خرمدینیان

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۱۹ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (منشعب شده از بابک خرمدین)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آمورتی می‌گوید با وجود ابهامی که دربارهٔ خرمدینان هست، اما نسبت به سایر قیام‌ها (به آفرید، راوندیان، سنباد مجوس، مقنع، اسحاق ترک، استاذسیس) اطلاعات بیشتری دربارهٔ عنصرهای اجتماعی و اهداف خود به ما می‌دهد.[۱]

پس از شکست بابک خرمدین

نظام الملک، شکستِ بابک، مازیار و امپراتوری بیزانس را سه پیروزی بزرگ برای اسلام در زمان معتصم به حساب آورده‌است. شکست بابک ضربه سختی به خرمدینان زد، اما باعث نابودی شان نشد. نوادگان پیروان بابک، به‌طور آشکار در بذ به ادامهٔ حیات پرداختند، به‌گونه‌ای که ابودُلف مسعر بن مهلهل آن‌ها را در نیمه ۴ ه‍.ق / ۱۰ م دیده‌است.[۲] با نابودی بابک، امیدِ مزدکیان در براندازی عباسیان و از پیش بردن برنامه انقلابی بر باد رفت. آن‌ها با پشتکار فراوان در راه براندازی امویان کوشیدند، اما هنگامی که چنین می‌نمود که به کام دل رسیده‌اند، دریافتند که عباسیان محافظه‌کار سد استواری در برابر تحقق آرزوهایشان هستند. تعقیب و آزار بی‌رحمانه آن‌ها به نام‌های خرمی، رافضی، زندیق و مانند آن‌ها ایشان را ناگزیر ساخت که پیش از گذشته به پنهانکاری روی آورند و ایشان را برانگیخت تا جذب فرقه‌های اسلامی‌ شوند. اما ردپای آن‌ها را به نام‌های مزدکی و خرمی تا دوره مغول و پس از آن نیز می‌توان دنبال کرد. نظام‌الملک به شورش پراکندهٔ آن‌ها تا پایان سده سوم هجری/نهم میلادی اشاره می‌کند و مقدسی و مسعودی که هر دو در سده ۴ هجری/۱۰ میلادی می‌زیسته‌اند شخصاً با خرمیان در تماس بوده‌اند. حمدالله مستوفی گزارش می‌کند که در میان مردم رودبار که روزگاری مذهب باطنی می‌ورزیدند و اکنون (سده ۷ هجری/۱۴ میلادی) خود را مسلمان می‌شمارند، جماعتی زندگی می‌کردند که مراغیان نام داشتند و خود را به مزدکیان نسبت می‌دادند… پس از سده سوم هجری بقایای خرمی را بیشتر از همه باید در میان باطنیان و برخی از دیگر غلات شیعه جست.[۳]

ابن‌حوقل و اصطخری اظهار می‌کنند که خرمدینان در مساجد، قرآن می‌خواندند، ولی بغدادی می‌گوید این حیلهٔ آنهاست تا وانمود کنند که مسلمانانند تا بی‌ایمانی آنان پوشیده بماند. بسیاری از تاریخ نویسان — مخصوصاً سنی مذهبان — ادعا کردند که خرمدینان تغییر مذهب داده و به قرمطی‌ها و اسماعیلیه پیوستند. برخی تاریخ‌پژوهان هم با این ادعا هم عقیده هستند در حالی که بقیه تاریخ‌پژوهان محتاطانه به این قضیه می‌نگرند. سوء ظن به این خاطر است که مدعیان از این اتهام نفع می‌بردند؛ چرا که هر سه جنبش، دشمنیِ مشترکی با عباسیان داشته‌اند و گه‌گاه با هم متحد می‌شدند.[۴]

باوجود شکست شورش‌های عمده خرمی‌ها در اوایل خلافت عباسی، اعضای پراکنده خرمی، درگیر شورش‌های محدود و کمتر در اواخر دوره عباسیان در قسمت‌های مختلف ایران، به ویژه در آذربایجان، طبرستان و خراسان می‌شدند. احتمال دارد در قرن نهم میلادی، برخی از خرمی‌ها، به ویژه در خراسان و ماوراءالنهر به جنبش انقلابی اسماعیلی پیوسته باشند. با وجود ادعای نظام‌الملک و باقی سنی‌های کینه‌ورز اسماعیلی، اسماعیلی‌ها ادامه جنبش نئومزدکی نبودند، گرچه سه جنبش، خصومت مشترکی نسبت به عباسیان داشتند. اما همانند مسلمانان شیعه، اسماعیلی‌ها نمی‌توانستند تفکرات ضدعربی و مهمتر از آن، ضداسلامی خرمدینان را بپذیرند.[۵]

پانویس