حدیث قرطاس: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا، ابرابزار، اصلاح نشانی وب) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{محمد۲}} | {{محمد۲}} | ||
'''حدیث قلم و کاغذ''' یا '''حدیث قرطاس''' یا '''فاجعه پنجشنبه'''<ref name=":1">Muhammad al-Tijani al-Samawi, ''Black Thursday'', trans.</ref> {{به عربی| | '''حدیث قلم و کاغذ''' یا '''حدیث قرطاس''' یا '''فاجعه پنجشنبه'''<ref name=":1">Muhammad al-Tijani al-Samawi, ''Black Thursday'', trans.</ref> {{به عربی|رزیة یوم الخمیس}} به رویدادی اشاره دارد که [[محمد|پیامبر اسلام]] کمی پیش از مرگش درخواست کرد تا چیزی بنویسد، اما بنا بر گفته شیعیان [[عمر بن خطاب]] آن را رد کرد. حدیث در هر دو مذهب [[شیعه|تشیع]] و [[مذهب اهل سنت|تسنن]] یاد شده است. و برخی آن را «یکی از پنهانترین صحنهها در تاریخ اسلام» میدانند.<ref>{{Cite book|last=Razwy|first=Sayed Ali Asgher|title=A Restatement of the History of Islam & Muslims|page=304}}</ref> | ||
== شرح رخداد == | == شرح رخداد == | ||
[[محمد]] در سال ۶۳۲ میلادی بیمار شد و سلامت او در روز پنج شنبه به شدت تغییر کرد. گزارش | [[محمد]] در سال ۶۳۲ میلادی بیمار شد و سلامت او در روز پنج شنبه به شدت تغییر کرد. گزارش شده است که محمد درخواست قلم و کاغذ کرده تا بیانیهای بنویسد که مانع از گمراهی [[امت اسلام]] بشود.<ref>{{Harvtxt|Abbas|2021|p=89}}. {{Harvtxt|Hazleton|2009|p=48}}</ref> عمر بن خطاب با توهین به محمد پاسخ داد: «بایستید! این مرد [محمد] هذیان میگوید. کتاب خدا برای ما کافی است.<ref name=":2">{{Cite book|title=Hayaat al-Qulub, Volume 2|page=998}}</ref> برخی از حاضران به عمر گفتند: «از دستور رسولالله اطاعت کن» و بحث و جدلی درگرفت.<ref>{{Cite web|title=The Incident of Pen and Paper from Sunni Sources|url=https://www.seratonline.com/6342/the-incident-of-pen-and-paper-from-sunni-sources/|website=Serat Online|publisher=SeratOnline}}</ref> در این هنگام محمد به حاضران میگوید: «بروید و من را تنها بگذارید.»<ref>{{Harvtxt|Miskinzoda|2014}}. {{Harvtxt|Hazleton|2009|p=50}}</ref> | ||
{{نقل قول|[[ابنعباس]] روایت میکند:<p> | {{نقل قول|[[ابنعباس]] روایت میکند:<p> | ||
«هنگامی که رسول خدا در بستر مرگ بود و در خانه چند نفر حاضر بودند از جمله آنها عمر بن خطاب بود. پیامبر گفت: «بگذارید چیزی بنویسم که پس از این شما گمراه نشوید» عمر گفت: «پیامبر به شدت مریض است، قرآن نزد شماست و کلام خدا برای ما کافی است». افراد حاضر در خانه بحث و جدل کردند. عدهای گفتند کاغذی بیاورید تا پیامبر وصیتی بنویسد و ما را از گمراهی نجات دهد ولی دیگران حرف عمر را تکرار میکردند. چون سخنان زیادی گفته شد و دامنه اختلافات بالا گرفت، رسول خدا فرمود: «از نزد من برخیزید که در حضور من جدال و اختلاف شایسته نیست». به دلیل بحث و جدل پیامبر خدا نتوانست آنچه میخواست را بنویسد.»|[[محمد بخاری]]|''[[صحیح بخاری]]''<ref>{{Harvtxt|Madelung|1997|p=41}}. {{Harvtxt|Momen|1985|pp=15, 16}}. {{Harvtxt|Miskinzoda|2014}}. {{Harvtxt|Abbas|2021|p=89}}. {{Harvtxt|Hazleton|2009|p=50}}</ref> | «هنگامی که رسول خدا در بستر مرگ بود و در خانه چند نفر حاضر بودند از جمله آنها عمر بن خطاب بود. پیامبر گفت: «بگذارید چیزی بنویسم که پس از این شما گمراه نشوید» عمر گفت: «پیامبر به شدت مریض است، قرآن نزد شماست و کلام خدا برای ما کافی است». افراد حاضر در خانه بحث و جدل کردند. عدهای گفتند کاغذی بیاورید تا پیامبر وصیتی بنویسد و ما را از گمراهی نجات دهد ولی دیگران حرف عمر را تکرار میکردند. چون سخنان زیادی گفته شد و دامنه اختلافات بالا گرفت، رسول خدا فرمود: «از نزد من برخیزید که در حضور من جدال و اختلاف شایسته نیست». به دلیل بحث و جدل پیامبر خدا نتوانست آنچه میخواست را بنویسد.»|[[محمد بخاری]]|''[[صحیح بخاری]]''<ref>{{Harvtxt|Madelung|1997|p=41}}. {{Harvtxt|Momen|1985|pp=15, 16}}. {{Harvtxt|Miskinzoda|2014}}. {{Harvtxt|Abbas|2021|p=89}}. {{Harvtxt|Hazleton|2009|p=50}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی = تیجانی|نام = محمد|عنوان = آنگاه که هدایت شدم|ناشر = بنیاد معارف اسلامی}}</ref>}} | ||
<ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی = تیجانی|نام = محمد|عنوان = آنگاه که هدایت شدم|ناشر = بنیاد معارف اسلامی}}</ref>}} | |||
{{گفتاورد|[[سعید بن جبیر]] روایت میکند که ابنعباس میگفت: «پیامبر خدا گفت: «برای من قلم و کاغذی بیاورید تا برایتان متنی بنویسم تا (با پیروی از آن) شما هیچگاه گمراه نشوید». عدهای گفتند واضح است که پیامبر خدا هذیان میگوید.»|[[مسلم بن حجاج نیشابوری]]|''[[صحیح مسلم]]''<ref name="ReferenceA">{{hadith-usc|usc=yes|Muslim|013|4015}}</ref>}} | {{گفتاورد|[[سعید بن جبیر]] روایت میکند که ابنعباس میگفت: «پیامبر خدا گفت: «برای من قلم و کاغذی بیاورید تا برایتان متنی بنویسم تا (با پیروی از آن) شما هیچگاه گمراه نشوید». عدهای گفتند واضح است که پیامبر خدا هذیان میگوید.»|[[مسلم بن حجاج نیشابوری]]|''[[صحیح مسلم]]''<ref name="ReferenceA">{{hadith-usc|usc=yes|Muslim|013|4015}}</ref>}} | ||
خط ۲۱: | خط ۲۰: | ||
=== سوره حشر، آیه ۷ === | === سوره حشر، آیه ۷ === | ||
[[آیه ۷ سوره حشر]] بر اطاعت از محمد دستور میدهد و این آیه بارها در نقد اقدام عمر اشاره | [[آیه ۷ سوره حشر]] بر اطاعت از محمد دستور میدهد و این آیه بارها در نقد اقدام عمر اشاره شده است.<ref name="auto">{{Cite web|last=Abdullah|title=A Brief Analysis of the Incident of the Paper|url=http://umar-ibn-khattab.blogspot.com/2012/12/a-brief-analysis-of-incident-of-paper.html|website=Umar ibn Khattab}}</ref> <blockquote> و آنچه را پیامبر به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت، بازایستید. </blockquote> | ||
=== سوره نسا، آیه ۶۵ === | === سوره نسا، آیه ۶۵ === | ||
[[آیه ۶۵ سوره نساء|آیه ۶۵ سوره نسا]] میگوید که اگر کسی به تصمیمات محمد گوش ندهد، ایمان ندارد و این آیه بارها در رابطه با اقدامات عمر در این رویداد اشاره | [[آیه ۶۵ سوره نساء|آیه ۶۵ سوره نسا]] میگوید که اگر کسی به تصمیمات محمد گوش ندهد، ایمان ندارد و این آیه بارها در رابطه با اقدامات عمر در این رویداد اشاره شده است.<ref name="auto">{{Cite web|last=Abdullah|title=A Brief Analysis of the Incident of the Paper|url=http://umar-ibn-khattab.blogspot.com/2012/12/a-brief-analysis-of-incident-of-paper.html|website=Umar ibn Khattab}}</ref> <blockquote> ولی چنین نیست، به پروردگارت قسم که ایمان نمیآورند، مگر آنکه تو را در مورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است داور گردانند؛ سپس از حکمی که کردهای در دلهایشان احساس ناراحتی [و تردید] نکنند، و کاملاً سرِ تسلیم فرود آورند. </blockquote> | ||
== رویداد بعدی == | == رویداد بعدی == | ||
خط ۳۰: | خط ۲۹: | ||
== نقد == | == نقد == | ||
برخی از عالمان شیعه و سنی معتقدند که بر اساس متن قرآن امی بودن پیامبر به معنای سواد نوشتن او | برخی از عالمان شیعه و سنی معتقدند که بر اساس متن قرآن امی بودن پیامبر به معنای سواد نوشتن او بوده است.<ref>تفسیر نمونه نویسنده: مکارم شیرازی جلد:1 صفحه:468</ref><ref>نام کتاب: دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد۳ صفحه:۶۴</ref> از طرف دیگر برخی معتقدند امی بودن از لقب شهر [[مکه]] (امالقری) گرفته شده و پیامبر اسلام هم میتوانسته بخواند و هم بنویسد.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=پیامبر اسلام (ص) که سواد خواندن و نوشتن نداشت؛ چرا هنگام وفاتش قلم و کاغذ میخواهد که وصیتی بنویسد؟! - گنجینه پاسخ ها|نشانی=https://www.islamquest.net/fa/archive/fa71714|وبگاه=اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی|بازبینی=2022-02-22|کد زبان=fa-ir}}</ref> | ||
== | == دیدگاهها == | ||
به گفته مسکینزدا، نافرمانی از محمد در این حادثه توسط برخی از نویسندگان اهل سنت، مانند [[ابن حزم]]، کماهمیت جلوه داده شده | به گفته مسکینزدا، نافرمانی از محمد در این حادثه توسط برخی از نویسندگان اهل سنت، مانند [[ابن حزم]]، کماهمیت جلوه داده شده یا به نگرانی صحابه برای فشار بیش از حد بر محمد که بیمار بود از سوی دیگران، مانند حلبی، نسبت داده شده است.<ref>{{Harvtxt|Miskinzoda|2014}}. {{Harvtxt|Abbas|2021|p=89}}</ref> برخی، مانند [[احمدبن یحیی بلاذری|بلاذری]]، در عوض پیشنهاد کردهاند که محمد قصد داشته ابوبکر را به عنوان جانشین خود تعیین کند.<ref>{{Harvtxt|Miskinzoda|2014}}</ref> در منابع شیعه، این حادثه به عنوان یک مصیبت و فرصت از دست رفته برای تعیین علی به عنوان جانشین شده است.<ref name=":102">{{Harvtxt|Abbas|2021|p=89}}</ref> [[ویلفرد مادلونگ]] این دیدگاه را تأیید میکند و مینویسد که عمر بعداً به ابنعباس توضیح داد که محمد قصد دارد علی را به عنوان جانشین خود معرفی کند و او عمر به دلیل اعتقاد به اینکه اعراب علیه علی قیام خواهند کرد از این امر جلوگیری کرد.<ref>{{Harvtxt|Madelung|1997|pp=66, 67}}</ref> [[لزلی هزلتون|لزی هزلتون]] هم دیدگاه مشابهی دارد.<ref name="Hazleton 2009 49">{{Harvtxt|Hazleton|2009|p=49}}</ref> | ||
در اهل سنت، این حدیث با ظهور سیاست اجتماعی که پس از مرگ محمد صورت گرفت، مرتبط شده است. به گفته مسکینزدا بحث این است که محمد تلویحاً با نحوه عمل جامعه مسلمانان ([[امت]]) پس از مرگش موافقت کرده | در اهل سنت، این حدیث با ظهور سیاست اجتماعی که پس از مرگ محمد صورت گرفت، مرتبط شده است. به گفته مسکینزدا بحث این است که محمد تلویحاً با نحوه عمل جامعه مسلمانان ([[امت]]) پس از مرگش موافقت کرده بود؛ بنابراین، از دیدگاه اهل سنت، این حدیث با ظهور احادیثی منسوب به محمد، مانند «امت من هرگز بر خطا توافق نمیکنند» پیوند دارد، اندیشهای که توسط متکلمینی چون ابن حزم و [[ابن سید الناس]] تداوم یافته است.<ref>{{Harvtxt|Miskinzoda|2014}}</ref> در مقابل، اگرچه قرآن به مؤمنان توصیه میکند که برخی از مسائل را با مشورت حل و فصل کنند، به گفته مادلونگ، جانشینی پیامبر ممکن است یکی از آنها نباشد. این امر با انتخاب جانشینان برای پیامبران گذشته توسط خدا در قرآن تثبیت شده است.<ref>{{Harvtxt|Madelung|1997|p=17}}</ref> | ||
به گفته میسکینزدا، نقطه کانونی داستان، پرسش از مرجعیت دینی محمد است که نمونه آن این جمله عمر است که «تو قرآن داری، کتاب خدا ما را بس است». او پیشنهاد | به گفته میسکینزدا، نقطه کانونی داستان، پرسش از مرجعیت دینی محمد است که نمونه آن این جمله عمر است که «تو قرآن داری، کتاب خدا ما را بس است». او پیشنهاد میکند که پیام این روایات این است که قرآن برای هدایت مسلمانان کافی است.<ref>{{Harvtxt|Miskinzoda|2014}}</ref> از سوی دیگر، هزلتون استدلال میکند که قرآن کافی نیست، زیرا با عمل محمد ([[سنت]]) پس از مرگ او تکمیل شده است.<ref>{{Harvtxt|Hazleton|2009|p=50}}</ref> مسلمانان شیعه با استناد به حدیث ثقلین، این موضوع را با سیره [[دوازده امام|امامان]] خود تکمیل میکنند که در آن از مسلمانان خواسته شده است که پس از او از قرآن و [[اهل بیت]] او راهنمایی بگیرند.<ref>{{Harvtxt|Momen|1985|p=16}}. {{Harvtxt|Mavani|2013|p=80}}. {{Harvtxt|Campo|2009}}. {{Harvtxt|Abbas|2021|p=81}}</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
=== ارجاعات === | === ارجاعات === | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
=== منابع === | === منابع === | ||
* {{Cite book|last=Hazleton|first=Lesley|title=After the Prophet: The epic story of the Shia-Sunni split in Islam|publisher=Knopf Doubleday Publishing Group|year=2009|isbn= | * {{Cite book|last=Hazleton|first=Lesley|title=After the Prophet: The epic story of the Shia-Sunni split in Islam|publisher=Knopf Doubleday Publishing Group|year=2009|isbn=978-0-385-53209-9}} | ||
* {{Cite book|last=Madelung|first=Wilferd|title=The succession to Muhammad: A study of the early caliphate|url=https://archive.org/details/successiontomuha00made_045|publisher=Cambridge University Press|year=1997|isbn= | * {{Cite book|last=Madelung|first=Wilferd|title=The succession to Muhammad: A study of the early caliphate|url=https://archive.org/details/successiontomuha00made_045|publisher=Cambridge University Press|year=1997|isbn=978-0-521-64696-3|pages=[https://archive.org/details/successiontomuha00made_045/page/n60 41]}} | ||
* {{cite book|last=Miskinzoda|first=Gurdofarid|url=https://books.google.com/books?id=Hv9fAwAAQBAJ&pg=PT254|title=The Study of Shiʿi Islam: History, Theology and Law|publisher=I.B.Tauris|year=2014|isbn=978-0-85773-529-4|editor=Farhad Daftary|series=The Study of Shi‘i Islam: History, Theology and Law|chapter=The Story of Pen and Paper and its interpretation in Muslim Literary and Historical Tradition}} | * {{cite book|last=Miskinzoda|first=Gurdofarid|url=https://books.google.com/books?id=Hv9fAwAAQBAJ&pg=PT254|title=The Study of Shiʿi Islam: History, Theology and Law|publisher=I.B.Tauris|year=2014|isbn=978-0-85773-529-4|editor=Farhad Daftary|series=The Study of Shi‘i Islam: History, Theology and Law|chapter=The Story of Pen and Paper and its interpretation in Muslim Literary and Historical Tradition}} | ||
* {{Cite book|last=Campo|first=Juan Eduardo|url=https://books.google.com/books?id=OZbyz_Hr-eIC&pg=PA257|title=Encyclopedia of Islam|publisher=Infobase Publishing|year=2009|isbn= | * {{Cite book|last=Campo|first=Juan Eduardo|url=https://books.google.com/books?id=OZbyz_Hr-eIC&pg=PA257|title=Encyclopedia of Islam|publisher=Infobase Publishing|year=2009|isbn=978-1-4381-2696-8}} | ||
* {{Cite book|last=Mavani|first=Hamid|url=https://archive.org/details/religiousauthori0000mava/mode/|title=Religious Authority and Political Thought in Twelver Shi'ism: From Ali to Post-Khomeini|publisher=Routledge|year=2013|isbn= | * {{Cite book|last=Mavani|first=Hamid|url=https://archive.org/details/religiousauthori0000mava/mode/|title=Religious Authority and Political Thought in Twelver Shi'ism: From Ali to Post-Khomeini|publisher=Routledge|year=2013|isbn=978-0-415-62440-4}} | ||
* {{Cite book|last=Momen|first=Moojan|url=https://books.google.com/books?id=MD4NAQAAMAAJ|title=An introduction to Shi'i Islam|publisher=Yale University Press|year=1985|isbn= | * {{Cite book|last=Momen|first=Moojan|url=https://books.google.com/books?id=MD4NAQAAMAAJ|title=An introduction to Shi'i Islam|publisher=Yale University Press|year=1985|isbn=978-0-300-03531-5}} | ||
* {{Cite book|last=Abbas|first=Hassan|title=The Prophet's Heir: The Life of Ali ibn Abi Talib|publisher=Yale University Press|year=2021|isbn= | * {{Cite book|last=Abbas|first=Hassan|title=The Prophet's Heir: The Life of Ali ibn Abi Talib|publisher=Yale University Press|year=2021|isbn=978-0-300-25205-7|pages=}} | ||
{{درجهبندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده= | {{درجهبندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=بله|نیازمند تصویر=بله|نیازمند استانداردسازی=بله|نیازمند ویراستاری=خیر|مقابله نشده با دانشنامهها=تاحدودی|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}} | ||
[[رده:احادیث در منابع سنی]] | |||
[[رده:احادیث در منابع شیعه]] | |||
[[رده:اسلام سده ۷ (میلادی)]] | [[رده:اسلام سده ۷ (میلادی)]] | ||
[[رده: | [[رده:حدیث]] | ||
[[رده:زندگی محمد]] | [[رده:زندگی محمد]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۲۶
محمد |
---|
حدیث قلم و کاغذ یا حدیث قرطاس یا فاجعه پنجشنبه[۱] (به عربی: رزیة یوم الخمیس) به رویدادی اشاره دارد که پیامبر اسلام کمی پیش از مرگش درخواست کرد تا چیزی بنویسد، اما بنا بر گفته شیعیان عمر بن خطاب آن را رد کرد. حدیث در هر دو مذهب تشیع و تسنن یاد شده است. و برخی آن را «یکی از پنهانترین صحنهها در تاریخ اسلام» میدانند.[۲]
شرح رخداد
محمد در سال ۶۳۲ میلادی بیمار شد و سلامت او در روز پنج شنبه به شدت تغییر کرد. گزارش شده است که محمد درخواست قلم و کاغذ کرده تا بیانیهای بنویسد که مانع از گمراهی امت اسلام بشود.[۳] عمر بن خطاب با توهین به محمد پاسخ داد: «بایستید! این مرد [محمد] هذیان میگوید. کتاب خدا برای ما کافی است.[۴] برخی از حاضران به عمر گفتند: «از دستور رسولالله اطاعت کن» و بحث و جدلی درگرفت.[۵] در این هنگام محمد به حاضران میگوید: «بروید و من را تنها بگذارید.»[۶]
ابنعباس روایت میکند:
«هنگامی که رسول خدا در بستر مرگ بود و در خانه چند نفر حاضر بودند از جمله آنها عمر بن خطاب بود. پیامبر گفت: «بگذارید چیزی بنویسم که پس از این شما گمراه نشوید» عمر گفت: «پیامبر به شدت مریض است، قرآن نزد شماست و کلام خدا برای ما کافی است». افراد حاضر در خانه بحث و جدل کردند. عدهای گفتند کاغذی بیاورید تا پیامبر وصیتی بنویسد و ما را از گمراهی نجات دهد ولی دیگران حرف عمر را تکرار میکردند. چون سخنان زیادی گفته شد و دامنه اختلافات بالا گرفت، رسول خدا فرمود: «از نزد من برخیزید که در حضور من جدال و اختلاف شایسته نیست». به دلیل بحث و جدل پیامبر خدا نتوانست آنچه میخواست را بنویسد.»
سعید بن جبیر روایت میکند که ابنعباس میگفت: «پیامبر خدا گفت: «برای من قلم و کاغذی بیاورید تا برایتان متنی بنویسم تا (با پیروی از آن) شما هیچگاه گمراه نشوید». عدهای گفتند واضح است که پیامبر خدا هذیان میگوید.»
انگیزهها
عمر شنیده بود که محمد حدیث ثقلین را بارها تکرار میکرد که میگوید: «من در میان شما دو امانت گرانبها میگذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری اهلبیت را. تا وقتی که به این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچگاه از هم جدا نمیشوند. تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». عمر تصور میکند که پیامبر میخواهد دربارهٔ قرآن و اهل بیت بنویسد و تمام تلاش خود را کرد تا از آن جلوگیری بکند.[۱۰]
چند سال بعد، ابنعباس گفتگویی با عمر داشته و عمر به او میگوید: «من به شما میگویم: رسول شریف میخواست علی را در طول بیماری خود جانشین کند، اما من جلویش را گرفتم.»[۱۰]
آیات قرآنی علیه اقدام عمر
بسیاری از آیات قرآن بر اطاعت از دستور پیامبر تأکید میکنند که عمر جلوی آن را گرفت. برخی از این آیات عبارتند از:
سوره حشر، آیه ۷
آیه ۷ سوره حشر بر اطاعت از محمد دستور میدهد و این آیه بارها در نقد اقدام عمر اشاره شده است.[۱۰]
و آنچه را پیامبر به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت، بازایستید.
سوره نسا، آیه ۶۵
آیه ۶۵ سوره نسا میگوید که اگر کسی به تصمیمات محمد گوش ندهد، ایمان ندارد و این آیه بارها در رابطه با اقدامات عمر در این رویداد اشاره شده است.[۱۰]
ولی چنین نیست، به پروردگارت قسم که ایمان نمیآورند، مگر آنکه تو را در مورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است داور گردانند؛ سپس از حکمی که کردهای در دلهایشان احساس ناراحتی [و تردید] نکنند، و کاملاً سرِ تسلیم فرود آورند.
رویداد بعدی
پس از مرگ محمد، بعضی از صحابه پیکر او را در هنگام مراسم کفن و دفن ترک کردند و به سقیفه رفتند. در آنجا، عمر با ابوبکر بیعت کرد[۱۱][۱۲] با وجود خطبه پیامبر در رویداد غدیر خم و علیرغم بیعت عمر و ابوبکر با علی در آن زمان.[۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷]
نقد
برخی از عالمان شیعه و سنی معتقدند که بر اساس متن قرآن امی بودن پیامبر به معنای سواد نوشتن او بوده است.[۱۸][۱۹] از طرف دیگر برخی معتقدند امی بودن از لقب شهر مکه (امالقری) گرفته شده و پیامبر اسلام هم میتوانسته بخواند و هم بنویسد.[۲۰]
دیدگاهها
به گفته مسکینزدا، نافرمانی از محمد در این حادثه توسط برخی از نویسندگان اهل سنت، مانند ابن حزم، کماهمیت جلوه داده شده یا به نگرانی صحابه برای فشار بیش از حد بر محمد که بیمار بود از سوی دیگران، مانند حلبی، نسبت داده شده است.[۲۱] برخی، مانند بلاذری، در عوض پیشنهاد کردهاند که محمد قصد داشته ابوبکر را به عنوان جانشین خود تعیین کند.[۲۲] در منابع شیعه، این حادثه به عنوان یک مصیبت و فرصت از دست رفته برای تعیین علی به عنوان جانشین شده است.[۲۳] ویلفرد مادلونگ این دیدگاه را تأیید میکند و مینویسد که عمر بعداً به ابنعباس توضیح داد که محمد قصد دارد علی را به عنوان جانشین خود معرفی کند و او عمر به دلیل اعتقاد به اینکه اعراب علیه علی قیام خواهند کرد از این امر جلوگیری کرد.[۲۴] لزی هزلتون هم دیدگاه مشابهی دارد.[۲۵]
در اهل سنت، این حدیث با ظهور سیاست اجتماعی که پس از مرگ محمد صورت گرفت، مرتبط شده است. به گفته مسکینزدا بحث این است که محمد تلویحاً با نحوه عمل جامعه مسلمانان (امت) پس از مرگش موافقت کرده بود؛ بنابراین، از دیدگاه اهل سنت، این حدیث با ظهور احادیثی منسوب به محمد، مانند «امت من هرگز بر خطا توافق نمیکنند» پیوند دارد، اندیشهای که توسط متکلمینی چون ابن حزم و ابن سید الناس تداوم یافته است.[۲۶] در مقابل، اگرچه قرآن به مؤمنان توصیه میکند که برخی از مسائل را با مشورت حل و فصل کنند، به گفته مادلونگ، جانشینی پیامبر ممکن است یکی از آنها نباشد. این امر با انتخاب جانشینان برای پیامبران گذشته توسط خدا در قرآن تثبیت شده است.[۲۷]
به گفته میسکینزدا، نقطه کانونی داستان، پرسش از مرجعیت دینی محمد است که نمونه آن این جمله عمر است که «تو قرآن داری، کتاب خدا ما را بس است». او پیشنهاد میکند که پیام این روایات این است که قرآن برای هدایت مسلمانان کافی است.[۲۸] از سوی دیگر، هزلتون استدلال میکند که قرآن کافی نیست، زیرا با عمل محمد (سنت) پس از مرگ او تکمیل شده است.[۲۹] مسلمانان شیعه با استناد به حدیث ثقلین، این موضوع را با سیره امامان خود تکمیل میکنند که در آن از مسلمانان خواسته شده است که پس از او از قرآن و اهل بیت او راهنمایی بگیرند.[۳۰]
پانویس
ارجاعات
- ↑ Muhammad al-Tijani al-Samawi, Black Thursday, trans.
- ↑ Razwy, Sayed Ali Asgher. A Restatement of the History of Islam & Muslims. p. 304.
- ↑ (Abbas 2021، ص. 89). (Hazleton 2009، ص. 48)
- ↑ Hayaat al-Qulub, Volume 2. p. 998.
- ↑ "The Incident of Pen and Paper from Sunni Sources". Serat Online. SeratOnline.
- ↑ (Miskinzoda 2014). (Hazleton 2009، ص. 50)
- ↑ (Madelung 1997، ص. 41). (Momen 1985، صص. 15, 16). (Miskinzoda 2014). (Abbas 2021، ص. 89). (Hazleton 2009، ص. 50)
- ↑ تیجانی، محمد. آنگاه که هدایت شدم. بنیاد معارف اسلامی.
- ↑ صحیح مسلم, 013:4015
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ Abdullah. "A Brief Analysis of the Incident of the Paper". Umar ibn Khattab.
- ↑ Al Qazwini, Sayed Hossein. "An Analysis of the event of Saqifa". mohamedridha. Archived from the original on 2018-02-26. Retrieved 25 February 2018.
- ↑ Mohammad Jafri, Syed Husain. The Origins and Early Development of Shi'a Islam (Millennium (Series)) (The Millennium (Series).). Oxford University Press; 1 edition (April 4, 2002). pp. 344 pages. ISBN 978-0-19-579387-1.
- ↑ "A Shi'ite Encyclopedia". Al-Islam.org. Ahlul Bayt Digital Islamic Library Project.
- ↑ Musnad Ahmad Ibn Hanbal, Volume 4. p. 281.
- ↑ al-Razi, Fakhr. Tafsir al-Kabir, Volume 12. pp. 49–50.
- ↑ al-Tabrizi, al-Khatib. Mishkat al-Masabih. p. 557.
- ↑ Khand, Mir. Habib al-Siyar, Volume 1, Part 3. p. 144.
- ↑ تفسیر نمونه نویسنده: مکارم شیرازی جلد:1 صفحه:468
- ↑ نام کتاب: دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد۳ صفحه:۶۴
- ↑ «پیامبر اسلام (ص) که سواد خواندن و نوشتن نداشت؛ چرا هنگام وفاتش قلم و کاغذ میخواهد که وصیتی بنویسد؟! - گنجینه پاسخ ها». اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۲-۲۲.
- ↑ (Miskinzoda 2014). (Abbas 2021، ص. 89)
- ↑ (Miskinzoda 2014)
- ↑ (Abbas 2021، ص. 89)
- ↑ (Madelung 1997، صص. 66, 67)
- ↑ (Hazleton 2009، ص. 49)
- ↑ (Miskinzoda 2014)
- ↑ (Madelung 1997، ص. 17)
- ↑ (Miskinzoda 2014)
- ↑ (Hazleton 2009، ص. 50)
- ↑ (Momen 1985، ص. 16). (Mavani 2013، ص. 80). (Campo 2009). (Abbas 2021، ص. 81)
منابع
- Hazleton, Lesley (2009). After the Prophet: The epic story of the Shia-Sunni split in Islam. Knopf Doubleday Publishing Group. ISBN 978-0-385-53209-9.
- Madelung, Wilferd (1997). The succession to Muhammad: A study of the early caliphate. Cambridge University Press. pp. 41. ISBN 978-0-521-64696-3.
- Miskinzoda, Gurdofarid (2014). "The Story of Pen and Paper and its interpretation in Muslim Literary and Historical Tradition". In Farhad Daftary (ed.). The Study of Shiʿi Islam: History, Theology and Law. The Study of Shi‘i Islam: History, Theology and Law. I.B.Tauris. ISBN 978-0-85773-529-4.
- Campo, Juan Eduardo (2009). Encyclopedia of Islam. Infobase Publishing. ISBN 978-1-4381-2696-8.
- Mavani, Hamid (2013). Religious Authority and Political Thought in Twelver Shi'ism: From Ali to Post-Khomeini. Routledge. ISBN 978-0-415-62440-4.
- Momen, Moojan (1985). An introduction to Shi'i Islam. Yale University Press. ISBN 978-0-300-03531-5.
- Abbas, Hassan (2021). The Prophet's Heir: The Life of Ali ibn Abi Talib. Yale University Press. ISBN 978-0-300-25205-7.