عاشورا

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو

عشر، عاشور، عشور، همگی به معنای ده است، روز دهم محرم و یادبود شهادت امام حسین (ع) به سال ۶۱ هجری، از بزرگ‌ترین ایام عزاداری شیعیان است.[۱]

عاشورا پیش از واقعه کربلا

عاشورا نام روز دهم ماه تشری بوده است، که یهودیان در آن روز، روزه (کیپور) می گرفتند و پیامبر در یکی از روزهای عاشورا بود، که به مدینه وارد شد. یهودیان روزه دار بودند، پیامبر سبب روزه را پرسید، گفتند به جهت پیروزی موسی بر فرعون است، پیامبر نیز این روزه را پذیرفت و مسلمانان تا پیش از تعیین ماه رمضان به عنوان ماه روزه این روز را روزه بودند.

بعدها میان مسلمانان بر سر روز عاشورا اختلاف افتاد. بنابر روایات اهل سنت روزه این روز مستحب است و بنا بر روایات شیعه مجاز نیست، تنها مخالفین اهل بیت و دشمنان ایشان به مناسبت کشته شدن امام حسین (ع) این روز را روزه می گرفتند. اما برای خاندان رسالت این روز، روز شومی است. در روایات اسلامی عاشورا از فضلیت خاصی برخوردار است، به مناسبت های ویژه ای چون ظهور امام مهدی (عج) ، روز خروج نوح از کشتی، پذیرش توبه ی آدم در این روز، آفرینش زمین و آسمان و ...[۱]

عاشورا پس از واقعه کربلا

شیعیان با کوشش فراوان این روز را به عنوان یک مصیبت عمومی رسمیت دادند. در دوران امویان این روز، فرخنده محسوب می شد، مردم لباس نو می پوشیدند. و به شادی می پرداختند، و این رسم حتی پس از زوال امویان ادامه یافت.

فعالیت رسمی شیعه به سال 352 با قدرت یافتن آل بویه آغاز شد. معزالدوله دیلمی فرمان داد در این روز مردم به سوگواری بپردازند، بازارها بسته شد و تمامی مشاغل تعطیل شد، زنان موی گشودند و چهره نیلی کردند و مردان سینه چاک کرده قبه ها و علم افراشتند، شیعیان از همان ایام عاشورا به کربلا و به زیارت قبر امام حسین (ع) می رفتند، در بعضی از کشور های اسلامی با سقوط فاطمیان دیگر بار این روز به شادی بدل شد، اما در نواحی شیعه نشین این رسم بر جای ماند و بعد ها در دوران صفویه به رواج تشیع در ایران ، در شعاع وسیع تر این دهه به عنوان ایام سوگواری اعلام شد و مردمان در کوی و شهر و برزن با مراسم خاص خود به عزاداری می پرداختند.[۱]

ادبیات عاشورایی

شعر معروف محتشم کاشانی (سدهٔ ۱۰ قمری) در رثای واقعهٔ کربلا که این‌گونه آغاز می‌شود: باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین

بی‌ نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو

کار جهان و خلق جهان جمله در هم است

گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب

کآشوب در تمامی ذرات عالم است

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست

این رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند

گویا عزای اشرف اولاد آدم است

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ذوالفقاری، حسن (خرداد ۱۳۷۲). «فرهنگنامه عاشورا» (PDF). کیهان فرهنگی (۹۸).