غیراستاندارد

موسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا، ابرابزار، اصلاح نشانی وب)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۶۰: خط ۱۶۰:
[[رده:اسطوره‌های طول عمر]]
[[رده:اسطوره‌های طول عمر]]
[[رده:افراد در انجیل‌های چهارگانه]]
[[رده:افراد در انجیل‌های چهارگانه]]
[[رده:افرادی مشکوک‌الوجود]]
[[رده:افراد مشکوک‌الوجود]]
[[رده:بنیان‌گذاران مذهب]]
[[رده:بنیان‌گذاران مذهب]]
[[رده:پیامبران اولوالعزم]]
[[رده:پیامبران اولوالعزم]]
خط ۱۶۶: خط ۱۶۶:
[[رده:پیامبران در اسلام]]
[[رده:پیامبران در اسلام]]
[[رده:پیامبران]]
[[رده:پیامبران]]
[[رده:حاکمان وابسته به کتاب مقدس سده ۱۵ (میلادی)]]
[[رده:ذوالقرنین]]
[[رده:ذوالقرنین]]
[[رده:شاهزادگان مصر باستان]]
[[رده:شاهزادگان مصر باستان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۲:۱۰

ٰ

موسی
موسی و الواح فرامین یهوه، اثری از رامبرانت
اطلاعاتِ درون‌داستانی
خویشاوندان
محل تولدجوشن، مصر
محل مرگکوه نبو، موأب

موسی (به عبری: מֹשֶׁה) مهم‌ترین شخصیت تنخ و دین یهودیت است؛ به‌گفته تنخ، او بنی‌اسرائیل را در زمان خروج از مصر و تا رسیدن به مرز کنعان رهبری کرد. نوشتن تورات (پنج کتاب اول تنخ) به او منسوب است. اکثر محققان او را شخصیتی افسانه‌ای می‌دانند و اعتقاد دارند تورات اثر چندین نویسنده مختلف و محصول قرن‌ها بعد از زمان ادعایی زندگی اوست.

مطابق روایت سفر خروج، زمانی‌که عبرانیان در مصر زیاد و زورمند شدند، فرعون دستور داد نوزادان پسر آن‌ها را بکشند اما یوکابد پسرش را در سبدی قرار داد و در رودخانه رها کرد. دختر فرعون که آنجا مشغول حمام‌کردن بود، نوزاد را از آب گرفت و او را موسی نام نهاد و نزد خود در قصر فرعون بزرگ کرد. در بزرگسالی، موسی یک مصری که مشغول آزار یک عبرانی بود را کشت و به همین جهت به مدین گریخت. آنجا او با صفورا، دختر یترون که کاهن مدین بود، ازدواج کرد. مدتی بعد خدایی به نام یهوه از درون بوته‌ای سوزان با او ارتباط برقرار کرد و از موسی خواست برای نجات اسرائیل، ملتِ یهوه، به مصر برود. موسی ابتدا تمایل نداشت و بهانه‌هایی آورد اما یهوه نظر او را تغییر داد. در مصر، موسی و برادرش هارون نتوانستند فرعون را مجاب کنند که به بنی‌اسرائیل اجازه خروج دهد و به همین جهت یهوه ۱۰ بلا بر مصریان نازل کرد که باعث شد فرعون بپذیرد اسرائیلیان برای تقدیم قربانی به یهوه به بیابان بروند و سپس بازگردند اما اندکی بعد از خروج آنان، تصمیمش را تغییر داد و بنی‌اسرائیل را تعقیب کرد. بنی‌اسرائیل میان فرعون و دریا محبوس شدند اما موسی با عصای خود دریا را شکافت و اسرائیلیان توانستند عبور کنند ولی فرعون و سپاه مصر در آن غرق شدند.

بعد از خروج از مصر، موسی بنی‌اسرائیل را به بیابان رهنمون کرد تا در کوه سینا با یهوه ملاقات کنند. آنان سه ماه در راه بودند و در طول مسیر مشکلاتی برایشان پیش آمد اما نهایتاً به یهوه رسیدند. یهوه به آنان قول داد اگر از عهد من پیروی کنید، اسرائیل ملت مقدس من خواهد بود. بنی‌اسرائیل پذیرفتند و یهوه ده قانون برایشان وضع کرد اما با طولانی‌شدن غیبت موسی که بالای کوه رفته بود تا لوح‌های سنگی فرامین را بگیرد، هارون گوساله‌ای طلایی ساخت تا جایگزین یهوه باشد. یهوه که مطلع شد، تصمیم گرفت آنان را نابود کند و با استفاده از موسی ملت عظیم‌تری برای خودش بسازد اما موسی او را آرام کرد. موسی به پایین کوه که بازگشت، ۳٬۰۰۰ نفر را به عنوان مجازات قتل‌عام کرد. سپس اسرائیلیان حرکت به سمت ارض موعود را ادامه دادند و در راه با دردسرهایی مواجه شدند که گاه یهوه را خشمگین کرد و هر بار موسی او را تسکین داد؛ از جمله اینکه در شطیم مردی از اسرائیل با زنی از مدین مزدوج شد و موسی برای گرفتن انتقام خدا، بنی‌اسرائیل را مأمور کرد تمام مردان و زنان مدین را بکشند اما به آن‌ها اجازه داد دختران باکره را برای خود نگه دارند. سرگردانی بنی‌اسرائیل در بیابان ۴۰ سال طول کشید و سرانجام، موسی در موأب مطلع شد که مرگش نزدیک است و به دلیل «خیانت به خدا و تقدیس نکردن او» از ورود به ارض موعود منع شده است؛ موسی از یهوه خواست نظرش را تغییر دهد اما پذیرفته نشد. یهوه او را بالای کوه برد تا به ارض موعود بنگرد. موسی همان‌جا در ۱۲۰ سالگی مرد و توسط یهوه در مکانی نامعلوم دفن شد. بعد از مرگ موسی، جانشینش یوشع حمله به کنعان و فتح آن را رهبری کرد.

موجودیت تاریخی موسی قابل تأیید نیست و پژوهشگران او را شخصیتی افسانه‌ای محسوب می‌کنند؛ در یافته‌های باستان‌شناسی یا اسناد مصر باستان هیچ اثری از موسی یا افراد مرتبط با او دیده نشده است. برخی داستان‌های زندگی او دارای مضامین قصه‌های عامیانه هستند؛ به‌خصوص داستان تولدش که نمونه‌های مشابه آن در خاورمیانه باستان رایج بوده و به داستان تولد افراد دیگر، از خدایان مصری مثل حوروس گرفته تا پادشاهان بزرگ مثل سارگن یا کوروش، شبیه است. موسی در ادیان ابراهیمی، ادبیات، هنر و سیاست شخصیت مورد توجهی بوده و هست. مسلمانان او را یکی از پیامبران الله می‌دانند. روایت قرآن از سرگذشت موسی تفاوت‌هایی با تورات دارد و بخش‌هایی از روایت قرآن از متون متاخر مثل آگادا وام گرفته شده است. از جمله تفاوت‌های قرآن با تورات این است که موسی برای دعوت فرعون به یکتاپرستی به مصر می‌رود. همچنین، برخی از داستان‌های قرآن دربارهٔ موسی، مثل سفر او برای دیدن محل تلاقی دو رود (مجمع‌البحرین)، در منابع قدیمی‌تر یافت نمی‌شوند.

نام و تبار

دربارهٔ نام موسی در تورات این توضیح وجود دارد که وقتی دختر فرعون موسی را از آب بیرون کشید (מְשִׁיתִֽהוּ، مشیتیهو)، او را «موسی» (מֹשֶׁה، موشه) نام نهاد.[۱][۲] بدین ترتیب، تورات به صورت ظاهری این اسم را به ریشه משׁה (مشه) به معنای «بیرون‌کشیدن» مرتبط کرده است؛ این تفسیری عامیانه و متاخر است و بیشتر تاریخ‌پژوهان اعتقاد دارند «موسی» نامی مصری است.[۳] ظاهراً نام موسی از ریشه «مسی» به معنای «فرزند» یا مرتبط با فعل «متولد شدن» و احتمالاً مخفف نامی است که به خدایان اشاره داشته؛ دیگر نمونه‌های مشابه این نام را می‌توان در اسامی مصری توتمس («فرزند تحوت») و رامسس («فرزند رع») دید اما در «موسی» نام آن خدا حذف شده است.[۴][۵][۶] همچنین موسی در سنت یهودی چندین نام مستعار دارد. میدراش، موسی را به عنوان یکی از هفت شخصیت مقدسی می‌داند که نام‌های متفاوتی داشته است.[۷] نام‌های دیگر موسی عبارت بودند از: یکوتهیل (به وسیله مادرش)، آوی سوکو (به وسیله دایه‌اش) و شائیاه بن نتانل (به وسیله مردم اسرائیل).[۸] همچنین نام‌های تویاه (به عنوان اولین نام)، و لاوی (به عنوان نام خانوادگی)، همان،[۹] مچوکیک (قانون‌گذار)،[۱۰] و اهل گاو ایش نیز به موسی نسبت داده شده‌اند.[۱۱]

بر اساس متون مقدس یهودیان، موسی پسر عمرام و یوکابد بود؛ هر دو از طایفه لاویان بودند[۱۲] و عمرام برادرزاده یوکابد بود.[۱۳] او خواهری بزرگ‌تر به نام میریام و برادری بزرگ‌تر به نام هارون داشت.

سرگذشت

در روایت‌های یهودی ادعا شده بعد از مرگ یوسف و برادرانش، جمعیت فرزندان اسرائیل به اندازه‌ای زیاد شده بود که «بیش از حد قدرتمند شدند و سرزمین از آنان پر شده بود.» در آن زمان، پادشاهی بر مصر حکومت می‌کرد که «یوسف را نمی‌شناخت» و از جمعیت زیاد اسرائیلیان و عدم وفاداری احتمالی آنان بیمناک بود. نتیجتاً، به بردگی کشاندشان و با اجبار به کارهای دشوار نظیر ساخت شهرهای پیتوم و رامسس زندگی را بر آنان سخت کرد. اما کار طاقت‌فرسا باعث شد بنی‌اسرائیل بیشتر و زورمندتر شوند و به همین دلیل، فرعون دستور داد تمام نوزادان ذکور عبرانی را به نیل افکنند. در این زمان است که قصه تولد موسی روایت می‌شود.[۱۴]

تولد و کودکی

دختر فرعون که کنار رودخانه مشغول حمام است، موسی را از آب بیرون می‌کشد. اثری از ادوین لانگ

به گزارش متون مقدس یهودی، یوکابد بعد از تولد موسی، او را برای ۳ ماه از ترس فرعون پنهان نگه داشت و سپس، وی را در سبدی گذاشت و در نیزار کنار رود نهاد، در حالی که خواهر موسی او را از دور زیر نظر داشت. دختر فرعون که در حال حمام کردن بود، او را دید و دستور داد از آب بیرونش آورند. گریه‌های موسی دل او را به رحم آورد و تصمیم گرفت نوزاد عبرانی را نزد خود نگاه دارد. مطابق پیشنهاد خواهر موسی، دختر فرعون موسی را به زنی عبرانی که همان مادر موسی بود، سپرد تا به او شیر دهد. زمانی که طفل رشد کرد، او را نزد دختر فرعون بازگرداندند. بدین ترتیب، موسی چون شاهزاده‌ای در قصر فرعون رشد کرد.[۱۵]

خروج از مصر

موسی برای دفاع از یک عبرانی، یک مصری را به قتل می‌رساند.

موسی به عنوان یک مصری رشد کرد اما تبار عبرانی خود را از یاد نبرد. چون به جوانی رسید، از قصر بیرون می‌رفت و رنج عبرانیان را نظاره می‌کرد. زمانی که دید یک مصری مشغول ضرب و شتم یک عبرانی است، آن مصری را کشت و برای اینکه جنازه‌اش پیدا نشود، او را در شن‌ها دفن کرد. روز بعد، دو عبرانی را مشغول جدال یافت و تلاش کرد میان ایشان میانجی‌گری کند، اما فرد مهاجم به او گفت «چه کسی تو را میان ما حاکم کرده؟ آیا می‌خواهی مرا نیز مانند آن مصری بکشی؟» موسی بدان نتیجه رسید که خبر قتل آن مصری پخش شده است و برای فرار از خشم فرعون، به مدین گریخت.[۱۶]

متون یهودی چنین گزارش می‌کنند که در مدین، موسی دوباره به دفاع از مظلومان برمی‌خیزد؛ زمانی که دختران کاهن مدین تلاش کردند از چاهی برای سیراب کردن گله پدرشان آب بردارند و چوپانان اطراف مانعشان شدند، موسی به یاری آن دختران رفت و در آب دادن به گله کمک کرد. نتیجتاً، موسی در خانه کاهن ساکن شد و یکی از دختران او، صفورا، را به همسری برگزید. صفورا دو پسر به نام‌های جرشون و العاذار زایید.[۱۷] این قسمت از تورات با استفاده از مطالب دو منبع مختلف تشکیل شده، زیرا پدرزن موسی با دو نام متفاوت رعوئیل (در ۲:۱۸) و یترون (در ۳:۱) خطاب شده است.[۱۸] در این نقطه از روایت همچنین به مرگ پادشاه مصر اشاره شده که در واقع صحنه را برای بازگشت موسی به مصر آماده می‌کند.[۱۹]

بعثت

در ادامه روایت کتب مقدس یهودی، زمانی که موسی برای چراندن گله پدرزن خود به حوریب، کوه یهوه، رفته بود، بوته‌ای را دید که مشتعل است اما آتش نمی‌گیرد. زمانی که موسی به بوته نزدیک شد، خدایی از میان بوته او را ندا داد، اما موسی نام آن خدا را نمی‌دانست. خدا به موسی می‌گوید من رنج مردم خودم، اسرائیل، را در مصر دیدم و پائین آمده‌ام تا آن‌ها را نجات دهم. تو باید به نزد فرعون بروی و ملت من را خلاصی بخشی تا در این کوه مرا عبادت کنند.[۲۰] موسی تمایلی به انجام این کار نداشت و چهار بهانه مختلف پیش می‌کشد؛ توانایی‌اش را در خود نمی‌بیند، نام آن خدا را نمی‌داند، تردید دارد که بنی‌اسرائیل از او اطاعت خواهند کرد و صدای خود را مناسب این کار نمی‌یابد. یهوه صبورانه به هر چهار مورد پاسخ می‌دهد: در مصر با او خواهد بود، زمانی که اسرائیلیان مصر را ترک کنند در این کوه او را عبادت خواهند کرد، نام آن خدا «هستم آنکه هستم» است و همو به موسی قدرت سخن گفتن خواهد داد.[۲۱]

بر اساس آموزه‌های یهودی، موسی موظف شد به همراه بزرگان بنی‌اسرائیل، از فرعون تقاضا کند که ۳ روز به بیابان روند تا به خدای اسرائیل قربانی تقدیم کنند، خواسته‌ای که می‌دانند رد خواهد شد. یهوه همچنین به موسی گفت در زمان خروج جواهرات مصریان را غارت کنند. او به موسی سه نشانه داد تا بنی‌اسرائیل را قانع کند: عصا به مار و از مار به عصا تبدیل شد، دست موسی به بیماری پوستی دچار و دوباره درمان شد و به عنوان نشانه آخر، هر گاه موسی آب رودخانه را به روی خشکی بریزد، به خون تبدیل خواهد شد. بر اساس این گزارش‌ها، موسی باز هم پیشنهاد خدا را رد می‌کند که باعث عصبانی‌شدن او می‌شود. در نتیجه، به موسی می‌گوید برادرش هارون نقش سخنگوی او را ایفا خواهد کرد. همچنین از او خواست عصا را با خود ببرد تا بنی‌اسرائیل را قانع کند و زمانی که به فرعون رسید، از جانب خدا به او بگوید اسرائیل پسر نخست‌زاده من است، اگر او را رها نکنی، پسر نخست‌زاده تو را می‌کشم.[۲۲][۲۳][۲۴]

خدا تلاش کرد موسی را بکشد اما صفورا پسرشان را ختنه کرد و مانع از مرگ موسی شد. در متن تورات فقط گفته شده «قصد قتل او کرد» و به روشنی مشخص نیست «او» موسی است، یا پسرش. احتمالاً این داستان به رسم قربانی‌کردن پسر نخست‌زاده به درگاه خدایان اشاره دارد.

بر اساس داستان‌های یهودی، موسی همسر و پسرانش را سوار استر کرد و راه مصر در پیش گرفت. در مسیر مصر، خدا تلاش می‌کند موسی[الف] را بکشد اما صفورا با سنگی تیز پسرشان را ختنه می‌کند و پوست آن را به پا (آلت تناسلی؟) او (موسی یا خدا) می‌زند و می‌گوید «تو مرا [به سبب ختنه] شوهرِ خون هستی!» و به همین دلیل خدا او را رها می‌کند. این بخش خیلی مبهم و احتمالاً خلاصه‌ای از داستانی کامل‌تر است. به‌طور دقیق مشخص نیست حمله با چه انگیزه‌ای انجام شده؛[۲۵] خون ختنه به‌طور کلی در سفر خروج از انسان‌ها در برابر قدرت مخرب الهی محافظت می‌کند.[۲۶]

ورود به مصر

بر اساس گزارش منابع یهودی، چون به مصر رسیدند، هارون آنچه خدا به موسی گفته بود را به بنی‌اسرائیل بازگو کرد و ایشان از آمدن منجی شادمان شدند. سپس موسی و هارون نزد فرعون رفتند و به او گفتند: «یهوه خدای اسرائیل به تو می‌گوید: ملت مرا رها کن تا در صحرا برای من قربانی کنند.» فرعون نپذیرفت و پاسخ داد «یهوه چه کسی است که من گفته‌اش را بشنوم و اسرائیل را آزاد کنم؟» سپس دستور داد تا کار را برای بنی‌اسرائیل سخت‌تر کنند. بدین ترتیب، بنی‌اسرائیل از موسی ناامید شدند و موسی خود نیز دلسرد شد.[۲۷] سخت‌تر شدن شرایط بنی‌اسرائیل در واقع توجیهی برای بلایایی است که یهوه در ادامه بر مصریان نازل می‌کند.[۲۸] مجموعه‌ای از بلاها بر مصر نازل می‌شود تا بدین شیوه، فرعون بپذیرد که ملت خدای اسرائیل را آزاد کند تا در صحرا او را عبادت کنند. در اثر بلاها، فرعون پذیرفت بنی‌اسرائیل برای عبادت به صحرا بروند، به شرط آن‌که «زیاد دور نروید و برای من هم دعا کنید.» با موافقت فرعون، خدا بلاها را از او و مصر دور کرد اما فرعون که خلاصی از بلاها را دید، نظر خود را تغییر داد و اسرائیلیان را آزاد نکرد.[۲۹] نهایتاً بعد از اینکه خدا پسران ارشد همه خانواده‌های مصری را کشت، فرعون راضی شد[۳۰] و بنی‌اسرائیل بعد از پسح، در روز ۱۵ از ماه اول، مصر را ترک کردند.[۳۱]

منابع یهودی گزارش کرده‌اند که هنوز اسرائیلیان راه زیادی را طی نکرده بودند که نظر فرعون دوباره تغییر کرد؛ او با سرعت زیادی سپاهیان خود را بسیج کرد و به دنبال بنی‌اسرائیل به راه افتاد تا بندگانش را دوباره در بند کند. تعقیب و گریز ادامه پیدا کرد تا جایی که اسرائیلیان میان دریای قلزم (יַם-סוּף در عبری) و لشکر فرعون گیر افتادند. بنی‌اسرائیل به موسی شکایت بردند که باعث مرگ آن‌ها خواهد شد اما موسی از ایشان خواست تا نترسند زیرا خدا برای آن‌ها مبارزه خواهد کرد و فقط کافی است منتظر بمانند. خدا به موسی گفت از مردمش بخواهد که به جلو حرکت کند و خود نیز چوب‌دستی را بر فراز دریا دراز کند تا یهوه باری دیگر برتری خود بر فرعون را نشان دهد. فرشته خدا که اسرائیلیان را تعقیب می‌کرد، ابرهایی از آتش میان بنی‌اسرائیل و ارتش مصریان قرار داد تا در شب به یکدیگر نزدیک نشوند. موسی چوب‌دستی را دراز کرد و یهوه در طول شب با «باد شرقی» دریا را شکافت و دریا به زمینی خشک تبدیل شد. آن‌گاه اسرائیلیان در حالی که دریا برایشان چون دیواری بود، از آن گذر کردند و مصریان که به دنبال آنان بودند، غرق شدند.[۳۲]

سرگردانی در بیابان و ماجرای کوه سینا

موسی از سنگ آب بیرون می‌کشد. اثری از آدرین وان دو ون

بر اساس گزارش منابع یهودی، بعد از خروج از مصر، موسی اسرائیلیان را به سمت بیابان هدایت کرد تا با یهوه ملاقات کنند. آنان راه کوه سینا در پیش گرفتند تا آنجا با او عهد ببندند. بنی‌اسرائیل در راه با چندین بلا و سختی مواجه شدند. در ماره، آب قابل نوشیدن نبود و موسی آن را تبدیل به آب شیرین کرد. در ادامه راه آنان با کمبود غذا مواجه شدند و دوباره به موسی شکایت بردند. نتیجتاً، یهوه نوعی نان بهشتی بر ایشان باراند. بار دیگر دچار کمبود آب شدند که موسی سنگ را شکافت و از آن آب بیرون آمد. در رفیدیم، عمالیقیان به اسرائیلیان حمله کردند. یوشع به جنگ آنان رفت تا موسی فرصت لازم برای بالا رفتن از کوه را داشته باشد. در بالای کوه، هر گاه موسی عصا را بالا می‌گرفت اسرائیلیان و هر گاه دستش خسته می‌شد عمالیقیان پیروز می‌شدند. پس موسی را بر سنگی نشاندند و هارون و حور دست‌هایش را بالا گرفتند و اسرائیل پیروز شد. در ادامه یترون به دیدار بنی‌اسرائیل آمد. او که خود کاهن مدین بود، اعتراف کرد که یهوه از دیگر خدایان بزرگ‌تر است.[۳۳]

تورات چنین گزارش می‌کند که، اسرائیلیان سه ماه بعد از خروج از مصر، در کوه سینا با یهوه دیدار کردند. در آغاز دیدار، یهوه تنها با موسی صحبت کرد و به او اطلاع داد که اگر اسرائیل از عهد من پیروی کند، ملت مقدس من خواهد بود. موسی نزد اعضای ارشد بنی‌اسرائیل رفت و آنچه یهوه به او گفته بود را به ایشان بازگفت. بنی‌اسرائیل در پاسخ موسی موافقت خود با عهد یهوه را ابراز کردند. سپس موسی نزد خدا رفت و به او اطلاع داد که در ملاقاتش با آنان چه گذشته است. در ادامه، خدا به موسی گفت «حال در ابری تیره نزد شما خواهم آمد.» این بخش از مطلب به منبع الوهیمی تعلق دارد که در آن، موسی نقش واسطه میان اسرائیل و خدایشان را دارد. بنی‌اسرائیل نمی‌توانستند خدا را ببینند پس او در ابری آمد تا آن‌ها حضورش را حس کنند. ادامه متن که با قسمت قبلی در تضاد است، به منبع یهوه‌ای تعلق دارد و به گفته این بخش از تورات، بنی‌اسرائیل در واقع می‌توانند خدا را شخصاً ملاقات کنند؛ البته فقط مردها، زیرا یکی از دستورالعمل‌های ملاقات با خدا این بود که تا آن زمان «با زنان آمیزش نکنید.» جایگاه درجه دوم زنان در جامعه اسرائیل باستان به خوبی در این قسمت مشهود است.[۳۴] در روز سوم، رعد و برق ایجاد شد و یهوه در آتش بر کوه سینا فرود آمد و همه جا را دود فرار گرفت. صدای ترومپت زیاد شد و موسی شروع به صحبت کرد و الوهیم پاسخ داد. یهوه موسی را به بالای کوه خواند و او خود را به آنجا رساند. نحوه ورود یهوه نشان می‌دهد که او اینجا چون خدای طوفان به تصویر کشیده شده است. بعل، خدای کنعانی، نیز با این پدیده‌ها مرتبط دانسته می‌شد. در بالای کوه، یهوه نحوه ورود به کوه مقدس را به موسی آموخت و او نزد بنی‌اسرائیل بازگشت. در ادامه یهوه ده فرمان خود را به بنی‌اسرائیل گفت تا اساس رابطه اسرائیل با یهوه باشد. بنی‌اسرائیل از صحبت‌های او وحشت‌زده شدند و موسی به ایشان پاسخ داد که نترسید زیرا یهوه در حال آزمودن شماست.[ب] مخاطب یهوه در زمان شرح ده فرمان، دوم شخص مفرد مذکر است. یکی از فرمان‌ها این است که «خدایانی دیگر جز من نباید داشته باشید.» مشخص است که در این قسمت موجودیت خدایان دیگر به رسمیت شناخته شده است.[پ][۳۵]

در ادامه عهد بنی‌اسرائیل و یهوه به صورت نمادین تأیید شد. او موسی، هارون، ناداب، ابیهو و هفتاد نفر دیگر را نزد خود خواند. موسی به یهوه نزدیک شد و باقی از دور عبادت کردند. تا اینجا ظاهراً مطلب به منبع الوهیمی تعلق دارد. در ادامه موسی و دیگر دعوت‌شدگان با خدا غذا خوردند تا به عهد خود رسمیت بخشند. در ۳۳:۱۱ موسی و خدا «چهره به چهره، چون دو دوست» با هم سخن گفتند. ۳۰:۲۰ می‌گوید «نمی‌توانی چهره مرا ببینی زیرا زنده نمی‌مانی.» در ۲۴:۹ تا ۱۱، بسیاری چهره خدا را می‌بینند و هیچ‌کدام نمی‌میرند. بعد از مراسم تأیید عهد، خدا موسی را به بالای کوه فراخواند تا متن قانون را که بر سنگ حک شده بود، به او بدهد. موسی به همراه یوشع رفت و رهبری بنی‌اسرائیل در غیاب خود را به هارون و حور سپرد. بعد از رفتن موسی، ابری کوه را پوشاند. نوشتن قانون بر سنگ، امری رایجی در خاورمیانه باستان بوده است. در مجموع، موسی بارها در طول متن از کوه بالا می‌رود و پایین می‌آید. این نشان‌دهنده ترکیب سنت‌های روایی مختلفی است که همگی را در نسخه مکتوب نهایی تورات حفظ کرده‌اند.[۳۶]

گوساله سامری

زمانی که موسی بالای کوه بود، هارون گوساله‌ای طلایی ساخت و اسرائیلیان شروع به پرستش آن کردند. کنعانیان ال که بزرگ‌ترین خدایشان بود را «گاو نر» می‌نامیدند و بعل نیز بر گاوی سوار بود. اینجا نیز احتمالاً هارون گوساله را ساخت تا تخت یهوه باشد. این نقاشی اثر آنری پول موت است.

مدت زمان حضور موسی در کوه از انتظار بنی‌اسرائیل طولانی‌تر شد؛ نتیجتاً، آنان که تصور کردند موسی و نیز ارتباطشان با آن خدا را از دست داده‌اند، نزد هارون رفتند و از او خواستند که جایگزینی پیدا کند. هارون طلاهای اسرائیلیان را گرفت و با استفاده از آن‌ها، گوساله‌ای طلایی ساخت. هارون سپس برای آن قربانگاهی ساخت و گفت «فردا عید یهوه است.» در کنعان، ال، خدای بزرگ آن‌ها، «گاو نر» نامیده می‌شد و بعل، یک خدای کنعانی دیگر، نیز بر گاوی سوار بود. در نتیجه، گاو تخت بعل بود. اینجا نیز احتمالاً گوساله قرار بود تخت یهوه باشد. به هر روی، خدا چنان برداشت کرد که اسرائیلیان عهد او را شکسته‌اند؛ او شدیداً عصبانی شد و تصمیم گرفت اسرائیل را نابود و با استفاده از موسی، ملت جدیدی برای خودش ایجاد کند. با این حال، موسی او را آرام کرد و گفت «نظرت را تغییر بده و بر مردم خودت فاجعه نازل نکن.» خدا پذیرفت و تهدیدش را پس گرفت.[۳۷]

در منابع یهودی آمده است که موسی که به پایین کوه بازگشت، با دیدن بت‌پرستی بنی‌اسرائیل، عصبانی شد و لوح‌های سنگی قوانین را شکست که همچنین به صورت نمادین شکسته‌شدن عهد را می‌رساند. هارون سرزنش شد و موسی سپس گفت: «هرکس به خدا وفادار است، نزد من آید. هر کدام از شما برادر، دوست و همسایه خودش را بکشد.» لاویان چنین کردند و سه هزار نفر کشته شدند. موسی گفت: «شما به بهای پسران و برادرانتان خود را امروز وقف یهوه کردید.» این بخش که ریشه در منبع الوهیمی دارد، وفاداری لاویان به یهوه را نشان می‌دهد. نویسنده این منبع خود از طایفه لاویان بود. دلیل انتقاد شدید او از هارون احتمالاً این است که او به خاطر انحصار روحانیت اورشلیم در نسل هارون، نمی‌توانسته وارد این صنف شود. به هر روی، در اثر این اتفاق، یهوه تصمیم گرفت بنی‌اسرائیل را در ادامه سفر به ارض موعود همراهی نکند، زیرا «شما قوم سرکشی هستید و من میان شما نخواهم آمد تا مبادا تو را نابود کنم.» موسی از خدا خواست که نظرش را تغییر دهد که او باز هم پذیرفت. موسی دوباره به بالای کوه رفت تا لوح جدیدی (زیرا قبلی‌ها را شکسته بود) دریافت کند. قوانین روایت شده در این نقطه، با روایت قبلی تفاوت‌هایی دارد.[۳۸]

درگذشت

مرگ موسی بالای کوه از الکساندر کابانل

سفر تثنیه، پنجمین و آخرین کتاب تورات، با بازگویی خلاصه‌ای از اتفاقات روی داده در بیابان توسط موسی در کرانه رود اردن آغاز می‌شود. موسی در باب‌های ۲۷ تا ۳۰ عهد را تازه و در باب ۳۱ یوشع را جانشین خود می‌کند. باب‌های ۳۲ و ۳۳ شعر هستند و سرانجام، مرگ موسی در باب ۳۴ فرامی‌رسد؛ او در دشت‌های موأب، مطلع شد که زندگی‌اش به پایان نزدیک می‌شود. یهوه او را از ورود به ارض موعود منع کرد و دعاهای موسی نیز بی‌نتیجه ماند. در نزدیکی مقصد، یهوه موسی را به بالای کوه فسجه برد تا ارض موعود را تماشا کند و همان‌جا در ۱۲۰ سالگی و پیش از ورود به ارض موعود مرد؛ جسد او توسط یهوه در جای نامعلومی دفن شد.[۳۹][۴۰] سرگردانی در بیابان روی هم ۴۰ سال طول کشید و بعد از مرگ موسی، بنی‌اسرائیل به رهبری یوشع کنعان را فتح کردند.[۴۱][۴۲]

نقد موسی

صحت تاریخی موسی

"دریافت قانون توسط موسی"، تصویری از ویلیام بلیک

تا قبل از عصر روشنگری و شکل‌گیری دیدگاه تاریخی انتقادی نسبت به کتاب مقدس، تصور می‌شد که شخص موسی تورات را نوشته است. در عصر روشنگری، انتساب تورات به موسی زیر سؤال رفت و در عوض، این عقیده رایج شد که چندین نویسنده در دوره‌ای بسیار متاخرتر آن را نوشته‌اند و وقایع زندگی موسی رنگ افسانه به خود گرفت. بعد از کشف حجم وسیعی از اسناد و آثار مصر باستان توسط باستان‌شناسان، امیدها برای یافتن شخصیت تاریخی موسی از نو زنده شد؛ با این وجود، بعد از ۱۵۰ سال تحقیقات مستمر، مشخص شد که در هیچ‌کدام از اسناد مصری به موسی و داستان خروج بنی‌اسرائیل اشاره‌ای نشده است. اطلاعات موجود در تورات هم در یافتن ارتباط میان دوره موسی و یکی از ادوار تاریخ مصر باستان هیچ کمکی نمی‌کند زیرا شباهتی به تاریخ مصر ندارد. تورات حتی نتوانسته نام هیچ‌کدام از فراعنه‌ای که در داستان حضور دارند را مشخص کند.[۴۳][۴۴] برخی از عناصر داستان مثل شکافته‌شدن دریا معجزه‌آسا هستند و ارائه توضیحی منطقی برای آن‌ها ممکن نیست.[۴۵]

داستان نجات نوزادی که در رودخانه رها شده و در بزرگی به شهرت و عظمت می‌رسد، مضمونی رایج در افسانه‌های باستانی خاورمیانه است. این شباهت به خصوص در مقایسه با داستان تولد سارگن بزرگ، پادشاه اکد، قابل تشخیص است. در آن داستان، مادر سارگن که با وجود کاهنگی حامله شده بود، او را در سبدی در فرات رها می‌کند و باغبانی او را نجات می‌دهد. در چنین داستان‌هایی معمولاً کودک از قدرت حاکمی ظالم گریزان است، تحت تربیت همان حاکم رشد پیدا می‌کند و نهایتاً او را به زیر می‌کشد.[۴۶] داستان تولد کوروش بزرگ نیز همین مضامین را دارد. در داستانی دیگر، زمانی که خدای مصری حوروس نوزاد بود، مادرش او را در نیزارها قرار داد تا از دید ست، خدای طوفان و بیابان، پنهان بماند. با این حال، داستان پرورش موسی نزد مصریان به اندازه قصه تولدش کلیشه‌ای نیست؛ به خصوص که موسی و دیگر لاویان احتمالاً نام‌های مصری دارند و در طول روایت (مانند داستان گوساله طلایی) در یک سو قرار می‌گیرند.[۴۷] هر چند مصری بودن این اسامی می‌تواند یکی از تأثیرات حکومت مصریان بر کنعان هم باشد.[۴۸]

به‌طور کلی، داستان‌های حضور بنی‌اسرائیل در مصر، سرگردانی در بیابان و ورود به ارض موعود همگی نحوه شکل‌گیری قوم اسرائیل را روایت می‌کنند؛ با این وجود، از دهه ۱۹۷۰ میلادی پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که اسرائیل به عنوان یک قوم واحد و در عصر برنز به وجود نیامده است. این موضوع منجر شد صحت تاریخی بخش‌های بزرگی از این داستان‌ها رد شود.[۴۹] تورات زمان خروج از مصر را ۴۸۰ سال قبل از ساخته‌شدن معبد سلیمان (۹۶۰ قبل از میلاد) دانسته است و در نتیجه، باید در ۱۴۴۰ قبل از میلاد اتفاق افتاده باشد. در آن زمان توتمس سوم فرعون مصر بود و مصادف است با اوج سلطه مصریان بر کنعان؛ در نظر محققان، آن دوره، زمان مناسبی برای خروجی در چنین مقیاس نبوده و این تاریخ درست نیست. به علاوه، اسرائیلیان باستان هر نسل را ۴۰ سال محسوب می‌کردند و ۴۸۰ سال در واقع به معنای «۱۲ نسل» است. در متن به دو شهر مصری پیتوم و رامسس اشاره شده است. رامسس باید همان پیرامسس، پایتخت رامسس دوم (۱۲۷۹–۱۲۱۳ قبل از میلاد)، فرعونی از سلسله نوزدهم، باشد اما این شهر را تا قرن‌ها بعد «رامسس» خطاب نمی‌کردند. پیتوم نیز تا اواخر قرن هفتم قبل از میلاد ساخته نشده بود.[۵۰] تورات می‌گوید ۶۰۰٬۰۰۰ مرد اسرائیلی در این اتفاقات دخیل بوده‌اند که عددی ساختگی است چون صحرای سینا هرگز منابع کافی برای زندگی این تعداد را نداشته است.[۵۱]

برخی از جمله زیگموند فروید تلاش کرده‌اند میان خدای آخناتون و خدای موسی ارتباط برقرار کنند. این فرضیه هیچ ارزش تاریخی ندارد. کسانی که ده فرمان را اثر موسی می‌دانند، او را مؤسس یکتاپرستی محسوب می‌کنند زیرا دو قانون اول مربوط به پرستش یهوه و ممنوعیت ساخت بت برای اوست. با این وجود، خیلی بعید است این قوانین قدیمی‌تر از قرن هفتم قبل از میلاد باشند زیرا باستان‌شناسان کتیبه‌ای از قرن هشتم قبل از میلاد یافته‌اند که در آن یهوه در کنار اشیره، ایزدبانویی که همسر اوست، پرستیده شده است. اساساً یهودیان تا قبل از دوره تبعید به بابل در قرن ششم قبل از میلاد (هشت قرن بعد از آخناتون) یکتاپرست نبوده‌اند. فرضیه دیگر آن است که موسی زمانی که در مدین بود توسط پدرزنش با یهوه آشنا شد و مدرک این فرضیه، کتیبه‌ای مصری است که در آن یهوه خدای مناطق جنوبی ادوم نامیده شده است. با این وجود، فرار موسی به مدین دارای مضامین قصه‌های عامیانه است و در یافتن ریشه‌های دین پرستش یهوه کمکی نمی‌کند.[۵۲] در مجموع، به نظر نمی‌رسد یهوه خدایی کنعانی بوده باشد.[۵۳]

قوانینی که یهوه برای اسرائیلیان تعیین کرد بر روی لوح‌های سنگی حک شده بود. حک قانون بر روی سنگ امری رایج در شهرهای خاورمیانه باستان بوده است و باستان‌شناسان حداقل هفت لوح را بازیابی کرده‌اند. قدیمی‌ترین اثر کشف شده لوحی سومری از ۲٬۲۰۰ سال قبل از میلاد و معروف‌ترین قانون حمورابی، از حمورابی پادشاه بابل در قرن ۱۸ قبل از میلاد، است. قوانینی که یهوه از طریق موسی به اسرائیلیان منتقل کرد باید در همین چارچوب قرار داده شود. از نظر محتوایی نیز موارد ذکر شده با یکدیگر نزدیکی دارند:[۵۴]

قانون حمورابی ده فرمان موسی

اگر مردی چشم مرد دیگری را نابود کرده، آنان باید چشم او را نیز نابود کنند. اگر او استخوان مرد دیگری را شکسته، آنان باید استخوان او را بشکنند.

اگر مصدومیتی حاصل شود، شما باید در ازای زندگی، زندگی را بگیرید، چشم در برابر چشم، دندان در برابر دندان، دست در برابر دست، پا در برابر پا، سوختگی در برابر سوختگی، زخم در برابر زخم، کتک در برابر کتک

موسی در ادیان

یهودیت

یادبود موسی، کوه نیبو، اردن

نسبت دادن نگارش تورات به موسی، دیدگاهی متاخر یهودی است که بعد از آشنایی یهودیان با یونانیان و رومیان رواج پیدا کرده است. در خاورمیانهٔ باستان، نویسندگان آثار ادبی، شامل تورات، ناشناس بودند، ولی در فرهنگ یونانی — که پس از عهد اسکندر مقدونی تأثیر زیادی بر یهودیت گذاشته است — نام نویسنده، مثلاً آثار منسوب به هومر، اهمیت زیادی داشت؛ لذا از این دوره است که باور به نگارش تورات توسط موسی در نوشته‌های یهودی پدیدار شده است. انتخاب موسی به عنوان نویسندهٔ تورات، دو دلیل به خصوص داشته است: محتوای بخش اعظم چهار کتاب تورات دربارهٔ موسی هستند و بند ۴:۴۴ در تثنیه می‌گوید: «این شریعتی [عبری: توراتی] بود که موسی به بنی‌اسرائیل داد.» با این حال، این مسئله توسط خود تورات پشتیبانی نمی‌شود؛ بند ۱۲:۶ در پیدایش به وقایع بعد از مرگ موسی اشاره دارد. از آن گذشته، این امکان که موسی بتواند روایت مرگ خودش را بنویسد حتی در ادوار قدیم و پیش از شکل‌گیری دیدگاه انتقادی مدرن هم برای ربی‌های یهودی امری مسئله دار بوده است.[۵۵]

موسی خارج از تورات در سایر بخش‌های تنخ، حضور خیلی کمرنگی در کتب انبیاء و مزامیر دارد. فقط در دو دستهٔ دیگر از مطالب تنخ به او پرداخته‌اند: کتاب یوشع که در واقع ادامهٔ روایت فتح کنعان است؛ و دیگری مطالب مربوط به دورهٔ پس از تبعید یهودیان که قوم اسرائیل نیازمند نگاهی دوباره به داستان‌های شکل‌گیری‌اش داشته است.[۵۶] در کتب مقدس یهودی و دسته تفاسیر خاخامی معروف به میدراش، همانند کارهای قانون شفاهی یهودی، یعنی میشنا و تلمود، داستان‌های ارزشمند و اطلاعات اضافی دربارهٔ موسی وجود دارد.[۵۷]

نگاه سنت ربانی یهودی به موسی بر دو وجه بوده است؛ از سویی او را بزرگ ترینِ ربی‌ها و سرور انبیاء می‌یافتند که میان خدا و بشر میانجی گری می‌کرد، و از سویی مراقب بودند مبادا در اثر توصیفات آنان هالهٔ الهی یا نیمه‌الهی اطراف موسی را بگیرد؛ لذا موسی به دید یهودیان، شخصیتی تماماً انسان و جایزالخطاست و یهودیت دین مردم یهودی محسوب می‌شود، نه دین موسی، و اعتقاد بر این است که تورات از جانب خدا آمده، و نه از موسی. با این وجود، مواردی در تاریخ ثبت شده که — در پاسخ به جایگاه عیسی در مسیحیت و محمد در اسلام — تلاش کرده‌اند موسی را به جایگاه شخصیتی محوری این دین بالا ببرند، هرچند دیدگاه مخالفان اینان — مبنی بر اینکه عدم وجود شخصیتی محوری نشانهٔ تمایز یهودیت است — هم پررنگ بوده است.[۵۸]

مسیحیت

مجسمه نمادینِ مار برنجی و صلیب بر فراز کوه نیبو، اردن

برای مسیحیان، موسی — که بیشتر در عهد جدید مورد اشاره قرار گرفته است — همان‌طور که آموزه‌های مسیح مورد اشاره و شرح قرار گرفته، مظهر قوانین الهی است. نویسندگان عهد جدید اغلب برای شرح مأموریت مسیح، رفتار و گفتار او را با موسی مقایسه می‌کنند. برای مثال، در اعمال رسولان، ۷: ۳۹–۴۳، ۵۱–۵۳، طرد موسی به وسیله یهودیانی که گوساله سامری را می‌پرستیدند، با طرد عیسی به وسیله یهودیان مرتبط است.[نیازمند منبع] همچنین موسی در چند پیام از عیسی به تصویر کشیده شده است. زمانی که مطابق فصل سوم انجیل یوحنا او نقودیموس فریسی را در شب ملاقات نمود، او مار برنجی موسی را که بنی‌اسرائیل آن را می‌دیدند و مورد درمان قرار می‌گرفتند، با مرگ و رستاخیز خود برای درمان مردم مقایسه نمود. در بخش ششم، عیسی به این ادعای مردم که موسی در صحرا برای قومش گزانگبین فراهم کرد، اینگونه پاسخ داد که او موسی نبود، بلکه خداوند بود. عیسی بیان کرد که او به دست خدا غذای مردم را فراهم نموده است.[نیازمند منبع]

موسی، به همراه الیاس، در هر سه تغییر عیسی، در انجیل متی ۱۷، انجیل مرقیس ۹، و انجیل لوقا ۹، او را مشاهده نمود. مسیحیان بعدی تشابه‌های فراوان دیگری بین زندگی موسی و عیسی پیدا کردند، به قدری که عیسی به عنوان دومین موسی شناخته شد.[نیازمند منبع] ارتباط او با مسیحیت مدرن کاهش نیافته است. برخی کلیساها موسی را یک قدیس می‌خوانند؛ و در تقویم مربوط به قدیس‌های کلیسای ارتدوکس شرقی، کلیسای کاتولیک و کلیساهای لوتریانی در ۴ سپتامبر به عنوان یک پیامبر برایش جشن می‌گیرند.[۵۹] در تقویم قدیسان کلیسای آپوستولیک ارمنی، در ۳۰ ژوئیه به عنوان پدر مقدس برایش جشن می‌گیرد.[نیازمند منبع] اعضای کلیسای عیسی مسیح — به‌طور محاوره‌ای به مورمون‌ها مشهورند — در حالت عمومی موسی را به دید سایر مسیحیان می‌نگرند. اما، علاوه بر قبول توانایی‌های مقدس موسی، مورمون‌ها شامل گزیده‌ای از کتاب موسی به عنوان بخشی از کتاب مقدسشان هستند.[۶۰] اعتقاد بر این است که این کتاب ترجمه نوشته‌های موسی بوده و در مروارید گران‌قیمت (مورمونیسم) آمده است.[۶۱] قدیسان بعدی به‌طور منحصر به فرد معتقدند که موسی بدون مرگ پا به بهشت گذاشته است. به علاوه، جوزف اسمیت و الیور کودری بیان کردند که در ۳ آوریل ۱۸۳۶، موسی را در معبد کریتلند دیده‌اند.[۶۲]

اسلام

در قرآن بیش از هر شخصیت دیگری به موسی اشاره شده است و قرآن می‌گوید که تورات به او وحی شد. به گفته قرآن، نوح، ابراهیم و موسی اولین کسانی بودند که ایمان آوردند و همچنین موسی اولین کسی بود که آمدن محمد را پیشگویی کرد. شخصیت موسی در قرآن بازتابی از خود محمد است و به هر دو اتهامات مشابهی مثل جادوگری و تلاش برای منحرف‌کردن مردم از دین پدرانشان زده می‌شود. در سوره اسراء الله در جواب به کسانی که از محمد معجزه طلب می‌کنند، می‌گوید محمد معجزه‌ای نخواهد آورد زیرا مشرکان آن را رد خواهند کرد و سپس ۹ معجزه موسی را مثال می‌زند که فرعون آن‌ها را نپذیرفت.[۶۳] همچنین در قرآن گفته شده موسی و محمد بر یک دین بودند. به نظر می‌رسد موسی و هارونِ قرآن به سوی فرعون (برای دعوت او به پرستش الله) فرستاده شدند، نه بنی‌اسرائیل. تفاوت‌هایی میان داستان‌های تنخ و قرآن دیده می‌شود؛ به جای دختر فرعون، در قرآن همسر او موسی را پیدا می‌کند. دختران «شعیب» در قرآن ۲ نفر هستند اما در کتاب مقدس، موسی به ۷ دختر یترون کمک می‌کند. قرآن داستان کار کردن یعقوب برای لابان جهت ازدواج با دختران او را وارد قصه موسی کرده و در این داستان، موسی هشت سال برای شعیب کار می‌کند تا دختر او را به زنی بگیرد. در قرآن به جای ۱۰ بلای کتاب مقدس، ۹ معجزه نازل می‌شود و در زمان وزارت هامان به اوج می‌رسد و جادوگران فرعون به خدا ایمان می‌آورند و کشته می‌شوند. در بیابان، موسی ۱۲ چشمه از سنگ بیرون می‌کشد، ۱ چشمه برای هر قبیله. از جمله ویژگی‌های داستان موسی در قرآن، این است که موسی به خاطر قتل مرد مصری توبه می‌کند و همچنین بوته سوزان را در شب می‌یابد و می‌خواهد آن را به خاطر نورش به خانه خود ببرد.[۶۴][۶۵] در داستان موسی در قرآن، خدا اجازه نمی‌دهد نوزاد از سینه پرستاران مصری شیر بخورد. در قرآن خدا کوهی را بالای سر بنی‌اسرائیل بلند می‌کند.[۶۶][۶۷]

برخی از گزارش‌های قرآنی از زندگانی موسی، در منابع قدیمی‌تر وجود ندارد؛ مثل سامری که گوساله‌ای طلایی می‌سازد و داستان سفر موسی و شاگردش به آخر جهان. این قصه خارج از چارچوب داستان‌های کتاب مقدس است. به گفته قرآن، موسی و شاگردش راهی سفر شدند تا «محل تلاقی دو دریا» — مجمع البحرین — را ببینند اما شاگردش ماهی که به عنوان غذا با خود داشتند را فراموش کرد. در عوض آنان با یکی از پیامبران — که در مطالب متاخر اسلامی خضر نامیده شده است— ملاقات کردند و موسی از او خواست اجازه دهد همراهی‌اش کند تا علم او را فرا بگیرد. در طول سفر آن شخص کارهایی مثل کشتن یک کودک می‌کند که موسی دلیلشان را درک نمی‌کند اما در آخر داستان او به موسی توضیح می‌دهد. از آنجا که این قصه نمونه مشابهی در ادبیات دیگر فرهنگ‌های منطقه دربارهٔ موسی ندارد، برخی از مفسران مسلمان اعتقاد دارند این موسی، موسی بن عمران نیست. با این حال، میان این داستان با حماسه گیلگمش و افسانه یهودی دربارهٔ یوشع بن لاوی شباهت‌هایی دیده می‌شود.[۶۸][۶۹]

برخی از قصه‌های موسی در اشعار امیة بن ابی‌الصلت، رقیب و معاصر محمد، نیز یافت می‌شود. نام عمرام که در کتاب مقدس پدر موسی، میریام و هارون و همسر یوکابد است، در قرآن ذکر نشده اما ادبیات اسلامی به او با نام عمران اشاره کرده‌اند و از او به عنوان یکی از نگهبانان فرعون نام برده‌اند. در قرآن عمران دیگری وجود دارد که پدر مریم است. در قصص الانبیاء داستان‌های بیشتری دربارهٔ موسی روایت شده که به عقیده هیرشبرگ و هلر، اغلب ریشه در مطالب کتاب مقدس، آگادا و قصه‌های عامیانه دارد. به عنوان مثال، قصه محاکمه موسی در خردسالی با قرار دادن او بین آتش در یک سمت و جواهرات در سمت دیگر، یکی از داستان‌هایی است که از آگادا وارد متون اسلامی شده است. موسی دست خود را به سمت جواهرات دراز می‌کند اما جبرئیل مانعش می‌شود و دستش را به طرف آتش می‌برد. در برخی از این افسانه‌ها، موسی را در نقش دیگر شخصیت‌های کتاب مقدس قرار داده‌اند. یک نمونه، پنهان‌شدن موسی در دیگ سوزانی است که تبدیل به گلستان می‌شود که شبیه داستان ابراهیم است. در متون اسلامی همچنین تأکید زیادی بر عصای موسی شده؛ کسائی روایت کرده که عصا را از بهشت آوردند و آدم، هابیل، شیث، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و یعقوب پیشتر از آن استفاده کرده بودند. به گفته طبری، فرشته‌ای آن را به موسی تحویل داد.[۷۰][۷۱] در یک قصه زمانی که موسی خواب بود عصایش یک اژدها را کشت. متون اسلامی همچنین موسی را «کلیم‌الله» نامیده‌اند که معانی چون «او که با الله صحبت کرد» می‌تواند داشته باشد.[۷۲]

در بهائیت، موسی رساننده پیام حق بوده و به اندازه آن‌هایی که در سایر دوران‌ها ارسال شده‌اند، معتبر است.[۷۳] یکی از القاب موسی در بهائیت، «کلیم‌الله» است.[۷۴] موسی به عنوان هم وارکننده راه بهاءالله و وحی نهایی‌اش، و معلم حقیقت توصیف شده و آموزه‌هایش درخور مردم دوران خود بوده است.[۷۵]

در هنر، فرهنگ و رسانه

هنر تجسمی

نقش‌برجسته ای از موسی در مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا برای گرامیداشت یاد او به عنوان یکی از ۲۳ شخصیت برجستهٔ جهان در امر قانونگذاری در سرتاسر تاریخ

موسی به دلیل قانون‌گذار بودن، در چند ساختمان دولتی در ایالات متحده به تصویر کشیده شده است. در کتابخانه ملی کنگره آمریکا یک مجسمه بزرگ از موسی در کنار مجسمه پولس قرار گرفته است. موسی یکی از ۲۳ قانون‌گذاریست که نقش‌برجسته مرمری‌اش در تالار مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا در کاخ کنگره قرار دارد. سایر ۲۲ قانون‌گذار رو به سمت موسی هستند که تنها نقش‌برجسته رو به جلوست.[۷۶][۷۷]

مجسمه موسی اثر میکل آنژ

موسی هشت بار در کنده‌کاری حلقه سقف تالار بزرگ دیوان عالی نمایان شده است. تصویر او همراه تصویر سایر چهره‌های قدیمی مانند سلیمان، زئوس خدای یونانیان، و مینرو الهه عقل و هنر رومیان آمده است. سنگ‌فرش شرقی ساختمان دیوان عالی، موسی را درحالی نمایش می‌دهد که دو لوح در دست دارد. این لوح‌ها ده فرمان حک شده بر درهای بلوطی دادگاه را نمایان می‌سازند، که به وسیله چهارچوب‌های برنزی احاطه شده‌اند. یک تصویر بحث‌برانگیز درست در بالای سر رئیس عدالت قرار گرفته است. در مرکز مجسمه ۴۰ فوتی اسپانیایی لوحی قرار دارد که اعداد رومی ۱ تا ۱۰ را با برخی اعداد مخفی نشان می‌دهد.[۷۸]

مجسمه میکل‌آنژ

مجسمه موسی اثر میکل آنژ در کلیسای سن پیترو در وینکولی رم، یکی از شاهکارهای جهانیست. شاخ‌های بالای سر مجسمه موسی حاصل ترجمه غلط کتاب مقدس از عبری به کتاب مقدس ولگاته لاتین است. معنی واژه استعمال شده از کتاب خروج «شاخ» یا «تابش» است. تحقیقات مؤسسه باستان‌شناسی آمریکا نشان می‌دهد که این واژه زمانی مورد استفاده قرار گرفت که موسی «بعد از دیدن شکوه ایزدی به سمت افرادش برگشت،» و چهره‌اش «تابان گشت.»[۷۹] در آثار هنری اخیر یهودی اغلب تابش‌هایی از سر موسی خارج می‌شود.[۷۹]

یک نویسنده دیگر توضیح می‌دهد، «زمانی که سنت جروم عهد عتیق را به لاتین ترجمه کرد، فکر کرد که هیچ‌کس جز مسیح نباید پرتو نور تابش کند؛ لذا از ترجمه دوم استفاده نمود.»[۸۰][۸۱] اما استیفن لنگ اشاره می‌کند که نسخه جروم موسی را با «تابش‌های شبیه به شاخ» توصیف کرد ولی به‌طور ناشیانه آن گونه ترجمه کرد که گویا شاخ دارد.[۸۰][۸۱] او همچنین اشاره کرد که به گفته جروم موسی بر روی یک تخت پادشاهی تکیه زده بود، در حالی که موسی نه پادشاه بوده و نه هرگز روی چنین تختی نشده بود.[۸۰][۸۱]

فیلم و تلویزیون

موسی در فیلم صامت ده فرمان به کارگردانی دومیل، در سال ۱۹۲۳ به بازیگری تئودور روبرتز، در نقش او، به تصویر کشیده شد. در فیلم دیگری با همین نام، یعنی ده فرمان به کارگردانی سیسیل ب دومیل در سال ۱۹۵۶ با بازی چارلتون هستون به موسی پرداخته شده است. در سال ۲۰۰۶ نیز یک سریالی تلویزیونی با نام ده فرمان تولید شد.[نیازمند منبع] برت لنکستر در سریال چند قسمتی موسی قانون‌گذار نقش موسی را بازی کرد. در فیلم تاریخ جهان، قسمت ۱، مل بروکس نقش موسی را بازی کرده است.[۸۲] بین کینگزلی در انیمیشن ده فرمان محصول سال ۲۰۰۷ گوینده است.[نیازمند منبع] در انیمیشن شاهزادهٔ مصر از محصولات شرکت دریم‌ورکس در سال ۱۹۹۸، موسی با گویندگی ال کیلمر شخصیت اصلی داستان است.[۸۳] خروج: خدایان و پادشاهان[۸۴] (به انگلیسی: Exodus: Gods and Kings) یک فیلم خیال‌پردازی حماسی برگرفته از کتاب مقدس محصول سال ۲۰۱۴، به کارگردانی ریدلی اسکات است. این فیلم به تفسیری از داستان سفر خروج موسی از مصر و هدایت قوم بنی‌اسرائیل می‌پردازد.[نیازمند منبع]

منبع‌شناسی

داستان زندگی موسی در کتب دوم تا پنجم تنخ روایت شده است. نگارش این چهار کتاب، به نام‌های خروج، لاویان، اعداد و تثنیه که در کنار سفر پیدایش به تورات یا اسفار پنج‌گانه موسوم هستند، به خود موسی منسوب است.[۸۵] با این حال، در نظر محققان امروزی این ادعا صحیح نیست و نویسندگان متعددی در تهیه و شکل‌گیری تورات نقش داشته‌اند. همچنین کتاب مقدس زمان خروج بنی‌اسرائیل از مصر را حدود ۱۴۴۰ قبل از میلاد اعلام کرده،[۸۶] اما تهیه نسخه مکتوب نهایی و فعلی تورات حدوداً تا قرن چهارم قبل از میلاد زمان برده است.[۸۷] هیچ منبع دیگری به موسی و خروج اسرائیلیان از مصر اشاره نکرده و تمام مطالبی که در این مورد موجود است، به منابع یهودی تعلق دارد.[۸۸]

دربارهٔ منابعی که توسط نویسندگان تورات در تنظیم متن فعلی آن مورد استفاده قرار گرفته، فرضیات گوناگونی ارائه شده است. مورد قبول‌ترین میان این فرضیات، به «فرضیه مستند» معروف است. مطابق این فرضیه، چهار منبع عمده در شکل‌گیری تورات نقش داشته‌اند؛ محققان این چهار منبع را «منبع یهوه‌ای» (به اختصار منبع جی)، «منبع الوهیمی» (به اختصار منبع ای)، «منبع روحانی» (به اختصار منبع پی) و «تاریخ تثنوی» (به اختصار منبع دی) لقب داده‌اند. این منابع مربوط به دوره‌های مختلفی هستند اما روی هم رفته محققان هر چهار منبع را متعلق به نیمه اول هزاره نخست قبل از میلاد می‌دانند که توسط نویسندگان در میانه‌های همان هزاره با یکدیگر ترکیب شده‌اند.[۸۹] این منابع را می‌توان جدا از یکدیگر مطالعه کرد و هرکدام کم و بیش روایت کامل و مستقلی از داستان خروج و سرگذشت موسی ارائه می‌دهد.[۹۰] همچنین اختلاف نظر مهم دیگر این است که آیا خروج از مصر و سرگردانی در بیابان داستان‌های جداگانه‌ای بودند یا نه. اگر جداگانه بودند، داستان موسی در نسخه‌های قدیمی‌تر به کدام یکی از این قصه‌ها تعلق داشته یا اینکه اصلاً به به هیچ‌کدام مربوط نبوده است. نکته دیگر آن است که فتح کنعان نقطه اوج داستان خروج است، با این حال بخشی از تورات فعلی نیست.[۹۱]

یادداشت‌ها

  1. در متن تورات فقط به «او» اشاره شده و به صراحت مشخص نیست منظور از «او» واقعا موسی باشد
  2. این بخش به منبع الوهیمی تعلق دارد. قربانی شدن اسحاق در سفر پیدایش که آن هم «آزمودن» ابراهیم نامیده شده بود، نیز ریشه در منبع الوهیمی داشت.
  3. در بخش‌های دیگر کتاب مقدس مثل مزامیر ۹۵:۳ نیز موارد مشابه وجود دارد.

پانویس

  1. Hayes, “Moses”, The Oxford Guide to People & Places of the Bible.
  2. Bandstra, Reading the Old Testament, 120.
  3. Dozeman, Commentary on Exodus, 81–82.
  4. Hayes, “Moses”, The Oxford Guide to People & Places of the Bible.
  5. Hays, Comparative Study of the Hebrew Bible and Ancient Near East, 116.
  6. Ulmer, Egyptian Cultural Icons in Midrash, 269.
  7. Midrash Rabbah, Ki Thissa, XL. 3-3, Lehrman, P.463
  8. Yalkut Shimoni, Shemot 166 to Chronicles I 4:18, 24:6; also see Vayikra Rabbah 1:3; Chasidah p.345
  9. Rashi to Bava Batra 15s, Chasidah p.345
  10. Bava Batra 15a on Deuteronomy 33:21, Chasidah p.345
  11. Rashi to Berachot 54a, Chasidah p.345
  12. Bandstra, Reading the Old Testament, 120.
  13. Attridge and Meeks, “Exodus 6”, The HarperCollins Study Bible.
  14. Redmouimt, The Oxford History of the Biblical World, 59.
  15. Abrahams, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 523.
  16. Abrahams, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 523.
  17. Abrahams, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 524.
  18. Bandstra, Reading the Old Testament, 121.
  19. Attridge and Meeks, “Exodus 2”, The HarperCollins Study Bible.
  20. Attridge and Meeks, “Exodus 3”, The HarperCollins Study Bible.
  21. Abrahams, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 524.
  22. Attridge and Meeks, “Exodus 2”, The HarperCollins Study Bible.
  23. Berlin and Brettler, The Jewish Study Bible, 113.
  24. Abrahams, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 524.
  25. Berlin and Brettler, The Jewish Study Bible, 113.
  26. Attridge and Meeks, “Exodus 4”, The HarperCollins Study Bible.
  27. Abrahams, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 524.
  28. Attridge and Meeks, “Exodus 5”, The HarperCollins Study Bible.
  29. Abrahams, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 524.
  30. Bandstra, Reading the Old Testament, 125.
  31. Abrahams, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 524.
  32. Abrahams, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 524.
  33. Bandstra, Reading the Old Testament, 129.
  34. Bandstra, Reading the Old Testament, 129–131.
  35. Bandstra, Reading the Old Testament, 131–134.
  36. Bandstra, Reading the Old Testament, 139–141.
  37. Bandstra, Reading the Old Testament, 141–142.
  38. Bandstra, Reading the Old Testament, 142–143.
  39. Abrahams, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 526.
  40. Bandstra, Reading the Old Testament, 168.
  41. Abrahams, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 526.
  42. Bandstra, Reading the Old Testament, 168.
  43. Grabbe, The Book of Exodus: Composition, Reception, and Interpretation, 69.
  44. Van Seters, The Biblical World, 196.
  45. Dever, Who Were the Early Israelites and Where Did They Come From?, 15–17.
  46. Van Seters, The Hebrew Bible Today: Critical Issues, 34.
  47. Sperling and Greenberg, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 526.
  48. Van Seters, The Biblical World, 197.
  49. Moore and Kelle, Biblical History and Israel's Past, 77.
  50. Van Seters, The Biblical World, 197–199.
  51. Dever, Who Were the Early Israelites and Where Did They Come From?, 18–19.
  52. Van Seters, The Biblical World, 197–199.
  53. Dever, Who Were the Early Israelites and Where Did They Come From?, 125.
  54. Bandstra, Reading the Old Testament, 137–139.
  55. Carr, “The Hebrew Bible”, The New Oxford Annotated Bible, 7.
  56. Greenberg and Sperling, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 530.
  57. Midrash Rabbah, Ki Thissa, XL. 3-3, Lehrman, P.463
  58. Jacobs, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 533.
  59. Great Synaxaristes: (یونانی) Ὁ Προφήτης Μωϋσῆς. 4 Σεπτεμβρίου. ΜΕΓΑΣ ΣΥΝΑΞΑΡΙΣΤΗΣ.
  60. Skinner, Andrew C. (1992), "Moses", in Ludlow, Daniel H (ed.), Encyclopedia of Mormonism, New York: Macmillan Publishing, pp. 958–959, ISBN 0-02-879602-0, OCLC 24502140
  61. Taylor, Bruce T. (1992), "Book of Moses", in Ludlow, Daniel H (ed.), Encyclopedia of Mormonism, New York: Macmillan Publishing, pp. 216–217, ISBN 0-02-879602-0, OCLC 24502140
  62. The Doctrine and Covenants 110:11
  63. Neuwirth, “From the Sacred Mosque to the Remote Temple”, 392.
  64. Heller, “Musa”, The Encyclopaedia of Islam, 638–639.
  65. Hirschberg, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 538.
  66. Heller, “Musa”, The Encyclopaedia of Islam, 639.
  67. Hirschberg, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 538.
  68. Heller, “Musa”, The Encyclopaedia of Islam, 639.
  69. Hirschberg, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 539.
  70. Heller, “Musa”, The Encyclopaedia of Islam, 639.
  71. Hirschberg, “Moses”, Encyclopaedia Judaica, 539.
  72. McDonald, “Musa”, The Encyclopaedia of Islam, 640.
  73. Historical Context of the Bábi and Bahá'í Faiths
  74. Paradise and Paradigm: Key Symbols in Persian Christianity and the Baháí̕ Faith, Christopher Buck - 1999
  75. The Bahá'í: The Religious Construction of a Global Identity - Page 256, Michael McMullen - 2000
  76. "Relief Portraits of Lawgivers: Moses. Architect of the Capitol". Aoc.gov. 2009-02-13. Archived from the original on 2 March 2010. Retrieved 2010-03-02.
  77. "Courtroom Friezes: North and South Walls: Information Sheet." Supreme Court of the United States. [۱]
  78. "In the Supreme Court itself, Moses and his law on display" بایگانی‌شده در ۷ دسامبر ۲۰۰۹ توسط Wayback Machine Religion News Service
  79. ۷۹٫۰ ۷۹٫۱ MacLean, Margaret. (ed) Art and Archaeology, Vol. VI, Archaeological Institute of America (1917) p. 97
  80. ۸۰٫۰ ۸۰٫۱ ۸۰٫۲ Thomason, Dustin; Caldwell, Ian (2005). The Rule of Four. New York: Random House. p. 151. ISBN 0-440-24135-9.
  81. ۸۱٫۰ ۸۱٫۱ ۸۱٫۲ Gross, Kenneth (2005). The Dream of the Moving Statue. Ithaca, NY: Cornell Univ. Press. p. 245. ISBN 0-271-02900-5.
  82. "History of the World: Part I".
  83. "Prince of Egypt".
  84. «مراکش و مصر فیلم تاریخی دربارهٔ خروج حضرت موسی از مصر را توقیف کردند». بی‌بی‌سی فارسی. ۲۶ دسامبر ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۷ دسامبر ۲۰۱۴.
  85. Van Seters, The Biblical World, 196.
  86. Van Seters, The Biblical World, 197.
  87. Barton, The Pentateuch, 8.
  88. Van Seters, The Biblical World, 196.
  89. Redmouimt, The Oxford History of the Biblical World, 64–65.
  90. Friedman, “Who Wrote the Exodus Story?”, The Exodus.
  91. Redmouimt, The Oxford History of the Biblical World, 64–65.

منابع