سلطان محمود غزنوی

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۷ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۳۹ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سلطان محمود غزنوی
پرویز المله
یمین‌الدوله
سیف‌الدوله
ناصر دین‌الله
امیر ماضی
محمود بت‌شکن
نگاره‌ای از کتاب جامع‌التواریخ با نقش سلطان محمود غزنوی هنگام دریافت خلعت از خلیفه القادر بالله
امیر غزنویان
سلطنت۹۹۸ – ۱۰۰۲ میلادی
پیشیناسماعیل بن سبکتگین
جانشینخودش به عنوان سلطان
سلطان غزنویان
سلطنت۱۰۰۲ – ۳۰ آوریل ۱۰۳۰
ماقبلخودش به‌عنوان امیر
مابعدمحمد غزنوی
متولد۲ نوامبر ۹۷۱ میلادی
غزنی، زابلستان، امپراتوری سامانی (افغانستان امروزی)
درگذشته۳۰ آوریل ۱۰۳۰ (۵۸ سال)
غزنی، زابلستان، امپراتوری غزنوی (افغانستان امروزی)
آرامگاه
همسر(ان)کوثر جهان
فرزند(ان)جلال‌الدوله محمد
شهاب‌الدوله مسعود
عزالدوله عبدالرشید
سلیمان
شجاع
نام کامل
لقب: یمین الدوله و امین‌المله ابوالقاسم محمود بن سبکتگین
خاندانخاندان غزنوی
پدرسبکتگین
دین و مذهباسلام، سنی (شافعی)
پیشینه نظامی
سال‌های خدمتالگو:C. ۹۹۸ – ۱۰۳۰
جنگ‌ها و عملیات‌ها

ابوالقَاسِم مَحْمُود بن سبُکْتِگِین (۳۶۱–۴۲۱ ه‍.ق)، ملقب به سیف‌الدوله، سلطان ماضی، پرویز الملة، غازی، فاتح هندوستان، محمود بت‌شکن و مشهور به سلطان محمود غزنوی مقتدرترین سلطان از سلسله تُرک‌تبار غزنویان بود. سلطان محمود که اولین فرمانروای مستقل و بزرگ‌ترین فرد خاندان غزنوی بود، به جنگاوری و بی‌باکی و کثرت فتوحات و شکوه دربار در تاریخ اسلام، مخصوصاً غزوات او در هند و غنایمی که از آنجا آورده مشهور است. وی نخستین فرمانروا در قلمرو خلافت اسلامی بود که به خود عنوان «سلطان» داد تا استقلال خود را، از دستگاه خلافت عباسی نشان دهد هر چند خلیفه فقط لقب امیر را برای او پذیرفته بود. وی شهر غزنی را به مرکز حکومت خود که شامل کشورهای کنونی افغانستان، شمال غرب هند، قسمتی از پاکستان و شرق ایران می‌شد، تبدیل کرد. سلطان محمود فتوحات خود را به غرب و شمال ایران گسترش داد و در سال ۱۰۲۹ به ری لشکر کشید، حاکم آن یعنی مجدالدوله رستم دیلمی را خلع کرد و حملات خود را به شمال‌غربی ایران ادامه داد، بنابراین سلطان محمود، قدرتمندترین و گسترده‌ترین امپراتوری شناخته شدهٔ جهان اسلام در دوران خلافت عباسی را تشکیل داد.

سلطنت

مسیر لشکرکشی‌های سلطان محمود

سبکتگین در سال ۹۹۷ (میلادی) درگذشت و پسرش اسماعیل را به عنوان حاکم سلسله غزنوی جانشین خود کرد. دلیل انتخاب سبکتگین برای انتصاب اسماعیل به عنوان وارث نظر به محمود باتجربه‌تر، نامشخص است. ممکن است به دلیل مادر اسماعیل که دختر استاد قدیمی سبکتگین، آلپتیگین بود، باشد.[۱] محمود در مقابل این تصمیم واکنش نشان داد و با کمک برادر دیگرش ابوالمظفر نصر که والی بُست بود، سال بعد در جنگ غزنی اسماعیل را شکست داده و بر سریر سلطنت دودمان غزنوی تسلط یافت.[۲] در همان سال (۹۹۸)، محمود سپس به بلخ سفر کرد و به بزرگداشت امیر ابوالحارث منصور بن نوح پرداخت.[۳]. وی سپس ابوالحسن اسفراینی را به عنوان وزیر خود منصوب کرد[۴]

هندوستان

نوشتار بنیادین: نبردهای غزنویان در هند

اولین حمله محمود به هند شمالی در ۲۸ نوامبر ۱۰۰۱ آغاز گردید. لشکر وی در نبرد پیشاور با لشکر جی پال حکمران هندوشاهی جنگید و آنها را شکست داد. پس از تصرف سیستان وی تصمیم گرفت تا از آن طریق بر زمین‌های بسیار حاصلخیز منطقه پنجاب تمرکز کند.[۵]

اولین لشکرکشی محمود به جنوب علیه یک دولت اسماعیلی بود که برای اولین بار در سال ۹۶۵ توسط داعی خلافت فاطمیان در مولتان ایجاد شده بود. دلیل این لشکرکشی جلب رضایت سیاسی خلافت عباسی بود. او همچنین در جاهای دیگر با فاطمیان درگیر شد. در این نبرد، جی پال تلاش کرد تا انتقام شکست نظامی قبلی خود را از دست پدر محمود که هزینه گسترده‌ای برای جی پال داشت، بگیرد. پس از جانشینی آناندپال پسر جی پال، مبارزه برای انتقام از خودکشی پدرش همچنان ادامه داشت. آناندپال یک اتحادیه قدرتمند را تشکیل داد و به نبرد رفت اما در هنگام هرج و مرج فیلان در نبرد متحمل شکست شد. وی بار دیگر در سال ۱۰۰۸ و در لاهور بار دیگر علیه محمود لشکر کشید اما دوباره شکست خورد و مجبور شد تا اداره سلطنت شاهی اودبنداپور را به محمود واگذار کند.[۶]

پس از شکست اتحادیه هند و تصمیم برای مقابله به مثل، محمود به لشکرکشیهای منظم علیه آنان پرداخت و پادشاهیهای آنها را فتح کرده به حال خود گذاشت و تنها منطقه پنجاب را ضمیمه امپراتوری غزنویان کرد. وی همچنین تعهد نمود تا هر ساله به منطقه ثروتمند شمال غربی هند حمله کند.[۷]

در سال ۱۰۱۴ محمود لشکرکشی دیگری را به تانیشر هدایت کرد. سال بعد وی بدون موفقیت به کشمیر حمله کرد. در سال ۱۰۱۸ او به ماتورا حمله کرد و ائتلافی حاکمان آنجا را شکست داد و راجه چندرپالا را نیز کشت. محمود معبد بزرگ و باشکوه ماتورا را ویران کرد.[۸]

در سال ۱۰۲۱ محمود از پادشاه قنوج در برابر چندلا گاندا حمایت کرد، و وی را شکست داد. در همان سال تریلوچاناپالا در رحیب کشته شد و پسرش بهیماپالا جانشین اش شد. در این سال لاهور نیز توسط محمود تسخیر گردید. در سال ۱۰۲۳، گوالیور را محاصره کرد، در ۱۰۲۵ به سومنات حمله کرد و حاکم آن بهیما اول فرار کرد.[۹]

پرونده:Mahmud of Ghazni last success.jpg
ناوگان سلطان محمود غزنوی که توسط آن جِت‌ها را شکست داد.

پادشاهی‌های هند ناگارکوت، تانیشر، قنوج و گوالیور همه تسخیر شدند و به عنوان ایالت‌های خراجگذار باقی ماندند. محمود هرگز در شبه قاره شمال غربی حضور دائمی نداشت. ناگارکوت، تانیشر، ماتورا، قنوج، کالنجر و سومنات همه توسط سلطان غزنوی تصرف شدند.[۱۰]

روابط با عباسیان

پس از به رسمیت شناخته شدن محمود توسط خلافت عباسی در سال ۳۸۴، وی هر ساله وعده حمله جهانی به هند را می‌داد.[۱۱] در سال ۳۸۴ محمود یک سری کارزارهایی را انجام داد که طی آن اسماعیلیان مولتان قتل‌عام شدند.[۱۲]

شخصیت سلطان محمود

سلطان محمود خود را «سایه خدای روی زمین» می‌پنداشت، قدرتی مطلق که اراده او به مثابه قانون است. او تقریباً در همه موارد به جزئیات توجه زیادی داشت و شخصاً بر کار هر بخش دیوان خود دولت نظارت دقیق داشت که همین نیز از دلایل موفقیت اش بشمار می‌رود. وی از نزدیک مراقب فعالیت‌های عالی‌ترین دولت‌های امپراتوری خود، به ویژه فرماندهان نظامی بود زیرا او تحمل نمی‌کرد هرگونه بدرفتاری با مردم عادی داشته باشند و دستگاه استخبارات وی به‌صورت دقیق گزارش‌ها را به وی می‌رساند.

محمود همه وزرای خود را بدون توصیه وزیر اعظم خود منصوب کرد، هرچند گاه و بیگاه مجبور به این امر می‌شد، زیرا دین وی حکم می‌کرد که مسلمانان باید در همه زمینه‌ها با هم مشورت داشته باشند.[۱۳] از نقل قول‌های مشهور سلطان محمود:

وزیران دشمنان پادشاه هستند باید مراقب شان بود پا از حد شان فراتر نگذارند…[۱۳]

سلطان محمود جاسوسان زیادی داشت که مشرف نامیده می‌شدند که در سراسر امپراتوری او، تحت نظارت بخش ویژه ای در دیوان خاص فعالیت داشتند.[۱۳]

محمود حامی ادبیات، به ویژه شعر بود و گاهی او را در جمع شاعران با استعداد یا در کاخ خود یا در باغ سلطنتی می‌یافتند. او غالباً نسبت به آنها سخاوتمند بود و با توجه به استعداد و ارزششان بی وقفه پاداش شان را می‌پرداخت.[۱۳]

سلطان محمود و فردوسی

فردوسی در جای‌جای شاهنامه بیش از همه محمود را ستوده است و ستودن دیگران بیشتر در لابه‌لای ستایش محمود آورده شده است.[۱۴] او در حدود ۲۵۰ بیت که گاهی بسیار بزرگنمایی شده است، محمود را ستوده و نام یا کنیهٔ او، ابوالقاسم را، نزدیک به سی بار یاد کرده است. پشتیبانی و پاداش محمود و امید فردوسی بدان یکی از دلایل ستودن محمود بود.[۱۵]

جایگاه

ارتش پاکستان با تقلید از نام سلطان محمود غزنوی موشک نظامی خود را موشک غزنوی نامگذاری کرده است.[۱۶]

سبکتگین
(امارت. ۹۷۷- ۹۹۷ میلادی)
امیر غزنه
بغراچق
(۹۹۷- ?)
والی هرات
'محمود
(۹۹۸-۱۰۳۰)
سلطان غزنه
ابوالمظفر نصر
(۹۹۷- ?)
والی بست
اسماعیل
( ۹۹۷-۹۹۸)
امیر غزنه
محمد
(۱۰۳۰)
سلطان غزنه
مسعود
(۱۰۳۰-۱۰۴۱)
سلطان غزنه
عبدالرشید
(۱۰۴۹-۱۰۵۲)
سلطان غزنه
مودود
( ۱۰۴۱-۱۰۴۸)
سلطان غزنه
علی
(۱۰۴۸-۱۰۴۹)
سلطان غزنه
فرخزاد
(۱۰۵۳-۱۰۵۹)
سلطان غزنه
ابراهیم
(۱۰۵۹-۱۰۹۹)
سلطان غزنه
مسعود دوم
(۱۰۴۸)
سلطان غزنه
مسعود سوم
(۱۰۹۹-۱۱۱۵)
سلطان غزنه
شیرزاد
(۱۱۱۵-۱۱۱۶)
سلطان غزنه
ارسلان‌شاه
(۱۱۱۶-۱۱۱۷)
سلطان غزنه
بهرام‌شاه
( ۱۱۱۷-۱۱۵۷)
سلطان غزنه
خسروشاه
(۱۱۵۷-۱۱۶۰)
سلطان غزنه
خسروملک
(۱۱۶۰-۱۱۸۶)
سلطان غزنه

پانویس

ارجاعات