بدون جعبه اطلاعات

معراج

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
عروج محمد به بهشت؛ اثر سلطان محمد نگارگر، ح. ۱۵۳۹–۱۵۴۳ میلادی

در اعتقاد مسلمانان، اسراء و معراج به دو بخش از سفر شبانه محمد میان مسجدالحرام و مسجدالاقصی گفته می‌شود. لغت معراج در قرآن نیامده اما مفسران آیه اول سوره اسراء را مرتبط با این داستان می‌دانند. معمولاً مسجدالحرام با کعبه یا مکه یکسان محسوب می‌شود اما منظور از مسجدالاقصی مشخص نیست.

معنای اصطلاحی

بر پایه منابع اسلامی، محمد در بین سال‌های ۲ تا ۳ ق. ه[۱] در یک شب به واسطه حیوانی بالدار، سفری از مکه به مسجدالاقصی داشته‌است که به «اسراء» شناخته می‌شود و پس از آن سفری به نام «معراج» از مسجدالاقصی به آسمان داشته‌است.[۲][۳][۴] محمد در این سفر از بهشت و جهنم بازدید و با پیامبران پیش از خود گفتگو کرده‌است، پس از آن نیز با دستور نمازهای پنج‌گانه به مکه بازگشته‌است.[۵] مسلمانان در ۲۷ رجب «لیلة الاسراء و المعراج» را جشن می‌گیرند. بنا به نظر بیش‌تر مفسران قرآن، آیه‌های آغازین سوره اسراء[۶][۷] و آیاتی از سوره نجم به این واقعه اشاره دارند.[۸][۹] روایت‌ها و حدیث‌های اسلامی نیز اطلاعات و داده‌هایی از معراج در اختیار می‌گذارند.[۱۰][۱۱]

در قرآن

به‌طور کلی چند آیه در سوره‌های مختلف قرآن وجود دارد که مسلمانان از آن‌ها برای تفسیر سفر شبانه و معراج محمد استفاده کرده‌اند و بررسی این آیات برای درک روند شکل‌گیری این داستان دارای اهمیت است. روشن‌ترین اشاره به سفری شبانه، آیه اول سوره اسراء که سوره بنی‌اسرائیل نیز نامیده می‌شود، است. علاوه بر آن، به چند آیه دیگر، مثل آیات اول تا هجدهم سوره نجم نیز پرداخته شده‌است.[۱۲]

سوره اسراء

پاکا آن کسی که سبب شد بنده‌اش شبانه از مسجدالحرام (محل مقدس عبادت) به مسجدالاقصی (دورترین محل عبادت) که مناطق اطرافش را برکت دادیم سفر کند تا برخی از نشانه‌هایمان را به او عیان کنیم. به‌راستی اوست کسی که می‌شنود و می‌بیند.

سوره اسراء، آیه ۱

بیشتر مفسران مسلمان، این آیه را سخنی الهی دربارهٔ سفر یکی از بندگان خدا دانسته‌اند. در طول آیه، خدا ابتدا به صورت سوم شخص («بنده‌اش») و بعد اول شخص («نشانه‌هایمان») و بار دیگر سوم شخص («اوست») معرفی شده که البته این لحن در سایر بخش‌های قرآن هم وجود دارد.[۱۳] بیشتر منابع زمان نزول این آیه را یک سال یا چند ماه قبل از هجرت دانسته‌اند. محمد در این زمان عمیقاً از سوی اهل مکه تحت فشار بود و به تازگی دو پشتیبان اصلی خود، ابوطالب و خدیجه، را از دست داده بود. او و پیروانش را در انظار عمومی در مکه آزار می‌دادند و داستان «آیات شیطانی» — چه درست باشد و چه نباشد — به خصومت میان محمد و مکیان گواهی می‌دهد؛ بیشتر آیات قرآن که در این دوره نازل شده‌اند، به نظر می‌رسد حاوی دلداری به محمد هستند و از دیدگاهی روان‌شناسانه، ارتباط معراج با دوره‌ای سخت از زندگی محمد قابل پذیرش است.[۱۴]

هر چند این آیه حاوی واضح‌ترین اشاره به سفری شبانه است اما دارای درجه‌ای از ابهام نیز هست: مشخص نشده چه کسی سفر کرده و از کجا سفر کرده‌است. اکثریت قریب به اتفاق مفسران اسلامی، مسافر موردنظر را محمد دانسته‌اند اما میان اسلام‌شناسان اختلاف‌نظر وجود دارد؛[۱۵] به عنوان مثال، افرادی مثل جان وانزبرو او را موسی و سفر شبانه را خروج بنی‌اسرائیل از مصر می‌دانند. در دیگر آیات قرآن این فعل برای اشاره به سفر شبانه موسی (یعنی خروج از مصر) به کار رفته[۱۶] و آیه دوم سوره اسراء نیز دربارهٔ موسی است: «به موسی کتابی بخشیدیم و او/آن را رهنمای بنی‌اسرائیل کردیم.» این حال، گروهی دیگر، مانند آنجلیکا نوورث، اعتقاد دارند محتمل‌تر است منظور آیه شخص محمد باشد.[۱۷] گستون وایل در سال ۱۸۴۴ با اشاره به اینکه آیه اول به دیگر آیات سوره ارتباطی ندارد و محمد نیز در بخش‌های دیگر قرآن اشاره‌ای به توانایی خود برای انجام کارهای خارق‌العاده نکرده، اساساً آیه اول را جعلی یافت و آن را محصول دوره خلافت ابوبکر دانست. با این حال تئودور نلدکه و فریدریش شوالی با نظریه او مخالفت کرده‌اند.[۱۸] نوورث اعتقاد دارد این آیه در جای اشتباهی قرار گرفته؛ او آیه اول را از نظر آوایی و محتوایی متفاوت از ۱۱۰ آیه باقی مانده می‌یابد و آیات سوره را به سه قسمت تقسیم می‌کند: (۱+)‎۲۰/۶۰/۳۰. نوورث همچنین بر آن است که آیه دوم سوره به روشنی مناسب آیه اول بودن نیست.[الف] او نهایتاً نتیجه می‌گیرد که آیه اول ارتباطی به معراج یا سفر شبانه ندارد و بعد از مرگ محمد — زمانی‌که ماهیت بشری او به فراموشی سپرده شده بود — این‌گونه تفسیر شده‌است.[۱۹]

اختلاف‌نظر جدی دیگر، دربارهٔ محل مسجدالحرام و مسجدالاقصی است؛ در این مورد مفسران مسلمان نیز با یکدیگر هم‌نظر نبوده‌اند.[۲۰] مسلمانان معمولاً مسجدالحرام را با مکه یا کعبه یکی دانسته‌اند و چند جای دیگر قرآن نیز این عبارت به همین شیوه به کار رفته، هر چند گاه در احادیث و تفاسیر نیز اختلافاتی دربارهٔ آن دیده شده‌است. اختلاف‌نظرها دربارهٔ محل و معنای مسجدالاقصی حتی بیشتر است. در قدیمی‌ترین متون اسلامی، گروهی از مسلمانان مسجدالاقصی را با شهر اورشلیم و به‌طور خاص با معبد آن یکسان دانسته‌اند. با این حال، در نظر عده‌ای دیگر، مسجدالاقصی محلی در بهشت است.[۲۱] نلدکه و شوالی هر دو نوشته‌اند که منظور سفری میان مکه و اورشلیم است و داستان سفر به آسمان‌ها بعد از مرگ محمد و به احتمال زیاد با در نظر گرفتن سفرهای آسمانی موجود در ادبیات قدیمی‌تر مسیحی ایجاد شده‌است. برترام شریک اعتقاد داشت منظور از مسجدالاقصی مکانی در بهشت است اما در دوره عبدالملک بن مروان، خلیفه اموی، با بیت‌المقدس یکی دانسته شده‌است؛[۲۲] در آن عهد، مکه تحت حاکمیت عبدالله بن زبیر بود که با امویان دشمنی می‌ورزید و دستگاه خلافت بیت‌المقدس را بالا برد تا مکه را پایین آورد و به همین جهت مسجدالاقصی با اورشلیم یکی معرفی شد.[۲۳] از جمله مخالفان این نظریه، افرادی مثل هورویتس هستند؛ او در اثری به سال ۱۹۱۹ تلاش کرد آن را رد کند.[۲۴] با این حال، هورویتس همچنین می‌گوید «اگر تفاسیر اسلامی نبود، هیچ‌کس به فکرش نمی‌رسید میان مسجدالاقصی و اورشلیم ارتباطی وجود دارد و باید از شریک تشکر کرد که پی برد باید در بهشت دنبال دورترین مسجد (مسجدالاقصی) گشت.»[۲۵] به گفته امیرمعزی، تمایز میان اسراء و معراج در ادبیات اسلامی از زمان یکسان پنداشته‌شدن مسجدالاقصی با بیت‌المقدس به وجود آمده‌است.[۲۶]

این آیه در توضیح دلیل سفر شبانه می‌گوید قصد داشتیم نشانه‌هایمان (آیات) را به او عیان کنیم. با این حال، هیچ توضیحی دیده نمی‌شود که این «نشانه‌ها» چه هستند. «نشانه» (آیه) بیش از ۳۰۰ بار در قرآن تکرار شده و اغلب به چیزهایی اشاره دارد که نگاه به آن‌ها آفریننده الهی را به ذهنِ انسان می‌آورد. مسلمین همچنین به بخش‌های قرآن نیز «آیه» می‌گویند. یکی از توضیحات مسلمانان برای عدم تشریح این «نشانه‌ها» توسط آیه مورد نظر این است که آن نشانه‌ها رازی میان محمد و خدایش بوده‌اند؛ با این وجود، در متون اسلامی بعدی جزئیات زیادی دربارهٔ تجریبات محمد ارائه شده‌است.[۲۷]

سوره تکویر

سوگند می‌خورم به ستاره‌هایی که می‌لغزند
ستارگانی که جریان دارند، ستارگانی که در آسمان در حرکتند
سوگند به شب آنگاه که می‌رود
سوگند به صبح آنگاه که بدمد
این سخن رسول کریمی است که
نزد خداوندگار عرش
صاحب‌مقام است.
دوست شما دیوانه نشده.
او به روشنی او را در افق دید.
او نادیده‌ها را برای خودش نمی‌اندوزد.

سوره تکویر، ۱۵–۲۴

بخش‌هایی از سوره تکویر حاوی مطالبی هستند که در آن از اجرام آسمانی مثل ستاره‌ها و سیاره‌ها خواسته شده به درستی پیام محمد و وحی‌هایی که به او می‌شود، گواهی دهند. این آیات از سال‌های نخستین پیامبری محمد هستند. بیشترین ارتباط با اسراء و معراج در آیات ۱۵ تا ۲۴ این سوره دیده می‌شود. نحوه فراخوانی نشانه‌ها (آیات) در این سوره مشابه بسیاری از سوره‌های مکی دیگر است و با این هدف فراخوانده شده‌اند که صحت آنچه توسط رسول کریم (که معمولاً در عقاید اسلامی جبرئیل نامیده می‌شود) برای محمد آورده شده‌اند را تأیید کنند. گروهی از مفسران مسلمان، آیه «او به روشنی او را در افق دید» را اشاره‌ای به دیدار محمد و جبرئیل دانسته‌اند؛ با این حال، محمد نیز در قرآن «رسول» خوانده شده‌است و احتمالاً سوره تکویر به جبرئیل اشاره ندارد، بلکه منظور خود محمد است. در برخی از نسخه‌های اسراء و معراج، به ویژه آن‌هایی که به ابن‌عباس منسوب هستند، محمد در برابر تخت سلطنت الله می‌ایستد و قرآن را از او دریافت می‌کند. در عقیده یوزف فان اس، دیدار در افق، اشاره به دیدار با جبرئیل ندارد و مربوط است به ملاقات با خدا؛ هر چند این دیدگاه در اقلیت است. تأکید بر اجرام آسمانی، فرض ارتباط میان آن‌ها با وحی و رسالت محمد را در ذهن به وجود می‌آورد، به خصوص با بررسی آیات آغازین سوره نجم.[۲۸]

سوره نجم

قسم به ستاره چون فرومی‌رود
[که] به راستی هم‌نشین شما گمراه نیست
او از هیچ سخن نمی‌گوید
نیست به غیر از وحی
و موجودی قدرتمند به او آموخته‌است
صاف ایستاد،
آنگاه که در بالاترین افق بود، سپس نزدیک شد و فرود آمد
و او [به اندازه] دو کمان یا کمتر، فاصله داشت.
[آنگاه] او به بنده‌اش وحی کرد، آنچه وحی کرده‌است.
دل از آنچه دیده، دروغ نگفت.
پس آیا با او دربارهٔ آنچه دیده مخالفت می‌کنید؟
او یک بار دیگر او را دید،
در نزدیکی سدرة المنتهی که نزدیک جنه‌الماوی است، آنگاه که سدره پنهان شده بود، توسط آنچه پنهانش کرده بود.
آنچه دید گمراه نشد
او برخی از بزرگ‌ترین نشانه‌های خدایش را دید.

سوره نجم، ۱–۱۸

هجده آیه ابتدایی سوره نجم نیز مانند دو مورد پیشین دربارهٔ عیان‌کردن نشانه‌های الهی است. همان‌طور که تفسیر طبری نشان می‌دهد، ارتباط این آیات با اسراء و معراج از آغاز میان مسلمین مورد اختلاف بوده‌است. در آیه اول، مثل سوره تکویر، به اجرام آسمانی قسم خورده شده و در آیات بعدی، ندایی الهی — به صورت سوم شخص، مثل نخستین آیه سوره اسراء — تلاش می‌کند رازهایی را عیان کند که فقط خدا و پیامبر می‌توانستند از آن آگاه باشند. اینجا نیز از «نشانه‌ها» (آیات) و «بنده» (عبد) نام برده شده که مسلمانان این بنده را با محمد یکی می‌دانند. هویت آن موجود قدرتمندی که ویژگی‌هایش توضیح داده شده، مبهم است. در تفاسیر قدیمی‌تر او را الله دانسته‌اند اما با گذر زمان بیشتر به جبرئیل نامیدنش گرایش پیدا کرده‌اند.[۲۹]

برداشت‌ها از این سوره به نحوه تعبیر ضمیر «او» بستگی دارد؛ شخصی در بالاترین افق بود و کس دیگری به او نزدیک گردید و چیزی به او وحی شد. آن دسته از مسلمانانی که این آیات را مرتبط با معراج می‌دانند، به «بالاترین افق» استناد می‌کنند اما مخالفان «او» را جبرئیل می‌دانند. این آیات بسیار مبهم هستند اما اینطور که پیداست، به اولین «وحی» به محمد اشاره دارند زیرا در آن تأکید شده محمد آنچه دید را به درستی گزارش داد.[۳۰]

در این آیات به سدرة المنتهی و جنه‌الماوی هم اشاره شده که در سوره نجم هیچ اطلاعاتی دربارهٔ آن‌ها نیست، غیر از اینکه نزدیک به هم واقع شده‌اند. این درخت را معمولاً بالاترین حدود بهشت تفسیر کرده‌اند. در روایت معراج ابن‌عباس، جایی است که فقط محمد و برخی از فرشتگان مقرب می‌توانند از آن گذر کنند و گفته شده که در این نقطه جبرئیل محمد را تنها گذاشت تا ادامه سفر به سمت خدا را خودش به تنهایی انجام دهد. به گفته فان اس، سدرة المنتهی درختی بود که آن سمتش خدا زندگی می‌کرد زیرا نخستین مسلمانان معمولاً بهشت را مکانی در زمین می‌دانستند. فان اس با آن دسته از اسلام‌شناسانی که سدرة المنتهی را درختی در عربستان می‌دانند، هم‌نظر نیست. به گفته کولبی، برخی از مفسران مسلمان دلیل پوشیده بودن سدرة المنتهی را حضور خدا در کنار آن دانسته‌اند. روی هم رفته، هر چند این آیات اشاره‌ای به معراج نکرده‌اند اما به دلیل اشاره به مکانی در بهشت، مسلمانان چنین برداشتی از آن داشته‌اند.[۳۱]

دیگر سوره‌ها

آیات ۶۵ تا ۷۰ سوره ص حاوی پیامی از جانب الله است که محمد آن را منتقل می‌کند. در این آیات محمد می‌گوید «من فقط هشداردهنده هستم و از بحث میان سپاه آسمانی اطلاعی ندارم. تنها به من وحی شد که من هشداردهنده‌ای آشکارم.» اینطور که از ۵ آیه بعدی مشخص است، به نظر می‌رسد سپاه آسمانی (فرشتگان) مشغول بحث دربارهٔ خلقت آدم بوده‌اند و محمد که در آیات قبلی تأکید کرده بود اطلاعی ندارد آن‌ها چه گفته‌اند، در آیات ۷۱ تا ۷۵ محتوای آن بحث فرشتگان را بازگو می‌کند. برخی از مفسران مسلمان میان این آیات و روایاتی حاوی گفتگوی محمد و الله دربارهٔ بحث فرشتگان در مورد آفرینش آدم، ارتباطی ایجاد کرده‌اند؛ بدین ترتیب، با وجود اظهار بی‌اطلاعی محمد، یکی از بخش‌های روایت معراج بر اساس این آیات شکل گرفته‌است.[۳۲]

دو آیه پایانی سوره بقره گفتگویی میان امت اسلامی و الله است که در آن ابتدا مطالبی از جانب خدا گفته می‌شود و سپس دعاهایی از سوی مسلمانان مطرح شده، نظیر اینکه «ما را بر کفار پیروز بگردان.» این آیات مدنی محسوب می‌شود و آیه اسراء مکی؛ با این وجود، گروهی از مفسران این آیات را بدین گونه تفسیر کرده‌اند که گفتگوی محمد و الله در معراج است. علاوه بر آیاتی که ذکر شد، باقی اشاره‌ها به عروج انسان به آسمان بیشتر متضاد یا حتی در مخالفت با چنین چیزی هستند. انجلیکا نوورث می‌گوید قرآن به صراحت عروج انسان به آسمان‌ها را رد کرده زیرا آن را نامناسب می‌یابد. نوورث به آیاتی (حجر ۱۴–۱۵، اسراء ۹۳، انعام ۳۵، انعام ۱۲۵) اشاره می‌کند که هر چند سفر محمد به آسمان‌ها را رد نکرده‌اند اما می‌گویند خدا برای کافران نشانه‌ای نمی‌فرستد زیرا آن را رد خواهند کرد، حتی اگر خودشان هم به آسمان‌ها برده شوند.[۳۳]

به علاوه، در آیاتی از قرآن، مثل آیات ۶ تا ۱۰ سوره صافات، گفته شده دشمنان خدا تلاش کردند به آسمان‌ها عروج کنند تا صحبت‌های ساکنان ملکوت الهی را بشنوند اما رانده شدند. در آیه ۳۸ سوره طور، محمد از مخالفانش می‌پرسد «آیا نردبانی دارید که بالا رفتید تا اسرار الهی را بشنوید؟» که اشاره‌ای به عروج به آسمان است و بار منفی دارد. هر چند قرآن امکان ورود مخفیانه دشمنان خدا به بهشت را رد می‌کند و می‌گوید حتی این اتفاق هم نظر آن‌ها را تغییر نمی‌دهد اما همچنین اشاره کرده که خدا می‌تواند به موجودات اجازه دهد از زمین به بهشت عروج کنند یا بالعکس؛ در چنین آیاتی لغات هم‌خانواده با «معراج» (از ریشه ع ر ج) نیز به کار رفته‌اند، مثل آیه دوم سوره سبأ که گفته خدا می‌داند چه چیزهایی به آسمان عروج کرده‌اند. سوره‌ای نیز به نام معارج وجود دارد که خدا در آن «ذوالمعارج» نامیده شده‌است. فردریک کولبی می‌گوید با در نظر گرفتن همه این موارد، روی هم رفته هیچ‌کدام از آیات قرآن از داستان سفر محمد به آسمان‌ها در یک شب پشتیبانی نمی‌کند.[۳۴]

پانویس

یادداشت‌ها

ارجاعات

  1. Taher, Encyclopaedic survey of Islamic culture, 193.
  2. Campo, “Muhammad”, Encyclopedia of Islam.
  3. مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۳:‎ ۹۱.
  4. Beverley, “MUHAMMAD”, The Quran: an Encyclopedia.
  5. Campo, “Muhammad”, Encyclopedia of Islam.
  6. Donzel, Islamic Desk Reference, 269.
  7. Glassé and Smith, The new Encyclopaedia of Islam, 346.
  8. مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۳:‎ ۱۰۴.
  9. Beverley, “MUHAMMAD”, The Quran: an Encyclopedia.
  10. Donzel, Islamic Desk Reference, 269.
  11. Glassé and Smith, The new Encyclopaedia of Islam, 346.
  12. Colby, Narrating Muhammad's Night Journey, 13.
  13. Colby, Narrating Muhammad's Night Journey, 13–14.
  14. Brockopp, The Cambridge Companion to Muhammad, 7.
  15. Colby, Narrating Muhammad's Night Journey, 13–14.
  16. Moezzi and Gruber, “Me'raj”, Encyclopaedia Iranica.
  17. Colby, Narrating Muhammad's Night Journey, 13–14.
  18. Colby, Narrating Muhammad's Night Journey, 14.
  19. Neuwirth, “From the Sacred Mosque to the Remote Temple”, 383–399.
  20. Colby, Narrating Muhammad's Night Journey, 14.
  21. Colby, Narrating Muhammad's Night Journey, 14–15.
  22. Moezzi and Gruber, “Me'raj”, Encyclopaedia Iranica.
  23. Schrieke and Horovtz, “Mi'rajd”, The Encyclopaedia of Islam, 97.
  24. Moezzi and Gruber, “Me'raj”, Encyclopaedia Iranica.
  25. Neuwirth, “From the Sacred Mosque to the Remote Temple”, 395–396.
  26. Moezzi and Gruber, “Me'raj”, Encyclopaedia Iranica.
  27. Colby, Narrating Muhammad's Night Journey, 16.
  28. Colby, Narrating Muhammad's Night Journey, 16–17.
  29. Colby, Narrating Muhammad's Night Journey, 17–18.
  30. Colby, Narrating Muhammad's Night Journey, 18–19.
  31. Colby, Narrating Muhammad's Night Journey, 19–21.
  32. Colby, Narrating Muhammad's Night Journey, 22–26.
  33. Colby, Narrating Muhammad's Night Journey, 22–26.
  34. Colby, Narrating Muhammad's Night Journey, 22–26.

منابع

  • مرتضی عاملی، جعفر (۱۴۲۶). الصحیح من سیرة النبی الاعظم. قم: موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث.
  • Beverley, James A (2006). "MUHAMMAD". The Quran: an Encyclopedia (به انگلیسی). Vol. 1 (1rd ed.). new york: Routledge. p. 1310-1311.
  • Donzel, E. Van (1994). Islamic Desk Reference: compiled from the Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. 7. E. J. Brill. {{cite encyclopedia}}: Missing or empty |title= (help)
  • Glassé, Cyril; Smith, Huston (2003). The new Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Rowman Altamira.
  • Taher, Mohamed (1997). Encyclopaedic survey of Islamic culture (به انگلیسی). Vol. 10. Anmol Publications PVT. LTD.
  • Campo, Juan E (2009). "Muhammad". In Melton, J. Gordon (ed.). Encyclopedia of Islam (به انگلیسی). New York: imprint of Infobase Publishing. {{cite encyclopedia}}: |entry-url-access= requires |entry-url= (help)


خطای ارجاع: برچسب <ref> برای گروهی به نام «persian-alpha» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="persian-alpha"/> یافت نشد.