ارث
اِرث،
در لغت و اصطلاح
ارث در اصطلاح اسلامی آن، استحقاق مال متوفی برای اقوام او پس از مرگش است. در این میان به مال باقی مانده ارثیه، به شخص متوفی مورث و به شخص تعلق گیرنده ارث، وارث گفته میشود.
ارث در قرآن
آیات متعددی در قرآن به موضوع ارث اشاره دارند. آیات ۷ تا ۱۲ سوره نساء، آیه ۱۷۶ سوره نساء، آیه ۷۵ سوره انفال از مهمترین آیات در این موضوع هستند. در این آیات میزان ارث هر فرد از باقیماندگان متوفی و برخی از احکام آن بیان شده است.
در فقه اسلامی
موجبات ارث و وارثین
در فقه اسلامی، دو چیز سبب خواهد شد تا مال (منقول یا غیرمنقول) یا حقی (مانند حق قصاص و حق خیار) از کسی به مرگ (حقیقی یا فرضی مانند ارتداد) به دیگری منتقل گردد. این دو چیز، نسب (به معنای رابطه خویشی و خونی) و سبب (رابطه زوجیت و جز آن) است. کسانی که به واسطه نسب از متوفی ارث میبرند، در سه طبقه دسته بندی شدهاند که عبارتند، طبقه اول (پدر، مادر و فرزند متوفی)، طبقه دوم (شامل برادر، خواهر، پدربزرگ و مادربزرگ متوفی)، طبقه سوم (شامل عمو، عمه، دایی و خاله متوفی). فرزندِ فرزند و فرزندِ برادر و خواهر و فرزندِ عمو و عمه و دایی و خاله در طبقه پدر و مادر خویش، به شرط در حیات نبودن آنان جای میگیرند. کسانی که به سبب ارث میبرند شامل زوج و زوجه هستند که به سبب علقه زوجیت، این دو با تمام طبقات وارث ارث میبرند. غیر از این موارد، آزادکننده میت و ضامن جریره و امام از جمله کسانی است که در میان وارثین قرار دارند. این افراد در صورت نبود هیچ طبقهای از وارثین، ارث خواهند برد.
موانع ارث
در میان احکام شریعت اسلام، برخی موارد به عنوان موانع ارث یاد شده است که وارثان در صورت صدق آن شرایط بر آنها، ار ارث محروم میشوند. بر اساس فقه شیعی، کفر، قتل، بردگی، ولادت از زنا و لعان، از موانع ارث هستند. کفر خواه اصالتا باشد یا به صورت ارتداد، مانع از ارثبری وارث خواهد شد. در صورتی که تمام بازماندگان یک فرد، کافر باشند، به شرط آنکه مرتد نباشند، بر اساس شریعت اسلام، سهام هر یک به آنها داده میشود و در غیر این صورت، اموال به امام و بیتالمال مسلمانان منتقل میشود. قتل، مانع دیگر ارث است و قاتل، حق ارثبری از مقتول را ندارد مگر در موردی که قتل، به حق باشد، همچون قتل به قصاص. گفته شده که در صورتی که قتل خطئی باشد، تنها از دیه ارث نمیبرد. درباره ولادت از زنا گفتهاند که اگر نطفهای از هر دو طرف به زنا منعقد شده باشد، میان آن کودک و آن پدر و مادر علاقه وراثت نخواهد بود و هیچیک از آنها از دیگری ارث نمیبرند، ولی اگر از یک طرف زنا نباشد، چنانکه پدر یا مادر اشتباهاً مرتکب آن کار شده باشد میان او و آن کودک توارث برقرار است و از یکدیگر ارث میبرند. لعان سبب خواهد شد که فرزند مورد اختلاف، از پدرش ارث نبرد.
سهام ارث
بر اساس فقه شیعی، سهام هر فرد از طبقه، متفاوت است و با وجود طبقه پیشین، طبقه بعدی از ارث محروم خواهد بود. بر اساس آنچه فقهای شیعه دوازدهامامی گفتهاند، زوج در صورت نبودن فرزند برای زوجه، نصف همه مال و با بودن فرزند یک چهارم ارث خواهد برد. در مقابل زوجه با بودن فرزند برای زوج، یکهشتم و با نبودن آن یک چهارم از همه مال (بجز زمین به معنای عرصه و نه اعیان به معنای ساختمان و درختان و...) ارث خواهد برد. تنها شرط ارث در زوجیت، عقد دائم بودن ازدواج است.
بر اساس فقه شیعی، سهم ارث طبقه اول به این صورت است که اگر پدر یا مادر متوفی تنها وارثان بودند، تمام مال را به ارث میبرد و اگر هر دو بدون فرزند باشند، مادر با بودن دو برادر یا چهار خواهر یا یک برادر و دو خواهر پدری یا پدر و مادری میت، یک ششم و بقیه را پدر میبرد و با نبود چنین برادر و خواهرانی، مادر یک سوم و پدر دو سوم میبرد. در صورتی که فرزند یکی بود، همه مال از آن او است و اگر فقط پسرهای متعدد یا دخترهای متعدد بودند، بهطور مساوی قسمت میکنند و اگر دختر و پسر با هم بودند، پسر دو برابر دختر میبرد. و اگر پدر و مادر با فرزندان پسر یا پسر و دختر جمع شدند پدر و مادر هر یک، یک ششم و بقیه از آن فرزندان است. و اگر پدر و مادر با یک دختر جمع بودند در صورتی که میت دو برادر یا چهار خواهر یا یک برادر و دو خواهر پدری داشته باشد (با وجود اینکه آنها در این طبقه ارث نمیبرند) مال شش قسمت میشود یک ششم از آن مادر و یک ششم از آن پدر و سه ششم از آن دختر است و یک ششم دیگر یک چهارمش از آن پدر و بقیه از آن دختر است. و اگر برادر یا خواهران مزبور نبودند مال پنج قسمت میشود پدر و مادر هر یک، یک قسمت و دختر سه قسمت میبرد. فرزند فرزند در همین طبقه اوّل است ولی با بودن فرزند بلا واسطه او ارث نمیبرد.
ارث طبقه دوم چنین است که اگر جد (پدربزرگ) تنها بود، چه پدری و چه مادری باشد، همه مال از آن او است و همچنین اگر برادر پدر و مادری یا پدری بود، و اگر جد و برادر جمع شدند و هر دو از سوی پدر بودند مال را دو نصف میکنند. و اگر یک جده (مادربزرگ) به تنهایی بود، چه پدری و چه مادری، همه مال را میبرد. و اگر جد یا جده یا هر دو پدری با جد یا جده یا هر دو مادری جمع بودند، پدریها دو برابر مادریها میبرد ولی مادریها بهطور مساوی و پدریها، جد دو برابر جده میبرد. برادر مادری یا خواهر مادری به تنهایی همه مال را میبرد و اگر برادر و خواهر مادری جمع بودند مال را بهطور مساوی میبرند. اگر برادر و خواهر پدر و مادری و برادر و خواهر پدری و برادر و خواهر مادری با هم جمع بودند برادر و خواهر پدری ارث نمیبرند و مادری اگر یکی بود یک ششم و اگر بیشتر بودند یک سوم بهطور مساوی و بقیه از آن برادر و خواهر پدر و مادری است که برادر دو برابر خواهر میبرد. در صورتی برادر و خواهر پدری ارث میبرد که برادر و خواهر پدر و مادری نباشد. اگر برادران با اجداد جمع بودند برادران و خواهران و اجداد مادری یک سوم میبرند و بهطور مساوی با هم قسمت میکنند و برادر و خواهر و جد و جده پدری دو ثلث میبرند، مرد دو برابر زن. جد هر چه بالا باشد (در صورتی که جد پائین نباشد) به همراه برادر ارث میبرد و برادرزاده هر چه پائین باشد (در صورتی که برادر نباشد) به همراه جد ارث میبرد.
ارث طبقه سوم چنین است که اگر یکی از افراد این طبقه به تنهایی بود، همه مال را به ارث میبرد و اگر عمو و عمه با هم بودند در صورتی که مادری بودند بهطور مساوی و اگر پدر و مادری یا پدری بودند مرد دو برابر زن میبرد. اگر عمو و عمه مادری یا یکی از آنها با عمو و عمه پدری یا پدر و مادری جمع شدند مادری اگر یکی بود یک ششم و اگر متعدد بودند یک سوم میبرد و بقیه از آن پدری یا پدر و مادری است. اگر عمو و عمه با دائی و خاله جمع شدند دائی و خاله چه یک نفر و چه بیشتر باشند یک سوم و عمو و عمه دو ثلث میبرد.
حبوه
دیگر احکام ارث
در مورد طلاق در زمان بیماری، فقهای شیعه بر این عقیدهاند که چنین طلاقی (که مردی به سبب بیماری خودش، همسرش را طلاق دهد) کراهت دارد و اگر چنین طلاقی صورت گرفت و مرد در آن بیماری درگذشت، زن با وجود حکم طلاق، از ارث محروم نخواهد شد. در این حکم شرط شده که زن خود خواهان طلاق نباشد و طلاق به صورت طلاق خلع و مبارات نباشد و آن زن نیز تا زمان مرگ همسر سابقش، ازدواج نکرده باشد.
تفاوت ارث زن و مرد
یکی از مسائل حاشیهای در موضوع ارث، تفاوت اسلام در تقسیم ارث میان زن و مرد است که در قرآن به آن تصریح شده است. این اختلاف موجب انتقادهایی به اسلام و احکام آن گردیده است. در میان انتقادهای مثبت و منفی شکل گرفته به این موضوع، برخی از منابع اسلامی با استدلال بر اینکه مرد، هزینههای بیشتری را در زندگی متحمل میشود و در مقابل، زن حقوق بیشتری همچون نفقه و مهریه را دریافت میکند و از برخی موارد چون جهاد، معاف شده است، به طور معمول، سهم کمتری را دریافت میکند.
ارث غرقی و به زیر آوار مرده اگر دو نفری که چون یکی از آنها بمیرد دیگری وارث او باشد، مانند پدر و فرزند، این دو نفر با هم غرق شوند و بمیرند، یا بزیر آوار بروند و بمیرند، در صورتی که معلوم نباشد کدامیک زودتر مرده است، هر یک از این دو از دیگری ارث میبرد، بدین معنی که ورثه فرزند پسر از جدشان به اندازه سهم یک پسر، ارث میبرند و ورثه پدر در حد سهم پدر از مال فرزند متوفی ارث میبرند. این حکم خاصّ این دو سبب است. حَبوَه در ارث اصل حبوه بمعنی دهش و بخشش است، و در اصطلاح فقه: آن بخش از ترکه میت را گویند که به بزرگترین پسر او اختصاص دارد، جامههای ویژه او و انگشتر و شمشیر و قرآنش به پسر بزرگترش داده میشود، و اگر دو پسر بزرگترین اولاد او بودند بی آنکه یکی از دیگری بزرگتر باشد (که بندرت اتفاق میافتد) حبوه را میان آن دو تقسیم میکنند. ملاک بزرگترین پسر هنگام مرگ پدر است. در این که سلاح غیر از شمشیر نیز جزء حبوه محسوب شود محل تأمل است. ارث حمل هر گاه هنگام مرگ مورث حملی (جنین در رحم مادری) باشد که اگر قابل وراثت متولد شود (هنگام ولادت جان داشته باشد) مانع از ارث تمام یا بعضی از وراث دیگر میگردد نباید ارث را تقسیم نمود تا حال حمل معلوم شود، و اگر حمل مانع از ارث هیچیک از سایر وراث نبود و آنها بخواهند ترکه را تقسیم کنند بایستی پیش از تقسیم، حصهای به اندازه حصه دو پسر از همان طبقه کنار نهند و سپس تقسیم کنند که پس از وضع حمل معلوم میشود آن حصه از آن کیست. عول و تعصیب در ارث به عول در این کتاب رجوع شود.[۱]
پانویس
ارجاعات
منابع
- اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «ارث». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.