اغورلو خان شاملو

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۴ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
اغورلو خان شاملو
وفات۱۸ مرداد ۱۰۱۲ه‍.خ (دوم صفر ۱۰۴۳ ه‍.ق)
ییلاق سهند
ملیتایرانی
دورهصفویه
مذهبشیعه

اغورلوخان شاملو در زمان شاه عباس بزرگ از شمار ایشیک آقاسیان بود، و پس از قتل زینل خان شاملو در زمان شاه صفی بپایه ایشیک آقاسی باشی رسید.[۱]

ایشیک آقاسی باشی

ایشیک آقاسی باشی (ریاست تشریفات دربار شاهی) را بعهده داشت. تذکره الملوک[یادداشت ۱] وظایف او را چنین شرح می‌دهد:

مشارٌ‌الیه ریش سفید کل یساولان صحبت[یادداشت ۲] و ایشیک آقاسیان دیوان و آقایان قاپوچیان دیوان و یساولان و جارچیان دیوان و امور نسق مجلس از جماعت مجلس نشین و ترتیب نشستن مجلس نشینان و ایستادگان مجلس از اعلی تا ادنا متعلق به ایشیک آقاسی باشی دیوان، و اگر خلاف قاعده در ترتیب قواعد مجلس بهمرسد از ایشیک آقاسی باشی بازخواست می‌شد

.

ایشیک آقاسیان که زیر دست ایشیک آقاسی باشی بکار می‌پرداختند، بنا بنوشته تذکره الملوک از میان (اُمرازاده وغیر از امرازاده از آقایان معتبر هر کدام لیاقت خدمت حضور دارند) برگزیده می‌شدند تا در دربار بکار پردازند. مشکوی شاهی (حرم) نیز خود ایشیک آقاسی باشی جداگانه‌ای داشت.[۲]

سرنوشت اغورلوخان

در آغاز سال ۱۰۴۳ هجری هنگامیکه شاه صفی در ییلاق سهند بسر می‌برد، شب جمعه دوم صفر طالب خان وزیر و جمعی از سران قزلباش از جمله حسنخان شاملو بیگلربیگی خراسان، اغورلوخان شاملو ایشیک آقاسی باش و حسن بیک یساول صحبت داماد وزیر، در چادر طالب خان گرد آمده و به می‌گساری نشستند.[۳] نیمه‌های شب بهرام بیک استاجلو کشیکچی باشی به چادر وزیر آمد، و از اغورلوخان خواست تا بر سر کشیک خود بخرگاه شاهی رود. وزیر که مجلس را گرم یافته بود از کشیک چی باشی خواست که اغورلوخان را ساعتی از کشیک معاف دارد. اما کشیک چی باشی پافشاری کرد، و کار بمجادله کشید. تا آنکه بدستور وزیر، بهرام بیک را از چادر بیرون افکندند. پس از آن ماجرا، اغورخان و حسن بیک مست و بی‌خبر بخرگاه شاهی رفتند. در پشت خوابگاه شاه کار ستیزه و گفتگوی بهرام بیک و اغورلوخان بالاگرفت، و سرانجام اغورلوخان با چوبدست خود بر سر بهرام بیک کوبید و خون بر سر و روی او روان شد. شاه صفی در خوابگاه بیدار بود و بآنچه بیرون خوابگاه می‌گذشت گوش می‌داد. فردا صبح بهرام بیک با سر و روی خون آلود بدادخواهی نزد شاه رفت، و شاه دستور دادرسی داد. مجلس دادرسی در چادر حسنخان بیگلربیگی خراسان که آنروز شاه در آنجا مهمان بود بر پا شد. طالب خان وزیر برسم همیشگی که با شاه به سبب جوانی بگستاخی سخن می‌گفت، آنروز نیز چنین کرد. شاه که از رفتار او دلی پر خون داشت، از او پرسید کوچک شمردن ولینعمت را مجازات چیست؟ وزیر بی‌خبر پاسخ داد مرگ. شاه نیز بی‌درنگ شمشیرش را در شکم وزیر فروبرد، و غلامان را دستور داد تا سر او را با تبرزین فرو کوفتند و وزیر را از بند زندگی رهاندند. یکی از غلامان که بی تاب شده بود، ونتوانست خود داری کند و چشم خود را بسوی دیگر دوخت. شاه متوجه این رفتار شد و فرمان داد تا چشمان بگفته شاه (ظریف) او را از کاسه درآوردند. قربانی دیگر این واقعه قاضی محسن یکی از فضلای عصر بود، که چون تاب دیدن مرگ دردناک طالب خان را نیاورد، پابرهنه از خیمه بیرون دوید. شاه چون از کار وزیر آسوده شد، قاضی را نیافت، چون از او پرسید مخالفین قاضی کار او را جانبداری از وزیر جلوه گر ساختند.[۴]

پانویس

یادداشت‌ها

ارجاعات

منابع

  • محمد حسن سمسار (۱۳۴۹). ««مهرهائی از پادشاهان، شاهزادگان و سرداران صفوی، از مجموعه آقای محسن فروغی»». هنر و مردم. دریافت‌شده در ۱٠ اسفند ۱۳۹٥.
  • سمسار، محمدحسن (اردیبهشت ۴۹). «مهرهائی از پادشاهان، شاهزادگان و سرداران صفوی، از مجموعه آقای محسن فروغی» (PDF). هنر و مردم. ۸ (۹۱): ۷–۱۹. دریافت‌شده در ۱٠ اسفند ۱۳۹٥. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)


خطای ارجاع: برچسب <ref> برای گروهی به نام «یادداشت» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="یادداشت"/> یافت نشد.