زیدالنار
زید بن موسی بن جعفر ملقب به زیدالنار، یکی از فرزندان موسی کاظم است که در شورشهای ابنطباطبا و ابوالسرایا نقش موثر داشتهاست۔ او توانسته بود ولایت اهواز را در دوره بیعت ابوالسرایا با محمد بن زید داشته باشد و شهر بصره را نیز به تصرف خود درآورد۔ او در خصوص آشوبهایی که در بصره صورت داده بود، چند مرتبه زندانی شده بود که به نقل برخی منابع، از زندان رهایی بافته یا گریخته بود۔
نام و نسب
زید بن موسی بن جعفر از فرزندان موسی کاظم است که به زیدالنار شهرت داشت۔ وی را به جهت سوزاندن خانه و افراد مربوط به عباسیان، به زیدالنار لقب داده بودند۔[۱]
سرگذشت
درباره وی، اطلاعاتی زیادی در منابع تاریخی گزارش نشدهاست و منابعی که از او سخن گفتهاند، تنها به نقش او در شورش ابنطباطبا و ابوالسرایا اشاره داشتهاند۔ این شورشها در سالهای ۱۱۹ و ۲۰۰ ه۔ق در عراق شکل گرفتند۔ در این منابع، از شیوه و علت پیوستن زید به شورشها، اطلاعات مشخصی وجود ندارد۔ آوردهاند که او، بعد از مرگ ابنطباطبا، هنگامی که ابوالسرایا و یارانش با جوانی علوی به نام محمد بن محمد بن زید بیعت میکردند، زید بن موسی به ولایت اهواز (خوزستان) منصوب شد۔ زید که در راه اهواز بود، با کمکهای عباس بن محمد جعفری — والی منتخب ابوالسرایا در شهر بصره — بر حسن بن علی معروف به مأمونی شورید و بر او که عامل عباسیان در بصره بود، تسلط یافت و در نتیجه، شهر بصره به تصرف وی درآمد۔ کمی بعد، عباس بن محمد نیز توسط زید از بصره بیرون شد و بصره به عنوان قلمروی زید درآمد۔[۲]
زید، در دوران حضور وی در بصره، رفتارهای خشنی با مردمان بصره داشت۔ او دستور داده بود تا اموال عدهای از مردم غارت و خانههای عباسیان و طرفداران آنان در بصره به آتش کشیده شود۔ او عباسیان بسیاری را در آتش سوزانید و به همین دلیل به زیدالنار مشهور شده بود۔ همین رفتارهای خشن سبب شده بود تا برادرش علی بن موسی الرضا، در مواجهه با زید، از رفتار او با مسلمانان بصره اعلام انزجار کرده و سوگند یاد کند که هرگز با او سخن نگوید۔[۳]
با مرگ ابولسرایا، بصره مجدد توسط سپاه عباسی تصرف و زیدالنار دستگیر شد۔ نحوه اسارت او متفاوت گزارش شدهاست۔ طبری گزارش میکند که زید از سپاهیان عباسی امان خواست و علی بن ابیسعید — فرمانده سپاه عباسی — به او امان داد۔ در نقل دیگری آمدهاست که او را به نزد حسن بن سهل — والی مأمون در عراق — در بغداد فرستادند۔ حسن بن سهل درصدد قتل او بود اما چون دستوری از مأمون در این خصوص نداشت، با بیم گرفتن از عواقب این کار از جانب یکی از درباریان، از کشتنش صرفنظر کرد۔ او تا زمان بیعت مردم بغداد با ابراهیم بن مهدی، در زندان بود۔ گفته شدهاست که طرفداران مأمون، او را از زندان خارج کردند و نزد وی به مرو فرستادند۔ اما بلعمی گزارش میکند که زید از زندان علی بن ابیسعید گریختهاست و به عبدالله برادر ابوالسرایا پیوست۔ بلعمی مدعی است که او دوباره تدارک حمله به بصره را کرد اما در این حمله مجدد دستگیر شد و به بغداد فرستاده شد۔ او در بغداد زندانی شد تا آنکه توسط شورشیان فراری داده شد و زندگی مخفیانه خود را آغاز کرد۔ بلعمی گزارش میکند که بغدادیان برای به خلافت رساندن زیدالنار مصمم بودند۔ گردیزی گزارش میکند که حسن بن سهل، پس از درگذشت ابوالسرایا، زید را به نزد مأمون فرستاد۔ گفته شدهاست مأمون، زیدالنار را به احترام علی بن موسی الرضا بخشیده است۔[۴]
درگذشت
زیدالنار در اواخر خلافت متوکل عباسی در سامرا درگذشت۔[۵]
فرزندان
ابن عنبه برای او چهار پسر به نامهای حسن، حسنالمحدث، جعفر و موسی اصم گزارش میکند، اما ابن حزم او را دارای ده پسر گزارش کردهاست۔ گفته میشود که نسل او در مغرب، عراق (بنوصعب و بنومکارم) و ایران پراکنده هستند۔[۶]
پانویس
ارجاعات
منابع
- جعفرنیا، فاطمه (۱۳۷۵). «زیدالنار». دانشنامه جهان اسلام. به کوشش حداد عادل، غلامعلی، پور جوادی، نصر الله، میرسلیم، مصطفی، و طاهری عراقی، احمد. تهران: بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.