کیکاووس زیاری

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۳:۰۰ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (←‏پیوندهای بیرونی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
عنصرالمعالی کیکاووس
امیر زیاری[الف]
پرونده:Unṣur al-Maʿālī KayKāʾūs ibn Iskandar ibn Qābūs ibn Vushmgīr Al-Ziyari.png
نام کامل کیکاووس به خط نسخ
سلطنت۴۴۱ تا ۴۸۳ هجری قمری
(۱۰۵۰ تا ۱۰۸۷ میلادی)
پیشیندارا
جانشینگیلانشاه
متولد۴۱۲ ه‍.ق
درگذشتهشاید در ۴۸۰ ه‍.ق (۶۸ ساله)
قفقاز
دودمانزیاریان
پدراسکندر
مادرشاهزاده باوندی
دین و مذهبتسنن

عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس زیاری از امیرزادگان دودمان زیاریان و نویسندهٔ کتاب قابوس‌نامه بود. تبار کیکاووس از خاندانی است که در نواحی طبرستان و گرگان سال‌ها حکومت و امارت داشتند؛ اما در به حکومت رسیدن خود او تردید وجود دارد. کیکاووس حاصل ازدواج اسکندر بن قابوس زیاری و دختر مرزبان بن رستم باوندی بود.

کیکاووس و پسرش گیلانشاه، آخرین اعضای خاندان زیاری هستند که در تاریخ شناخته‌شده‌اند؛ اما مشخص نیست که آیا آن‌ها همچنان امارتی هرچند کوچک، در کوهستان‌های البرز داشتند یا خیر. به روایتی او که پس از ۲۱ سال امیری درگذشت. نظرات مورخان در این باره بسیار متفاوت و گوناگون است. کیکاووس بیشتر عمر خود را دور از وطن خود به عنوان یک نجیب‌زادهٔ تبعیدی، در خدمت سلاطین معاصر گذراند. او در رکاب سلطان مودود و ابوالسوار شاوور در جنگ‌هایی علیه نامسلمانان هندوستان و ماورای قفقاز شرکت کرد و در یکی از این جنگ‌ها، در گرجستان، مجروح شد و بنا بر روایتی درگذشت. بنا بر روایت دیگری، او سپس به لاهور، نزد شیرزاد بن مسعود، رفت و تا دههٔ آخر قرن پنجم زنده بود.

کیکاووس بیش از هر چیز، به خاطر نگارش پندنامه‌ای به زبان فارسی شناخته می‌شود که برای نصیحت پسر و جانشینش، گیلانشاه زیاری، به رشتهٔ تحریر درآورد. این پندنامه، قابوس‌نامه نامیده می‌شود. قابوس‌نامه کتاب مهمی در ادبیات فارسی برشمرده می‌شود که در چهل و چهار باب، پر از حکایت‌های گوناگون عبرت‌دهنده است و با متنی ساده و نزدیک به فارسی معیار امروزی نوشته شده است. کیکاووس با تجارب گسترده خود در این کتاب تصویر بسیار کاملی از جامعهٔ ایران در قرون میانه ارائه می‌دهد که از دیدگاه یک اشراف‌زاده که درک دقیقی از مسائل مربوط به زندگی رعایا دارد، بیان می‌شود.

منبع‌شناسی

منابع اولیه

بیشتر اطلاعاتی که از زندگی کیکاووس بن اسکندر وجود دارد، برگرفته از اثر خود او، قابوس‌نامه، است و غیر از آن، آثار بسیار محدودی دربارهٔ او وجود دارد که جسته و گریخته به زندگیش پرداخته باشند. منابع ذیل مهمترینِ این موارد هستند:

  • تاریخ طبرستان اثر ابن اسفندیار در باب سوم که احوال ملوک آل زیار را آورده، اشاراتی به کیکاووس دارد و می‌گوید «بعد از او (کالیجار) ابن عمش کیکاووس بن اسکندر بن قابوس جانشین شد که مخصوصاً به واسطه تألیف قابوس‌نامه اشتهاری تام دارد، وی با رستم بن شهریار معاصر بود و در نواحی جبال تا سال ۴۶۲ هجری سلطنت می‌کرد، چون وی وفات یافت فرزندش گیلانشاه به جای او نشست.»[۱] سوای کتاب قابوس‌نامه، کتاب تاریخ طبرستان ابن اسفندیار مهم‌ترین منبع اطلاعاتی است که از کیکاووس گزارش‌هایی دارد.[۲]
  • تذکرةالشعرا اثر دولتشاه سمرقندی آنجا که دربارهٔ فصیحی جرجانی سخن می‌گوید، او را از ملازمان کیکاووس می‌نامد و می‌گوید فصیحی جرجانی در داستان وامق و عذرا ذکر ایام خاندان ملک قابوس کرده و این بیت را در مدح زیاریان گفته:
    چه فرخ وجودی که از نعمتشبمیرد به پای ولی نعمتش
دولتشاه در ادامه می‌نویسد: «اما امیر کیکاووس نبیرهٔ امیر قابوس است. مرد اهل فضل بوده و کتاب قابوس‌نامه را تصنیف کرده و هفت سال ندیم مجلس سلطان سعید مودود بن محمود غزنوی بوده و در آخر عمر روی از دنیا گردانیده و در گیلان به طاعت و عبادت مشغول شد و او را هوس جنگ در دل افتاد و همراه امیر ابوالسواد که والی گنجه و بردع بوده، به غزای گرجستان رفته و آنجا به سعادت شهادت استسعاد یافت، در حالتی که زخمدار شده و نزدیک به مرگ رسیده این قطعه را گفت:
کیکاووس ای عاجز گرداب اجل راآهنگ شدن کن که اجل از بام درآمد
روزت به نماز دگر آمد به همه حالشب زود درآید چو نماز دگر آمد
البته گزارش دولتشاه سمرقندی با دیگر شواهد همخوانی ندارد زیرا کیکاووس شرح جنگ گرجستان خود را در کتابش آورده و دربارهٔ روابطش با امیر ابی‌السواد در فصل آخر کتاب توضیحاتی آورده که مشخص است در جنگ مذکور نمرده است. همچنین رباعی فوق، با اختلاف و تفاوت در بیت نخست، در فصل نهم کتاب قابوس‌نامه، در شکایت از پیری، آمده است.[۳]

منابع ثانویه

  • جلد اول مجمع‌الفصحاء اثر رضاقلی‌خان هدایت گفتاوردهای دولتشاه دربارهٔ کیکاووس زیاری را آورده و همراه با سیزده رباعی به کیکاووس نسبت می‌دهد. رضاقلی‌خان خود مصحح کتاب قابوس‌نامه بوده ولی اشاره‌ای به اختلاف گزارش دولتشاه با ماوقع قابوس‌نامه نکرده است.[۴]
  • تاریخ ادبی ایران اثر ادوارد براون در جلد دوم خود شرح مفصلی از قابوس‌نامه دارد. او با تحسین از هوش و خرد کیکاووس، «درهم‌آمیختگی غریب مهارت و سادگی، و شک و تقوا» را در این اثر ستود و گفت که این ویژگی باعث می‌شود کتاب قابوس‌نامه «در بعضی مواقع به طرز شگفت‌انگیزی مدرن» به نظر برسد.[۵] براون در این نقد، سال نگارش کتاب را به اشتباه در ۱۰۸۲–۸۳ ذکر کرده است که با تاریخ هجری قمری اختلاف محاسبه دارد.[۶]
  • مورالیا: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از قرن سوم/نهم تا قرن هفتم/سیزدهم اثری است که شارل هانری دوفوشه‌کور در سال ۱۹۸۶ میلادی در فرانسه منتشر کرد و شامل یکی از دقیق‌ترین نقد و بررسی‌های قابوس‌نامه است.[۷]

پیش‌زمینه

پرونده:میل 3.jpg
کتابی که کیکاووس نگاشت در ابتدا نصیحت‌نامه نام داشت ولی آن را به اسم قابوس‌نامه می‌شناسند؛ که اشاره به نام پدربزرگ او، قابوس بن وشمگیر، دارد که در برج گنبد قابوس مدفون است.

یک قرن پیش از آن که کیکاووس در ۴۱۲ هجری (۱۰۲۱ میلادی) به دنیا بیاید، مرداویج پسر زیار (سردار دیلمی) در کرانه‌های خزر در طبرستان، حکومت مستقل زیاریان را بنیان نهاده‌بود. این دودمان در نیمه اول قرن پنجم هجری (سده یازدهم میلادی) به پایان کار خود رسید. امیران زیاری ابتدا ناگزیر به قبول تابعیت و خراجگزاری از سلطان محمود غزنوی شدند و در سال ۴۳۳ هجری توسط سلجوقیان قلمرو آنان تسخیر شد.[۸]

اسکندر بن قابوس (پدر کیکاووس) از امیرزادگانی است که احتمالاً در دربار سلطان محمود می‌زیست. مورخان معاصر دربارهٔ حکومت یافتن اسکندر اختلاف نظر دارند و موافقان نظریهٔ حکومت او، از جمله به قابوس‌نامه استناد می‌کنند که کیکاووس در آن، پدرش را «امیر» خوانده است.[۹][۱۰] کیکاووس و پسرش گیلانشاه، آخرین اعضای خاندان زیاری هستند که در تاریخ شناخته‌شده‌اند؛ اما مشخص نیست که آیا آن‌ها همچنان امارتی هرچند کوچک، در کوهستان‌های البرز داشتند یا خیر.[۱۱]

زندگی

الگو:سالشمار حکومت کیکاووس زیاری کیکاووس بن اسکندر یکی از واپسین امیرزادگان دودمان زیاریان است. بنا بر آنچه از نوشته‌های خودش حفظ شده است، او در حدود سال ۴۱۲ هجری به دنیا آمده است؛ چنان‌که در ۴۷۵ هجری که کتاب قابوس‌نامه را می‌نوشت، در سن ۶۳ سالگی بود.[۱۲] کیکاووس حاصل ازدواج اسکندر بن قابوس زیاری و دختر مرزبان بن رستم باوندی بود.[۱۳] نام کیکاووس مشابه نام پدربزرگش، قابوس، است و احتمالاً قابوس حالت عربی‌شده از همین نام است؛ لذا برخی منابع او را قابوس دوم نیز نامیده‌اند.[۱۴]

کیکاووس سال‌های زیادی را در سفر و دور از وطن خود، ظاهراً عمر خود را به عنوان یک نجیب‌زادهٔ تبعیدی گذراند.[۱۵] جوانی خود را در دربار غزنویان پشت سر گذاشت و هشت سال در غزنه ندیم سلطان مودود بن محمود بود و در دربار سلطان مودود، با یکی از دختران سلطان محمود غزنوی وصلت کرد.[۱۶][۱۷] گیلانشاه پسر کیکاووس حاصل ازدواج او با دختر سلطان محمود بوده است[۱۸] که در زمان نگارش کتاب قابوس‌نامه، نزد پدر نبود و در جای دیگری می‌زیست.[۱۹]

آن گونه که خود کیکاووس نوشته است، در تمام عمرش مشغول تحصیل دانش و هنر بود و در جوانی علی‌رغم هوسرانی و خوشگذرانی، در کسب علم کوتاهی نمی‌کرد.[۲۰] او در پنجاه سالگی از نوشیدن شراب توبه کرد و به سفر حج رهسپار شد؛ این سفر حج احتمالاً در زمان خلافت القائم بامرالله، خلیفه عباسی، بوده باشد.[۲۱] او در قسمتی از کتابش به حملهٔ راهزنان به کاروانی که در آن بوده، در حوالی موصل، اشاره کرده است.[۲۲] در بازگشت به گنجه رفت و ندیم دربار امیر ابوالسوار شاوور بن فضل شدادی شد و در آنجا به نقل داستان‌ها و حکایات سرگرم‌کننده می‌پرداخت. پس از آن، چندین بار برای جنگ و جهاد به هندوستان رفت[ب][۲۳] کیکاووس در لشکرکشی‌ها به مرزهای خارجی جهان اسلام، هم در شبه‌قاره هند و هم در ماوراء قفقاز شرکت کرد.[۲۴] او خود را در کتابش با لقب «مولا امیرالمؤمنین» معرفی کرده است.[۲۵]

بنا بر دانشنامه اسلام، کیکاووس در سال ۴۴۱ هجری (برابر با ۱۰۴۹–۵۰ میلادی) بر تخت امارت زیاری نشست و این امارت، هرچند محدود و تابع سلاطین سلجوقی، تا پایان عمر کیکاووس وجود داشت و به گیلانشاه ارث رسید و پس از آن توسط اسماعیلیان الموت منقرض گردید.[۲۶][۲۷] ظهیرالدین مرعشی در تاریخ طبرستان و رویان و مازندران مدت سلطنت کیکاووس را ۲۱ سال ثبت کرده است.[۲۸]

اطلاعات چندانی از کیکاووس پس از سال ۴۷۵ هجری وجود ندارد. گرچه تاریخ درگذشت او مشخص نیست، ابن اسفندیار سال ۴۶۲ هجری را زمان مرگ او گزارش کرده است که با تاریخ پایان نگارش کتاب که ۴۷۵ ذکر شده است، همخوانی ندارد؛ بنابراین احتمالاً کیکاووس کتابش را در ۴۵۷ هجری به پایان رساند و این عدد به اشتباه ثبت شده است[۲۹][۳۰] یا منابع سال مرگ او را به اشتباه را گزارش کرده‌اند.[۳۱] مسعود سعد سلمان، شاعر فارسی‌زبان، امیر کیکاووس را از درباریان شیرزاد بن مسعود، نایب‌الملک غزنویان هند در لاهور، ذکر کرده است. اگر این اشاره به نویسنده قابوس‌نامه را بپذیریم، کیکاووس حداقل تا دههٔ آخر قرن پنجم هجری می‌زیسته است.[۳۲]

حکومت

کیکاووس و پسرش گیلانشاه، آخرین اعضای خاندان زیاری هستند که در تاریخ شناخته‌شده‌اند؛ اما مشخص نیست که آیا آن‌ها همچنان امارتی هرچند کوچک، در کوهستان‌های البرز داشتند یا خیر.[۳۳] نظرات مورخان در این باره بسیار متفاوت و گوناگون است.[۳۴] بنا بر دانشنامه اسلام، کیکاووس در سال ۴۴۱ هجری (برابر با ۱۰۴۹–۵۰ میلادی) بر تخت امارت زیاری بنشست و این امارت، هرچند محدود و تابع سلاطین سلجوقی، تا پایان عمر کیکاووس وجود داشت و به گیلانشاه ارث رسید و پس از آن توسط اسماعیلیان الموت منقرض گردید.[۳۵][۳۶]

سعید نفیسی در مقدمه‌ای که بر قابوس‌نامه نوشت، می‌گوید: «سلطنت اسکندر و کیکاووس و گیلانشاه، به هیچ وجه اساسی ندارد و در سراسر تاریخ ایران، مطلبی که دال بر شهریاری ایشان باشد، نتوان یافت. اگر در باب اسکندر، اندک شکی باشد، در باب کیکاووس و پسرش گیلانشاه به هیچ وجه شک نیست.» نفیسی پس از آن برای اثبات ادعای خود به مواردی اشاره می‌کند؛ او معتقدست که در کتاب قابوس‌نامه، از فحوای کلام کیکاووس چنین به نظر نمی‌رسد که پدرش فرمانروای جایی بوده باشد. همچنین می‌پرسد که چگونه ممکن است کیکاووس که حاکم زیاریان بوده، هشت سال از عمرش را در دربار غزنویان هند و مدتی را در دربار شدادیان در اران و سپس مسافرتی به حج را گذرانده باشد؟ نفیسی در پایان اندرزها و نصیحت‌هایی که کیکاووس به پسرش خطاب کرده را مد نظر قرار داده می‌گوید در این نصایح، نویسنده جایگاه پادشاهی یا شاهزادگی برای فرزندش قائل نیست و صریحاً به او می‌گوید که اگر بازرگان، طبیب یا منجم شدی، چنین و چنان کن و آداب شغل‌های مختلف را به او می‌آموزد.[۳۷] میترا مهرآبادی در کتاب تاریخ سلسله زیاری، دلایل سعید نفیسی را رد کرده است؛ او به عنوان «امیر ماضی» در قابوس‌نامه تأکید می‌کند که کیکاووس در اشاره به پدرش، اسکندر، آورده است. همچنین هشت سال حضور کیکاووس در دربار غزنویان را پیش از رسیدنش به جایگاه امارت دانسته و حضورش در جنگ‌های میان «مسلمانان و کفار» و مراسم حج را متعارض با جایگاه امیری کیکاووس نمی‌پندارد. او همچنین آموزش فنون و پیشه‌های گوناگون به شاهزادگان را امری متداول در آن روزگار تلقی کرده و دلیل آن را ناپایداری سیاسی-نظامی حکومت‌های وقت بیان کرده است. او در اثبات مدعای آخر به فرازهایی از قابوس‌نامه ارجاع می‌کند؛ من‌جمله این گفتاورد از کیکاووس که می‌گوید: «…از حوادث عالم، ایمن نتوان بود و نتوان دانست که بر سر مردمان چه گذرد، هر هنری و فضلی روزی بکار آید، پس در فضل و هنر آموختن تقصیر نباید کردن.» مهرآبادی سپس پیرامون معنای «شاه» و «حاکمیت مستقل» در این دورهٔ تاریخی، مطالبی نوشته است؛ او از سفرنامهٔ مسعودی به کرانه‌های دریای مازندران در قرن چهارم هجری، نقل می‌کند که «جبل قبخ کوهی بزرگ است… در این کوهستان هفتاد و دو قوم هست که هر قوم، شاه و زبانی جدا دارد.» مهرآبادی بنابرین می‌گوید شاهان می‌توانستند حاکم بر سلسله یا ایالت‌ها باشند. گاه شاهی که در قدرت بود، مناطق وسیعی را فرمانروایی می‌کرد و گاه تنها بر منطقه‌ای محدود، ولو یک کوهستان، حکم می‌راند. استقلال حکومت‌های محلی، چه بومی یا غیر بومی، در این دوره چندان معنایی نداشت و همگی در نهایت تابع دستگاه خلافت عباسی بودند.[۳۸]

نویسندگی

ترقیمهٔ نسخهٔ خطی قابوس‌نامه در کتابخانه و موزه ملی ملک.
کتاب قابوس‌نامه‌ای که توسط سعید نفیسی تصحیح و منتشر شد، بر اساس نسخهٔ کتابخانهٔ ملک است.

جنبهٔ ادبی شخصیت کیکاووس زیاری از جنبهٔ سیاسی او مهم‌تر و قوی‌تر بود.[۳۹] او که پس از ۲۱ سال امیری درگذشت، کتاب قابوس‌نامه را که از حیث لفظ و معنی از جمله گرانبهاترین کتاب‌های ادبیات فارسی است، در نصیحت به پسر خود گیلانشاه به رشته تحریر درآورده است.[۴۰] کیکاووس در مقدمهٔ کتاب هدف اصلی نگارش آن را پند و اندرز به فرزندش بیان کرده است.[۴۱] باسورث می‌گوید که کیکاووس در این کتاب به حاکمان اندرز می‌دهد و از تکلیف آن‌ها در برابر خداوند و لزوم رفتار اخلاقی صحبت می‌کند، اما در واقع مصلحت را عملی‌ترین مبنای حکومت می‌داند.[۴۲] غلامحسین یوسفی در تحسین ظرافت و بی‌پالودگی این اثر، کیکاووس را با القابی همچون «امیر دبیر»، «دبیر امیر» و «امیر روشن‌ضمیر» خوانده است.[۴۳]

کیکاووس در اثر سفرها و همنشینی با سلاطین زمانه تجربهٔ بسیاری اندوخت و با هر فن و حرفه و طبقه‌ای آشنایی داشت. همچنین کتاب‌های بسیاری مطالعه کرده بود و اطلاعات زیادی دربارهٔ جامعه و فرهنگ کسب کرده بود. قابوس‌نامه دارای چهل و چهار باب و یک مقدمه است و در هر یک از این ابواب دربارهٔ حرفه‌ای یا مسائل خاصی در مورد زندگی صحبت می‌شود.[۴۴][۳۹] کیکاووس پیش از نگارش کتاب، خود چندین موقعیت گوناگون را در زندگی تجربه کرده بود؛ از عنوان‌های شاهزاده و امیر گرفته تا موقعیت رعیت، درباری و سرباز. او سپس با توجه به ماهیت مخاطره‌آمیز بر تخت نشستن پسرش، در نصیحت‌نامه‌ای که به او نوشت، نه تنها سفارش‌هایی دربارهٔ چگونگی سلطنت می‌آموزد، بلکه فرزندش را برای کارهای مختلف دیگری آماده می‌کند.[۴۵] قابوس‌نامه تصویر بسیار کاملی از جامعهٔ ایران در قرون میانه ارائه می‌دهد که از دیدگاه یک اشراف‌زاده که درک دقیقی از مسائل مربوط به زندگی رعایا دارد، بیان می‌شود. در فصل‌های چهل و چهارگانهٔ کتاب به طیف وسیعی از موضوعات پرداخته شده است که نشان می‌دهد چه در انجام کارهای شخصی و چه در انجام کارها و مشاغل مختلف، چگونه باید در دنیا، زندگی خوب، شریف و مفیدی داشت و خود را برای آخرت آماده کرد.[۴۶]

«…و اگر شاعر باشی، جهد کن تا سخن تو سهل و ممتنع باشد و بپرهیز از سخن غامض. و چیزی که تو دانی و دیگران را به شرح آن حاجت باشد مگوی؛ که شعر از بهر مردمان گویند، نه از بهر خویش.»

_قابوس‌نامه

متن کتاب ساده و روان است و نویسنده از حشو و سخن زائد در آن دوری جسته؛ از سجع و تصنع پیراسته و در عوض، به ایجاز و سلاست آراسته است.[۴۷] زبان کتاب به فارسی معیار امروزی نزدیک است؛ اگرچه تعدادی از واژگان باستانی را در خود حفظ کرده است. استفاده از کلمات عربی معتدل است و نحوهٔ بیان آن صریح و بدون زینت بلاغی یا استفاده از عبارات متوازن است. اگرچه نویسنده عموماً کلامی بسیار ساده دارد که همگان بهره لازم را ببرند، اما گاهی اصطلاحات فنی رایج در موضوعات مورد توصیف خود را هم معرفی می‌کند؛ مثلاً فهرست بیماری‌های اسب (در فصل ۲۵) یا اصطلاحات موزون و بلاغی (در فصل ۳۵). نسخه‌های خطی که از این اثر باقی مانده‌اند، رگه‌هایی از تغییرات متنی متأخر را نشان می‌دهند که ارزش کتاب به‌عنوان منبعی برای تحقیقات زبان‌شناختی تاریخی را محدود می‌کند.[۴۸] کیکاووس در قابوس‌نامه شعری به زبان طبری (مازندرانی) نیز سروده است که در قرن چهارم گویش متداول در گرگان قدیم بوده است.[۴۹] کیکاووس در یک مورد پس از آوردن رباعی که به طبری سروده‌بود، ترجمه‌ای فارسی از آن را هم آورده است.[۵۰] این احتمال نیز وجود دارد که نسخهٔ اصلی کتاب در ابتدا به طبری بوده باشد و در سده‌های بعدی به فارسی ترجمه شده باشد. .[۵۱]

تبارنامه

ورداندختر تیرداد
زیار
مرداویج
فرمانروایی ۳۱۹ تا ۳۲۳
وشمگیر
فرمانروایی ۳۲۳ تا ۳۵۷
فرهادلنگر
(سالار)
بیستون
فرمانروایی ۳۵۷ تا ۳۶۶
قابوس
فرمانروایی ۳۶۶ تا ۳۷۱
مجدداً ۳۸۸ تا ۴۰۳
منوچهر
فرمانروایی ۴۰۳ تا ۴۲۱
دارا
فرمانروایی ۴۳۶ تا ۴۴۱
اسکندر
انوشیروان
فرمانروایی ۴۲۱ تا ۴۲۲
و مجدداً ۴۳۳ تا ۴۳۵
کیکاووس
فرمانروایی ۴۴۱ تا ۴۸۳
جستانگیلانشاه
فرمانروایی ۴۸۳ تا ۴۸۶
گیلانشاه زیاریکیکاووس زیاریدارا زیاریانوشیروان زیاریمنوچهر زیاریقابوس بن وشمگیربیستون زیاریوشمگیرمرداویج زیاری


پانویس

یادداشت‌ها

  • ^  دربارهٔ امیر بودن کیکاووس اختلاف نظر وجود دارد
  • ^  محمدعلی مفرد گفته است احتمالاً این سفر بایستی در دوران سلطنت سلطان مسعود یا سلطان مودود بوده باشد ولی سال‌های سلطنت این دو با بازه زمانی یادشده یکی نیست و می‌تواند معاصر با ابراهیم غزنوی باشد.

ارجاعات

  1. نوری، تاریخ ادبیات و فرهنگ مازندران، ۴۰۷–۴۰۹.
  2. Bosworth, The Encyclopedia of Islam, 815.
  3. نوری، تاریخ ادبیات و فرهنگ مازندران، ۴۰۷–۴۰۹.
  4. نوری، تاریخ ادبیات و فرهنگ مازندران، ۴۰۷–۴۰۹.
  5. Bruijn, Encyclopaedia Iranica.
  6. نوری، تاریخ ادبیات و فرهنگ مازندران، ۴۰۷–۴۰۹.
  7. Bruijn, Encyclopaedia Iranica.
  8. Bruijn, Encyclopaedia Iranica.
  9. مفرد، ظهور و سقوط آل زیار، ۱۴۷.
  10. کجباف، بررسی مناسبات حکومت آل زیار و خلفای عباسی، ۹۵–۹۶.
  11. Bruijn, Encyclopaedia Iranica.
  12. مفرد، ظهور و سقوط آل زیار، ۱۴۷.
  13. مفرد، ظهور و سقوط آل زیار، ۱۴۸.
  14. بدوی، «قابوس نامه»، ۱۰۷.
  15. Bruijn, Encyclopaedia Iranica.
  16. مفرد، ظهور و سقوط آل زیار، ۱۴۸.
  17. Bruijn, Encyclopaedia Iranica.
  18. مفرد، ظهور و سقوط آل زیار، ۲۳۱.
  19. مفرد، ظهور و سقوط آل زیار، ۱۴۸.
  20. بدوی، «قابوس نامه»، ۱۱۷.
  21. مفرد، ظهور و سقوط آل زیار، ۱۴۸.
  22. Malow, “Kay Kāʾūs b. Iskandar”.
  23. مفرد، ظهور و سقوط آل زیار، ۱۴۸.
  24. Bruijn, Encyclopaedia Iranica.
  25. Marlow, The Encyclopedia of Islam.
  26. Bosworth, The Encyclopedia of Islam, 815.
  27. Marlow, The Encyclopedia of Islam.
  28. Malow, “Kay Kāʾūs b. Iskandar”.
  29. مفرد، ظهور و سقوط آل زیار، ۱۴۸.
  30. بدوی، «قابوس نامه»، ۱۱۱.
  31. نوری، تاریخ ادبیات و فرهنگ مازندران، ۴۰۷–۴۰۹.
  32. Bruijn, Encyclopaedia Iranica.
  33. Bruijn, Encyclopaedia Iranica.
  34. مهرآبادی، تاریخ سلسله زیاری، ۲۴۷.
  35. Bosworth, The Encyclopedia of Islam, 815.
  36. Marlow, The Encyclopedia of Islam.
  37. مهرآبادی، تاریخ سلسله زیاری، ۲۴۷–۲۴۹.
  38. مهرآبادی، تاریخ سلسله زیاری، ۲۴۷–۲۵۱.
  39. ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ مفرد، ظهور و سقوط آل زیار، ۱۸۴.
  40. جمال‌زاده، «در آیین خنیاگری».
  41. Bruijn, Encyclopaedia Iranica.
  42. Bosworth, The Encyclopedia of Islam, 815.
  43. Malow, “Kay Kāʾūs b. Iskandar”.
  44. نوری، تاریخ ادبیات و فرهنگ مازندران، ۴۰۹.
  45. Malow, “Kay Kāʾūs b. Iskandar”.
  46. Bruijn, Encyclopaedia Iranica.
  47. نوری، تاریخ ادبیات و فرهنگ مازندران، ۴۱۰.
  48. Bruijn, Encyclopaedia Iranica.
  49. برجیان، متون طبری، ۱۳.
  50. Bruijn, Encyclopaedia Iranica.
  51. بدوی، «قابوس نامه»، ۱۱۰.

منابع

  • خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/fa/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
  • بدوی، عبدالمجید (۱۳۷۷). «قابوس نامه». مجله مردم‌شناسی. تهران: سیاست خارجی (۴۷).
  • کجباف، علی‌اکبر (۱۳۸۶). «بررسی مناسبات حکومت آل زیار و خلفای عباسی». فرهنگ اصفهان.
  • مفرد، محمدعلی (۱۳۸۶). ظهور و سقوط آل‌زیار. تهران: انتشارات رسانش. شابک ۹۶۴-۷۱۸۲-۹۴-۵.
  • نوری، نظام‌الدین (۱۳۸۰). «بخش نویسندگان». تاریخ ادبیات و فرهنگ مازندران. زهره. شابک ۹۶۴۵۷۰۴۱۵۴.
  • جمال‌زاده، محمدعلی (۱۳۱۹). «در آیین خنیاگری». موسیقی (۳): ۱–۲.
  • Bruijn, J.T.P. de (2010). "KAYKĀVUS B. ESKANDAR". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 1 January 2022.{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:زبان ناشناخته (link)
  • Bosworth, C. E. (2018). "Kay Kāʾūs b. Iskandar". In van Donzel, E.; Lewis, B.; Pellat, Ch. & Bosworth, C. E. (eds.). The Encyclopaedia of Islam, New Edition, Volume IV: Iran–Kha. Leiden: E. J. Brill. p. 815. OCLC 758278456.
  • Marlow, Louise (2018). "Kay Kāʾūs b. Iskandar". In Fleet, Kate; Krämer, Gudrun; Matringe, Denis; Nawas, John; Rowson, Everett (eds.). Encyclopaedia of Islam, THREE. Brill Online. ISSN 1873-9830.

پیوندهای بیرونی