نظام‌الملک

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۵۷ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نظام‌الملک
وزیر امپراتوری سلجوقی
دوره مسئولیت
۲۹ نوامبر ۱۰۶۴ – ۱۴ اکتبر ۱۰۹۲
فرمانرواآلپ ارسلان
ملکشاه یکم
پس ازعمیدالملک کندری
پیش ازتاج‌الملک فارسی
اطلاعات شخصی
زاده۱۰ آوریل ۱۰۱۸
توس، غزنویان
درگذشته۱۴ اکتبر ۱۰۹۲ (۷۴ سال)
نهاوند، امپراتوری سلجوقی
ملیتایرانی
همسر(ان)شاهدخت گرجی بی‌نام باگراتیونی [۱][۲]
فرزنداناحمد بن نظام‌الملک
شمس‌الملک عثمان
ابوالفتح فخرالملک
مؤیدالملک
جمال‌الملک
فخر الملک
عزالملک
عمادالملک عبدالقاسم
صفیه

ابوعلی حسن بن علی طوسی (۱۰ آوریل ۱۰۱۸ – ۱۴ اکتبر ۱۰۹۲) مشهور به نظام‌الملک، از ۱۰۶۴ تا هنگام ترورش در ۱۰۹۲ میلادی، وزیر ایرانی دو تن از فرمانروایان امپراتوری سلجوقی، آلپ ارسلان و ملکشاه یکم بود. او در درون امپراتوری مدارج ترقی را پیمود[۳] و به مدت ۲۰ سال پس از ترور آلپ ارسلان در سال ۱۰۷۲، حاکم دفاکتوی امپراتوری شد[۴] و به‌عنوان «وزیر اعظم» منصوب گردید.[۳]

نظام‌الملک سهم بزرگی در بهبود اوضاع امپراتوری پس از مرگ آلپ ارسلان داشت. وی در تکاپو بود تا مذهب سنت عراق و ایران را احیا کند و مذاهب و گسست‌هایی که توسط آل بویه ایجاد شده و وارد ایران شده‌بود را خنثی کند. در اواخر عصر ملکشاه بود که فدائیان و اسماعیلیان در چندین ناحیهٔ قلمرو سلجوقی ظهور یافتند و با تصرف دژهای مختلف، روند بازگشت به مذهب سنت را کند کردند و این موارد باعث درگیری طولانی مدت سلجوقیان و اسماعیلیان شد.[۵][۶] ملکشاه به توصیهٔ نظام‌الملک در سال ۴۸۵ ه‍.ق / ۱۰۹۲ م، لشکریانی را برای نبرد با اسماعیلیان راهی رودبار و قهستان کرد. اسماعیلیان موفق شدند سلجوقیان را شکست دهند. قبل از این‌که حملهٔ دیگری شکل گیرد، ملکشاه و نظام‌الملک در همان سال به قتل رسیدند.[۷][۸][۹]

زندگی

نام اصلی خواجه نظام‌الملک، ابوعلی حسن و نام پدرش ابوالحسن علی بود و نام پدر او نیز علی بن اسحق بن عباس بود که از دهقان‌زادگان بیهق بود، علی بن اسحاق که کنیه‌اش ابوالحسن بود در نویسندگی و حسابداری دستی داشت. در دستگاه حکمران خراسان داخل شده بود و خدمت دیوانی می‌کرد. منزل اصلی خاندان او نیز بیهق بود، ولی ابوالحسن علی را پس از آن‌که در مشاغل دیوانی ترقی کرده بود مأمور ادارهٔ اموال دولتی در ناحیهٔ طوس کرده بودند‍ و او آن‌جا اقامت کرده و متأهل شده بود و سه پسر او در طوس به دنیا آمده بودند که بزرگ‌ترین آن‌ها همین حسن یعنی نظام‌الملک بعدی بود. مقدمات علوم را از زبان عربی و قرآن آموخت و از همان ازمنه در مصاحبت اهل علم و صلاح می‌گذرانید. همین‌که در حدود بیست سالگی از تحصیل فقه و حدیث و سایر علوم شرعی و فنون ادبی فارغ شد و فاضلی عالم و دبیری توانا گشت، به اعمال دیوانی مشغول شد.[۱۰] گفته‌شده که خواجه در خانهٔ دهقانی نشو و نما یافت. دهقان در قاموس سیاسی و برخلاف دوره‌های بعد که غالباً به زارعان بی‌زمین گفته می‌شد، در زمان خواجه و پیش از آن نشانهٔ نسب و بزرگ‌زادگی بومی بود. دهقانان در زمان ساسانیان مالکان بومی بودند که در سلسله مراتب اجتماعی و اقتصادی و همچنین ایجاد قدرت نقش به‌سزایی داشتند. دهقانان به همین مفهوم به سده‌های ابتدایی اسلام منتقل شده است.[۱۱]

خواجه در ۲۱ سالگی با انحطاط سلطنت غزنوی و هجوم ترکمانان سلجوقی به خراسان به خدمت سلجوقیان وارد شد. خواجه بعد از شکست مسعود در دندانقان به سال ۴۳۲ در ماوراءالنهر به دستگاه سلجوقیان پیوست اما پس از آزار و اذیت‌هایی که از ابن شاذان عمید بلخ دید به مرو رفت و به دستگاه چغری‌بیگ پیوست و به مدت ۱۰ سال یعنی تا سال ۴۴۴ در خدمت آنان بود. تنها سلجوقیان بودند که با گسترش متصرفات خود، وحدت ملی ایران را ممکن ساختند. طغرل‌بیگ، ری را پایتخت خود قرار داد و در میانهٔ سدهٔ پنجم با تصرف بغداد سلطهٔ خود را تا کانون قدرت معنوی امپراتوری گسترش دادند و دست آل‌بویه را از خلافت در بغداد کوتاه کردند. سلجوقیان برای ادارهٔ متصرفات وسیع خود از دانش و تجربه بهره‌ای نداشتند و مجبور شدند فرهیختگان و کارگزاران باتجربهٔ ایرانی را به خدمت گیرند که در رأس ایشان خواجه نظام‌الملک قرار داشت که با قبول وزارت دو شاه مقتدر سلجوقی، در عمل و نظر در تمرکز وحدت سیاسی و ملی ایران کوشید.[۱۲] در ده سالی که خواجه در خدمت چغری‌بیگ، برادر طغرل بود؛ طغرل در مناطق مرکزی ایران به لشگرکشی پرداخت و در ۴۵۵ درگذشت و به علت اینکه پسری نداشت، آلپ ارسلان جانشین او شد. در پادشاهی آلپ ارسلان، نظام‌الملک دستی باز در نظارت بر گردش امپراتوری داشت. از این گذشته، وی وقت زیادی را صرف امور نظامی می‌کرد. «خداوندش را در سفرهای جنگی همراهی می‌نمود و نیز خود در رأس سپاهیان را در جنگ‌ها فرماندهی می‌کرد از جمله سفرهایی به فارس که پیروزی‌هایش در هر دو جنگ بر شهرت و اعتبارش بسیار افزود.»[۱۳]

خواجه نظام‌الملک در حدود بیست و نه سال و هفت ماه و کسری وزارت در زیر دست آلپ ارسلان و ملکشاه در ادارهٔ امور و فتح بلاد و سرکوبی مخالفان این دو پادشاه چنان کفایت و حسن تدبیر به خرج داد که دولتی وسیع از حلب تا کاشغر را تحت امر ایشان آورد و نام و نشان آن دو سلطان را در شرق و غرب عالم معلوم آن زمان جاری کرد تا آنجا که باید قسمت عمدهٔ شهرت و پیشرفتی را که در کارها نصیب آلپ ارسلان و ملکشاه شده از برکت خردمندی و کاردانی خواجه دانست. او حوزهٔ قلمرو حکومت ایران را چنان وسیع کرد که در کلیهٔ این هزار و چهارصد سالهٔ تاریخ اسلام نظیر آن دیده نشده است و در این حوزه جایی نبود که در انجام دادن امر او اندک تأخیری روا دارند.[۱۴]

افسانهٔ سه یار دبستانی

در داستان سه یار دبستانی، که ادوارد فیتز جرالد بر دیباچهٔ ترجمه انگلیسی رباعیات خیام آورده است، خیام (۵۱۰–۴۲۷ ه‍.ق)، نظام‌الملک (۴۸۵–۴۰۸ ه‍.ق) و حسن صباح (۵۱۸–۴۴۵ ه‍.ق)، به هم ارتباط داده‌شده‌اند، اما بر اساس تفاوت سنی آن‌ها، این ماجرا بیشتر شبیه به افسانه است، زیرا در صورت صحت این روایت، حسن و خیام باید بیش‌از ۱۲۰ سال عمر کرده باشند. همچنین، معاصران خیام نیز هیچ‌کدام به این ماجرا اشاره نکرده‌اند. ماجرا از این قرار است که این سه شخصیت، یاران دبستانی بودند که هم‌قسم شدند که هرکدام زودتر به مقام و منصبی رسید، دیگران را یاری دهد. از این سه، نظام‌الملک پیش از دو تن دیگر، منصب یافت و به وزارت سلجوقی رسید. وی به عهد خود وفا کرد و به این خاطر که خیام مردی دانشمند و اهل علم بود و به مشاغل دولتی علاقه‌ای نداشت، سالی ده هزار دینار به او داد تا به مطالعات خود مشغول شود و به حسن صباح مقام عالی در دستگاه حکومت اعطا کرد. اما دیری نپایید که میان حسن صباح و نظام‌الملک اختلاف افتاد و خواجه سرانجام توانست با نیرنگ، حسن را در چشم سلطان سلجوقی خوار کند. حسن سوگند یاد کرد که انتقام بگیرد و در آخر خواجه نظام‌الملک را کشت. این یکی از افسانه‌هایی است که در ارتباط با اسماعیلیان نزاری در مشرق زمین شیوع یافت.[۱۵][۱۶]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • اخوان کاظمی، بهرام (۱۳۸۰). «عدالت و خودکامگی در اندیشهٔ سیاسی خواجه نظام‌الملک طوسی». دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی (دانشگاه تهران) (۵۴): ۵–۲۸.
  • حلبی، علی‌اصغر (۱۳۶۵). تاریخ تمدن اسلام: بررسی‌هایی چند در فرهنگ و تمدن اسلامی. تهران: چاپ و نشر بنیاد.
  • قادری، حاتم (۱۳۹۲). اندیشه‌های سیاسی در اسلام و ایران. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت).
  • لمبتون، آن (۱۳۸۸). «از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان». تاریخ ایران کمبریج. ج. ۵. ترجمهٔ حسن انوشه. تهران: مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر.