل النبوة، مقدمه: ۲۷.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۳: ۲۹.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ۱: ۲۸۲.
- ↑ ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بن محمد بن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ۵: ۱۱۲.
- ↑ ابن اثیر، اسد الغابة، ۲: ۴۶۸.
- ↑ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱: ۲۶۹.
- ↑ مقریزی، امتاع الاسماع، ۱: ۶۸–۶۹٫.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویة، ناشر دار المعرفة، ۱: ۴۷۷.
- ↑ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۰: ۶۱.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۵۶۱.، السیرة النبویة، ناشر:دار المعرفة، ۲: ۵۶۱.
- ↑ هاشمی، ص۷۱.، بغدادی، المحبر، دار الآفاق الجدیدة، ۷۱.
- ↑ ابن قتیبه، المعارف، ۲۲۸.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۲: ۷۶۴.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۲: ۷۶۴.
- ↑ هاشمی بغدادی، ص۷۳، المحبر، دار الآفاق الجدیدة، ۷۳.
- ↑ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱: ۲۷۱.
- ↑ مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ۲۰۵.
- ↑ ابن خیاط، تاریخ خلیفه، ۲۴.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۲: ۷۶۵-۷۶۴.
- ↑ مقریزی، امتاع الاسماع، ۱: ۱۵۶–۱۵۷.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ۲: ۵۱۷.
- ↑ زرکلی، الاعلام، ۳: ۲۲۹.
- ↑ ابن هشام،، السیرة النبویة، دار المعرفة، ۲: ۵۱۷.
- ↑ ابن کثیر، لبدایة و النهایة، ۵: ۳.