خلافت عثمان بن عفان: تفاوت میان نسخهها
(+ رده:عثمان بن عفان (هاتکت)) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== انتصاب خلیفه == | == انتصاب خلیفه == | ||
عمر [[شورای خلافت|شورایی را برای انتخاب خلیفه]] بعدی تعیین کرد. اعضای این شورا [[علی بن ابیطالب]]، [[عثمان بن عفان]]، [[عبدالرحمن بن عوف]]، [[زبیر|زبیر بن عوّام]]، [[طلحه|طلحة بن عبید اللّه]] و [[سعد بن ابیوقاص]] بودند. اما طلحه غائب بود که به نظر مادلونگ [[سعد بن ابی وقاص]] نمایندهٔ رسمی وی در این شورا بود. متن تاریخی وجود ندارد که عمر خواسته باشد کسی را میان شورایی که برای جانشینیاش ترتیب داده بود انتخاب کند.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=70–72}}</ref> صحابهای که عمر مشخص کرد جلسهای تشکیل دادند و زمانی که مشاوره آغاز شد، [[عبدالرحمن بن عوف]] که اختیارات بیشتری از طرف عمر برای انتخاب خلیفه داشت<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=70–72}}</ref> کاندیداتوری خود را لغو کرد تا بر مراحل انتخاب خلیفه نظارت کند.<ref | عمر [[شورای خلافت|شورایی را برای انتخاب خلیفه]] بعدی تعیین کرد. اعضای این شورا [[علی بن ابیطالب]]، [[عثمان بن عفان]]، [[عبدالرحمن بن عوف]]، [[زبیر|زبیر بن عوّام]]، [[طلحه|طلحة بن عبید اللّه]] و [[سعد بن ابیوقاص]] بودند. اما طلحه غائب بود که به نظر مادلونگ [[سعد بن ابی وقاص]] نمایندهٔ رسمی وی در این شورا بود. متن تاریخی وجود ندارد که عمر خواسته باشد کسی را میان شورایی که برای جانشینیاش ترتیب داده بود انتخاب کند.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=70–72}}</ref> صحابهای که عمر مشخص کرد جلسهای تشکیل دادند و زمانی که مشاوره آغاز شد، [[عبدالرحمن بن عوف]] که اختیارات بیشتری از طرف عمر برای انتخاب خلیفه داشت<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=70–72}}</ref> کاندیداتوری خود را لغو کرد تا بر مراحل انتخاب خلیفه نظارت کند.<ref>{{پک|1=شاکر|2=۱۴۲۱|ک=التاریخ الاسلامیه|ص=۲۱۹|ج=۳}}</ref> پس از گفتمان بین کاندیدها زیر نظر عبدالرحمان، علی و عثمان دو نامزد نهایی شدند. عبدالرحمن سه شرط عمل به قرآن، [[سنت|سنت محمد]]، و روش خلفای پیشین را به علی عرضه کرد که علی تنها دو شرط اول را پذیرفت؛ در حالی که عثمان هر سه شرط را قبول کرد. بنا بر روایت ''[[شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید]]''، علی در این هنگام به برتری خود در امر خلافت تأکید کرد.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=70–72}}</ref><ref>{{پک|Dakake|2008|ک=Charismatic Community|زبان=en|ص=41}}</ref><ref>{{پک|Momen|1985|ک=Introduction to Shi‘i Islam|زبان=en|ص=21}}</ref> به نوشته وچیا واله یری احتمالاً دلیل انتخاب آن بود که دیگران نگران بودند علی به جهت تقوای سخت گیرانهاش برخی از سیاستهای خلفای پیشین را خلاف [[قرآن]] و [[سنت]] محمد بداند و در صورت انتصاب به خلافت تغییری در آن دهد که منافع تثبیت شدهای را نقض کند.<ref>{{پک|Holt|Lambton|Lewis|1977|ک=Cambridge History of Islam|زبان=en|ص=67}}</ref> عبدالرحمن از مردم هم نظرسنجیهایی کرد که بیشتر مردم و ازجمله سران قبیلههای قریش، بهخصوص قبیلهٔ [[بنیامیه]] و [[بنیمخزوم]] از عثمان حمایت کردند. بدین ترتیب عبدالرحمان عثمان را خلیفه اعلام کرد.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=70–72}}</ref> بدین گونه بیعت با نامبرده در پایان ذیالحجه یا شروع محرم سال ۲۴ هـ (آغاز نوامبر سال ۶۴۴م) انجام گرفت.<ref>{{پک|1=شاکر|2=۱۴۲۱|ک=التاریخ الاسلامیه|ص=۲۲۱-۲۲۲|ج=۳}}</ref> | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
با مرگ عثمان، مردم با علی بن ابیطالب بیعت کردند۔<ref>{{پک|1=حشمتی|2=ناجی|3=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=خلفای راشدین}}</ref> در شرایط خاص آن دوران، عثمان فرصت نکرد تا خلیفه بعدی را مشخص یا راهکاری برای انتخاب آن ارائه کند و در نتیجه مردم معترضی که برای تعیین و تکلیف خلافت به مدینه رفته بودند، تنها راه تعیین خلیفه را اجماع عمومی بر یک فرد دانستند۔ علی در ابتدا از پذیرش پیشنهاد خلافت سر باز زد و اصحاب امین خود را برای این امر پیشنهاد نمود، اما پس از اصرار مردم، خلافت را پذیرفت۔<ref>{{پک|1=میرابوالقاسمی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=خلافت}}</ref> | با مرگ عثمان، مردم با علی بن ابیطالب بیعت کردند۔<ref>{{پک|1=حشمتی|2=ناجی|3=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=خلفای راشدین}}</ref> در شرایط خاص آن دوران، عثمان فرصت نکرد تا خلیفه بعدی را مشخص یا راهکاری برای انتخاب آن ارائه کند و در نتیجه مردم معترضی که برای تعیین و تکلیف خلافت به مدینه رفته بودند، تنها راه تعیین خلیفه را اجماع عمومی بر یک فرد دانستند۔ علی در ابتدا از پذیرش پیشنهاد خلافت سر باز زد و اصحاب امین خود را برای این امر پیشنهاد نمود، اما پس از اصرار مردم، خلافت را پذیرفت۔<ref>{{پک|1=میرابوالقاسمی|2=۱۳۷۵|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=خلافت}}</ref> | ||
هنوز خبر درگذشت عمر پخش نشده بود که سرزمینهای تحت تصرف مسلمانان شروع به سرپیچی از قراردادهایی که با مسلمانان بسته بودند کردند. به همین دلیل عثمان سریع سپاهش را به سوی آنها فرستاد. بعضی از سرزمینهای [[ایران]] در این زمان جدا شده بود که عثمان به فرماندارهای کوفه [[ولید بن عقبه]] و بصره [[عبدالله بن عامر]] فرمان به تصرف دوباره آنها داد.<ref name="الوجیز2">محمد قبٌانی (1426 هـ/۲۰۰۶): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص۵۹.</ref> [[اسکندریه]] نیز در سال ۲۵ هـ، پیمان با مسلمانان را شکست که [[عمرو عاص]] فرماندار [[مصر]]، دوباره آن را تصرف کرد. عُمر همواره عمرو عاص را از تاخت و تاز در [[مغرب عربی|مغرب]] دورتر از [[طرابلس]] منع میکرد، اما عثمان این رویه را در پیش نگرفت و به او اجازه گسترش فتوحات در [[آفریقا]] را داد. عمروعاص نیز وارد [[افریقیه]] شد و جنگی را در [[سبیطله]] و [[نوبه (منطقه)|نوبه]] انجام داد، ولی نتوانست آنها را تصرف کند و بازپس نشست. | هنوز خبر درگذشت عمر پخش نشده بود که سرزمینهای تحت تصرف مسلمانان شروع به سرپیچی از قراردادهایی که با مسلمانان بسته بودند کردند. به همین دلیل عثمان سریع سپاهش را به سوی آنها فرستاد. بعضی از سرزمینهای [[ایران]] در این زمان جدا شده بود که عثمان به فرماندارهای کوفه [[ولید بن عقبه]] و بصره [[عبدالله بن عامر]] فرمان به تصرف دوباره آنها داد.<ref name="الوجیز2">محمد قبٌانی (1426 هـ/۲۰۰۶): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص۵۹.</ref> [[اسکندریه]] نیز در سال ۲۵ هـ، پیمان با مسلمانان را شکست که [[عمرو عاص]] فرماندار [[مصر]]، دوباره آن را تصرف کرد. عُمر همواره عمرو عاص را از تاخت و تاز در [[مغرب عربی|مغرب]] دورتر از [[طرابلس]] منع میکرد، اما عثمان این رویه را در پیش نگرفت و به او اجازه گسترش فتوحات در [[آفریقا]] را داد. عمروعاص نیز وارد [[افریقیه]] شد و جنگی را در [[سبیطله]] و [[نوبه (منطقه)|نوبه]] انجام داد، ولی نتوانست آنها را تصرف کند و بازپس نشست. همچنین عثمان به معاویه اجازهٔ برپایی ناوگان دریایی داد، با وجود اینکه عمر به معاویه اجازه چنین کاری نداده بود. معاویه با ساختن این ناوگان، [[قبرس]] را تصرف کرد همچنین به [[نبرد دکل]] با [[امپراتوری روم شرقی]] پرداخت، که در آن به پیروز شد. دوران عثمان شاهد چند جنگ با [[امپراتوری بیزانس]] در [[شام (سرزمین)|شام]] و [[آناتولی]] به اضافه نبردهایی در [[قفقاز]] [[آتورپاتکان|آذربایجان]] و [[ارمنستان بزرگ|ارمنستان]] بعد از سرپیچی آنان از حکومت مسلمانان بود. از مشرق نبردها به [[سند (رود)|رود سند]]، [[کابل]] و [[فرغانه]] رسید.<ref>{{پک|1=شاکر|2=۱۴۲۱|ک=التاریخ الاسلامیه|ص=۲۲۵-۲۲۶|ج=۳}}</ref> | ||
از طرف دیگر، [[محمد رشید قبانی|محمد قبَّانی]]، مهمترین موفقیتهای عثمان را [[مصحف عثمان|جمع قرآن در یک نسخه کامل]] مینویسد.<ref name="الوجیز3">محمد قبَّانی (۱۴۲۶ هـ/۲۰۰۶): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص۶۵.</ref> | از طرف دیگر، [[محمد رشید قبانی|محمد قبَّانی]]، مهمترین موفقیتهای عثمان را [[مصحف عثمان|جمع قرآن در یک نسخه کامل]] مینویسد.<ref name="الوجیز3">محمد قبَّانی (۱۴۲۶ هـ/۲۰۰۶): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص۶۵.</ref> | ||
نیمهٔ اول خلافت عثمان به خوبی پیش رفت، در این مدت دولت نیز پایدار بود ولی با شروع سال ۳۱ هـ آشوبها و تحرکات گروهای مخالف شروع به نمایان شدن و شدت گرفتن کرد که تا پایان دورهاش و دورهٔ خلفای راشدین ادامه یافت.<ref name="الوجیز4">محمد قبَّانی (1426 هـ/2006): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص66.</ref><ref | نیمهٔ اول خلافت عثمان به خوبی پیش رفت، در این مدت دولت نیز پایدار بود ولی با شروع سال ۳۱ هـ آشوبها و تحرکات گروهای مخالف شروع به نمایان شدن و شدت گرفتن کرد که تا پایان دورهاش و دورهٔ خلفای راشدین ادامه یافت.<ref name="الوجیز4">محمد قبَّانی (1426 هـ/2006): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص66.</ref><ref>{{پک|1=شاکر|2=۱۴۲۱|ک=التاریخ الاسلامیه|ص=۲۳۴|ج=۳}}</ref> دلیل آن این بود که عثمان برای بعضی نزدیکان و فامیلش با بخشش منصب فرماندار استان، خوببینی کرده بود که اعتراضها و شکایتهایی از ستم نزدیکانش در پی داشت و ستمدیدگان خواستار برکناری آنها شدند،<ref name="مقرر جامعة أم القری">سحر علی محمد دعدع: [http://uqu.edu.sa/page/ar/194614 تاریخ عصر الراشدین - المقرر 102113] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20121006071729/http://uqu.edu.sa/page/ar/194614|date=۶ اکتبر ۲۰۱۲}}. [[جامعة أم القری]].</ref><ref>{{پک|1=شاکر|2=۱۴۲۱|ک=التاریخ الاسلامیه|ص=۲۳۳|ج=۳}}</ref> بعضی دیگر هم از اشرافیگری که در مدینه رایج شده بود شکایت داشتند؛<ref name="الوجیز43">محمد قبَّانی (1426 هـ/2006): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص67-68.</ref> مردم بر اثر غنیمتهای گستردهٔ جنگی که کشورگشاییها در پی داشت، زندگیشان از فقر و گوشهگیری زمان محمد به اشرافیگری تغییر کرده بود.<ref name="عثمان">صادق إبراهیم عرجون (1402 هـ/1982): عثمان بن عفان، ص79. الطبعة الثانیة، الدار السعودیة.</ref> در نهایت، در سال ۳۴ هـ مردم در برخی از شهرها و مناطق مسلمان علیه عثمان شوریدند و با کاروان حجی به مدینه آمدند تا بدین وسیله شورش ضد عثمان آغاز شود.<ref name="الوجیز44">محمد قبَّانی (1426 هـ/2006): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص72.</ref><ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=119}}</ref> عثمان موفق شد رضایت آنها را بهدست بیاورد ولی گفته میشود وقتی آنها داشتند به سرزمینهایشان بازمیگشتند به نامهرسان عثمان برخورد کردند، بعد از بازرسیش به نامهای رسیدند که در آن عثمان فرماندار مصر را به کشتنشان تا که به مصر رسیدند فرمان کرده بود به همین دلیل به مدینه بازگشتند و دست به انقلاب ضد وی زدند.<ref name="الوجیز44" /> | ||
شورشیان خانهٔ عثمان را محاصره کردند،<ref name="الوجیز44" /> عثمان چند روز در خانهاش محاصره بود و تعدادی از صحابه مشغول حفاظت از عثمان بوند مهمترین آنها [[حسن مجتبی|حسن بن علی]]، [[عبدالله بن زبیر]]، [[مروان بن حکم]] و [[سعید بن عاص]] بود. سرانجام انقلاب گران به خانهٔ او حمله کردند و در خانه را آتش زند، | شورشیان خانهٔ عثمان را محاصره کردند،<ref name="الوجیز44" /> عثمان چند روز در خانهاش محاصره بود و تعدادی از صحابه مشغول حفاظت از عثمان بوند مهمترین آنها [[حسن مجتبی|حسن بن علی]]، [[عبدالله بن زبیر]]، [[مروان بن حکم]] و [[سعید بن عاص]] بود. سرانجام انقلاب گران به خانهٔ او حمله کردند و در خانه را آتش زند، سپس با شمشیر عثمان را در تاریخ ۱۸ ذیالحجه سال ۳۵ هـ (۲۰ ژوئن سال ۶۵۶م) در حالی که ۸۲ سال داشت و از خلافتش ۱۲ سال میگذشت به قتل رساندند.<ref name="تاریخ الخلفاء الراشدین246">[[محمود شاکر (مؤرخ)|محمود شاکر]] (1421 هـ/2000م): التاریخ الإسلامی - ج 3: الخلفاء الراشدون، مرجع سابق، ص242.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
=== ارجاعات === | |||
[[رده:عثمان بن عفان]] | [[رده:عثمان بن عفان]] | ||
<references /> | |||
=== منابع === | |||
*{{یادکرد کتاب |نشانی =https://noorlib.ir/book/view/21861|نام خانوادگی =شاکر|نام=محمود|ناشر =المکتب الاسلامی|مکان= بیروت|سال =۱۴۲۱|پیوند نویسنده =محمود شاکر|عنوان=التاریخ الإسلامی}} |
نسخهٔ ۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۳:۳۸
خلافت عثمان بن عفان، به عنوان سومین خلیفه از خلفای راشدین، حائز اهمیت است.
انتصاب خلیفه
عمر شورایی را برای انتخاب خلیفه بعدی تعیین کرد. اعضای این شورا علی بن ابیطالب، عثمان بن عفان، عبدالرحمن بن عوف، زبیر بن عوّام، طلحة بن عبید اللّه و سعد بن ابیوقاص بودند. اما طلحه غائب بود که به نظر مادلونگ سعد بن ابی وقاص نمایندهٔ رسمی وی در این شورا بود. متن تاریخی وجود ندارد که عمر خواسته باشد کسی را میان شورایی که برای جانشینیاش ترتیب داده بود انتخاب کند.[۱] صحابهای که عمر مشخص کرد جلسهای تشکیل دادند و زمانی که مشاوره آغاز شد، عبدالرحمن بن عوف که اختیارات بیشتری از طرف عمر برای انتخاب خلیفه داشت[۲] کاندیداتوری خود را لغو کرد تا بر مراحل انتخاب خلیفه نظارت کند.[۳] پس از گفتمان بین کاندیدها زیر نظر عبدالرحمان، علی و عثمان دو نامزد نهایی شدند. عبدالرحمن سه شرط عمل به قرآن، سنت محمد، و روش خلفای پیشین را به علی عرضه کرد که علی تنها دو شرط اول را پذیرفت؛ در حالی که عثمان هر سه شرط را قبول کرد. بنا بر روایت شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، علی در این هنگام به برتری خود در امر خلافت تأکید کرد.[۴][۵][۶] به نوشته وچیا واله یری احتمالاً دلیل انتخاب آن بود که دیگران نگران بودند علی به جهت تقوای سخت گیرانهاش برخی از سیاستهای خلفای پیشین را خلاف قرآن و سنت محمد بداند و در صورت انتصاب به خلافت تغییری در آن دهد که منافع تثبیت شدهای را نقض کند.[۷] عبدالرحمن از مردم هم نظرسنجیهایی کرد که بیشتر مردم و ازجمله سران قبیلههای قریش، بهخصوص قبیلهٔ بنیامیه و بنیمخزوم از عثمان حمایت کردند. بدین ترتیب عبدالرحمان عثمان را خلیفه اعلام کرد.[۸] بدین گونه بیعت با نامبرده در پایان ذیالحجه یا شروع محرم سال ۲۴ هـ (آغاز نوامبر سال ۶۴۴م) انجام گرفت.[۹]
تاریخچه
در سال ۲۳ ه۔ق عثمان به عنوان خلیفه از جانب شورا کار خود را آغاز کرد و در شش سال اول خلافتش، اقدامات او مورد رضایت مردم بود۔ در این دوره، عثمان به خاطر سهلگیری بر مردمان و کارگزاران، از عمر محبوبتر بود۔ در دوره شش ساله دوم خلافت عثمان، رویه او تغییر کرد و با بیاعتنایی به امور حکومتی و مسلط شدن اطرافیانش بر تصمیمات او، سبب ناکارآمدی او را فراهم کردند۔ از آنجا که عثمان حق خویش میدانست که هرگونه صلاح بیاندیشد، در اموال تصرف کند، از انتقاد دیگران به روش خود سخت ناراحت میشد۔ عثمان در دوران حکومت از بنیامیه حمایت میکرد و همین امر به رواج تجملگرایی در جامعه اسلامی آن زمان انجامید۔ با سوء مدیریتهای عثمان در امور حکومتی، اعتراضهایی در گوشه و کنار بلاد اسلامی بر علیه او بالا گرفت و سرانجام بر اثر شورش مردم، خلیفه کشته شد۔[۱۰]
با مرگ عثمان، مردم با علی بن ابیطالب بیعت کردند۔[۱۱] در شرایط خاص آن دوران، عثمان فرصت نکرد تا خلیفه بعدی را مشخص یا راهکاری برای انتخاب آن ارائه کند و در نتیجه مردم معترضی که برای تعیین و تکلیف خلافت به مدینه رفته بودند، تنها راه تعیین خلیفه را اجماع عمومی بر یک فرد دانستند۔ علی در ابتدا از پذیرش پیشنهاد خلافت سر باز زد و اصحاب امین خود را برای این امر پیشنهاد نمود، اما پس از اصرار مردم، خلافت را پذیرفت۔[۱۲]
هنوز خبر درگذشت عمر پخش نشده بود که سرزمینهای تحت تصرف مسلمانان شروع به سرپیچی از قراردادهایی که با مسلمانان بسته بودند کردند. به همین دلیل عثمان سریع سپاهش را به سوی آنها فرستاد. بعضی از سرزمینهای ایران در این زمان جدا شده بود که عثمان به فرماندارهای کوفه ولید بن عقبه و بصره عبدالله بن عامر فرمان به تصرف دوباره آنها داد.[۱۳] اسکندریه نیز در سال ۲۵ هـ، پیمان با مسلمانان را شکست که عمرو عاص فرماندار مصر، دوباره آن را تصرف کرد. عُمر همواره عمرو عاص را از تاخت و تاز در مغرب دورتر از طرابلس منع میکرد، اما عثمان این رویه را در پیش نگرفت و به او اجازه گسترش فتوحات در آفریقا را داد. عمروعاص نیز وارد افریقیه شد و جنگی را در سبیطله و نوبه انجام داد، ولی نتوانست آنها را تصرف کند و بازپس نشست. همچنین عثمان به معاویه اجازهٔ برپایی ناوگان دریایی داد، با وجود اینکه عمر به معاویه اجازه چنین کاری نداده بود. معاویه با ساختن این ناوگان، قبرس را تصرف کرد همچنین به نبرد دکل با امپراتوری روم شرقی پرداخت، که در آن به پیروز شد. دوران عثمان شاهد چند جنگ با امپراتوری بیزانس در شام و آناتولی به اضافه نبردهایی در قفقاز آذربایجان و ارمنستان بعد از سرپیچی آنان از حکومت مسلمانان بود. از مشرق نبردها به رود سند، کابل و فرغانه رسید.[۱۴]
از طرف دیگر، محمد قبَّانی، مهمترین موفقیتهای عثمان را جمع قرآن در یک نسخه کامل مینویسد.[۱۵]
نیمهٔ اول خلافت عثمان به خوبی پیش رفت، در این مدت دولت نیز پایدار بود ولی با شروع سال ۳۱ هـ آشوبها و تحرکات گروهای مخالف شروع به نمایان شدن و شدت گرفتن کرد که تا پایان دورهاش و دورهٔ خلفای راشدین ادامه یافت.[۱۶][۱۷] دلیل آن این بود که عثمان برای بعضی نزدیکان و فامیلش با بخشش منصب فرماندار استان، خوببینی کرده بود که اعتراضها و شکایتهایی از ستم نزدیکانش در پی داشت و ستمدیدگان خواستار برکناری آنها شدند،[۱۸][۱۹] بعضی دیگر هم از اشرافیگری که در مدینه رایج شده بود شکایت داشتند؛[۲۰] مردم بر اثر غنیمتهای گستردهٔ جنگی که کشورگشاییها در پی داشت، زندگیشان از فقر و گوشهگیری زمان محمد به اشرافیگری تغییر کرده بود.[۲۱] در نهایت، در سال ۳۴ هـ مردم در برخی از شهرها و مناطق مسلمان علیه عثمان شوریدند و با کاروان حجی به مدینه آمدند تا بدین وسیله شورش ضد عثمان آغاز شود.[۲۲][۲۳] عثمان موفق شد رضایت آنها را بهدست بیاورد ولی گفته میشود وقتی آنها داشتند به سرزمینهایشان بازمیگشتند به نامهرسان عثمان برخورد کردند، بعد از بازرسیش به نامهای رسیدند که در آن عثمان فرماندار مصر را به کشتنشان تا که به مصر رسیدند فرمان کرده بود به همین دلیل به مدینه بازگشتند و دست به انقلاب ضد وی زدند.[۲۲]
شورشیان خانهٔ عثمان را محاصره کردند،[۲۲] عثمان چند روز در خانهاش محاصره بود و تعدادی از صحابه مشغول حفاظت از عثمان بوند مهمترین آنها حسن بن علی، عبدالله بن زبیر، مروان بن حکم و سعید بن عاص بود. سرانجام انقلاب گران به خانهٔ او حمله کردند و در خانه را آتش زند، سپس با شمشیر عثمان را در تاریخ ۱۸ ذیالحجه سال ۳۵ هـ (۲۰ ژوئن سال ۶۵۶م) در حالی که ۸۲ سال داشت و از خلافتش ۱۲ سال میگذشت به قتل رساندند.[۲۴]
پانویس
ارجاعات
- ↑ Madelung, Succession to Muhammad, 70–72.
- ↑ Madelung, Succession to Muhammad, 70–72.
- ↑ شاکر، التاریخ الاسلامیه، ۳: ۲۱۹.
- ↑ Madelung, Succession to Muhammad, 70–72.
- ↑ Dakake, Charismatic Community, 41.
- ↑ Momen, Introduction to Shi‘i Islam, 21.
- ↑ Holt, Lambton and Lewis, Cambridge History of Islam, 67.
- ↑ Madelung, Succession to Muhammad, 70–72.
- ↑ شاکر، التاریخ الاسلامیه، ۳: ۲۲۱-۲۲۲.
- ↑ حشمتی و ناجی، «خلفای راشدین»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ حشمتی و ناجی، «خلفای راشدین»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میرابوالقاسمی، «خلافت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ محمد قبٌانی (1426 هـ/۲۰۰۶): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص۵۹.
- ↑ شاکر، التاریخ الاسلامیه، ۳: ۲۲۵-۲۲۶.
- ↑ محمد قبَّانی (۱۴۲۶ هـ/۲۰۰۶): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص۶۵.
- ↑ محمد قبَّانی (1426 هـ/2006): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص66.
- ↑ شاکر، التاریخ الاسلامیه، ۳: ۲۳۴.
- ↑ سحر علی محمد دعدع: تاریخ عصر الراشدین - المقرر 102113 بایگانیشده در ۶ اکتبر ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine. جامعة أم القری.
- ↑ شاکر، التاریخ الاسلامیه، ۳: ۲۳۳.
- ↑ محمد قبَّانی (1426 هـ/2006): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص67-68.
- ↑ صادق إبراهیم عرجون (1402 هـ/1982): عثمان بن عفان، ص79. الطبعة الثانیة، الدار السعودیة.
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ۲۲٫۲ محمد قبَّانی (1426 هـ/2006): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص72.
- ↑ Madelung, Succession to Muhammad, 119.
- ↑ محمود شاکر (1421 هـ/2000م): التاریخ الإسلامی - ج 3: الخلفاء الراشدون، مرجع سابق، ص242.
منابع
- شاکر، محمود (۱۴۲۱). التاریخ الإسلامی. بیروت: المکتب الاسلامی.