زیاد بن ابیه
زاده | ۶۲۲ |
---|---|
درگذشته | ۶۷۳ نجف |
فرزندان | عبیدالله بن زیاد |
خویشاوندان | ابوسفیان (پدر احتمالی) |
زیاد بن ابیه (حدود ۱ هجری/۶۲۳ م در طائف – ۵۳ یا ۵۴ ه.ق/ ۶۷۳ در بصره) فرمانده جنگی و حکمران عرب بود. که مدتی را حاکم فارس و والی عراق بودهاست.[۱]
نام و تبار
نام او زیاد و کنیهاش را ابومغیره گزارش کردهاند. او را با نامهای زیاد بن سمیه، زیاد بن ابوسفیان، زیاد بن عبید ثقفی[۲] و زیاد بن عاص نیز گزارش کردهاند.
نام مادرش اسماء دختر اعور گزارش شده اما مشهورتر آن است که نام مادرش سمیه و از کنیزان حارث بن کلده ثقفی بودهاست. سمیه به بدکارهگی در طائف مشهور بود از همین رو پدر زیاد، مشخص نیست. این ابهام موجب شد تا نام او زیاد بن ابیه یا زیاد بن سمیه مشهور شود. برخی منابع با استناد به قاعده فراش، زیاد را به عبید ثقفی (همسر سمیه) نسبت دادهاند. عبید و سمیه، هر دو غلام و کنیز بودند و بعدها، زیاد آنها را خریداری و آزاد کرد. نسب او همواره مورد توجه هجوپردازان بود.[۳]
معاویه در سال ۴۴ در اقدامی سیاسی، با گرفتن شهادتهایی، زیاد را به پدر خود ابوسفیان متعلق دانست و در مراسمی رسمی، او را برادر خود خواند. پیش از این نیز در منابع از ابوسفیان گزارش شدهاست که او زیاد را به خود منسوب میدانست؛ اما علی بن ابیطالب او را به جهت اقرار به فسق نکوهش کرد. گویا این سخنان ابوسفیان، دلیلی برای این اقدام معاویه بودهاست. پس از آن نیز معاویه با تهدید و تطمیع، متعرضان به این استلحاق (پیوند نسبی) را ساکت کرد. این رابطه بعدها توسط عایشه مورد تأیید قرار گرفت. آوردهاند که برادرش ابوبکره، پس از شنیدن این واقعه، ارتباطش با برادرش را بهطور کلی قطع کرد. حسن مجتبی نیز به این اقدام معاویه واکنش نشان داد و ضمن نامهای خطاب به زیاد، این اقدام را غیرشرعی و خلاف قاعده فراش دانست. حسین بن علی نیز در نامهای به معاویه، این اقدام او را مورد نکوهش قرار داد.[۴]
زندگی
تولد تا پذیرش اسلام
در روز تولد او، اختلافات تاریخی وجود دارد. برخی او را متولد روز نخست هجرت، برخی او را متولد پیش از هجرت و گروهی او را متولد روز بدر یا فتح مکه گزارش میکنند. محل تولد او طائف ذکر شدهاست. او هرگز محمد را ندیدهاست و از او نقل روایت نیز نکردهاست. زیاد در سن بلوغ و در دوران خلافت ابوبکر، اسلام را پذیرفت.[۵]
در دوران خلقای راشدین
او در دوران خلافت عمر بن خطاب، در فتح شوشتر حاضر بود. او در این دوران توسط خلیفه به یمن برای اصلاح امور فرستاده شد. او همچنین مأمور جمعآوری زکات برای برخی نواحی بصره نیز بود. احتمال داده شدهاست که او حاکم یکی از نواحی بصره نیز بوده باشد. او در دوران فتوحات مسلمانان در عصر عمر، همراه عتبه بن غزوان مشارکت داشت و دبیر عتبه در تقسیم غنائم بود. او پس از آن به کتابت برای والیان بصره همت گمارد. او کاتب کسانی چون مغیرة بن شعبه، ابوموسی اشعری، عبدالله بن عامر و عبدالله بن عباس بود. بنابر گزارشی از بلاذری، عمر بن خطاب به ابوموسی اشعری خرده گرفت که چرا زیاد را به جانشینی خود وضع کردهاست در حالی که او نه سابقه هجرت دارد و نه تجربه کافی؛ اما بعدها با شناخت بیشتر از درایت زیاد، به او هزار درهم پاداش داد.[۶]
زیاد در دوران عثمان، از جانب عبدالله بن عامر — والی وقت بصره — عهدهدار دیوان و بیت المال بصره شد. این منصب را در دوره والی بعدی، عبدالله بن عباس که توسط علی بن ابیطالب به این منصب نصب شده بود نیز داشت. او جانشین عبدالله در دوران غیابش در بصره نیز بود. او کمی بعد به درخواست ابنعباس یا جاریة بن قدامه؛ توسط علی بن ابیطالب به ولایت فارس منصوب شد. هرچند مورخینی چون بلاذری و ابن عبدالبر او را به جهت سامان دادن به امور فارس تمجید کردهاند؛ اما یعقوبی نامهای را گزارش میکند که علی در آن، زیاد به جهت نفرستادن خراج فارس و تزویر در اینباره، توبیخ کردهاست. این نامه در نهجالبلاغه نیز گزارش شدهاست. معاویه بن ابوسفیان قصد داشت تا از اختلاف علی و زیاد استفاده کرده و زیاد را بر علیه علی بشوراند؛ از این رو نامهای به زیاد نوشت. زیاد اما نامه را برای علی فرستاد و علی نیز در نامهای، زیاد را از فریبکاری معاویه برحذر داشت.[۷]
در سال ۶۵۹ میلادی (۳۹ قمری)، علی ابن ابیطالب پیشوای شیعیان او را به مأموریت جنگی در اصطخر ایران فرستاد. علی بن ابی طالب، او را به حکمرانی فارس و کرمان برگزید. در سال ۶۷۱ میلادی، زیاد موفق به فتح مرو گردید. زیاد در سال ۶۷۳ فوت و عبیدالله بن زیاد به جانشینی او برگزیده شد.
در دوران معاویه
با کشته شدن علی بن ابیطالب و صلح حسن مجتبی با معاویه، زیاد که همچنان والی فارس بود، به قلعهای پناه برد و متحصن شد. معاویه نیز به جهت نگرانیاش از زیاد، بسر بن ارطاة را به بصره فرستاد. بسر فرزندان زیاد را به گروگان گرفت و تهدید به قتل آنان کرد. با وساطت ابوبکره — برادر مادری زیاد — و مغیرة بن شعبه، معاویه اماننامهای برای زیاد فرستاد و او به شام رفته و با معاویه مصالحه کرد. او سرانجام به کوفه عزیمت کرد و در آنجا سکنی گزید. معاویه یکی از دخترانش را نیز به عقد یکی از پسران زیاد به نام محمد درآورد. او بعدها در سال ۴۵، به دستور معاویه به حکومت بصره گمارده شد و پس از آن حکومتهای خراسان، سیستان، بحرین، عمان و هند نیز به او سپرده شد. در سال ۵۰ با مرگ مغیرة بن شعبه، ولایت کوفه نیز به زیاد سپرده شد. او نخستین کسی بود که حکومت عراقین (بصره و کوفه) را توامان داشت. او شش ماه در کوفه به سر میبرد و شش ماه دیگر در بصره میبود و در غیابش، نمایندهای میگمارد. زیاد توانسته بود شهر بصره را که به فسق شهرت داشت، سامان دهد و خانههای فساد آن شهر را خراب کند. او در هنگام ورود به شهر بصره برای گرفتن زمام حکومت، خطبهای خواند که با حمد و ثنای محمد آغاز نشد و به همین علت به خطبه بتراء مشهور شد. او در این دوران به ساکت کردن مخالفان اموی همت گمارد و با خوارج وارد تعامل و تقابل شد. زیاد در این دوران، بر شیعیان کوفه سخت میگرفت و آنان را اعدام یا قطع دست میکرد. او شیعیان را به سب علی وامیداشت. هنگامی که حجر بن عدی و جمعی دیگر از شیعیان، بر او خرده گرفتند؛ به دستور معاویه، حجر و ۱۳ تن از یارانش را دستگیر و به قتل رسانید. او در سال ۵۳ حکومت حجار را نیز از معاویه دریافت کرد.[۸]
درگذشت
زیاد در سال ۵۳، در شهر کوفه درگذشت. او را در ثویه — منطقهای خارج از کوفه — دفن کردند. گفته میشود که وقتی حکومت حجاز به زیاد سپرده شد، مردم حجاز به جهت ظلمهای او به کنار مدفن پیامبر اسلام آمدند و دعا کردند تا آنکه کوزکی بر دست زیاد پدیدار شد و از چرک آن درگذشت. برخی روایات نیز مرگ او را بر اثر نفرین حسن مجتبی یا عبدالله بن عمر میدانند.[۹]
میراث
همسر و فرزندان
پس از مرگ زیاد، پسران وی ازجمله عبدالرحمان در خراسان، عُبَیداللّه در خراسان و عراقین، سَلْم در خراسان و عَبّاد در سیستان به حکومت رسیدند.[۱۰]
خدمات و اقدامات
زیاد در بصره، مدینة الرزق را بنا نهاد که برای پرداخت مقرری بنیان گذاشته شدهبود. بنابر به روایتی، وی نخستین کسی بود که دیوانها ازجمله دیوان خاتم و دیوان زمام را تأسیس کرد. گروههای نظامی به نامهای عُرَفاء (جمع عَریف) و مَناکِب (جمع مَنکب) از تدابیر نظامی او بهشمار میروند. زیاد نخستین کسی بود که شبها پس از نماز عشا، آمدوشد را در بصره ممنوع کرد. شیوه زمامداری او، الگوگیری از کشورداری ایرانیان بود. همچنین او را نخستین کسی دانستهاند که تخفیف و بخشش مالیاتی را وضع کرد و یک واحد اندازهگیری مشخص را برای اندازهگیری زمینها معین کرد. زیاد نخستین کسی بود که در نماز جمعه و نماز عیدین، بدعت گذاشت و نشسته بر منبر خطبه خواند و در نماز عیدین اذان گفت و به قولی، خطبه را پیش از نماز آغاز کرد و از تکبیرها کم کرد. او دکانهای بازار شهر را سرپوشیده کرد و در این باره از بازاریان مزد گرفت. وی نهر ابله را از جایی که مسدود شده بود، برای آب رسانی به بصره، مجدد حفاری کرد و نهر معقل را نیز در بصره ایجاد نمود. وی آبانبارهایی را در بصره تدارک دید تا آب دجله در آن ذخیرهسازی شود. او را نخستین فرد در دوره اسلامی میدانند که خانه با گچ و آجر ساختهاست. سکههایی که او ضرب میکرد، به سبک سکه ساسانیان بود. وی در این سکهها نام خود را زیاد بن ابوسفیان مینوشت. او در میان محدثان گزارش نشدهاست اما روایتهایی از عمر بن خطاب را نقل میکردهاست. گفته شدهاست زیاد نخستین کسی بود که دربارهٔ مَثالِب (عیوب) عربها و بدگویی از ایشان کتاب نوشت و چون به وی و نَسَبش طعن میزدند، به فرزندانش گفت از این کتاب بر ضد عربها استفاده کنند تا آنها از بدگویی وی و خاندانش دست بردارند.[۱۱]
ویژگیهای شخصی
زیاد را فردی باهوش، توانا در سخنرانی و با تدبیر در امور دانستهاند. وی نامههای ادبیانهای انشاء میکرد و سخنان قصاری از او نقل شدهاست که بعضاً به مثل تبدیل شدهاند. زیاد مخالف سرخت آمیخته شدن فارسی با عربی بود. او بلند بالا، سرخگونه و خوشسیما گزارش کردهاند که ریشی سفید و گرد داشته و چشم راستش، دچار انحراف بودهاست. او به پندار مؤاخذه میکرد و به گمان عقوبت میکرد. طبری گزارش میکند که وقتی در مسجد کوفه در حال سخنرانی بود، کسی او را با ریگ زد و او به تقاص، دست سی و به نقلی هشتاد تن را برید. زیاد کارگزاری فرمانبردار برای معاویه بود اما در ابراز رای خود، ابایی نداشت و با ولایتعهدی یزید برای معاویه، مخالفت کرد. او تجملگراییهایی چون به خدمت گرفتن نظامیان برای پیشقدمان و هیئت همراه خود یا نشستن حاضران در برابرش بر روی صندلی را داشت.[۱۲]
کتابشناسی
مورخان سدههای دوم و سوم، کتابهایی دربارهٔ زیاد بن ابیه با عنوان اخبار زیادبن ابیه تألیف کردهاند که اکنون نسخهای از این آثار در دسترس نیست.[۱۳]
پانویس
- ↑ ناجی و مطهرینیا، «زیاد بن ابیه»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ناجی و مطهرینیا، «زیاد بن ابیه»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ناجی و مطهرینیا، «زیاد بن ابیه»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ناجی و مطهرینیا، «زیاد بن ابیه»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ناجی و مطهرینیا، «زیاد بن ابیه»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ناجی و مطهرینیا، «زیاد بن ابیه»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ناجی و مطهرینیا، «زیاد بن ابیه»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ناجی و مطهرینیا، «زیاد بن ابیه»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ناجی و مطهرینیا، «زیاد بن ابیه»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ناجی و مطهرینیا، «زیاد بن ابیه»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ناجی و مطهرینیا، «زیاد بن ابیه»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ناجی و مطهرینیا، «زیاد بن ابیه»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ناجی و مطهرینیا، «زیاد بن ابیه»، دانشنامه جهان اسلام.
منابع
- امام حسین و ایران، کورت فریشلر، ذبیحالله منصوری، تهران:امیرکبیر، ۱۳۷۱