صقلیه

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۵:۰۳ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

صقلیه با نام امروزی سیسیل، از جزایر واقع در دریای مدیترانه و کشور ایتالیاست۔ این جزیره در اواسط سده سوم تا اواخر سده پنجم در سیطره مسلمانان بود۔ تاریخ این جزیره، فراز و نشیب بسیاری داشته‌است و مسلمانان برای فتح آن با مشکلات فراوانی مواجه بودند۔ همین امر سبب شده بود تا فتح این منطقه، از سال‌های ۳۱ تا ۲۲۸ به درازا بیانجامد۔

در طول دوران حکومت مسلمانان بر این جزیره، حکومت‌های اغلبیان (فاتحان جزیره)، حکومت فاطمیان و هم پیمانانشان، کلبیان بر جزیره حاکم بودند۔ بعد از انان نیز نورمان‌ها جزیره را تصرف کردند و جزیره در سال ۴۸۴ از دست مسلمانان خارج شد، با این وجود مسلمانان در جزیره حاضر و یا تاثیرات سیاسی داشتند۔

نام و موقعیت

نام جزیره را صقلیه گزارش کرده‌اند و برخی منابع از نام‌های سقلیه، اسقلیه و اصقلیه نیز برای این جزیره یاد کرده‌اند۔ در خصوص ریشه و علت نام صقلیه، نظر واحد و مشخصی وجود ندارد۔ برخی نام صقلیه را نام یکی از شهرهای جزیره می‌دانند که بر تمام جزیره تعمیم داده شده‌است۔ تنها بکری در مورد علت نام‌گذاری این نام بر جزیره ۲ روایت گزارش می‌کند؛ بر اساس روایت اول او، این نام، برگرفته از نام شیفلوا، برادر ایطال است۔ در روایت دوم، اصل این واژه یونانی و برگرفته شده از عبارت تری‌قریا است۔ پژوهش‌گران معاصر نیز نام جزیره را برگرفته از واژه یونانی سیکلیا (نام اولین قومی که در منطقه حاکم بوده‌است) دانسته‌اند۔[۱]

مساحت این جزیره ۲۵۴۶۰ کیلومتر است و به شکل مثلثی توصیف شده‌است۔ این جزیره در دریای مدیترانه قرار گرفته و بزرگترین، پرجمعیت‌ترین، آبادترین جزیره آن می‌باشد که امروزه بخشی از خاک ایتالیاست۔[۲]

تاریخچه

پیش از ورود اسلام

تا پیش از ورود اسلام، اقوام ساکن در جزیره، گروهی از ایبریان و سیکانی‌ها بودند۔ ۲۰۰ سال بعد از ورود این دو گروه، یونانی‌ها در سال ۸۰۰ پیش از میلاد به جزیره وارد شدند۔ در سال ۲۴۱ و در پی جنگ کارتاژی (جنگ پونی)، رومی‌ها به طور کامل جزیره را اشغال کردند۔ در ۵۳۵ میلادی بود که این جزیره به طور کلی جزئی از قلمروی روم شرقی شد۔[۳]

پس از ورود اسلام

در خصوص اینکه کدام فرمانده مسلمان و در چه تاریخی برای اولین بار به این منطقه حمله شده‌است، اختلاف‌نظر وجود دارد۔ در بیشتر منابع، اولین حمله در سال‌های ۳۱ تا ۳۴ عنوان شده‌است۔ معاویه بن حدیج از طرف معاویه بن ابوسفیان، دستور داشت تا به صقلیه حمله کند، اما این حمله بدون نتیجه بود۔ حملات بعدی از سال ۴۵ دوباره از سر گرفته شد۔ مجدد معاویه بن حدیج به عنوان والی مغرب به منطقه فرستاده شد و او با تدارک سپاهی به فرماندهی عبدالله بن قیس فزاری، به صقلیه حمله برد۔ این حمله بدون فتح اما با غنایم فراوان توصیف شده است۔ تا سال ۱۳۵، بیش از بیست بار به این منطقه حمله شد که هدف آنها تنها کسب غنائم بود۔ در سال ۱۲۲، حبیب بن ابوعبیده، توانست بر بخش‌هایی از جزیره مسلط شد و اهالی را به پرداخت باج و خراج، موظف کرد۔ که با بازگشت او برای مقابله با شورش بربرها در مغرب، این منطقه مجدد به دست رومیان افتاد۔ عدم موفقیت مسلمانان در فتح صقلیه، قوای قدرتمند روم شرقی در جنگ‌های دریایی و وجود درگیری‌های داخلی با بربرهای شمال آفریقا بود۔[۴]

ابراهیم بن اغلب، از بنیان‌گذاران حکومت اغلبیان، اوضاع را برای حمله به صقلیه مناسب نمی‌دید و از این رو، برای تقویت موقعیت خود در آفریقیه، در سال ۱۸۹ با بطریق (پاتریکیوس) کنستانتین، فرمانده سپاه روم شرقی در صقلیه، صلح‌نامه‌ای ده‌ساله را تدوین کرد۔ این صلحنامه پس از مرگ دو طرف، از جانب جانشینان آنان لغو شد و میخائیل اول، حاکم صقلیه را به جنگ با ابوالعباس عبدالله اول اغلبی فرستاد۔ در نهایت در سال ۱۹۸ و پس از یک سال درگیری، صلح‌نامه‌ای ده‌ساله منعقد شد و این صلح‌نامه ۶ سال بعد در سال ۲۰۴، با حمله محمد بن عبدالله بن اغلب از جانب خلیفه زیادةالله اول، به صقلیه، نقض شد۔ در پی همین حملات که در سال ۲۱۲ آغاز شد، این جزیره برای مسلمانان در دوره حکومت زیادةالله اول اغلبی، فتح گردید۔ علت موفقیت مسلمانان در این فتح، شورش یکی از سرداران روم شرقی به نام فیمی (انوفمیوس) در داخل صقلیه و گریختن او به آفریقیه و فراخواندن زیادةالله اول به این فتح دانسته شده است۔ از علل دیگر، پیشرفت اغلبیان رد صنایع کشتی‌سازی، اهمیت اقتصادی و تجاری صقلیه برای آنان و جلوگیری از حمله روم به مناطق تحت سیطره آنان عنوان شده است۔[۵]

زیادةالله پیش از حمله، موضوع را در مجلس مشورتی شهر قیروان با نام الجماعه مطرح کرد۔ او در این مجلس، نظر اسد بن فرات که این حمله را به دلیل اسارت جمعی از مسلمانان نزد حاکم صقلیه، نقض صلح‌نامه نمی‌دانست، پذیرفت۔ او به منظور حمله به صقلیه، ۷۰ کشتی به فرماندهی اسد بن فرات و همراهی فیمی در ۱۵ ربیع‌الاول ۲۱۲ به صقلیه فرستاد۔ این سپاه توانستند با شکست سپاه روم شرقی به فرماندهی بلاطه، بر بخش‌های غربی صقلیه تسلط یابند۔ پس از مرگ اسد بن فرات در ۲۱۳، حملات مسلمانان ادامه داشت تا اینکه در سال ۲۱۶ یا ۲۱۷، بلرم، به فرماندهی عثمان بن قُرهُب، فتح شد۔ زیادةالله اول نیز در سال ۲۲۳ درگذشت و ابوعقال اغلب بن ابراهیم جانشین او شد، بعد از یک سال وقفه، در ۲۲۴ یا ۲۲۵، مجدد جنگ‌ها در صقلیه ادامه یافت و مسلمانان بخش‌های غربی صقلیه را به طور کامل به دست گرفتند۔ از سال ۲۲۸، مسلمانان برای فتح بخش‌های شرقی جزیره تدارک جنگ دیدند۔ شهر بندری مسینا اولین تصرف بزرگ در این دوره از فتوحات بود۔ با فتح این شهر، اغلبیان به جنوب روم پیش‌روی کردند و تا رم پیشرفتند۔ پیشرفت رومیان به سمت، آنان را از تصرف صقلیه، منصرف کرد۔ با این وجود، در سال‌های بعد از ۲۳۲ تا ۲۴۴، مسلمانان مجدد به فتوحات خود در صقلیه ادامه دادند و در نهایت با فتح سرقوسه در ۲۶۴، تقریبا تمام جزیره صقلیه به تصرف مسلمانان درآمد۔ به گزارش ابن اثیر و ابن خلدون، تصرف صقلیه و تسلط مسلمانان بر آن پس از ۷۷ سال نزاع و در ۲۲ شعبان ۲۸۹ صورت گرفت۔[۶]

در دوره اغلبیان، والیان که بزرگترین منصب سیاسی آن زمان بعد از خلیفه بود، توسط سپاهیان به خلیفه پیشنهاد می‌شد و امیر آفریقیه، حکم آنان را صادر می‌کرد۔ کمی بعد و با فتح بلرم، امرای اغلبی خود، والیان را انتخاب می‌کردند و این استقلال خود باعث اختلاف‌هایی با امیر اغلبی آفریقیه شد۔[۷]

پس از انقراض اغلبیان در سال ۲۹۶ به دست فاطمیان، این حکومت تحت حاکمیت فاطمیان قرار داشت۔ احمد بن ابوالحسین بن ریاح، آخرین حاکم اغلبی منطقه بود که در همان دوره عزل شد و علی بن احمد بن ابوالفوارس که خود از والیان قدیمی صقلیه بود، بر این منطقه حاکم شد۔ بعد از یک سال، در ۱۰ ذی‌الحجه ۲۹۷، حسن بن احمد بن ابوخنزیر، جایگزین وی شد۔ در سال ۲۹۹، علی بن عمر بلوی، والی جدید صقلیه شد۔ یک سال بعد، مردم ناراضی با احمد قرهب هم‌پیمان شدند و بر ضد فاطمیان شوریدند و او را حاکم شهر کردند۔ او نیز به نام خلیفه عباسی، مقتدر، خطبه خواند۔ یک سال بعد در سال ۳۰۱، قرهب در نبرد دریایی با فاطمیان پیروز شد، اما گروهی از بربرهای مخالف او، او را به خلیفه فاطمی تسلیم کردند و سرآخر اعدام شد۔ مردم شهر نیز پذیرفتند که مجدد تحت سلطه فاطمیان باشد، از این رو ابوسعید موسی بن احمد ملقب الضیف، در سال ۳۰۵ به سرکوب باقی‌مانده مخالفان پرداخت و سرآخر سالم بن راشد به ولایت شهر منصوب شد۔ پس از این نیز شورها ادامه داشت۔ شورش‌ها باعث شد تا دارالاماره جدیدی در سال ۳۲۵ با نام دژ خالصه (کالسا) در ریض بنا شود۔ با شورش‌های دیگری، سرآخر خلیفه فاطمی، حسن بن علی کلبی را به صقلیه منصوب کرد؛ او توانست مدت بسیاری را در عین استقلال از حکومت فاطمیان، اما وفادارانه به آنان، جزیره را اداره کند۔ حکومت کلبی‌ها بر این منطقه نود سال به طول انجامید۔[۸]

از سال‌های ۴۲۱ به بعد، قدرت کلبی‌ها، رو به افول گذاشت و به مرور تا سال ۴۴۵، این منطقه به امیرنشین‌های کوچک تبدیل شد که امیرشان را قائد می‌نامیدند۔ درگیری‌ها بر سر قدرت بر امیرنشین‌ها سبب شد تا نورمان‌ها به راحتی وارد صقلیه شده و پس از یک سال، بلرم به تصرف آنان درامد۔ نورمان‌ها به تدریج توانستند دیگر شهرهای اسلامی را نیز اشغال کنند و در نهایت، با تصرف شهر نوطس (نوتو) در سال ۴۸۴، این جزیره به طور کامل از تصرف مسلمانان خارج شد۔ به نظر می‌‌رسد که نورمان‌ها با مسلمانان به تساهل و انصاف رفتار می‌کردند؛ هرچند در این نبردها، چندین روستای مسلمان‌نشین ویرانه و آنان به پرداخت جزیه و خراج ملزم شدند۔ برخی از مسلمانان نیز پس از این تصرف، به شمال آفریقا و اندلس مهاجرت کردند۔ برخی از مسلمانان نیز توانستند در دربار حاکمان جدید وارد بشوند و حمودیان اندلس را شکل بدهند۔[۹]

تاثیرات فرهنگی اسلام بر منطقه

حاکمیت دو سده‌ای اسلام بر منطقه، سبب شد تا صنایع، علوم و هنر اسلامی بر منطقه تاثیر بگذارد۔ ساکنان منطقه، علاوه بر مسیحیان، عرب‌های عدنانی، قحطانی، بربرها، سودانی‌ها، لومباردها، ایرانی‌ها، یونانی‌ها و یهودی‌ها بودند۔ مذهب مالکی در بین مسلمانان صقلیه، نفوذ بیشتری داشت، هرچند اغلبیان به عنوان فاتحان این سرزمین، به حنفی‌ها گرایش داشتند۔ در اواخر دوره اغلبیان، عقاید دیگری چون اسماعیلیه، ادریسسیان و اباضیه نیز در منطقه رواج پیدا کردند۔ در دوره فاطمیان، رشد گرایش از مسیحیت به اسلام بیشتر شد و تعداد مسلمانان رو به فزونی گذاشت۔ حضور مهاجرین از اندلس و آفریقیه به این منطقه نیز در این نتیجه موثر بود۔ دوره کلبی‌ها نیز از اهمیت بالایی در اشاعه فرهنگ اسلامی و انتقال علوم اسلامی خصوصا پزشکی به دیگر نواحی اروپا برخوردار بود۔ تاثیر فرهنگ اسلامی در منطقه تا جایی بود که حتی پس از غلبه نورمان‌ها بر منطقه، القاب اسلامی برای خود برمی‌گزیدند و بر روی سکه‌ها نیز القابشان را حک می‌کردند۔[۱۰]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • امینی‌کاشانی، الهام (۱۳۷۵). «صقلیه». دانشنامه جهان اسلام. به کوشش حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصر الله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.