کاربر:Aboammar/صفحه تمرین
این صفحه یکی از سیاستهای اسلامیکال فارسی است. این سیاست در نزد عدهٔ زیادی از ویرایشگران مقبولیت دارد و تفاهم بر آن است که همهٔ کاربران ملزم به پیروی از آناند. قبل از انجام هر گونه تغییری در این صفحه، بایستی بر روی آن اجماع شده باشد. |
این صفحه در یک نگاه: ویراستاران باید مقالهها را از دیدگاهی بیطرف نوشته و دیدگاههای قابل توجه را بدون جانبداری، متناسب و به دور از تعصب بیان کنند. |
سیاستهای اصلی محتوایی |
---|
سایر سیاستهای محتوایی |
دیدگاه بیطرف یعنی ارائه تمام دیدگاههای برجستهٔ منتشر شده در منابع معتبر، بهطور منصفانه، متناسب و تا جای ممکن به دور از تعصب. تمام مقالههای اسلامیکال و کلیه محتویات دانشنامهای دیگر باید از منظر دیدگاه بیطرف نوشته شوند. دیدگاه بیطرف یکی از اصول اساسی اسلامیکال است. این سیاست غیرقابل مناقشهاست و تمام ویراستاران و مقالهها باید از آن پیروی کنند.
«دیدگاه بیطرف» در کنار دو سیاست دیگر ممنوعیت تحقیق دستاول و لزوم اثباتپذیری اصول بنیادین محتوایی اسلامیکال هستند. این سه سیاست اصلی با ترکیب هم نوع و کیفیت محتوای قابلقبول در مقالهها را مشخص میکنند. چون این سیاستها بهطور هماهنگ به کار میروند، نباید جدا از یکدیگر بررسی و تفسیر شوند و ویراستاران باید سعی کنند که خود را با هرسهٔ آنها آشنا کنند. اصولی که این سیاست بر آن استوار شده توسط اجماع کاربران یا هیچ سیاست و رهنمود دیگری نمیتواند نقض شوند.
توضیحی در خصوص دیدگاه بیطرف
در اسلامیکال اصل بر اثباتپذیری نوشتار است. برای اثباتپذیر کردن مطالب باید دلیل آورد. دلایل معمولاً دارای گسترهٔ اعتبار هستند. این گسترهٔ اعتبار بستگی به دلیلخواهنده دارد.
مثال: شق القمر
فرد شمارهٔ ۱ میگوید: «حضرت محمد ماه را به اشارهٔ انگشت به دو نیم تقسیم کرد»
فرد شمارهٔ ۲ میپرسد: «چطور چنین چیزی امکان دارد؟»
حال فرد شمارهٔ ۱ میتواند دلیل بیاورد که: «این کار معجزهٔ پیامبر بود»
این حرف در صورتی میتواند دلیل خوبی باشد که فرد شمارهٔ ۲ به مسائل زیر اعتقاد داشته باشد:
- اعتقاد به معجزهٔ پیامبران
- اعتقاد به این که محمد، پیامبر بوده
- اعتقاد به این که اصلاً کسی به اسم پیامبر وجود دارد
- اعتقاد به …
اسلامیکال دانشنامهای برای همهٔ آدمیان با تمام گرایشها و مشترکات است. مطالب باید بگونهای بیطرفانه اثباتپذیر باشد. اگر مطلب مربوط به دینی خاص باشد، بهتر است قبل از مطالب اینگونه نوشت «زرتشتیان را باور بر این است که …» یا «مسلمانان عقیده دارند که …». همچنین بهتر است حوزههای بحث نیز مشخص شود؛ مثلاً اگر از منظر جامعهشناسی پیرامون مسئلهای بحث میشود، بهتر است گفته شود: «رویکرد جامعهشناسی چنین است که …».
بهطور کلی، دستیابی به آنچه که در اسلامیکال به عنوان «بیطرفی» شناخته میشود به معنی تحلیل با دقت و نقادانهٔ منابع مختلف و سپس تلاش برای نقل نتایج به خواننده به شکلی واضح و دقیق است. اسلامیکال تلاش میکند که اختلاف نظرها را توضیح دهد، اما در آنها دخالت نکند. قوانین ساده و محکم در این باره محدودند و رعایت بیطرفی عمدتاً وابسته به حسن نیت ویراستاران است که باید تلاش کنند تا اطلاعات را ارائه کنند و نه این که یک دیدگاه خاص را ترویج کنند. با این حال، رعایت اصول زیر همراه با اصول اثباتپذیری به دستیابی به سطحی از بیطرفی که برای یک دانشنامه مناسب است کمک میکند:
- عقاید را به عنوان حقیقت ارائه نکنید. معمولاً مقالهها حاوی اطلاعاتی راجع به اهمیت دیدگاههای ارائه شده راجع به موضوع مقاله هستند. این دیدگاهها نباید به عنوان نظر اسلامیکال راجع به آن موضوع بیان شوند. برعکس، این دیدگاهها باید در متن به منابع مرتبط منتسب شوند یا، در موارد مناسب، به عنوان «دیدگاه عموم» مطرح شوند. به عنوان مثال، یک مقاله نباید بگوید که «گریه کردن در مرگ عزیزان قبیح است»، بلکه باید بگوید که «گریستن در مرگ عزیزان توسط فلان گروه یا شخص به عنوان عملی قبیح توصیف شدهاست».
- از ارائهٔ دیدگاههایی که به شدت مورد جدل هستند به عنوان حقایق خودداری کنید. اگر منابع معتبر گوناگونی نظرات متناقضی در مورد یک موضوع ارائه میکنند، این نظرات را به عنوان دیدگاههای مختلف در مقاله بیان کنید و نه به عنوان حقایق، و هرگز آنها را به صورت عبارات مستقیم ارائه نکنید.
- دیدگاههای به چالش کشیده نشده را تنها به عنوان یک نقطه نظر ارائه نکنید. دیدگاههای به چالش کشیده نشده که بر سر آنها اختلاف نظری وجود ندارد و توسط منابع معتبر مطرح شدهاند معمولاً باید به عنوان دیدگاه اسلامیکال ارائه شوند. مگر در شرایطی که یک عنوان وجود دارد که بهطور خاص به موارد اختلاف نظر در مورد یک دیدگاه میپردازد که عموماً مورد چالش نیست، در سایر شرایط نیازی نیست که منابع خاصی برای آن دیدگاه ارائه شود اگر چه ارائهٔ منبع به حفظ اثباتپذیری کمک میکند. به علاوه، متن نباید به شکلی نوشته شود که القا کند که آن دیدگاه مورد سؤال است.
- زبان قضاوتگرانه نداشته باشید. یک دیدگاه بیطرف نسبت به موضوع مقاله (و آنچه منابع معتبر دربارهٔ موضوع مقاله گفتهاند) نه ابراز علاقه میکند نه بیتوجهی، اگر چه این مسئله گاهی باید با شفافیت در تعادل قرار بگیرد. دیدگاهها و یافتههای ناسازگار را با لحنی بیاعتنا بنویسید.
- به دیدگاههای مخالف وزن متناسبی بدهید. اطمینان حاصل کنید که گزارش دیدگاههای مختلف راجع به مقاله متناسب است با میزان حمایتی که از این دیدگاهها وجود دارد، و در نتیجه باعث تصور نادرست برابری دیدگاهها یا وزن دادن بیش از اندازه به یکی از دیدگاهها نمیشود. برای مثال، این که بنویسید «فرانس بوهل مرگ محمد را در سال ۶۳۲ گزارش میکند اما استفن شومیکر با این نظر مخالف است» باعث میشود این تصور غلط ایجاد شود که این دو دیدگاه (که یکی متعلق به اکثریت و دیگری متعلق به اقلیتی کوچک هستند) وزنی مساوی پیدا کنند؛ چون هر دو فقط به یک نفر منسوب شدهاند.
دستیابی به دیدگاه بیطرف
بخشهای زیر راهنمایی کلی برای مشکلات متداول ارائه میکنند:
نامگذاری
در برخی موارد، ممکن است انتخاب نامی که برای یک موضوع استفاده میشود ظاهر جانبدارانهای به آن بدهد. در حالی که عبارتهای بیطرف عموماً ترجیح داده میشوند، اما باید آن را نسبت به شفاف بودن متوازن کرد. اگر یک نام بهطور گسترده در منابع معتبر (بخصوص آنهایی که به فارسی نوشته شدهاند) استفاده شدهاست، و از این رو محتملتر باشد که خوانندگان آن نام را بهخوبی بشناسند، میتوان از آن استفاده کرد هرچند که شاید جانبدارانه تلقی شود. برای مثال، نامهای پر استفاده کشتار بوستون، رسوایی دوم تیپا و جک قاتل نامهای درست برای اشاره به موضوعاتی همراه با چون و چرایی هستند، اگر چه ممکن است به نظر برسد که به قضاوت گذاشته شدهاند. بهترین نام برای نامیدن چیزی، ممکن است به متن درونش وابستگی داشته باشد؛ اشاره به نامهای جایگزین و اختلافات در مورد استفاده از آن ممکن است مناسب باشد، مخصوصاً زمانیکه عنوان مورد بحث موضوع اصلی مقاله باشد. برخی از عناوین مقالهها توصیفی هستند و نه اسم خاصی برای یک شی. عناوین توصیفی باید بیطرفانه انتخاب شوند تا دیدگاه یک طرف یک منازعه را پیش نبرند. به عنوان مثال، عنوان «نقد X» بهتر است به «نظرات اجتماعی دربارهٔ X» تغییر نام یابد. عناوین خنثی وجود نظرات متعدد، و مقالهنویسی متعهدانه را تشویق میکنند.
ساختار مقاله
ارزش ناحق
اینک یک شرط مهم صلاحیت. مقالههایی که به مقایسهٔ دیدگاههای مختلف میپردازند، نمیبایست همان اندازه به دیدگاههای مورد قبول اقلیت بپردازند که به دیدگاه غالب و مورد قبول موجود میپردازند. حتی ممکن است که اصلاً به دیدگاههای کاملاً در اقلیت نپردازند. ما نباید سعی کنیم به گونهای بنویسیم که گویی دیدگاههای در اقلیت همانقدر شایستهٔ توجهاند که دیدگاههای غالب هستند. حتی نظریههای خیلی در اقلیت نباید در مقالهٔ اصلی مطرح شوند و فقط در مقالهای مربوط به خود بیان میشوند. ارزش بیش از حد دادن به نظریهٔ یک اقلیت برجسته، یا گنجاندن آرای یک اقلیت بسیار کوچک ممکن است در توضیح وضعیت مناقشه، گمراه کننده باشد. اگر میخواهیم مناقشه را منصفانه مطرح کنیم باید به دیدگاههای رقیب و متخاصم به نسبت میزان مقبولیتشان در میان اهل فن یا طرفهای مربوط (درگیر) بپردازیم. هیچکدام از این حرفها به این معنی نیست که نظرات اقلیتهای کوچک نباید در مقالههای مربوط به خودشان مورد توجه قرار گیرد. در اسلامیکال مشکل «جا» نیست. اما حتی در آن صفحات، آن دیدگاهها نباید به گونهای بیان شوند که گویی حقیقتاند! گرچه ممکن است به تفصیل پیرامون آنها سخن برود.
- جیمی ویلز در سپتامبر ۲۰۰۳ در یک فهرست پستی:
- اگر دیدگاهی در اکثریت است پس خیلی ساده میتوان با ارجاع به منابع معروف و معتبر آن را مستدل کرد.
- جیمی ویلز در سپتامبر ۲۰۰۳ در یک فهرست پستی:
- اگر دیدگاهی مورد قبول اقلیتی قوی است آنگاه میتوان از طرفداران مطرح و معروف آن نام برد.
- اگر دیدگاهی مورد قبول اقلیتی فوقالعاده کوچک است، در آن صورت به اسلامیکال تعلق ندارد (مگر شاید در یک مقالهٔ فرعی) چه روا باشد و چه ناروا، چه بتوانید اثباتش کنید و چه نه.
همیشه به یاد داشته باشید که، برای تشخیص ارزش یک دیدگاه، در اسلامیکال هرآنچهکه در منابع معتبر پوشش گستردهای داشتهاست را، دانشنامهای میدانیم، ونه آنچیزی که در نظر ویرایشگران یا از نظر عموم، دانشنامهای به حساب بیاید.
اگر شما موضوعی را بهاثبات رساندهاید که مطلبی است تنها مورد تأیید گروهی بسیار کوچک یا اصلاً مورد قبول کسی نیست اسلامیکال جای مطلب شما نمیباشد. اما اگر آن مطلب در منابع معتبر ارائه و مطرح شدهباشد در آنصورت میتوان آن را در اسلامیکال نیز ارائهکرد. برای روشنتر شدن موضوع اسلامیکال:تحقیق دستاول ممنوع و اسلامیکال:تأییدپذیری را ببینید.
انصاف و لحن مشفقانه
اگر قرار است که مناقشات را منصفانه صورتبندی کنیم باید دیدگاههای متخاصم را همواره با لحنی مثبت و مشفقانه بیان کنیم. خیلی از مقالهها علیرغم اینکه هر دو دیدگاه را بیان کردهاند باز به صورت یک نوشتار متعصبانه درمیآیند. حتی هنگامی که یک مقاله بر اساس واقعیات و نه عقاید نوشته میشود باز ممکن است از آن بوی جانبداری به مشام برسد. این امر میتواند از طریق انتخاب واقعیات ارائه شده (بخشی از واقعیات به جای همهٔ واقعیات)، یا حتی زیرکانهتر، یعنی شیوهٔ بخشبندی مقاله باشد.
در توضیح دومی، مثلاً آوردن استدلالها در رد دیدگاه مخالف در جای جای متن میتواند دیدگاه طرف مقابل را خیلی بدتر از حالتی که در آن دیدگاه مخالفان در بخشی جداگانه آمدهاست، جلوه دهد.
ما باید مقالهها را با لحنی بنویسیم که با آن تمام مواضع دستکم به نظر امکانپذیر و منطقی بیایند. البته باید نکات مربوط به اقلیتهای خیلی کوچک را هم در نظر داشت. پس بیاییم مقالههایی بنویسیم که نظریههای متخاصم پراهمیت را مشفقانه بیان کنند. میتوانیم با این رویکرد بنویسیم که فلان و فلان نظر خوبی است جز اینکه مخالفان آن میگویند، موافقان این عقیده بهمان نکتهها را نادیده گرفتهاند.
پژوهش خوب
نوشتن یک پژوهش خوب و بدور از تعصب، بر پایه بهترین و مشهورترین منابع معتبر موجود، از بروز اختلاف درمورد دیدگاه بیطرف جلوگیری میکند. در کتابخانه مشهورترین کتابها و مقالههای ژورنالها و دنبال معتبرترین منابع آنلاین بگردید. اگر برای یافتن مراجع با کیفیت در مورد مقالهای احتیاج به کمک دارید، در صفحه بحث همان مقاله یا در اسلامیکال:درخواست راهنمایی از دیگر کاربران کمک بخواهید.
تعادل
بیطرفی وزن نقطهنظرها را به نسبت شهرت آنها تعیین میکند. زمانیکه منابع مشهور با یکدیگر در تناقضند و نسبتاً از نظر شهرت برابرند، روی هر دو رویکرد کار کنید تا تعادل برقرار شود. این شامل شفاف شرح دادن نظریههای مخالف هم میشود، بوسیله ترسیم اوضاع با استفاده از منابع دست دوم یا سوم که این اختلاف عقیده را از دیدگاهی بیطرف توصیف میکنند.
لحن بیطرف
اسلامیکال اختلافات را توصیف میکند، اما در آنها درگیر نمیشود. توصیف بیطرفانه اختلافات به ارائه نقطه نظرات با لحنی همواره بیطرف نیاز دارد. در غیر اینصورت درنهایت مقاله بعنوان یک توصیف جانبدارانه در خواهد آمد، حتی اگر تمام نقطه نظرات را ارائه داده باشید. حتی جایی که یک عنوان با جملهها و اصطلاحات حقیقی و نه نظرات بیان شود، لحن نامناسب از طریق روشی که در آن حقایق انتخاب، ارائه و سروصورت داده میشوند، نمود پیدا میکند. مقالههای بیطرف با لحنی نوشته میشوند که ارائهای بدور از تعصب، درست و متناسب از تمام جوانب که در مقاله موجود هستند را ممکن سازد.
لحن مقالههای اسلامیکال باید بیطرف باشد، نه بر عقیدهای صحه بگذارد و نه آن را رد کند. سعی کنید از شرکت کنندگان در اختلافات بزرگ نقل قول مستقیم نکنید، به جای آن مناقشه را خلاصه کرده و با لحنی بیطرفانه آنرا ارائه دهید.
توصیف اندیشههای زیباییشناختی
مقالههای هنری یا دیگر موضوعات خلاق (مانند موسیقیدانان، هنرپیشگان، کتابها و ..) پتانسیل زیادی برای مورد علاقه قرار گرفتن را دارند. این موضوع نباید داخل یک دانشنامه شود. اندیشههای زیبایی شناختی گوناگونند. ممکن است همه ما متفقالقول نباشیم که چه کسی بزرگترین سوپرانو دنیا است، اما مناسب است اگر بگوییم که چگونه یک هنرمند یا یک اثر هنری توسط یک متخصص یا عامه مردم انتخاب شدهاست؛ مثلاً مقاله شکسپیر باید بگوید او عمدتاً یکی از بزرگترین نویسندگان زبان انگلیسی بحساب میآید. مقالهها باید بررسیای از تفسیرهای رایج در مورد آثار خلاقانه تهیه کنند، ترجیحاً با ارجاع به تفاسیر افراد صاحب نظر. تأیید عمومی و نقد علمی باهم نوشته مفیدی برای آثار هنری میسازند.
احتیاط در استفاده از واژهها
در اسلامیکال واژگان یا اصطلاحات ممنوع وجود ندارد ولی برخی اصطلاحات خاص باید با احتیاط استفاده شود؛ زیرا ممکن است موجب سوداری بشود. برای نمونه، تعبیر «ادعا کردن» در مثال «فلان صاحبنظر ادعا میکند که …» میتواند دال بر فقدان اطمینان باشد. کاربرد این تعبیر یا دیگر تعابیر شک برانگیز ممکن است اینطور وانمود سازد که مقاله یک دیدگاه را بر دیدگاه دیگر ترجیح میدهد. بکوشید که واقعیات را بهطور سادهتر بدون استفاده از چنین کلماتی توصیف کنید. در مثال فوق «فلان صاحبنظر میگوید که…» بهتر است. سعی کنید اصطلاحات و تعابیر متملقانه، تحقیرکننده، مبهم، کلیشهای یا تأییدکننده یک دیدگاه خاص را از مقالات بزدایید (مگر آنکه آن تعابیر بخشی از نقل قول از یک باارزش مهم باشد).
جانبداری در منابع
یک استدلال شایع در مناقشه در خصوص یک منبع معتبر آن است که آن منبع جانبدار است و لذا منبع دیگری باید ترجیح داده شود. استدلال سوداری منابع یکی از راههایی است که برای طرح یک دیدگاه (POV) به عنوان دیدگاه خنثی به کار گرفته میشود تا منابعی که آن دیدگاه (POV) را مورد مناقشه قرار میدهد، تحت عنوان منابع سودار کنار نهاد شود. منابع سودار، ذاتاً برمبنای سوداری به تنهایی غیرمجاز نیستند، هرچند جنبههای دیگر منبع ممکن است آن را نامعتبر سازد. بیطرفی در بیان دیدگاهها باید از طریق ایجاد موازنه بین سوداری در منابع برمبنای وزن دیدگاه در منابع معتبر به دست آید و نه به وسیله کنار نهادن منابعی که دیدگاه نویسنده را تأیید نمیکند. این به معنای آن نیست که هر منبع سوداری باید حتماً استفاده شود، زیرا ممکن است کنار نهادن همه چنین منابعی به مقاله بهتر کمک کند.
(یعنی اگر بتوان دیدگاهی را بدون بهرهگیری از منابع سودار و با استفاده از منابع معتبر غیرسودار توضیح داد، مرجح است. اما در فقدان یا ضعف چنین منابعی، نباید به صرف سوداری در منابع از بیان دیدگاهی که وزن قابل توجهی دارد اجتناب کرد)
جانبداری
جانبداری لزوماً آگاهانه نیست؛ مثلاً کسی که در زمینهای تازهکار است، اغلب از درک این نکته بازمیماند که آنچه به نظرش بدیهی و منطقی میآید درواقع طرفداری از یک جانب خاص است. (از این رو ما معمولاً برای کاملاً غیرجانبدارانه کردن مقالهها به یک متخصص نیاز داریم). در مثالی دیگر: گاهی اوقات ممکن است نویسندگان دچار جانبداری «جغرافیایی» شوند؛ مثلاً قضیه را آنطوری بازتاب دهند که در کشور خودشان بازتاب یافتهاست در حالی که در کشوری دیگر ممکن است بازتاب قضیه به گونهای متفاوت باشد.
سیاست داشتن دیدگاهی بیطرف به معنای پنهانکردن دیدگاههای مختلف نیست، بلکه نشان دادن گوناگونی دیدگاههاست. در صورت وجود مناقشه، جنبههای قوی و ضعیف هر دیدگاه نشان داده خواهد شد بدون اینکه به نفع دیدگاه خاصی سوگیری شود. دیدگاه بیطرف یک نوع سیاست «جدا ولی برابر» نیست. واقعیات به خودی خود خنثی هستند ولی ارائهٔ آنها در کنار هم و به نحوی خاص دیگر برخاسته از دیدگاهی بیطرف نیست. اگر در مقالهای تنها واقعیات دلخواه و مثبت (یا غیردلخواه و منفی) پیرامون یک دیدگاه خاص بیان شود دیگر آن مقاله بیطرفانه نیست. در اسلامیکال باید از واژگانی تحسین آمیز چون «پیشکسوت»، «محترم»، «آقا»، «خانم» و موارد مشابه دیگر دوری جست.
حذف مطالب جانبدارانه
به عنوان یک قانون کلی، مطالب منبعدار را فقط با این استدلال که جانبدارانه به نظر میرسند از دانشنامه حذف نکنید. بر عکس، تلاش کنید که آن متن یا بخش را به شکلی بازنویسی کنید که دیدگاه بیطرفانهتری پیدا کند. مطالب جانبدارانه را غالباً میتوان با ارائه مطالبی از منابع دیگر به تعادل رساند تا دیدگاهی بیطرف ایجاد شود، لذا چنین مشکلاتی را باید در حد امکان با استفاده از روال عادی ویرایش حل کرد. تنها زمانی محتوایی را حذف کنید که دلیل خوبی داشته باشید که باعث ارائه اطلاعات غلط یا گمراه کردن خوانندهها میشود به شکلی که با بازنویسی متن نمیتوان جلوی آن را گرفت.
موضوعات بحثبرانگیز
اسلامیکال با زمینههای مختلفی سروکار دارد که اغلب در دنیای واقعی و در میان کاربران دانشنامه مورد بحث شدید قرار میگیرند. درک و کاربرد مناسب دیدگاه بیطرف در همه زمینههای اسلامیکال لازم است، اما اغلب در اینها بیش از همه مورد نیاز است.
نظریههای حاشیه ای و شبهعلم
نظریههای شبه علمی توسط طرفداران آنها به عنوان علم ارائه میشود، اما مشخصات آن از پایبندی به معیارها و روشهای علمی بازمیمانند. برعکس، اجماع علمی به خاطر ماهیتش، دیدگاه اکثریت دانشمندان نسبت به یک موضوع است؛ بنابراین، هنگام صحبت در مورد مباحث شبه علمی، نباید این دو دیدگاه مخالف را برابر با یکدیگر توصیف کنیم. گرچه علم شبه در برخی موارد ممکن است برای یک مقاله شایان توجه باشد، اما نباید در توصیف دیدگاههای اصلی جامعه علمی ابهام ایجاد کند. هرگونه گنجاندن دیدگاههای شبه علمی نباید به آنها وزنی ناروا بدهد. دیدگاه شبه علمی را باید به وضوح به همان صورت توصیف کرد. توضیحی دربارهٔ چگونگی واکنش دانشمندان به نظریههای شبه علمی باید بهطور برجسته گنجانده شود. این به ما کمک میکند تا دیدگاههای متفاوت را بهطور منصفانه توصیف کنیم. این مورد در مورد سایر موضوعات حاشیه ای نیز صدق میکند، به عنوان مثال، اشکال تجدیدنظرطلبی تاریخی که توسط منابع معتبرتر مورد توجه قرار میگیرند یا فاقد شواهد هستند یا بهطور فعال شواهد را نادیده میگیرند، مانند ادعاهایی که پاپ ژان پل اول من به قتل رسیده، یا اینکه فرود آپولو بر ماه ساختگی بود.
برای کمک به تصمیمگیری در مورد اینکه آیا موضوعی دارد به درستی به عنوان علم شبه طبقهبندی میشود، به رهنمودهای شبععلم اسلامیکال مراجعه کنید.
دین
در مورد اعتقادات و اعمال، محتوای اسلامیکال نه تنها باید انگیزه افرادی را که این عقاید و اعمال را دارند، شامل شود، بلکه نحوه تکامل چنین باورها و عملکردهایی را نیز در بر بگیرد. مقالات اسلامیکال دربارهٔ تاریخ و دین برگرفته از متون مقدس یک دین و همچنین از منابع مدرن باستانشناسی، تاریخی و علمی است.
برخی از پیروان یک دین ممکن است با یک برخورد تاریخی انتقادی با ایمانشان اعتراض داشته باشند زیرا از نظر آنها چنین تجزیه و تحلیل نسبت به اعتقادات مذهبی آنها تبعیض روا میدارد. میتوان ذکر کرد اگر نقطه نظرات آنها توسط منابع مرتبط و معتبر مستند شود میتواند ذکرشان کرد، اما توجه داشته باشید که هیچ تناقضی وجود ندارد. سیاست دیدگاه بیطرف به این معنی است که ویراستاران اسلامیکال باید سعی کنند جملاتی از این دست را بنویسند: «برخی از فریزبیترینیستها (مانند کشیش گودکچ) به این و آن باور دارند و آنها را از همان روزهای اولیه فریزبیترینیسم از اصول آن میدانستهاند. فرقههای خاصی که خود را آخرِ فریزبیترینیسم مینامند - تحت تأثیر یافتههای مورخان و باستان شناسان مدرن (مانند تجزیه و تحلیل متن دکتر تحقیق و پروفسور عمرتعیینکن) - هنوز به این باور دارند، اما دیگر آن را باور ندارند و به جای آن چیز دیگری را باور دارند.»
چندین واژه که در مطالعات دین معانی بسیار مشخصی دارند، در زمینههای کمتر رسمی، از جمله بنیادگرایی، اسطورهشناسی و (مانند پاراگراف قبل) انتقادی ، معانی متفاوتی دارند. مقالات اسلامیکال در مورد موضوعات مذهبی باید توجه داشته باشند که این کلمات را فقط در معنای رسمی خود بکار گیرند تا با این کار موجب توهین بیمورد یا گمراه کردن خواننده نشوند. برعکس، کاربران نباید از استفاده از اصطلاحاتی که کاربردشان در اکثر منابع معتبر و مرتبط کنونی در مورد موضوعی تثبیت شده، به دلیل همدلی با یک دیدگاه خاص، یا نگرانی از این که خوانندگان ممکن است معنای رسمی و غیررسمی را اشتباه بگیرند، خودداری کنند. جزئیات مربوط به اصطلاحات خاص را میتوان در اسلامیکال: شیوه نامه/ کلمات که باید مواظب استفاده از آنان بود یافت.
یک جزء حیاتی: پژوهش خوب
معمولاً با پژوهشی خوب میتوان از عدم توافق بر سر اینکه با مسئله از دیدگاهی بیطرف برخورد شدهاست جلوگیری کرد. واقعیات (آنگونه که در بند پیش توضیح داده شد) به خودی خود دیدگاه نیستند. (در اینجا دیدگاه در مقابل دیدگاه بیطرف به کار رفتهاست). یک روش خوب برای دستیافتن به دیدگاهی بیطرف اینست که منابعی معتبر برای مطلبی که میخواهید به اسلامیکال بیفزایید، بیابید و به آنها ارجاع دهید. این بهترین روش برای صورتبندی یک جنبهٔ بحث است بدون اینکه وجود جنبههای دیگر بحث انکار شود. لم قضیه این است که باید بهترین و معتبرترین مأخذی را که میتوانید استفاده کنید. برای همین به کتابخانه سری بزنید و به دنبال کتابهای خوب ژورنالها و مجلههای مفید باشید. همچنین در پی منابع خوب برخط باشید. کمی پژوهش و کار پایهای هنگامی که میخواهید نکتهای را در آینده به اثبات برسانید باعث صرفهجویی زیادی در زمان میشود.
تنها نکتهٔ مهم دیگری که باید مد نظر قرار دهید این است که منابعی که از شهرت تقریباً یکسانی برخوردارند ممکن است حرفهای متناقضی بزنند. در چنین حالتی عصارهٔ دبط این است که بگذارید که این دیدگاههای گوناگون در صفحهای یکسان در کنار هم وجود داشته باشند: سعی کنید توازن برقرار کنید: یعنی بنا به شهرت و معروفیت منابع به دیدگاههای متخاصم فضای لازم را اختصاص دهید. و هر گاه ممکن است اولویت را به منابعی بدهید که بهتر از دیگران واقعیات را به شیوهای متوازن و متعادل بیان میکنند.
صورتبندی نظرات پیرامون آثار مردم
یک مثال خاص بیان عقاید زیباشناختی است. آن دسته از مقالههای اسلامیکال که پیرامون هنر و هنرمندان و سایر فعالیتهای خلاقیتیاند (مثل موسیقیدانان، هنرپیشگان، کتابها و …) متمایل به نوشتههای پرشور و حرارت گشتهاند. چنین نوشتارهایی برای یک دانشنامه مناسب نیست. ممکن است که ما نتوانیم بر سر این عقیده توافق نظر حاصل کنیم که فلانی بهترین گیتاریست تاریخ است، اما مهم است که در شرح مطلب بیاوریم که واکنش مردم یا منتقدان نسبت به فلان کس یا فلان اثر چگونه بودهاست. آوردن کلیاتی پیرامون اثر و تفسیرهای معمول از آن (بهتر است با ذکر مأخذ و آرای افراد مهمی که صاحب آن نظر یا تفسیرند باشد) پیشنهاد میشود. مثال: شکسپیر به عنوان یکی از بزرگترین نمایشنامه نویسان انگلیسی زبان معروف است. این آگاهیای است که یک شخص باید با مراجعه به دانشنامه کسب کند. اما بنا به سیاست بیطرف به این نکته هم باید اشاره شود که بعضی از محققان معروف این احتمال قوی را دادهاند که خیلی از کارهای شکسپیر متعلق به یکی از معاصرانش به نام کریستفر مارلو است. توجه داشته باشید اینکه واکنش منتقدان یا توده نسبت به یک اثر هنری چگونه بودهاست ممکن است نیاز به پژوهش داشته باشد. اما پس از تثبیت، چگونگی واکنش باید به صراحت بیان شود و اهمیت دارد. (این جز از یک نظر مبتنی بر خودمحوری یک ویکینویس است).
یک مثال
آوردن نمونهای از یک متن جانبدارانه و نشان دادن چگونگی تغییر آن توسط ویکینویسان به متنی نسبتاً غیرجانبدارانه، ممکن است به فهم مطلب کمک کند. بهتر است در این قسمت نمونههایی موفق از اسلامیکالی فارسی آورده شود تا از اسلامیکالی انگلیسی. الگو:بخش ناقص
بازنویسی متنی بالقوه جانبدارانه
گاهی، یک یا چند جملهٔ بالقوه جانبدارانه میتواند به صورتی بیشتر «بیطرفانه» بازنویسی شود؛ مثلاً «شخصِ «الف» بهترین بازیکن فوتبال است» میبایست به صورت «مهارتهای فوتبالی شخص الف توسط بسیاری ستوده شدهاست.» بازنویسی شود. صورت حتی بهتر آن اینگونهاست: «مهارتهای فوتبالی شخصِ «الف» توسط بازیکنانی چون پله و مارادونا ستوده شدهاست». البته به شرط اینکه این دعاوی درست و قابل اثبات (مثلا با آوردن مأخذ معتبر) باشد.
همچنین جملهای چون «شخصِ «ب» آدم سگاخلاقی است» میتواند به صورت «شاهدانی چون شخص جیم ملقب به جیم قمهکش و شخص دال ملقب به دال اخمو، شخصِ «ب» را تندخو دانستهاند.» باز نویسی شود.
اعتراضها توضیحها
آنچه در زیر میآید فهرستی از ایرادها، اعتراضها، و شبهههایی است که به سیاست دیدگاه بیطرف اسلامیکال وارد ساختهاند. پاسخ به آنها در زیر هر یک آمدهاست.
چیزی به نام عینیت وجود ندارد
هرکسی با اندکی آشنایی با فلسفه این را میداند. پس چطور میشود سیاست «بیطرفی» را جدی گرفت؟ بیطرفی و عدم جانبداری، غیرممکن است.
این احتمالاً معمولترین ایرادیاست که ممکن است به سیاست بیطرفی وارد شود. این ایراد همچنین حاکی از معمولترین کژفهمی از این سیاست است. کژفهمیاست چون گمان میدارند که این سیاست سخن از عینیت میراند؛ در حالی که اصلاً اینطور نیست. بهطور خاص، این سیاست نمیگوید که حتی چیزی به نام عینیت هست و دیدگاهی با عینیت محض به این معنی که مقالههایی که از این دیدگاه نوشته شدهاند لاجرم حقیقت محض و عینیاند. این سیاست ما نیست و هدفمان هم نیست! بلکه ما فهمی دیگر از بیطرف و غیرجانبدارانه را ملاک قرار میدهیم. این فهم ممکن است در نزد اکثر افراد ملاک نباشد. این سیاست خیلی ساده میگوید که باید مناقشات صورتبندی و توصیف شوند نه اینکه درگیر آنها شد. این سخن در تضاد با هیچ دیدگاه فلسفیای نیست. این در واقع کاری است که فیلسوفان دائم در حال انجام آنند. نسبیتگرایان بلافاصله متوجه میشوند که این حرف با دیدگاههای آنان همخوانی دارد.
اگر چیزی راجع به این جمله مناقشهبرانگیز باشد، این است که این دیدگاه فرض میکند که میتوان مناقشات را طوری صورتبندی کرد که تمام طرفهای اصلیِ درگیر، پس از خواندن متن اذعان کنند که دیدگاهشان مشفقانه و منصفانه و کامل بیان شدهاست؛ و این پرسش که آیا چنین چیزی ممکن است، یک پرسش تجربیاست نه پرسشی فلسفی. اما امکان چنین جیزی بهراحتی با نگاهکردن به مثالهای موجود که روزانه توسط دانشگاهیان کارکشته و دانشنامهنویسان و دیگران نوشته میشود قابل اثبات است.
با این همه نباید تصور شود که هیچگونه حقیقت عینیای در یک دانشنامه وجود ندارد. این به این معنی است که مدارکِ بهآسانیقابلدسترس باید بهدرستی از منابع دستاول (در صورت در دسترس بودن آنها) مورد نقل و ارجاع قرار گیرند، حتی اگر منابع دستچندمی هستند که آنها را نادرست نقل کردهاند.
وقتی صحت و سقم مطلبی را میتوان تعیین کرد، بیطرفی ما را مجبور به وارد کردن بیدقتی در نوشتار نمیکند. بیطرفی حکم میکند که چندین تفسیر برجسته پیرامون معنی یا وثوق یک اثر میتواند وجود داشته باشد، اما خود مطلب میتواند در کمال عینیت مورد بررسی قرار گیرد، و این خصوصاً در مورد مدارک مدرن صادق است.
شبه علم
چگونه میتوانیم پیرامون موضوعات مربوط به شبهعلم مقاله بنویسیم در حالی که نظر علمی اکثریت دانشمندان این است که یک عقیدهٔ غیر علمی معتبر نیست و حتی احتیاجی به اشاره به آن در بحثی جدی نیست.
اگر قرار است ما تمامی دانش بشری را ارائه دهیم، باید بپذیریم که مجبور به توصیف دیدگاههایی (به نظرمان) زننده خواهیم شد بدون آنکه آنها را نادرست بخوانیم. البته اوضاع به این بدی که به نظر میآید نیست. وظیفهٔ ما این نیست که مناقشات را طوری توصیف کنیم که گویا، مثلاً، شبهعلم تواند که با علم همسری کند. بلکه وظیفهٔ ما اینست که دیدگاه اکثریت (علمی) را به عنوان دیدگاه اکثریت و دیدگاه اقلیت (گاه شبهعلمی) را به عنوان دیدگاه اقلیت توصیف کنیم. نیز بگوییم که دانشمندان چه برخوردی با نظریههای شبهعلمی داشتهاند. و این است وصف مناقشه به طرزی عادلانه. والسلام!
شبهعلم میتواند به عنوان یک پدیدهٔ اجتماعی در نظر گرفته شود، از این رو اهمیت دارد. با این حال نباید موجب ابهام و مخدوش کردن توصیف دیدگاههای اصلی شود. و هرگونه اشارهای به آن باید در تناسب با حجم مقاله باشد.
اقلیتی از ویکینویسان به قدری این مسئله برایشان مهم است که معتقدند اسلامیکال باید از دیدگاهی علمی نوشته شود نه دیدگاهی بیطرف. البته هنوز مقرر نشدهاست که نیازی به این سیاست وجود دارد. چرا که دیدگاه دانشمندان پیرامون شبهعلم میتواند بهوضوح، بهکمال و منصفانه به پیروان شبهعلم توضیح داده شود.
دین و مذهب
سیاست دبط غالباً به معنی ارائهٔ چندین دیدگاه است. این یعنی نه تنها ارائهٔ دیدگاههای گروههای مختلف امروزی بلکه گروههای مختلف در گذشته نیز هم.
اسلامیکال یک دانشنامهاست. یکی از وظیفههای دانشنامهها توضیح چیزهاست. در مورد اعتقادات و کُنِشهای انسانها، این توضیح نه تنها دربردارندهٔ انگیزهٔ افراد معتقد و ملتزم به این باورها و کنشهاست بلکه توضیحدهندهٔ این هم است که این اعتقادات و رفتارها و کنشها چگونه به وجود آمده و تکوین شدهاند. مقالههای پیرامون تاریخ و دین در اسلامیکال یکی از آبشخورهایشان متون مقدس دینی است. البته از منابع مدرن چون متون و مدارک باستانشناسی و تاریخی و علمی نیز بهره گرفته میشود.
بسیاری از پیروان یک دین به برخورد تقدسزدایانه، تاریخی و انتقادیای که با دینشان میشود اعتراض خواهند کرد. ایشان خواهند گفت: که این امر به نوعی قائل شدن تبعیض علیه اعتقاد دینی ایشان است. آنان ترجیح میدهند که مقالهها مذهبشان را به گونهای که ایشان در آیینهٔ پندار خود میبینند، توصیف کنند. تصویر ایشان از مذهب و اعتقادشان غالباً برخاسته از دیدگاهی غیرتاریخی است. (مثلا: شرایط کنونی، شرایط همیشگی بودهاست. هر گونه تفاوت به سبب وجود نحلههای بدعتآور است که دین واقعی را ارائه نمیکنند). دیدگاه آنها هم باید بیان شود اما توجه داشته باشید که هیچ تناقضی در کار نیست. سیاست دبط یعنی ما چیزی مثل این بگوییم: بسیاری از پیروان این دین باور دارند که الف و معتقدند که در طول تاریخ اعضای این فرقه/مذهب همیشه چنین باوری داشتهاند. اما با پذیرفتهشدن بعضی یافتههای جدید (بگویید کدامها) از سوی تاریخنگاران و باستانشناسان (بگویید کدامها)، سایر پیروان این دین (بگویید کدام مذهب یا فرقه) امروزه معتقدند که ب.
یک نکتهٔ مهم پیرامون به کار بردن اصطلاح بنیادگرا. باید پیش از به کار بردن این اصطلاح، کاملاً روشن کنیم که منظورمان از آن چیست به طوری که کاربرد آن نباید موجب: الف) توهین ب) گمراهی خواننده (چرا که اکثر خوانندگان از چگونگی کاربرد درست آن بیاطلاعند) شود. ما نباید این اصطلاح را به عنوان توهین استعمال کنیم و نیز باید به خاطر بسپاریم که هممعنی با «ضد علم» نیست همچنین به معنی «داشتن اعتقاد قوی» نیست. و هنگامی که منظورمان معنی دقیق کلمه نیست، این اصطلاح نباید برای محافظهکاری دینی یا سیاسی به کار رود. از آنجا که دین موضوعی بحثبرانگیز است آمادهٔ این باشید که این مقالهها به خاطر نیشدار بودن (به ظن ویراستار) ویرایش شوند.
دیدگاههای ضداخلاقی
دیدگاههای ضد اخلاقی مثل نژادپرستی و عقاید ضد زن و امثال اینها که عدهای به آنها باور دارند چی؟ مطمئناً ما نباید و نمیتوانیم نسبت به آنها خنثی و بیطرف باشیم؟
واضح است که میتوانیم توضیحات مفصلی بیاوریم و انزجار خود را از این دیدگاههای ضداخلاقی بیان داریم. در حین انجام اینکار برای آنکه جانب بیطرفی را رعایت کنیم آن دیدگاههای ضداخلاقی را به طرفداران برجستهٔ آن یا به گروهی از افراد که چنان دیدگاههایی دارند نسبت میدهیم. دیگران خواهند توانست که تصمیمشان را بگیرند و اگر از عقل سلیم برخوردار باشند مسلماً به دیدگاه ما خواهند گروید. آنان که عقاید نژادپرستانه یا امثال آن دارند مسماً طرز فکرشان را بر اساس یک مقالهٔ جانبدارانه که آنها را در موضع دفاعی قرار دهد عوض نخواهند کرد. از سوی دیگر اگر ما سعی بلیغ مبذول داریم که سیاست بیطرفی خود را همواره اعمال کنیم، ممکن است به صاحبان عقاید انزجاربرانگیز دیدی بدهیم که موجب دستکشیدن ایشان از آن عقاید شود.
دادن «اعتبار یکسان»
صبر کنید ببینم. به نظر من خوشبینی پیرامون علم علیه شبهعلم بیاساس است. تاریخ نشان دادهاست که شبهعلم میتواند اسناد و واقعیات را شکست دهد و کسانی که به شبهعلم تکیه میکنند با توسل به دروغ، تهمت، توجیه و اکثریت شمارشی پیروان دیدگاه خود را به هر که بتوانند تحمیل خواهند کرد. اگر این پروژه به کسانی که فرضاً ادعا میکنند زمین به معنی کلمه صاف است اعتباری مساوی دهد، به تبلیغ و تثبیت اینگونه نظریات مسخره و نادرست کمک خواهد کرد.
لطفاً نسبت به این نکته روشن باشید. سیاست بیطرفی اسلامیکال اصلاً نمیگوید یا حتی متضمن آن نیست که ما باید اعتباری یکسان به دیدگاههای در اقلیت بدهیم. البته میگوید که ما، چنانکه شایستهٔ دانشنامه نویسان است، نباید علیه آنها موضعگیری کنیم. ولی این جلوی ما را نمیگیرد که بگوییم دیدگاه اکثریت چنان است و توضیحی جامع پیرامون استدلالهای علیه نظریههای شبهعلمی بیاوریم. یا مثلاً بگوییم بسیاری از مردم راجع به آن چنان میاندیشند.
نبود بیطرفی به عنوان بهانهای برای پاککردن
سیاست بیطرفی گاهی به عنوان بهانهای برای پاککردن نوشتارهایی که جانبدارانه تلقی میشوند به کار میرود. آیا این ایرادی دارد؟
در بسیاری از موارد بله! بسیاری از ما معتقدیم که صرف اینکه متنی جانبدارانهاست برای پاککردنش کافی نیست. اگر اطلاعات معتبری در آن یافت میشود باید فقط ویرایش شود.
گاهی اوقات در تعیین اینکه ادعایی درست یا بهدردبخور است مشکل پیش میآید. خصوصاً هنگامی که افراد مطلع نسبت به مبحث اندکند. در چنین صورتی، خوب است که اعتراضات در صفحهٔ بحث مطرح شود. اگر کسی دلیلی دارد که نویسندهٔ متن جانبدارانه تن به تغییر متن نخواهد داد، گاهی متن را از صفحهٔ مقاله به صفحهٔ بحث انتقال میدهیم ولی کامل پاکش نمیکنیم. اما این آخری باید به عنوان واپسین حربه به کار گرفته شود نه به عنوان وسیلهای برای تنبیه کسانی که نوشتارهای جانبدارانه نوشتهاند.
سر و کله زدن با مشارکتکنندگان متعصب و جانبدار
من با سیاست بیطرفی موافقم، اما بعضیها هستند که به طرز فجیع و غیرقابلصلاحی جانبدارند! من باید دایم دنبالشان راه بیفتم و نوشتارهایشان را اصلاح کنم. چهکار کنم؟
جز در موردی که بهواقع فاحش است، شاید بهترین کار آن باشد که در ملأ عام به مشکل اشاره کنید و مقصران را به این صفحه ارجاع دهید (البته مودبانه! فردوسی میگوید «که تندی و تیزی نیاید به کار / به نرمی برآید ز سوراخ مار») و از دیگران کمک بخواهید. به بخش میانجیگری برای راهکارهای بیشتر رجوع کنید. مسلماً نقطهای هست که از آنجا به بعد اعتقاد اکثریت قریب به اتفاق نویسندگان یک مطلب، به اعتقاد و علاقهٔ ایشان به باز بودن پروژه بهطور کامل، میچربد. چرا که علاقهمندند که کار را پیش ببرند و از این رو نمیخواهند دائم نوشتههای کسی را که برای سیاستهای ما هیچ احترامی قائل نیست اصلاح کنند.
پیشگیری از مناقشههای دائمی
چگونه میتوانیم از دعواهای دائمی و پایانناپذیر بر سر بیطرفی در موضوعات مختلف پیشگیری کنیم؟
بهترین روش برای پیشگیری از دعوا بر سر جانبداری این است که به خاطر بسپریم که اینجا، همهٔ ما تا حد زیادی انسانهای فهیم و هوشمندی هستیم وگرنه تا این حد وقت صرف این پروژه نمیکردیم و برایش دل نمیسوزانیدیم. پس باید در درک دیدگاههای یکدیگر بکوشیم و اطمینان حاصل کنیم که دیدگاههای دیگران منصفانه ارائه شدهاست. هنگامی که بحثی بر سر اینکه مقاله چه چیزی باید بگوید یا چه چیزی حقیقت دارد درمیگیرد، نباید موضعی سفت و سخت اتخاذ کرده و از عقیدهٔ خاصی دفاع کنیم؛ بلکه باید برای چند لحظه هم که شدهاست سر در گریبان اندیشه فروبریم و با خود بیندیشیم که این مناقشه به چه سان میتواند منصفانه صورتبندی شود. این کار باید هر بار که نظر جنجالی تازهای معرفی میگردد از نو تکرار شود. کار ما این نیست که اسلامیکال را به گونهای ویرایش کنیم که بازتابدهندهٔ عقاید شخصی و چهبسا عجیب و غریب خودمان باشد، و بعد، از آن عقاید در مقابل ویرایشهای دیگران دفاع کنیم. کار ما این است که بیشتر، در افزودن مطلب و ارتقای کیفیت مقالهها همکاری کنیم و نیز علاوه بر آن هرگاه که لازم شد با همدلی در مورد صورتبندی درست یک مناقشه به توافق برسیم به گونهای که منصفانه بازتابدهندهٔ نظر تمام طرفهای درگیر باشد.
پیش فرض قرار دادن برخی نکات
اگر لازمهٔ نوشتن یک مجموعه مقاله پیرامون موضوعی کلی مستلزم فرضکردن دیدگاههایی جنجالیاست چه کار باید کرد؟ مثلاً هنگامی که پیرامون تکامل مینویسیم. مسلماً ما نمیخواهیم دائماً در هر صفحه به جدال تکاملگرایان و خلقتگرایان اشاره کنیم.
مسلم است که نه! هیچ مبحثی نیست که صحبت پیرامون آن محتاج فرض کردن دیدگاههایی باشد که از نظر هیچکس جنجالی نیست. این موضوع نه تنها در زیستشناسی تکاملی صدق میکند بلکه در فلسفه، تاریخ و فیزیک و غیره نیز هم.
البته مشکل است که قوانین کلیای ارائه دهیم که با تکیه بر آنها بتوان همواره در امور خاص درست قضاوت کرد. اما شاید آنچه در ذیل میآید مفید افتد:
اگر موضوعی در صفحهای بهطور کامل و به بهترین نحوی کاویده شدهاست دیگر احتمالاً نیازی نیست که در صفحهٔ دیگری باز به آن پرداخته شود. البته اشارهای کوتاه و ارجاع به صفحهٔ مربوط میتواند مفید باشد؛ مثلاً در مقالهای که پیرامون تکامل اسب است، ما ممکن است جملهٔ کوتاهی داشته باشیم که بگوید بعضی از خلقتگرایان معتقدند نه تنها اسب بلکه هیچ حیوان دیگری هم تکامل نیافتهاست و خواننده را به مقالهٔ مربوط ارجاع دهیم. اگر استدلال بهخصوصی پیرامون نکتهٔ بهخصوصی هست، آنگاه میتواند در صفحهٔ خاص خود بیاید.
نوشتن دیدگاه دشمن
آنچه راجع به «نوشتن دیدگاه دشمن» میگویید من را قانع نکردهاست. من نمیخواهم برای دشمن بنویسم. اکثر آنها بر چیزهایی به عنوان واقعیت تکیه میکنند که آشکارا نادرست است. آیا میگویید برای آنکه مقاله بیطرفانه باشد من باید دروغ بگویم تا دیدگاهی را که با آن مخالفم بیان کرده باشم؟
این یک کژفهمی از سیاست دیدگاه بیطرف است. قرار نیست شما ادعایی بکنید. فقط میگویید «فلان میگوید ــ پس بنابراین ــ». این حرف را خیلی راحت و پوستکنده بی هیچ عذاب وجدانی میتوان به زبان آورد. برای اینکه شما ادعا را منتسب به کسی دیگر میکنید. شایان توجهاست که دانشگاهیان برای انجام این کار تربیت شدهاند به طوری که حتی هنگامی که میخواهند حرف خود را اثبات کرده و به کرسی بنشانند باز استدلالهای مخالف را مطرح میکنند تا بتوانند توضیح دهند که مشکل آنها در کجاست.
این مسئلهٔ حساسی است و شمار زیادی از مردم ممکن است نتوانند متوجه جانبداری ذاتی یک عبارت محبوب و همهگیر شوند، تنها به این علت ساده که آن عبارت زیاد استعمال شدهاست.
اعتراضهای دیگر
من اعتراض دیگری دارم. کجا باید آن را مطرح کنم؟ در حال حاضر اگر اعتراض دیگری دارید که در این صفحه به آن پرداخته نشدهاست در صورت آشنایی با زبان انگلیسی به صفحهٔ انگلیسی (یا زبانی دیگر) رجوع کنید. در غیر این صورت آن را در صفحهٔ بحث همین مقاله مطرح کنید.
تاریخچه و منطق
چرا اسلامیکال باید غیرجانبدارانه باشد
اسلامیکال یک دانشنامهٔ عمومی است. این به این معنی است که ارائهدهندهٔ دانش بشری در حدی از عمومیت است. اما آدمیان بر سر موضوعاتی خاص باهم مخالفند. برای هر موضوعی که دیدگاههای متخاصم وجود دارد هر دیدگاه نمایشگر نظر مختلفی پیرامون حقیقتی است که هست و تا آنجا که با دیدگاههای دیگر در تضاد است صاحبان آن معتقدند که دیدگاههای دیگر اشتباهاند از این رو دانش به حساب نمیآیند. هر کجا که اختلافی بر سر واقعیت است، اختلافی هم بر سر این است که چه چیز دانش (آگاهی) به حساب میآید. اسلامیکال موفق است چرا که یک تلاش دستجمعی است. اما در عین همکاری چطور میتوانیم مشکل جنگهای ویرایشی بیپایان را حل کنیم؟: جنگهایی که در آن یک نفر میگوید الف و دیگری آن را به ناالف تغییر میدهد.
یک راه حل این است که، برای کار کردن در اسلامیکال، بپذیریم که دانش بشری دربردارندهٔ تمامی نظریههای مختلف بااهمیت است. از این رو هدف ما این است که دانش بشری را در چنان معنایی ارایه دهیم. یک چنین چیزی مسلماً یک معنای تثبیت شده از دانش (آگاهی) است. در چنین معنایی آنچه دانستهاست دائم با گذر زمان تغییر میکند. و هنگامی که واژهٔ دانستن را به کار میبریم آن را داخل «گیومه» گذاشته و به معنایی خاص استعمال میکنیم. عوام در عهد باستان «میدانستند» که جنزدگی باعث دیوانگی است. ما امروزه «میدانیم» که چنین نیست.
ما به این معنا میتوانیم دانش بشری را به شیوهای جانبدارانه گرد آوریم: تعدادی نظریه پیرامون موضوع م ردیف میکنیم و بعد ادعا میکنیم که حقیقت در مورد م فلان است و فلان. اما از سوی دیگر در نظر بگیرید که اسلامیکال یک دانشنامهٔ بینالمللی و دستجمعی است. تقریباً هر دیدگاهی پیرامون هر موضوعی بالاخره در نزد یکی یافت میشود. برای جلوگیری از جنگهای ویرایشی پایانناپذیر میتوانیم با هم توافق کنیم که هر یک از نظرات بااهمیت را منصفانه ارائه کرده و در مورد صحت هیچیک ادعایی نکنیم. اینگونهاست که مقالهای «غیرجانبدارانه» یا «بیطرف» میشود (با معنیای که ما از بیطرفی مستفاد میکنیم). برای نوشتن از دیدگاه بیطرف فرد دیدگاههای بحثانگیز را مطرح میکند بدون آنکه هیچکدام را درست بشمارد. برای ارایهٔ بیطرفانهٔ موضوع غالباً کافی است که دیدگاههای متخاصم به گونهای مطرح شوند که طرفداران هر یک از این دیدگاهها با طرز ارایهٔ دیدگاهشان موافق باشند. نیز باید دقت شود که هر دیدگاه به صاحبان آن دیدگاه نسبت داده شود. مناقشات در اسلامیکال توصیف میشوند نه اینکه یکی بر دیگری ارجح دانسته شود.
خلاصهٔ دلایل اصلی برای اتخاذ این سیاست به شرح زیر است: اسلامیکال یک دانشنامه است؛ یک گردآوری از دانش بشری. اما از آنجا که اسلامیکال یک منبع بینالمللی با مشارکتی همگانی است نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که ویکینویسان بر سر تمام یا حتی تعداد زیادی از موارد چه چیز واقعاً دانش به حساب میآید توافق داشته باشند؛ بنابراین میتوانیم تعریفی کمتر دست و پاگیر از دانش ارایه دهیم که بنا بر آن مجموعهٔ نظریات متخاصم با دامنهای گسترده تشکیل چیزی را میدهند که ما آن را «دانش» مینامیم. ما باید بهطور فردی و دستجمعی بکوشیم که دیدگاههای متخاصم را منصفانه ارائه کنیم بدون آنکه یکی را بر دیگری برتری دهیم. این نکته را هم باید در نظر داشته باشیم که نظریاتی که منحصر به اقلیت کوچکیاند نباید به گونهای مطرح شوند که گویا نظریات اقلیت قوی هستند یا حتی اصلاً نباید مطرح شوند.
دلیل دیگری هم هست که خود را به رعایت این سیاست ملزم کنیم. و آن اینست که وقتی بر خوانندگان روشن است که ما نمیخواهیم دیدگاه بخصوصی را اتخاذ کنیم، این امر دست آنان را بازمیگذارد تا آزادانه تصمیم بگیرند و به این وسیله استقلال فکری تشویق میشود. اگر ما در التزام به سیاست بیطرفی موفق شویم دولتهای تمامیتخواه*[۱] و نهادهای جزماندیش در همه جا ممکن است بهانه بیابند که با اسلامیکال بنای مخالفت بگذارند: ارایهٔ تعداد زیادی از نظریههای رقیب و متخاصم در مورد موضوعات گوناگون نشان میدهد که ما، آفرینندگان اسلامیکال، به توانایی خوانندگان در تصمیمگیری مستقل باور داریم. متنهایی که چندین دیدگاه را منصفانه مطرح میکنند بدون آنکه از خواننده بخواهند که دیدگاه بخصوصی را بپذیرد، رهاییبخشند! بیطرفی ملغیکنندهٔ جزماندیشی است و تقریباً هرکس که در اسلامیکال فعالیت میکند اذعان میکند که چیز خوبی است.