مسیحیت
مسیحیت | |
پرونده:The Church of the Holy Sepulchre-Jerusalem.JPG | |
کلیسای مقبره مقدس، محله مسیحیان شهر قدیم، اورشلیم | |
طبقهبندی | ابراهیمی |
---|---|
متون | کتاب مقدس |
الهیات | توحیدی |
نواحی جغرافیایی | جهانی |
مقرها | رم، پاتریارک، اسکندریه، انطاکیه، اورشلیم، موسکو، کانتربری، ژنو و دیگر |
بنیانگذار | عیسی مسیح طبق تقلید مقدس |
منشأ | سده نخست پس از میلاد یهودیه، امپراتوری روم |
جدا شده از | یهودیت معبد دوم و یهودیت هلنیستی |
جدایی | فهرست ببینید
|
اعضا | ح. ۲٫۴ میلیارد (بهعنوان مسیحی) |
بخشی از سلسله مقالات در مورد: |
مسیحیت |
---|
درگاه:مسیحیت |
مسیحیت یک دین یکتاپرستی است که بر محور زندگی و تعالیم عیسی مسیح، که به عنوان پسر خدا و مسیح موعود پیشبینی شده در عهد قدیم شناخته میشود، متمرکز است. این دین بزرگترین دین جهان است.
تاریخچه
مسیحیت در اسکاندیناوی
گفته میشود تلاش مبلغان برای مسیحیکردن این سرزمین، چندان نتیجه نداده، بلکه مسیحیت از راه وایکینگها که برای بهدست آوردن غنیمت، به سرزمینهای دیگر اروپایی حمله میبردند، به اسکاندیناوی رسیده است. البته تجارت میان اسکاندیناوی و سرزمینهای مسیحی، از جمله شمال فرانسه، نیز نقش بهسزایی داشت، بهگونهایکه بیشتر مسیحیشدگان نخستین اسکاندیناوی، تاجران بودند و نخستین اجتماع مسیحیان در شهر تجاری بیرکا پدید آمد. البته این به آسانی نبود، بلکه با مقاومت پاگانیسم، بهتدریج و در سه سده روی داد. سازمانمند بودن مسیحیت و منسجم نبودن عقیدههای پاگانیسم و تجزیه و نابودی عقیدههای پیشین مردم اسکاندیناوی را میتوان دلیل پیروزی نهایی دین جدید دانست. از طرفی مسیحیت همه ویژگیهای مقدس عقیدههای پیشین، بهویژه آنها که به نفع پادشاهان بود، از جمله قربانی کردن، را نفی نکرد. طوریکه یکی از حاکمان ایسلند، بااینکه به مسیحیت گرویدهبود، گاهی همچنان از خدای ثور کمک میخواست.[۱]
مسیحیت در ایران
۳ گروه از مبلغان مسیحی در عصر محمدشاه وارد ایران شدند؛ لازاریهای فرانسوی که کاتولیک بودند و دو هیئت پروتستان که یکی انگلیسی و دیگری آمریکایی بود. به سبب رابطه شکرآب ایران و انگلیس در این دوره، هیئت انگلیسی موفقیتی کسب نکرد و اندکی بعد ایران را ترک کرد. اول آمریکاییها وارد ایران شدند. دولت ایران آنان را به گرمی پذیرفت. در ۱۸ ژانویه ۱۸۳۶، نخستین مدرسه خود را تأسیس کردند که تنها ۱۷ دانشآموز داشت. دو سال بعد اولین مدرسه دخترانه هم تأسیس شد که در ابتدا تنها ۴ دانشآموز داشت. در ۱۸۳۹، محمدشاه شخصاً نامهای نوشت و از اینکه «با دقت تمام مشغول تربیت و تعلیم جوانان و نشر علوم میباشید» تشکر کرد. اندکی بعد از آنان خواستند که به کودکان مسلمان هم آموزش دهند، اما آمریکاییها طفره رفتند چون از روحانیون میترسیدند؛ با این حال محمدشاه فرمانی صادر کرد و موضوع حل شد.[۲] ورود لازاریها به ایران در ۱۸۳۸ اتفاق افتاد. اما یک سال پیش از آن، یک جوان فرانسوی کاتولیک به نام اوژن بوره وارد ایران شد.[۳] برخلاف آمریکاییان، اوژن بوره سر ستیز با دین اسلام که به قول او «ضدطبیعت و جامعه» بود، داشت و میخواست با «حربه علوم به جنگش» برود. اولین مدرسه او در ۱۸۳۹ در تبریز به راه افتاد. او در ابتدا تنها ۱۴ دانشآموز داشت که هم مسلمان هم مسیحی بودند.[۴]
رقابت میان دو گروه زمانی آغاز شد که بوره از ارومیه بازدید کرد. او از «راهنماییهای غلط» آمریکاییها بیمناک شد و پروتستانها او را «مردی متعصب» یافتند. لایار انگلیسی یکبار شنید که بوره مشغول بدگویی از هموطنانش است و این موضوع باعث برخوردی میان آن دو شد. بوره در پی آن برآمد که کلیساهای اصفهان را از چنگ پروتستانها در بیاورد و خواست خود را با دولت ایران طرح کرد. محمدشاه و آقاسی که خواستار افزایش حضور فرانسه در ایران بودند، به سرعت پذیرفتند.[۵] در واکنش به این موضوع، پروتستانها آشوبی در اصفهان به راه انداختند و خواستار اخراج لازاریها شدند. خبر که به تهران رسید، محمدشاه در حمایت از بوره ۲۰ نفر را به جلفا فرستاد تا اوضاع را آرام کند.[۶] روسیه و انگلیس[۷] به حمایت از پروتستانها برآمدند. از شاه خواستند که برای آشوبها، لازاریها را مقصر بداند. محمدشاه فرمان منع تبلیغ داد تا اوضاع را آرام کند.[۸] چون تعداد کاتولیکها کمتر بود، این موضوع به سود آمریکاییها بود. اما آمریکاییها قانع نبودند. از کلنل شیل (کاردار سفارت انگلیس) و سپس کنت مدم (سفیر روس که پروتستان هم بود) خواستند که برای اخراج لازاریها ایران را تحت فشار قرار دهند. آقاسی ابتدا «شرافتمندانه به مدت ۴۰ روز» مقاومت کرد، اما زمانی که کنت مدم پذیرفت تضمین کتبی بدهد که خود به اعتراض فرانسه رسیدگی کند، پذیرفت. گزارشی از تهران ذکر میکند که این «توطئهای برای سرنگونی آقاسی بود.» لازاریها خواستند حمایت روحانیون را جلب کنند. شیخالاسلام ارومیه نوشت که اینها «تنها به عبادت خدایتعالی اشتغال دارند» و «تهمتها (تبلیغ در میان مسلمانان) نارواست.»[۹] سودی نبخشید، داراییهای کاتولیکها را غارت کردند و کشیشانشان گریختند. تنها شخصی به نام کلورل خود را به تهران رساند. آقاسی او را پنهان کرد تا سارتیژ، سفیر جدید فرانسه، به ایران برسد. دارینیس و داوید، دو پادری کاتولیک، کلیساهایشان را به پروتستانها فروختند و سپس در مرزهای ایران مخفی شدند.[۱۰]
سارتیژ، سفیر فرانسه، در ۱۸۴۴ وارد ایران شد. از همان ابتدا فرمان آزادی تبلیغ و بازگشت لازاریها را از شاه طلب میکرد. کلورل به دیدار سفیر رفت. چون مشخص شد از ایران نرفته، روسها اعتراض کردند اما آقاسی به صراحت تأیید کرد که خود او مانع رفتنش شده بود. از شیخالاسلام ارومیه مجدد نامه گرفتند و او گفت لازاریها «مردان خدایند و بیتقصیر.» در همان حال، خبر رسید که کنت مدم ایران را ترک خواهد کرد و سفیر جدیدی خواهد آمد. آقاسی به سارتیژ وعده داد «بگذارید سفیر برود، درست خواهم کرد.» اما کنسول جدید انگلیس به حمایت علنی از آمریکاییها برآمد. آقاسی که نمیتوانست میان فرانسه و انگلیس طرف یکی را بگیرد، به سارتیژ توصیه کرد خود «حقشان را از روسها بگیرند.» به هر صورت در دسامبر ۱۸۴۴ محمدشاه فرمان جدیدی مبنی بر آزادی تبلیغ صادر کرد. کنسول روس و انگلیسی به شاه ۸ روز وقت دادند فرمان خود را پس بگیرد، اما نتیجهای نگرفتند. سارتیژ هنوز راضی نبود و فرمان دیگری میخواست؛ او دولت ایران را در برابر روسیه ناتوان خواند که این موضوع آقاسی را رنجاند و صدراعظم نامه مفصلی در پاسخ به او نوشت.[۱۱] بعدها در سال ۱۸۴۸ که همزمان با مرگ محمدشاه هم بود، روسها علیه کاتولیکها بلوایی راه انداختند اما امیرکبیر به حمایت از فرانسویان برآمد.[۱۲]
پانویس
ارجاعات
- ↑ Bloch، Feudal Society، ۳۱–۳۳.
- ↑ ناطق، ایران در راهیابی فرهنگی، ۱۸۶.
- ↑ Armajani, Christian Missions in Persia.
- ↑ سلطانیان، کارنامه فرهنگی میسیونرهای لازاریست، ۶۸.
- ↑ سلطانیان، کارنامه فرهنگی میسیونرهای لازاریست، ۶۷.
- ↑ ناطق، ایران در راهیابی فرهنگی، ۱۹۳.
- ↑ سلطانیان، کارنامه فرهنگی میسیونرهای لازاریست، ۶۷.
- ↑ سلطانیان، کارنامه فرهنگی میسیونرهای لازاریست، ۷۷.
- ↑ سلطانیان، کارنامه فرهنگی میسیونرهای لازاریست، ۷۷.
- ↑ ناطق، ایران در راهیابی فرهنگی، ۱۹۸.
- ↑ ناطق، ایران در راهیابی فرهنگی، ۲۰۲.
- ↑ سلطانیان، کارنامه فرهنگی میسیونرهای لازاریست، ۷۸.
منابع
- ناطق، هما (۱۳۶۸). ایران در راهیابی فرهنگی. پاریس: انتشارات خاوران.
- سلطانیان، ابوطالب (۱۳۹۰). «بررسی کارنامهٔ فرهنگی میسیونرهای لازاریست فرانسه در ایران (از اوایل دورهٔ قاجار تا جنگ جهانی اول)». مجلهٔ پژوهشهای علوم تاریخی. ۳ (۲): ۶۳–۸۴.
- Armajani, Yahya (1991). CHRISTIANITY viii. Christian Missions in Persia. Encyclopædia Iranica.
{{cite book}}
: نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link) - Bloch, Marc (2004). Feudal Society: The Growth of Ties of Dependence. Taylor & Francis. ISBN 0-203-40625-7.
پیوندهای بیرونی
- دانشنامه رشد.
- هیئت تحریریهٔ مؤسسهٔ در راه حق برگرفته از کتاب: حقیقت مسیح
- «متن کامل کتابمقدس (ترجمهٔ قدیمی فارسی)». بایگانیشده از اصلی در ۲۵ اوت ۲۰۱۵. دریافتشده در ۳۰ ژوئیه ۲۰۱۵.
- وبسایت کانون فرهنگ و اندیشه مسیحی
- وبسایت کلمه / ترجمهٔ هزارهٔ نو بایگانیشده در ۲۸ اوت ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine
- مجلهٔ کلمه شمارهٔ ۴۰ مورخ ۱۲/۰۱/۲۰۰۴