بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

اخباری‌گری

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو

اخباری‌گری، یا اخباریه که به پیروانش اخباری گفته می‌شود، یک نوع نگرش اسلامی و عموما در میان شیعیان است. در این مکتب، احادیث بر عقل رجحان داشت و راه‌های اثبات‌های شرعی باید پیشتر به اثبات روایی می‌رسید. این جریان فکری با این نام، بیشتر در میان شیعیان عراق و ایران و هند مرسوم بود و در میان اهل سنت، با نام‌های مختلف، بنابر عقاید متفاوت نام می‌گرفت. اشاعره و وهابیت، دو مذهب سنی بودند که به شیوه اخباری‌گری شکل گرفته بودند. اخباری‌گری در اهل سنت، ادامه‌دار بود اما در میان شیعیان، تنها دو قرن دوام داشت و رو به زوال گذاشته شد تا آنکه امروزه از ان به عنوان فرقه منقرض شده یاد می‌کنند.

اخباری‌گری در میان شیعیان

در میان عالمان شیعه امامیه، دسته‌ای وجود دارند که ماخذ عقاید و احکام دینی خود را عمدتا احادیث قرار داده‌اند. این گروه به منابع دیگر غیر از حدیث در صورتی استناد می‌کنند که اخبار، آنها را تایید کرده باشند. در مقابل این گروه، اصولیون و پیروان مکتب اجتهاد قرار دارند که احکام را از کتاب، سنت، اجماع و عقل استنباط می‌کنند و بر این باورند که اخبار (احادیث) به تنهایی نمی‌تواند جامع احکام و جوابگوی همه نیازهای جامعه در هر عصر و زمان باشد.[۱]

تاریخچه

به باور شیعیان امامیه، تا پیش از عصر غیبت، وظایف شرعی از سوی امامان به صورت شفاهی و بعضا کتبی، به صورت مستقیم یا به واسطه شاگردان، یاران و وکیلان به شیعیان منتقل می‌شد. گذشت زمان و پدید آمدن مسائل جدید که در روزگار گذشته محل ابتلاء نبودند، و از سوئی جعل احادیث، گروهی از فقهای شیعه را بر این داشت که از کتاب و سنت به ضمیمه عقل و اجماع، قواعد کلیه‌ای تنظیم کنند و این مشکل را حل و این کمبود را تأمین کنند. از این رو اینها را مجتهد یا اهل اجتهاد خواندند. چون امتیاز آنها به اصول، یعنی قواعد کلیه فقهیه، بود به اصولی نیز نامیده شدند.[۲]

مؤسس مکتب اخباریه و قدیمی‌ترین شارح و مدافع عقاید آنها و نخستین مؤلف در این مساله، میرزا محمدامین بن محمدشریف استرآبادی (د ۱۰۳۳ ه.ه.ق) بود. وی ابتدا از مجتهدان بود و اجازه اجتهاد خود را از محمد بن علی بن الحسین العاملی و دایی او شهید ثانی کسب کرده بود. این دو در اجازه‌های خود استرآبادی را به فضایل علمی و کمالات اخلاقی ستوده‌ بودند. وی به شرحی که در مؤلفات خود ذکر کرده دیری نگذشت که از مجتهدان کناره گرفت و به اخباریان پیوست. از اسباب عمده این تغییر عقیده، اشارات و ارشادات و نفوذ معنوی استادش محمد بن علی بن ابراهیم فارسی استرآبادی (د ۱۰۲۸ ه.ه.ق) صاحب رجال کبیر و متوسط و صغیر بود که به مشرب اخباری و مبادی عرفانی تمایل داشت و با مجتهدان خصومت می‌ورزید.[۳]

تفاوت‌ها و اختلاف‌ها

اگرچه اختلاف بین اخباریان و اصولیان مانند اختلاف بین شیعی و سنی، عمیق و بنیادی نیست اما موجب اختلاف نظرهای زیادی بین علمای شیعه شده است. عبدالله بن صالح سماهیجی بحرانی (د ۱۱۳۵ ه.ه.ق) در کتاب منیة الممارسین فی اجوبة سؤالات الشیخ یاسین، چهل فرق بین آن دو گروه را شمرده است. میرزا محمد اخباری (د ۱۲۳۳ ه.ه.ق) در کتاب الطهر الفاصل بین الحق و الباطل، ۸۶ فرق ذکر نموده و سایر علمای اخباری مشرب مانند نعمت‌الله جزایری در کتاب منبع الحیات و ملا رضی قزوینی در کتاب لسان الخواص و نیز جعفر کبیر در کتاب حق الیقین هر یک این فرق‌ها شرح و توضیح داده‌اند.[۴]

آثار

در قرن یازدهم و دوازدهم هجری اخباری‌گری در شهرهای شیعه‌نشین، مخصوصاً عراق عرب و سواحل خلیج فارس و ایران توسعه یافت و فاصله بین تشیع و تسنن را عمیق‌تر کرد. علمای اخباری، مجموعه‌های بزرگی از احادیث اهل‌بیت را ثبت و تدوین نمودند. از جمله این آثار می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:[۵]

تاثیر بر مکتب اصولی

بعد از استرآبادی مکتب اصولی رو به ضعف نهاد و کتاب‌های بسیاری در تأیید مشرب اخباری نوشته شد که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:[۶]

از جمله اخباریون معروف شیعه امامیه می‌توان به مجلسی اول (د ۱۰۷۰ ه.ق) اشاره کرد. ملا عبدالله بن محمد تونی بشروی (د ۱۰۷۱ ه.ق)، عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، نعمت‌الله جزایری (د ۱۱۱۲ ه.ق)، محمد حر عاملی، صدرالدین همدانی و یوسف بحرانی (د ۱۱۸۶ ه.ق) از معروف‌ترین اخباریون شناخته شده شیعه بودند.[۷]

مخالفان

وحید بهبهانی ملقب به استاد الکل فی الکل، از مخالفان سرسخت اخباری‌ها بود. او با تلاش‌هایی که کرد، موفق شد پس از دو قرن تحت الشعاع بودن اصول در برابر اخباری‌گری، مشرب اصولی را تقویت کند. او کتابی با عنوان الاجتهاد و الاصول را تالیف کرد و در کربلا علناً اخباریان را تخطئه و مذمت نمود و خواندن نماز پشت سر یوسف بحرانی را جایز ندانست و کار را بر او چنان تنگ گرفت که شاگردانش از بیم عوام از حوزه او دست کشیده به حوزه وحید بهبهانی روی آوردند. از آن ایام بود که اصولیان خود را بر اخباری‌ها چیره دیدند و اخباریان را حشوی و ظاهری خواندند و بعضا آنها را تکفیر کردند. در اینباره میرزا محمد اخباری، معروف به خاتم فقهای اخباریه، دربارهٔ رفتار تند بهبهانی با اخباریان چنین گفته است: «او مجتهدی صرف و خالی از تحصیل بود چنان‌که کتابهای او بر این امر گواه صادق است. با اهل حدیث شدیداً مخالف بود و علم‌های اخبار ائمه در عهد او مدروس و کهنه گردید. زبان دشمنان بر محدثین دراز گشت تا جائی که اخباریان و اهل حدیث را در زمره اهل بدعت شمرد و فتوی به اخراج ایشان صادر کرد و اگر می‌توانست همه را می‌کشت.»[۸]

انقراض اخباری‌گری در تشیع

آخرین کوشش برای حفظ موقع اخباریان یا اعاده شوکت ایشان توسط میرزا محمد اخباری (۱۱۷۸-۱۲۳۳ ه.ق) به عمل آمد. تلاش‌های او به نتیجه‌ای نرسید و سرآخر کشته شد و مکتب اخباری بعد از او تقریباً منقرض شد و کربلا و کاظمین که مرکز آن جماعت بود به دست علمای اصولی افتاد. در ایران نیز از آن پس عالم اخباری بزرگی برنخواست و کرمان که از مراکز اخباریه بود تحت سلطه شیخیه، پیروان احمد احسائی (د ۱۲۴۱ ه.ق) افتاد. با این وجود هنوز بقایای اخباریه در خرمشهر و آبادان و بصره دیده می‌شوند.[۹]

اخباری‌گری در میان اهل‌سنت

همزمان با شیوع اخباری‌گری در میان شیعیان، اشاعره و اهل حدیث نیز توانستند در میان اهل سنت، بر حوزه‌های علمیه حرمین در حجاز مسلط شوند. عقیده ظاهریان یعنی حجیت ظاهر آیات و احادیث و مخالفت با اجتهاد و رأی و قیاس که ابوسلیمان داوود اصفهانی (د ۲۷۰ ه.ق) و پسرش محمد بن داوود (د ۲۹۷ ه.ق) در بغداد بنیان نهاده و بعضی از علمای مصر و اندلس چون ابن‌تیمیه و ابن‌حزم آن را استوار نموده بودند، در حجاز رواج داشت و بیشتر محدثین آن خطه به این رویه عقیده داشتند. محمد بن عبدالوهاب نجدی (۱۱۱۵-۱۲۰۶ ه.ق) و شاه ولی‌الله احمد بن عبدالرحیم فاروقی دهلوی (۱۱۱۰-۱۱۷۶ ه.ق) تحت تأثیر همان جو علمی قرار گرفتند که اولی مکتب و فرقه وهابیت را در نجد و دومی مکتب اهل حدیث را در هند بنیان نهادند.[۱۰]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «اخباریه». دایره‌المعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.