تاریخ‌نگاری جنگ‌های صلیبی

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۵ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نگاره‌ای از پیتر زاهد، رهبر جنگ صلیبی عوام‌الناس

تاریخ‌نگاری جنگ‌های صلیبی (انگلیسی: Historiography of the Crusades)، شامل فعالیت‌های مربوط به بررسی منابع اولیه تاریخی موجود در رابطه با حوادث و رویدادهای مرتبط با جنگ‌های صلیبی و البته بررسی انتقادی این منابع اولیه می‌شود.

وجه تسمیه

تعبیر «جنگ صلیبی» معادل واژه انگلیسی Crusade است که خود از واژه اسپانیایی Cruzada (دارای نشانِ صلیب) برگرفته شده است؛ زیرا شرکت‌کنندگان مسیحی در این جنگ، به دستور پاپ اوربان دوم، آغاز کننده این‌جنگ‌ها، بر روی شانه راست لباس یا زره خود نشان صلیب می‌دوختند. واژه Crusade در سده هجدهم میلادی ابداع شد که تاکنون نیز به کار می‌رود.[۱]

تاریخی

از نظر تاریخی، یک قرن بعد از آغاز نخستین جنگ صلیبی، در ۵۹۶ هجری/۱۱۹۹ میلادی، در زمان پاپ اینوسنت سوم واژهٔ لاتین Crucesignati/ Crusesignati که به معنای دارای نشان صلیب بود، در اروپا پدیدار شد؛ ولی در آغاز این جنگ‌ها و براساس کتبی که در این رابطه نوشته است، مهاجمان مسیحی، زائر نامیده می‌شدند. مورخان غربی معاصر با نخستین جنگ صلیبی اغلب از واژه‌هایی همچون زیارت، حمله، سفر به سرزمین مقدس، جنگ مقدس، حمله صلیب، حمله عمومی و طرح عیسی مسیح استفاده کرده‌اند. مورخان معاصر اسلامی نیز، بی‌توجه به مضمون دینی این نامگذاری، همان را پذیرفته‌اند، در حالی که مورخان مسلمان معاصرِ جنگ‌های صلیبی مثل ابن قلانسی، عمادالدین کاتب، ابن‌اثیر، ابن‌عدیم، ابن‌شداد و ابن‌واصل، هیچ‌گاه‌از کلماتی چون صلیبی‌ها و جنگ صلیبی استفاده نکرده و کلمه «فرنج» یا «فرنجه» (فرنگان/ فرنگیان) را به‌کار برده‌اند، زیرا فرانسوی‌ها بیشترین سهم را در شروع این جنگ‌ها داشتند.[۲]

اصطلاحی

از نظر اصطلاحی، منظور از جنگ‌های صلیبی در میان اکثر مورخان جهان، لشکرکشی‌های فرماندهان، اربابان و پادشاهان مسیحی اروپای لاتین، به ویژه از کشور فرانسه، تحت نظر و هدایت پاپ، از ۱۰۹۵ تا ۱۲۹۱ میلادی است که به بهانه بازپس‌گیری اورشلیم، شهر مقدس مسیحیان، صورت گرفت، هرچند انگیزه و بهانه‌های دیگری همچون دلایل سیاسی و اقتصادی برای آغاز این جنگ‌ها مطرح است. بسیاری از مورخان معاصر باور دارند که جنگ‌های صلیبی دارای مفهومی وسیع‌تر، یعنی جنگ و ستیز همیشگی میان شرق و غرب، است که قبل‌تر از قرون وسطی آغاز شده است؛ و با گسترش مسیحیت در غرب و سپس ظهور اسلام در قرن ۷ میلادی و گسترش آن در شرق، این کشمکش جنبهٔ دینی نیز به خود گرفت و به ستیز میان جهان اسلام و مسیحیت تبدیل شد.[۳]

جنگ‌های امپراتور بیزانس، نیکه‌فوروس دوم و جانشین وی، ژان یکم ملقب به تزیمیسکسالگو:به یونانی(به عربی: ابن شِمِشقیق یا شمشقیق)، از معروف‌ترینِ این برخوردها بوده است. برخی مورخان، اکتشافات جغرافیایی اروپاییان و سپس فعالیت‌های استعماری آن‌ها را استمرار همان جنگ‌ها می‌دانند. از این رو، نبردهای مسیحیان بر ضد مسلمانان را در اندلس، سیسیل و جنوب ایتالیا در قرن‌های ۱۰ تا ۱۵ میلادی که از نظر کلیسا جنبه قداست داشتند؛ و نیز جنگ‌های اروپاییان بر ضد امپراتوری عثمانی، همکاری فرانسه و انگلستان و ایتالیا و در ادامه آمریکا بر ضد جهان عرب و مسلمانان، حملهٔ نیروهای ایتالیا و فرانسه به لیبی و الجزایر و تونس و مغرب در قرون اخیر، و تأسیس اسرائیل در منطقه فلسطین را تداوم جنگ‌های صلیبی می‌شمارند. جمله مشهور ژنرال انگلیسی، لرد النبی، پس از شکست عثمانی در جنگ جهانی اول، هنگامی که در ۱۹۱۷ میلادی وارد اورشلیم شد، تأییدی است بر این مدعا که گفته است: «اکنون جنگ‌های صلیبی به پایان رسید.»[۴] معمولاً مورخان معاصر، جنگ‌های صلیبی را به هشت جنگ اصلی و چند جنگ فرعی کم‌اهمیت تقسیم می‌کنند. برخی هم معتقدند که جریان حوادث به هم پیوسته بوده و بین جنگ‌ها مرزبندی دقیق وجود نداشته است. از این رو در تقسیمی کلی‌تر، جنگ‌های صلیبی را شامل دو مرحله دانسته‌اند: یکی، از سقوط شهرهای اسلامی تا پیشروی صلیبیون به نزدیکی دروازه‌های حلب در ۱۱۲۴ میلادی، و دیگری، مرحله مقاومت مسلمانان تا بازپس‌گیری مناطق از دست رفته در سال ۱۲۹۱ میلادی، که مرحله اخیر در چهار دوره صورت گرفت و به نام «چهار شهر» مشهور شد. برخی دیگر نیز جنگ‌های صلیبی را به سه مرحله تقسیم کرده‌اند.[۵]

تاریخ‌نگاری اروپایی

با وقوع جنگ‌های صلیبی و پیامدهای آن در غرب و جهان مسیحیت، فصلی جدید از تاریخ‌نگاری اروپایی و غیراسلامی به وجود آمد. اهمیت این جنگ‌ها که بیش از دو قرن به درازا کشیدند، به گونه‌ای است که نگاه مورخان، سیاحان، نویسندگان و شاعران متعددی را همزمان با این نبردها و پس از آن به خود جلب نمود و آنان را بر آن داشت تا آثار مهمی به زبان‌های مختلف به نگارش درآورند که هرکدام عمدتاً با توصیف رویارویی و تعاملات قدرت‌های غرب و شرق، زوایایی از تاریخ وقایع و رخدادهای سیاسی، نظامی، روابط بین‌المللی و دیپلماتیک، اجتماعی، اقتصادی، دینی مذهبی، فرهنگی، ادبی، هنری، معماری، عمرانی، جغرافیایی و طبیعی اراضی مقدس را روشن می‌سازند.[۶]

کلاسیک

منابع کلاسیک اروپایی‌ها دربارهٔ جنگ‌های صلیبی و پیامدهای آن در قالب وقایع‌نامه‌های تاریخی، سفرنامه‌ها، اسناد و مدارک رسمی، متون حقوقی و قضایی، اشعار حماسی صلیبی، ادبیات داستانی منظوم، یادداشت‌های روزانه، خاطرات شخصی، شرح‌حال پادشاهان، جغرافیای تاریخی و اقلیمی اراضی مقدس و تاریخ وقایع اورشلیم (تاریخ‌های محلی) به نگارش درآمده‌اند.[۷] وقایع‌نامه‌های صلیبی که بخش اول دستاوردهای تاریخ‌نگارانه مکتب کلاسیک تاریخ‌نگاری اروپایی جنگ‌های صلیبی را تشکیل می‌دهند، عمدتاً از سوی مورخان اروپایی و بر همان سبک و سیاق وقایع‌نگاری در این سرزمین پدیدار شده‌اند. افزون بر این، وقوع این جنگ‌ها و پیامدهایش، الهام‌بخش شیوه‌های جدیدی در تاریخ‌نگاری اروپایی شد و تأثیرهای عمیقی بر روش‌های پژوهش‌های تاریخی و ادبی در اروپای قرون وسطا بر جای گذاشت. دربارهٔ پدیدآورندگان مکتب کلاسیک تاریخ‌نگاری اروپایی جنگ‌های صلیبی باید گفت که به استثنای تعداد محدود و انگشت‌شمار مورخان لاتین که از نزدیکان فرماندهان و پادشاهان یا افراد بالارتبه بوده‌اند، اغلب وقایع‌نگاران صلیبی از کشیشان و اسقفان برجسته کلیسا بودند که با تشویق اروپاییان و تحریک اعتقادات دینی‌شان، همزمان با جنگ‌های صلیبی، موجب پیدایش نوعی تاریخ‌نگاری دینی و رهبانی شدند.[۸]

در یک تقسیم‌بندی کلی، وقایع‌نگاران اروپایی جنگ‌های صلیبی در ۲ دسته قرار می‌گیرند؛ دسته نخست، شرکت‌کنندگان و حاضران در این جنگ‌ها، که حاصل دیده‌های خود و وقایع و رخدادهای جنگ و پیامدهایش را در آثاری مستقل به نگارش درآوردند و دسته دوم، مورخانی که یا به شرق نرفتند یا پس از جنگ، به اورشلیم رسیدند و با اتکا و استناد به روایات شفاهی و دیده‌ها و شنیده‌های صلیبیونی که به اروپا بازگشته بودند و نیز مکتوبات و یادداشت‌های شاهدان عینی و کتاب‌های مورخان دیگر، به نگارش دربارهٔ جنگ‌های صلیبی پرداختند. به علاوه، این گروه از وقایع‌نگاران به تاریخ وقایع سیاسی، اجتماعی، نظامی، اقتصادی، دینی، مذهبی و فرقه‌ای اروپا، همزمان با جنگ‌های صلیبی و تبلیغات کلیسا بریا لشکرکشی به شرق نیز اهتمام نموده‌اند.[۹]

از قرن ۱۵ تا نیمه ۱۷ میلادی ــ که زمینه‌های پیدایش مکتب مدرن تاریخ‌نگاری اروپایی جنگ‌های صلیبی در حال شکل‌گیری بود ــ و همزمان با قرن‌های جدید و عهد رنسانس، به‌ندرت اثری دربارهٔ جنگ‌های صلیبی که در قرن ۱۲ و ۱۳ میلادی به‌وقوع پیوست، به‌نگارش درآمده است.[۱۰]

پانویس

یادداشت‌ها

ارجاعات

منابع

  • عودی، ستار (۱۳۹۳). «جنگ‌های صلیبی». دانشنامه جهان اسلام. ج. ۱۱. تهران: بنیاد دایرةالمعارف اسلامی. ص. ۵۱۱۱.
  • ناصری طاهری، عبدالله (۱۳۹۴). تاریخ جامع جنگ‌های صلیبی؛ پژوهش و تحلیل (۱). قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.