ابوسفیان
صخر بن حرب بن امیه بن عبدشمس بن عبدمناف قرشی اُموی، مشهور به ابوسفیان بن حرب، رئیس قریش در صدر اسلام، پدرزن محمد، پیامبر اسلام و پدرِ معاویه، اولین خلیفه اموی بود. دیگر پسران او را یزید و عتبه گزارش کردهاند.
زندگی
ابوسفیان ۱۰ سال پیش از عام الفیل (۶۳ سال قبل از هجرت) در مکه به دنیا آمد. او یکی از اشراف قریش در دوره جاهلیت بود. او با مال خویش و اموال قریش، توسط عمالش به شام و دیگر مناطق اطراف عربستان، تجارت میکرد و گاهی نیز خود کاروان تجاریاش را همراهی میکرد. گزارش شدهاست که لوای رؤسا معروف به رایت عقاب، به او سپرده شده بود. ابوسفیان در دوره جاهلیت، یکی از سران قریش در تدبیر بود و با عباس بن عبدالمطلب رفاقت دیرینه داشت. وی از مخالفان اسلام بود اما پیش از فتح مکه، در نزد محمد اظهار اسلام کرد. برخی منابع اسلامی، در صدقنیت مسلمانی او، با تردید نگریستهاند. پسر او در جنگ بدر به دست مسلمانان کشته شده بود از این رو وی را ابوحنظله نیز مینامند. او سبب اصلی جنگ احد و احزاب بود و مشرکان مکه را در این جنگ فرماندهی میکرد. او از سران مکه بود که صلحنامه حدیبیه را با محمد وضع کرد. خانه او در ماجرای فتح مکه نیز توسط محمد، مأمن قرار داده شد و هیچ مسلمانی حق تعرض به اهالی پناهنده شده به خانه او را در ماجرای فتح مکه نداشت. او پس از پذیرش اسلام، توسط محمد به حکومت نجران و عاملی صدقات طائف منصوب شد. ابوسفیان در غزوه حنین در سپاه مسلمانان مشارکت داشت و در جنگ طائف، یکی از چشمان خود را از دست داد. او در جنگ یرموک، چشم دیگرش را نیز از دست داد و تا خلافت عثمان را به صورت نابینا درک کرد. او پس از درگذشت محمد، به طرفداری از علی بن ابیطالب در جانشینی محمد پرداخت اما علی انگیزه او از این کار را اختلافافکنی در امت مسلمان دانست. وی در دوران خلافت ابوبکر به حکومت بخشهایی از حجاز و نجران منصوب شد. وی در سال ۳۳ ه.ق درگذشت. بعضی سال درگذشت او را ۳۱، ۳۲ و ۳۴ نیز گفتهاند. گفته شده که معاویه و به نقلی عثمان بر جسد او نماز خواند و در بقیع دفن شد. سن او را به هنگام مرگ، ۸۸ تا ۹۰ سال دانستهاند.[۱]
فرزندان
معاویه، یزید و عتبه، از پسران او بودند. وی را دختری به نام امحبیبه بود که در مکه به همراه همسرش مسلمان شد. آن دو به حبشه مهاجرت کردند و پس از درگذشت شوهرش، با محمد ازدواج کرد.[۲]
پانویس
ارجاعات
منابع
- اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «ابوسفیان». دایرهالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.