بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

نقد اسلام

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۳:۴۲ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (− 8 رده (هات‌کت))
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

نقد اسلام عموماً به نقد دین اسلام در باورها، اصول یا هر عقیده مرتبط با اسلام گفته می‌شود که از همان اولین مرحله‌های شکل‌گیری آن وجود داشته است. اولین نقدهای نوشتاری توسط مسیحیان و یهودیان نوشته شده است که عموما اسلام را بدعتی در مسیحیت یا نوعی بت‌پرستی می‌دانستند.[۱]

منشأ اسلام

از میان منتقدان اسلام، منابعی بر این باورند که منشأ اسلام احتمالاً از روی عقاید مسیحیان اولیه برداشت شده است. لوکسینبرگ در این خصوص بر این باور است که قرآن از روی دست‌نوشته‌های مسیحیان اولیه که به زبان آرامی بوده، نوشته شده است. پاتریشا کرون، استاد دانشگاه پرینستون، در این خصوص می‌گوید: «این نکته‌ای متناقض‌نما است که محمد که بسیاری معتقدند وی بازرگانی عامی در سرزمینی دور افتاده با انسان‌های بت‌پرست بود، از آن همه مطالب دربارهٔ ابراهیم، موسی و دیگر پیامبران آگاه بود؛ مگر آنکه به گفته وی، شخص باور کند که جبرئیل مقرب، این تاریخ را به او وحی کرد، همانگونه که مسلمانان مؤمن باور دارند.»[۲] شباهت‌ها و تفاوت‌های بسیاری میان اسلام و دیگر ادیان وجود دارد. از این میان می‌توان به پذیرش عهد جدید توسط مسلمانان و عدم پذیرش آن از جانب یهود اشاره کرد. معجزه‌های عیسی، تولد عذرایی و رجعت او نیز از باورهای اسلامی است که یهودیان قبول ندارند. در باور مسیحیت، انسان‌ها گناهکار به دنیا می‌آیند اما یهودیان و مسلمانان عقیده‌ای خلاف آن دارند. اسلام و یهود در قوانین غذایی همچون حرمت گوشت خوک و خون مشترک العقیده هستند. مسلمانان همچون یهودیان و مسیحیان، آزادانه فرزندان خود را به نام‌های گزارش شده در کتاب‌های مقدس، نام‌گذاری می‌کنند.[۳] دانته از منتقدان اسلام، اسلام را نه به‌طور کل، بلکه به خاطر ایجاد تفرقه‌ای که پس از مسیحیت شکل داده است، مورد انتقاد قرار می‌دهد.[۴] به عقیده همو، قرآن در موارد متعددی به کثرت‌گرایی دینی دعوت کرده است و برای هر امت، دین و پیامبر جدیدی به تصویر می‌کشد.[۵] پاتریشا کرون بر این باور است که، اسلام بر پایه جنبشی بوم‌گرایی و برای خارج کردن قدرت‌های خارجی از عربستان شکل گرفته است. هرچند در ادبیات پیش از اسلام، از نفوذ قدرت‌های خارجی گلایه‌ای گزارش نشده است. به‌طور کلی، اسلام نه یک فرایند مستقل از دیگر ادیان و نه یک تحول ساده تلقی می‌شود.[۶]

نقد عقاید اسلامی

به عقیده آلفونس دو لامارتین، اسلام توسط محمد با نیت ارتباط مجدد «انسان با خدا» و «خدا با انسان» صورت گرفت. او همچنین یکی از اهداف اسلام را تضعیف خرافات و بازگردانی اندیشه عقلایی و مقدس می‌داند. او، انقلاب محمد در عربستان را می‌ستاید و معتقد است کمتر کسی با دستان خالی، در جامعه‌ای سراسر مخالف، دست به اقدامات انقلابی با چنین وسعتی زده است و در نهایت نیز موفق بشود در کمتر از دو قرن به نتایجی مطلوب برسد. او محمد را از جهت سه معیار ایده بزرگ، کمبود وسایل و نتیجه حیرت‌آورش، انسانی نابغه می‌داند که قابل مقایسه با نابغه‌های تاریخ نخواهد بود. به عقیده او اسلام توانست ارتشی قدرتمند، قوانینی مستحکم و حکومت و مردمانی را ارائه و تربیت کند که امروزه یک سوم جمعیت جهان را تحت تأثیر قرار دهد.[۷]

وینسنت کورنل، اسلام‌پژوه آمریکایی بر این باور است که اسلام از نوعی «جهش ایمانی» در اعتقاد به تعالیمش طرفداری می‌کند که مشابه آن در مسیحیت، «تولد دوباره» عنوان گرفته است. به عقیده او، این تشابه بین دانش معنوی مسلمانان و پیروان دیگر ادیان، یادآور آن است که تجارب دینی به اقوام و فرهنگ خاصی اختصاص ندارد و مربوط به نوع بشر است. به عقیده او، اسلام دینی مشتمل بر محدودیت و رهایی به صورت توامان است. باور به اینکه خواست خدا بر زندگانی بندگان مؤثر است، به عنوان یکی از شواهد این محدودیت در کنار رهایی است. چرا که یک مسلمان با وجود آنکه خودش را مسلط بر زندگانی خود می‌داند، اما تأثیر عوامل خارجی را منکر نخواهد شد.[۸]

از انتقادهای صورت گرفته نسبت به اسلام، مسئله جهاد اسلامی است. این باور که اسلام دین زور و شمشیر است. مسلمانان نیز این فریضه را موجب نابودی شرک در منطقه دانسته و راهی برای مقابله با تهاجم و استعمار می‌دانند.[۹] از دیگر انتقادهای صورت گرفته، قدیمی شدن برخی از عقاید و دستورالعمل‌های اسلامی به مرور زمان است. به عقیده ابن‌کمونه، حاکمان مسلمان در طول تاریخ، بارها مجبور شده‌اند تا احکام اسلامی در موضوع مجازات‌ها را نقض کنند.[۱۰]

جهان اسلام بر اثر استعمارهای طولانی غربی، سابقه زیادی در زمینه مردم‌سالاری ندارد؛ اما اسلام معاصر مخالفتی با تلاش مسلمانان برای دست‌یابی به مردم‌سالاری در چارچوب مذهب، ندارد. در برخی از کشورهای اسلامی از نوعی مردم‌سالاری دینی استفاده می‌شود که بر اساس آن، مردم پس از رای دادن، زمینه آن را فراهم می‌کنند تا معیارها و قوانین دینی در اداره عمومی اجتماعی نقش داشته باشند.[۱۱] با این وجود اکثر کشورهای جهان اسلام آمار پایینی در مردم سالاری و آمار بالایی در استبداد، تمامیت‌خواهی، یکّه‌سالاری و خودکامگی دارند.[۱۲][۱۳]

صحت تاریخی اسلام

از چالش‌هایی که محققان تاریخ اسلام با آن مواجه هستند، مسئله صحت تاریخی منابع اسلامی است. با وجود آنکه گزارش‌های بسیاری در منابع اسلامی از تاریخ صدر اسلام گزارش شده است، اما تشخیص اخبار صحیح از غلط در این باره کار دشواری است.[۱۴] علاوه بر منشأ اعتقادی اسلام که پیش از آن توضیحش گذشت، منشأ جغرافیایی اسلام نیز مورد تردید برخی از پژوهشگران قرار گرفته است. «مکتب تجدیدنظرطلب» (به انگلیسی: revisionist school) بر این باورند که منابع تاریخی مستندتر و یافته‌های باستانی، احتمالاً منشأ جغرافیایی اسلام را مناطق شمالی عربستان شامل سوریه و بین‌النهرین می‌دانند. در مقابل این دیدگاه، دیدگاه مسلمانان قرار دارد که منشأ جغرافیایی اسلام را حجاز معرفی می‌کنند. شواهد زیادی برای این احتمال در نظر گرفته شده است؛ از جمله آنها می‌توان به ادبیات قرآن، شواهد تاریخی همچون یافته‌های باستان‌شناسی در نواحی شمالی عربستان و عدم وجود گزارش‌های مربوط به شرک اهالی عربستان قبل از اسلام در غیر از منابع اسلامی اشاره کرد. از میان معتقدان به این دیدگاه می‌توان به پاتریشا کرون، جان وانسبرو و مایکل کوک اشاره کرد.[۱۵] دن گیبسون نیز پس از بررسی شواهدی تاریخی در زمینه اولین مساجد اسلامی و جهت‌های گورستان‌ها، معتقد است که پترا به عنوان قبله مسلمانان بوده است.[۱۶] در نقطه مقابل نیز منتقدان مکتب تجدیدنظرطلب قرار دارند که بر این باورند؛ شواهد برای اعتقاد به منشأیی غیر از حجاز برای اسلام، کافی نیستند و برای شواهد ارائه شده، دلایل نقض ارائه می‌کنند. به عقیده وانگ، نمی‌توان منکر ارتباط تنگاتنگ شهر مکه با ظهور اسلام شد.[۱۷] رابرت برترام سرژانت در ژورنال جامعهٔ شرق‌شناسی آمریکا این نظریه را یک جدال سردرگم و غیرمنطقی توصیف کرد که به دلیل درک نادرست پاتریشیا کرون از متون عربی، عدم آشنایی با جامعهٔ عربستان، و سوءتعبیر از نوشته‌های دیگر به نفع نظریهٔ خود پیچیده‌تر شده است.[۱۸]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • گرگوریان، وارتان (۱۳۸۶). اسلام، قطعه‌قطعه، نه یک‌پارچه. به کوشش حمید بخشنده و محمد محقق. قم: مرکز پژوهش‌های اسلامی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۱۴-۰۹۰-۶.
  • Serjeant, R. B (1990). "Meccan Trade and the Rise of Islam: Misconceptions and Flawed Polemics". Journal of the American Oriental Society (به انگلیسی).
  • Gibson, Dan (2011). Qur'ānic Geography: a survey and evaluation of the geographical (به انگلیسی). Canada: Independant Scholar’s Press.
  • Cochran, Judith (2017). "Democracy in the Middle East: The Educational Battle". Public Management and Administration (به انگلیسی).
  • Ibn Kammūnah, Saʻd ibn Manṣūr (1971). Ibn Kammūna's Examination of the three faiths; a thirteenth-century essay in the comparative study of religion (به انگلیسی). Berkeley: University of California Press.
  • Lamartine, Alphonse de (1855). Histoire de la Turquie (به فرانسوی). Vol. 1. Paris: librairie du "Constitutionnel".
  • Wang, Shutao (2016). "Religious Roots of Europe Master's Thesis: The Origins of Islam in the Arabian Context" (PDF). University of Bergen (به انگلیسی).
  • Stone, Gregory B (2006). Dante's Pluralism and the Islamic Philosophy of Religion (به انگلیسی). New York: PALGRAVE MACMILLAN.
  • Eerdmans, Wm. B (1999). The Encyclopedia of Christianity (به انگلیسی). Wm. B. Eerdmans.

منابع آنلاین