رباعیات خیام
از سلسله مقالات دربارهٔ |
آثار |
---|
فهرست آثار |
هنر و اندیشه |
شهرت خیام در غرب به عنوان شاعر، مرهون ادوارد فیتزجرالد انگلیسی است که با ترجمهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند.[۱]با این حال در مجموعهٔ خود اشعاری از خیام آوردهاست که البته صادق هدایت معتقد است نسبت آنها به خیام جایز نیست.[۲]
تا پیش از تصحیحات علمی مجموعههایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت؛ مجموعههایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود بهطوریکه به قول صادق هدایت «اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود.».[۳] بیمبالاتی نسخهنویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخههای خطی دیده میشود. اما در مورد خیام گاه اشعارش را بهعمد تغییر دادهاند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند.[۴] هدایت حتی میگوید یک علت مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس میخوارگی کردهاست و رباعیای گفتهاست از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت دادهاست.[۵] مشکل دیگری که وجود دارد این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی سرودهاند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمدهاست.[۶]
منبعشناسی
خیام زندگیاش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالیکه ادیبان همدوره او از جمله نظامی عروضی، ابوالقاسم زمخشری، عبدالرحمان خازنی، سمرقندی و ابوالحسن بیهقی، از رباعیات او گزارشی را نقل نکردهاند.[۷] صادق هدایت در این باره معتقد است که خیام، اشعارش را از ترس «تعصب مردم زمان» پنهان کرده است و تنها در اختیار دوستانش قرار داده است تا چندین سال بعد از مرگش منتشر کنند.[۸] پیش از ترجمه اشعار منسوب به خیام توسط ادوارد فینز جرالد به زبان انگلیسی، خیام به عنوان شاعر در جهان ناشناخته بود اما پس از این ترجمه، در غرب و حتی در ایران، خیام به عنوان شاعری رباعی سرا شناخته شد.[۹][۱۰] رباعیات خیام به سرعت در فضای آن موقع جهان، که ملتهب از جنگ جهانی اول بود، مورد استقبال قرار گرفت.[۱۱] از او به عنوان مشهورترین شاعر ایرانی در غرب یاد شده است.[۱۲]
قدیمیترین کتابی که در آن از خیام شاعر، یاد کرده، خریدة القصر از عمادالدین اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ ه.ق یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شده است و در آن چهار بیت عربی منسوب به خیام گزارش شده است. فخر رازی نیز در رسالهای در تفسیر قرآن، یک رباعی فارسی از خیام گزارش کرده و به خیام نسبت داده است. بهطور کلی در آثار منتشر شده تا قرن هشتم ه. ق، تنها ۱۲۰ رباعی یافت میشود که به خیام نسبت دادهاند. از اوایل قرن نهم به بعد (۳۰۰ سال پس از درگذشت خیام)، آثار متعددی به عنوان دیوانهای منسوب به خیام نوشته شدند.[۱۳]
انتساب رباعیات
بهطور کلی در خصوص تعداد رباعیاتی که بهطور واقعی توسط خیام سروده شده است، اختلاف نظر وجود دارد.[۱۴] حتی در راه شناخت رباعیات اصیل از غیر اصیل خیام، اختلاف وجود دارد و برخی با استناد به سبک رباعیات و دیگران با بررسی متن و محتوای رباعیات و گروهی نیز با استناد به زبان و و مضمون آنها، صحت انتساب رباعی به خیام را بررسی میکنند. در این بین، تعداد ۱۶ رباعی که در منابع بسیار کهن همچون مرصاد العباد، تاریخ جهانگشای جوینی، تاریخ گزیده و مونس الاحزان گزارش شدهاند، بهطور قطع به خیام متعلق دانسته شده است. با اضافه کردن منابع دیگری چون نزهة المجالس به این منابع، تعداد رباعیهای قطعی به ۳۱ قطعه میرسد. با این همه، کسانی چون دشتی، شیوه محاسبه خاصی برای تشخیص رباعیات اصیل داشتهاند و از میان این رباعیات، تعدادی را حذف کردهاند.[۱۵] به عقیده دشتی، هرچه از عصر خیام فاصله گرفته میشود، منابعی که اشعار خیام را گزارش میکنند، بیشتر از مفاهیم میگساری و شرابخواری در ابیات استفاده شده است از این رو دشتی باور دارد که اشعاری که در آن از مفاهیم شراب و می استفاده شده است، همگی ساختگی هستند و نمیتوان منسوب به خیام در نظر گرفت.[۱۶] صادق هدایت اما در کتاب ترانههای خیام، ۱۴۳ رباعی را به خیام نسبت میدهد.[۱۷] در میان منابع، تا ۱۲۶۷ رباعی به خیام منسوب شده است.[۱۸]
از نظر وزنی، بیش از ۹۵ درصد از رباعیهای منسوب به خیام، در چهار وزن مشخص سروده شدهاند. در نسخه فروغی از رباعیات خیام، ۷۱۲ بیت گزارش شده است که به خیام منسوب شده است.[۱۹] مضمون بیشتر رباعیهای منسوب به او، شک و حیرت، توجه به مرگ و اغتنام عمر است.[۲۰]
تصحیح صادق هدایت
نخستین تصحیح معتبر رباعیات خیام به دست صادق هدایت انجام گرفت. وی از نوجوانی دلبستهٔ خیام بود و تدوینی از رباعیات خیام صورت داده بود. بعدها در سال ۱۳۱۳ هجری خورشیدی آن را مفصلتر و علمیتر و با مقدمهای طولانی با نام ترانههای خیام به چاپ رسانید. تصحیح معتبر بعدی به دست محمد علی فروغی در سال ۱۳۲۰ به انجام رسید. لازم است ذکر شود که اروپاییان نظیر ژوکوفسکی، فردریش روزن و کریستنسن دست به تصحیح رباعیات زده بودند اما منتقدان بعدی شیوهٔ تصحیح و حاصل کار ایشان را چندان معتبر ندانستهاند.[۲۱]
احمد شاملو روایتی از ۱۲۵ رباعی خیام در کتابی به نام ترانهها روایت: احمد شاملو ارائه دادهاست.[نیازمند منبع]
هرگز دل من ز علم محروم نشد | کم ماند ز اسرار که معلوم نشد | |
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز | معلومم شد که هیچ معلوم نشد |
مضمون اشعار و مشرب فلسفی خیام
صادق هدایت در ترانههای خیام دستهبندی کلیای از مضامین رباعیات خیام ارائه میدهد و ذیل هر یک از عنوانهای رباعیهای مرتبط با موضوع را میآورد:
برخی فارسی شناسان بر این باورند که رباعیات خیام تازیانهای بر زاهدان ریاکار است. «عبدالرضا مدرس زاده» قائم مقام انجمن بینالمللی ترویج زبان و ادبیات فارسی اعتقاد دارد خیام در اشعارش بیاعتباری دنیا و ناپایداری هستی موقت انسان را در زندگیاش به تصویر میکشاند. زبان تند و تیز خیام در رباعیات، تازیانهای بر زاهدان دروغین و ریاکار است.[۳۰]
کتابشناسی
سعید نفیسی[۳۱] و صادق هدایت نخستین کسانی در ایران دانسته شدهاند که برای تشخیص رباعیات اصیل خیام دست به کاری پژوهشی زدهاند.[۳۲] هدایت دو اثر دربارهٔ خیام منتشر کرده است: مقالهٔ «مقدمهای بر رباعیات خیام» در سال ۱۳۰۳ خورشیدی و کتاب ترانههای خیام در سال ۱۳۱۳ خورشیدی. تاکنون نوشتههای گوناگونی دربارهٔ این دو نوشته، و نقش هدایت در خیامشناسی پدید آمده است.[۳۳] در سال ۱۳۲۱ شمسی محمدعلی فروغی و قاسم غنی کتاب رباعیات حکیم خیام نیشابوری را منتشر کردند که شامل پیش گفتاری نسبتاً طولانی است و در آن ۱۸۷ رباعی از میان رباعیات منسوب به خیام، اصیل تشخیص داده شده است.[۳۴] در این کتاب، دیدگاه کسانی که رباعیات خیام را دلیل کفر او دانستهاند نقد شده و بر دینداری و حیرت او در کار جهان و معمای هستی تأکید شده است.[۳۵][۳۶]
منابع
- ↑ "Omar Khayyam: A Persian astronomer, poet and scientist". ALJAZEERA (به انگلیسی).
- ↑ هدایت، ترانههای خیام ۱۱
- ↑ هدایت ترانههای خیام ۹
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۲۲
- ↑ هدایت ترانههای خیام ۲۲
- ↑ هدایت ترانههای خیام ۲۳
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ هدایت، ترانههای خیام، ۱۲.
- ↑ دهخدا، «خیام»، لغتنامه، ۶: ۸۹۳۹.
- ↑ حقیقت، دانشمندان ایران، ۲۴۸.
- ↑ Aminrazavi, Wine of Wisdom, 2.
- ↑ Mousavian et al, “Umar Khayyam”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ جاهدپناه و رضایی، «سبک شناسی عروضی رباعیات خیام»، نقد ادبی، ۱۴۷.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۶۸.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۸۵.
- ↑ فاضلی، «نظام فکری خیام»، پژوهشهای ادبی، ۶۹.
- ↑ بیات، «نگاهی خردورزانه به خیام»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۶۴.
- ↑ جاهدپناه و رضایی، «سبک شناسی عروضی رباعیات خیام»، نقد ادبی، ۱۶۷.
- ↑ حقیقت، دانشمندان ایران، ۲۵۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به فروغی ۲۶ و هدایت ترانههای خیام ۲۱
- ↑ نمونه: «از آمدنم نبود گردون را سود/وز رفتن من جاه و جلالش نفزود/وز هیچکسی نیز دو گوشم نشنود/کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود»
- ↑ نمونه: «گر آمدنم بمن بدی، نامدمی/ور نیز شدن بمن بدی، کی شدمی؟ /به زان نبدی کاندرین دیر خراب/نه آمدمی، نه شدمی، نه بدمی.» نسخهٔ فروغی کمی تفاوت دارد و با «گر آمدنم به خود بدی نامدمی» آغاز میشود.
- ↑ نمونه: «بر لوح نشان بودنیها بودهاست/پیوسته قلم ز نیک و بد فرسودهاست/در روز ازل هر آنچه بایست بداد/غم خوردن و کوشیدن ما بیهودهاست»
- ↑ نمونه: «یکچند به کودکی به استاد شدیم/یکچند ز استادی خود شاد شدیم/پایان سخن شنو که ما را چه رسید/از آب برآمدیم و چون باد شدیم.» در نسخهٔ فروغی «از خاک برآمدیم و بر باد شدیم»
- ↑ نمونه: «این کوزه چو من عاشق زاری بودهاست/در بند سر زلف نگاری بودهاست/این دسته که بر گردن او میبینی/دستیاست که بر گردن یاری بودهاست
- ↑ نمونه: «چون نیست مقام ما درین دهر مقیم/پس بی می و معشوق خطاییاست عظیم/تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم/ چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم»
- ↑ نمونه: «بنگر ز جهان چه رخت بربستم هیچ/وز حاصل عمر چیست در دستم هیچ/شمع طربم ولی چو بنشستم هیچ/من جام جمم ولی چو بشکستم هیچ»
- ↑ نمونه: «این قافلهٔ عمر عجب میگذرد/دریاب دمی که با طرب میگذرد/ساقی غم فردای حریفان چه خوری/پیش آر پیاله را که شب میگذرد»
- ↑ رباعیات خیام تازیانهای بر زاهدان ریاکار است.[خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://irna.ir]
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ حسامپور و حسنلی، رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی، ۱۸۵.
- ↑ حسامپور و حسنلی، رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی، ۱۸۶.
- ↑ حسامپور و حسنلی، رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی، ۱۸۸.
- ↑ میرافضلی، «خیام»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ حسامپور و حسنلی، رویکردهای پنجگانه در خیامشناسی، ۱۸۹.