کتاب احمد

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سفینهٔ طالبی، یا، کتاب احمد
پرونده:Ketab-e- Ahmad.jpg
صفحهٔ اول کتاب، چاپ اول، استانبول: ۱۳۱۱ (ق)
نویسنده(ها)عبدالرحیم طالبوف
کشوراستانبول
زبانفارسی
تعداد جلد
۲
گونه(های) ادبیآموزشی
ناشرمطبعه خورشید
تاریخ نشر
چاپ اول: ۱۳۱۱ و ۱۳۱۲ قمری
شمار صفحاتجلد اول: ۲۲۸ صفحه
جلد دوم: ۱۱۶ صفحه[۱]

سفینهٔ طالبی، یا، کتاب احمد کتابی‌ست نوشتهٔ عبدالرحیم طالبوف، روشنفکر و نویسندهٔ پیش از مشروطه، که در سال ۱۳۱۱ و ۱۳۱۲ قمری در استانبول به چاپ رسیده است. ساخت کتاب مبتنی بر گفت و شنود است. نویسنده با فرزند خیالی‌اش، احمد، دربارهٔ موضوعات علمی، اجتماعی، سیاسی و فلسفی گفتگو می‌کنند. کتاب احمد یکی از اولین کتب تربیتی برای نوجوانان در زبان فارسی به حساب می‌آید.[۲]

انتشار کتاب

در برخی منابع کتاب احمد در دو جلد تعریف شده است. جلد اول، به گفتهٔ مؤلّف، در سال ۱۳۰۷ قمری نوشته شد و در سال ۱۳۱۱ قمری در استانبول منتشر شد. این مجلّد، مشتمل بر ۱۸ فصل یا ۱۸ صحبت است. جلد دوم به فاصلهٔ یک سال از جلد اول، در سال ۱۳۱۲ قمری، به چاپ رسید.[۳] هر دو کتاب مصوّرند و در مجموع از ۲۲ فصل (یا صحبت) تشکیل شده‌اند. در جلد اول مقدمه‌ای از مؤلّف و اظهارنظری از ناظم‌الدوله و چند نفر دیگر دربارهٔ محسنات کتاب آمده است.[۱] این کتاب نیز، مانند بسیاری دیگر از آثار طالبوف با هزینهٔ شخصی چاپ شده است.[۴]

پس از انقلاب مشروطه، طالبوف که به سیاست علاقه‌مند شده بود، کتاب دیگری نوشت به نام مسائل‌الحیات، در باب سیاست‌ورزی در جهان و جنگ‌های مدرن. او در این کتاب از مفاهیمی چون حقوق فردی، آزادی و برابری سخن به میان آورده و مختصری دربارهٔ دولت‌های مشروطه مثل انگلیس و ژاپن و فرانسه نوشته است. برخی این کتاب را جلد سوم کتاب احمد خوانده‌اند.[۵]

پیش‌زمینه چاپ کتاب

بسیاری این کتاب را متأثر از امیل ژان ژاک روسو می‌دانند[۶] خود نویسنده نیز در صحبت هشتم می‌نویسد: «... مؤلّف فرانسه که بیشتر مطالب دیباچهٔ این کتابچه را احمد از زبان (امیل) او نقل می‌کند و مرهون طرح کتاب اوست…» و روشن است که منظور از مؤلّف فرانسه در اینجا روسو است[۳] اما تردیدی نیست که خاستگاه آموزشی طالبوف و روسو تفاوت‌های عمده دارد.[۵]

یکی از معلمان مدرسهٔ دارالفنون به نام میرزا کاظم خان، پیش از انتشار کتاب احمد، کتاب «صحبت سادهٔ طبیعی و هیئت» نوشتهٔ «یکی از نسوان با فضل فرانسه» را به فارسی ترجمه کرد و در روزنامهٔ علمی منتشر کرد. در این ترجمه، نویسنده، نام فرزندان واقعی خود، احمد و محمود را، در داستان آورده و از زبان آنها سؤالاتی مطرح کرده و خود به آنها پاسخ داده است. اما نشریه تعطیل شد و احمد، فرزند واقعی میرزا کاظم خان جوانمرگ شد و به این ترتیب این کتاب هم ناتمام ماند. بعید نیست طالبوف از این ترجمه مطلع بوده باشد.[۷]

واکنش‌ها به انتشار کتاب

طالبوف، بعد از انتشار این کتاب، در میان ایرانیانِ درس‌خوانده شهرت قابل توجهی به دست آورد، از دانش‌آموز گرفته تا مردم طبقه متوسط، دولت و مشروطه‌خواهان. پس تعجبی نداشت که آثار او اعتراضاتی را برانگیزد. ناصرالدین شاه قاجار او را «کافردین» خواند و معتقد بود که او ایران را تمسخر می‌کند. اما فرزندش مظفرالدین شاه نظر مثبتی به او داشت[۸] تا جایی که در سفری به تهران به حضور مظفرالدین شاه قاجار پذیرفته شد و مورد عنایت شاه قرار گرفت. همین شهرت سبب شد در اولین دورهٔ مجلس شورای ملی، مردم تبریز به‌طور غیابی او را به عنوان نمایندهٔ خود انتخاب کردند. هرچند اتهام بدعت از سوی برخی روحانیون و ناامیدی طالبوف از رژیم مشروطه‌خواه جدید سبب شد بر کرسی نمایندگی ننشیند. چاپ‌های متعدد کتاب احمد در داخل و خارج ایران حکایت از محبوبیت این اثر دارد.[۵] این کتاب در مدارس جدید تبریز به عنوان کتاب آموزشی تدریس می‌شد.[۹]

نثر، سبک و ساختار

طالبوف از پیشگامان ساده‌نویسی بود و از تکلّف پرهیز می‌کرد.[۳] او مبتکر ساده‌نویسی در زبان علم نبود، اما در این کار ذوق فراوان داشت و تأثیر زیادی گذاشت.[۱۰]بر خلاف گرایش رایج در میان روشنفکران هم‌عصر خود، با عربی‌زدایی از زبان فارسی هم مخالف بود. طالبوف معتقد بود زبان فارسی واژگان لازم را برای آموزش علوم نوین در اختیار ندارد و از این نظر نسبت به عربی و فرانسوی در مرتبهٔ نازل‌تری قرار دارد.[۵]

ساخت کتاب احمد بسیار ساده است. احمد پیوسته سؤال می‌پرسد و طالبوف با خونسردی پاسخ می‌دهد. این پرسش‌ها گسترهٔ وسیعی از موضوعات را دربرمی‌گیرند، از مسائل علمی گرفته تا سؤال‌های بنیادین در باب سیاست.[۱۱] گرچه موضوع این کتاب مطالب علمی‌ست اما شیوهٔ روایت آن با درسنامه‌ها تفاوت دارد. نویسنده با داستان‌سرایی و خیال‌پردازی توجه مخاطب کودک و نوجوانِ کتاب را به مضمون اصلی جلب می‌کند،[۳] به زبان ساده دانش اروپاییان را برای فرزندش شرح می‌دهد و دلایل پیشرفت غرب و عقب‌ماندگی ایران را نشان می‌دهد.[۱] در ابتدای هر گفتار چند پرسش مطرح می‌شود، سپس طی ماجرایی خیالی که در زندگی روزمرهٔ پدر و پسر رخ داده به این پرسش‌ها پاسخ داده می‌شود.[۳] مضامین مطرح شده در کتاب، بسیار متنوعند: از اکتشافات فان لیوونهوک و پاستور در میکروبیولوژی گرفته تا مکان‌های تاریخی مانند دیوار بزرگ چین یا اهرام ثلاثه مصر، و گیاهان و حیواناتی که در ایرانِ آن روزگار شناخته شده نبودند. در چند جا نیز انتقادات سیاسی و اجتماعی مطرح شده است.[۵] پرسش‌هایی که در هر بخش مطرح می‌شوند از یک سنخ نیستند و بر اساس موضوع طبقه‌بندی نشده‌اند بلکه آمیزه‌ای هستند از موضوعات مختلف. گاهی نویسنده حکایت‌های جذاب و آموزنده‌ای را نیز چاشنی داستان می‌کند.[۳]

نکتهٔ جالب توجه اینجاست که اولین فصل کتاب دربارهٔ دین است. گمان می‌رود نویسنده به عمد فصل اول را به دین اختصاص داده باشد تا ا از واکنش تند مقامات مذهبی در امان باشد.[۵]

اهداف آموزشی

پرونده:Mirza-Abdul-Rahim-Talibov-Tabrizi.jpg
میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی (۱۲۱۳–۱۲۸۹ یا ۱۲۹۰ ه‍.ش)

طالبوف در این کتاب دو هدف را دنبال می‌کند: اول آشنا کردن جامعه با دانش و علوم جدید، دوم نهادینه کردن نگاه انتقادی در جامعه و به ویژه در کودکان. بر خلاف سنت قدیم آموزش که انتقاد و چون و چرا را برنمی‌تافت، طالبوف در کتاب خود کوشید پرسشگری را تشویق کند و گفتگو با کودک را به عنوان تنها روش بهنجار رفتار با کودک آموزش دهد.[۱۱] او در مقدمهٔ کتاب می‌نویسد:

حق سبحان و تعالی و تعالی جبلت آدمی را بر آن داشته است که همیشه از پی دانستن اسباب هر چیز برآید و زبان از بهر پرسیدن هر چیز بگشاید. فقط انسان به همین واسطه که جویای سبب می‌شود و از پی استکشاف حقایق اشیا برمی‌آید، موضوع تکالیف شرعی و ممتاز از جانوران وحشی شده است… هر طفلی به محض اینکه به زبان می‌آید، برحسب یک تعلیم الهی، هرچه را می‌بیند، از حقیقت و سبب آن جویا می‌شود وکشف ماهیت آن را می‌خواهد. اگر مربیان و معلمان او دانا باشند و حقایق هر چیز را به او خاطر نشان کنند، به همان‌طور آن نهال انسانیت که تازه از دل او سر بر زده، نشو و نما گرفته، میوهٔ سعادت و کام دل بار می‌آورد و آنچه از کمال منتظر و سعادت اصلی خداوند متعال دربارهٔ او به ارادهٔ ازلی مقدر فرموده، به آن مایل می‌گردد؛ ولی اگر بهعکس، مربیان و اولیای آن طفل بیچاره بحکم یک بدبختی آسمانی، مردمانی جاهل و بیخبر باشند، سوزن در چشم دانش و تازیانه بر روی خنگِ طلب آن کودک بدبخت زده، چشم بصیرتش را کور و پای سمندش را لنگ ساخته و نهال برومند امید او را از ریشه برمی‌کنند.

— طالبوف، کتاب احمد، ۱۳۵۶:۱۴

نقد کتاب

برخی منتقدان، نظیر غلامرضا رشید یاسمی، اشاره کرده‌اند که پرسش‌ها و نظراتی که از زبان شخصیت خیالی احمد روایت می‌شود با سن او تناسب ندارد. همچنین برخی آموزش‌های پدر از نظر علمی معتبر نیست و بیشتر نشان‌دهندهٔ باورهای رایج در زمان نوشته شدن اثر است.[۱۲] برخی دیگر سبک و قالب کتاب را نوآورانه دانسته‌اند. فریدون آدمیت بیان منسجم و زبان سادهٔ او را در شرح علوم طبیعی و مبانی فلسفهٔ سیاسی ستوده است. به باور او اگر تناقضی در آثار طالبوف دیده می‌شود، ریشه‌اش را باید در حوادث زمانه و تجربه او جست.[۱۳][۳]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • میرعابدینی، حسن (۱۳۷۷). صد سال داستان‌نویسی ایران. تهران: نشر چشمه. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۱۹۴-۴۹-۶.
  • آدمیت، فریدون (۱۳۶۳). اندیشه‌های طالبوف تبریزی. تهران: دماوند.
  • امن‌خانی، عیسی؛ خوجه، عایشه (پاییز ۱۳۹۵). «ادبیات کودک و ایدئولوژی‌های معاصر». فصلنامه پژوهش زبان و ادبیات فارسی (پیاپی ۴۲): ۱۳۹. دریافت‌شده در ۱۳۹۹-۰۵-۲۰.
  • رضایی شیرازی، فاطمه (اسفند ۱۳۸۰). «نگاهی به کتاب سفینه طالبی یا کتاب احمد» (PDF). کتاب ماه تاریخ و جغرافیا (۵۳): ۴۳–۴۷. دریافت‌شده در ۱۳۹۹-۰۵-۲۰.
  • تیموری، فاطمه؛ موحدی، محمدرضا (پاییز و زمستان ۱۳۹۴). «ابعاد تربیتی نصایح الاطفال و کتاب احمد (رویکردی تربیتی به آثار ادبی دوره قاجار)». پیام بهارستان. ۸ (۲۶): ۱۱. دریافت‌شده در ۱۳۹۹-۰۵-۲۰.
  • رشید یاسمی، غلامرضا (اسفند ۱۳۰۲). «انتقاد ادبی: طالبوف و کتاب احمد» (PDF). ایرانشهر. ۲ (۵ و ۶): ۲۸۳–۲۹۷. دریافت‌شده در ۱۳۹۹-۰۵-۲۰.
  • "ṬĀLEBUF, ʿABD-AL-RAḤIM – Encyclopaedia Iranica". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). 1911-03-11. Retrieved 2020-08-11.