تاریخ‌نگاری صدر اسلام

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تاریخ‌نگاری دوران آغازین اسلام شامل فعالیت‌های مربوط به بررسی منابع اولیه تاریخی موجود در رابطه با حوادث و رویدادهای سده‌های نخستین اسلامی و البته بررسی انتقادی این منابع اولیه می‌شود. منظور از منابع اطلاعاتی و تاریخی اولیه، قرآن، حدیث، سیره و متون و نوشتارهای آغازین و متقدم دیگر مانند آنهاست.

مطالعه انتقادی منابع مشتمل بر دو رویکرد کلی است. نخست رویکرد درون تمدنی که طی سده‌ها توسط دانشمندان مسلمان جهت شناخت و بررسی منابع انجام شده است و شامل دانش تفسیر قرآن، علم حدیث و روش‌ها و طرق بررسی منابع تاریخی می‌شود. دوم، رویکرد برون تمدنی است که طی سه سده اخیر توسط شرق شناسان شکل گرفته است.

منشأ تاریخ‌نگاری مسلمانان

بنا به گزارش‌های موجود، نخستین فعالیت منسجم، فشرده و سراسری (دربرگیرنده حوادث و وقایع رخ‌داده در سرتاسر حیات پیامبر عرب؛ از ابتدا تا انتهای آن) در ارتباط با نگارش سیره و سرگذشت پیامبر اسلام، متعلق است به فردی به نام محمد بن اسحاق؛ که گفته می‌شود عبدالملک بن هشام حمیری بعدها آن را تهذیب، تلخیص، ویرایش و دستکاری و جرح و تعدیل کرده و اثر یاد شده را دیگر بار در شکل و قالبی نسبتاً متفاوت عرضه داشته است. سیره ابن اسحاق مفقود شده و امروزه در دسترس نیست و ما تنها از طریق سیره نوشته ابن هشام از محتویات و مطالب عمده و چهارچوب و استخوان‌بندی کلی آن اطلاع داریم.

ابومخنف (درگذشته به سال ۱۵۷ ه‍.ق/۷۷۴ م.) و سیف بن عمر که هر دو در زمینهٔ روایات تاریخی فعالیت‌های فوق‌العاده‌ای داشته‌اند، به ترتیب دارای ۴۰ و ۳۰ اثر هستند. مورخی دیگر به نام ابوالحسن مدائنی، که در همین دوران می‌زیست (متولد ۱۶۱ه‍.ق/۷۵۲ م. و درگذشته بین سال‌های ۲۲۴ه‍.ق تا۲۲۸ه‍.ق)، یحتمل ۲۰۰ کتاب نوشته است. ظاهراً از میان این کتاب‌ها، تنها ۲ اثر باقی‌مانده که یکی از آن‌ها ناقص است. اما مدائنی مورد توجه تاریخ‌نگاران بعدی قرار گرفته است و آثارش به ویژه در زمینه فتوحات، تا دوران‌های متاخر منتقل گردیده است. نه تنها این آثار، بلکه تعداد زیادی از آثار وی، چه از لحاظ وسعت محدوده (زندگی محمد، فتوحات، رخدادهای جنگ‌های داخلی اول و دوم، زندگی حاکمان و شورشیان و…) و چه از لحاظ تنوع (روایات کوتاه و بلند، فهرست اسامی اشخاص، سخنان، خطبه‌ها، گزارش‌های مختلف و…) بسیار تأثیرگذار بوده و شاید دارای سلسله مراتب نسخه‌ها (مانند آثار کوچکتری چون کتاب بزرگ روایات در مورد خلفا و آثار کاملتری چون کتاب مختصر در مورد خوارج) بوده باشند. اگر این درست باشد، اسناد این چنینی حاکی از آن است که تاریخ‌نگاری از قرن ۹ میلادی (قرن۳ هجری) آغاز نگردیده بلکه در آن دوران به بلوغ و شکوفایی رسیده است.[۱]

آثار مدائنی، نشان دهندهٔ گرایش‌های گسترده و همچنین تعیین‌کننده سطح دانش ماست. بازنویسی قبلی، بیان گر صحت کافی تحقیقات بعد از آن می‌باشد. مانند کتاب فهرست ابن ندیم که در قرن ۱۰ میلادی (قرن ۴ قمری) تألیف گردید. اطلاعات ما دربارهٔ آثار مدائنی که مرتبط به فتوحات هستند، تحت تأثیر منابع بعدی است که نقل قول‌های آن دوران تاکنون باقی مانده‌اند. خوشبختانه، اسناد با کیفیت تری را در اختیار داریمِ؛ مانند کپی‌های اخیر از کارهایی که به محققان برجسته در اواخر قرن ۸ و اوایل قرن ۹ میلادی (مطابق با اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری) نسبت داده می‌شود. به نظر می‌رسد این آثار همان رویکردهایی را منعکس می‌کنند که ما از روایات استنباط کرده بودیم. (به دلایل فعلی، این کارها را معتبر فرض می‌کنم) بنابراین، از تقریباً دو نسل پیش از مدائنی، بخش‌هایی کشف شده جدیدی از یکی از آثار سیف بن عمر در زمینه فتوحات، موجود بوده و از یک نسل پیش از سیف، سیره ابن اسحاق (هر چه در شکل مختصرش) به همراه اثر سه جلدی واقدی (درگذشته به سال۲۰۷ه‍.ق/ ۸۲۳ م.) به نام المغازی که کاملاً به ده سال آخر زندگی محمد اختصاص داده شده است، وجود دارد. همچنین از میان آثار معاصران مدائنی، می‌توان به اثر سه جلدی ابن سعد (درگذشته به سال ۲۳۰ه‍.ق/۸۴۵ م.) دربارهٔ مردان و زنان دانشمند اشاره نمود.[۲]

آثار مدائنی، به عنوان مهم‌ترین علت رشد صعودی تاریخ‌نگاری مطرح است. این مهم، تبعات خود را به دنبال داشت. از مهم‌ترین این تبعات، می‌توان به تخصصی شدن روایات اخبار اشاره نمود. این مهم باعث تفکیک و جداسازی ژانرهای ادبی و تاریخی گردید. یک مثال خوب از این جداسازیها، پدیدار شدن روایات بیوگرافی محمد هستند؛ که در اصطلاح به آن سیره (در اصطلاح لغوی به معنی راه پیشرفت و تعالی) گفته می‌شود؛ بنابراین می‌بینیم که خاستگاه سیره نبوی، بسیار مبهم است. اما مدارک خوبی وجود دارد که نشان می‌دهد این ژانر، اولین بار با اصطلاح مغازی (در اصطلاح لغوی به معنی لشکر کشی‌ها)، پدیدار شد. مفهوم تخصصی‌تر این کلمه به جنگ‌هایی که محمد پس از مهاجرت به مدینه در مقابل مکیان انجام داد گفته می‌شود. چرا مفهوم واژه مغازی در ابتدای قرن ۹ میلادی، تحت‌الشعاع کلمه سیره قرار گرفت؟ پاسخ این سؤال در افزایش حجم علم و دانش در دسترس دربارهٔ سیره در قرن ۸ و ۹ نهفته است که همهٔ اینها نیازمند دسته‌بندی بودند. به‌طوری‌که سیر صعودی شدیدی در فراگیری حدیث به وجود آمد (یک راوی حدیث در سال ۷۵۰ میلادی با ۵۰ حدیث اگر در قرن بعدش زندگی می‌کرد، ۹۰۰ حدیث روایت می‌کرد) که این مهم باعث به وجود آمدن طبقه‌بندی احادیث شد. همچنین همین سیر صعودی برای اخبار نیز به وجود آمد. (مسئله تاریخ تولد محمد به نظر می‌آید که در این دوران مطرح گردید) که باعث به وجود آمدن کارهایی مجزا در زمینه سیره و مغازی گردید. تمام پاسخ در همان روایاتی نهفته است که ۹۰۰ حدیث ابن مسعود را تشکیل می‌دهند. ابن اسحاق در دورانی می‌زیست که دانش تاریخ اسلامی هنوز محدود بود و محمد هنوز از لحاظ قابلیتش در فراهم کردن سابقه شرعی و به‌طور کلی تر نمونه‌های فرهنگی مورد توجه قرار نگرفته بود. واقدی (درگذشته به سال ۸۲۳ میلادی) به نظر می‌رسد که اولین کسی باشد که مغازی را به مفهوم کلاسیک لشکر کشی‌ها محصور کرد. واقدی در دورانی می‌زیست که دانش در حال پیشرفت و خیز برداشتن بود. در این دوران شخصیت محمد به عنوان قانون‌گذار، شروع به تحت تأثیر قرار دادن شخصیت محمد به عنوان رهبر با ابهت در جنگ‌های مقدس کرده بود. چه کاری بهتر از مصطلح کردن نام سیره به عنوان راه تعالی و پیشرفت می‌توانست این جابجایی را بیان کند؟ واژه‌شناسی همانند دیگر ژانرهای ادبی، تاریخ اجتماعی و سیاسی را بازتاب می‌دهد.[۳]

آثار غیرمسلمانان

سده‌های میانه

دسته دیگری از منابع، نوشته‌های مسیحی سده‌های میانه است که با شیوه جدلی محمد را به عنوان خارج از دین یا حتی ضدمسیح تصویر کرده است.[۴]

آثار مدرن

به نوشته سیدحسین نصر، آثار محققان غربی مدرن که از سده ۱۸ به بعد تألیف شده است، دسته دیگری از آثار است که رویکردی تاریخی تر به موضوع دارندومتأثر از مکاتب فلسفی و کلامی مدرن غرب هستند و پیامبری محمد را رد می‌کنند. این نوشته‌ها بیشتر بر جنبه‌ها و عوامل انسانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی توجه دارند نه امور دینی، اعتقادی و روحانی. تنها در اواخر سده بیستم نویسندگان غربی روش‌های علمی مدرن غربی را با یکدلی نسبت به موضوع مطالعه تلفیق کردند و به‌خصوص به واقعیت‌های دینی و روحانی درگیر در مطالعه زندگی محمد توجه کردند.[۵]

تاریخ پژوهان شرق‌شناس در سده ۱۹ و ۲۰ میلادی به بررسی دوران محمد و خلفای راشدین پرداخته‌اند. این پژوهش‌ها تا دهه ۱۹۶۰ مبتنی بر ترجمه و رونوشت برداری از تاریخ‌نگاری مسلمانان بود. سپس از دهه ۱۹۶۰ رویکردی بدبینانه و نقادانه نسبت به منابع تاریخی مسلمانان بر مطالعات غلبه کرد. به‌خصوص نقادی رادیکال پاتریشیا کرون و مایکل کوک اعتبار منابع تاریخی مسلمانان را به چالش کشید و در برابر آن به تاریخ‌نگاری شامی و یونانی (روم شرقی) اعتبار بخشید. بعد از آن در دهه ۱۹۹۰ مجدداً با کوشش فردریک دونر و ویلفرد مادلونگ نگاه تلفیقی «سنتی-انتقادی» نسبت به منابع تاریخ‌نگاری اسلامی طرح شد. در این رویکرد منابع تاریخی مجدداً اما با رویکردی انتقادی ارزشیابی شد و مورد استفاده قرار گرفت.[۶]

ارزیابی از منابع تاریخی اسلام

دانشمندان غربی پیشین، غالباً به روایات و گزارش‌های گرد آمده در دوره‌های بعد از اسلام متمایل بودند که شیعه و سنی با توجه به مواضع مذهبی‌شان بیشتر به روایت آن‌ها علاقه داشته‌اند. برخی محققان بر این باورند که این روایات ساختگی هستند. این دیدگاه سبب شده که بسیاری از روایات قطعی نیز به علت متواتر بودنشان در دوره‌های بعد از اسلام، جعلی تلقی شوند. لئون کائتانی گزارش‌های تاریخی منسوب به ابن‌عباس و عایشه را عمدتاً ساختگی می‌پندارد؛ در حالی که روایات بدون سند گزارش‌شده توسط تاریخ‌نویسان اولیه مانند ابن اسحاق را معتبر می‌داند. ویلفرد مادلونگ این دیدگاه را که تنها روایت‌شدن در «منابع اولیه» را ملاک درستی روایات بدانیم و بخش اعظمی از روایات را به بهانهٔ اینکه بعدها توسط شیعه و سنی نقل شده‌اند جعلی تلقی کنیم، رد کرده است. به گفتهٔ وی، این دیدگاه کائتانی بی‌اساس است. مادلونگ و برخی از مورخان، روایات نقل‌شده در دوره‌های بعد را به خودی خود رد نمی‌کنند؛ بلکه ملاک آن‌ها برای درستی این روایات، سازگار بودن آن‌ها با دیگر حوادث روایت شده است.[۷]

به نوشته برنارد لوئیس اغلب تاریخ پژوهان غربی به احادیث به عنوان منابع دقیق تاریخی، با احتیاط می‌نگرند.[۸] اما به تعبیر سید حسین نصر هرچند محققان پوزیتیوست، احادیث شفاهی روایت شده توسط مسلمان را معمولاً بی‌اعتبار می‌دانند، این احادیث نقشی اصلی را در فهم مسلمانان از محمد ایفا می‌کند.[۹]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • Madelung, Wilferd (1997). The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate (به انگلیسی). Cambridge: Cambridge University Press.
  • Robinson, Chase F. (2003). Islamic Historiography (به انگلیسی). Cambridge University Press. Retrieved 28 April 2012.
  • Nasr, Seyyed Hossein (2007). "Muhammad". Encyclopædia Britanica (به انگلیسی). Retrieved 12 December 2015.
  • Nigosian, S. A. (2004). Islam: Its History, Teaching, and Practices. Indiana University Press. ISBN 0-253-21627-3
  • Lewis, Bernard (1993, 2002). The Arabs in History. Oxford University Press. ISBN 0-19-280310-7.

پیوندهای بیرونی