مصحف عثمان
مصحف عثمان نام قرآنی است که بنا بر تاریخنگاری اولیهٔ مسلمانان به دستور عثمان، خلیفهٔ سوم، ۱۹ سال پس از مرگ محمد، پیامبر اسلام، توسط گروهی جمعآوری شد و عثمان پنج نسخه از این قرآن رسمی را به شهرهای بزرگ مسلمان در آن دوران فرستاد و یکی را برای استفاده خودش در مدینه نگه داشت. بر اساس این روایات، گفته میشود قرآن فعلی بر اساس مصحف عثمان چاپ میشود. پذیرش مصحف موسوم به عثمان توسط همهٔ مسلمانان، حداقل تا قرن چهارم هجری زمان برده است. برخی صحابه، شیعیان و خوارج این نسخه را به عنوان آنچه به محمد «وحی» شده بود، نمیپذیرفتند.[۱] بیشترین انتقادات از جانب برخی از شیعیان مطرح میشد که اعتقاد داشتند در اثر تحریف قرآن، اشارات به علی بن ابی طالب و خاندان او از آن حذف شده است. در منابع شیعه تا قبل از تسلط عهد آل بویه و دیگر سلسلههای شیعه در این عصر، صدها آیه مختلف که گفته شده پیش از تحریف قرآن توسط سه خلیفهٔ اول بخشی از آن بودند، به چشم میخورد. تا قرن چهارم مصحفهای رقیب که تفاوتهای شگرفی با نسخه رسمی داشتند، مثل «مصحف علی»، «مصحف عبدالله بن مسعود» و «مصحف ابی بن کعب» رایج بودند.[۲]
دانشوران از قرن نوزدهم میلادی به این سو، دربارهٔ روند شکلگیری قرآن تصویری بسیار پیچیدهتر از آنچه روایت رسمی میگوید، به دست دادهاند، از جمله اینکه نسخهٔ فعلی قرآن تا دورهٔ عبدالملک بن مروان اموی نهایی شده،[۳] لحن آن به لهجهٔ شامی نزدیکتر است،[۴] و اینکه دستگاه خلافت تا قبل از عصر عبدالملک اساساً منابع مادی کافی برای تحمیل یک نسخهٔ رسمی قرآن را در اختیار نداشته است.[۵]
دیدگاه تاریخی-انتقادی
مسئله تحریف قرآن از وقایع صدر اسلام—خاصه درگیریهای داخلی و فتوحات مؤمنان—جدا نبوده است. روایت رسمی اهل سنت چنین است که قرآن بی کم و کاست تا زمان عثمان جمعآوری شده بود و نسخههای رقیب آن از بین رفته بودند. لیکن آنچه پژوهشهای انتقادی از قرن نوزدهم میلادی به این سو ارائه داده، تصویری بسیار پیچیدهتر است. به گفته امیرمعزی، در متن قرآن همه نوع نشانهٔ ویراستاری بلند مدت—احتمالا از سوی کاتبان و عالمان منتخب حکومتی—دیده میشود، تا اینکه در دورهٔ عبدالملک بن مروان اموی نهایی شده است.[۶] در نظر شومیکر، شواهد زبانشناسی لهجهٔ قرآن را به سرزمین شام یا ممالک عربِ روم شرقی در اوایل دورهٔ فتوحات—در مقایسه با حجازی قبل از فتوحات—شبیهتر مینمایانند.[۷]
به تعبیر چیس رابینسون، نهاییسازی متن قرآن بهطور جدی در خدمت منافع عبدالملک بن مروان بوده است. برنامهٔ اصلاحات بلندپروازانهٔ او تا حد زیادی از طریق گسترش عقیدهٔ «انقیاد» و «تسلیم» [با استفاده از قرآن] ممکن شده است. به علاوه، دولت عبدالملک بر خلاف خلفای پیشین، منابع مادی کافی برای تحمیل این متن و انجام تغییرات در قرآن را در اختیار داشته است. آنکه بیشترین نقش را در جمعآوری قرآن داشته، حجاج بن یوسف، فرماندار عراق در عهد عبدالملک بوده است.[۸]
دو پرمر عقیده دارد افسانهٔ انتساب جمعآوری قرآن به عثمان با جهت اعتبار بخشی به سلسله اموی انجام شده، چراکه عثمان نیز از همین طایفه بود.[۹] درحالی که عثمان، به گفته رابینسون، اصلاً در جایگاهی نبوده تا چنین دستاوردی داشته باشد. او در بسیاری از مناطق نامحبوب بود و برای مدت زیادی حکومت نکرد. معاویه نیز توانایی آن را نمیتوانسته داشته باشد، چراکه از قوهٔ دولتش خارج بوده که متنی نهایی را تحمیل کند و حتی دیده نمیشود که معاویه تلاش کرده باشد از خودش تصویری—مثل سکه، ابنیه عمومی، کتیبه و غیره—به جا گذاشته باشد. اما عبدالملک، برخلاف عثمان و معاویه، هم انگیزه لازم را داشته و هم توانایی آن را؛ لذا به جای مصحف عثمانی، باید نامش را «مصحف مروانی» گذاشت.[۱۰]
مسئله تغییرات قرآن در دورهٔ عبدالملک و حجاج بن یوسف حتی به گوش مسیحیان نیز رسیده بود. عمر بن عبدالعزیز، از جانشینان عبدالملک، در نامهای به لئون سوم، امپراتور بیزانس، او را به اسلام دعوت کرد و مدعی شد تورات و اناجیل توسط یهودیان و مسیحیان تحریف شدهاند. لئون در پاسخش مینویسد: «اما شما خود هم چنین کردهاید، به خصوص یک فردی به نام الحجاج که از سوی تو به عنوان فرماندار ایران منصوب شده بود و همهٔ کتب باستانی را گرد آورد و کتاب جدیدی مناسب سلیقهٔ خود نوشت و آن را در سراسر ممالک شما فرستاد… فقط نتوانست بهطور کامل آثار ابوتراب [منظور علی است] را نابود کند.»[۱۱]
نیکلای ساینای، در دفاع از نظریه سنتی جمعآوری قرآن، میگوید قرآن دستور به اطاعت از محمد میدهد، اما دستورش به دورهٔ پس از مرگ او تعمیم نیافته، درحالی که خلفا میتوانستند از آن استفاده کنند.[۱۲] فرد دانر معتقد است قرآن باید تا قبل از فتنهٔ اول نهایی شده باشد، چراکه در آن زمان پریشی دیده نمیشود: برخلاف احادیث که پیشگوییهای زیادی را به محمد نسبت دادهاند، در قرآن پیشگویی وجود ندارد. استفن شومیکر در پاسخ به دانر میگوید با این استدلال، قرآن میتوانسته حتی قبل از محمد نیز وجود داشته باشد، چراکه محمد هم شخصاً نقش زیادی در قرآن ندارد.[۱۳]
دیدگاه شیعه
تردید دربارهٔ کامل بودن قرآن حداقل تا آغاز قرن چهارم هجری—تسلط آل بویهٔ شیعه بر دستگاه خلافت—در بسیاری از جریانهای اسلامی دیده میشود. این تردیدها منحصر به شیعیان نبوده—چنانکه بعضی از صحابه، خوارج و حتی اندیشمندان معتزلی هم بدان باور داشتند—اما بیشترین تردیدها از جانب شیعیان بوده است.[۱۴] التنزیل و التحریف، التنزیل و التغییر و التنزیل من القرآن و التحریف سه نمونه از کتب شیعه محصول قرون اولیه اسلامی هستند که نشان میدهد تا این عصر اعتقاد به تحریف قرآن در اثر وقایع پس از مرگ محمد، رایج بوده است.[۱۵]
اعتقاد برخی شیعیان به تحریف قرآن از آنجا سرچشمه میگرفت که بنا به روایات شیعه دوازدهامامی، معتقد بودند آیات بسیاری در وحی محمد وجود داشته که در آنها از علی (به خصوص «ولایة علی» که معانی متفاوتی داشته) و فاطمه و فرزندانشان به عنوان بهترین الگوهای امت نام برده شده اما آنها را حذف کردهاند.[۱۶] یکی از استدلالها دربارهٔ تحریف قرآن، آن بود که این کتاب به بسیاری از شخصیتهای داستانهای پیشین مثل نوح، سلیمان و فرعون و غیره ارجاع داده، اما—به استثنای دو شخصیت گنگ به نامهای «ابولهب» و «زید» —به هیچکدام از معاصران محمد، از جمله خانواده اش، اشارهای نکرده است. گفته میشد که قرآن در واقع حاوی مطالبی دربارهٔ خاندان محمد بوده، اما آنها را حذف کردهاند.[۱۷] همچنین اعتقادی وجود داشت که آیاتی دربارهٔ خیانت سران قریش به محمد وجود داشته اما این افراد که بعد از مرگ محمد به قدرت رسیدند، آیات مورد نظر را تحریف کردند. لیکن علی قرآن اصلی را مخفی کرد و از امامی به امامی دیگر منتقل میشد تا اینکه با امام دوازدهم به غیبت برده شد.[۱۸] اشارات شیعی به تحریف قرآن دو دستهٔ مستقیم و غیرمستقیم هستند. اشارات غیرمستقیم به تحریف قرآن از سوی امامان را در بخشهایی از کتب روایی قرار میدادند که اساساً ربطی به تحریف قرآن نداشتند. اشارههای مستقیم نیز نقل قولهایی از قرآن هستند که با آنچه در مصحف عثمان موجود است فرق دارد. تعداد چنین آیاتی در منابع شیعه، بیش از صدها مورد است و السیاری، نویسندهٔ قرن سوم، در کتاب التنزیل والتحریف حدود سیصد آیه را نقل کرده است. به عنوان مثال، آیهٔ زیر نسخه ای از آیهٔ ۴۲ سورهٔ زخرف به روایت منابع شیعه است که تفاوتش با فونت ایتالیک ضخیم مشخص شده:[۱۹]
به آنچه بر تو وحی شده است تمسک جو، تو بر ولایت علی هستی و علی صراط مستقیم است.
— نسخهٔ دیگری از سورهٔ زخرف آیهٔ ۴۲ در منابع شیعه[۲۰]
پذیرش مصحف عثمان از سوی همهٔ مسلمانان، حداقل تا قرن چهارم میلادی زمان برده است. این دورهای است که شیعیان بر جهان اسلام تسلط سیاسی پیدا کرده بودند. نه فقط آل بویه، بلکه فاطمیان، قرمطیان و حمدانیان بر بخشهای مختلف جهان اسلام حاکم شده بودند. علاوه بر این موضوع، علل دیگری هم وجود داشته، از جمله غیبت امام دوازدهم شیعیان امامی و ظهور اندیشهٔ خردگرایانهٔ اسلامی به واسطهٔ فقیهان دوازده امامی که در خدمت آل بویه بودند و تلاش میکردند برای حکومت ایشان بر اکثریت سنی مذهب، مشروعیت ایجاد کنند. این فقیهان، از دیدگاه پیشینِ قائل به تحریف قرآن به مرور فاصله گرفتند تا اینکه نهایتاً این عقیده، به باور اکثریت شیعیان تبدیل شد.[۲۱]
پانویس
ارجاعات
- ↑ Amir-Moezzi, Le Coran des Historiens, 921–932.
- ↑ Amir-Moezzi, Le Coran des Historiens, 921–932.
- ↑ Amir-Moezzi, Le Coran des Historiens, 922.
- ↑ Shoemaker, “The Qur’an and the Dialects of Late Ancient Arabia”, Creating the Qur’an.
- ↑ Shoemaker, The Death of a Prophet, 149.
- ↑ Amir-Moezzi, Le Coran des Historiens, 922.
- ↑ Shoemaker, “The Qur’an and the Dialects of Late Ancient Arabia”, Creating the Qur’an.
- ↑ Shoemaker, “ʿAbd al-Malik, al-Ḥajjāj, and the Composition of the Qur’an”, Creating the Qur’an.
- ↑ Shoemaker, The Death of a Prophet, 148.
- ↑ Shoemaker, The Death of a Prophet, 149.
- ↑ Shoemaker, “The Letter of Leo III to ʿUmar II and the Qur’an”, Creating the Qur’an.
- ↑ Sinai, The Qur’an: A Historical-Critical Introduction, 46–47.
- ↑ Shoemaker, The Death of a Prophet, 153–155.
- ↑ Amir-Moezzi, Le Coran des Historiens, 921–932.
- ↑ Amir-Moezzi, Le Coran des Historiens, 929.
- ↑ Amir-Moezzi, Le Coran des Historiens, 933–935.
- ↑ Amir-Moezzi, Le Coran des Historiens, 927–928.
- ↑ Amir-Moezzi, Le Coran des Historiens, 933–935.
- ↑ Amir-Moezzi, Le Coran des Historiens, 933–938.
- ↑ Amir-Moezzi, Le Coran des Historiens, 938.
- ↑ Amir-Moezzi, Le Coran des Historiens, 932–933.
منابع
- Amir-Moezzi, Mohammad Ali (2019). "Le shi'isme et le Coran". Le Coran des historiens (به فرانسوی). Paris: Cerf.
- Shoemaker، Stephen J. (۲۰۱۱). The Death of a Prophet: The End of Muhammad’s Life and the Beginnings of Islam. Philadelphia: University of Pennsylvania Press. شابک ۹۷۸-۰-۸۱۲۲-۴۳۵۶-۷.
- Shoemaker, Stephen J. (2022). Creating the Qur’an: A Historical-Critical Study (به انگلیسی). University of California Press.
- Sinai، Nicolai (۲۰۱۷). The Qur’an: A historical-critical introduction. Edinburgh: Edinburgh University Press. شابک ۹۷۸-۰-۷۴۸۶-۹۵۷۸-۲.
مطالعه بیشتر
- Codex Parisino-petropolitanus
- "Memory of the World Register - Nomination Form Uzbekistan - Holy Koran Mushaf of Othman". UNESCO. Retrieved 26 September 2012.
- W. Ouspensky, S. Pissaref, ed. (1905). Coran coufique de Samarcand (facsimile) = Самаркандский куфический Коран (факсимиле). St. Pétersbourg: Institut Archéologique de St. Pétersbourg.
- (Russian) Шебунин, А. Ф. Куфический Коран СПб. Публичной Библиотеки // Записки Восточного отделения Императорского Русского археологического общества. — Вып. ۱—۴. — СПб. , ۱۸۹۲. — Т. VI. — С. ۷۶—۷۷.
- Самаркандский куфический Коран (in Russian). RARUS'S GALLERY. Retrieved 26 September 2012.