مغیریه
مغیریه، از جمله فرقههای غلات شیعی است که در قرن اول هجری تاسیس شد. موسس این فرقه مغیره بن سعید عجلی، از مشهورترین غالیان تاریخ اسلام است. پیروان این فرقه، امامت امامان شیعه را تا محمد باقر پذیرفتهاند و پس از او، به امامت مغیره بن سعید باور پیدا کردند. به عقیده آنان مهدی موعود، نفس زکیه بودهاست. این فرقه با نام دیگر عجلیه نیز شناخته میشود و به عقیده برخی، در دسته مشبهه قرار دارد.
این فرقه را از اولین فرقههای اسلامی میدانند که دیدگاههای حروفیه را تبلیغ میکردهاست. در دوران حکومت خالد بن عبدالله قسری بر کوفه، رهبر فرقه دست به قیام زد و همین امر بهانهای برای سرکوب فرقه قرار گرفت. تمام پیروان این فرقه دستگیر شدند و مغیره بن سعید، به اعدام محکوم شد. منابع از سوزانده شدن پیروان این فرقه یاد کردهاند. پس از آن و حداقل تا قرن چهارم، از بقایای این فرقه و عقاید آنان گزارشهایی شدهاست.
مشخصات فرقه
مُغِیریه از فرقههای غلات شیعی بودند که تا محمد باقر را به عنوان امام پذیرفته و بعد از آن به امامت و سپس نبوت مغیره باورمند شدند. رهبر این فرقه توسط محمد باقر و جعفر صادق مورد لعن قرار گرفتهاست.[۱][۲] قاضی نعمان مغربی در خصوص لعن محمد باقر آوردهاست که «چون محمد باقر همچون علی بن ابیطالب فرصت مقابله با منحرفان را نداشت، تنها به ابراز بیزاری و لعن مغیره بن سعید اکتفا کرد.» مغیره حتی پس از لعن محمد باقر، همچنان خود را شیعه میدانست.[۳] بسیاری از فرقهنویسان، این فرقه را از مشبهه دانستهاند.[۴] نام دیگر این فرقه را عجلیه نیز گزارش کردهاند.[۵]
رهبر فرقه
مغیره بن سعید عجلی کوفی که به ابوعبدالله نیز شناخته میشد، رهبر پیروان این گروه بود.[۶][۷] برخی منابع نام او را مغیره بن ابیسعید مولی بنی بجیله و گروهی مغیره بن سعد نیز گزارش کردهاند.[۸] بهجلی دیگر لقبی است که برخی منابع برایش مدعی شدهاند.[۹] او از مدعیان نبوت بود و اعلام کرده بود که به اسم اعظم آگاه است. او خدا را شبیه به مردی از نور توصیف میکرد که حروف هجا، به مشابه اندامهای او هستند. بر این اساس حرف «الف»، پاهای خدا، «عین»، چشمش و «ها» نیز فرج اوست. وی از مجسمه به شمار میرفت و ابوبکر، عمر و عثمان را کافر میدانست. وی معتقد بود که اگر علی میخواست، میتوانست قوم عاد و ثمود را زنده کند. مغیره در خصوص خلقت آسمان، زمین، بشر و دیگر مخلوقات، بر این باور بود که خداوند، اعمال بندگان را مینوشت و به جهت تعدد گناهان، عرقی بر او حادث شد و از این عرق، دو دریای شیرین و شور به وجود آمد که مومنان از آب شیرین و کافران از آب شور آفریده شدند. او سرانجام در دوران حکومت خالد بن عبدالله قسری در کوفه خروج کرد. در نهایت قسری بر او دست یافت و در سال ۱۱۹ ه.ق او را به دار کشید و پنج تن از یارانش را نیز بسوزاند.[۱۰] بلاذری گزارش میکند که او را زنده، سوزاندند.[۱۱] بنابر گزارشهایی، تمامی اعضاء این فرقه، اعدام شدند.[۱۲] به گزارش فرقهنویسان اهل سنت، پس از مغیره، جابر جعفی جانشین او شد. اما منابع شیعی این دیدگاه را قبول نکردهاند و ارتباطی بین جابر و فرقه مغیریه را رد میکنند.[۱۳][۱۴] به هر روی، این فرقه پس از سرکوب پیروانش پس از کشته شدن موسس آن در سال ۱۱۹ ه.ق، تا قرن سوم و چهارم، پیروان و طرفدارانی داشتهاست و توسط نوبختی و اشعری گزارش شدهاند.[۱۵]
عقائد
پیروان این فرقه، بعد از امامت سجاد و محمد باقر، مغیره را امام خود میدانستند و منتظر ظهور او بودند. خوردن آب فرات و هر آبی که نجاستی بر آن بیافتد، از نظر این فرقه حرام بود.[۱۶] رهبر فرقه، مهدویت محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن مجتبی را به عنوان مهدی آخرالزمان تبلیغ میکرد. پیروان مغیره، او را صاحب اسم اعظم میدانستند و همین دانش او را، معجزه قلمداد میکردند که میتوانست به آن سبب، مردگان را زنده کند.[۱۷] پیروان او، گزارشهای زیادی از وی نقل کردهاند که بیشتر در زمینه توهین، لعن و اعلام بیزاری از ابوبکر، عمر و عثمان بود.[۱۸] این فرقه، در خصوص رجعت ساکت بودند و نه آن را تایید میکردند و نه منکر آن بودند.[۱۹] در منابع مختلف، از دیگر عقاید این فرقه، الوهیتبخشی امامان، مهدویت نفس زکیه، حلول، تناسخ، تقدس اعداد و حروف، و معتقد به ترور و افکار صوفیانه عنوان شدهاست.[۲۰]
پیامدها
به عقیده روحالله بهرامی، پیدایش این فرقه، سبب شد تا فرقه و جریانهای مختلفی با زمینه غلو و الحادانه شکل بگیرند. او معتقد است که بسیاری از فرقههای گنوسی، باطنی، رادیکال و غالی از دامن این جریان ریشه گرفتهاند. با توجه به آرای مغیره در خصوص آفرینش بر اساس حروف، این فرقه را میتوان از اولین فرقههای حروفیگری دانست. به عقیده بهرامی، او اولین کسی است که جنبه و ابعاد باطنی حروف را دوره امویان مطرح کردهاست.[۲۱]
پانویس
ارجاعات
- ↑ خمینی، «مغیریه»، فرهنگ جامع فرق اسلامی.
- ↑ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۴۲۳.
- ↑ معلمی و هاشمی خانعباسی، «بررسی نقش غالیان در گسترش فرهنگ توهین و سب»، فقه و تاریخ تمدن.
- ↑ خمینی، «مغیریه»، فرهنگ جامع فرق اسلامی.
- ↑ معلمی و هاشمی خانعباسی، «بررسی نقش غالیان در گسترش فرهنگ توهین و سب»، فقه و تاریخ تمدن.
- ↑ خمینی، «مغیریه»، فرهنگ جامع فرق اسلامی.
- ↑ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۴۲۳.
- ↑ خمینی، «مغیریه»، فرهنگ جامع فرق اسلامی.
- ↑ معلمی و هاشمی خانعباسی، «بررسی نقش غالیان در گسترش فرهنگ توهین و سب»، فقه و تاریخ تمدن.
- ↑ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۴۲۳.
- ↑ معلمی و هاشمی خانعباسی، «بررسی نقش غالیان در گسترش فرهنگ توهین و سب»، فقه و تاریخ تمدن.
- ↑ بهرامی، «مغیرة بن سعید و ظهور اندیشه حروفیگری»، مطالعات تاریخ اسلام.
- ↑ کریمی و طاوسی مسرور، «بررسی دیدگاه های رجالی اهل سنت درباره جابر جعفی»، علوم حدیث.
- ↑ حقانی فضل، «جابر جعفی؛ غالی یا متهم به غلو»، نقد و نظر.
- ↑ بهرامی، «مغیرة بن سعید و ظهور اندیشه حروفیگری»، مطالعات تاریخ اسلام.
- ↑ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۴۲۳.
- ↑ خمینی، «مغیریه»، فرهنگ جامع فرق اسلامی.
- ↑ معلمی و هاشمی خانعباسی، «بررسی نقش غالیان در گسترش فرهنگ توهین و سب»، فقه و تاریخ تمدن.
- ↑ کریمی و طاوسی مسرور، «بررسی دیدگاه های رجالی اهل سنت درباره جابر جعفی»، علوم حدیث.
- ↑ بهرامی، «مغیرة بن سعید و ظهور اندیشه حروفیگری»، مطالعات تاریخ اسلام.
- ↑ بهرامی، «مغیرة بن سعید و ظهور اندیشه حروفیگری»، مطالعات تاریخ اسلام.
منابع
- بهرامی، روحالله (۱۳۸۹). «مغیرة بن سعید و ظهور اندیشه ی حروفی گری در عصر امویان». مطالعات تاریخ اسلام. تهران (۵): ۲۹_۵۲ – به واسطهٔ نورمگز.
- حقانی فضل، مصطفی (۱۳۹۱). «جابر جعفی؛ غالی یا متهم به غلو». نقد و نظر. قم (۱): ۱۳۱_۱۵۱ – به واسطهٔ نورمگز.
- خمینی، حسن (۱۳۹۶). «مغیریه». فرهنگ جامع فرق اسلامی. تهران: اطلاعات. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۲۳-۹۲۳-۶.
- کریمی، محمود؛ طاوسی مسرور، سعید (۱۳۸۸). «بررسی دیدگاه های رجالی اهل سنت درباره جابر جعفی». علوم حدیث. قم (۵۴): ۱۸۵_۲۱۰ – به واسطهٔ نورمگز.
- مشکور، محمدجواد (۱۳۷۲). حسینی، محمدجواد، ویراستار. فرهنگ فرق اسلامی. به کوشش مدیرشانهچی، کاظم. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی.
- معلمی، مصطفی؛ هاشمی خانعباسی، علی (۱۳۹۲). «بررسی نقش غالیان در گسترش فرهنگ توهین و سب». فقه و تاریخ تمدن. مشهد (۲): ۱۱۱_۱۳۴ – به واسطهٔ نورمگز.