بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

احیاء موات

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۵۹ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''احیاء موات''' '''اراضی موات''' به زمین خالی از سکنه‌ای گویند که مورد بهرهبرداری نباشد. زمین موات، در احکام اسلامی، دارای احکام ویژه‌ایست. بر اساس شریعت اسلام، زمین‌های موات زمینی است که بالفعل بدون اجراء عملیات مربوط به ایجاد قابلیت، قابل ب...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

احیاء موات


اراضی موات به زمین خالی از سکنه‌ای گویند که مورد بهرهبرداری نباشد. زمین موات، در احکام اسلامی، دارای احکام ویژه‌ایست. بر اساس شریعت اسلام، زمین‌های موات زمینی است که بالفعل بدون اجراء عملیات مربوط به ایجاد قابلیت، قابل بهره‌برداری نباشد. این زمین‌ها بر دو نوع هستند:

  • موات بالاصل: یعنی زمینی که سابقه حیات نداشته و هرگز تملک مالکی بر آن نبوده است.
  • موات بالعرض: زمینی که سابقه عمران و مملوکیت دارد و آثار آبادانی قبلی در آن نمودار است؛ ولی اکنون، خراب و بدون مالک است.

بر اساس فقه شیعی، زمین‌های موات بالاصل، از انفال به حساب می‌آید و در عصر غیبت، این زمین از آن امام است و در زمان حضور امام نیز از مواردی است که امام باید در خصوص آن تصمیم بگیرد. با این وجود، طبق روایاتی که منابع حدیثی شیعه گزارش کرده‌اند، هرکسی که آن زمین را آباد سازد، مالک آن خواهد بود. و منظور از آبادانی (که در اصطلاح فقهی به آن احیاء موات گویند) اعم از زراعت یا کاشت درخت، و یا بنای ساختمان است. در نوع دوم از موات (موات بالعرض)، اگر به گونه‌ای باشد که معلوم است مالک یا مالکان آن از میان رفته و بر اثر مرور زمان بدون مالک خوانده می‌شود، حکم شرعی آن همانند نوع اول است و اگر اینچنین نبود و مالک آن مشخص نبود و به عبارتی مجهول المالک به حساب آمد، در این صورت (با اختلاف فتاوی مراجع تقلید شیعه) مقتضای احتیاط آنکه احیاء آن با اذن حاکم شرع و فقیه جامع الشرائط صورت گیرد. در صورتی که موات بالعرض مالک معینی داشته باشد ولی مالک از آن اعراض نموده و از تصرف در آن دست برداشته، هر کسی می‌تواند آن را احیاء کند و به ملک خویش درآورد. و اگر از آن دست برنداشته ولی آن را به صورت موات باقی گذاشته تا در این حالت جهت چراگاه حیوانات خود از آن استفاده کند، در این صورت، زمین در ملک او باقی است و کسی نمی‌تواند بی اذن او از آن بهرهبرداری نماید؛ و همچنین اگر تأخیر در عمران آن بدین منظور باشد که اسباب و وسائل برایش فراهم شود یا فرصت مناسب به وی دست دهد. و اگر رها کردن مالک، زمین خود را بدین جهت باشد که وی اهتمام و اعتنائی به آن زمین ندارد، یا بدین سبب که نیازی به آن ندارد، یا به جهت اینکه به تعمیر زمین دیگری مشغول است و دیگر به این زمین نمی‌رسد و در نتیجه، این زمین، مدت‌های مدیدی است که متروک و مهجور واقع شده است که منجر به ویرانی و خرابی آن گشته، این زمین با این خصوصیات اگر مالک آن، به ارث یا به خرید و مانند آن، آن را به دست آورده باشد، شخص دیگری نمی‌تواند آن را احیاء و تصرف نماید جز به اذن او؛ و اگر به احیاء مالک آن شده باشد، حکم آن محل اختلاف است؛ بعضی از فقهای شیعه گفته‌اند: دیگری می‌تواند آن را احیاء و به تصرف درآورد، و برخی جز به اذن مالک قبلی، تصرف در آن را تجویز ننموده‌اند.[۱]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «احیاء موات». دایره‌المعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.

[[رده:]] [[رده:]] [[رده:]] [[رده:]]