بصیری
محمد بن احمد بن ابی المعانی المرتضی مشهور به بصیری از شاعران دیوانی در دوران عثمانی است که اهلیت وی را ایرانی گزارش کردهاند. او در امور دیوانی عثمانیها حضور داشت و به لطیفه و هجوسرایی علاقهمند بود.
نام و تبار
بصیری از شاعران دیوانی در عصر عثمانی بود که خودش نامش را محمد بن احمد بن ابی المعانی المرتضی گزارش کرده است. از وی با عنوان بصری سامی نیز یاد شده است.[۱] از او با عنوان آلاچه (لک و پیسدار) به جهت ابتلایش به بیماری برص نیز یاد میشد. او از شاعران ترکتبار برشمرده شده است. برخی منابع بین بصیری ترک تبار و بصیری خراسانیتبار تفاوت قائل شدهاند، اما به گزارش دانشنامه جهان اسلام، به علت یکسان بودن تاریخ درگذشت و صاحب دیوان بودن هر دو، این دو شخص یکی هستند.[۲]
سرگذشت
دربارهٔ زادگاه وی، منابع دچار اختلاف هستند، اکثر تذکرهنویسان او را ایرانیتبار و از اهالی خراسان گزارش کردهاند. با این وجود بصری در سیاحتنامه خودش، محل تولدش را یکی از شهرهای عجم گزارش میکند. اما برخی بر این عقیده هستند که وی در نزدیکی مرز ایران و گروهی دیگر بر این باورند که بصیری در بغداد به دنیا آمده است.[۳][۴] سال ولادت او را در حدود ۸۷۰ ه.ق گزارش کردهاند.
وی دوران جوانی خویش را نزد سران اوزون حسن، حکمران آق قویونلو به سر میبرد و قصیدههایی در مدح آنان سروده است.[۵]
به گزارش دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، وی در سال ۸۹۲ ه.ق (۱۴۸۷ میلادی) به هرات عزیمت کرد و در آنجا با امیر علیشیر نوایی و جامی آشنا شد.[۶]
پس از مدتها، سفارش نامههایی از این گروه به دست وی میرسد و او تصمیم میگیرد تا به استانبول سفر کند. وی در این سفر به دربار سلطان بایزید دوم راه مییابد و به جهت لطایف سخن و اشعار و نکتهدانیاش، ملازم و مصاحب سلطان احمد (داماد پادشاه) میگردد. وی در مدت حضور در استانبول، مدتی عهدهدار دفترداری شد و از محل درآمد اوقاف مسجد ایاصوفیه، مستمری دریافت میکرد. منابع آوردهاند که بصیری دیوان اشعار امیر علیشیر نوایی را با خود به استانبول آورده بود نوایی را به شاعران عثمانی استانبول شناساند. همین فعالیت او، یکی از دلایل اهمیت وی در تاریخ ادبیات دیوانی عثمانی است.[۷] او در دوران حضورش در استانبول، همدم و ندیم اسکندر چلبی بود. سلاطین روم نیز به او نظر احسان داشتند. سال ورود او به استانبول را ۹۰۲ یا ۹۰۳ دانستهاند. او به جهت کشتهشدن احمد گوده در میدان نبرد، تصمیم میگیرد تا به ایران بازنگردد و در استانبول بماند. او در این دوران از مویدزاده — قاضی عسکر وقت — درخواست حکمی برای حکومتش در یکی از ولایتها را داد که با مخالفت مویدزاده مواجه شد.[۸]
درگذشت
وی در نهایت به سال ۹۴۱ قمری (۱۵۳۵ میلادی) بر اثر بیماری برص از دنیا رفت.[۹] محل مرگ او، استانبول گزارش شده است.[۱۰]
آثار و اشعار
بصیری به زبانهای فارسی و ترکی شعر میسرود. از ویژگیهای اشعارش میتوان به لطافت، دارای نکات ظریف، سادگی و لطایف دلپذیر در مضامین آن، اشاره کرد. وی نسبت به صنایع شعری مرسوم در زمان خود، علاقهای نشان نمیداد. در آثاری وی هجویات و هزلیات و لطیفههای فراوانی مشاهده میشود.[۱۱] مهمترین صنایع به کار رفته در اشعار او، جناس و ایهام است. ادبیات شعری او بیشتر به ادبیات قرن نهم ایران نزدیک بود و شباهتی به ادبیات کلاسیک قرن دهم نداشت.[۱۲]
اشعارش بیشتر به صورت پراکنده در تذکرهها گزارش شده و در برخی منابع به دیوان اشعار ترکی او اشاره شده است. این مجموعه تا کنون گزارش نشده است. دیوان فارسی بصیری، دارای ۳ قصیده، ۲۱ غزل و تنها نسخه دستنویس آن در کتابخانه سلیمانیه قرار دارد. از لطایف بصیری یک گزیده ناقص در کتابخانه موزه قویون اوغلوی قونیه وجود دارد و این نسخه تنها نسخه این کتاب میباشد.[۱۳] گزارش شده است که او، لطایفش را در نسخهای جمع کرده و به یکی از وزرای عهد خود، اهدا کرده است. از دیگر آثار منسوب به او، بنگینامه و لطایف است.[۱۴]
پانویس
ارجاعات
- ↑ خسروشاهی، «بصیری»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ مهینفر، «بصیری»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ مهینفر، «بصیری»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ خسروشاهی، «بصیری»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ خسروشاهی، «بصیری»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ خسروشاهی، «بصیری»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ خسروشاهی، «بصیری»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ مهینفر، «بصیری»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ خسروشاهی، «بصیری»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ مهینفر، «بصیری»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ خسروشاهی، «بصیری»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ مهینفر، «بصیری»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ خسروشاهی، «بصیری»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ مهینفر، «بصیری»، دانشنامه جهان اسلام.
منابع
- خسروشاهی، جلال (۱۳۶۷). «بصیری». دایرةالمعارف بزرگ اسلامی. به کوشش موسوی بجنوری، محمدکاظم. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹-۶۶-۷۰۲۵-۹۶۴-۹۸۷.
- مهینفر، سیاره (۱۳۷۵). «بصیری». دانشنامه جهان اسلام. به کوشش حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصرالله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.