بدون تصویر

احمدیه (شاه‌چراغ)

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سال تاسیسقرن سوم ه‍.ق (پس از درگذشت علی بن موسی الرضا)
وضعیتمنقرض شده
منشعب شده ازامامیه
فرقه‌های زیرشاخهندارد
دین اصلیاسلام


احمدیه، از فرقه‌های منشعب شده از شیعیان امامیه است. این گروه به امامت دو برادر پس از یکدیگر قائل بودند و پس از درگذشت علی بن موسی الرضا، به امامت احمد بن موسی کاظم، مشهور به شاه‌چراغ باور پیدا کردند. منابع از این فرقه اطلاعات اندکی گزارش کرده‌اند و به گزارش برخی منابع، پس از مدتی، از امامت احمد بن موسی، به امامت محمد تقی تغییر عقیده دادند. علت گرایش این گروه به احمد بن موسی، کم سن بودن محمدتقی بود. در منابع شیعی، از گروهی یاد شده است که پس از درگذشت موسی کاظم نیز به امامت احمد بن موسی باور پیدا کردند که با انکار خود او، به امامت علی بن موسی الرضا، گرایش پیدا کردند.

مشخصات فرقه

مشکور به نقل از نوبختی، احمدیه را یکی از فرقه‌های منشعب شده از شیعیان امامیه می‌داند که پس از مرگ علی بن موسی الرضا، به وجود آمدند.[۱] به گزارش آریا در تاریخ فرق اسلامی، این فرقه کمی بعد، به امامت محمدتقی باور پیدا کرده و از عقیده خود برگشتند.[۲] با این وجود در تاریخ اسماعیلیه آمده است که بعد از درگذشت موسی کاظم، گروهی به امامت احمد بن موسی باور پیدا کردند.[۳] بر اساس گزارش منابع تاریخی، وقتی مردم پس از درگذشت موسی کاظم به خانه احمد بن موسی آمده و با او بیعت کردند، او به منبر رفت و مردم را به اطاعت و امامت برادرش علی بن موسی الرضا فراخواند.[۴]

رهبر فرقه

این فرقه، احمد بن موسی مشهور به شاه‌چراغ را امام خود دانسته‌اند. که در منابع شیعی، شخصی جوانمرد، پرهیزگار و خیّر عنوان شده است.[۵] وی از فرزندان موسی کاظم بود که از مادری به نام ام‌احمد به دنیا آمد. او از محدثان و مورخان و مؤلفان زمان خود بود و جایگاه ویژه‌ای نزد مردم داشت.[۶] به گزارش امین در فرهنگ‌نامه فرقه‌های اسلامی، چون خبر درگذشت علی بن موسی الرضا به برادرش احمد رسید، وی در شیراز حاضر بود و قصد خراسان کرد که توسط حاکم شیراز از سفر منع شد و پس از درگیری میان او حاکم شیراز، ابتدا نزدیکانش و پس از آن خود او به قتل رسید.[۷]

عقاید

این گروه شیعه، بر این باور بودند که امامت دو برادر پس از یکدیگر جایز است؛ بنابراین، پس از مرگ علی بن موسی الرضا، به امامت برادرش احمد بن موسی معروف به شاه‌چراغ باورمند شدند. این گروه چون محمد تقی را کودکی خردسال یافتند، امامتش را نپذیرفتند. سران فرقه پس از درگذشت علی بن موسی الرضا، یکی از شرایط امام را بلوغ معرفی کردند و امامت کودک نابالغ را، به منزله مکلف کردن کودک نابالع به تکلیف از جانب خدا دانستند که درست نمی‌دانستند. آنان بر این باور بودند که کودک خردسال، نمی‌تواند بین مردم داوری کند و فهم احکام پیچیده دین را ندارد و از این رو محمد تقی را شایسته امامت ندانستند.[۸]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • آریا، غلامعلی (۱۳۸۲). تاریخ فرق اسلامی و مذاهب کلامی. تهران: پایا. شابک ۹۶۴-۶۷۴۸-۴۰-۶.
  • الامین، شریف یحیی (۱۳۷۸). فرهنگ‌نامه فرقه‌های اسلامی. ترجمهٔ موحدی، محمدرضا. تهران: باز. شابک ۹۶۴-۹۹۷۸۰-۱-۵.
  • خراسانی، محمد؛ سیمونوف، الکساندر (۱۳۷۳). تاریخ اسماعیلیه. بی‌جا: اساطیر.
  • شاهرودی، سمانه؛ آدینه، روح‌الله (۱۳۹۷). «بررسی و شناخت ابعاد شخصیتی احمدبن موسی الکاظم شاه‌چراغ (ع)». رهیافت فرهنگ دینی. شیراز (۱): ۳۳_۴۷ – به واسطهٔ نورمگز.
  • مشکور، محمدجواد (۱۳۷۲). حسینی، محمدجواد، ویراستار. فرهنگ فرق اسلامی. به کوشش مدیرشانه‌چی، کاظم. مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی.

ٰٰ